نقد رویکردهای روش شناختی فردگرا و جمع گرا به نوظهوری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه خرد-کلان از مهم ترین موضوعات در مطالعات اجتماعی به معنای عام آن است. این که پدیده کلان چگونه از اجزا و پدیده های خرد حاصل می شود و قوانین پدیده های کلان چه نسبتی با قوانین ذی ربط پدیده های خرد دارد، به مسئله نوظهوری اجتماعی در همه شاخه های علوم اجتماعی مربوط می شود. هیچ پژوهش اجتماعی بدون پیش فرضی صریح یا ضمنی در پاسخ به این مسئله امکان پذیر نیست. نوظهوری اجتماعی به دو نوع قوی و ضعیف تقسیم می شود و رویکردهای روش شناختی در تأمین شرایط هر یک، ایستارهای متفاوتی دارند. نوظهوری مستلزم مطالعات میان رشته ای است و تحقیق درباره پدیدار نوظهور، استفاده از رشته های متفاوت را ضرورت می بخشد. در این مقاله تلاش می شود که با روش تحلیلی و میان رشته ای و با بهره جستن از مفاهیم فلسفه ذهن، روان شناسی و عصب زیست شناسی، نخست شرایط نوظهوری اجتماعی تبیین گردد و سپس ایستار رویکردهای روش شناختی فردگرا و جمع گرا اعم از تقلیل گرا و ناتقلیل گرا در تأمین این شرایط، نقد و ارزیابی شود. به این منظور، پس از تعریف مفاهیم نوظهوری اجتماعیِ قوی و ضعیف، در تبیین شرایط نوظهوری قوی از مفاهیم برگرفته از فلسفه ذهن هم چون تحقق چندگانه و انفصال فاحش بهره می گیریم. در تأمین شرایط نوظهوری قوی، رویکرد نوظهوری فردگرا با چالش علیت روبه پایین و تقلیل ناپذیری، و رویکرد نوظهوری جمع گرا با چالش شیء انگاری روبرو است.