فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۷۲۱ تا ۷٬۷۴۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
73 - 99
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برون سپاری زیرسیستم های منابع انسانی با هدف تقویت مزیت رقابتی، یکی از رویکردهای مهم سازمان ها برای حفظ بقاست؛ با این حال شرکت های مسافرت هوایی کشور، همچون «هما»، از این رویکرد استقبال شایان توجهی نکرده اند. هدف این پژوهش، شناسایی نقاط مرجع راهبردی برون سپاری منابع انسانی، به منظور اجرای موفق برون سپاری در شرکت «هما» است.
روش: پژوهش حاضر از نوع ترکیبی است. مرحله کیفی به روش تحلیل محتوا انجام شد. داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و به روش اشباع نظری و داده های مرحله کمّی، از طریق پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شدند.
یافته ها: در بخش کیفی، نقاط مرجع راهبردی برون سپاری زیرسیستم های منابع انسانی تعیین شد. یافته های پژوهش در بخش کمّی نشان داد که افزایش کیفیت خدمات، در برون سپاری زیرسیستم های منابع انسانی بیشترین اهمیت را دارد و مدیران اجرایی فرایند برون سپاری شرکت «هما»، می بایست در برنامه های خود بر این عامل تأکید بیشتری داشته باشند.
نتیجه گیری: با استفاده از نتایج پژوهش، مدیران اجرایی برون سپاری شرکت «هما» قادر خواهند بود که نتایج برون سپاری منابع انسانی را ارزیابی کنند و در صورت لزوم، اقدام اصلاحی انجام دهند و موفقیت برون سپاری را تضمین کنند. همچنین، نتایج پژوهش، به تمرکز بر فعالیت های استراتژیک منابع انسانی «هما» کمک خواهد کرد. به علاوه، این نتایج برای سایر شرکت های هواپیمایی داخلی کاربرد دارد.
شکاف آموزش حسابداری و نیازهای حرفه: بررسی سرفصل های آموزشی با استفاده از روش تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
398 - 431
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و علل ایجاد شکاف بین آموزش حسابداری در مقطع کارشناسی و نیازهای حرفه در ایران انجام شده است. علاوه بر این، سرفصل های آموزشی لازم برای کاهش این شکاف از دیدگاه خبرگان نیز ارائه شده است.
روش: این پژوهش با استفاده از روش تئوری داده بنیاد انجام شده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری نظری و با انجام مصاحبه با ۱۴ نفر از صاحب نظران، مفاهیم و مقوله ها استخراج شد. مراحل طی شده برای انجام پژوهش عبارت اند از: تدوین سؤال های کلی پژوهش؛ مصاحبه با صاحب نظران؛ استخراج مفاهیم و مقوله ها و مشخصات و ابعاد آن ها؛ طبقه بندی مقوله ها با استفاده از سه نوع کدگذاری باز، محوری و انتخابی؛ ارائه مدل نهایی پژوهش.
یافته ها: مدل نهایی شکاف بین آموزش حسابداری در مقطع کارشناسی و نیازهای حرفه در ایران، در قالب شرایط علّی، شرایط بستر، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها ارائه شد. بر اساس یافته های پژوهش، شرایط علّی و عوامل ایجاد شکاف شناسایی شده عبارت اند از: الزامات قانونی و مقرراتی جدید حاکم بر کشور؛ تغییرات سریع فناوری؛ جهانی شدن حرفه حسابداری؛ عوامل کیفی آموزش، مانند تغییرنیافتن و به روزنشدن سریع سرفصل ها و متون آموزشی با توجه به تغییرات محیط اقتصادی و مالی و همچنین، به روزنبودن برخی اساتید دانشگاه در خصوص نیازهای حرفه. مهم ترین راهبردهایی که در صورت اجرای آن، می توان به کاهش این شکاف کمک کرد، عبارت اند از: وزن دهی و زمان سنجی در برخی از سرفصل های درسی؛ بازنگری در برخی از درس ها و سرفصل های آموزشی؛ ارتقای کتب آموزشی؛ ارتقای سطح دانش عملی دانشجویان؛ به کارگیری شیوه های مختلف در تدریس و نظارت لازم بر تدریس اساتید؛ ایجاد زیرساخت های فناوری اطلاعات برای به کارگیری آن در حوزه آموزش؛ چابکی در تصویب و راهنمای اجرای استانداردها توسط سازمان حسابرسی؛ برگزاری دوره های آموزش مجازی و حضوری؛ حضور اساتید در تشکل های حرفه ای. پیامدهای حاصل از اجرای راهبردها عبارت اند از: وجود دوره های آموزشی برای تمامی دانشجویان سراسر کشور و رعایت عدالت آموزشی؛ آگاهی اساتید دانشگاه از تغییرات به وجود آمده در حرفه با حضور آن ها در تشکل های حرفه ای و در نتیجه، هماهنگی بیشتر بین حرفه و دانشگاه؛ به کارگیری اساتید متخصص و متناسب با هر درس در دانشگاه ها؛ استفاده از شیوه های جدید آموزشی؛ ارتقای سطح دانش عملی دانشجویان؛ بازنگری و تجدیدنظر در سرفصل های آموزشی. گفتنی است که در متن مقاله، همه با جزئیات توضیح داده شده است.
نتیجه گیری: با توجه به پیشرفت های مداوم در بازارهای مالی، شکاف بین آموزش حسابداری و نیازهای حرفه از اهمیت زیادی برخوردار است و نیاز است که به صورت دوره ای، این شکاف و علت های آن بررسی شود. با توجه به راهبردهای ارائه شده در این پژوهش، پیشنهادهایی برای برخی نهادهای مرتبط با موضوع پژوهش ارائه شده است. برای مثال، در خصوص کمیته تدوین برنامه ریزی آموزشی، می توان به فرصت ایجاد عرض اندام برای اعضای حرفه به منظور تعیین سرفصل های آموزشی، وزن دهی و اولویت بندی در سرفصل های آموزشی اشاره کرد. در خصوص نقش دانشگاه ها، باید تلاش شود تا از رساله ها و پایان نامه های حوزه آموزش حمایت کافی صورت گیرد و همچنین، تأمین مالی کافی برای به کارگیری اساتید حرفه در تدریس برخی دروس انجام شود تا از این طریق، فرصت انتقال تجربه های آن ها در برخی دروس کاربردی، مانند حسابرسی و مالیات ایجاد شود. ایجاد هم گرایی بیشتر سازمان حسابرسی با سایر نهادهای دولتی، مثل سازمان امور مالیاتی، برای به رسمیت شناختن استانداردهای تدوین شده در تهیه صورت های مالی، ابهام های به کارگیری برخی استانداردها را کاهش می دهد و می تواند عاملی برای رفع این شکاف محسوب شود.
تأثیر انحراف استراتژیک شرکت از صنعت بر کیفیت حسابرسی و پیامدهای متعاقب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
506 - 531
حوزههای تخصصی:
هدف: در فضای رقابتی کسب وکار، برخی از شرکت ها برای کسب مزیت رقابتی متمایز از سایر رقبا، ممکن است از استراتژی متعارف و سنتی حاکم در صنعت منحرف شوند و روش نوینی را در پیش گیرند که برای آن ها سودمندی بیشتری دارد. این رویداد در ادبیات مالی و حسابداری تحت عنوان انحراف استراتژیک شناخته می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر انحراف استراتژیک بر کیفیت حسابرسی و همچنین، پیامدهای انتخاب حسابرسان با کیفیت بالا در شرکت های دارای انحراف استراتژیک، در سطح کل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش، پیامدهای به کارگیری و انتخاب حسابرسان با کیفیت بالا، شامل بررسی اثر آن بر مدیریت سود، تجمع (انباشت) سرمایه در دست سهام داران اصلی و عمده، هزینه سرمایه و ارزش بازار شرکت های بورسی است.روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع هم بستگی و از لحاظ هدف، کاربردی است. به منظور آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون، استفاده شد. بر این اساس، صورت های مالی شرکت های بورسی برای یک دوره ۹ساله، از ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش انتخاب نمونه آماری، به روش حذف سیستماتیک صورت گرفت. بر این اساس، به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، ۱۳۴ شرکت انتخاب و بر اساس داده های تلفیقی/ ترکیبی آزمون و تحلیل های آماری انجام شد. برای این منظور پنج مدل رگرسیونی تعریف شد.یافته ها: انحراف استراتژیک بر کیفیت حسابرسی شرکت، تأثیر مستقیم دارد. به عبارتی، شرکت های دارای سطوح بالایِ انحراف استراتژیک، به احتمال زیاد به انتخاب حسابرسان با کیفیت تمایل دارند. این موضوع نشان می دهد که شرکت های دارای سطوح بالای انحراف استراتژیک، به احتمال زیادی به انتخاب حسابرسان با کیفیت اقدام کرده اند. از این رو، بر اساس نظریه نمایندگی، به نظر می رسد که بالا بودن میزان عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت های دارای سطوح بالای انحراف استراتژیک، شرکت ها را به سمت انتخاب و به کارگیری حسابرسان با کیفیت سوق داده است. از سوی دیگر، در شرکت های دارای انحراف استراتژیک، انتخاب حسابرسان باکیفیت، به کاهش هزینه سرمایه شرکت و ارزش بازار منجر شده است. به کارگیری و انتخابِ حسابرسان باکیفیت، در محدودکردن تجمع سرمایه در دست سهام داران عمده و مدیریت سود، به ویژه در شرکت های دارای سطوحِ بالای انحراف استراتژیک، مؤثر نبوده است. نتیجه گیری: شرکت های دارای سطوح بالای انحراف استراتژیک، به دلیل میزان بالای تعارض نمایندگی و کاهش هزینه سرمایه شرکت، به انتخاب حسابرسان با کیفیت اقدام کرده اند. علاوه بر آن، انتخاب حسابرسان باکیفیت، به کاهش ارزش بازار شرکت منجر شده است. به عبارتی، سهام داران نسبت به درک اثر انحراف استراتژیک شرکت ها در شرایط رقابتی و احتمال وجود محدودیت بیشتر در چنین شرکت هایی از طرف حسابرسان باکیفیت، آگاهند. همچنین، در شرکت های دارای انحراف استراتژیک، انتخاب حسابرسان باکیفیت، به محدودشدنِ میزان مدیریت سود و نیز، کاهشِ هزینه سرمایه شرکت منجر شده است. به بیان دیگر، کیفیت حسابرس در کنارِ انحراف استراتژیک، عاملی مؤثر در کاهش هزینه سرمایه شرکت ها بوده است.
بررسی تأثیر خودافشایی، نگرانی های حریم خصوصی و میزان خشنودی بر آسودگی خاطر در بازاریابی در رسانه های اجتماعی (نمونه پژوهی: مشتریان دیجی کالا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
622 - 645
حوزههای تخصصی:
هدف: اکنون دوره دیجیتال است و در دوره ای زندگی می کنیم که هر روز با تعاملات اجتماعی در رسانه های اجتماعی سروکار داریم؛ زیرا این رسانه ها امکان برقراری ارتباط سریع و کارآمد را برای ما فراهم می کنند؛ به همین دلیل کسب وکارهای کوچک، متوسط و بزرگ نیز رسانه های اجتماعی را کانالی ارزشمند و ضروری برای بازاریابی می دانند. بازاریابی رسانه های اجتماعی، بخشی از فرایند بازاریابی دیجیتال است که با استفاده از تولید محتوا در شبکه های اجتماعی، برای دستیابی به اهداف بازاریابی و برندسازی کسب وکارها تلاش می کند. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر خودافشایی، نگرانی های حریم خصوصی و میزان خشنودی، بر آسودگی خاطر در بازاریابی رسانه های اجتماعی است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و در زمره پژوهش های توصیفی، از نوع هم بستگی قرار می گیرد. این پژوهش از نظر فلسفه، قیاسی است که بر مبنای پارادایم اثبات گرایی اجرا شده است. از نظر شاخص زمانی نیز مقطعی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مشتریان دیجی کالا در شهر کرج در نظر گرفته شده است. به منظور محاسبه حداقل نمونه لازم برای پژوهش، از فرمول کوکران با فرض نامحدودبودن جامعه آماری استفاده شد که تعداد آن 384 نفر به دست آمد. با توجه به محدودیت های جمع آوری داده، پرسش نامه به صورت الکترونیکی طراحی شد و پس از توزیع از طریق ایمیل و شبکه های اجتماعی، داده های مورد نیاز از جامعه دریافت شد. شبکه های اجتماعی استفاده شده در این پژوهش اینستاگرام، واتساپ و تلگرام بود. از مخاطبانی که خرید و استفاده از دیجی کالا را تجربه کرده بودند، درخواست شد که در پاسخ گویی به پرسش نامه همکاری کنند. روش گردآوری اطلاعات، میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه بود. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسش نامه جاکوبسان و همکاران (2020) استفاده شد. برای پاسخ به پرسش های پرسش نامه، از مقیاس 5 سطحی لیکرت استفاده شد که در آن 1 به معنای کاملاً مخالف تا 5 به معنای کاملاً موافق بود. برای سنجش روایی، از نظر خبرگان و برای اندازه گیری پایایی، از فرمول آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی تمامی متغیرها بیشتر از 7/0 به دست آمد. آزمون فرضیه ها (مدل ساختاری) با استفاده از روش معادلات در نرم افزار پی ال اس انجام شد.
یافته ها: یافته های توصیفی نشان داد که بیشتر افراد در گروه سنی ۳۶ تا ۵۰ سال (۵۹ درصد) بودند و گروه های سنی ۲۰ تا ۳۶ سال (۲۱ درصد) و ۵۰ سال به بالا (۲۰ درصد) در رتبه های بعدی قرار گرفتند. سطح تحصیلی بیشتر افراد در مقطع کارشناسی ارشد (۵۴ درصد) بود و به ترتیب مقطع کارشناسی (۲۹درصد) و دیپلم و فوق دیپلم (۱۷ درصد)، در رده های بعدی قرار گرفتند. یافته های بخش استنباطی حاکی از آن است که نگرانی های حریم خصوصی بر متغیرهای خودافشایی، خشنودی و آسودگی خاطر در بازاریابی، تأثیر مثبت می گذارد؛ متغیر خودافشایی بر آسودگی خاطر در بازاریابی تأثیر مثبتی دارد و همچنین، خشنودی بر آسودگی خاطر در بازاریابی اثر مثبتی می گذارد.
نتیجه گیری: توصیه می شود که از رسانه های اجتماعی، به عنوان ابزاری برای اطلاع رسانی عمومی استفاده شود و امکان بیان احساسات شخصی در شبکه های اجتماعی فراهم شود.
تبیین ابعاد و مؤلفه های هاب بین المللی با رویکرد توسعه بازار مورد مطالعه؛ فرودگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله مهم ترین مزیت های رقابتی در بازار حمل ونقل هوایی، برخورداری از یک فرودگاه هاب برای برنامه ریزی و برقراری مسیرهای پروازی است. پژوهش حاضر، ازنظر نوع هدف، کاربردی و با استفاده از روش آمیخته (کیفی و کمّی) انجام شده است. در بخش کیفی پس از مرور ادبیات و مطالعات کتابخانه ای، چارچوب تئوریک پژوهش، طرح ریزی و سپس برای تکمیل و تبیین ابعاد و مؤلفه های مؤثر در توسعه بازار هاب بین المللی، از جامعه آماری شامل کارشناسان و مدیران فرودگاهی که دارای حداقل 20 سال سابقه در صنعت هوایی بودند به روش نمونه گیری هدفمند 12 نفر انتخاب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای تا رسیدن به اشباع نظری با ایشان انجام شده است.پس از پیاده-سازی داده ها و سه مرحله کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با استفاده از روش تحلیل مضمون، 172 مضمون اولیه در قالب 31 مضمون سازمان دهنده به عنوان مؤلفه ها و 8 مضمون فراگیر به عنوان ابعاد مدل مفهومی ارائه شدند.در بخش کمّی پژوهش نیز برای تائید یا اصلاح ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده، با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته و نمونه گیری هدفمند، نظرات 14 نفر از خبرگان صنعت به روش دلفی در دو مرحله اخذ و مدل مفهومی تائید شد. بر مبنای نتایج حاصل شده، ابعاد اصلی هاب بین المللی با رویکرد توسعه بازار برای فرودگاه امام خمینی (ره) شامل 8 بعدِ زیرساخت ها، امکانات خدمات دهی، عوامل اقتصادی، عوامل رقابتی، مسائل فرهنگی بین المللی، موقعیت جغرافیایی، عوامل قانونی و توافق نامه ها، مسائل سیاسی و تحریم می باشد.جنبه نوآوری این پژوهش ارائه مدل نسبتاً جامعی برای توسعه بازار فرودگاه امام خمینی به عنوان یک هاب بین الملی است که تاکنون در پژوهش های دیگر به آن پرداخته نشده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر ریسک تأمین مالی پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
485 - 507
حوزههای تخصصی:
هدف: وقوع ریسک پروژه روی یکی از اهداف پروژه ها مانند، زمان، هزینه، ایمنی، کیفیت و پایداری، اثرهای مثبت یا منفی می گذارد. از آنجایی که اجرای پروژه زمان زیادی طول می کشد و در تمام مراحل ریسک یکسان است، حفظ چرخه پایدار شناسایی ریسک، کاهش ریسک و مدیریت ریسک، اهمیت دارد. سرمایه گذاری در پروژه، معمولاً برای دوره محدودی تعریف می شود و به طول می انجامد. ویژگی های ساختاری دیگری از تأمین مالی پروژه وجود دارد که با ریسک و مدیریت ریسک ارتباط نزدیکی دارد. با این رویکرد، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر ریسک تأمین مالی پروژه بوده است.
روش: در این پژوهش برای شناسایی عوامل مؤثر بر ریسک تأمین مالی پروژه، متغیرهای مرتبط شناسایی و بر اساس مدل های مدنظر، معیارهای کلی استخراج شد. حجم نمونه پژوهش، حد اشباع نظری، از طریق مصاحبه با خبرگان و متخصصانی بود که در شرکت های معدنی کشور، به طور مستقیم با این موضوع سروکار داشتند. نمونه گیری در پژوهش های کیفی، معمولاً با استفاده از روش های غیراحتمالی و به صورت هدفمند انجام می شود و تا اشباع نظری ادامه پیدا می کند. تعداد خبرگان 10 نفر در نظر گرفته شد؛ زیرا برای روش های کیفی، مصاحبه با 5 تا 25 خبره کفایت می کند. برای شناسایی متغیرها، از روش تحلیل محتوا و برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی و نظریه پردازی، از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از کدگذاری مصاحبه ها، تعداد 68 کد باز از بین 311 مفهوم شناسایی شده به دست آمد. مقوله روش های تأمین مالی با تعداد 99 کد تخصیص یافته، در رتبه نخست، مقوله ریسک مالی با تعداد 86 کد در رتبه دوم و مقوله ریسک مدیریت با 26 کد در رتبه سوم قرار گرفت. بر اساس نتایج، مقوله های شناسایی شده ای که بر ریسک تأمین مالی پژوه ها تأثیر دارند، عبارت اند از: روش های تأمین مالی، ریسک اجتماعی، ریسک پیمانکار، ریسک ساخت وساز، ریسک سیاسی، ریسک طراحی، ریسک قانونی، ریسک مالی، ریسک مدیریت، ریسک مشتری و قراردادهای فرعی.
نتیجه گیری: در حال حاضر اقتصاد کشور با وجود تحریم های یک جانبه و فشارهای بین المللی، به اقتصاد رقابتی تبدیل شده است. با توجه به شرایطی که در عرصه جهانی به وجود آمده، مهم است که در کشور سیستمی انتخاب شود که به اقتصاد مقاومتی کشور کمک کند. یکی از این سیستم ها، معرفی راه های جدید تأمین مالی است. یکی از چالش های مهم بنگاه های اقتصادی کشور، نبود مدل سازی مناسب برای معادن است. باید برای تأمین مالی مدل مشخصی ایجاد شود تا بر اساس ریسک و بازدهی، تأمین مالی صورت گیرد. همچنین در ایران با توجه به وضعیت اقتصادی موجود، لازم است که به غیر از بانک، به بورس مراجعه شود. جمع آوری منابع مالی از طریق اپلیکیشن و بازار بورس، برای پروژه های کوچک و تأمین مالی منابع آن ها، به کمک شرکت های تأمین سرمایه جدیدی که از طریق اپلیکیشن به صف جمع آوری سرمایه پیوسته اند، می تواند به نتایج خوبی منجر شود. این روش زمان دسترسی به منابع مالی را به شدت کاهش می دهد.
مدل سازی تعاملات ذی نفعان کلیدی امنیت غذایی در بخش دانه های روغنی با رویکرد ساختاردهی مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
411 - 446
حوزههای تخصصی:
هدف: امنیت غذایی یکی از مسائل راهبردی است که وابستگی یا عدم وابستگی در تأمین آن، در استقلال اقتصادی سیاسی کشور نقش عمده ای ایفا می کند. متأسفانه کشور ما در بخش دانه های روغنی با وابستگی بیش از 90 درصدی مواجه است که این مسئله، کشور را در حوزه اقتصادی برای تأمین امنیت غذایی و ملی وابسته می کند. این موضوع استقلال کشور را هدف قرار داده است و پرداختن به آن در قالب پژوهش حاضر، اولویت بسیار زیادی دارد. در این راستا، مطالعه حاضر با ارائه مدلی مطلوب برای شناسایی ذی نفعان، اهداف، وظایف و اختیارات آن ها و پیامدهای اجرای طرح توسعه و کشت دانه های روغنی با رویکرد ساختاردهی مسئله، می تواند به تحلیل بهتر سیاست ها و حمایت از استراتژی های (تدوین و اجرا) طرح توسعه و کشت دانه های روغنی در سطح ملی منجر شود.
روش: در این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل ذی نفعان، به شناسایی ذی نفعان این مسئله پرداخته شد. با توجه به ماهیت آشفته مسئله و تأکید بر ساخت دهی مسئله، از تکنیک نگاشت شناختی استفاده شد. بدین منظور از نرم افزار FCMapper برای ترسیم مفاهیم و تحلیل روابط میان آن ها و همچنین ارائه تحلیل های اهمیت استفاده شد. ذی نفعان حوزه دانه های روغنی، مبتنی بر روش کتابخانه ای با مطالعه متون مربوطه و اسناد بالادستی استخراج شدند. طراحی مدل و ساختاردهی به ذی نفعان و بازیگران با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 25 نفر از خبرگان حوزه امنیت غذایی انجام شد که این افراد با روش نمونه گیری گلوله برفی و حصول اشباع نظری انتخاب شدند.
یافته ها: در مرحله اول، در بخش کیفی با مطالعه اسناد و منابع کتابخانه ای، فهرست 90 عاملی از ذی نفعان شناسایی شد. در مرحله بعد با مصاحبه از خبرگان و تشکیل نقشه های شناختی از آن ها، سایر عوامل از قبیل اهداف، وظایف و اختیارات ذی نفعان اصلی و پیامدهای اجرای طرح توسعه و کشت دانه های روغنی احصا شد. همچنین میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری و مرکزیت هریک از این عوامل به دست آمد. بدین ترتیب، اولویت هر یک از عوامل شناسایی شده، بر اساس میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری و همچنین، درجه مرکزیت مشخص شد؛ برای مثال، وزارت جهاد کشاورزی با مقدار 67/0 تأثیرگذارترین ذی نفع و امنیت غذایی و استقلال اقتصادی با مقدار 51/0 نقش تأثیرپذیرترین پیامد را در بین سایر پیامدها دارد.
نتیجه گیری: در این پژوهش به ساختاردهی مسئله آشفته و ناموفق طرح توسعه و کشت دانه های روغنی در کشور و ارائه مدلی مطلوب برای شناسایی ذی نفعان، اهداف، وظایف و اختیارات آن ها و پیامدهای اجرای طرح با رویکرد ساخت دهی مسئله پرداخته شد. با مشخص شدن ذی نفعان بااهمیت و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری اهداف و پیامدها، به طبع شناسایی و مدل سازی آن ها، می تواند دلالت های چشمگیری برای مدیریت و سیاست گذاری نظام امنیت غذایی داشته باشد و نقش مؤثرتری در بهبود شرایط ایفا کند. شایان ذکر است که پژوهشکده سیاست پژوهشی و مطالعات راهبردی حکمت، از نتایج پژوهش حمایت کرده اند و مدل پژوهش توسط خبرگان مجموعه تأیید و بهره برداری شده است.
ارائه الگوی حکمرانی سبز با رویکرد توسعه پایدار(مورد مطالعه: دانشگاه علوم پزشکی کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به ارائه الگوی حکمرانی سبز با رویکرد توسعه پایدار در نظام سلامت (مورد مطالعه؛ دانشگاه علوم پزشکی کرمان ) پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع کاربردی و به لحاظ هدف از نوع تحلیلی و از نظر فرآیند جزو تحقیقات کیفی و روش جمع آوری و تحلیل داده ها جزو نظریه داده بنیاد (گرندد تئوری) می باشد. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری و تحقیقات پیشین، ابتدا اقدام به مصاحبه با 12 نفر از خبرگان و صاحب نظران شده است. سپس تحلیل داده ها و استخراج مقوله ها، مفاهیم مرتبط و کد های معنایی به منظور پاسخ به سؤالات تحقیق توسط نرم افزار مکس کیودا (2020) انجام شد و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. یافته های تحقیق نشان داد سه مولفه ی «تولیت متوازن و یکپارچه»، «ارائه خدمات» و «منابع مالی» به عنوان عوامل علی؛ «محیط قانونی»، «محیط سیاسی»، «محیط فرهنگی و اجتماعی» و «فناوری» به عنوان عوامل زمینه ای؛ «سیاست های دولت» و «مدیریت تغییر» به عنوان عوامل مداخله گر؛ «امور حاکمیت سبز»، «امور قراردادی» و «امور مشارکتی» به عنوان راهبرد ها و « ایجاد هم راستایی بین اهداف، خط مشی ها و ساختار و فرهنگ در بخش سلامت»، «ارتقای سلامت اداری و زیست محیطی» و «پویایی و تطبیق با تغییرات و تحولات در نظام سلامت» به عنوان پیامد ها شناسایی شدند.
طراحی الگوی مدیریت بحران برای مدیران دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
263 - 279
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت بحران برای مدیران دانشگاه فرهنگیان می باشد. روش تحقیق کیفی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل 16 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران و اعضای هئیت علمی که دارای سابقه فعالیت در مدیریت بحران داشتند می باشد که به صورت فردی مصاحبه شد و با روش نمونه گیری نظری (غیر احتمالی) و هدفمند انتخاب شدند و از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان دانشگاهی استفاده گردید. طی سه مرحله کدگذاری داده ها، مولفه ها و الزامات کیفیت مدیریت بحران از طریق تحلیلتم به دست آمد. نتایج نشان داد که مولفه های مدیریت بحران در دانشگاه فرهنگیان شامل میزان آمادگی برای مقابله با بحران (عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل آموزشی، عوامل اقتصادی)؛ تهیه برنامه مدیریت ریسک (قبل از بحران، حین بحران)؛ ساختار سازمانی، مشارکت سازمانها، ارتباطات سازمان (طرح های ارتباط داخلی، طرح های ارتباط خارجی)؛ نظارت مستمر (مانور بحران، سناریوی بحران احتمالی، بررسی و ارزیابی)، رهبری سازمان ( رهبری و مدیریت، فرهنگ سازمانی) و زیرساخت های دانشگاه می باشد.
حکمرانی توسعه انرژی های تجدیدپذیر، تجدید ناپذیر، شهرنشینی و رشد اقتصادی بر انتشار دی اکسید کربن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
79 - 94
حوزههای تخصصی:
این مطالعه اثر بین انرژی های تجدیدپذیر، مصرف سوخت فسیلی، رشد اقتصادی، شهرنشینی را بر انتشار دی اکسید کربن در ایران را از طریق مدل متداول خود رگرسیون با وقفه های توزیعی (ARDL) تحت فرضیه منحنی کوزنتس زیست محیطی (EKC) در دوره 2000 تا 2020 را بررسی می کند. یافته ها به شدت از وجود یک رابطه U شکل معکوس بین انتشار دی اکسید کربن و تولید ناخالص داخلی سرانه، در کوتاه مدت، حمایت می کنند. نتایج روابط بلند مدت نشان می دهد که رشد تولید ناخالص داخلی سرانه منجر به افزایش انتشار دی اکسید کربن می شود و حکایت از یک رابطه مثبت دارد. همچنین نتایج تاثیر انرژی تجدیدناپذیر و انتشار دی اکسید کربن نشان می دهد که استفاده از سوخت های فسیلی باعث افزایش سطح انتشار دی اکسید کربن در ایران چه در کوتاه مدت چه در بلندمدت و اثر مثبتی دارد. همچنین نتایج نشان می دهد تاثیر شهرنشینی بر انتشار دی اکسید کربن در دوره بلند مدت و کوتاه مدت متفاوت است. طبق نتایج به دست آمده شهرنشینی در کوتاه مدت تاثیر مثبت و در بلندمدت تاثیر معکوس دارد. توصیه اصلی این تحقیق به دولتمردان ایرانی این است که به روی آوردن به منابع انرژی تجدیدپذیر ادامه دهد تا نیازهای فزاینده برق را با انتشار کربن کمتر برآورده کند و در نتیجه تخریب محیط زیست را در نتیجه تولید انرژی کاهش دهد. بهتر است سرمایه گذاری بیشتری در حوزه توسعه انرژی های پاک و دانش مرتبط با آن انجام شود. همچنین اقتصاد کشور به سوی یک اقتصاد کم کربن برود. به عبارتی می توان سیاست های مربوط به کاهش آلودگی هوا و دی اکسید کربن را بدون کاستن از رشد اقتصادی انجام داد.
شگفت انگیز ترین مسیرخوشبختی با دانش کوچینگ
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی شگفت انگیز ترین مسیرخوشبختی با دانش کوچینگ صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است؛ به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، از منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش فیش برداری شد و اطلاعات حاصل با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مقاله، توصیف مختصر سوابق و تاریخچه ی کوچینگ و مهارت یا علم کوچینگ (مربیگری)، را بصورت مفهومی در این زمینه را مرور کرده است. سپس مفهوم آموزش علم کوچ و این دانش را به عنوان شاخه ای از دانش بشری را مورد بررسی عمیق قرار داده است و سپس مفهوم انگیزه و اثر بخشی آن در مسیر موفقیت همراه با کوچ و نظریات دانشمندان و بزرگان بیان شده است. در پایان مقاله، پیشنهادهایی کاربردی در مورد آموزش های گوناگون و بخصوص مزایا و معایب استفاده از علم کوچینگ ارائه شده است.
تأثیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
659 - 683
حوزههای تخصصی:
هدف: نتایج پژوهش های اخیر، این دیدگاه را تأیید می کنند که شرکت ها برای تأمین مالی پرداخت های نیروی کار خود، به سرمایه خارجی نیاز دارند و اصطکاک های تأمین مالی، بر سرمایه گذاری نیروی کار اثرگذار است. هموارسازی سود، از طریق فعالیت های واقعی، می تواند بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، از طریق تأثیر آن بر اصطکاک های بازار ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و تأمین کنندگان منابع سرمایه خارجی، تأثیر بگذارد. با توجه به این مقدمه، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار است.
روش: از آنجا که نتایج پژوهش می تواند در فرایند تصمیم گیری استفاده شود، مطالعه حاضر از شاخه پژوهش های کاربردی محسوب می شود و چون داده ها بر اساس اطلاعات واقعی گذشته جمع آوری شده اند، از نوع پس رویدادی است. همچنین این پژوهش، از لحاظ ماهیت توصیفی هم بستگی است. هدف این گونه پژوهش ها، مطالعه و بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش است. برای اندازه گیری متغیر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار، از رویکرد پینوک و لیلیس (۲۰۰۷) استفاده شده است. متغیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن، بر اساس مدل های پیاده سازی شده در پژوهش تاکر و زاروین (۲۰۰۶) و روشی که دوو، هوپ و توماس (۲۰۱۳) برای تفکیک مؤلفه های هموارسازی سود استفاده کرده اند، اندازه گیری شده است. بر اساس شرایط و محدودیت های اعمال شده، جامعه آماری غربال شده، متشکل از ۱۰۶ شرکت پذیرفته شده در بورس تهران بود که با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره آزمون شدند.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که با افزایش سطح هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، کارایی سرمایه گذاری نیروی کار شرکت ها نیز افزایش پیدا می کند. این نتیجه برای مؤلفه اطلاعاتی هموارسازی سود نیز صادق است و اثر مثبت و معناداری بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار دارد؛ اما تأثیر مؤلفه گیج کننده بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار تأیید نشد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیان می کند که مدیران از هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، برای انتقال اطلاعات پنهانی استفاده می کنند که نشان دهنده چشم انداز آتی شرکت است و با هموارسازی سود در طی سال های متوالی، چشم اندازی روشن و مثبت از آینده شرکت را در اختیار سرمایه گذاران و اعتباردهندگان قرار می دهند. در واقع مدیران با استفاده از ابزار علامت دهی عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش می دهند و این موضوع سبب می شود که برای سرمایه گذاری های خود روی نیروی کار، منابع مالی کافی در اختیار داشته باشند و تصمیم های کارایی بگیرند. به طور کلی بر اساس دیدگاه علامت دهی اطلاعات خصوصی، می توان نتیجه گیری کرد که هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، اطلاعات خصوصی مدیران را در رابطه با درآمدهای آتی شرکت منتقل می کند. در نتیجه عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت ها و تأمین کنندگان، سرمایه خارجی را کاهش می دهد و از این طریق موجب کارایی سرمایه گذاری نیروی کار خواهد شد. در خصوص مؤلفه فرصت طلبانه هموارسازی سود نیز با توجه به رد فرضیه تأثیر آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، می توان نتیجه گیری کرد که عوامل احتمالی مختلفی از جمله ناآگاهی یا گمراهی برخی از فعالان بازار، وجود رفتارهای غیرمنطقی و اعتقاد به ثبات عملکردی و همچنین تأثیر بیش از حد مؤلفه اطلاعاتی، می تواند این اثر را خنثی کرده باشد. در نهایت، علاوه بر برجسته کردن نقش مثبت هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی در افزایش کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، با توجه به اهمیت این موضوع و همچنین عدم تشخیص قصد مدیریت از هموارسازی سود، این پژوهش پیشنهاد می کند که مطالعات بیشتری در این زمینه انجام پذیرد.
مشکلات بوروکراسی در مدیریت منابع انسانی در کشور و راهکارهای آن
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از لوازم اداره سازمان، بوروکراسی است که با توجه به لزوم آن در سازمان، چالش ها و مشکلات زیادی را ایجاد نموده است و بوروکراسی توانسته است پیچیدگی ها و مشکلات اداره سازمان را تا حدی کاهش دهد. اما امروزه بوروکراسی به عنوان یک بیماری در سازمان ادراک می شود که نیاز است بررسی دقیق تری در مورد آن انجام شود. این نوشتار بر آن است تا ابتدا ضمن بیان ویژگی های مثبت و منفی بوروکراسی، به حوزه مدیریت منابع انسانی در سازمان ورود کند و آن را مورد بررسی قرار دهد. همچنین به کنکاش در خصوص روابط بوروکراسی با مدیریت منابع انسانی، حقوق و جامعه شناسی نیم نگاهی دارد. در انتها به بیان راه حل هایی در مورد مشکلاتی که بوروکراسی در سازمان ایجاد نموده می پردازد و آن را جمع بندی می نماید. این پژوهش از حیث هدف کلان بنیادی است که بر اساس منطق استفهامی (ترکیبی از منطق قیاسی و استقرایی) با استفاده از روش ترکیبی متوالی کیفی انجام شده است. در تحلیل وضعیت نظام پژوهش این مقاله، فلسفه پژوهش، پراگماتیسم؛ کار ویژه یا هدف کلان پژوهش، بنیادین؛ صبغه آن مرور نظام مند کیفی؛ از حیث مکان، کتابخانه ای(مرور مقالات)؛ از حیث هدف، اکتشافی و تبیینی؛ از حیث افق، مقطعی؛ از حیث روش گردآوری، مشاهده و اسناد و از حیث تحلیل داده ها، از تحلیل محتوا بهره جسته شده است.
بهینه سازی جریانات فیزیکی و مالی زنجیره های تأمین با استفاده از شبیه سازی مبتنی بر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
274 - 312
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، جریانات موجودی و مالی در زنجیره های تأمین بررسی می شود. هدف این پژوهش، ارائه روشی برای بهینه سازی این دو جریان در زنجیره ها است. درصد بازگشت سرمایه به عنوان متغیر وابسته و سه جزء تشکیل دهنده چرخه تبدیل نقدینگی که نمایانگر جریانات مالی و فیزیکی به شمار می روند، به عنوان متغیرهای مستقل هستند. داده های اعضای زنجیره شش صنعت شامل خودرو و قطعات، دارو، غذایی، پتروشیمی، فلزی و معدنی استخراج و با دو سناریوی «بازنگری در روزهای متغیرهای وابسته بدون تغییر در چرخه تبدیل نقدینگی در کل زنجیره» و «کاهش در روزهای متغیرهای وابسته به همراه کاهش در چرخه تبدیل نقدینگی» صورت مسئله پژوهش تعریف شده و با استفاده از مدل سازی مبتنی بر عامل و نرم افزار نت لگو شبیه سازی شده است. بر اساس نتایج سناریوی اول درصورتی که روزهای نگهداری موجودی در پایین دست زنجیره کاهش و به بالادست زنجیره انتقال یابد و در مقابل دوره پرداخت به بالادست کوتاه تر شود، دوره بازگشت سرمایه برای کل زنجیره بهبود می یابد؛ همچنین بر اساس نتایج سناریوی دوم، به نسبت میزان کاهش چرخه تبدیل نقدینگی از طریق بهره وری در سایه همکاری اعضای زنجیره، بهبود عملکرد شاخص بازگشت سرمایه قابل ملاحظه است.
آینده پژوهی پیشران های کلیدی موثر بر بی ثباتی بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۳
103 - 132
حوزههای تخصصی:
کارایی بازار سرمایه به عنوان یکی از پایه های ثبات و پایداری در هر نظام اقتصادی تلقی می شود که می تواند به جلب اعتماد بالاتر سرمایه گذاران منجر شود. اما وجود اختلال های مربوط به متغیرهای کلان اقتصادی؛ حکمرانی بازار سرمایه و جریان های سیاسی حاکم بر بازار باعث ایجاد بی ثباتی بازار سرمایه می شود که می تواند تبعات رفتاری و کلان اقتصادی برای هر کشوری به همراه داشته باشد. هدف این مطالعه، امکان سنجی آینده پژوهی بازار سرمایه از منظر ارزیابی پیشران های بی ثباتی تحت وجود محرک های رفتار هیجانی سرمایه گذاران می باشد. روش شناسی این مطالعه به لحاظ جمع آوری داده ها ترکیبی است و از مجموعه فرآیندهای تحلیل تماتیک در بخش کیفی و تحلیل های مرتبط با سناریوپردازی در بخش کمی تشکیل شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 20 نفر از خبرگان دانشگاهی بودند در حالیکه در بخش کمی25 نفر از کارگزاران بازار سرمایه، که از تجربه و دانش لازم در خصوص محرک های رفتاری سرمایه گذاران برخوردار بودند، مشارکت داشتند. نتایج در بخش کیفی طی 20 مصاحبه از وجود 5 مضمون سازمان دهنده و 40 مضمون پایه حکایت داشت که تمامی مضامین مورد استفاده در بخش سناریوپردازی نیز از تأیید تحلیل دلفی برخوردار بودند. در بخش کمی نیز مشخص گردید، مهم ترین سناریو مرتبط با پیشران های بی ثباتی بازار سرمایه، سناریوی سنوسی یا عبارت توضیحی (تشبیه مضمون ادبی) اسب سرکش می باشد که به عنوان مهم ترین عامل بی ثباتی بازار سرمایه، تحت تأثیر محرک توده واری رفتار هیجانی سرمایه گذاران بیشتر تشدید می شود. نتایج به دست آمده گویایی این واقعیت هستند که یکی از مهم ترین دلایل بی ثباتی بازار سرمایه، رفتار توده وار سرمایه گذاران و سهامداران می باشد و دلیل آن وجود نوسانات ارزی است که باعث می شود تا جذابیت های سرمایه گذاری در بازارهای مالی مثل بورس اوراق بهادار، جای خود را به سرمایه گذاری در بازارهای پولی و ارزی دهد تا با نوسان گریزی تفاوت ریال با ارزهای بین المللی، بازده بیشتری را در افق کوتاه مدت تر برای سرمایه گذاران به همراه داشته باشد.
تحلیل و ارزیابی مولفه های کلیدی در ایجاد گردشگری سلامت پایدار در شهر تهران با کاربست مدل پادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
61 - 102
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون، گردشگری سلامت یکی از انواع جذاب و پرطرفدار گردشگری بوده است. علل و عوامل مختلفی در ایجاد و توسعه این نوع از گردشگری وجود دارند که نیازمند تحلیل و بررسی می باشند. تحقیق حاضر، با هدف تحلیل و ارزیابی مؤلفه های کلیدی در ایجاد گردشگری سلامت پایدار در شهر تهران انجام شده که از مدل پادین به عنوان بستری در راستای نیل به هدف استفاده کرده است. روش تحقیق، ترکیبی بوده که با استفاده از روش کیفی پنل خبرگان و روش کمی پیمایش به بررسی موضوع پرداخته است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات در روش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در مرحله کمی، پرسشنامه می باشند. تجزیه و تحلیل آماری داده های تحقیق با استفاده از نرم افزارهای SPSS-26 و Smart-PLS3 انجام شدند. در مرحله کیفی، تعداد 15 خبره از رشته های مرتبط در پنل، مشارکت داشتند و در مرحله کمی، با استفاده از نمونه گیری طبقه ای تعداد 26 خبره به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند. مطابق با تحلیل و کدگذاری مصاحبه های نیمه ساختاریافته تعداد 71 مضمون پایه، 24 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر استخراج شدند و در مرحله کمی، ضمن تأیید تمامی مؤلفه ها، مقادیر مؤلفه اقتصادی از سایر موارد بالاتر و بیشتر محاسبه گردید. مطابق با نتایج تحقیق، گردشگری سلامت می تواند از جمله جایگزین های قابل اعتماد در زمینه های مختلف باشد. همچنین می تواند به مثابه عاملی در هدایت خط مشی ها و سیاست های مرتبط برای توسعه گردشگری پایدار در آینده باشد.
مدل یابی معادلات ساختاری تاب آوری تحصیلی از طریق تفکر نوآورانه و سواد رسانه ای با نقش میانجی تنظیم هیجان های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تاب آوری به عنوان ظرفیت انسان برای فائق آمدن یا سازگاری با موقعیت های معکوس زندگی به طور گسترده در سال های اخیر موردتوجه ویژه ای قرارگرفته است.هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی الگوی برازش مدل تاب آوری تحصیلی بر اساس سواد رسانه ای و تفکر نوآورانه با نقش میانجی تنظیم هیجان های تحصیلی بود.روش: روش پژوهش حاضر ازنظر راهبرد کمی و ازنظر تکنیک توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400 -1401 با جمعیت 34676 نفر بود. بدین منظور تعداد 335 دانشجو (193 زن، 142 مرد) به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های سواد رسانه ای فلسفی (۱۳۹۳)، تفکر نوآورانه Morad (2021)، تنظیم هیجان های تحصیلی Pekrun (2002) و تاب آوری تحصیلی Samuels (2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری دلالت بر برازش قابل قبول مدل با داده ها بود. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که سواد رسانه و تفکر نوآورانه به طور مستقیم بر تاب آوری تحصیلی تأثیر دارند. همچنین این دو متغیر به طور غیرمستقیم و از طریق تنظیم هیجان های تحصیلی به پیش بینی تاب آوری تحصیلی می پردازند؛ بنابراین برای ارتقای تاب آوری تحصیلی دانشجویان، باید بر روی سواد رسانه ای و تفکر نوآورانه متمرکز شد و تنظیم هیجانات تحصیلی آن ها را ارتقا بخشید.
رابطه کیفیت سیستم های گزارشگری مالی (FRSQ) و سرمایه گذاران نهادی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷ (جلد ۱)
101 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف رابطه کیفیت سیستم های گزارشگری مالی (FRSQ) و سرمایه گذاران نهادی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارا تهران صورت پذیرفت. روش پژوهش این تحقیق از نظر ماهیت و محتوا از نوع همبستگی بود، که با استفاده از داده های ثانویه مستخرج از صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به تحلیل رابطه همبستگی پرداخت. روش حداقل مربعات خطی (اثرات ثابت یا تصادفی) چارچوب آزمون فرضیه ها و علت استفاده از روش همبستگی کشف روابط همبستگی بین متغیرها بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه شرکت های بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1393 تا 1401 بود.
شناسایی چالش های حقوقی کسب و کارها در متاورس به روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
189 - 215
حوزههای تخصصی:
متاورس، فضایی مجازی است که در آن کاربران می توانند با دارایی های دیجیتال به تعامل و معامله بپردازند؛ اما چشم انداز قانونی کسب وکارها در متاورس هنوز در حال تکامل و توسعه است و هرروز ابعاد جدیدی به آن افزوده می شود. متاورس کسب وکارها را هم ازنظر محتوا و هم ازنظر فرایندهای اجرای فعالیت ها به شیوه بنیادین تحت تأثیر قرار خواهد داد. لذا شناسایی چالش های حقوقی کسب وکارها در این فضای رو به رشد امری ضروری است. هدف این پژوهش بررسی چالش های قانونی مرتبط با متاورس در فضای کسب وکار و شناسایی و ارائه برخی راه حل های بالقوه برای پرداختن به آن هاست. روش تحقیق، تحلیلی و پیمایشی بوده و جامعه آماری صاحب نظران حقوق تجارت هستند که با فضای متاورس آشنایی دارند. با استفاده از روش دلفی، پس از سه مرحله رفت وبرگشت نظرات در قالب پرسشنامه، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نظرات 15 نفر از صاحب نظران در نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که چالش های اصلی شناسایی شده در حوزه حقوق کسب وکارها در متاورس به ترتیب اهمیت شامل حقوق مالکیت معنوی، حریم خصوصی، صلاحیت قضایی، جرائم سایبری، شرایط خدمات و هویت مجازی است. در بخش پیشنهاد ها، بر نیاز به رویکردهای بین رشته ای برای درک چالش های حقوقی متاورس و اهمیت ایجاد قوانین، مقررات و سیاست های خاص که منافع رقابتی ذینفعان مختلف را متعادل می کند، تأکید شده است.
بررسی تأمین مالی برمبنای عرضه اولیه سکه با رویکرد سوات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی اسلامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
663 - 694
حوزههای تخصصی:
موضوع تأمین مالی یکی از چالش های صاحبان کسب وکار در تمامی مراحل چرخه حیات سازمان است. به نحوی که علت شکست بسیاری از کسب وکارهای کوچک و متوسط در سطح جهان، کمبود منابع نقدی عنوان می شود. در ایران نیز تأمین مالی از طریق بازار سرمایه و بازار بدهی مشکلات فراوانی برای مدیران بنگاه ها به همراه دارد. با توجه به موانع موجود در مسیرهای رایج تأمین مالی، لزوم طراحی ابزار جدیدی برای جذب منابع نقدی برای بنگاه ها احساس می شود. عرضه اولیه سکه به عنوان روش جدید تأمین مالی، با بهره گیری از ظرفیت قراردادهای هوشمند در سال 2013 میلادی مطرح شد و در سال 2017 به اوج خود رسید. هدف این پژوهش تبیین زوایای مختلف استفاده از این روش با توجه به شرایط ایران است. مقاله حاضر با استفاده از روش GQR و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان این موضوع انجام شده است. در این مقاله تلاش شده است تا با تکمیل ماتریس سوات، صاحبان بنگاه ها را نسبت به مزایا و معایب استفاده از این روش تأمین مالی آگاه سازد.