فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
109 - 128
حوزههای تخصصی:
ملی گرایی، مفهومی مدرن و برخاسته از تحولات هویتی دنیای غربی است. این لایه ی هویتی جدید به مرور و از سویی همراه با توسعه استعمار دول غربی و از سویی دیگر با توسعه دانش غربی بر هویت کشورهای مستعمره مسلط شد. نظام های سیاسی ضعیف و شبه روشنفکران تقلیدی نیز بر پذیرش این هویت جدید در الگوی تقلیدی و تحمیلی بسیار مؤثر شدند. لیک با گذر زمان و مواجهه ی جامعه ی ایرانی با این لایه ی هویتی جدید، شاهد برخورد و میزبانی فعال از طرف مبانی هویتی ایرانیان نسبت به ناسیونالیسم بوده ایم و در تطور و تکامل زمانی، ناسیونالیسم در چهارچوب های بومی ایرانیان بازتعریف گردید. این بازتعریف از آغاز سده سیزدهم شروع و تا بعد از انقلاب اسلامی تداوم یافت. پژوهش حاضر بر اساس چهارچوب نظری مختار خود، معتقد است که هویت ایرانی دارای سه لایه ی ایرانیت، اسلامیت و انقلابی گری است. این لایه ها به مرور در تعادل قرار گرفته و توانست ناسیونالیسم بومی را قوام بخشد. پژوهش، شهید سلیمانی را مصداقی از این تعادل هویتی می داند که هم ایرانی بود، هم مسلمان و هم انقلابی. بدین منظور پژوهش بارویکردی کیفی و با بهره گیری از روش تاریخی-تطبیقی، قُلل تحولات هویتی سده اخیر را بررسی و این تطور و تکامل را مطالعه کرده است.
نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی در اسناد بالادستی، دیدگاه صاحب نظران و یافته های پژوهشها (یک مطالعۀ تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، بررسی تطبیقی نشانگرها در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی در اسناد بالادستی، دیدگاه صاحب نظران و یافته های پژوهشها بود. روش: روش مورد استفاده در این مطالعه، بررسی تطبیقی نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی با استفاده از روش جرج بردی(1989) در مراحل توصیف و تفسیر، همجواری و مقایسه بود. سه گروه از نشانگرهای ارزیابی در دو مطالعه مقایسه شدند. این نشانگرها با استفاده از تحلیل مضمون و به صورت کدگذاری باز، محوری و مقوله بندی برای داده های متنی استخراج شدند. یافته ها: نشانگرهای مطلوب ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی در قالب پنج مقوله تقسیم شدند: 1) مسئله شناسی؛ 2) روش شناسی علمی؛ 3) مشروعیت بخشی؛ 4) اجرای برنامه های فرهنگی و 5) نتایج فعالیتهای فرهنگی. یافته های این مطالعه، الگوی تلفیقی از نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی را در اختیار سیاستگذاران، مجریان و ارزیابان قرار می دهد تا از بروز آسیبهای احتمالی در تصمیم گیری ها و اقدامات فرهنگی جلوگیری کنند و در صورت دست نیافتن به اهداف فرهنگی، با رجوع به الگوی ارائه شده، موانع و مشکلات را شناسایی و حل کنند. نتیجه گیری: سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی نباید در تعارض با نظم گفتمان حاکم در عرصه علم و میدان عمل باشد. راه حل مفید برای دستیابی به این واقعیت، حذف موانع سیاستگذاری فرهنگی است. در نهایت، ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی هر یک از مؤسسات آموزش عالی بر اساس الگوی نهایی از نشانگرهای ارزیابی یک پیشنهاد است.
تحلیل مقایسه ای سرمایه اجتماعی در شبکه سازمان های خیریه
حوزههای تخصصی:
سازمان های مردم نهاد به عنوان نهاد هایی خودجوش از بطن و متن جامعه تشکیل شده اند و عملکرد آنها یکی از فاکتور های مهم برای ارزیابی فرهنگ هر کشور به شمار می آید. هدف از تحقیق مدنظر، مقایسه سرمایه اجتماعی در شبکه سازمان های خیریه است. مطالعه موردی در این پژوهش را شبکه سازمان های خیریه همکار با بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان در تهران، خانه هدی در زاهدان، بهار خرمشهر در خرمشهر و مؤسسه سپهر در قائن شامل می شود. پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی است. ابزار استفاده شده برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد تحت عنوان پرسشنامه انجمن سرمایه اجتماعی آمریکا است. این پرسشنامه چون بار ها در مطالعات متعدد از آن استفاده شده، روایی آن تأیید شده است. پس از گردآوری پرسش نامه ها، پایایی آن با نرم افزار SPSS محاسبه و با آلفای کرونباخ ۸۳۳/۰ تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج نشان دادند وضعیت سرمایه اجتماعی و ابعاد آن شامل ابعاد ساختاری، ارتباطی و شناختی، در این شبکه سازمان های خیریه تفاوت معناداری ندارد و اینکه بعد شناختی سرمایه اجتماعی به عنوان پیش نیاز روابط در شبکه بین سازمان های خیریه منظور شده است.
تأثیر دو مؤلفه درونی حسادت و عزّت نفس بر دنیاطلبی (مطالعه موردی: دانشجویان دختر دانشگاه یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طبقه اجتماعی یا کلاس اجتماعی، قشربندی افراد بر اساس ثروت و شغل است. قدرت، احترام و بهره مندی از بهترین خدمات، مزایای اجتماعی طبقات مرفّه است. بدین جهت برخی خانواده ها تلاش می کنند به هر شکل ممکن فرزندانشان را به سویی هدایت کنند که به بیشترین میزان ثروت دست یابند. مطابق گزارشها، ایجاد حس رقابت توأم با حسادت و عزّت نفس، از مؤلفه هایی است که اغلب خانواده ها برای پیشبرد اهداف بیان شده از آنها استفاده می کنند. لذا پژوهش حاضر با این هدف که آیا دو مؤلفه درونی حسادت و عزّت نفس بر دنیاطلبی دختران دانشجو تأثیر دارد یا نه، انجام شده است. روش: طرح پژوهش، مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که با استفاده از تحلیل مسیر به شیوه رگرسیون انجام شده است. جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1-1400 می باشند و برای جمع آوری داده ها از مقیاس عزّت نفس(آیزنک، 1976) و مقیاس اسلامی حرص(هراتیان و همکاران، 1393) و مقیاس اسلامی حسادت فرم تجدید شده(ولی زاده و همکاران، 1394) استفاده شده است. یافته ها: تحلیلهای آماری نشان داد حسادت، دنیاطلبی دانشجویان دختر را پیش بینی می کند و در سطح معناداری 001/0P< تأیید می شود. اما بر خلاف تصور کلی، فرضیه دوم که عزّت نفس گرایش به دنیاطلبی را پیش بینی می کند، تأیید نشد. نتیجه: حسادت و دنیاطلبی دارای ارتباطی دو سویه اند، اما دنیاطلبی و عزّت نفس رابطه ای معکوس دارند.
An Analysis of Iran-Japan Trade Relations during the Pahlavi II Era(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Japan was an important and influential trade partner of Iran during the Pahlavi II era. However, no studies have been conducted on the effects of this country and its trade relations with Iran. The present study attempts to deal with the ups and downs in Japan’s trade relations with Iran during that era and evaluate its political impacts based on available documents. Furthermore, the discussions also include the types of cargo, their amount, their value and the dimensions of the trade between the two countries. According to the results of the study, the ideological affiliation of Iran and Japan to the Western bloc was effective in the development of trade relations between the two countries. Thus, Japan became the main importer of Iran’s oil and Iran employed Japanese experts for its economical and industrial activities. Therefore, several contracts were signed between the two nations. Nevertheless, the trade balance was in Japan's favor. The Iranian government’s efforts to balance the scales were successful in a few instances; however it failed in the long run. In conclusion, Japan became Iran’s third trade partner in this era.
کووید-۱۹، امنیت بهداشتی و دیپلماسی جهانی بهداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱۳
139 - 174
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کووید-19 و انتشار سریع آن در عرصه جهانی، همه معادلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی جهان را در مدت زمان کوتاهی به هم ریخت. سرعت همه گیری و کشندگی این ویروس جهانی به حدی بوده است که حتی کشوهای توسعه یافته نیز نتوانستند خود را از گزند آسیب های انسانی، اقتصادی و سیاسی دور نگه دارند. امروزه بعد از دو سال از زمان شیوع این ویروس، هنوز چگونگی کنترل و مواجه با آن در صدر اولویت های تصمیم گیری کشورهای دنیا قرار دارد. شیوع سریع این ویروس که با افزایش تعداد مرگ و میرها همراه بود، دولت ها را وادار به اتخاذ اقدامات فوری و اضطراری جهت کنترل آن کرد و مجدداً مقوله امنیت انسانی، به طور جدی در کانون توجه سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی قرار گرفت. امنیت بهداشت زیربنای مفهوم امنیت انسانی به طور خاص و امنیت مشترک به طور عام است، چرا که ثبات و امنیت بین المللی بدون تضمین امنیت بهداشت و سلامت قابل تصور نیست. بدون شک شیوع ویروس کرونا با برجسته کردن مفهوم امنیت انسانی، نقش غیرقابل انکاری در تعدیل نگاه سنتی دولت - محور و سخت افزاری به مفهوم امنیت داشته است. این ویروس، خوانش جدید از مفهوم امنیت مشترک را در مطالعات امنیتی اجتناب ناپذیر کرد و همکاری و هم اندیشی بین المللی را برای کنترل این ویروس در چارچوب دیپلماسی جهانی بهداشت گسترش داد. این مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب مفهوم امنیت انسانی در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که شیوع ویروس کووید-19 چگونه بر گسترش دیپلماسی جهانی بهداشت تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه مقاله این است «ویروس کرونا نگاه خودیارانه به مفهوم امنیت را به چالش کشیده و لزوم حرکت به سوی امنیت مشترک بر پایه همکاری های بین المللی را اجتناب ناپذیر کرده است. بر این اساس توسعه دیپلماسی جهانی بهداشت یک ضرورت استراتژیک برای کنترل همه گیری های جهانی است». جمع آوری داده ها برای تحقیق حاضر به صورت کتابخانه ای، مجلات تخصصی و سایت های معتبر اینترنتی بوده است.
A Review of Research on the Professional Ethics of Managers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Today, ethics is recognized as one of the most important variables in the success of organizations and the rule of professional ethics is able to significantly help the organization to reduce tensions and achieve goals, and therefore having professional ethics in organizations as a There is a competitive advantage. On the other hand, the role of ethics in actions and behaviors, in decisions and choices, and in attitudes and communications is important and decisive. If moral values are not internalized in a society and its organizations, neither the law nor the efforts and measures of the government nor any other tools and mechanisms will function. The purpose of this study was to review international scientific productions in the field of professional ethics of managers. Method: This study follows the interpretive paradigm and was conducted by systematic review method. Using the search terms defined in the web of science database in the title of the articles and in the period from 1955 to 2022, the published researches in the field of professional ethics of the managers were examined and the articles that meet the entry and exit criteria were selected and the case information The need to achieve the objectives of the research was extracted and scientifically researched using VOSviewer software version 1.6.11, which is software in the field of scientometrics. Conclusion: The most research on professional ethics of managers is related to 2019, and the United States, United Kingdom and Australia have the highest number of researches, respectively, and Iranian writers have the least contact with other countries
مؤلفه های یک دانشگاه بین المللی: ارائه یک الگوی مفهومی عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
45 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های بین المللی سازی دانشگاه ها می باشد.روش پژوهش: روش پژوهش حاضر روش مرور سیستماتیک (فرا ترکیب) می باشد. طبق این تکنیک، مرور دقیق و عمیقی از ادبیات تحقیق در مورد موضوع بین المللی سازی دانشگاه ها انجام شده است و در نهایت یافته های پژوهش های مرتبط با هم ادغام و موردبررسی قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های تحقیق مبتنی بر مقالات نهایی بررسی شده، منجر به استخراج 38 کد باز برای مجموع عوامل بین المللی سازی دانشگاه و 12 کدمحوری شامل: منابع انسانی (کارکنان/ اعضای هیأت علمی)، دانشجویان، آموزش و برنامه درسی، پژوهش، ارتباطات و همکاری های بین المللی، ساختار سازمانی، رهبری و مدیریت، فرهنگ سازی، زیرساخت ها، بودجه و امور مالی، راهبرد بین المللی و عوامل محیطی اثرگذار (عوامل اثرگذار خارجی) شده است.نتیجه گیری: دانشگاه ها برای جامه عمل پوشاندن به اهداف گسترده خود و پیشرفت در محیط رقابتی امروزی نیازمند تلاش برای ایجاد وجهه بین المللی و کسب اعتبار جهانی می باشند. در این مسیر عواملی وجود دارند که نگاه ویژه به آن ها در پدیده بین المللی سازی دانشگاه دارای اهمیتی مضاعف است، این عوامل در پژوهش حاضر با عنوان کدهای محوری شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند و مصادیق آن ها جهت تبیین بهتر موضوع بیان شدند.
بررسی و نقد کتاب الفاظ و اشیا «باستان شناسی علوم انسانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)
149 - 177
حوزههای تخصصی:
الفاظ واشیا: باستان شناسی علوم انسانی پنجمین و از مهم ترین آثار میشل فوکوست. هدف این مقاله بررسی و نقد کتاب الفاظ و اشیا: باستان شناسی علوم انسانی فوکو است. روش تحقیق در مقاله مزبور «روش تحلیل محتوای کیفی» و گردآوری اطلاعات با مطالعه اسنادی است. الفاظ و اشیا درپی تحلیل باستان شناسانه دانش و تحلیل اپیستمه است که آن را از رهگذر واکاوی دو گسست مهم در اپیستمه فرهنگ غربی در سه قلمرو زبان، علوم طبیعی و اقتصاد بررسی می کند. کتاب هم به سبب وجه توصیفی نگاهِ باستان شناسانه فوکو و بی توجهی اش به امر علیّت و هم درپی تعارض رویکردی با جریان های فکری اصلی زمانه اش آماج انتقادها قرار گرفت. فوکو در آثار بعدی اش گرچه به «تبارشناسی» روی آورد، باستان شناسی را دگرگون و اصلاح کرد و کنار نگذاشت. اثر نخست، به ترجمه یحیی امامی از انگلیسی، باعنوان نظم اشیا: دیرینه شناسی علوم انسانی و سپس به ترجمه فاطمه ولیانی از فرانسوی، با عنوان الفاظ و اشیا: باستان شناسی علوم انسانی منتشر شد. ولیانی در انتقال به زبان مقصد موفق تر و در معادل گزینی ها دقیق ترست، اما برخی واژگان برگزیده وی درمقایسه با امامی، در زبان فارسی چندان جاافتاده نیستند. مقاله ضمن نگاه انتقادی به الفاظ و اشیا، به نقد شکلی و محتوایی ترجمه نیز پرداخته است.
تدوین بسته آموزشی تربیت شهروندی در حوزه روابط اجتماعی ویژه دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
تربیت شهروندی که برگرفته از ارزش ها و ایدئولوژی جامعه باشد از ارکان مهم هویت ملی است که پرداختن به آن با توجه به نقشی که درشکل گیری احساس تعلق افراد دارد، حائز اهمیت است و این امر به ویژه در سال های اولیه زندگی افراد که مبنای شکل گیری شخصیت آن هاست، بیشتر قابل تأمل است. در این راستا، آموزش وپرورش به عنوان نظام اصلی تعلیم و تربیت در جامعه، نقش مهمی در تربیت دانش آموزان دارد و نیاز است که در برنامه درسی خود، به بررسی چگونگی تربیت شهروندی دانش آموزان بپردازد؛ ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی تربیت شهروندی (شناسایی اهداف، مؤلفه ها و روش های آموزش) در حوزه ی ارتباطات اجتماعی به دانش آموزان دوره ابتدایی بود. پژوهش با رویکرد کیفی از نوع تحلیل محتوا به شیوه شبکه مضامین انجام گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش معلمان مقطع ابتدایی دوره دوم بودند که با استفاده از رویکرد هدفمند، به روش صاحب نظران کلیدی و استفاده از روش معیار اشباع نظری انتخاب شدند (16 نفر). برای گردآوری داده های موردنیاز از روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده گردید. در پاسخگویی به سؤال اول پژوهش مبنی بر چیستی اهداف تربیت شهروندی در ارتباطات اجتماعی، یافته های حاصل از سه مضمون فراگیر با عناوین مهارت های حیطه ی سر، قلب و سلامت و هفت مؤلفه سازمان دهنده (خودآگاهی، مهارت ارتباطی، همدلی، مهارت های بین فردی و...) و 41 مضمون پایه (هویت فردی، هویت جمعی، تعهد و...) خلاصه گردید. نتایج پرسش دوم درخصوص شناسایی مؤلفه های بسته تربیت شهروندی در حوزه ارتباطات اجتماعی سه مضمون فراگیر شامل دانش، مهارت و نگرش و چهار مضمون سازمان دهنده (شناختی، عاطفی، نگرشی- انگیزشی و مهارتی)، پانزده مضمون پایه (تشویق، تنبیه، وطن دوستی، خداشناسی و...) خلاصه گردید. نتایج پرسش سوم درخصوص روش های آموزش تربیت شهروندی شامل دو مضمون فراگیر ازجمله آموزش فعال و آموزش غیرفعال و پنج مضمون سازمان دهنده (تعاملی، مسئله محور، مستقیم، غیرمستقیم، انفرادی) و 25 مضمون پایه (بازی، سخنرانی، نمایش و...) بود. درنهایت، یافته های پژوهش حاضر توجه به اهداف مشخص فردی و اجتماعی، توجه به دانش، مهارت و نگرش و به کارگیری و روش های آموزش فعال و غیرفعال را در تربیت شهروندی تأیید کرد.
تحلیل بوم سازگان هوش مصنوعی ایران و شناسایی خلاءهای نهادی و کارکردی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی، یکی از پیشران های اصلی زندگی بشر حداقل در دهه آینده خواهد بود. از این رو بسیاری از دولت ها در صدد برنامه ریزی و استفاده از مزایای این فناوری برآمده اند. به همین منظور یکی از موضوعات مورد توجه، تحلیل بوم سازگان، و فراهم سازی زمینه توسعه این فناوری و تولید ثروت بوده است. اما یافته های تحقیق نشان می دهد که هنوز بوم سازگان هوش مصنوعی در کشور به معنای واقعی شکل نگرفته و از نظر بلوغ، در مراحل شکل گیری ابتدایی است و هنوز وفاق نسبی بین بازیگران مختلف برای تقسیم کار و مأموریت ها وجود ندارد.در این مقاله، با استفاده از روش تحقیق کیفی و به استناد مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه ساختاریافته و پنل خبرگی، سعی شده است بوم سازگان هوش مصنوعی کشور تحلیل، و الگوی پیشنهادی برای بازطراحی آن نگاشت شود. الگوی پیشنهادی، شامل 16 کارکرد و هفت گروه بازیگر اصلی است که باید با یکدیگر در تعامل باشند. در الگوی مذکور، خلاء نهادهایی که در حال حاضر، یا وجود ندارند یا ایفای نقش ویژه ای نداشته اند، به چشم می آید که عبارتند از: خلأ نهاد راهبری، خلأ آگاهی بخش، خلأ استانداردساز، خلأ نهاد اخلاقی، خلأ توسعه نوآوری، خلأ نهاد حکمرانی داده، خلأ کنسرسیوم ها و خوشه های کسب وکار و نهایتاً خلأ نهاد شبکه ساز. علاوه بر این، در برخی از کارکردها، نهاد و یا سازمان هایی برای آن نقش در نظر گرفته شده اند، اما به علل مختلف، خروجی مطلوب و مناسب برای پیشبرد آن کارکرد در بوم سازگان دیده نمی شود. این ضعف های کارکردی عمدتاً مرتبط با نظارت، تحقیق و توسعه، تأمین زیرساخت فنی و ارائه سایر خدمات فنی است.
گفته ها و ناگفته های سیاست های جذب، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی پژوهشی در اسناد فرادستی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۶-۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بر آن بود تا با نگاهی تحلیلی- انتقادی به سیاست جذب، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی پژوهشی در اسناد فرادستی جمهوری اسلامی ایران، به احصاء چالش ها و آسیب های موجود در این اسناد پرداخته و متعاقب آن به ارائه پیشنهاد هایی برای برون رفت از آن ها بپردازد. روش: در این پژوهش از روش خوانش سمپتماتیک استفاده شده است. این روش به عنوان یکی از روش های حوزه علوم اجتماعی است. در خوانش سمپتماتیک نیازی به نمونه گیری نیست؛ بنابراین، تمامی اسناد فرادستی کشور درزمینه جذب، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی پژوهشی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل در این روش بدین صورت انجام شد که در آغاز پژوهشگران اقدام به دسته بندی و طبقه بندی گفته های آشکار موجود در متن هریک از اسناد مذکور پیرامون جذب، ارتقاء و جبران خدمت اعضای هیئت علمی پژوهشی کردند. در ادامه با بررسی مجدد متنِ اسناد مذکور اقدام به بیان ناگفته هایی که در هریک از اسناد فرادستی پیرامون جذب، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی پژوهشی بود، کردند. یافته ها: درمجموع یافته های حاصل از تحلیل اسناد فرادستی در دودسته کلی شامل گفته ها و ناگفته های اسناد موجود شناسایی و متعاقب آن پیشنهادهای سیاستی ارائه گردید. بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه چارچوب مأموریت مراکز پژوهشی با مراکز دانشگاهی در ایران متفاوت است، ازاین رو می بایست در نظام جذب و استخدام، ارتقاء و جبران خدمات اعضای هیئت علمی مراکز پژوهشی به این موارد توجه جدی شود و نمی توان یک رویه یکنواخت و ثابت را در این زمینه اعمال کرد.
تحلیل و رتبه بندی تأمین منابع مالی غیر دولتی از دیدگاه اعضا هیئت علمی دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۷۹-۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: در چند سال اخیر سرعت افزایش هزینه ها و کاهش بودجه عمومی مؤسسات آموزش عالی باعث شده تا دانشگاه ها به فکر تأمین منابع مالی از راه های متنوع و جدید باشند و به نوآوری در منابع درآمدی خود بپردازند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر تحلیل و رتبه بندی تأمین منابع مالی غیردولتی از دیدگاه اعضا هیئت علمی در دانشگاه مازندران می باشد. روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، 407 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه مازندران بودند که بر اساس جدول مورگان 196 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که در آن مؤلفه های تأمین منابع مالی غیردولتی کارآمد شناسایی و در مجموع 29 گویه طراحی شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط 10 صاحب نظر و پایایی آن توسط 30 صاحب نظر و با استفاده از آلفای کرونباخ موردبررسی و تایید قرار گرفت. در تحلیل داده ها و بررسی پرسش های پژوهش جهت بررسی وضعیت مؤلفه ها از نرم افزر Spss26 (آزمون آماری t تک نمونه ای) و از نرم افزار Expert Choice11 (آزمون AHP) به منظور اولویت بندی در مؤلفه ها بهره گرفته شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که مؤلفه های آموزشی، عمرانی، تسهیلات بانکی، صنایع و شرکت ها، موقوفات و کمک های مردمی، پژوهشی و بازار پول و سرمایه از مؤلفه های تأمین منابع مالی غیردولتی کارآمد در دانشگاه می باشند. همچنین یافته ها نشان داد که مؤلفه صنایع و شرکت ها با وزن 200/0 دارای بالاترین رتبه در بین مؤلفه های مربوط به تأمین منابع مالی غیردولتی دانشگاه می باشد. همچنین مؤلفه های پژوهشی، موقوفات و کمک های مردمی، آموزشی، عمرانی، بازار پول و سرمایه و تسهیلات بانکی به ترتیب با وزن های 193/0، 156/0، 139/0، 122/0، 100/0 و 09/0 در رتبه های بعدی قرار دارند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که بخشی از ارزش کار علمی دانشگاه در جامعه و صنعت به عنوان مهم ترین مؤلفه تأمین مالی، قابل فروش باشد و ذی نفعان باید بهای دستاوردها و کالاهای آموزشی، پژوهشی و فناوری را که از سوی دانشگاه تولید می شود، بپردازند. به واسطه توسعه پژوهشی، مؤسسات دانشگاهی رابطه کارآمدتری با صنعت برقرار خواهند کرد، صنایع مختلف به طور فزاینده ای اهمیت ایجاد دانش را درک می کنند و به دنبال اتحاد با دانشگاه ها هستند تا نه تنها پایگاه دانش خود را تقویت کنند، بلکه مزیت رقابتی نیز کسب کنند. در نهایت نیز پیشنهاد می گردد ارتباط دانشگاه با جامعه و صنایع در اولویت قرار گیرد.
تحلیل و بررسی چالش ها و آسیب های روش شناختی فلسفه های انتزاعی در فرایند تولید و تحول علوم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فلسفه ها، فراتر از تفسیر عالم، به دنبال تغییر آن بوده اند و توانسته اند با تولید علوم کاربردی در تغییرات اجتماعی، نقش اساسی ایفا کنند، اما تئوریزه کردن قاعده مند هستی، بدون تمسک به منطق تولید «مفاهیم، تعاریف، احکام» کلان وخرد، امکان پذیر نیست. کدام منطق و روش، ظرفیت تولید مفاهیم و تعریف کلان فلسفی و کاربردی را برای تئوریزه کردن واقعیت و تولید علوم و درنتیجه امکان مهندسی را دارد. در این پژوهش بر این تأکید می شود که منطق صوری، با کاربست «روش کلی نگری» در فرایند کشف ذات پدیده ها، خصوصیت پدیده ها را در سه مرحله «انتزاع، اندراج، انطباق» در سه سطح تولید «مفاهیم، تعریف، احکام کلی» حذف و به شناخت کلی و انتزاعی بسنده می کند و خود را عهده دار کشف روابط و تناسبات عینی پدیده ها نمی داند؛ درنتیجه ظرفیت فلسفی و روشی آن برای تئوریزه کردن پدیده های متغیر عالم، برای تصرف در آن کفایت نمی کند؛ بنابراین کارآمدی لازم و مورد انتظار را در تولید علوم کاربردی اسلامی ندارد.
انعکاس خشم، خشونت و مرگ، نتیجه غلبه کهن الگوی سایه در شعر پست مدرن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر پست مدرن را به واسطهٔ ویژگی بی پرده گویی و ساختارشکنی موضوعات کلامی، می توان مرجعی مناسب برای مطالعات کهن الگویی در نظر گرفت. مقالهٔ حاضر با توجه به کثرت بسامد واژه ها، ترکیبات، و عباراتی پیرامون خشم، خشونت و مرگ در شعر پست مدرن فارسی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که دلیل تمایل اغراق آمیز شاعران پست مدرن به بیان خشم و خشونت در شعر چیست؟ در این راستا، تصاویر «خشم و خشونت اجتماعی»، «خشم و خشونت فردی» و «تصاویر مرتبط با مرگ» در آثار تعدادی از شاعران پست مدرن، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با در نظر گرفتن رویکرد میان رشته ای، بین ادبیات و دو حوزهٔ نقد اجتماعی و نقد روان شناختی مورد بررسی قرار داده شده است. نتیجه نشان داد، کثرت بازتاب «خشونت نسبت به زنان»، «فساد اخلاقی»، «جنگ» و ناهنجاری هایی از قبیل «مصرف مواد مخدر» در بخش خشونت های اجتماعی، «خودکشی» و «مازوخیسم» در بخش خشونت های فردی، بیشتر برخاسته از اندیشهٔ فراگیر «مرگ اندیشی» است. «مرگ اندیشی» که یکی از نشانه های غلبهٔ کهن الگوی سایه در ناخودآگاه بشر است، در شعر پست مدرن، به یک اندیشهٔ جاری و به تبع آن به یکی از ویژگی های اصلی این جریان شعری تبدیل شده است. شاعران پست مدرن سعی نموده اند برای نشان دادن تاریکی و خشم درونی نهفته در اجتماع، از تصاویر منزجزکننده و وحشت زا، که مرتبط با «مرگ» است، بهره ببرند و روند شعر خود را به سوی تاریکی و وحشت پیش ببرند؛ تاجایی که می توان ادعا کرد، از میان شاعران معاصر، آن هایی که در ناخودآگاه خویش، مغلوب کهن الگوی سایه بودند، به شعر پست مدرن روی آورده اند.
ترسیم مدل های ذهنی خط مشی گذاران عمومی: واکاوی چیستی، کاربست، سیاق اجرا و نقدهای وارده بر روش نقشه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
1 - 19
حوزههای تخصصی:
مدل های ذهنی خط مشی گذاران عمومی زیرساخت های اصلی شکل و محتوای خط مشی های عمومی هر کشوری هستند. تعامل و گفت وگوی این مدل های ذهنی می تواند زمینه پرداز شکل گیری خط مشی های باکیفیت تری شود. در فرایند تحلیل خط مشی های عمومی تبیین فرض کاوی، ارزش کاوی و کاوش مدل های ذهنی خط مشی گذاران از اصلی ترین کارویژه های تحلیل گران خط مشی هستند. یکی از روش های متداول در این حوزه روش ترسیم نقشه شناختی خط مشی گذاران عمومی است. در این نوشتار چیستی، چگونگی اجرا (تعیین شیوه های استخراج بردارهای نقشه شناختی، قواعد کدگذاری، ادغام و استانداردسازی، پایایی بین کدگذار، روایی و پایایی نقشه شناختی)، نمونه ای از کاربردهای آن در حوزه خط مشی گذاری (ارائه و تفسیر بخشی از نقشه شناختی آنگلا مرکل صدراعظم پیشین آلمان) و نقدهای وارد بر این روش واکاوی و تحلیل خواهد شد. دلالت های این روش برای خط مشی پژوهی پایان بخش این مقاله خواهد بود. این روش ارزش ها و مفروضات را سریع تر و کم هزینه تر از بسیاری از روش های دیگر استخراج می کند.
نظریه پردازی چندسطحی در پژوهش های کارآفرینی: ارائۀ رویکردی بهبودیافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
81 - 102
حوزههای تخصصی:
رویکرد چندسطحی به نظریه پردازی با درک هم زمان پدیده ها در سطوح چندگانه تحلیل فرصت هایی برای توسعه نظریه های جدید با زمینه غنی و تفسیر مؤثرتر داده ها فراهم می آورد. رویکردهای تک سطحی به نظریه پردازی قادر به تبیین پیچیدگی پدیده ها نمی باشند؛ زیرا پدیده ها دارای پیشایندها، میانجی ها، تعدیل کننده ها و پیامدهایی هستند که در سطوح مختلف قرار دارند. در حوزه کارآفرینی شاهد غلبه نظریه های تک سطحی می باشیم. نظریه های موجود حوزه کارآفرینی سطوح خرد یا کلان را به طور مجزا بررسی نموده و با نادیده گرفتن سطح میانی و تعامل میان سطوح نتوانسته اند تصویری کل نگر از پدیده های کارآفرینانه ارائه دهند که منعکس کننده پیچیدگی های آنها باشد و درنتیجه، بینش های صحیح، غنی، جامع و ارزشمند از دل نظریه ها حاصل نشده است. در اندک نظریه های موجود چندسطحی نیز رویکرد مناسب و جامعی جهت نظریه پردازی اتخاذ نشده است. براساس این، این پژوهش ضمن تبیین ضرورت و چیستی نظریه پردازی چندسطحی و انواع رویکردهای آن، از طریق تحلیل و نقد انواع رویکردهای موجود به ارائه رویکردی بهبودیافته می پردازد. در رویکرد بهبودیافته گام هایی همچون ظهور پدیده های جمعی، شناسایی کارکرد و ساختار پدیده ها، قوانین تعامل میان سازه ها، انعطاف پذیری سطوح، اعتبار سازه ها، تأیید یا عملیاتی سازی نظریه، تفسیر نتایج و به علاوه تحولات و توسعه های نوین در این رویکرد مانند نقش افراد در شکل دهی زمینه سازمانی مطرح می شود. پیش بینی می شود که نتایج این پژوهش سبب تغییر دیدگاه پژوهشگران تک سطحی شده و راهنمای عمل مناسبی را برای نظریه پردازان میان رشته ای و علاقه مند به مطالعات چندسطحی ارائه دهد.
پدیدارشناسی ادراک بانکداری در زندگی روزمره ایرانیان با تمرکز بر مصرف نسل Yو Z(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
21 - 38
حوزههای تخصصی:
رشد جدی فناوری ها و ورود نسل Z به دایره مصرف کنندگان فناوری و در کنار آن تحولات کلانی همچون پاندمی کرونا، بسیاری از صنایع را دچار تغییرات اساسی کرده است. صنعت بانکداری نیز از این تغییرات مصون نبوده و بانکداری نه در معنای سنتی آن، یعنی رفتن به نهادی با شعب متعدد و حضور فیزیکی در آن ها، که در حال تبدیل به بانکداری تماما دیجیتال و بدون شعبه، تحت عنوان نئوبانک، است. به دیگر بیان، در لایه کلان، تغییرات جمعیتی در نظام مصرف و پس از آن کرونا، باعث ایجاد تقاضایی جدی برای خدمات نئوبانک ها شد و در نهایت نئوبانک ها را از لایه کنام به سطح رژیم اجتماعی-فنی رساند؛ به طوریکه از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱، ۹ نئوبانک ایرانی میزبان بیش از ۱۰ میلیون کاربر بوده اند و بخش مهمی از ریشه این گذار و شیوع فناوری جدید در لایه ادراک مصرف کننده قابل تحلیل است. لذا فهم این پدیده از منظر مصرف کننده برای تحلیل گذار بانکداری ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با بررسی تجربه زیسته افراد در استفاده از نئوبانک ها قصد دارد تا به تعریف مناسبی از شیوه بانکداری جدید در بافت زندگی روزمره جامعه ایرانی با تمرکز بر نسل Z و Y دست یابد. لذا با استفاده از روش پدیدارشناسی موستاکاس، پس از انجام مصاحبه های عمیق با ۱۵ نمونه هدفمند، توصیف های ساختاری و بافتاری استخراج شد و در نهایت در قالب ۵ مضمون اصلی در تجربه الگوی مصرف این دو نسل شامل ۱. تجربه کاملا دیجیتال، ۲. تجربه کاربری مینیمال، ۳. تجربه مفید، ۴. تجربه امنیت و اعتماد و ۵. تجربه مصرف پرستیژی به عنوان پیشران های گذار مفصل بندی شد.
واکاوی راهبردهای مؤثر بر توسعه تاب آوری دانشجویان در محیط آموزش الکترونیکی طی همه گیری COVID-19: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
153 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری، فرایند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدیدکننده است. یکی از مهم ترین مباحث تاب آوری در زمینه تحصیل و آموزش است؛ بنابراین، این مطالعه باهدف بررسی چگونگی توسعه تاب آوری دانشجویان در طول دوره آموزش الکترونیکی در زمان همه گیری کووید -۱۹ انجام شد.روش پژوهش: پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی مقطعی کیفی است که از منظر هدف نیز کاربردی است. شرکت کنندگان 18 دانشجو و عضو هیئت علمی دانشگاه بودند که با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نمونه ها با استفاده از تکنیک حداکثر تنوع با درنظرگرفتن درجه و رشته تحصیلی آن ها به طور هدفمند انتخاب شدند. همچنین یک راهنمای مصاحبه نیمه ساختاریافته با ارجاع به نظریه تاب آوری ایجاد شد و تجزیه وتحلیل داده با استفاده از روش تحلیل تم صورت گرفت.یافته ها: در نهایت، 97 کد، 20 مضمون فرعی و پنج مضمون اصلی به دست آمد که شامل: 1- برنامه ریزی و آمادگی فردی و درونی 2- عوامل تکنولوژی 3- عوامل محتوا 4- عوامل چابکی و 5- عوامل ارزیابی و پشتیبانی است که هر یک از مؤلفه هایی تشکیل شده اند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش ارتقا و توانمندسازی دانشجویان با تقویت تاب آوری ضروری به نظر می رسد. همچنین تاب آوری به دانشجویان اجازه می دهد تا با پذیرش چالش ها، بتوانند شرایط نامطلوب را مدیریت کنند و با داشتن دید مثبت نسبت به تغییر، عملکرد تحصیلی خود را بهبود بخشند. در این راستا درنظرگرفتن جنبه های زیرساختی، سخت افزاری و نرم افزاری و دانشگاهی در کنار عوامل فردی، رفتاری و شخصیتی با یکدیگر به عنوان مجموعه ای جامع از عوامل آموزشی و دخیل در تاب آوری ضروری است.
سازمان همکاری شانگهای و دیپلماسی اقتصادی ایران در آسیای مرکزی؛ تبیینی از منظر ظرفیت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱۳
383 - 422
حوزههای تخصصی:
تعمیق روزافزون آثار ناشی از جهانی شدن سبب شده تا کشورها کسب دستاوردهای اقتصادی را از رهگذر نگاه منطقه گرایانه و ظرفیت های ناشی از آن دنبال کنند. اهمیت اقتصادی منطقه آسیای مرکزی همچون نفت و گاز، خطوط لوله، کالاها و بازار مصرفی و صنایع مونتاژ و تأثیرگذاری سازمان همکاری شانگهای بر روندهای این منطقه سبب شده تا دیپلماسی اقتصادی ایران ناگزیر از توجه به آن باشد. پژوهش حاضر با طرح این پرسش که دیپلماسی اقتصادی ایران در آسیای مرکزی از رهگذر سازمان همکاری شانگهای با چه ظرفیت ها و چالش هایی مواجه است؟ با اتکا به روش توصیفی - تبیینی معتقد است که سازمان همکاری شانگهای فراتر از یک سازمان می تواند نقش مهمی در دیپلماسی اقتصادی ایران در منطقه آسیای مرکزی داشته باشد و این امر در گرو شناخت ظرفیت ها و تقویت آنها و واکاوی چالش ها و کاهش آثار آنهاست. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که ظرفیت هایی همچون فراگیری سازمان از حیث اعضا در منطقه، عملکرد سازمان در راستای تحقق سیاست نگاه به شرق ایران و تعریف ساختارهای نوین مبتنی بر همکاری اقتصادی در سازمان می تواند به اهداف دیپلماسی اقتصادی ایران کمک کند. در مقابل، محورهایی مانند رویکردهای امنیتی حاکم بر سازمان و ساختار غیراقتصادی، مداخلات قدرت های فرامنطقه ای و تأثیر آن بر محدودسازی کنش های غیرامنیتی سازمان و در نهایت رویکرد توأم با تردید برخی اعضا نسبت به رفتارهای بین المللی ایران مهمترین چالش های فراروی دیپلماسی اقتصادی ایران در مسیر این نهاد است.