فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، «محدوده جواز نظر به مخطوبه» است. آرای فقهای شیعه درباره نگاه مرد به زنی که خواستار ازدواج با اوست، ذیل سه نظریه مطرح شده است: 1. محدودیت جواز نظر بر وجه و کفین؛ 2. جواز نظر بر وجه و کفین و محاسن؛ 3. جواز نظر بر تمام بدن بدون پوشش به استثنای عورت.
با بررسی اقوال، قول دوّم به عنوان نظر صحیح مطرح شده است؛ چرا که با وجود نصوص صحیح بر جواز نظر بر بیش از وجه و کفین مخطوبه، محدودیت جواز نظر بر وجه و کفین، نوعی اجتهاد در مقابل نصّ است و از طرفی در روایات، اطلاقی نسبت به جواز نظر به تمام اعضای مخطوبه وجود ندارد و بر فرض وجود چنین اطلاقی، نصوص صحیح، مقیّد این اطلاق می باشد؛ در نتیجه قول دوّم، قول صحیح است که محدوده جواز نظر به مخطوبه، وجه و کفین و محاسن است.
مدل علی گرایش به طلاق عاطفی بر اساس تمایز یافتگی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
159 - 172
حوزههای تخصصی:
طلاق عاطفی مهمترین عامل ناامیدی خانواده است و باعث ایجاد شکاف عاطفی خانواده می شود. هدف از این مطالعه - تدوین مدل علی گرایش به طلاق عاطفی بر اساس تمایز یافتگی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی بود.پژوهش حاضر با توجه به هدف آن از نوع کاربردی و شیوه ی اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهرستان قصرشیرین بودند. که از میان آنها به روش تصادفی چند مرحله ای و با استفاده از نمونه های در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس داده های مورد نظر با استفاده از پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (1999)، تمایز خود (DSI-SF) دریک (2011) و دلزدگی زناشویی پاینز (1996) جمع آوری شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان دادند بین گرایش به طلاق عاطفی بر اساس تمایز یافتگی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی رابطه معنی داری بودند.یافته ها نشان داد دلزدگی زناشویی رابطه بین گرایش به طلاق عاطفی و تمایزیافتگی خود را میانجی گری می کند. دلزدگی زناشویی به عنوان عوامل مهم و تأثیرگذار بر سطح ارتقا سلامت روانی مطرح است و با شناسایی عوامل به همراه برنامه ریزی مناسب می تواند منجر به کاهش طلاق عاطفی و افزایش خودتمایزیافتگی شود.
مطالعه تجربه زیسته مادری و همسری زنان سرپرست خانوار تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده نقش مهمی در سلامت روانی و اجتماعی اعضای خود و پس از آن در سلامت اجتماعی جامعه ایفا می کند. عدم حضور هر یک از والدین در محیط خانواده تعادل آن را به هم زده و موجب تضعیف کارکردهای آن می شود. خانواده های زن سرپرست علاوه بر وظایف و مسئولیت های مادری، نقش و وظایف جدیدی در خانواده پیدا می کنند. وخامت این شرایط زمانی مضاعف می شود که جایگاه فرودست زنانه با پایگاه فرودست طبقاتی همراه شده و این دو شکاف عمده بر هم متراکم می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مسائل و دغدغه های مادران سرپرست خانوار و نحوه مواجهه آنها با چالش های پیش رو با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. به این منظور با 19 نفر از مادران سرپرست خانوار ساکن در شهر تهران، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد، و برای گزینش آن ها روش نمونه گیری هدفمند به کار گرفته شد. پس از تجزیه و تحلیل یافته ها 11 مضمون به دست آمد. این مضامین روند زندگی مادران سرپرست خانوار را در دوران پیش از سرپرستی و دوران سرپرستی نمایان می سازد. در نهایت به شناسایی 5 تیپ از زنان سرپرست خانوار (زنان آسیب دیده و مطرود، زنان با انگیزه برای بهبود و تغییر شرایط، زنان دارای حمایت نسبی خانواده، زنان پرستار همسر و فرزندان در خانواده، فرزندان حامی زنان و مادران سرپرست) با توجه به داده های تحقیق نائل آمدیم. رنج مضاعف، طرد و انزوای اجتماعی (اجباری یا خودخواسته)، بازسازی هویت از مقولات محوری و مشترک زنان سرپرست خانوار در این مطالعه است.
بررسی تاثیر رهبری هوشمند بر رفتارشهروندی سازمانی معلمان و کارکنان زن مدارس دخترانه دره شهر و آبدانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
85 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر رهبری هوشمند بر رفتارشهروندی سازمانی معلمان و کارکنان زن مدارس دخترانه دره شهر و آبدانان می باشد. این تحقیق، باتوجه به هدف، کاربردی و به لحاظ گردآوری داده از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معلمان و کارکنان زن مدارس دخترانه دره شهر و آبدانان است که در زمان انجام تحقیق 942 نفر می باشند. در این تحقیق برای اندازه گیری حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و حجم نمونه 273 نفر تعیین شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه است که شامل پرسشنامه سیدانمانلاکا (2002) برای سنجش رهبری هوشمند و پرسشنامه پودساکف و همکاران (1990) برای سنجش رفتارشهروندی سازمانی می باشد. تحلیل مدل ساختاری و آزمون فرضیه ها ازطریق مدل سازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی، با استفاده از نرم افزار smart pls3 انجام شد. نتایج آزمون فرضیه های تحقیق، حاکی از آن است که رهبری هوشمند بر رفتارشهروندی سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج حاصل از فرضیه های تحقیق نشان داد که ابعاد رهبری هوشمند شامل بعد عقلایی، بعد هیجانی و بعد معنوی نیز بر رفتارشهروندی سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارند.
تبیین جامعه شناختی نگرش نسبت به خشونت علیه زنان در میان دانشجویان پسر دانشگاه های استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر نگرش دانشجویان نسبت به خشونت علیه زنان صورت پذیرفته است. این مطالعه با استفاده از روش پیمایش در میان ۴۰۰ نفر از دانشجویان پسر دانشگاه های دولتی استان مازندران که بر اساس شیوه ی نمونه گیری احتمالی طبقه ای انتخاب شده بودند و با استفاده از نظریه های فمینیسم لیبرال و یادگیری اجتماعی انجام شده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که اغلب دانشجویان (۵/۷۲ درصد) دارای نگرش منفی، ۲/۲۶ درصد دارای نگرش میانه و ۲/۱ درصد دارای نگرش مثبت نسبت به خشونت علیه زنان بوده اند. همچنین، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان می دهد که متغیر های مستقل کیفیت هنجاری ادراک شده دیگران مهم، نگرش سنتی نسبت به زنان، کیفیت عکس العمل ادراک شده دیگران مهم، پاداش های ادراک شده و انتظارات سنتی از نقش زناشویی، به ترتیب دارای بیشترین تاثیر بر متغیر وابسته پژوهش بوده اند. در حالت کلی، نتایج به دست آمده، گزاره های مربوط به نظریه های فمینیسم لیبرال و یادگیری اجتماعی را تایید می کنند و نشان می دهند که نگرش نسبت به خشونت علیه زنان، امری اجتناب ناپذیر نبوده و تحت تاثیر ساختار و ایدئولوژی حاکم بر جامعه و پیوند های اجتماعی فرد با اطرافیان و پاداش ها و تنبیه هایی ایجاد می گردد که شخص در جریان کنش هایش دریافت می کند.
Sociological Explanation of the Transformation of the Family Institution in the Light of Extramarital Affairs with the GT Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study is to provide a deep understanding and motivate women to establish an extramarital relationship. The study was conducted with a qualitative approach and grand theory method and data collection technique was semi-structured interview and was conducted with 17 married women in Qazvin who had experience or an extramarital relationship. In order to select the interviewees, we used the targeted sampling method, this sampling requires the use of a sequential sampling type called snowball. The results showed that women's interpretation and belief in the establishment of transnational relations emerge in areas such as: growth of social relations and change of social values, increase of leisure time and facilitation of new technologies. Factors influencing these relationships were sexual diversity, lack of sexual skills and knowledge, revenge, and the justification of extramarital affairs and the absence of a spouse. Individualism, gender bias, spousal indifference, divorce laws, a woman's inferiority in income and lack of awareness in choosing a spouse as interfering conditions, and acting on an extramarital affair lead to cravings, body management, and hesitation in later life. The consequences of such actions and reactions are an increase in hedonism and the normalization of the extramarital affair
اثربخشی آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت بر امید به زندگی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
45 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف : روان شناسی مثبت گرا یکی از جدیدترین شاخه های روان شناسی است. این زمینه ی خاص از روان شناسی بر موفقیت انسان تمرکز دارد و به دنبال کمک به افراد برای شادکامی است. روانشناسی مثبت گرا علمی است که به جای توجه به ناتوانی ها و ضعف های بشری، روی توانایی هایی از قبیل شاد زیستن ، لذت بردن، قدرت حل مسأله و خوش بینی متمرکز است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش توانمندی های روانشناسی مثبت بر امید به زندگی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان نجف آباد بود. روش : طرح پژوهش حاضر، پیش آزمون/ پس آزمون با گروه کنترل بود. پس از ارزیابی نمرات امید به زندگی در نمونه اولیه، 53 نفر از افرادی که در امید به زندگی نمرات پایینی داشتند مشخص و سپس از بین آنها به صورت تصادفی ساده 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته (جلسه) در جلسات آموزش گروهی توانمندی های روانشناسی مثبت شرکت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد آموزش توانمندی های روانشناسی مثبت باعث افزایش معنادار امید به زندگی در دانش آموزان می شود. همچنین آموزش توانمندی های روانشناسی مثبت توانست سبب افزایش نمرات در بُعد تفکر راهبردی در نوجونان دختر شود.
بررسی روح حاکم بر لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۳
29 - 54
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام حقوقی ایران، همواره در صدد ارتقاء کیفیت استیفاء حقوق زنان در سطوح مختلف بوده است. در سطح قانونگذاری نیز به صورت متناوب طرح ها و لوایحی در این حوزه مطرح بوده اند. تا زمان نگارش این سطور، آخرین اقدام تقنینی در این حوزه، لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» است. با توجه به ابعاد مختلف و آثار شگرف لایحه، بررسی آن ضروری می نمایاند. پژوهش حاضر در صدد است با واکاوی مفاد لایحه، رویکرد و راهکارهای آن را به چالش بکشد. از این رو، سؤال اصلی چنین طراحی شده است: «چه انتقاداتی بر رویکرد و راهکارهای لایحه وارد است؟» نتایج نشان می دهد لایحه تا حد زیادی تحت تأثیر اسناد بین المللی و مبانی جنسیت گرایی نگاشته شده است. به نظر می رسد این ادبیات سنخیتی با مبانی دینی و الزامات فرهنگ ایرانی-اسلامی جامعه ما ندارد. مسئله شناسی لایحه نیز با اشکال مواجه است و تردیدهای جدی در ضرورت تصویب چنین قانونی بروز یافته است. لذا در نهایت، پیشنهاد شده است که لایحه از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب نشده و حل برخی مشکلات موجود در بستر قانونی جامع در حوزه «خانواده» پیگیری شود و ادبیات «ظلم» و «تعدی» جایگزین ادبیات «خشونت» گردد. روش بررسی توصیفی-تحلیلی است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر استیگما، علائم اضطراب اجتماعی و ترس از صمیمیت در زنان مطلقه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
133 - 159
حوزههای تخصصی:
طلاق پدیده ای است که آرامش روانی زنان مطلقه را متأثر ساخته و می تواند آسیب های روان شناختی سهمگینی را ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر استیگما، علائم اضطراب اجتماعی و ترس از صمیمیت در زنان مطلقه شهرستان شهرکرد بود. این پژوهش، از نوع تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و جامعه آماری آن، دربرگیرنده زنان مطلقه ای است که در سه ماهه زمستان سال 1398 به مراکز مشاوره شهرکرد مراجعه کرده و دارای پرونده بودند. از بین این افراد، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمن د انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) جایگزین شدند. در این پژوهش، از پرسشنامه استیگما (میرزایی و همکاران، 1398)، اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) و ترس از صمیمیت دسکاتنر و تلن (1991) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل اندازه گیری مکرر، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش استیگما (001/ p< 45/27f=)، کاهش علائم اضطراب اجتماعی (001/p< 25/4f=) و کاهش ترس از صمیمیت (001/p< 422/14f=) در زنان مطلقه مؤثر است. با توجه به برآیندهای به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که مداخله شناختی- رفتاری، یکی از روش های مؤثر در بهبود ویژگی های روان شناختی زنان مطلقه قلمداد می شود.
تهی شده گی صدای مردانه در رمان های فارسی و عربی با کاربست نشانه های زنانه (مورد پژوهانه: «پرنده من» فریبا وفی و «دختران ریاض» رجاء عبدالله الصانع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار زنانه کنش زبانیِ نظام مندی است که با کاربست پربسامد نشانه های زنانگی و بدنبال آن تشخّص بخشیدن به صدای زنانه تحقق می یابد تا با تهی کردن [تک] صدایی مردانه در متن، الگویی زنانه از نوشتار ارائه دهد. نشانه های زنانه، مجموعه ای از ساخت های زبانی است که انگاره های زنانگی را به مخاطب انتقال می دهد. این پژوهش فرآیند تهی شده گی صدای مردانه را به واسطه کاربست نشانه های زنانه در دو رمان «پرنده من» و «دختران ریاض» می باشد. نتایج پژوهش گویای آنست که هر دو رمان به واسطه کاربست پربسامد نشانه های زنانگی در هر کدام دارای صدایی زنانه اند و هر دو نویسنده در نحوه بکارگیری این نشانه ها در داستان هایشان تجربه متفاوتی داشته اند؛ بدین ترتیب که در رمان «دختران ریاض» و در میان 248 مورد نشانه زنانه حاضر در داستان، رنگ واژه های خاص زنانه با 70 بار فراوانی، بیشترین بسامد را دارد. در سویی دیگر؛ در رمان «پرنده من» و در میان 258 مورد نشانه زنانه حاضر در داستان، اسامی خاص زنانه با 124 بار فراوانی، بیشترین بسامد را دارد.
طراحی مدل پیشرفت شغلی زنان با رویکرد کار راهه شغلی (مورد مطالعه: سازمان سنجش آموزش کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف کلی طراحی مدل پیشرفت شغلی زنان با رویکرد کار راهه شغلی در سازمان سنجش آموزش کشور انجام شد. بهره گیری از روش آمیخته (کیفی و کمی) به عنوان روش تحقیق استفاده شد. جامعه و نمونه آماری را اعضای صاحب نظر سازمان سنجش آموزش کشور به تعداد 30 نفر تشکیل دادند. گردآوری داده های تحقیق از طریق پرسشنامه و در دو مرحله با توجه به ماهیت روش دلفی انجام گرفت. از آزمون های کندال، بارتلت و کایزر مایر الکین KMO (Kaiser-Meyer-Olkin) برای بدست آوردن ضریب توافق و امکان سنجی استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. از میان تعداد 89 عامل بدست آمده، بعد از اعمال نظر خبرگان و آزمون های فوق و ماتریس چرخشی تنها 52 عامل باقی ماند. با استفاده از نمودار سنگریزه و تحلیل عاملی اکتشافی نشانگرها در 5 بعد تقسیم شده و با استفاده از نظر گروه کانونی (Focus Group) و خبرگی محقق تحت عنوان سازمان، فرد، سیاست و قانون، خانواده و فرهنگ بومی کشور نام گذاری شدند و مدل پیشرفت شغلی زنان با رویکرد کار راهه شغلی در سازمان سنجش آموزش کشور طراحی گردید.
کاربست تئوری انتخاب بر امیدواری، تاب آوری و بهزیستی روان شناختی در زنان مطلقه
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
95 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، کاربست تئوری انتخاب بر امیدواری، تاب آوری و بهزیستی روان شناختی در زنان مطلقه شهر اهواز بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر اهواز بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر)گمارده شدند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس امیدواری اشنایدر و همکاران (1991)، مقیاس تاب آوری کانر و دویدسون (2003) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. گروه آزمایش، مداخله تئوری انتخاب شامل 8 جلسه گروهی 120 دقیقه ای هفتگی را دریافت کردند؛ اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از یک ماه و نیم مرحله پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که کاربست تئوری انتخاب بر امیدواری، تاب آوری و بهزیستی روان شناختی در زنان مطلقه اثربخش بود. این نتیجه در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت.
تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی در زنان متأهل شهرستان تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
167 - 191
حوزههای تخصصی:
نارضایتی از زندگی زناشویی، کاهش صمیمیت و فاصله گیری عاطفی زوجین به طلاق عاطفی منجر می شود. این مسئله یکی از آسیب های خانوادگی جامعه حاضر است که خانواده ها به گونه ای مختلف با آن درگیر بوده و درک و تفسیر متفاوتی از آن دارند. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی و راهبردهای مواجه با آن به روش نظریه مبنایی در میان زنان شهرستان تنکابن انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 21 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان تنکابن انتخاب و با استفاده از مصاحبه عمیق اطلاعات لازم گردآوری شد. داده ها طی سه مرحله کد گذاری و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد مقولاتی همچون بی توجهی مردان به زنان، بی مسئولیتی، خشونت، مشکلات ارتباطی و جنسی، عدم حضور مؤثر در منزل و نداشتن برنامه مناسب اوقات فراغت موجب بروز طلاق عاطفی شده و عواملی همچون شرایط خانوادگی و دخالت های خانواده ها و پایگاه اقتصادی اجتماعی فرد، شغل، درآمد، مدت زمان ازدواج و سن زوجین موقع ازدواج باعث تشدید عوامل علّی مؤثر بر طلاق عاطفی می شود. لذا راهبرد رهایی از این وضعیت در دو سطح فردی و اجتماعی مطرح شده است.
تحلیل بازنمایی فرهنگ جنسیتی در رمان های نویسندگان زن ایران طی سه دهه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
291 - 318
حوزههای تخصصی:
در میان همه ژانرهای ادبی، رمان بیشترین ارتباط را با جامعه و زندگی واقعی دارد. همچنین نویسندگان زن، برای نوشتن از جنبه های گوناگون زندگی و جنسیت خویش، از آغاز گونه ادبی رمان را برگزیده اند. این مقاله با روش تحلیل محتوایی به بررسی مسائل مربوط به زنان در رمان های نویسندگان زن سه دهه 1370، 1380 و 1390 ایران می پردازد و تأثیر تحولات اجتماعی و فرهنگی هر دهه را بر محتوای رمان ها نشان می دهد. به همین منظور، از هر دهه دو رمان برای بررسی انتخاب شده و نتیجه حاکی از آن است که دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی تأثیر بسیاری بر دیدگاه نویسندگان زن در پرداخت شخصیت ها و مسائل زنانه دارد و تحول محتوای رمان ها منطبق با تحولات جامعه و متأثر از آن است. در رمان های دهه 1370، سلطه مردانه و خشونت پررنگ تر است و زنان قدرت و جایگاهی ندارند. شخصیت های زن رمان های دهه 1380 نیز شرایط تقریباً مشابهی با دهه قبل دارند و بحث هویت یابی در این دهه بسیار پررنگ و مهم است. زنان رمان های دهه 1390 اما به استقلال و آزادی عمل دست یافته اند، فعالانه در جامعه حضور می یابند و دغدغه ها و مطالبات متفاوتی دارند.
زنان متولد دهه شصت و نقش آنها در آینده؛ مطالعه ای کیفی در بلوک های سازنده تصاویر آینده (مورد مطالعه: استادان زن شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
561 - 584
حوزههای تخصصی:
تحقق هر آینده مطلوبی در ایران، در گرو مشارکت زنان به مثابه نیمی از کنش گران این آینده است. بررسی میزان احساس تعلق خاطر زنان به آینده و تلاش برای افزایش این احساس، گامی در جهت تقویت امید اجتماعی در جامعه است. آینده پژوهی دانش شناخت و ساخت چنین آینده ای است. یکی از رویکردهای آینده پژوهانه استخراج و تحلیل تصاویر آینده است. این پژوهش با روش تحلیل مضمون به استخراج و تحلیل تصاویر ذهنی زنان متولد دهه شصت از آینده انجام شده و طی چهار مرحله کدگذاری روی داده های حاصل از 15مصاحبه نیمه ساختاریافته از زنان دانشگاهی در شهر اصفهان، شش مضمون فراگیر به دست آمده است. این مضامین که بلوک های سازنده تصاویر آینده ذهن این زنان هستند، عبارت اند از: «در انتظار بهترین آینده»، «آینده جنسیتی»، «عصر انسان»، «دولت من»، «آینده ای که نمی خواهمش» و «بی آیندگی اجتماعی». بنابر نتایج این پژوهش، تحقق هر آینده ای در گرو ایجاد بستر نقد فراگیر وضع موجود، گسترش شکل جدیدی از مشارکت زنان در خلق آینده به منظور ایجاد حسّ تعلق به این آینده است، توصیه راهبردی این پژوهش «اثرپذیری» سیاست ها و سیاست گذاران از این تصاویر و «اثرگذاری» سیاست های آینده بر روی این مضامین است تا منجر به خلق آینده ای پایدار شود.
بررسی رابطه ناگویی هیجانی و ویژگی های شخصیتی با شادکامی در زنان در شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین ناگویی هیجانی و ویژگی های شخصیتی با شادکامی در زنان بود. جامعه آماری شامل زنان ساکن شیراز در سال 1400-1399 بودند که 180 نفر پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عاملی نئو (مک گری و کاستا، 1992) و ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) و شادکامی آکسفورد (آرجیل و همکاران، 1989) استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق دو آزمون همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون با استفاده از نرم افزار spss -26 انجام گرفت. نتایج تحلیل پیرسون نشان داد، روان رنجور خویی، پیش بین منفی و معنادار شادکامی و برون گرایی، پیش بین مثبت و معنادار شادکامی بودند. هم چنین دشواری در احساسات، میزان شادکامی رابه طور معکوس و معناداری پیش بینی می کند (21/0- = β). هم چنین نتایج نشان داد، روان رنجور خویی، پیش بین منفی و معنادار شادکامی(29/0- = β) و برون گرایی، پیش بین مثبت و معنادار شادکامی بودند (26/0- = β). بر اساس یافته ها می توان بیان داشت که ویژگی های شخصیتی، بر شادکامی افراد تأثیرگذار هستند و هم چنین ابعاد ناگویی هیجانی موجب کاهش شادکامی افراد می شود. ازآنجا که زنان محور های اصلی خانواده هستند، لذا شادکامی آن ها می تواند تأثیر به سزایی در تعلیم و تربیت نسل آینده داشته باشد و این مهم، قابل توجه است.
بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای مادر و عملکرد فیزیکی و هیجانی کودکان با میانجی گری طرح واره های ناسازگار رهاشدگی و بی اعتمادی مادر در دوران شیوع کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری کووید-19 در اواخر دسامبر 2019 شروع شد و خیلی زود کل دنیا را فراگرفت. زندگی در قرنطینه خانگی و قطع ارتباطات با همسالان برای کودکان پیامدهای روان شناختی را به همراه داشت. پژوهش حاضر به بررسی نقش سبک های مقابله ای مادر در دوران همه گیری کرونا ویروس بر عملکرد فیزیکی و هیجانی کودکان می پردازد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادرانی که کودکان 1 تا 6 ساله دارند، بود که به صورت اینترنتی پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. حجم نمونه شامل 325 نفر در نظر گرفته شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر (CISS) و پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان پیش دبستانی (TAPQOL) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد سبک های مقابله ای مادر می توانند عملکرد فیزیکی و هیجانی کودکان 1 تا 6 ساله را در بحران کرونا پیش بینی کنند. نتایج بیانگر این است که سبک های مقابله ای مادر می تواند 16 درصد از عملکرد فیزیکی و 15 درصد از عملکرد هیجانی کودکان را در بحران کرونا تبیین کنند. با توجه به نتایج مطالعه حاضر رابطه آماری معناداری بین سبک های مقابله ای مادر با عملکرد هیجانی و فیزیکی کودکان وجود دارد؛ بنابراین پرداختن به وضعیت سبک های مقابله ای که مادران به کار می گیرند در جهت بهبود عملکرد فیزیکی و هیجانی کودکان در دوران شیوع کووید 19 بسیار ضروری است.
خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر (مطالعه موردی: زنان شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
545 - 572
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان، هر نوع رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی و رنج زنان می شود. چنین رفتاری می تواند با تهدید، اجبار و سلب مطلق اختیار و آزادی به صورت آشکار و یا پنهان انجام شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بررسی خشونت علیه زنان در بین زنان شهر بوشهر با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روش نظریه زمینه ای می باشد. مشارکت-کنندگان در پژوهش حاضر ۱2 نفر از زنان شهر بوشهر بوده اند که به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده است و سپس داده-های حاصل از آن با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل گردیده است. یافته ها نشان از وجود پنج مقوله محوری «فرهنگ مردسالار و نابرابری جنسیتی نهادینه شده»، «کیفیت تعاملات زوجین»، «مشروعیت بخشی سیستم فرهنگی به خشونت»، «استراتژی زنان در مقابله با خشونت» و «بازتولید نگرش های مردسالاری نسبت به زنان» می باشد. مقوله هسته پژوهش نیز «حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر» می باشد؛ خشونتی که از سوی مردان علیه زنان اعمال می شود در هر وضعیتی متأثر از جایگاه قدرتمند مردان در روابط بین فردی و اجتماعی است. مردسالاری به عنوان یک عامل قوی در خشونت علیه زنان تأثیر دارد و خشونت متأثر از نظام مردسالار است.
مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی بود پژوهش حاضر از نوع علی -مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی و زنان عادی شهر شیراز بود. گروه نمونه متشکل از 120 نفر در دو گروه (60 زن مطلقه 60 زن عادی) بود. برای تعیین حجم نمونه در گروه زنان مطلقه از روش نمونه گیری در دسترس و برای زنان عادی از روش هدفمند به منظور همتاسازی گروه زنان عادی با زنان مطلقه استفاده شد. پرسشنامه باورهای غیرمنطقی توسط جونز، پرسشنامه خودپنداره راجرز، پرسشنامه بهزیستی معنوی پولوتزین و الیسون مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛ باورهای غیرمنطقی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی بالاتر است و میانگین متغیرهای خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایین تر است؛ میانگین باورهای غیرمنطقی و ابعاد آن (شامل درماندگی در برابر تغییر، توقع تائید از دیگران، اجتناب از مشکل و بی مسئولیتی هیجانی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی بالاتر است؛ بین خودپنداره در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین بهزیستی معنوی و ابعاد آن (سلامت وجودی و سلامت مذهبی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایین تر است. با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر لزوم توجه به باورهای غیرمنطقی خودپنداره و بهزیستی معنوی پیشنهاد می شود این سازه ها در قالب کلاس های آموزشی قبل از ازدواج به منظور پیشگیری از بروز مشکلات در زندگی مشترک صورت گیرد.
نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه بهزیستی روان شناختی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استان اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه بهزیستی روان شناختی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استان اصفهان بود. پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار استان اصفهان در سال 1399 است که تعداد آنها بر اساس آمار سازمان بهزیستی این استان برابر با 1200 نفر بود. نمونه آماری شامل 330 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ارزیابی حمایت اجتماعی واکس و همکاران(1986)، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و مقیاس کوتاه ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1989) بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 20 و AMOS نسخه 22 و روش آماری تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی به میزان 1/21 درصد به مسیر بین بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی می افزاید. همچنین نتایج بیانگر آن بود که حمایت اجتماعی در رابطه بهزیستی روان شناختی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استان اصفهان نقش واسطه ای جزئی دارد(211/0=β و (05/0>p)). بهزیستی روان شناختی بر روی کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استان اصفهان اثر مستقیم دارد (350/0=β و (05/0>p)).