فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
167 - 191
حوزههای تخصصی:
نارضایتی از زندگی زناشویی، کاهش صمیمیت و فاصله گیری عاطفی زوجین به طلاق عاطفی منجر می شود. این مسئله یکی از آسیب های خانوادگی جامعه حاضر است که خانواده ها به گونه ای مختلف با آن درگیر بوده و درک و تفسیر متفاوتی از آن دارند. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی و راهبردهای مواجه با آن به روش نظریه مبنایی در میان زنان شهرستان تنکابن انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 21 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان تنکابن انتخاب و با استفاده از مصاحبه عمیق اطلاعات لازم گردآوری شد. داده ها طی سه مرحله کد گذاری و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد مقولاتی همچون بی توجهی مردان به زنان، بی مسئولیتی، خشونت، مشکلات ارتباطی و جنسی، عدم حضور مؤثر در منزل و نداشتن برنامه مناسب اوقات فراغت موجب بروز طلاق عاطفی شده و عواملی همچون شرایط خانوادگی و دخالت های خانواده ها و پایگاه اقتصادی اجتماعی فرد، شغل، درآمد، مدت زمان ازدواج و سن زوجین موقع ازدواج باعث تشدید عوامل علّی مؤثر بر طلاق عاطفی می شود. لذا راهبرد رهایی از این وضعیت در دو سطح فردی و اجتماعی مطرح شده است.
بازتاب تن کامگی زنانه در عصر صفوی در نقاشی های مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
365 - 387
حوزههای تخصصی:
دوره صفویه در اوایل قرن یازدهم ه .ق یکی از نقاط عطف تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران است. در حوزه اجتماعی، شهر اصفهان و دربار محل عرضه باز و عمومی برخی از موقعیت های منافی عفت، مانند لذت جنسی زنانه بود؛ و در حوزه هنر نیز شاهد رواج تصاویر تن کامه از جنس زن با مضامین نامتعارف جنسی و اعمال و رفتار زنانه مرتبط با آن هستیم که تا پیش از آن بدین گستردگی در سنت نقاشی ایران رایج نبود.در این مطالعه سعی بر این است تا براساس نظریه بازتاب، علت رواج چنین تصاویری از زنان در مکتب نقاشی اصفهانِ عصر صفوی شناسایی شود؛و هدف از آن ریشه یابی رواج این پدیده در نقاشی مکتب اصفهان است. فرض این مطالعه این است که شرایط اجتماعی برآمده از سیاست ورزی شاهان صفوی در شهر اصفهان، در رواج این گونه تصاویر دخیل بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مطالعه اسناد تصویری(نقاشی ها)است. نمونه های تحقیق به طور هدفمند از بین نقاشی های این دوره که دربردارنده مضامین و اعمال جنسیِ زنانه هستند،انتخاب شده است.این مطالعه نشان می دهد که شرایط انضمامی و عرفی شده موقعیت جنسی زنانه در بستر اجتماعی اصفهانِ عصر صفوی در رواج چنین تصاویری در هنر آن دوره مؤثر بوده است.رواج هنر تن کامه را باید ناشی از رویکردهای شاه محور حکومت صفوی دانست و دربار به دلیل منفعت طلبی های اقتصادی، سیاسی-نظامی و شخصی شاه، برخی از رفتارهای خلاف عرف را در جامعه ترویج داد.این تن کامگی رایج در جامعه به صورت امری عادی در نقاشی ها بروز یافت و این مؤلفه در ویژگی های مضمونی،تجسمی و نقشی که زنان در نگاره ها دارند، قابل ملاحظه است.
بررسی الگوی مشارکت اقتصادی زنان در بازار کار «با تمرکز بر ویژگی های فردی و خصوصیات خانوار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر الگوی مشارکت اقتصادی زنانِ متاهل با استفاده از اطلاعات خُرد، مقطعی و مبتنی بر داده های مرکز آمار ایران برگرفته از طرح هزینه-درآمد خانوار کشور در سال 1397 برآورد شده است. عوامل موثر بر مشارکت اقتصادی زنان متاهل، مطابق با ادبیات نظری در سه زیر مجموعه شامل: ویژگیهای فردیِ زنان ، خصوصیات خانوار (اجتماعی- اقتصادی) و نیز منطقه جغرافیایی سکونت (شهری/ روستایی) بررسی شده اند. نمونه آماری شامل 29715 نفر از زنان متاهل و ساکن در مناطق شهری و روستایی کشور و تخمین الگو با استفاده از روش پروبیت(Probit) صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد اصلی ترین عامل موثر بر افزایش احتمال مشارکت اقتصادی زنانِ متاهل مربوط به دارا بودن تحصیلات دانشگاهی است. احتمال مشارکت اقتصادی زنانِ متاهل با افزایش سن تا مرز 48 سالگی افزایش یافته و سپس کاهش می یابد. احتمال مشارکت اقتصادی زنانِ متاهل در مناطق روستایی بیش از مناطق شهری گزارش می شود. ویژگیهای اقتصادی خانوار از جمله دسترسی به درآمدهای غیر کاری(متفرقه) شوهران و نیز مالکیت منزل مسکونی به عنوان دو عامل موثر بر منابع درآمدی و هزینه ای در خانوار، بر کاهش احتمال مشارکت بازاری زنانِ متاهل تاثیر گذار است.
زنان متولد دهه شصت و نقش آنها در آینده؛ مطالعه ای کیفی در بلوک های سازنده تصاویر آینده (مورد مطالعه: استادان زن شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
561 - 584
حوزههای تخصصی:
تحقق هر آینده مطلوبی در ایران، در گرو مشارکت زنان به مثابه نیمی از کنش گران این آینده است. بررسی میزان احساس تعلق خاطر زنان به آینده و تلاش برای افزایش این احساس، گامی در جهت تقویت امید اجتماعی در جامعه است. آینده پژوهی دانش شناخت و ساخت چنین آینده ای است. یکی از رویکردهای آینده پژوهانه استخراج و تحلیل تصاویر آینده است. این پژوهش با روش تحلیل مضمون به استخراج و تحلیل تصاویر ذهنی زنان متولد دهه شصت از آینده انجام شده و طی چهار مرحله کدگذاری روی داده های حاصل از 15مصاحبه نیمه ساختاریافته از زنان دانشگاهی در شهر اصفهان، شش مضمون فراگیر به دست آمده است. این مضامین که بلوک های سازنده تصاویر آینده ذهن این زنان هستند، عبارت اند از: «در انتظار بهترین آینده»، «آینده جنسیتی»، «عصر انسان»، «دولت من»، «آینده ای که نمی خواهمش» و «بی آیندگی اجتماعی». بنابر نتایج این پژوهش، تحقق هر آینده ای در گرو ایجاد بستر نقد فراگیر وضع موجود، گسترش شکل جدیدی از مشارکت زنان در خلق آینده به منظور ایجاد حسّ تعلق به این آینده است، توصیه راهبردی این پژوهش «اثرپذیری» سیاست ها و سیاست گذاران از این تصاویر و «اثرگذاری» سیاست های آینده بر روی این مضامین است تا منجر به خلق آینده ای پایدار شود.
بررسی رابطه ناگویی هیجانی و ویژگی های شخصیتی با شادکامی در زنان در شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین ناگویی هیجانی و ویژگی های شخصیتی با شادکامی در زنان بود. جامعه آماری شامل زنان ساکن شیراز در سال 1400-1399 بودند که 180 نفر پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عاملی نئو (مک گری و کاستا، 1992) و ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) و شادکامی آکسفورد (آرجیل و همکاران، 1989) استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق دو آزمون همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون با استفاده از نرم افزار spss -26 انجام گرفت. نتایج تحلیل پیرسون نشان داد، روان رنجور خویی، پیش بین منفی و معنادار شادکامی و برون گرایی، پیش بین مثبت و معنادار شادکامی بودند. هم چنین دشواری در احساسات، میزان شادکامی رابه طور معکوس و معناداری پیش بینی می کند (21/0- = β). هم چنین نتایج نشان داد، روان رنجور خویی، پیش بین منفی و معنادار شادکامی(29/0- = β) و برون گرایی، پیش بین مثبت و معنادار شادکامی بودند (26/0- = β). بر اساس یافته ها می توان بیان داشت که ویژگی های شخصیتی، بر شادکامی افراد تأثیرگذار هستند و هم چنین ابعاد ناگویی هیجانی موجب کاهش شادکامی افراد می شود. ازآنجا که زنان محور های اصلی خانواده هستند، لذا شادکامی آن ها می تواند تأثیر به سزایی در تعلیم و تربیت نسل آینده داشته باشد و این مهم، قابل توجه است.
اعتبارسنجی سندی و محتوایی روایات منقول درباره همت زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
141 - 179
حوزههای تخصصی:
در برخی منابع حدیثی و تفسیری روایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه چون زن از مرد خلق شده است، همت زنان، معطوف به مردان و زینت و فساد در دنیاست. پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی سندی و محتوایی این روایات به روش توصیفی- اسنادی و با بهره گیری از ابزار نقد سندی- متنی حدیث انجام شد. بدین منظور منابع اصلی مکتوب حدیثی و تاریخی در این موضوع بررسی شد و روایات مربوطه مورد کنکاش قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشتر روایات مطروحه در این مورد از نظر سندی به دلیل رفع سند و یا ضعف و مجهول بودن راویان جزو روایات ضعیف است. خلقت زن از مرد موضوعی است که با آیات قرآن و روایات، متناقض است و با آموزه های اسرائیلی مطابقت دارد. با بررسی منابع تاریخی این احتمال تقویت می شود روایتی که همت زنان را زینت طلبی و فساد معرفی کرده است، به شخص خاصی اشاره داشته که موجب برپایی جنگ جمل شده است. اگر این احتمال نادیده گرفته شود، به دلیل مغایرت آن با آموزه های قرآنی و روایی و مخالفت سیاق کلام با سخن معصوم(ع) بگونه ای که ذکر همت زنان در کنار همت درندگان و حیوانات از طرفی، و جدا کردن مؤمنان از صنف زنان از طرفی دیگر از معصوم(ع) استبعاد دارد، نمی توان آن را به ایشان منتسب کرد.
الگوی اخلاقی طلاق همسران در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۱
30 - 48
حوزههای تخصصی:
طلاق به مثابه یک کنش اختیاری، موضوع احکام اخلاقی است، ولی ظروف و شرایط جدایی مانع توجه به اخلاق می شود. رفع ناسازگاری ظروف و شرایط عاطفی و اجتماعی طلاق با رفتار اخلاقی، نیازمند الگوی اخلاقی کارآمد و مستند به واقعیت است. این پژوهش با این پیش فرض که قرآن کریم برای این بخش از زندگی همسرانه الگوی اخلاقی کارآمدی دارد، با روش توصیفی – تحلیلی در صدد کشف این الگو از قرآن کریم برآمده و با تکیه بر منابع تفسیری به تحلیل آیات مربوط به موضوع طلاق پرداخته است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که قرآن کریم برای اجرای اخلاقی طلاق الگویی مرکب از چهار ضلع ارائه کرده است: برای مراعات این الگو، طلاق باید با هدف دستیابی به فرصتی برای حرکت کمالی، بر مبنای توجه به آثار اجتماعی، چندجانبگی حکم شرعی شامل تنزیه، تجویز و توصیه، در بستر مراعات عرف، تلاش برای حفظ مسالمت و مسابقه نیکی صورت بگیرد و فرایند مراعات وقت، اشهاد و تمتیع را طی کند.
رفتار مصرفی زنان عرب در آئین خرید عید فطر
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
63 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه پدیدارشناسانه ی رفتار مصرفی زنان عرب در آئین خرید عید فطر می باشد. جامعه ی پژوهش کل زنان عرب ساکن استان خوزستان بود. نمونه ی پژوهش13 نفر از زنان عرب است که با این تعداد از طریق مصاحبه، نمونه به حداشباع رسید. طرح پژوهش، کیفی و با رویکرد ون منن مبتنی بر پارادایم تفسیری است. داده ها با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی و با به کارگیری مصاحبه ی نیمه ساختاریافته، بعد از اشباع نمونه ها و با استخراج درون مایه های اصلی و فرعی رفتار مصرفی زنان عرب در آئین خرید عید فطر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج چهار درون مایه ی اصلی را به دست آورد که عبارتند از: معنا و مفهوم پدیده ی عید فطر و خرید عید فطر در خانواده، نقش و فرآیند خرید عید فطر در خانواده، ضرورت ها و چالش های خرید عید فطر و اثرات و پیامدهای پدیده خرید عید فطر در خانواده . مهم ترین یافته ای که در این مطالعه ظهور یافت؛هم پوشانی معنایی و هویتی پدیده ی عید فطر و خریدهای آئین عید فطر در میان جمعیت مورد مطالعه بود که جوهره ی دلالتی آن، رویکرد دینی به انجام فریضه و هم چنین معنای آئینی و سنت بودن آمیخته با جشن قومی است.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارضات زناشویی سبب بروز دلزدگی زناشویی و تمایل به طلاق در زوجین می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سه ماهه پاییز سال 1398 خواهد بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج متقاضی طلاق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش زوج درمانی هیجان مدار (جانسون و همکاران، 2005) را طی دو ماه در 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 2 زوج در گروه آزمایش و 2 زوج در گروه گواه از ادامه حضور در پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) و پرسشنامه میل به طلاق (روزلت و همکاران، 1986) بود. دانتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق تأثیر معنادار داشته (p <0/001)
بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای مادر و عملکرد فیزیکی و هیجانی کودکان با میانجی گری طرح واره های ناسازگار رهاشدگی و بی اعتمادی مادر در دوران شیوع کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری کووید-19 در اواخر دسامبر 2019 شروع شد و خیلی زود کل دنیا را فراگرفت. زندگی در قرنطینه خانگی و قطع ارتباطات با همسالان برای کودکان پیامدهای روان شناختی را به همراه داشت. پژوهش حاضر به بررسی نقش سبک های مقابله ای مادر در دوران همه گیری کرونا ویروس بر عملکرد فیزیکی و هیجانی کودکان می پردازد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادرانی که کودکان 1 تا 6 ساله دارند، بود که به صورت اینترنتی پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. حجم نمونه شامل 325 نفر در نظر گرفته شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر (CISS) و پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان پیش دبستانی (TAPQOL) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد سبک های مقابله ای مادر می توانند عملکرد فیزیکی و هیجانی کودکان 1 تا 6 ساله را در بحران کرونا پیش بینی کنند. نتایج بیانگر این است که سبک های مقابله ای مادر می تواند 16 درصد از عملکرد فیزیکی و 15 درصد از عملکرد هیجانی کودکان را در بحران کرونا تبیین کنند. با توجه به نتایج مطالعه حاضر رابطه آماری معناداری بین سبک های مقابله ای مادر با عملکرد هیجانی و فیزیکی کودکان وجود دارد؛ بنابراین پرداختن به وضعیت سبک های مقابله ای که مادران به کار می گیرند در جهت بهبود عملکرد فیزیکی و هیجانی کودکان در دوران شیوع کووید 19 بسیار ضروری است.
بررسی مقایسه ای سبک دلبستگی، سرسختی روان شناختی و کمال گرایی اخلاقی در دو گروه دختران با و بدون رفتارهای خودآسیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای خودآسیبی از جمله عواملی است که امروزه در بین دختران شایع شده است؛ از این رو بررسی متغیرهای مرتبط با رفتارهای خودآسیبی دختران حائز اهمیت است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای سبک دلبستگی، سرسختی روان شناختی و کمال گرایی اخلاقی در دو گروه دختران با و بدون رفتارهای خودآسیبی بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. تعداد 234 نفر از دختران دانشگاه های تهران که شرایط ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند.ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های رفتارهای خودآسیبی، سبک های دلبستگی، سرسختی روان شناختی و کمال گرایی اخلاقی بود. به منظور تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس چندمتغیری از نرم افزار SPSSV19 استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات دلبستگی ایمن، اجتنابی، دوسوگرا، سرسختی روان شناختی و کمال گرایی اخلاقی در دو گروه افراد با و بدون رفتارهای خودآسیبی تفاوت معنی داری در سطح 05/0>p وجود دارد. به این معنی که افراد بدون رفتارهای خودآسیبی نمرات بالاتری در دلبستگی ایمن، سرسختی روان شناختی و کمال گرایی اخلاقی نسبت به گروه با رفتارهای خودآسیبی کسب کردند. افزون بر آن در متغیرهای دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرا گروه با رفتارهای خودآسیبی نمرات بالاتری نسبت به گروه بدون رفتارهای خودآسیبی به دست آوردند. در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد در متغیرهای سبک های دلبستگی، سرسختی روان شناختی و کمال گرایی اخلاقی بین دو گروه دختران با و بدون رفتارهای خودآسیبی تفاوت معنی داری وجود دارد لذا آگاهی روانشناسان، مشاوران و سایر متخصصان از این متغیرها برای مواجهه با دختران دارای رفتارهای خودآسیبی می تواند کمک کننده باشد.
بررسی نمود کهن الگوی آنیموس در شعر ژاله قائم مقامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
101 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف : یونگ، روانِ ناخودآگاهِ انسان را متشکّل از دو قطب متقابل مؤنّث و مذکّر آنیما و آنیموس می داند. کهن الگوی آنیما نیمه زنانه در روان مرد و آنیموس نیمه مردانه در روان زن است. این کهن الگوها تحتِ تأثیر روابط و رفتارهای خانواده در وجود هر شخص شکل می گیرند و تحتِ شرایط اجتماع و زندگی وی، می توانند تغییراتی در شخصیّت او به دنبال داشته باشد. یگانگی با این کهن الگوها موجب تکامل انسان خواهد شد و استیلای هر یک از این قطب های متقابل در فرد، سلسله ای از ویژگی ها را پدید می آورد که از منظر روان شناسی قابل بررسی اند. این تصویرها در آثار هنرمندان به صورت ناخودآگاه خود را نشان می دهند. قائم مقامی شاعربانوی معاصر، نیز ناخودآگاه این کهن الگوها را در اشعارش به اشکال مختلف(مثبت و منفی) بروز داده است. روش : پژوهش حاضر، با هدف راهیابی به لایه های پنهان اندیشه های ژاله قائم مقامی با استفاده از نقد روانشناختی و بهره گیری از تفکّرات یونگ، می کوشد با روش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، همه نمودها و جلوه های مثبت و منفی کهن الگوی آنیموس را در دیوان قائم مقامی استخراج و بسامد آنها به صورت نمودار بیان کند. یافته ها : بر پایه یافته ها، در اشعار ژاله بسامد جنبه مثبت آنیموس در مقایسه با جنبه منفی، بالاتر است؛ به طوری که 74.74درصد یافته ها پیرامون نمود مثبت آنیموس است و 25.26درصد از یافته ها، نشان از جنبه های منفی آنیموس هستند. شکل گیری اولیه این کهن الگوها به هنگام حضور قائم مقامی در خانواده مثبت است؛ امّا با ازدواج و شروع زندگی زناشویی وی، نمود های منفی آن ها آغاز می شود و پس از شکست در ازدواج و جدایی او از فرزند، به اوج خود می رسد.
مقایسه جنسیتی تأثیر سرمایه فرهنگی بر مدیریت بدن (مورد مطالعه ساکنان 15 تا 65 سال شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
135 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی تفاوت اثرگذاری سرمایه فرهنگی بر مدیریت بدن در میان ساکنان بزرگسال شهر شیراز است. روش : این مطالعه از نوع کمّی است که با روش پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه انجام شده است. نمونه مورد مطالعه ۳۹۸ شهروند( 18 تا 65 ساله ) شهر شیراز بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. تحقیق حاضر بر مبنای چارچوب نظری برگرفته از آراء" بوردیو" به تبیین تأثیر سرمایه فرهنگی بر مدیریت بدن و نظریه فمینیستی برای توضیح تفاوت های جنسیتی تدوین شده است. یافته ها : نتایج تحقیق حاکی از فزونی پرداختن زنان به مدیریت بدن و اهمیت جنسیت در تبیین مدیریت بدن است ، همچنین سرمایه های فرهنگی عینیت یافته و تجسم یافته بر مدیریت بدن زنان و سرمایه فرهنگی عینیت یافته بر مدیریت بدن مردان تأثیر مثبت دارد؛ درحالی که سرمایه فرهنگی نهادینه شده تأثیری بر مدیریت بدن هیچ یک از دو گروه ندارد.
اثربخشی برنامه آموزشی «مرا محکم بگیر» بر صمیمیت، رفتارهای دلبستگی و رضایت زناشویی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی "مرا محکم بگیر" بر صمیمیت، رفتارهای دلبستگی و رضایت زناشویی در دانشجویان متاهل دانشگاه علامه طباطبائی است. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان متاهل دانشگاه علامه طباطبائی است که 40 نفر (20 زوج) از آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه جای گذاری شده اند (10 زوج در گروه آزمایش و 10 زوج در گروه کنترل). آزمون صمیمیت باگاروزی (MINQ)، رفتارهای دلبستگی (BARE) و سازگاری زناشویی اسپاینتر (DAS) بر روی شرکت کنندگان اجرا شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 2 ساعته با استفاده از برنامه "مرا محکم بگیر" مورد مداخله قرار گرفتند و برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. در پایان مداخله و 6 ماه بعد مجدداً آزمون های صمیمیت، رفتارهای دلبستگی و سازگاری زناشویی اجرا گردید و نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی "مرا محکم بگیر" بر صمیمیت، رفتارهای دلبستگی و رضایت زناشویی در دانشجویان متاهل دانشگاه علامه طباطبائی تأثیر معناداری داشته است (05/0p<). نتایج آزمون پیگیری نشان می دهد که اثر برنامه مرا محکم بگیر بر رفتارهای دلبستگی همسر، رضایت زناشویی و صمیمیت در مدت 6 ماه باقی مانده است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که برنامه "مرا محکم بگیر" برای بهبود روابط زوجین به طور کلی و برای افزایش صمیمیت، رفتارهای دلبستگی (پاسخگری، در دسترس بودن و مشارکت) و رضایت زناشویی (سازگاری بین زوجین) برای دانشجویان و جمعیت عمومی استفاده کرد.
پذیرش خشونت علیه زنان به عنوان نقض حقوق بشر در سیستم سازمان ملل متحد
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی بررسی روند تدریجی پذیرش و بازشناسی معضل خشونت علیه زنان به عنوان موردی از نقض حقوق بشر در مباحث حقوق بشر بین الملل است. این نوشتار به بحث در مورد نقش چهار کنفرانس جهانی در خصوص زنان و کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) در راستای جلب توجه جهانی پیرامون این معضل می پردازد. چنین اقداماتی بر سکوت موجود در خصوص معضل خشونت علیه زنان در (CEDAW) و جبران این اهمال در قالب توصیه نامه کلی شماره 19 (روند تفسیری وضع شده به وسیله کمیته منع تبعیض علیه زنان) اثرگذار بوده و همچنین پاره ای از پیشرفت های برجسته صورت گرفته در سیستم حقوق بشری سازمان ملل متحد در زمینه مبارزه با خشونت علیه زنان را آشکار می سازد. این پیشرفت ها شامل اعلامیه منع خشونت علیه زنان (DEVAW)، خط فکری جنسیت محور در مکانیزم حقوق بشر سازمان ملل متحد و انتصاب گزارشگر ویژه در خصوص خشونت علیه زنان و علل و پیامدهای آن است. ملاحظات نهایی در این نوشتار نیز شامل برخی مداقه ها پیرامون تعداد کثیری از حق شرط های ضمیمه شده به (CEDAW) که منجر به کاهش ثمربخشی کنوانسیون گردیده و عدم تمایل کشورهای عضو به دست کشیدن از این حق شرط ها می باشد.
نظام حقوق بشر در آیینه حرکت جوهریه ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
نظام حقوق بشر به مثابه شاکله پرطمطراقی است که بنیان آن با هبوط بشر در ارض ناسوتی گذاشته شده و با مدد مبانی الهی، تعالیم مصلحان و مکاتب عقلی در بستر تاریخ، سیر حرکت تکوینی و تکاملی خود را می پیماید. این نظام تنومند حاصل مجاهدت های بی شماری است که بانیان آن با تمسک به روح مبانی تعالیم وحیانی، مکتب حقوق طبیعی و همچنین مفاهیم عدالت و کرامت، برای قوام و استمرارش بذل جان نموده اند. از منظر ماهیت فلسفی، حقوق بشر به عنوان یک مفهوم کلی در شمار معقولات ثانویه فلسفی است. نوشتار حاضر، حاصل تلاشی برای ایجاد بستری جهت طرح مبانی و منویات نظام حقوق بشر و نظریه حرکت جوهریه ملاصدرا برای نیل به ادراک مناسبات مشترک فی مابین آن ها است. نظریه حرکت جوهریه بیانگر نو شوندگی دمادم وجود جوهر و صیرورت دائمی نهاد هستی به سوی تجرد و فعلیت محض است. اما چرایی تقریب این دو منظومه فکری، ابتنای آن ها بر ارکان عالم امکان یعنی انسان و طبیعت پیرامون آن است. از سویی دیگر، این دو حوزه فکری در عام الشمولیت، تبعیض ناپذیری، استدراجی، استکمالی و ابتنای بر مبانی عقلانی و برهانی، وحدت نظر و مبانی داشته و دوئیت ماهوی بین آن ها نیست. در هردوی این حوزه های اندیشه ورزی، مبداء حرکت، ماده اولی عالم امکان (هیولی) همان ماده نامتعین است و منتها نیز، فعلیت و تجرد محض یعنی تحقق مقاصد متعالیه آرمانی است. در حکمت متعالیه صدرای شیرازی، نظریه ای به نام «لُبس بعد از لُبس» (پوشیدنی پس از پوشیدن) وجود دارد که بیانگر آن است که صورت و ماده یک موجود، در قوس صعود، ماده صورتی دیگر می شود. با مداقه در نظام حقوق بشر به خصوص ساختار آن، می توان مسیر این نظریه را نیز مشاهده نمود؛ به طوری که انعقاد کنوانسیون های بین المللی پس از صدور اعلامیه های غیرالزام آور در همان موضوعات، بدون این که خللی به اعتبار اعلامیه های موجود وارد کند، خود دلالتی بر التباس دیگری دارد که به عنوان مثال می توان به انعقاد میثاقین بین المللی (۱۹۶۶) پس از صدور اعلامیه حقوق بشر(۱۹۴۸) یا به انعقاد کنوانسیون حقوق کودک (۱۹۸۹) پس از صدور اعلامیه حقوق کودک(۱۹۵۹) اشاره کرد.
جراحی زیبایی و اختیار جدایی زوجه در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
147-171
حوزههای تخصصی:
به جهت شیوع جراحی زیبایی به معنای عملیات و اقدامی که صرفاً به منظور ارتقای زیبایی شکل اعضای دارای ساختار طبیعی بدن فرد انجام می شود، این عمل می تواند با انحلال عقد نکاح مرتبط گردد. گاهی عمل زیبایی قبل از نکاح بوده است و زوجه پس از نکاح متوجه عمل جراحی همسرش می گردد. در مواردی نیز به جهت انجام عمل جراحی زیبایی، زوجه نمی تواند وضع جدید ظاهری زوج را پس از انجام عمل تحمل کند یا اینکه عدم انجام عمل جراحی زیبایی را به عنوان شرط ضمن عقد نکاح قید می نماید. این مقاله با روش کتابخانه ای در صدد پاسخ به این پرسش اساسی است که در این فروض، آیا به جهت کراهت ناشی از وضع ظاهری زوج، راهی برای انحلال نکاح به درخواست زوجه وجود دارد؟ و اینکه آیا می توان به جهت تخلف از شرط وصف یا فعل (ترک فعل) ضمن عقد، حق فسخ نکاح را برای زوجه قائل شد؟ نگارنده با استفاده از ظرفیت فقهی حقوقی قاعده شروط و مستند به نظریه جدایی یک جانبه (خلع افتدایی)، به چینش استدلال خود برای اختیار جدایی زوجه در موارد فوق پرداخته است، به طوری که نه تنها مخالف با قانون نباشد، بلکه با ماده ۱۱۴۶ ق.م و ۱۱۲۸ ق.م قابل انطباق گردد.
بررسی موانع ارتقای زنان به پست های مدیریتی از دیدگاه معلمان زن شهرستان قائم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، حضور زنان در اجتماع و محیط های کاری افزایش یافته است. با وجود این، روند ارتقای زنان به سطوح بالای مدیریتی با پیشرفت های تحصیلیِ آن ها هم خوانی ندارد و حضور زنان در سطوح عالی مدیریتی در بیشتر کشورها، بخصوص ایران، به دلیل موانع متعدد، ناچیز و کمرنگ است. هدف از این مطالعه بررسی موانع ارتقای زنان در پست های مدیریتی از دیدگاه معلمان زن شهرستان قائمشهر می باشد. از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه ی معلمان زن شهرستان قائمشهر بوده که تعدادشان 1930 نفر می باشند. برای انتخاب نمونه از فرمول کوکران جامعه محدود به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 320 نفر انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از از آزمون T تک نمونه ای و آزمون فریدمن برای رتبه بندی متغیرهای پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که کلیشه ی جنسیتی، تبعیض جنسیتی، تضاد بین کار و خانواده، تضاد بین فرهنگ و خانواده، عدم حمایت مدیران و کارکنان، عدم حمایت خانواده، غلبه فرهنگ مردسالار، هنجارهای مبتنی بر سنت گرایی و وجود سقف شیشه ای جزو موانع ارتقای زنان به پست های مدیریتی می باشد._x000D_
واکاوی چاقی در نظام معنایی زنان در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی چاقی و اضافه وزن در نظام معنایی زنان در باشگاه های بدنسازی شهر شیراز انجام شده و برای این منظور از نظریه زمینه ای به عنوان یکی از روش های کیفی استفاده نموده است. مشارکت کنندگان در پژوهش زنانی بودند که به باشگاه های بدنسازی شهر شیراز برای کاهش وزن مراجعه کرده اند، و از این بین تعداد 12 مشارکت کننده انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفته اند. داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و نتیجه آن دستیابی به هفت مقوله محوری و یک مقوله هسته است. مقولات محوری شامل خوانش سیال از چاقی و اضافه وزن، کثرت باورها و اعتقادات مربوط به اندازه و جذابیت بدن، تصویر رؤیایی از بدن ایده آل، زمینه مندی اجتماعی و فرهنگی بدن، تفسیر اجتماعی دیگری و پزشکی شدن تناسب اندام می باشد. مقوله هسته نیز روایت کثرت گرا از بدن ایده آل است. ظهور این پدیده، با پیامدهایی مثل دوگانگی و ابهام و چندگانگی، مسئولیت شخصی و ننگ، نسبت دادن برخی از مشکلات به وزن، عدم امنیت غذایی و خوردن احساسی، ابهام و تردید نسبت به دستورالعمل های پزشکی، پارادوکس خوش استایلی و چاقی پذیرش برخی از کلیشه های مرتبط با چاقی و ناآگاهی و ابهام نسبت به رفتارهای مخاطره آمیز کاهش چاقی و ابهام در پیامدهای اصلی چاقی و اضافه وزن همراه بوده است.
درک و تفسیر زنان شهر ایلام از اقدام به خوددرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
137 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، دستیابی به درک و تفسیر زنان از پدیده ی خوددرمانی است. این پژوهش، با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. جامعه ی آماری آن زنان شهر ایلام در سال 1399 است که تعداد 26 نفر از آنها به عنوان نمونه ی تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه ی نیمه ساخت یافته و روش تحلیل داده ها روش اسمیت و همکاران (2009) است. برای اعتباریابی از معیار مقبولیت و باورپذیری استفاده شد و اطمینان پذیری از طریق روش ممیزی توسط متخصصان محقق شد. برای مقوله بندی، تحلیل و تفسیر داده ها از تکنیک «زاویه بندی نظری دنزین» استفاده شد. یافته ها حاکی است، زنان موردمطالعه تنگناهای معیشتی، ساده انگاری درمان، بی عدالتی در فضاهای درمانی و وجود زمینه های فرهنگی – اجتماعی خوددرمانی را برای توجیه رفتار خویش بیان می کنند. درنتیجه، زنان موردمطالعه به دلیل نا آگاهی از پیامدهای خوددرمانی، برای رهایی از رنج درد، راحت ترین، سریع ترین و اقتصادی ترین روش را برمی گزینند. به طورکلی خوددرمانی محصول هم آیندی مواجهه ی سوگیرانه با کادر پزشکی از سویی و تجربه ی مواجهه ی غیرحرفه ای پزشکان از سویی دیگر در یک بستر فرهنگی است.