فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
برخی فلسفه ها، فراتر از تفسیر عالم، به دنبال تغییر آن بوده اند و توانسته اند با تولید علوم کاربردی در تغییرات اجتماعی، نقش اساسی ایفا کنند، اما تئوریزه کردن قاعده مند هستی، بدون تمسک به منطق تولید «مفاهیم، تعاریف، احکام» کلان وخرد، امکان پذیر نیست. کدام منطق و روش، ظرفیت تولید مفاهیم و تعریف کلان فلسفی و کاربردی را برای تئوریزه کردن واقعیت و تولید علوم و درنتیجه امکان مهندسی را دارد. در این پژوهش بر این تأکید می شود که منطق صوری، با کاربست «روش کلی نگری» در فرایند کشف ذات پدیده ها، خصوصیت پدیده ها را در سه مرحله «انتزاع، اندراج، انطباق» در سه سطح تولید «مفاهیم، تعریف، احکام کلی» حذف و به شناخت کلی و انتزاعی بسنده می کند و خود را عهده دار کشف روابط و تناسبات عینی پدیده ها نمی داند؛ درنتیجه ظرفیت فلسفی و روشی آن برای تئوریزه کردن پدیده های متغیر عالم، برای تصرف در آن کفایت نمی کند؛ بنابراین کارآمدی لازم و مورد انتظار را در تولید علوم کاربردی اسلامی ندارد.
تحلیل داده برای سیاست گذاری: کارب ست تحلیل شبکه های اجتماعی در تشکیل و تحلیل اکوسیستم وب سایت های ایرانی صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری معاصر به دلیل عواملی مانند افزایش سفرهای جهانی، بهبود زیرساخت ها و پذیرش گسترده فناوری دیجیتال، در حال گذراندن یک مرحله تحول آفرین است. این رشد تصاعدی بخش گردشگری را به بستری مناسب برای تحولات نوظهور تبدیل کرده است. درک رفتار کاربر به یک عامل موفقیت حیاتی برای کسب وکارها در صنعت گردشگری برای جذب مخاطبان، افزایش رضایت و اطمینان از وفاداری تبدیل شده است. بااین حال، کمبود قابل توجهی در تحقیقات جامع در این زمینه وجود دارد که چالش هایی را برای تصمیم گیری مبتنی بر داده و انطباق با چشم انداز در حال تحول ایجاد می کند. این مقاله با استفاده از تحلیل شبکه های اجتماعی به بررسی و تحلیل شبکه ارتباطی وب سایت های گردشگری ایران و درک رفتار مصرفی کاربران ایرانی خدمات گردشگری می پردازد. این مطالعه هشت جامعه متمایز از وب سایت های گردشگری یعنی انجمن های خرید بلیت و تور، اقامت (هتل)، تاکسی اینترنتی، اقامت (سوییت و کلبه)، خوراکی و آشپزی، مکان یابی، بلیت اتوبوس و تورهای خارجی و مهاجرت را شناسایی می کند. این تحقیق از طریق تجزیه وتحلیل روابط بین این جوامع، بینش های ارزشمندی را در مورد ارتباطات متقابل و الگوهای ارتباطی در اکوسیستم گردشگری ارائه می دهد. این یافته ها با ارائه بینش های عملی و پیشنهادهای سیاستی برای ذی نفعان صنعت به هموارکردن راه برای آینده های پایدار و نوآور کمک می کند.
How and Why Nader Shah Established the Navy in the Caspian Sea(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The article, by using historical texts, attempts to reconstruct part of the ups and downs of the Caspian Sea’s southern coastal history, the importance of navigation on the shores and ports of the Caspian Sea, and the impact of Nader Shah's policies on the formation and prosperity of navigation in northern Iran. Based on library resources and a thorough analysis of the contents, the article seeks to answer the following questions: 1. What were Nader Shah Afshar's motives and goals in establishing shipping in the Caspian Sea? 2. Why the Russian government was suspicious of this issue? The findings of the study indicate that Nader Shah intended to boost the commercial prosperity of the country by forming a navy in the Caspian Sea and also achieve his political and military goals which were in contrast to the interests of the Russian Tsarist government. Finally, the main purpose of this study is to examine the state of trade, navigation, and shipbuilding during the Nader Shah period, by using the historical approach and archaeological evidence of the shipwreck off the coast of Chamkhaleh in Langarud County which is undoubtedly closely related to the political-military presence of the government and social presence. Hence, the role and position of local rulers of the Caspian Sea coasts and how they interacted with the Afsharid dynasty and foreign companies are noteworthy.
توسعه مدل عامل بنیان تأثیر توزیع مناسب منابع خیریه ها بر نابرابری اقتصادی
منبع:
مطالعات وقف و امور خیریه دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
89 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش ها در اقتصاد هر کشور، بحث نابرابری اقتصادی، کنترل و جلوگیری از تبعات آن است؛ از این رو، در علم اقتصاد پیامدهای نابرابری اقتصادی، به امر بسیار با اهمیتی تبدیل شده است. همچنین، براساس پژوهش هایی که با استفاده از مدلسازی عامل بنیان به بررسی نابرابری اقتصادی پرداخته شده، به وجود آمدن نابرابری اقتصادی به اثبات رسیده است. یکی از بحث ها در زمینه نابرابری اقتصادی، ایفای نقش خیریه ها در تعدیل و کاهش نابرابری اقتصادی است. در ادبیات تحقیق به وجود پیچیدگی و ابهام در رابطه با نقش خیریه ها در کاهش نابرابری اقتصادی تأکید شده است و در بسیاری از آنها به صورت جزء نگرانه به این مسئله پرداخته شده است. در مطالعه حاضر، یک مدل عامل بنیان براساس مدل اقتصادی توزیع ثروت با نرم افزار نتلوگو توسعه داده شده است و در آن نقش خیریه ها و توزیع مناسب منابع آنها در یک محیط شبیه سازی شده، با طراحی سه سناریوی متفاوت گزارش می شود. با بررسی نتایج این سناریوها مشخص می شود وجود خیریه ها در کاهش نابرابری اقتصادی مؤثر است و ایجاد سازوکار توزیع مناسب منابع خیریه ها تأثیر بیشتری در کاهش نابرابری اقتصادی دارد
هستی شناسی مسطح، فلسفه ای برای پژوهش ها و تصمیم سازی های همکاری رشته ای در دوران کنونی؛ گامی به سوی فرارشتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دیدگاه های رابطه ای» از دهه ۱۹۹۰ به منزله رویکردی بدیل به بنیان های فلسفی علوم اجتماعی، با رد دوگانه انگاری و تفکر سلسله مراتبی سنت های مرسوم و همچنین اجتناب از کاستی های نظریه پردازی های میانه گرا مطرح شده اند. این دیدگاه ها با تأکید بر «پیچیدگی»، «به هم پیوستگی» و «عدم قطعیت» هستی، در پی تشریح فرایندهای «شوند» و پویایی های جامعه ای و انسانی اند. «هستی شناسی مسطح» یا «ژرف رابطه گرایی» متأخرترین این دیدگاه هاست. این مقاله قصد دارد با روش سنتزپژوهی، به طور جامع به معرفی و بسط مفهوم، ایده های کلیدی و پیش فرض های بنیادین هستی شناسی مسطح و ره آوردهای به کارگیری آن برای همکاری های رشته ای -که مبتلا به شکاف های متعدد التقاطی و نبود چارچوب روش شناختی منسجم است- بپردازد. «هستی شناسی مسطح» معتقد به «رابطه مندی»، «چندگانگی»، «ناهمگنی»، «پیشایندی بودن» و «فضا-زمان مندیِ» واقعیت است؛ و موجودیت ها را به شیوه ای ژرف رابطه ای، به مثابه همبستگی ها و پیکربندی های درهم تنیدهٔ پویا درنظر می گیرد که وجودشان وابسته به روابطِ درونی و بینابینی شان است. این دیدگاه خوانشی سیال از «قدرت» -خواه بین انسان ها، خواه بین گونه های انسانی و غیرانسانی- طرح می کند که پاسخگوی دغدغه های انتقادی درباره لزوم دربرگیرندگی اجتماعی و محیط زیستی است. بحران اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا و چالش های تغییرات آب وهوایی گواه ادعاهای این دیدگاه اند. بنا بر انگاره های این دیدگاه، حوزه های دانشی عمیقاً به هم پیوسته اند و این نشان دهنده ضرورت همکاری رشته ای -اعم از چندرشته ای و میان رشته ای- است. از سوی دیگر، هستی شناسی مسطح بنیان های فلسفی همکاری رشته ای را اساساً به شیوه ای یکپارچه بازتعریف می کند و می تواند گامی به سوی شکل گیری فرارشته ها باشد. چنین دیدگاهی، هم در حوزه علوم اجتماعی و انسانی که با درک پدیده ها سروکار دارند، و هم در حوزه تصمیم سازی و سیاست گذاری عمومی که با رویکردی همکاری رشته ای به تجویز می پردازند، بایسته و شایستهٔ به کارگیری است.
حکمرانی بوم سازگان فین تک: مسائل سیستمی و راهکارهای توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
17 - 34
حوزههای تخصصی:
فین تک ها یا کسب وکارهای نوپای مالی هر روز دامنه بیشتری از زنجیره ارزش خدمات مالی را تحت تأثیر قرار می دهند. استفاده از فین تک ها فرصت بی بدیلی را برای اصلاح سازوکارهای نظام مالی در اختیار حکمرانان بازارهای مالی کشور قرار داده است. با این حال توسعه بوم سازگان این کسب وکارهای نوآورانه در نظام مالی به سهولت صورت نمی گیرد؛ چرا که علاوه بر موانعی که عموماً در مسیر رشد کسب وکارهای نوآورانه وجود دارد، الزامات احتیاطی نظام مالی نیز بر محدودیت های توسعه این کسب وکارها می افزاید. این پژوهش توصیفی با هدف بررسی مسائل سیستمی توسعه فین تک و راهکارهای آن به انجام رسیده است. با روش تحلیل مضمونی قیاسی، متون تحلیلی انتشار یافته در بازه یک ساله و انجام 49 مصاحبه نیمه ساختارمند با خبرگان، شبکه سیستمی مسائل و نگاشت نهادی بوم سازگان فین تک استخراج شده و روایی آن در پنج گروه کانونی به بحث گذاشته شده است. مسائل موجود برای توسعه بوم سازگان کسب وکارهای فین تک در پنج بخش الف: سیاست گذاری، تنظیم مقررات و نظارت (28 مسئله) همچون فقدان سند چشم انداز توسعه فین تک، ب: توسعه و ترویج علم (4 مسئله) مانند عدم وجود رشته تخصصی فین تک در دانشگاه ها، ج: سرمایه گذاری (4 مسئله) همچون نبود آمار و اطلاعات سرمایه گذاری در فین تک، د: ارائه راهکار مالی (10 مسئله) همچون ضعف در نظام شمول تأمین مالی، و ه: تقاضای فین تک (4 مسئله) همچون فوریت پایین فین تک نزد نهادهای تنظیم گر مالی احصا شده است. در نهایت، مبتنی بر مسائل مطرح شده، دلالت های سیاستی این پژوهش جهت تسهیل حکمرانی بوم سازگان فین تک در کشور ارائه شده است.
انگیزه های خانواده های تهرانی از تحصیل دانشجویان دختر خود در دانشگاههای تک جنسیتی (مورد مطالعه: دانشکدۀ رفاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی انگیزه های خانواده های تهرانی از تحصیل دانشجویان دختر خود در دانشکده تک جنسیتی رفاه صورت گرفته است. روش: روش پژوهش، کیفی و ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود که با 30 مورد از خانواده های دانشجویان دانشکده رفاه که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، مصاحبه عمیق صورت گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. یافته ها: پس از شناسایی و تجزیه و تحلیل گزاره ها، 102 مضمون پایه، 14 مضمون سازمان دهنده و چهار مضمون فراگیر طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش در چهار دسته انگیزه های دینی، اجتماعی، آموزشی و روانی دسته بندی شدند. شرایط محیطی دانشکده رفاه، عدم معاشرت دانشجویان با جنس مخالف، تقویت اعتماد به نقش و نیز تقویت باورهای دینی آنان، از جمله موارد مهم مدّ نظر خانواده های تهرانی بود. همچنین از دیدگاه خانواده ها، حضور دختران در دانشکده مذکور می تواند بسیاری از زمینه های فردی و اجتماعی آنان را افزایش دهد.
جایگاه یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین در دانشگاه نسل سوم و وضعیت دانشگاه های ایران (موردمطالعه: پنج دانشگاه ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۸-۱
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشگاه نسل سوم از ایده های اصلی برای مشارکت نهاد دانشگاه در فرایند توسعه محلی و ملی و حضور تأثیرگذار در محیط پیرامون و جامعه جهانی است. توسعه کارآفرینی از راهبردهای کلیدی برای ارتقای مسئولیت پذیری اجتماعی نهاد علم و تحقق اهداف تغییرات اجتماعی و توسعه پایدار است. آنچه از مفهوم دانشگاه نسل سوم در محافل دانشگاهی برجسته شده است، دانشگاه به مثابه یک سازمان تک بُعدی، مشابه با مؤسسات دانش بنیان است که صرفاً بر کارآفرینی اقتصادی- فنی تمرکز دارد. در این برداشت نادرست از دانشگاه نسل سوم، کارکردهای اصلی و ذاتی دانشگاه شامل آموزش، پژوهش و اجتماعی- فرهنگی واجد اولویت معرفی نمی شود. در این مقاله، نشان داده شده است که آموزش و یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین در دانشگاه نسل سوم دارای جایگاه ویژه ای است. روش شناسی: در این پژوهش، وضعیت یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین در پنج دانشگاه موردمطالعه برمبنای «چارچوب راهنمای دانشگاه کارآفرین» و «چارچوب مؤسسه آموزش عالی نوآور» کمیسیون اروپایی و سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه، به روش تطبیقی ارزیابی شده است. یافته ها: بر اساس این پژوهش، دانشگاه ها با رسالت عام و خاص خود برای حرکت در مسیر کار آفرینی دست کم باید در هشت بُعد به صورت هم زمان و متوازن اقدام کنند: 1. اصلاح و تعالی فرایند رهبری و حکمرانی، 2. تقویت و تکمیل ظرفیت های مالی و انسانی، 3. ارتقای سطح یاددهی- یادگیری، 4. آماده سازی و پشتیبانی از کارآفرینان، 5. تبادل دانش و همکاری مؤثر و هم افزا با جوامع محلی، منطقه ای و ملی، 6. افزایش سطح تحرک بین المللی، 7. تحوّل دیجیتال، 8. تلاش برای فعلیت آثار و نتایج کارآفرینی. به علاوه، یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین باید به یکی از ابعاد اصلی و اساسی دانشگاه کارآفرین تبدیل شود. این در حالی است که سطح یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین در دانشگاه های موردمطالعه در حد مطلوب و مورد انتظار نبوده و بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب فاصله قابل تأملی وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس ارزیابی وضعیت دانشگاه های موردمطالعه، اهتمام به آموزش نوآور و کارآفرین به اندازه کافی نبوده و در فرایند تحول به دانشگاه کارآفرین، باید بیش ازپیش به ارزش و اهمیت یاددهی- یادگیری نوآور و کارآفرین تمرکز شود. تحول به دانشگاه نسل سوم باید هم زمان با تقویت کارکرد آموزش نوآور و کارآفرین به عنوان هسته مرکزی نهاد و زیست جهان دانشگاه باشد. لازم است رهبران نظام آموزش عالی و دانشگاه ها اهتمام ویژه ای در سطوح سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرا برای ارتقای سطح آموزش نوآور و کارآفرین جامعه دانشگاهی داشته باشند.
مقایسه آرای مارتین هایدگر و سید حسن نصر در باب علم مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، مقایسه اندیشه هایدگر و نصر در باب علم مدرن بود. در راستای نیل به این هدف، نخست دیدگاه هایدگر در باب علم مدرن، واکاوی و به این امر اشاره شد که وی ماهیت فنّاوری در جهان مدرن را نه امری تکنیکال، بلکه امری متافیزیکی و مبتنی بر سوبژکتیویسم می داند. همچنین او در مصاف با سوبژکتیویسم مترتّب بر علم مدرن، به تفکر هستی شناسانه مبتنی بر از میان برداشتن شکاف میان سوژه و ابژه روی آورده است. سپس در واکاوی دیدگاه نصر در باب علم مدرن، بر این امر تأکید شد که نزد وی، تنها راه مصون ماندن از هجوم امواج فنّاوری و علوم مدرن، گسست کامل از علم مدرن و بازگشت به سنّت و علم قدسی است. در پایان پژوهش نیز به شباهتها و تفاوتهای میان هایدگر و نصر در باب علم مدرن اشاره شد. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی- مقایسه ای بود. یافته ها: اگر چه هایدگر نیز همچون نصر، عقلانیت فنّاورانه مترتّب بر عالم مدرن را به مهمیز نقد کشید؛ اما او همانند نصر قصد وانهادن کامل علم مدرن و بازگشت به دوران قدیم را نداشت و روش شناسی او در مواجهه با علم مدرن، گسستی-پیوستی بود. نتیجه گیری: از نظر هایدگر، تنها راه مواجهه صحیح با فنّاوری و علم مدرن این است که ضمن استفاده صحیح و بهینه از دستاوردهای علمی و فنّاورانه می توان اسیر و خادم فنّاوری هم نشد. اما نصر بر خلاف هایدگر، رویکردی کاملاً گسستی و سلبی در قبال علم و فنّاوری مدرن دارد. واقع امر این است که به دلیل عدم مخالفت دین مبین اسلام با برگرفتن علم و فنّاوری مدرن، رویکرد گسستی-پیوستی در مواجهه با علم و فنّاوری مدرن، راهکاری منطقی تر و کارامدتر در راستای مواجهه با علم مدرن به شمار می آید.
واکاوی راهبردهای مؤثر بر توسعه تاب آوری دانشجویان در محیط آموزش الکترونیکی طی همه گیری COVID-19: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
153 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری، فرایند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدیدکننده است. یکی از مهم ترین مباحث تاب آوری در زمینه تحصیل و آموزش است؛ بنابراین، این مطالعه باهدف بررسی چگونگی توسعه تاب آوری دانشجویان در طول دوره آموزش الکترونیکی در زمان همه گیری کووید -۱۹ انجام شد.روش پژوهش: پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی مقطعی کیفی است که از منظر هدف نیز کاربردی است. شرکت کنندگان 18 دانشجو و عضو هیئت علمی دانشگاه بودند که با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نمونه ها با استفاده از تکنیک حداکثر تنوع با درنظرگرفتن درجه و رشته تحصیلی آن ها به طور هدفمند انتخاب شدند. همچنین یک راهنمای مصاحبه نیمه ساختاریافته با ارجاع به نظریه تاب آوری ایجاد شد و تجزیه وتحلیل داده با استفاده از روش تحلیل تم صورت گرفت.یافته ها: در نهایت، 97 کد، 20 مضمون فرعی و پنج مضمون اصلی به دست آمد که شامل: 1- برنامه ریزی و آمادگی فردی و درونی 2- عوامل تکنولوژی 3- عوامل محتوا 4- عوامل چابکی و 5- عوامل ارزیابی و پشتیبانی است که هر یک از مؤلفه هایی تشکیل شده اند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش ارتقا و توانمندسازی دانشجویان با تقویت تاب آوری ضروری به نظر می رسد. همچنین تاب آوری به دانشجویان اجازه می دهد تا با پذیرش چالش ها، بتوانند شرایط نامطلوب را مدیریت کنند و با داشتن دید مثبت نسبت به تغییر، عملکرد تحصیلی خود را بهبود بخشند. در این راستا درنظرگرفتن جنبه های زیرساختی، سخت افزاری و نرم افزاری و دانشگاهی در کنار عوامل فردی، رفتاری و شخصیتی با یکدیگر به عنوان مجموعه ای جامع از عوامل آموزشی و دخیل در تاب آوری ضروری است.
گفته ها و ناگفته های سیاست های جذب، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی پژوهشی در اسناد فرادستی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۶-۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بر آن بود تا با نگاهی تحلیلی- انتقادی به سیاست جذب، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی پژوهشی در اسناد فرادستی جمهوری اسلامی ایران، به احصاء چالش ها و آسیب های موجود در این اسناد پرداخته و متعاقب آن به ارائه پیشنهاد هایی برای برون رفت از آن ها بپردازد. روش: در این پژوهش از روش خوانش سمپتماتیک استفاده شده است. این روش به عنوان یکی از روش های حوزه علوم اجتماعی است. در خوانش سمپتماتیک نیازی به نمونه گیری نیست؛ بنابراین، تمامی اسناد فرادستی کشور درزمینه جذب، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی پژوهشی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل در این روش بدین صورت انجام شد که در آغاز پژوهشگران اقدام به دسته بندی و طبقه بندی گفته های آشکار موجود در متن هریک از اسناد مذکور پیرامون جذب، ارتقاء و جبران خدمت اعضای هیئت علمی پژوهشی کردند. در ادامه با بررسی مجدد متنِ اسناد مذکور اقدام به بیان ناگفته هایی که در هریک از اسناد فرادستی پیرامون جذب، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی پژوهشی بود، کردند. یافته ها: درمجموع یافته های حاصل از تحلیل اسناد فرادستی در دودسته کلی شامل گفته ها و ناگفته های اسناد موجود شناسایی و متعاقب آن پیشنهادهای سیاستی ارائه گردید. بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه چارچوب مأموریت مراکز پژوهشی با مراکز دانشگاهی در ایران متفاوت است، ازاین رو می بایست در نظام جذب و استخدام، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی مراکز پژوهشی به این موارد توجه جدی شود و نمی توان یک رویه یکنواخت و ثابت را در این زمینه اعمال کرد.
دولت و سازمان های مردم نهاد محیط زیستی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس پژوهش های متعددی که طی سه دههٔ گذشته در مورد سازمان های مردم نهاد محیط زیستی در ایران انجام شده، بین مردم و این سازمان ها شکافی قابل توجه وجود داشته است. این سازمان ها هم در اطلاع رسانی به مردم و هم در زمینهٔ فعالیت های محیط زیستی و افزایش دانش، بینش و مهارت مردم دچار ضعف بوده اند. هر چند که دلایل گوناگونی را برای این امر می توان در نظر گرفت؛ اما دولت به عنوان عام ترین نهاد کشور که گاه از آن با عنوان نهاد نهادها یاد می شود نقش بی بدیلی در کارایی یا عدم کارایی این سازمان ها بازی می کند. نحوهٔ نگاه دولت به سازمان های مردم نهاد محیط زیستی و شیوهٔ سیاست گذاری در مورد آن ها به ویژه در بُعد قانون گذاری می تواند سبب شکوفایی این سازمان ها و افزایش بهره وری آنها گردد و یا در مسیری متضاد پیش رود. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق تاریخی و با رجوع به قوانین و مقررات مرتبط با سازمان های مردم نهاد و نیز با به کارگیری برخی از اسناد برنامه ای و گردآوری داده ها از طریق روش کتابخانه ای به دنبال بررسی نحوهٔ مواجههٔ دولت با این سازمان ها و نتایج آن است. یافته ها نشان می دهد که دولت ایران به دلیل میل به تمرکزگرایی در قوانین و آیین نامه های صادره، ضمن محدود کردن حیطه فعالیت و اقدام سازمان های مردم نهاد، امکان دخالت دولت در امور آنها و سلب استقلالشان را فراهم آورد. نتیجهٔ دخالت دولت در امور این سازمان ها چیزی نبود جز ضعف روز افزون سازمان های مردم نهاد، پایین آمدن کارایی شان و بی انگیزگی آنها از یکسو و ناتوانی آنها در برقرار ارتباط مؤثر با مردم و ترویج فرهنگ حفاظت از محیط زیست از سویی دیگر.
الزامات روزنامه نگاری داده محور در اخبار صدا و سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد و به کارگیری روزنامه نگاری داده محور که اخبار را با داده ها و با کمک ابزارها و الگوریتم های رایانه ای روایت می کند چه از جنبه فناورانه و چه از لحاظ اجتماعی و ساختاری با الزامات و بسترسازی هایی همراه است. در همین راستا هدف مقاله حاضر شناسایی الزامات روزنامه نگاری داده محور در اخبار صداوسیما است. داده های پژوهش به وسیله مصاحبه با 20 نفر از کارشناسان و خبرگان گردآوری شده و تحلیل آن ها با روش تحلیل مضمون و رتبه بندی انجام شده است. استخراج 202 مضمون پایه از متون مصاحبه ها و تجمیع و یکپارچه سازی آن ها به 51 مضمون سازمان دهنده، در نهایت منتج به 6 مضمون فراگیر آموزش، پژوهش و یادگیری، ترویج و گفتمان سازی، تشکیل واحد و تیم روزنامه نگاری داده محور، آماده سازی و به روزرسانی بسترها و زیرساخت ها، به کارگیری راهبردهای متنوع، متکثر و خلاق در تولید و انتشار و استفاده فعالانه از پیشرفت های فناوری و توجه به روندهای آینده شده است که با روش رتبه بندی، به ترتیب فوق وزن دهی و اولویت گذاری شده اند. با نظر به یافته ها، می توان این گزاره را مطرح کرد که الزامات روزنامه نگاری داده محور احصا شده -در این پژوهش- با مراحل پنج گانه پذیرش نوآوری در نظریه اشاعه (پذیرش) نوآوری و نظریه گفتمان مطابقت و هم نهشت هستند.
مؤلفه های یک دانشگاه بین المللی: ارائه یک الگوی مفهومی عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
45 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های بین المللی سازی دانشگاه ها می باشد.روش پژوهش: روش پژوهش حاضر روش مرور سیستماتیک (فرا ترکیب) می باشد. طبق این تکنیک، مرور دقیق و عمیقی از ادبیات تحقیق در مورد موضوع بین المللی سازی دانشگاه ها انجام شده است و در نهایت یافته های پژوهش های مرتبط با هم ادغام و موردبررسی قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های تحقیق مبتنی بر مقالات نهایی بررسی شده، منجر به استخراج 38 کد باز برای مجموع عوامل بین المللی سازی دانشگاه و 12 کدمحوری شامل: منابع انسانی (کارکنان/ اعضای هیأت علمی)، دانشجویان، آموزش و برنامه درسی، پژوهش، ارتباطات و همکاری های بین المللی، ساختار سازمانی، رهبری و مدیریت، فرهنگ سازی، زیرساخت ها، بودجه و امور مالی، راهبرد بین المللی و عوامل محیطی اثرگذار (عوامل اثرگذار خارجی) شده است.نتیجه گیری: دانشگاه ها برای جامه عمل پوشاندن به اهداف گسترده خود و پیشرفت در محیط رقابتی امروزی نیازمند تلاش برای ایجاد وجهه بین المللی و کسب اعتبار جهانی می باشند. در این مسیر عواملی وجود دارند که نگاه ویژه به آن ها در پدیده بین المللی سازی دانشگاه دارای اهمیتی مضاعف است، این عوامل در پژوهش حاضر با عنوان کدهای محوری شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند و مصادیق آن ها جهت تبیین بهتر موضوع بیان شدند.
شناسایی عوامل تأثیرگذار فرهنگ سازمانی بر فرایند مدیریت دانش در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار فرهنگ سازمانی بر فرایند مدیریت دانش در دانشگاه پیام نور خوی انجام شد. روش: روش تحقیق، کیفی از نوع داده بنیاد بود. ابزارگردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که برای سنجش روایی و پایایی آن، از چهار معیار اعتمادپذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری و تأییدپذیری و برای تحلیل داده ها از روش استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهوم پردازی مجدد استفاده شد. یافته ها: ایجاد فرصت و ظرفیت، جوّ حمایتی، مشوّقها، کار تیمی، توانمندسازی، انعطاف پذیری، تشویق نوآوری، استقلال عمل، ایجاد انگیزه، مستندسازی، انسجام و هماهنگی، اعتماد، ارتباطات درست، صمیمیت، همدلی، خطرپذیری، آزادی بیان، حمایت مدیریت و بسترسازی برای کاربرد دانش، به عنوان عوامل فرهنگ سازمانی تأثیرگذار و تک روی، محافظه کاری، عدم حمایت مدیریت، فقدان نوآوری در شیوه های جذب دانش، عدم ظرفیت سازی، تأکید بر کار انفرادی، عدم اعتماد به امنیت فنّاوری اطلاعات، فقدان آینده نگری، اتکا به شفاهیات، ترس از تسهیم دانش به خاطر از دست دادن قدرت، نبود انسجام و هماهنگی، عدم اعتماد به صحّت دانش، روحیه انحصارطلبی، عدم سازماندهی درست دانش و نبود ظرفیت و توانایی برای کاربرد دانش، به عنوان موانع فرهنگ سازمانی تأثیرگذار بر فرایند مدیریت دانش شناسایی شد. نتایج: «جوّ حمایتی» به عنوان عامل مؤثر و «عدم انسجام و هماهنگی» به عنوان مانع مؤثر بر مدیریت دانش، در مراحل چهارگانه فرایند مدیریت دانش مشترک بودند.
تأثیر دو مؤلفه درونی حسادت و عزّت نفس بر دنیاطلبی (مطالعه موردی: دانشجویان دختر دانشگاه یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طبقه اجتماعی یا کلاس اجتماعی، قشربندی افراد بر اساس ثروت و شغل است. قدرت، احترام و بهره مندی از بهترین خدمات، مزایای اجتماعی طبقات مرفّه است. بدین جهت برخی خانواده ها تلاش می کنند به هر شکل ممکن فرزندانشان را به سویی هدایت کنند که به بیشترین میزان ثروت دست یابند. مطابق گزارشها، ایجاد حس رقابت توأم با حسادت و عزّت نفس، از مؤلفه هایی است که اغلب خانواده ها برای پیشبرد اهداف بیان شده از آنها استفاده می کنند. لذا پژوهش حاضر با این هدف که آیا دو مؤلفه درونی حسادت و عزّت نفس بر دنیاطلبی دختران دانشجو تأثیر دارد یا نه، انجام شده است. روش: طرح پژوهش، مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که با استفاده از تحلیل مسیر به شیوه رگرسیون انجام شده است. جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1-1400 می باشند و برای جمع آوری داده ها از مقیاس عزّت نفس(آیزنک، 1976) و مقیاس اسلامی حرص(هراتیان و همکاران، 1393) و مقیاس اسلامی حسادت فرم تجدید شده(ولی زاده و همکاران، 1394) استفاده شده است. یافته ها: تحلیلهای آماری نشان داد حسادت، دنیاطلبی دانشجویان دختر را پیش بینی می کند و در سطح معناداری 001/0P< تأیید می شود. اما بر خلاف تصور کلی، فرضیه دوم که عزّت نفس گرایش به دنیاطلبی را پیش بینی می کند، تأیید نشد. نتیجه: حسادت و دنیاطلبی دارای ارتباطی دو سویه اند، اما دنیاطلبی و عزّت نفس رابطه ای معکوس دارند.
تبیین نقش تنظیم گرایانه علوم انسانی در مقابل توسعه گراییِ علوم طبیعی (با بازنگریِ آراء هاینریش ریکرت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
در سال های گذشته، بسیاری بر نقشِ مؤثری اشاره کرده اند که علوم انسانی می تواند در امر کنترل و تنظیم برای حفظِ محیط زیست و فرهنگ (نه در توسعه فناورانه) ایفا کند؛ با این حال درباره اینکه چه خصلتِ مشخصی در علوم انسانی سبب شده که چنین کارکردی به آن نسبت داده شود، توضیحی ارائه نشده است. پذیرشِ این کارکرد مستلزم پذیرش ماهیتِ متفاوت علوم انسانی از علوم طبیعی می باشد. یک ملاک برای این تمایز از سوی فلاسفه نوکانتی ساوت وست ارائه شده که میان علوم طبیعی و علوم فرهنگی مبتنی بر روش (نه موضوع) و نیز الزامات شناختی تمایز شده که جهان از راه آن تجربه می شوند. در مقاله حاضر با بازخوانی و تأمل در این ملاک، تمایز و به هدف یافتن خصلتی در علوم انسانی استدلال می شود که به امر تنظیم یاری می رساند و در فرایندهای توسعه، علوم سخت و کاربردی (یعنی علوم طبیعی و مهندسی)، برخلاف علوم انسانی به دریافتِ بخشی از واقعیتِ تجربی قادر نیستند که به ادراک و حساسیت ما در پایداریِ توسعه یاری می رساند. برای پیش بردن این استدلال با مقایسه و تطبیق اندیشه های قرن نوزدهمیِ ریکرت با برخی از رویکردهای معناشناختی فلاسفه در دوران معاصر، تبیین خواهد شد که چگونه نوع نگرش و روش در علوم انسانی (چگونگی دریافت و ارجاع به نمونه های انواع طبیعی) دریافت کامل و متوازن جهان تجربه را به همراه خواهد داشت.
نقش و جایگاه فعلی آموزش وپرورش در روند توسعهٔ سیاسی ایران؛ مورد مطالعه، اهداف، برنامه ها و کتاب های درسی متوسطهٔ اول در سال تحصیلی 1400- 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش وپرورش می تواند زیرساخت تربیتی توسعهٔ سیاسی را فراهم آورد. به این معنا آموزش وپرورش می تواند به تربیت انسان های با شخصیت توسعه گرا و ترویج فرهنگ توسعه کمک کند و مشارکت و رقابت سیاسی را نهادینه سازد. این مقاله با هدف بررسی نقش فعلی آموزش وپرورش در کمک به روند توسعهٔ سیاسی در ایران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا و رویکرد آن نیز کاربردی است. جامعهٔ پژوهشی شامل کتاب های حوزهٔ تربیت و یادگیری علوم انسانی و اهداف و برنامه های ویژهٔ متوسطهٔ اول سال تحصیلی ۱400-۱399 است که با توجه به ماهیت، موضوع پژوهش و محدودیت جامعهٔ آماری از نمونه گیری صرف نظر شده و کل جامعهٔ پژوهشی به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است. ابزار اندازه گیری و چک لیست تحلیل محتوا ساختهٔ محقق بود و نتایج با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss بررسی شد. در یک جمع بندی و براساس فراوانی های حاصل از این پژوهش و تحلیل داده ها می توان گفت که کتاب های حوزهٔ تربیت و یادگیری علوم انسانی و اهداف و برنامه های ویژهٔ متوسطهٔ اول از نظر ایجاد و پرورش مفاهیم و مؤلفه های مورد بررسی برای آموزش مفاهیم توسعهٔ سیاسی به دانش آموزان دارای عملکردی نامناسب و بسیار ضعیف اند. لذا می توان گفت که زمینه های لازم برای توسعهٔ سیاسی دانش آموزان را فراهم نمی کنند. همچنین، بررسی ها نشان داد که در این توجه حداقلی نیز روندی منطقی در توزیع مؤلفه ها دنبال نمی شود. بر این اساس می توان گفت که مؤلفان این کتاب ها و سیاست گذاران توجه هدفمند یا ویژه ای به توسعهٔ سیاسی، چه از لحاظ مفهوم پردازی و چه از نظر شناخت مؤلفه های مورد نظر در این مطالعه، نداشته اند.
نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی در اسناد بالادستی، دیدگاه صاحب نظران و یافته های پژوهشها (یک مطالعۀ تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، بررسی تطبیقی نشانگرها در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی در اسناد بالادستی، دیدگاه صاحب نظران و یافته های پژوهشها بود. روش: روش مورد استفاده در این مطالعه، بررسی تطبیقی نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی با استفاده از روش جرج بردی(1989) در مراحل توصیف و تفسیر، همجواری و مقایسه بود. سه گروه از نشانگرهای ارزیابی در دو مطالعه مقایسه شدند. این نشانگرها با استفاده از تحلیل مضمون و به صورت کدگذاری باز، محوری و مقوله بندی برای داده های متنی استخراج شدند. یافته ها: نشانگرهای مطلوب ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی در قالب پنج مقوله تقسیم شدند: 1) مسئله شناسی؛ 2) روش شناسی علمی؛ 3) مشروعیت بخشی؛ 4) اجرای برنامه های فرهنگی و 5) نتایج فعالیتهای فرهنگی. یافته های این مطالعه، الگوی تلفیقی از نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی را در اختیار سیاستگذاران، مجریان و ارزیابان قرار می دهد تا از بروز آسیبهای احتمالی در تصمیم گیری ها و اقدامات فرهنگی جلوگیری کنند و در صورت دست نیافتن به اهداف فرهنگی، با رجوع به الگوی ارائه شده، موانع و مشکلات را شناسایی و حل کنند. نتیجه گیری: سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی نباید در تعارض با نظم گفتمان حاکم در عرصه علم و میدان عمل باشد. راه حل مفید برای دستیابی به این واقعیت، حذف موانع سیاستگذاری فرهنگی است. در نهایت، ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی هر یک از مؤسسات آموزش عالی بر اساس الگوی نهایی از نشانگرهای ارزیابی یک پیشنهاد است.
قوانین و مقررات، حلقه مفقوده توسعه و ترویج فعالیت جسمانی سالمندان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۴
315 - 349
حوزههای تخصصی:
با ورود هرم جمعیتی کشور به میانسالی و در آینده نزدیک به سالمندی، توجه ویژه به این مهم و تمهیدات لازم برای مواجه با این پدیده حائز اهمیت است. توسعه فعالیت جسمانی از مهمترین راهبردهای پیشنهادی است هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی قوانین و مقررات حوزه توسعه و ترویج فعالیت جسمانی سالمندان در ایران است که با استفاده از روش کیفی تحلیل مضمون، 25سند بالادستی و قوانین موجود تحلیل شد. سپس با 22 نفر از ذی نفعان کلیدی و صاحب نظران این حوزه که با استفاده از روش گلوله برفی شناسایی شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در نهایت شبکه مضامین مستخرج از داده ها و اطلاعات کیفی در دو مقوله شکلی و محتوایی حاصل شد. به طورکلی در بخش قوانین و مقررات با توجه به اسناد بالادستی موجود، ظرفیت بالقوه قانونی ذی قیمتی موجود است که باید بالفعل شوند. بااین حال در نظر گرفتن متولی اجرایی و ضمانت اجرایی لازم و قوی برای قوانین و اجرایی کردن قوانین معطل مانده و همچنین حذف برخی قوانین دست وپاگیر و تصویب قوانین کارآمد از الزامات موفقیت در این حوزه است.