فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۵۵٬۵۸۴ مورد.
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
123-140
حوزههای تخصصی:
هنر ماهیت حسن آفرینی دارد و جشنواره هنری انتشار امواج این زیبایی با بسامد مشخصی است. جریان انرژی این امواج در جامعه عامل ایجاد شور و حرکت در جامعه می گردد و خود این امر تسویه فرهنگ اجتماعی را در پی دارد. آنچه که به عنوان مقدمه و لازمه این معنا باید در نظر داشت وجود سه عامل مهم ذیل است: 1. نسب شناسی و نسبت سنجی هنرها با یکدیگر، 2. درک مفاهیم بلند اسلامی و فجر انقلاب اسلامی به عنوان مرتبه ای از حقیقت تاریخ مقدس و بالاترین آستانه حق نمایی در عالم، 3. و توان ترکیب و برنامه ریزی و سازماندهی مبتکرانه این امکانات جهت خلق فضایی اشتیاق آفرین در جامعه بنابراین در ناحیه تفکری به پرداخت نظری هنرها با یکدیگر و نسبت آنها با هم اقدام شده است به این صورت که چگونه و تحت چه شرایطی یک موضوعی قابلیت تبدیل و تبیین در قالبی دیگر را پیدا کند، و در ناحیه باوری به وجود مهمترین محتوای حاکم بر فرم های هنری اشاره میشود . ضرورت بحث حاضر از این منظر است که فضای فرهنگی جامعه غالبا به شیوه پیمایش این چرخه وابسته است. روش تحقیق حاضر بر مبنای تحلیل محتوای کیفی است و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و مصاحبه های مکرر ثبت شده است. مهمترین محصول مطالعه نیز، ارائه یک مدلی تحلیلی برای کارکردگرایی صنایع فرهنگی و خلاق و یک پیشنهاد ساختاری برای ساماندهی و بهینه سازی برگزاری فرایند جشنواره است که بتواند منشا اثر خیری در مرتبه انقلاب اسلامی قرار گیرد.
ارائه مدل تصمیم گیری سرمایه گذاری و حل مسئله رفتار هیجانی سرمایه گذاران تازه وارد در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امور مالی رفتاری به روان سرمایه گذاران و نقش آن در تصمیم گیری مالی مربوط می شود. ما می دانیم که انسان احساساتی دارد که می تواند در تصمیم گیری او اثر بگذارد. چنین تصمیماتی غالباً ناکارآمد و غیرمنطقی هستند و می توانند منجر به آسیب ها و فجایعی در بازار سهام شوند. هدف این پژوهش ارائه الگوی مناسبی جهت مهار نمودن رفتار هیجانی سرمایه گذاران تازه وارد در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در این پژوهش از نظریه داده بنیاد جهت پاسخ گویی به سؤالات استفاده گردیده است. این مطالعه بر اساس نمونه گیری نظری مطرح شده توسط کوربین و اشتراوس (2008) صورت پذیرفت. در گروه نمونه 12 مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران، معامله گران و مدرسان نهادهای مالی انجام شده است. نتایج بیانگر 230 کد اولیه بود که در 21 مقوله اصلی طبقه بندی شدند. آموزش و فرهنگ سازی، عرضه های سازمان یافته و با برنامه، مدیریت سرمایه، نوآوری و ساختاری، قوانین، مقررات و مجازات ها و اقتصادی و سیاسی راهبردهایی شناسایی شده ای هستند که اگر توسط سازمان و نهادهای مالی و سرمایه گذاران تازه وارد در اولویت قرار گیرند، آنگاه می توان انتظار کاهش رفتار هیجانی را در سرمایه گذاران تازه وارد داشت.
تحلیل پیامدهای رفتاری کاربست مدیریت الگوریتمی در کسب وکارهای پلتفرمی (موردمطالعه: تاکسی های اینترنتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت فناوری و کاربردهای وسیع آن باعث ایجاد گونه جدیدی از کسب و کارها با عنوان کسب و کارهای پلتفرمی شده است. الگوریتم ها ابزار پلتفرم ها برای مدیریت امور هستند و کار را برای صاحبان این مشاغل آسان می کنند، ازسوی دیگر، کاربرد الگوریتم ها با خود پیامدهایی را به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی کارکردهای مدیریت الگوریتمی و تحلیل پیامدهای رفتاری آن بر رانندگان تاکسی های اینترنتی در ایران است. جامعه پژوهش، شامل رانندگان تاکسی های اینترنتی در ایران بوده و نمونه پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب شد. این پژوهش به لحاظ نوع هدف کاربردی و به لحاظ نوع روش، کیفی و شیوه توصیفی بود. به منظور جمع آوری داده های کیفی، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل یافته ها در دو بخش کارکردهای مدیریت الگوریتمی و پیامدهای آن حاوی 189 کد برای کارکردها و 136 کد برای پیامدهای رفتاری بود. در ادامه 9 مضمون در بخش کارکردها (جذب آسان، کارمندیابی چندکاناله، طراحی شغل انگیزشی، ارزیابی عملکرد سیستمی- نگرشی (ادراکی)، آموزش دیجیتال، جبران خدمات عملکردمحور، مدیریت انعطاف پذیر جبران خدمات، روابط کار نظام مند و نگهداشت مشروط) و 11 مضمون فرعی در بخش پیامدها که خود مشتمل بر دو مضمون اصلی احساسات خوشایند و احساسات ناخوشایند بودند، شناسایی شدند. یافته ها نشان می دهد که مدیریت منابع انسانی الگوریتمی از یک سو پیامدهای مثبت و ازسوی دیگر پیامدهای منفی دارد که به طور عمده پیامدهای منفی این مفهوم مغفول مانده است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر بی ثباتی بورس اوراق بهادار تهران: با رویکرد دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه ای (تکنیک دنپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
165 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی مولفه های بی ثباتی بورس اوراق بهادار تهران است. لذا، ابتدا با بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان، مؤلفه های اصلی و فرعی استخراج و مورد اجماع نظر خبرگان مالی قرار گرفت؛ سپس با به کارگیری رویکرد ترکیبی دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه ای ( دنپ )، روابط بین معیارها مشخص و اولویت بندی و وزن دهی آنها صورت پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان مالی (اعضای هیات علمی دانشگاه با مرتبه حداقل استادیار که صاحب نظر و دارای تجربه کاری و حرفه ای در بازار سرمایه هستند ) بوده که بر اساس نمونه گیری هدفمند و اشباع نظری، در بخش کیفی و برای اجرای تکنیک تحلیل تم 14 نمونه انتخاب و از آنها مصاحبه به عمل آمد و در بخش کمی جهت اجرای تکنیک دنپ 28 نمونه انتخاب گردید. بر اساس نتایج پژوهش، 12 زیرمعیار در قالب 4 معیار اصلی در مصاحبه های اکتشافی شناسایی شدند. در مرحله دوم نیز، پس از تحلیل معیارها و زیر معیارها، جایگاه هر یک از آنها به عنوان اثرگذار (علت) و اثرپذیر (معلول)، مشخص گردید. براساس وزن دهی به معیارهای اصلی، حاصل از سوپر ماتریس موزون و همگرا شده، نتایج پژوهش نشان می دهد که معیار عوامل اقتصادی دارای بیشترین وزن و رتبه اول بوده و معیارهای تاثیر دولت، ویژگی های بورس اوراق بهادار تهران و عوامل سیاسی به ترتیب دارای رتبه های دوم، سوم و چهارم می باشند.
ارائه مدل پیشایندها و پیامدهای چندپیشگی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
73 - 98
حوزههای تخصصی:
با وجود گسترش پدیده چندپیشگی کارکنان در محیط نامطمئن و پیچیده بازار کار، هنوز اجماع نظری مشخصی در خصوص پیشایندها و پیامدهای آن وجود ندارد. بدین منظور هدف پژوهش حاضر ارائه مدل پدیده چندپیشگی در قالب شناسایی پیشایندها و پیامدهای آن می باشد. در این تحقیق به منظور شناسایی پیشایندها و پیامدهای چندپیشگی ابتدا با استفاده از رویکرد فراترکیب و روش هفت مرحله ای سندلوفسکی و باروسو، منابع علمی مرتبط با پدیده چندپیشگی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفتند. روایی مقالات منتخب با استفاده از چک لیست استاندارد گلین و پایایی آن ها به کمک روش هولستی مورد تأیید قرار گرفت. سپس در گام دوم مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 28 نفر از کارکنان چندپیشه که به کمک روش نمونه گیری هدفمند متوالی و با استفاده هم زمان از تکنیک گلوله برفی و روش فرصت طلبانه انتخاب شدند؛ انجام شد و براساس روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار MAXQDA، مضامین سطوح مختلف شناسایی شدند. در این مرحله برای ارزیابی اعتبار و اعتمادپذیری پژوهش از تکنیک های پیشنهادی لینکن و گوبا استفاده شد. یافته های حاصل از هر دو مرحله پژوهش منجر به ارائه مدلی از پدیده چندپیشگی با پیشایندهای فردی، پیشایندهای شغلی و پیشایندهای محیطی هرکدام با زیرمؤلفه های مختلف و همچنین پیامدهای فردی، پیامدهای مرتبط با کار و پیامدهای اقتصادی- اجتماعی هر کدام با دو سطح کاهنده و افزاینده، گردید. این مدل، بینش عمیق تری در مورد ناهمگونی پیشایندها و پیامدهای چندپیشگی ارائه می دهد که می تواند راهنمای عمل مدیران و تصمیم گیرندگان قرار گیرد.
طراحی و تبیین الگوی پیش بینی ورشکستگی شرکت ها با استفاده از مدل یادگیری عمیق بهینه شده با الگوریتم فرا ابتکاری نهنگ (woa)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
83 - 100
حوزههای تخصصی:
امروزه کسب و کارها برای بقا ، به مدیریت صحیح منابع و مصارف خود نیازمندند، در عرصه رقابتی انعطاف پذیری شرکت ها به شدت کاهش یافته و این عامل موجب شده که آنها در شرایط اقتصادی مختلف توانایی عکس العمل صحیح و مناسب را نداشته و با خطر ورشکستگی روبرو شوند. پیش بینی ورشکستگی شرکت ها از موضوعات مهمی است که به موفقیت و تداوم شرکتها کمک شایانی می کند.هدف این پژوهش طراحی و تبیین الگوی پیش بینی ورشکستگی شرکت ها با استفاده از مدل یادگیری عمیق بهینه شده با الگوریتم فراابتکاری نهنگ می باشد.مدل یاد شده روی داده های 328 نمونه از شرکتهای بورسی شامل 246 شرکت سالم و 82 شرکت ورشکسته در بازه زمانی 1395تا1400پیاده سازی شده است . نسبت های مالی، متغیر های مستقل این پژوهش می باشند که با استفاده از الگوریتم فرااکتشافی نهنگ بهینه شده و به عنوان یکی از مدل های هوش مصنوعی استخراج شده است .نتایج نشان داد ،نسبتهای سودعملیاتی به جمع دارایی ها ، وجه نقد به فروش خالص، وجه نقد به جمع دارایی ها، وجه نقد به بدهی جاری، بدهی جاری به جمع دارایی ها مؤثرترین متغیره ا در تعیین ورشکستگی بوده اند و در تمامی معیارهای ارزیابی مدل های طبقه بندی ، تابع برازش و ناحیه تحت منحنی ROC الگوریتم نهنگ در مقایسه با الگوریتم ازدحام ذرات کارایی بهتری را ارائه کرد.
راهبردهای کارآفرینانه در توسعه خوشه های بندری برای دستیابی به زنجیره ارزش جهانی غلات (مورد مطالعه: بندر انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
69 - 92
حوزههای تخصصی:
بنادر به عنوان مراکز توزیع تجارت و شبکه حمل و نقل، نقش مهمی در توسعه اقتصاد ملی دارند. بندر انزلی، با موقعیت راهبردی در شمال ایران، نقطه ای مهم برای دسترسی به بازارهای اوراسیا محسوب می شود. این پژوهش با هدف تدوین راهبردهای کارآفرینانه در توسعه خوشه های بندری برای ارتقاء بندر انزلی به نسل سوم بنادر و ورود به زنجیره ارزش جهانی غلات انجام شده است. برای گردآوری داده ها از دو بخش اسنادی- میدانی استفاده شد. نمونه گیری هدفمند برای انتخاب خبرگان شامل 18 متخصص صنعتی، سازمانی و دانشگاهی انجام شد که در حوزه خوشه های بندری و صادرات صنایع تبدیلی غلات تجربه داشتند. تحلیل کیفی داده ها با روش تحلیل لایه ای علت ها نشان داد که عوامل تأثیرگذار بر نفوذ به زنجیره ارزش جهانی در چهار لایه ی (10 عامل در لایه عینی (لیتانی)، 8 عامل در لایه ساختاری و سیستمی، 5 عامل در لایه باورها و گفتمان و 4 عامل در لایه نمادین و استعاره ای) تقسیم بندی می شوند. بر اساس این یافته ها، راهبردهایی برای گذار از وضعیت فعلی پیشنهاد شد که در 5 محور کلیدی دسته بندی می شوند: مالی-مالیاتی، آموزشی-ترویجی، دیپلماسی-فرهنگی، زیرساختی-فناوری و قانونی-حقوقی. این گستردگی راهبردها نشان می دهد که صرفاً حمایت مالی از بنگاه ها کافی نیست و باید به جنبه های متنوع تری پرداخته شود. رویکرد پیشنهادی می تواند مدیران را در طراحی دورنمای واقعی صادرات، به ویژه در بخش کشاورزی، یاری دهد و از شکل گیری رانت های اقتصادی جلوگیری کند.
شناسایی پیشایندها و پسایندهای باندلینگ حمایت های دولتی با رویکرد مزیت رقابتی صادرکنندگان محصولات کشاورزی در استان خوزستان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی پیشایندها و پسایندهای باندلینگ حمایت های دولتی با رویکرد مزیت رقابتی شرکت های صادرکنندگان محصولات کشاورزی در استان خوزستان بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از بعد شیوه گردآوری اطلاعات کیفی و با رویکرد تحلیل تم انجام شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل خبرگان شرکت های صادرکننده محصولات کشاورزی استان خوزستان باسابقه صادراتی حداقل 10 سال است که داده های موردنیاز با مصاحبه های نیمه ساختاریافته تا رسیدن به کفایت نظری به گردآوری گردیدند. پس از انجام مرحله جستجوی مضامین (کدهای گزینشی) و شکل گیری تم های فرعی، درنهایت 5 تم اصلی که حاصل مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان و متخصصان آگاه حوزه پژوهش است به دست آمد که 2 بعد آن مربوط به پیشایندها تحت عنوان عملکرد مدیریتی (عملکرد مدیریت درحمایت های صادراتی، مدل های ذهنی مثبت مدیران) و عوامل زیر ساختی صنعت کشاورزی (زیرساختهای صنعت کشاورزی، پویایی بازار خوزستان و ناوگان حمل و نقل) و 3 بعد هم مربوط به پسایندها شامل ارزش آفرینی ( خلق ارزش در کسب و کار، خلق ارزش برای مشتری) بهبود شرایط اقتصادی (رشد و رونق اقتصادی، اشتغال زایی مستقیم و غیر مستقیم) و ایجاد مزیت رقابتی (جایگاه یابی مناسب نسبت رقبا). وجود باندلینگ حمایت مؤثر دولت در صادرات محصولات کشاورزی استان خوزستان موجب ایجاد مزیت رقابتی نسبت به سایر رقبا از لحاظ کیفیت، ظاهر، نحوه ارسال محصول و... می شود که همین امر منجر به رشد صادرات، افزایش درآمد و افزایش اشتغال در این حوزه می شود.
بررسی تأثیر پاسخگویی بر اخلاق حرفه ای مدیران بخش عمومی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: اخلاق حرفه ای و پاسخگویی به عنوان دو عامل اساسی در عملکرد مدیران بخش عمومی، اهمیت بسیاری دارند. اخلاق حرفه ای به عنوان یک استاندارد اصلی در رفتار و تصمیم گیری مدیران، نقش حیاتی در ایجاد اعتماد عمومی و ارتقای کیفیت خدمات عمومی دارد. در این راستا، هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی مؤلفه ها و شاخص های تأثیرگذار پاسخگویی بر اخلاق حرفه ای مدیران بخش عمومی کشور است. روش: پژوهش حاضر به صورت آمیخته (کیفی و کمّی) انجام شده و جامعه آماری به صورت هدفمند (گزینشی) به تعداد 15 نفر از خبرگان حرفه شامل حسابداران بخش عمومی، مدیران مالی و اعضای هیئت علمی دانشگاه انتخاب شدند. در مرحله اول، در مصاحبه با خبرگان و اشباع نظری به روش نظریه داده بنیاد، مؤلفه ها و شاخص های تأثیرگذار پاسخگویی بر اخلاق حرفه ای مدیران بخش عمومی استخراج گردید. در مرحله دوم که به صورت کمّی انجام شد، جهت رتبه بندی مولفه ها و بررسی تاثیر مؤلفه ها و شاخص های تأثیرگذار پاسخگویی بر اخلاق حرفه ای مدیران بخش عمومی، پرسشنامه ای با 34 سوال در اختیار خبرگان قرار گرفت. یافته ها: با توجه به نتایج پژوهش، پنج مؤلفه ارتقای مسئولیت پذیری، افزایش اعتماد عمومی، افزایش شفافیت، تعهد به اصول اخلاقی و مؤلفه تقویت روابط عمومی استخراج گردید. همچنین، 29 شاخص احصاء شد. براساس نتایج آزمون فریدمن، ارتقای مسئولیت پذیری در رتبه اول، مؤلفه افزایش اعتماد عمومی در رتبه دوم، افزایش شفافیت در رتبه سوم، مؤلفه تعهد به اصول اخلاقی در رتبه چهارم و مؤلفه تقویت روابط عمومی در رتبه پنجم قرار گرفتند. نتیجه گیری: سیاست ها و رویکردهای پاسخگویی در سازمان های عمومی می توانند به تقویت اخلاق حرفه ای مدیران در بخش عمومی کمک کنند. همچنین، ارتباط منسجم بین پاسخگویی سازمانی و اخلاق حرفه ای می تواند بهبود عملکرد و رفتار مدیران را تسهیل کند.
شناسایی و اولویت بندی عمده ترین دلایل لغو پذیرش شرکت ها از بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش ترکیبیISM-ANP(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی عمده ترین دلایل لغو پذیرش شرکت ها از بورس اوراق بهادار تهران است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را 97 شرکت بورسی که بین سال های 1389-1382 از بورس اوراق بهادار تهران لغو پذیرش شده بودند، تشکیل می دهد. روش تحقیق ترکیبی (کیفی- کمّی) می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 12 نفر از خبرگان حوزه بورس که به روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع نظری مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند، بود که براساس پیشینه پژوهش و آخرین صورت های مالی شرکت ها، با نظر خبرگان 10 مولفه به عنوان عمده ترین علل لغو پذیرش شرکت ها شناسایی شدند. در بخش کمّی پژوهش، عوامل شناسایی شده در قالب پرسشنامه محقق ساخته بین 150 نفر از مدیران و کارشناسان بورس توزیع و پس از انجام آزمون t تک متغیره، سه عامل سهام شناور آزاد پایین، عدم پیش بینی درآمد هر سهم و عدم اطلاع رسانی به موقع و صحیح حذف شدند و هفت عامل نهایی وارد پرسشنامه های ISM و ANP شدند که بین 10 نفر از خبرگان بورسی توزیع گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، به ترتیب اولویت 7 عامل به عنوان علل اصلی لغو پذیرش شرکت ها از بورس اوراق بهادار تهران شناساسایی شدند، شامل: زیان انباشته و مشمولیت ماده 141 قانون تجارت، اظهارنظر مردود و یا عدم اظهارنظر حسابرس نسبت به صورت های مالی، عدم رعایت حداقل نسبت حقوق صاحبان سهام به کل دارایی ها، عدم رعایت دقیق قوانین و مقررات و معیارهای پذیرش، عدم ارائه صورت های مالی حسابرسی شده میان دوره ای و سالانه، زیاندهی، سرمایه پایین و حجم معاملات پایین. نتیجه گیری: از آنجایی که تاکنون در پژوهش های پیشین دلایل لغو پذیرش شرکت ها از بازار سرمایه کشور به عنوان یک خلاء تحقیقاتی مورد بررسی و مطالعه قرار نگرفته، لذا در پژوهش حاضر با شناسایی این عوامل به مدیران شرکت های سرمایه ای توصیه می شود با توجه جدی به علل شناسایی شده مانع از لغو پذیرش شرکت هایشان از بازار سرمایه شوند.
تحلیل عوامل مؤثر بر برند متمایز در کسب وکارهای رسانه های دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
628 - 667
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدل کسب وکار رسانه های دیجیتال با تأکید بر ایجاد برند متمایز است.روش: در مرحله اول، با استفاده از روش داده بنیاد و نمونه گیری نظری، ۲۴ مصاحبه نیمه ساختاریافته با اعضای هیئت مدیره، مدیران، معاونان و کارشناسان آژانس های دیجیتال لابراتوار رسانه، دیجیتال مارکتینگ متاوب و شرکت دیجیتال مارکتینگ لوتوس انجام شد. تحلیل کیفی داده های به دست آمده از مصاحبه ها، به شناسایی و طبقه بندی مؤلفه های کلیدی مدل کسب وکار رسانه های دیجیتال انجامید. این مؤلفه ها عبارت اند از: شرایط علّی: عوامل مدیریتی، زیرساختی و استراتژیک؛ پدیده محوری: برند متمایز؛ راهبردها: فناوری های رسانه ای و دیجیتال؛ عوامل زمینه ای: یادگیری سازمانی و ارتباط با مشتری؛ عوامل مداخله گر: قوانین و وضعیت اقتصادی و پیامدها: رشد اقتصادی و افزایش ارزش برند. در مرحله بعد، مدل ارائه شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی روی داده های جمع آوری شده از ۱۲۰ خبره رسانه های دیجیتال آزمون شد.یافته ها: نتایج نشان داد که برند متمایز، به عنوان پدیده محوری مدل کسب وکار، تحت تأثیر عوامل مدیریتی، فناوری های دیجیتال و راهبردهای بازاریابی قرار دارد و از طریق بهینه سازی تعاملات مشتری و نوآوری در خدمات رسانه ای، به رشد اقتصادی و ارتقای مزیت رقابتی کسب وکار منجر می شود.نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه چارچوبی جامع، به توسعه ادبیات مدل های کسب وکار رسانه ای کمک می کند و راه کارهایی را برای سیاست گذاران و مدیران رسانه های دیجیتال ارائه می دهد.
تحلیل پدیدارشناسی فضای حاکم بر آموزش حسابداری بخش عمومی از دیدگاه دانش آموختگان رشته حسابداری بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
794 - 816
حوزههای تخصصی:
هدف: موضوع آموزش حسابداری بخش عمومی، در زمره مطالعات چندوجهی قرار دارد که در ادبیات حسابداری کمتر به آن پرداخته شده است؛ در حالی که این موضوع، بر پیشبرد اهداف بخش عمومی تأثیر زیادی دارد. به دلیل ضرورت ایجاد جایگاه مناسب برای حسابداری بخش عمومی در ایران، گرایش حسابداری بخش عمومی، برای نخستین بار، از سال ۱۳۹۷ به مقطع تحصیلات تکمیلی رشته حسابداری افزوده شد و برنامه آموزشی مختص این رشته، در سال ۱۳۹۸ به تصویب شورای گسترش و برنامه ریزی وزارت علوم رسید. با این حال علی رغم توفیق فراوان تأسیس این رشته، به دلیل ظرفیت پایین پذیرش دانشجویان و متمرکز بودن آن در دو شهر کرج و تهران، دانشگاه ها در آموزش و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز بخش عمومی، چندان موفق نبوده اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف واکاوی نگرش ها و تجارب زیسته دانش آموختگان رشته حسابداری بخش عمومی، از آموزش حسابداری بخش عمومی در دانشگاه های کشور اجرا شده است.
روش: در این پژوهش برای فهم تجارب زیسته دانش آموختگان حسابداری بخش عمومی، از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، کلیه دانش آموختگان حسابداری با گرایش حسابداری بخش عمومی بود که ۵۳ نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا نیل به حد اشباع نظری انتخاب شدند. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه غیرساختاریافته با سؤال های باز بود و این امکان برای شرکت کنندگان فراهم شد تا به طور کامل، تجربه های خود را در خصوص آموزش حسابداری بخش عمومی تشریح کنند. در پژوهش حاضر، تحلیل داده ها در پنج گام و با بهره برداری از روش جیورجی انجام شد.
یافته ها: بر اساس دیدگاه های دانش آموختگان، سه مضمون اصلی، شامل موانع و چالش ها، منافع و فرصت ها و راه کارها و رویه های بهبود آموزش حسابداری بخش عمومی شناسایی شد. همچنین برای هر یک از مضامین اصلی، سه مضمون فرعی مختلف استخراج شد. از نگاه دانش آموختگان، در خصوص موانع اصلی یادگیری آموزش حسابداری بخش عمومی، در مجموع ۳۶ روایت مختلف بیان شد. بیشترین روایت ها به عملکرد مراجع متولی، همچون دانشگاه ها و سایر مؤسسه های آموزش عالی، حرفه حسابداری و همچنین، خود دولت و نهادهای تابعه آن مرتبط بود. همچنین ۱۶ روایت در خصوص منافع و مزایای آموزش حسابداری بخش عمومی شناسایی شد که بیشترین روایت، به سودمندی برای جامعه مربوط بود. در نهایت، ۲۲ راه کار و رویه برای ارتقای کیفیت آموزش حسابداری بخش عمومی ارائه شد که مهم ترین آن ها به مضمون آموزشی و دانشگاهی مرتبط بود.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش از این موضوع حکایت می کند که دولت و نهادهای زیرمجموعه آن، از جمله وزارت علوم، در رفع موانع و چالش های آموزش حسابداری بخش عمومی، نقش مهمی دارند و این نقش، از طریق بازنگری در برنامه درسی مصوب حسابداری بخش عمومی برجسته تر می شود؛ زیرا با توجه به تمایل مشارکت کنندگان به مسائل کاربردی و همچنین، موضوعات بین رشته ای، لازم است تا وزن این مباحث در محتوای آموزشی دانشگاه ها افزایش یابد و اساتید نیز در تدریس خود، اهمیت بیشتری برای این موضوع قائل شوند. این هدف زمانی محقق می شود که با همکاری سه جانبه نهادهای فعال در بخش عمومی، حرفه حسابداری و دانشگاه ها، برای تمام دروس مصوب رشته حسابداری بخش عمومی، محتوای آموزشی کاربردی و بومی شده با شرایط حاکم بر فضای حاکمیتی ایران تهیه شود.
راهبرد صیانت امنیتی همه جانبه از سازمان های پلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
153 - 172
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش صیانت امنیتی همه جانبه از سازمان های پلیسی انجام شده است. پس از تبیین نقش و جایگاه صیانت امنیتی همه جانبه در سازمان های پلیسی، دارایی های امنیتی و تهدیدات امنیتی و اصول حاکم بر صیانت امنیتی همه جانبه تحصیل شده است.روش: پژوهش کاربردی حاضر دارای ماهیتی توصیفی تحلیلی است که با رویکرد آمیخته انجام شده است. حجم جامعه آماری در بخش کیفی شامل 13 نفر از نخبگان و در بخش کمی، شامل 73 نفر از صاحب نظران است؛ بنابراین، در این پژوهش، روش نمونه گیری در بخش کیفی، هدفمند و در بخش کمی، به صورت تمام شمار است و در آن، از مصاحبه و تحلیل محتوای نظری مصاحبه ها، فیش برداری، آزمون های تحلیل عاملی و فریدمن استفاده شده است.یافته ها: صیانت امنیتی همه جانبه در سازمان های پلیسی دارای 5 بعد، 10 مولفه و 203 شاخص کلیدی در قالب اهداف مرجع صیانتی است.نتایج: راهبرد صیانت امنیتی همه جانبه برای سازمان های پلیسی شامل حفظ سرمایه های سازمان پلیس یعنی کارکنان، سلاح و مهمات، اماکن و تأسیسات، فناوری اطلاعات و ارتباطات و اسناد و مدارک است که درمقابل تهدیدات امنیتی شامل جاسوسی، خرابکاری، اختلال در مأموریت و جرایم گروهی با پیش بینی، پیشگیری و شناسایی جای دارد تا امکان مقابله با آنها و صیانت امنیتی همه جانبه متصور باشد.
شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندها برای شناسایی کارکنان کلیدی در بانک های ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
1 - 21
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:.کارکنان کلیدی به دلیل مهارت ها و ویژگی های منحصر به فردی که دارند، نقش حیاتی در موفقیت سازمان ها ایفاء می کنند. هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهایی برای شناسایی کارکنان کلیدی در بانک های ایران می باشد.
روش بررسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و در این پژوهش کیفی، جامعه آماری 17 نفر از مدیران عالی و ارشد بانک های خصوصی و دولتی بودند که تا اشباع نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نیز پرسشنامه دلفی فازی استفاده شد که روایی و پایایی آن تأیید شد. از نرم افزارAtlas ti8 برای کدگذاری ها، جهت تایید شاخص ها استفاده گردید.
یافته ها: یافته های حاصل نشان داد پیشایندها برای شناسایی کارکنان کلیدی در بانک های ایران شامل 14 عامل و پسایندها نیز شامل 14 عامل می باشند.
نتیجه گیری: نقش کارکنان کلیدی در بانک ها بسیار حائز اهمیت است. با توجه به پسایندهای مهمی که بانک ها در نتیجه وجود چنین کارکنانی خواهند داشت، مدیران باید بر پیشایندها یا عوامل تاثیرگذار در شناسایی کارکنان کلیدی تمرکز داشته باشند.
مدل سازی اثر دیپلماسی ورزشی بر تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
Clinical Healthcare Applications: Efficient Techniques for Heart Failure Prediction Using Novel Ensemble Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Heart failure is a severe medical ailment that significantly impacts patients’ well-being and the healthcare system. For improved results, early detection and immediate treatment are essential. This work aims to develop and evaluate predictive models by applying sophisticated ensemble learning techniques. In order to forecast heart failure, we used a clinical dataset from Kaggle. We used the well-known ensemble techniques of bagging and random forest (RF) to create our models. With a predicted accuracy of 82.74%, the RF technique, renowned for its versatility and capacity to handle complex data linkages, fared well. The bagging technique, which employs several models and bootstrapped samples, also demonstrated a noteworthy accuracy of 83.98%. The proposed model achieved an accuracy of 90.54%. These results emphasize the value of group learning in predicting cardiac failure. The area under the ROC curve (AUC) was another metric to assess the model’s discriminative ability, and our model achieved 94% AUC. This study dramatically improves the prognostic modeling for heart failure. The findings have extensive implications for clinical practice and healthcare systems and offer a valuable tool for early detection and intervention in cases of heart failure.
طراحی و تبیین مدل تجاری سازی محصولات نوآورانه شرکت های دانش بنیان در حوزه شیمیایی با رویکرد آمیخته
حوزههای تخصصی:
تجاری سازی محصولات نوآورانه یکی از رموز موفقیت شرکت های دانش بنیان می باشد. هدف این مطالعه شناسایی و استخراج متغیرهای تجاری سازی، تولید مدل از طریق تعیین روابط و آزمون آن می باشد. تحقیق از نظر نتایج پژوهش، توسعه ای و از لحاظ اجرای پژوهش آمیخته (کیفی-کمّی) است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 17 نفر از خبرگان می باشد که به روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و نظری و با تکنیک گلوله برفی انخاب شدند. در فاز کیفی از تحلیل محتوای و تکنیک کدگذاری برای شناسایی و استخراج شاخص ها، مولفه ها و متغیرهای مدل استفاده شده است. یافته های بخش کیفی نشان داد مدل تجاری سازی تحقیق دارای متغیرهای «کشف و ایده پردازی»، «ارزیابی و شکل گیری»، «تولید و بهره برداری»، «بازار و فروش»، و «بازخورد و بازیابی» می باشد. یافته های بخش کمی به روش مدلسازی تفسیری-ساختاری نشان داد که مدل دارای چهار سطح می باشد به گونه ای که متغیر « کشف و ایده پردازی» بیشترین تاثیرگذاری را بر «ارزیابی و شکل گیری» دارد. «ارزیابی و شکل گیری» بر «بازار و فروش» و «تولید و بهره برداری» اثر دارد و در نهایت این متغیرها بر «بازخورد و بازیابی» نفوذ دارد. یافته های آزمون روابط با روش مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که بین همه روابط پیش بینی شده در مدل، اثر مثبت و معنی داری وجود دارد و رابطه در مدل تایید شد و برای بهبود تجاری سازی محصولات نوآورانه شیمایی باید کشف و ایده پردازی متناسب با اهداف توسعه پایدار و اقتصاد مدور صورت گیرد.
تبیین مدل ساختاری خرد سازمانی و پیشایندها و پیامدهای آن در ستاد فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
149 - 181
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وظیفه اصلی ستاد فرماندهی فراجا، حفظ امنیّت افراد در جامعه است. بر همین اساس، نیازمند نیروهایی است که با تکیه بر خرد خود بتوانند این امر را تحقق ببخشند. توجه به اهمیت خردمندی در بحث امنیّت عمومی جامعه، این پژوهش با هدف تبیین مدل ساختاری خرد سازمانی و پیشایندها و پیامدهای آن در ستاد فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران انجام شد.روش: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی همبستگی؛ و همین طور از نظر نوع داده، کمّی بود. جامعه آماری شامل کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی شهر تهران بود که با استفاده از فرمولهای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 371 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. به منظور گردآوری داده ها برای سنجش متغیرهای رضایت شغلی، رفتار شهروندی سازمانی، رهبری تحول آفرین، فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش از پرسش نامه های ترکیبی استفاده شد، همچنین به منظور سنجش خرد سازمانی از پرسش نامه استاندارد اشمیت و همکاران (2012) استفاده شد. برای محاسبه روایی پرسش نامه ها از روایی محتوا و سازه استفاده شد. همچنین، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محاسبه شد. مقادیر این دو ضریب برای همه سازه های پژوهش بالای 7/0 به دست آمد که نشان دهنده پایا بودن ابزار اندازه گیری بود. داده های حاصل از پرسش نامه با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) و نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: یافته ها نشان داد بر اساس مبانی نظری عوامل اثرگذار بر خرد سازمانی عبارت اند از: رهبری تحول آفرین، فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش و همچنین عوامل اثرپذیر از خرد سازمانی عبارت اند از: رضایت شغلی و رفتار شهروندی سازمانی؛ بر اساس عوامل اثرگذار و اثرپذیر شناسایی شده حاصل از مبانی نظری و پیشینه پژوهش مدل پژوهش ارائه شد؛ درجه تناسب مدل ارائه شده با توجه به عوامل شناسایی شده مناسب بود؛ همچنین یافته ها نشان داد رهبری تحول آفرین (72/0)، فرهنگ سازمانی (47/0) و مدیریت دانش (65/0) بر خرد سازمانی تأثیر دارد و خرد سازمانی نیز بر رضایت شغلی (53/0) و رفتار شهروندی سازمانی (60/0) تأثیر دارد.نتیجه گیری: خرد سازمانی، نه تنها توانایی انتخاب مؤثر و به کارگیری دانش مناسب در یک موقعیت خاص را بیان می کند، بلکه توانایی جمع آوری، یکی کردن و ارتباط این دانش با ابزارهای قابل قبول سازمانی را نیز در بردارد.
بررسی تاثیر راهبردهای یادگیری و انگیزشی بر خودکارآمدی دانشجویان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی با نقش میانجی اهداف پیشرفت و اشتیاق تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
304 - 325
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر راهبردهای یادگیری و انگیزشی بر خودکارآمدی دانشجویان رشته تربیت بدنی وعلوم ورزشی با نقش میانجی اهداف پیشرفت واشتیاق تحصیلی می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-همبستگی با رویکرد تحلیل مسیر می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان رشته تربیت بندی و علوم ورزشی دانشگاه عراق به تعداد 250 نفر می باشد، که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 150 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ی پژوهش، از پنج پرسشنامه استاندارد راهبردهای یادگیری و انگیزشی از پینتریچ و دی گروت (1990)، اهداف پیشرفت تحصیلی از میدلتون و میدگلی (1998)، اشتیاق تحصیلی از فردریکز و همکاران (2004) و خودکارآمدی تحصیلی از موریس (2001) استفاده شد، روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تأیید متخصصان رسید و از طریق تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در یک بررسی مقدماتی برای پرسشنامه راهبردهای یادگیری 88/0، راهبردهای انگیزشی 91/0، اهداف پیشرفت تحصیلی 87/0، اشتیاق تحصیلی 91/0 و خودکارآمدی تحصیلی 86/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای آماری SPSS و Lisrel صورت گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر راهبردهای یادگیری، انگیزشی، اهداف پیشرفت تحصیلی و اشتیاق تحصیلی بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان مثبت و معنی دار بود، همچنین مشخص شد که نقش میانجی اهداف پیشرفت تحصیلی و اشتیاق تحصیلی در تأثیر راهبردهای یادگیری و انگیزشی بر خودکارآمدی تحصیلی مثبت و معنی دار می باشد.
عوامل اقتصادی مؤثر بر توسعه هاستل در صنعت گردشگری ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : رشد گردشگری در هر منطقه باعث ایجاد نیاز به صنایع اقامتی در آن منطقه می شود. در سال های گذشته شاهد افزایش حجم گردشگر و رونق گردشگری در کشور ایران بوده ایم. یکی از صنایع اقامتی که در دیگر کشورها رونق پیدا کرده است، صنعت هاستل است؛ ولی در ایران این صنعت مغفول مانده است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی راهکارهای توسعه صنعت هاستل در ایران است. روش شناسی : پژوهش حاضر از نظر رویکرد استقرایی، از نظر محیط انجام پژوهش، میدانی و از نظر روش، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمام افرادی هستند که به نحوی با این صنعت می توانند درگیر باشند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. در این رابطه، نرم افزار Maxqda10 مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها : عوامل سرمایه گذاری و هزینه ای خصوصاً هزینه های راه اندازی و عملیاتی، مهم ترین عامل مؤثر بر توسعه هاستل شناسایی شد. توجیه های اقتصادی و بازگشت سرمایه مثل پایداری اقتصادی و میزان ریسک سرمایه گذاری و نهایتاً تأثیر فرهنگی و اجتماعی مثل منافع جامعه و مشارکت، عوامل مهم بعدی هستند. نتیجه گیری و پیشنهادها : برای توسعه هاستل، باید سیاست های حمایتی از کارآفرینان حوزه گردشگری فراهم شود تا ریسک سرمایه گذاری خصوصاً در راه اندازی کسب وکارهای جدید کاهش یابد. نوآوری و اصالت : این پژوهش عوامل اقتصادی را با تمرکز بر راه اندازی هاستل های جدید در ایران انجام داده است.