فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و رضایت زناشویی با نقش واسطه ای ابرازگری هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن متأهل شهرستان اسدآباد در سال تحصیلی 98-97 است که تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (1989)، پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان گارنفسکی (2001)، پرسش نامه ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از روش های آمار توصیفی، در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل مسیر با کمک نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از این بود که از یک سو بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و ابرازگری هیجانی با رضایت زناشویی رابطه معنادار وجود دارد (P<0.01) و از سوی دیگر ابرازگری هیجانی در رابطه ی بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و رضایت زناشویی نقش واسطه ای ایفا می کند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد راهبردهای شناختی تنظیم هیجان به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر رضایت زناشویی اثر می گذارند و اثر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر ابرازگری هیجانی و ابرازگری هیجانی بر رضایت زناشویی فقط به شکل مستقیم است. بنابراین با توجه به اهمیت رضایت زناشویی در زندگی افراد متأهل و نقش تعیین کننده ی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و ابرازگری هیجانی در رابطه با آن لزوم توجه و آگاه کردن افراد در رابطه با راهبردهای شناختی تنظیم هیجان وابرازگری هیجانی ضرورت می یابد.
درک هم افزایی هویت جنسیتی و حرفه ای زنان شاغل در پست های مدیریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
149 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از این مطالعه شناخت تاثیرات مثبت و متقابل هویت جنسیتی و حرفه ای زنان شاغل در پستهای مدیریتی میباشد. جهت دستیابی به اهداف تحقیق ازمیان روشهای کیفی رویکرد پدیدار شناسی توصیفی استفاده نموده ایم تکنیک جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق، شیوه نمونه گیری هدفمند و معیار محور، حجم نمونه 25 نفر از زنان با گروه سنی 45- 55 سال شاغل درپست های مدیریتی وزارت نفت و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون بهره گرفته ایم. نتایج مطالعه در ذیل 3 مقوله اصلی: سرریز ویژگی های مثبت اخلاقی و روانی، هم افزایی منابع قدرتی و اجتماعی، تسهیل و تقویت کنندگی متقابل نقش حرفه ای و جنسیتی طبقه بندی شده است. یافته ها نشان می دهد ویژگی ها و هنجارهای جنسیتی عامل موثری در موفقیت شغلی و حفظ جایگاه سازمانی و شیوه های مدیریت اثربخش هستند هم چنین ابعاد حفظ هویت حرفه ای منجر به هم سویی و ایفای بهتر و تقویت نقش آن ها در خانواده می شود
بررسی ادله فمینیسم رادیکال بر جواز سقط جنین در راستای تحقق آزادی جنسی به عنوان امر اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
133 - 156
حوزههای تخصصی:
برخی از فمینیست های رادیکال نظیر آن اوکلی، کیت میلت، سیمون دوبوار و مری دیلی معتقدند، از منظر اخلاقی، زنان همانند مردان حق دارند از آزادی در همه عرصه ها برخوردار باشند. یکی از این عرصه ها، آزادی در روابط جنسی است. به ادعای چنین فمینیست هایی، مردان در برقراری روابط جنسی کاملا آزاد هستند؛ ازاین رو برای رفع تبعیض میان زنان و مردان، زنان نیز باید بتوانند همانند مردان، در روابط جنسی، محدود به خانواده و ازدواج نبوده و از روابط آزاد، به هر شکل که می پسندند، برخوردار باشند. آنان معتقدند زنان حق دارند از پیامدهای احتمالی و ناخواسته (بارداری) در چنین روابطی، به وسیله سقط جنین رهایی یابند. این دسته از فمینسیت های رادیکال برای اثبات اخلاقی بودن سقط جنین، به دلایل دیگری همچون حق خلوت و حق حفظ حریم خصوصی برای زنان متوسل شدند. از دیدگاه آنان، زنان حق دارند به وسیله سقط جنین، حریم خصوصی و فردی خود را مخفی نگه دارند تا مورد قضاوت دیگران قرار نگیرند. در این مقاله، به شیوه توصیفی- تحلیلی، ادله فمینیست های رادیکال درباره آزادی سقط جنین و در راستای تحقق آزادی جنسی به عنوان یک امر اخلاقی، بررسی و نقد می شود. مهم ترین محورهای نقد بر این استدلال شامل ناسازگاری آزادی جنسی با امر اخلاقی، تبیین ناسازگاری حق سقط جنین با مبانی اخلاقی اسلام و ردّ ادعای جواز سقط جنین به دلیل حفظ حریم خصوصی زنان است.
سیاست پژوهی اشتغال زنان در دولت یازدهم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث چالش برانگیز در عصر جدید حضور اجتماعی و خصوصاً اشتغال بانوان است. دیدگاه برابری طلبی در اشتغال که در ابتدا دست یافتنی و منطقی به نظر می رسید درگذر زمان با چالش های جدی مواجه شد. به تدریج مشخص شد برای حضور بانوان در عرصه اشتغال ملاحظات و برنامه ریزی های پیچیده ای نیاز است تا جامعه با آسیب هایی همچون کاهش رشد جمعیت روبرو نشود. گام های زیادی در سراسر جهان برای حل چالش های به وجود آمده شکل گرفت و مسیر تکاملی خود را طی کرد. این پژوهش در نظر دارد بامطالعه عملکرد دولت یازدهم در حوزه اشتغال بانوان چگونگی برخورد کشورمان با مسئله اشتغال زنان را در این بازه زمانی موردمطالعه قرار دهد. به این منظور سیصد صفحه از سخنان خانم مولاوردی معاونت امور زنان و خانواده دولت یازدهم به عنوان سخنگوی دولت در حوزه بانوان مورد تحلیل مضمون قرار گرفت. این سخنان در پنج سطح، مبانی نظری، دغدغه های جاری، چشم اندازها، برنامه ها و اقدامات دولت طبقه بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد دولت یازدهم بر برابری جنسیتی، اشتغال محوری بانوان و سوق دادن آنان به عرصه های اقتصادی و سیاسی تأکید دارد که نقطه مقابل پذیرش نقش های جنسیتی، خانواده محوری و حضور بانوان در عرصه های فرهنگی و اجتماعی است.همچنین ارجاعات مکرر به سند توسعه پایدار یا همان 2030 پیگیری اهداف و مطالبات آن، عدم ارجاع به اسناد بالادستی و سیاست های کلی ابلاغی رهبری و یا حرکت به سمت الگوهای بومی و درون زا در حوزه اشتغال بانوان در سیاست های دولت یازدهم مشهود است.
تأملی بر جایگاه عنصر کراهت در طلاق خلع با تأکید بر فتاوی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۵
133 - 145
حوزههای تخصصی:
در نظام حقوقی ایران، به تبعیت از فقه اسلامی، طلاق دارای اقسامی است که یکی از آن ها طلاق خلع می باشد. طلاق خلع علیرغم تبعیت از قواعد عمومی طلاق، قواعد ویژه ای نیز دارد؛ ازجمله اینکه مختص زمانی است که زوجه نسبت به زوج کراهت دارد. نگارندگان در پژوهش پیش رو، با روشی توصیفی _تحلیلی و جمع آوری داده ها از طریق شیوه کتابخانه ای و تأکید بر آرای فقهی امام خمینی (ره) درصدد هستند که جایگاه عنصر کراهت را در طلاق خلع تبیین نمایند. نگارندگان در این پژوهش دریافته اند که بنا بر آرای فقهی امام خمینی (ره) اگر زوجه نسبت به زوج کراهت نداشته باشد، طلاق خلع امکان وقوع ندارد. همچنین کراهت زوجه نسبت به زوج باید شدید باشد، به نحوی که درصورت عدم وقوع طلاق، بیم آن برود که زوجه حقوق واجبه همسرش را ادا نکند؛ بنابراین برخلاف آنچه که گاهی در دعاوی مطروحه در دادگاه های خانواده مشاهده می شود، صرف بی میلی به تداوم زندگی مشترک، نمی تواند مجوزی برای طلاق خلع محسوب شود. نتایج حاصل از این پژوهش به صورت خاص، به قضات دادگاه های خانواده در صدور آرایی مطابق با شریعت مقدس اسلام در زمینه طلاق خلع، کمک می کند.
نقش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی برموبایل در پیش بینی طلاق عاطفی و آمادگی طلاق زنان متأهل شهر قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
115 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: ﮔﺴﺘﺮش ﺷﺒکﻪﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋی و اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺴﺘﺮده از آنﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ زوﺟیﻦ، ﺗﺄﺛیﺮات ﻣﻬﻤی ﺑﺮ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ زﻧﺪﮔی آﻧﺎن داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل در پیش بینی طلاق عاطفی و آمادگی طلاق زنان متأهل شهر قاین بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان متأهل شهر قاین بودند که از میان آنها 200 زن به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. پژوهش به طور هدفمند بر روی داده های جمع آوری شده از پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل با پایایی 93/0، پرسشنامه طلاق عاطفی با پایایی 94/0 و پرسشنامه آمادگی طلاق با پایایی 91/0 انجام و نتایج به کمک نرم افزار Spss23 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون تحلیل گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین نمرات ابعاد اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (عملکردفردی، مدیریت زمان، خودکنترلی و روابط اجتماعی) با طلاق عاطفی و آمادگی طلاق رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. و از بین ابعاد اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (عملکردفردی، مدیریت زمان، خودکنترلی و روابط اجتماعی)، دو بعد عملکردفردی و خودکنترلی توان پیش بینی طلاق عاطفی و بعد خودکنترلی توان پیش بینی آمادگی طلاق را دارد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش بایستی زوجین را به استفاده درست و به اندازه از شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی برای افزایش رضایت زناشویی تشویق کنیم و آنها را از خطرات و تهدیدهای شبکه اجتماعی و دنیای مجازی آگاه کنیم و شبکه های اجتماعی سالم و علمی را ایجاد و راه اندازی کنیم.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان به مادران بر احساس تنهایی و مسئولیت پذیری نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احساس تنهایی می تواند نوجوانان را در معرض انواع مشکلات عاطفی، هیجانی و رفتاری قرار دهد، همچنین تقویت رفتار مسئولانه از شاخص های انسان سالم است در نوجوانان ضرورت دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مدیریت هیجان به مادران بر احساس تنهایی و مسئولیت پذیری فرزندان نوجوان دختر انجام گرفت. روش پژوهش نیمه تجربی و در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با پیگیری گروه کنترل انجام شد. تمامی مادران و فرزند دخترشان که در سال تحصیلی 401-1400، در آموزشگاه مقطع متوسطه اول حضرت نرجس منطقه ۶ شهر تهران مشغول به تحصیل بودند، جامعه مورد نظر پژوهش حاضر را تشکیل دادند. نمونه مورد نظر شامل 20 مادر از جامعه مورد نظر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش مقیاس مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1951) و مقیاس احساس تنهایی راسل (1978)، بود که توسط دانش آموزان در سه مرحله اندازه گیری، تکمیل شد. آموزش مدیریت هیجان به مادران گروه آزمایش بر اساس مدل گراس در هشت جلسه ارائه شد، اما گروه کنترل در طی این دوره هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تأثیر آموزش مدیریت هیجان به مادران بر احساس تنهایی و مسئولیت پذیری نوجوانان در مرحله پس آزمون معنادار بوده است (05/0>P). اما در مرحله پیگیری معنادار نبود (05/0<P). از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت آموزش تنظیم هیجان در راستای کاهش احساس تنهایی و افزایش مسئولیت پذیری فرزندان نوجوان استفاده کرد.
بازنمایی زیست جهان زنان بخارائی در دوران پیشا شوروی(با تکیه بر یادداشت های صدرالدین عینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
355 - 370
حوزههای تخصصی:
زیست جهان انسان بخارائی قرن 19 و 20 مبتنی بر زمینه ها و بافتار فرهنگی و تاریخی است که طی قرون متمادی و مبتنی بر تصادمات زیستی او ساخت نهایی خود را یافته است. آنچه در این زیست، بیش از دیگر جوامع خاورمیانه ای هم عصر خود توجه پژوهشگر را جلب می کند، ابهام تصویر ظاهری و کنش فردی و اجتماعی بانوان آن در جریان مطالعه متون تاریخی است. البته مذکر بودن تاریخ و فرهنگ و ادبیات در جهان ایرانی سخن تازه ای نیست، اما حقیقت این است که رویکرد فوق در عصر تجدد در بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله ایران به چالش کشیده شده است. گویی امارت بخارا در این میان یک مثال نقض است، زیرا به جای تحول در زیست جهان بانوان، با تداوم همان انگاره مبهم در آن مواجهیم؛ در نوشتار حاضر با تمرکز بر دایره المعارف یادداشت ها (که اثر یکی از روشنفکران سده نوزده و بیست بخاراست) و اندک یافته های پراکنده موجود در منابع این سرزمین، ابهام پژوهش را در قالب دو سوال اصلی این گونه طراحی نمودیم که: « شئون زیستی زنان بخارائی این زمان چه ویژگی هایی داشته و دیگر اینکه چرا در تحولات سالهای تجددخواهی تحرکی از جانب آنها دیده نمی شود؟» مدعای ما این است که « زنان بخارائی در نقطه کانونی نظام زیستی سنتی (خانواده) در کنار مختصات پوششی، آموزشی و طبقاتی خود، چالش حداقلی را با اجتماع داشته اند، و در جریان رشد جریان های تجدّدخواهی به دلیل بستر متفاوت اجتماعشان تحول معناداری را تجربه نمی کنند».
رابطه بین تعارض کار- خانواده و کیفیت روابط زناشویی در بین معلمان زن متاهل در دوره همه گیری کووید 19: نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به شرایط به وجود آمده در دوران همه گیری کویید 19 و به واسطه این شرایط تغییرات اساسی در نوع و شکل آموزش معلمان به وجود آمد. در این پژوهش به بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین تعارض کار-خانواده و کیفیت رابطه زناشویی در بین معلمان زن متاهل در دوره کووید 19 پرداخته شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی همبستگی بود. جامعه پژوهش را معلمان زن متاهل شهر مشهد در سال 1400 تشکیل دادند که از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 283 نفر در پژوهش شرکت کردند و با استفاده از پرسشنامه های تعارض کار- خانواده کارلسون (2000)، مقیاس کیفیت زناشویی باسبی، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده سنجیده شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین تعارض کار- خانواده و کیفیت روابط زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0p<). همچنین نتایج نشان داد متغیر حمایت اجتماعی نقش واسطه ای معناداری بین تعارض کار-خانواده و کیفیت روابط زناشویی دارد (01/0p<) نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت در معلمان زن متاهل در طول همه گیری کووید 19، داشتن حمایت اجتماعی از طرف خانواده، دوستان، و سایرین می تواند تأثیر تعارض کار_ خانواده را بر کیفیت روابط زناشویی آن ها کاهش دهد.
نقش مصالح نوین و معماری داخلی در بهبود کیفیت فضای داخلی با تأکید بر نیاز های روان شناختی زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
99-111
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش مصالح نوین و معماری داخلی در بهبود کیفیت فضای داخلی با تأکید بر نیاز های روان شناختی زنان بود. جامعه پژوهش شامل کلیه منابع و متون مصالح نوین و معماری داخلی می باشد. نمونه پژوهش، معماری داخلی با تأکید بر نیازهای روان شناختی زنان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. گردآوری اطلاعات از طریق روش کتابخانه ای و پایگاه های پژوهشی مرتبط با حوزه معماری داخلی نوین گردآوری شد. سپس داده های استخراج شده با توجه به نیاز های روان شناختی زنان تفسیر و توصیف شد. نتایج داده ها نشان داد در گذشته مسکن ایرانی، نیاز ها و تمایلات روحی زنان را بیشتر مورد توجه قرار داده بود و زنان با آزادی کامل و آسایش فکری به فعالیت های روزمره خود می پرداختند. امروزه با پیشرفته ترشدن زندگی و تأثیر گذاری هزینه معاش بر زیبایی، روح و تنوع از خانه ها از بین رفته و یک نواختی و روزمرگی جایگزین آن شده است. تأثیر دوگانه رویکرد معماری داخلی برکیفیت فضاهای داخلی از طریق طراحی درست و منطقی منطبق بر فیزیک زنان و انتخاب معقول مصالح متناسب با روحیه و ذهنیت آن ها، می تواند محیطی مناسب و منطبق با نیاز های روان شناختی زنان در فضاهای مسکونی را فراهم آورد. از این رو می توان با استفاده از رنگ های روشن و گرم (رنگ های نشاط آور نارنجی، قرمز روشن، لیمویی) درسطوح وسیع و عدم استفاده از رنگ های تیره و کدر در فضاهای کوچک به نیازهای روان شناختی زنان دست یافت. هم چنین رعایت تناسبات ارتفاعی ، ابعاد فضا و شکستن قرینه سازی به منظور جلوگیری از یک نواختی در فضا، می تواند کمک کننده باشد. استفاده از مصالح نوین در کف، سقف و دیوار ها به منظور کنترل حرارت و تنوع در بافت، رنگ و شکل، تغییر در اشکال و مبلمان منزل امکان پویایی و تسهیل در امور زندگی روزمره در زنان را تسهیل بخشد.
تأثیر تحقق اضطرار بر فقه کیفری خانواده
حوزههای تخصصی:
اضطرار از شرایطی است که می تواند باعث تغییر در احکام شریعت شود. ازآنجاکه خانواده، بنیادی ترین نهاد اجتماع ساز و مأمن انس و آرامش جسم و جان آدمی است، مجموعه احکام فقهی خانواده در دو قالب تکلیفی و وضعی، مقرر شده اند تا سعادت و تعالی مادی و معنوی این نهاد، اعضای آن و جامعه را تأمین و تضمین کنند. باوجوداین، تحقق شرایط اضطرار، گاهی فقه کیفری خانواده را نیز متأثر می کند. حال پرسش آن است که تحقق شروط اضطرار یعنی، ترس بر تلف شدن نفس محترمه یا اعضای بدن، فعلیت اضطرار، فقدان مفری برای خروج از وضعیت اضطرار و عدم ورود در شرایط اضطرار چه تأثیری بر احکام تکلیفی و وضعی در فقه کیفری خانواده دارد. دیگر آنکه ملاک و معیار در تشخیص تحقق اضطرار چیست. پژوهش پیش رو به روش تحلیلی-توصیفی و بااستناد به منابع کتابخانه ای بدین نتایج دست یافته است که براساس قاعده: «الضرورات تبیح المحظورات»، احکام تکلیفی ناظر بر حرمت به اباحه مبدل می شود، ولی در احکام وضعی ورود ندارد. ملاک و معیار در تشخیص تحقق اضطرار در امور ساده، مراجعه به نظر عرف و در موارد پیچیده، رجوع به اهل خبره است.
مقایسه جایگاه و وضعیت خانواده در اندیشه آرمانی تامس مور و خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خانواده از قدیم الایام جایگاه ویژه ای در اندیشه متفکران غرب و شرق داشته است. دراین میان، مقایسه اندیشه های آرمانی تامس مور و آراء خواجه نصیرالدین طوسی، به عنوان دو اندیشمند مطرح از دو رویکرد متفاوت، چهره ای از خانواده مطلوب را نمایان می سازد که می تواند در جهان معاصر و سبک زندگی کنونی، مورد توجه قرار گیرد. خانواده در دیدگاه این دو متفکر، شباهت ها و تفاوت هایی دارند. ارزش هایی همچون عفت، احترام به والدین، تعلیم و تربیت فرزندان در هر دو اندیشه، از جایگاه والایی برخوردارند؛ اما باوجود این شباهت ها، تفاوت هایی نیز وجود دارد که گاه سطحی و گاه عمیق است. مطالعه تطبیقی این دو اندیشه نشان می دهد که خانواده مطلوب از منظر خواجه، در بافت دینی و شریعت محور شکل می گیرد؛ ازاین رو آموزش ها، احکام و نظام ارزشی آن، دینی است؛ درحالی که خانواده آرمانی تامس مور، از جهت دینی، در بافتی پلورالیستی و نهایتاً عقل محور ترسیم شده است. هرچند خانواده در اندیشه هر دو متفکر، «مردسالار» است اما در نظام اندیشگی خواجه، به ازاء مردسالاری، وظیفه تأمین مخارج خانواده بر عهده وی قرار داده شده است، اما در اندیشه مور مابه ازایی برای این مردسالاری وجود ندارد؛ زیرا مرد و زن هر دو باید در نظام کار اجباری و تأمین اقتصادی به طور مساوی مشارکت داشته باشند. در نتیجه، برخلاف اندیشه خواجه، که خانواده یک نظام عاطفی ساختارمند و معطوف به فرهنگ است، خانواده در نگاه مور، بیش از آنکه یک کانون عاطفی باشد، واحد اقتصادی معطوف به اجتماع مدنی است.
تحلیل انتقادی گفتمان آثار دوره پس از انقلاب اسلامیِ چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون (1996م) (رباب تمدن، آذردخت بهرامی، رؤیا صدر و نسیم عرب امیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 25
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش تحلیل انتقادی گفتمان آثار دوره پس از انقلاب اسلامی چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون است. این مطالعه برروی اشعار رباب تمدن در نشریه «آهنگر»؛ کتاب «آهن قراضه، نان خشک، دمپایی کهنه!» از آذردخت بهرامی؛ «ه ، مثل تفاهم» از رؤیا صدر و «نامه به دزد» از نسیم عرب امیری انجام شده است. مسئله پژوهش این است که جریان های سیاسی و اجتماعی، قدرت ها و ایدئولوژی های چهار دهه اخیر چه تأثیری بر گفتمان طنز زنانه و میزان صراحت و پوشیدگی کلامِ طنزپردازان زن داشته است؛ دیگر این که کنشگران «مرد» در آثار آنان چگونه بازنمایی شده اند. غالباً در حوزه پژوهش به آثار طنزپردازان زن بی توجهی شده است؛ این مقاله بر آن است تا با بررسی آثار شاخص طنزپردازان زن، این کوتاهی را جبران کند. در این پژوهش با کاربرد مؤلفه های الگوی ون لیوون شامل طبقه بندی، تشخص زدایی، نام دهی و...، ارتباط شیوه های بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز با ایدئولوژی ها و مناسبات قدرت تبیین و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که طنزپردازان زن با محافظه کاری در حوزه طنز سیاسی به پوشیده گویی تمایل دارند. «صدر» در بسیاری از نمونه های مؤلفه طبقه بندی، کنشگران را براساس جنسیت، بازنمایی و مردان سلطه جو را ارزش دهی منفی می کند. «بهرامی» با کاربرد مؤلفه طبقه بندی، نوع ارجاعی، پیوند زدن و تفکیک کردن از نظام مردسالاری انتقاد می نماید. «عرب امیری» از زیرمجموعه وارونگی برای تحقیر معشوق استفاده می کند. «تمدن» برخلاف سه طنزپرداز دیگر کمتر به دغدغه های زنان می پردازد.
سنجش عوامل مؤثر بر شکاف بین باروری واقعی و ایده آل زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۶
113 - 146
حوزههای تخصصی:
در طی چند دهه گذشته، کاهش باروری در ایران، پدیده ای فراگیر بوده و تهران در سال 1399 دارای سطح باروری بسیار پایین بوده است. درک شکاف بین تعداد واقعی و تعداد ایده آل فرزندان، موضوع مهمی است که نشانگر عدم تحقق یا ناتوانی زنان برای رسیدن به باروری دلخواه شان می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی شکاف بین باروری واقعی و ایده آل زنان دارای همسر 49-15 ساله در شهر تهران و عوامل مرتبط با آن است. بر این اساس تعداد 398 نفر از زنان دارای همسر ساکن شهر تهران به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و موردبررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد میزان باروری کل برای زنان نمونه این تحقیق 58/1 فرزند هست که بیانگر سطح پایین تر از حد جانشینی است و میزان باروری ایده آل برای زنان موردبررسی 95/1 فرزند می باشد. با توجه به طبقه بندی شکاف باروری، 6/38 درصد زنان باروری کم برآورد، 8/37 درصد باروری برآورده و 3/23 درصد باروری بیش برآورد دارند، نتایج آزمون های دومتغیره نشان داد که متغیرهای سن، سن در اولین ازدواج، وضع فعالیت، تحصیلات و نوع شغل زنان موردبررسی با شکاف باروری واقعی و ایده آل آنان رابطه معنا دار دارند. رابطه معناداری بین دینداری کل و دو بعد اعتقادی و تجربی دینداری با شکاف باروری وجود دارد. همچنین با افزایش شاخص ارزش های خانوادگی کل و ارزش های مدرن، شکاف باروری واقعی زنان نسبت به باروری ایده آل تغییر می کند. بر اساس نتایج رگرسیون لجستیک چندوجهی، متغیر وضع فعالیت، تحصیلات و ارزش های مدرن به طور معنی داری احتمال قرار گرفتن پاسخگو در گروه کم برآورد شده را پیش بینی می کنند (تعداد فرزندان دلخواه و تعداد فرزندان واقعی کمتر برآورد شده) و با افزایش ارزش های سنتی و دینداری تجربی احتمال تعلق فرد به گروه بیش برآورد شده افزایش می یابد. ضریب تعیین مدل حاکی از آن است که مدل رگرسیونی 47 درصد از تغییرات متغیر شکاف باروری را تبیین کرده است.
بررسی مقایسه ای رابطه ازدواج موفق و خود متمایزسازی با نقش میانجیگری تنظیم شناختی هیجانی میان زنان و مردان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه رابطه ازدواج موفق و خود متمایزسازی با در نظر گرفتن نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در دو گروه زنان و مردان متأهل شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات علّی مقایسه ای و همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 600 تن داوطلب زن و مرد به صورت مساوی در بازه زمانی تابستان (1398) تا تابستان (1399) انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های این پژوهش از پرسشنامه های شاخص رضایت زناشویی هودسن (1992)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2002)، خودمتمایزسازی اسکورون و اشمیت (2003) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون T مستقل و تحلیل مسیر با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس نسخه 24 انجام شد. نتایج نشان داد ضریب مسیر گروه مردان برای تمام متغیرها بیشتر از زنان است و همچنین تنظیم شناختی هیجان در رابطه خودمتمایزسازی با ازدواج موفق در مردان نقش میانجی جزئی را داشته، ولی در گروه زنان نقش میانجی ندارد. از آن جا که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، یکی از مهم ترین عوامل فردی در ازدواج موفق و ثبات خانواده به شمار می رود، بنابراین نقش خودمتمایزسازی و تنظیم شناختی هیجان بسیار مهم بوده و نیاز به توجه بیشتر مشاوران و دست اندرکاران این حوزه دارد.
نشانگان ملکه زنبور عسل؛ نقش ادراک تبعیض و هویت یابی جنسیتی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانگان ملکه زنبور عسل به پدیده ای اشاره دارد که طی آن مدیران زن در سازمان هایی که اکثر پست های بالای سازمانی را مردان تصدی کرده اند، خود را از زنان دیگر جدا کرده و مانع پیشرفت آنان می شوند. در این پژوهش به واکاوی عمیق ترِ این مفهوم در دانشگاه ها پرداخته شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تبعیض جنسیتی ادراک شده توسط زنان بر باور آنان به وجود نشانگان ملکه زنبور عسل در رفتارهای زنان متصدی پست های مدیریتی است. در این رابطه، نقش تعدیلگر هویت یابی جنسیتی و سطح آکادمیک نیز بررسی شد. پرسشنامه تحقیق میان اعضای هیأت علمی زن پنج دانشگاه مطرح کشور توزیع شد و از روش مدل سازی معادلات ساختاری برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد تبعیض جنسیتی ادراک شده توسط زنان بر ادراک رفتارهای ناشی از نشانگان ملکه زنبور عسل توسط آنان تأثیر مثبت معناداری دارد. این رابطه توسط متغیر هویت یابی جنسیتی تعدیل شد؛ به گونه ای که رابطه مذکور در زنانی که هویت یابی جنسیتی بیشتری داشتند، کاهش می یافت. اما متغیر درجه آکادمیک تأثیر تعدیلگری معناداری در این رابطه نداشت.
شناسایی و رتبه بندی چالش های سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
234 - 209
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و رتبه بندی چالش های سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش شامل دو مرحله کیفی و کمّی است. مرحله کیفی برای شناسایی چالش هاست که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این مرحله، روش نمونه گیری از داده ها، نمونه گیری هدفمند بوده است. مرحله دوم به روش کمی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP است. در این مرحله ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مقایسه زوجی شامل 32 چالش برای رتبه بندی چالش ها در اختیار خبرگان این حوزه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که چالش های ورود زنان به مناصب سیاسی شامل دو مضمون چالش های سیاسی و حقوقی است. چالش های سیاسی خود به دو مضمون فرعی چالش های حکومتی و غیرحکومتی تقسیم می شوند. رتبه بندی چالش ها نیز به این صورت است که چالش های سیاسی با وزن 694/0 رتبه اول و چالش های حقوقی با وزن 0.306 رتبه دوم را کسب کرده است. در بین زیرمعیارهای چالش سیاسی، چالش های حکومتی با وزن 713/0 رتبه اول و چالش های غیرحکومتی با وزن 0.287 رتبه دوم را کسب کرده است. از بین 32 چالش، سلطه مردان در سیاست (مردسالاری) با وزن نهایی 0.07719 رتبه اول را کسب کرده است. بعد از آن، فرهنگ اداری مردسالار با وزن نهایی 0.05542 رتبه دوم و فقدان حمایت قانونی از زنان با وزن نهایی0.05263 رتبه سوم را کسب کرده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که چالش های سطح کلان مرتبط با ساختار سیاسی نسبت به چالش های فردی و سطح خرد اهمیت بیشتری دارند. این نتایج با برخی از آثار پژوهشی همخوانی دارد.
بررسی تجربه زیسته تجرد قطعی از منظر دختران مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
95 - 114
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف مطالعه بررسی تجربه زیسته تجرد قطعی از دیدگاه دختران واقع در سن تجرد قطعی (عدم ازدواج تا 45 سالگی) با استفاده از واکاوی معانی ذهنی این تجربه از منظر جامعه هدف به منظور نظریه سازی بومی در این حوزه بود. روش: بررسی مفهوم مرکزی تحقیق با استفاده از روش گراندد تئوری در سه مرحله کدگذاری؛ باز، محوری و گزینشی انجام شد تا شرایط علی، ساختاری و مداخله گر دخیل در پدیده تجرد قطعی مشخص شود. با 23 نفر از دختران مجرد قطعی بعنوان افراد مورد مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق بدون ساختار گفتگو شد و مصاحبه با پاسخگویان تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. روایی تحقیق با استفاده از اعتبار اعضا و ارائه نتایج به افراد مورد مطالعه انجام شد که حاکی از روایی نتایج تحقیق بود، همچنین پایایی تحقیق با استفاده از حسابرسی فرآیند انجام شد و حسابرسی دقیق صاحب نظران درستی تمام گام های تحقیق را تأیید نمود. نتایج: یافته ها نشان دادند؛ تجرد قطعی در شرایط زمینه ای؛ مشکلات اقتصادی، اعتیاد پدر، از بین رفتن خانواده مبدأ ، مسئولیت پذیر نبودن اعضای خانواده، تفاوت نسلی فرزندان و والدین، و درک نشدن دختران از سوی والدین رخ می دهد، در این بین شرایط علی؛ بازی ندادن دختر در انتخاب همسر، بالابودن سطح انتظارات، شکست عشقی و بی اعتمادی به مردان، و شرایط ساختاری ؛ آداب و رسوم غلط، تعصب بی مورد پدر ، اظهار نظر همسایگان، تبعیض بین دختران و پسران، آسیب پذیری دختران، و فقر فرهنگی اطرافیان موضوع را تشدید می کند.
ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش الگوی اقتصادی خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد خانواده، به عنوان یک علمِ نوظهور، خانواده را بر مبنای مبادلات بازار توصیف می کند. معیارهایی که برای اندازه گیری اقتصاد خانوار توسعه داده شده صرفا به جنبه های مادی خانواده توجه شده است، در حالی که خانواده به عنوان یک نهاد طبیعی فطری ماهیتی کاملا متفاوت از بنگاه های اقتصادی دارد. بنابراین ضرورت دارد مقیاس هایی مبتنی بر مبانی اسلامی و در جهت رشد جامع خانواده طراحی شود. هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه ی سنجش الگوی اقتصادی خانوار مبتنی بر نظریه خانواده ی ذومراتب است. این پژوهش «عقلانیت اقتصادیِ خانواده» را صرفا عقل حسابگر مادی تفسیر نکرده و در پی آن است شاخص های سطوح مختلف «عقلانیت جامع خانواده» را شناسایی کند. بدین منظور برای استخراج شاخص های مرتبط از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار استفاده شده است. پس از طراحی گویه ها و تایید روایی صوری، محتوایی و تفکیکی، پرسشنامه در یک نمونه 387 زوجی از خانواده ها در سطح شهر تهران اجرا شده است. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان می دهد، داده ها با ساختار عاملی و زیربنای نظری تحقیق برازش مناسبی دارند و معیارهای آلفای کرونباخ، پایایی سازه، روایی واگرا و همگرا نیز تایید شدند. بدین ترتیب این پرسشنامه از روای ی و اعتبار مطلوب برخوردار است. مقیاس طراحی شده، شاخص هایی از مراتب مختلف عقلانیت خانواده ارائه می دهد. از سطح غیرعقلانی، صرفا مادی و طبیعی تا سطحی که خانواده، علاوه بر منافع مادی، منافع معنوی و فرام ادی را م ورد توجه قرار می دهد. بدین ترتیب با در نظرگرفتن کثرت، تنوع و تفاوت های اقتصادی در قلمرو زندگی خانوادگی مقیاس جامعی از مبانی و معارفی اسلامی استخراج شده است.
تجربه زیسته مردان افغانستان و پاکستان از تحصیل در رشته مطالعات زنان در ایران: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
219-254
حوزههای تخصصی:
رشته مطالعات زنان که بر اساس فعالیت های جنبش زنان در غرب تأسیس شد و تغییر نگرش از اهداف عمده آن بود، حوزه ای دائماً در حال تغییر و گسترش بوده است. امروزه گرایش های متنوعی از این رشته در کشورهای مختلف وجود دارد که در ایران با رویکرد اسلامی است. هدف این پژوهش، بررسی تجربه زیسته دانشجویان مرد افغانستانی و پاکستانی مطالعات زنان در ایران است که بیشتر با پس زمینه فرهنگی مردسالارند. روش این پژوهش پدیدارشناسی تفسیری است که با انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با شانزده نفر از این دانشجویان صورت گرفته است. تحلیل داده ها با شیوه ون مانن و با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2018 انجام شده و سه مضمون اصلی «آگاهی جنسیتی»، «باز نگرشی جنسیتی» و «کم رنگی جنسیت محوری» حاصل شده است. بر اساس یافته ها آگاهی جنسیتی بیان گر «فهم برساختگی نگرش های موجود به زن» و «فهم ماهیت مشترک زن و مرد در قرآن» بوده و «باز نگرشی جنسیتی» را که شامل «تأمل در خوانش های دینی نسبت به زن» و «بازنگری در باورهای اجتماعی نسبت به زن» بوده به دنبال داشته است که درنهایت به «کم رنگی جنسیت محوری» شامل «کم رنگی نگاه هژمونی مردسالارانه در خانواده» و «کم رنگی مزیت های مردسالارانه در جامعه» انجامیده است.