فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۵۵٬۹۱۳ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
37 - 67
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در عصر دیجیتال کنونی، افزایش سریع استفاده از وسایل الکتریکی و الکترونیکی منجر به تولید انبوه ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی شده است. این روند به چالش های جدی در مدیریت ضایعات جامد دامن زده و دفع صحیح آن ها را به یک موضوع حیاتی تبدیل کرده است. براساس گزارش های جهانی، حجم ضایعات الکتریکی و الکترونیکی به طور مداوم در حال افزایش است و این امر ضرورت توجه به شیوه های مدیریت این نوع ضایعات را دوچندان کرده است. بررسی های انجام شده نشان می دهد که افزایش ضایعات الکتریکی و الکترونیکی نه تنها به محیط زیست آسیب می رساند، بلکه تأثیرات منفی بر سلامت عمومی و منابع طبیعی دارد. در این زمینه، مصرف کنندگان به عنوان تولیدکنندگان اصلی این ضایعات، نقش کلیدی در مدیریت آن ها ایفا می کنند. بنابراین، درک دیدگاه ها و رفتارهای مصرف کنندگان در رابطه با دفع ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی برای توسعه استراتژی های مؤثر مدیریت ضایعات ضروری است. هدف این مطالعه شناسایی گزینه های مناسب در مرحله پایان عمر تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی است. در این راستا، تلاش می شود تا بهترین شیوه های مدیریت این نوع ضایعات شناسایی و تحلیل شوند.
روش ها: این تحقیق از یک رویکرد ترکیبی، شامل روش های کمی و کیفی استفاده می کند. در بخش کمی، داده های جمع آوری شده از شبکه اجتماعی توییتر (با حدود ۲,۹۰۵,۵۷۹ توییت) از ماه می ۲۰۱۹ تا آوریل ۲۰۲۲ تحلیل شده است. این داده ها شامل نظرات و دیدگاه های مصرف کنندگان درباره نحوه مدیریت ضایعات الکتریکی و الکترونیکی است. همچنین، در این تحقیق از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی برای ارزیابی گزینه های مختلف استفاده شده است. این تکنیک، این امکان را فراهم می آورد که عوامل مؤثر بر انتخاب های مصرف کنندگان به طور دقیق تر تحلیل و بهترین گزینه ها شناسایی شوند. با توجه به بررسی های انجام شده، عوامل مختلفی از جمله سهولت دسترسی به مراکز بازیافت، آگاهی از روش های دفع، عدم اعتماد به دولت ها، مشوق های مالی، کمک های خیریه و نگرانی های مربوط به افشای اطلاعات، به طور مستقیم بر تصمیمات مصرف کنندگان تأثیرگذار هستند.
این عوامل می توانند در شکل گیری رفتار مصرف کنندگان در قبال ضایعات الکتریکی و الکترونیکی نقش بسزایی داشته باشند و درنتیجه، بر انتخاب های آن ها در مرحله پایان عمر تأثیر بگذارند. همچنین، تحلیل های انجام شده نشان می دهد که آگاهی از روش های صحیح دفع ضایعات و وجود زیرساخت های مناسب برای بازیافت می تواند تأثیر قابل توجهی بر تصمیم گیری مصرف کنندگان داشته باشد.
یافته ها: یافته های این تحقیق نشان می دهد که چهار گزینه پایان عمر شامل استفاده مجدد، تعمیر، بازیافت و دفع برای ضایعات الکتریکی و الکترونیکی وجود دارد. این مطالعه با بهره گیری از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی، روابط بین این عوامل را بررسی کرده و بهترین گزینه پایان عمر را براساس عوامل مؤثر بر مشارکت مصرف کننده در مدیریت ضایعات شناسایی می نماید. همچنین، نتایج به دست آمده می تواند به عنوان ابزاری ارزشمند در فرآیند مدیریت ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی عمل کند و به توسعه استراتژی های مؤثر در مرحله پایان عمر کمک نماید. این استراتژی ها به رویکردی پایدارتر برای مدیریت ضایعات الکترونیکی منجر خواهد شد.
نتیجه گیری: در نهایت، این تحقیق توصیه می کند سیاست گذاران و مدیران ذی ربط با توجه به نتایج به دست آمده، برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی جامعی را برای افزایش آگاهی مصرف کنندگان درباره روش های مدیریت ضایعات الکتریکی و الکترونیکی تدوین کنند. چنین اقداماتی می تواند به تقویت فرهنگ مدیریت پایدار ضایعات کمک کرده و مصرف کنندگان را به اتخاذ گزینه های زیست محیطی تر ترغیب کند. این تلاش ها نقشی کلیدی در کاهش تأثیرات منفی این ضایعات بر محیط زیست و سلامت عمومی ایفا خواهد کرد.
مدل سازی ریسک در خدمات بانکی نابینایان با استفاده از FMEA فازی و شبکه عصبی گراف (GNN)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
223 - 255
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در دنیای امروز، دسترس پذیری و امنیت خدمات بانکی برای تمامی اقشار جامعه، به ویژه گروه های آسیب پذیر مانند نابینایان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به اهمیت روزافزون بانکداری دیجیتال، شناسایی و ارزیابی ریسک های مرتبط با دسترسی و امنیت خدمات بانکی برای نابینایان از اولویت های اساسی محسوب می شود. هدف این پژوهش، شناسایی، ارزیابی و اولویت بندی ریسک های اصلی در ارائه خدمات بانکی به نابینایان و ارائه راهکارهایی برای کاهش این ریسک ها است، به گونه ای که با بهبود زیرساخت ها و فناوری های مورد استفاده، دسترسی نابینایان به خدمات بانکی به طور معناداری تسهیل شود. این پژوهش ترکیبی از دو روش تحلیل ریسک FMEA فازی و شبکه عصبی گراف (GNN) را به کار می گیرد تا به صورت دقیق تر و جامع تری روابط و تعاملات میان ریسک ها شناسایی شود.
روش ها: پژوهش حاضر در دو مرحله اصلی صورت پذیرفت. در مرحله اول، از روش FMEA فازی برای شناسایی و ارزیابی ریسک ها استفاده شد. این روش به دلیل قابلیت آن در کار با اعداد فازی، به طور ویژه ای مناسب تحلیل معیارهای شدت، وقوع، و قابلیت کشف هر ریسک در شرایطی با عدم قطعیت است. پس از گردآوری نظرات خبرگان، این معیارها به مقادیر غیرفازی تبدیل شده و اولویت بندی ریسک ها مشخص گردید. مرحله دوم به کاربرد شبکه عصبی گراف اختصاص داشت که برای مدل سازی و تحلیل وابستگی های پیچیده و روابط متقابل بین ریسک ها به کار گرفته شد. GNN به عنوان یک ابزار قدرتمند یادگیری ماشینی امکان بررسی وابستگی های متقابل میان معیارها و نودهای مختلف را فراهم می آورد. داده های پژوهش از طریق نظرسنجی هایی که با ۱۲ نفر از خبرگان بانکداری و خدمات ویژه نابینایان انجام شد، گردآوری شدند. به هر خبره یک پرسشنامه شامل جفت های مختلف معیارهای ریسک ارائه شد و آنها به هر جفت نمره ای بین صفر تا چهار دادند. سپس، برای کاهش اثر نظرات فردی و کسب یک ارزیابی جامع، میانگین نمرات خبرگان به عنوان وزن نهایی روابط بین معیارها در گراف استفاده گردید.
یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل FMEA فازی نشان داد که «دسترسی فیزیکی»، «نابرابری های اقتصادی»، «شکاف دیجیتال» و «موانع فناورانه» از مهم ترین ریسک ها در دسترسی نابینایان به خدمات بانکی هستند. نتایج RPN (عدد اولویت ریسک) غیرفازی هر ریسک نشان داد که دو ریسک «دسترسی فیزیکی» و «نابرابری های اقتصادی» بیشترین اولویت را برای رسیدگی دارند و نیازمند توجه ویژه ای هستند. نتایج به دست آمده از GNN نیز تأیید کرد که برخی از این ریسک ها، نظیر دسترسی فیزیکی و موانع فناورانه، تأثیرات متقابل و پیچیده ای بر سایر ریسک ها دارند و نقش اساسی در شبکه روابط میان معیارها ایفا می کنند. به طور خاص، معیارهای «نابرابری های اقتصادی» و «موانع فناورانه» به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در شبکه گراف شناسایی شدند که کاهش این ریسک ها می تواند تأثیر مهمی بر دسترسی و تجربه بانکی نابینایان داشته باشد. این یافته ها همچنین نشان داد که در نظر گرفتن جنبه های اقتصادی و فناورانه به تنهایی کافی نیست و باید تعاملات میان این معیارها نیز مورد توجه قرار گیرد.
نتیجه گیری: بهبود دسترسی نابینایان به خدمات بانکی مستلزم رویکردی چندوجهی است که به طور هم زمان ارتقای زیرساخت های فیزیکی، کاهش نابرابری های اقتصادی، آموزش و آگاهی بخشی در حوزه فناوری های بانکی، و تقویت امنیت اطلاعات را دربرگیرد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ترکیب FMEA فازی و GNN در ارزیابی ریسک های خدمات بانکی نابینایان می تواند به شناسایی تعاملات و اولویت بندی دقیق تر ریسک ها کمک کند و زمینه ساز طراحی راهکارهای جامع تر و مؤثرتری برای دسترسی این قشر به خدمات بانکی باشد. این پژوهش پیشنهاد می کند که بانک ها و مؤسسات مالی، با به کارگیری نتایج این تحقیق، راهکارهایی جامع برای ارتقای دسترس پذیری و بهبود تجربه کاربری نابینایان در خدمات بانکی ارائه دهند. افزایش رضایت و اطمینان این گروه از مشتریان می تواند در نهایت منجر به بهبود اعتبار و مسئولیت پذیری اجتماعی بانک ها گردد.
شناسایی نقاط مرجع مؤثر در تدوین استراتژی های جبران خدمات مدیران در صنعت خودروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی استراتژی های جبران خدمات، از مباحث حساس، پیچیده و چالش برانگیز در مدیریت منابع انسانی در دهه های اخیر هست. لازمه آن دستیابی به نقاط مرجع استراتژیک بوده و هدف پژوهش شناسایی ابعاد و مؤلفه های تأثیرگذار بر استراتژی های جبران خدمات مدیران در صنعت خودروسازی است. روش پژوهش به لحاظ ماهیت کیفی و به لحاظ هدف کاربردی است. تعداد مشارکت کنندگان که بر اساس اشباع نظری تعیین گردیدند را مدیران خودروسازی ها با بیش از ده سال تجربه کاری در این صنعت تشکیل داده اند که به صورت نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان که با روش هدفمند و به قضاوت پژوهشگر انتخاب شده اند، گردآوری و از تحلیل تم برای تحلیل و تفسیر داده ها، استفاده شده است. یافته های این پژوهش در برگیرنده هشت مضمون سازمان دهنده حقوق پایه (پرداختی ثابت)، حقوق ویژه (پرداختی متغییر)، پرداخت های مختلط، کمک هزینه ها (عواید اضافه بر حقوق)، پاداش های کوتاه مدت و بلندمدت، مزایا (تسهیلات ویژه مدیریتی)، دانش مدیریتی و مهارت تصمیم گیری و قدرت تشخیص موضوع و حل مسائل به عنوان نقاط مرجع مؤثر در استراتژی های جبران خدمات مدیران در صنعت خودرو هستند.
الگوی رهبری نسلz در سازمانها (مروری نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افراد از نسل های مختلف تمایل دارند دیدگاه های متفاوتی در مورد دنیای کار داشته باشند. به خصوص کارکنان نسل زد (z) ممکن است با همتایان خود ذهنیت مشابهی نداشته باشند. پژوهش حاضر، به مرور نتایج مطالعات انجام شده در خصوص رهبری نسل زد در سازمانها پرداخته است. این پژوهش از نوع کیفی، کاربردی، تفسیری و استقرایی است. منابع اطلاعاتی آن را مقاله های منتشر شده در خصوص رهبری نسل زد، در دو پایگاه داده ی اسکوپوس (الزویر) و موسسه علوم اطلاعات شبکه علمی (تامسون روترز) تشکیل می دهد. انتخاب مقاله ها بر پایه استفاده از شاخص های مدنظر انجام شده است. روایی پژوهش با استفاده از چک لیست استاندار CASP و پایایی آن نیز به کمک شاخص کاپای کوهن ارزیابی و تایید شده است. پس از ترکیب نتایج مطالعات مرور شده، الگوی برای رهبری نسل زد در سازمانها ارائه شده است. این الگو از دو بعد ارزش گذاری و توسعه فردی شکل رفته است. بر این اساس، رهبری در نسل زد به چهار سبک دسته بندی شده است: خدمتگزار، مربیگری، دموکراتیک و تحول آفرین. تفاوت در سبک های رهبری بسته به اهمیت بر هر یک از دو بعد شناسایی شده دارد. این الگو می تواند مبنایی برای تنظیم رفتار رهبران متناسب با ویژگی های نسل زد و اقتضائات رهبری باشد. رهبری موثر نسل زد، به گونه شناسی درست سبک های رهبری و تطابق آن با همه شرایط دخیل دارد. با این حال، ارائه یک نسخه واحد از رهبری نسل زد با توجه به متفاوت بودن بسترها کاری مشکل بوده که می تواند در عین حال زیان بار نیز باشد.
شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
197 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ با رویکرد فراترکیب می باشد. این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ ماهیت و سبک تحلیل مؤلفه ها، جزء پژوهش های کیفی و براساس جمع آوری داده ها، اسنادی است. از منظر روش انجام پژوهش، تحلیلی- توصیفی است و مؤلفه های پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو جمع آوری و تحلیل شده اند. به منظور شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ، پژوهشگران به جستجوی سیستماتیک پژوهش های انجام شده مربوط به این عوامل در 5 پایگاه علمی ساینس دایرکت، امرالد، وایلی، سیج و تیلور اند فرانسیس و همچنین پایگاه استنادی اسکوپوس بین سال های 2010 تا 2023 پرداختند. در بررسی های اولیه، تعداد 117 منبع یافت شد که پس از طی مراحل غربال گری و اعتبارسنجی و بهره گیری از ابزار CASP در نهایت 21 مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی کیفیت یا پایایی شاخص ها از ضریب کاپا در نرم افزار SPSS استفاده شده است که در پژوهش حاضر برابر با 0/80 است که نشان دهنده پایایی مناسب شاخص های این پژوهش می باشد. در مجموع 7 کارکرد اصلی مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ شامل برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و استخدام منابع انسانی، آموزش و توسعه منابع انسانی، جبران خدمات منابع انسانی، طراحی شغل، مدیریت عملکرد، و ارتباطات؛ و 18 کارکرد فرعی مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ شناسایی شده است.
تبیین ابعاد سواد رسانه های اجتماعی و تأثیر آن بر تمایل به پذیرش تجارت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
478 - 511
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش واکاوی مفاهیم و ابعاد سواد رسانه اجتماعی و بررسی تأثیر آن بر پذیرش تجارت اجتماعی توسط کاربران است. تجارت اجتماعی به عنوان یک نوآوری مبتنی بر فناوری در عرصه مدل های کسب وکار تجارت الکترونیک، نوعی تجارت آنلاین مجهز به سازه های اجتماعی است که توسعه این پارادایم نوین، مستلزم بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش و کاربرد آن از سوی مشتریان است.روش: در این پژوهش، ابتدا به مفاهیم عمیق و جامع سواد رسانه های اجتماعی پرداخته شد؛ سپس واکاوی جامعی از مفاهیم و مدل های مربوط به سواد رسانه اجتماعی، شامل مدل یکپارچه چندبُعدی، مدل خودمختاری SDT، مدل مبتنی بر مهارت و فرایندمحور، مدل های CSML و PSML، مدل SoMeLit و مدل SMILE انجام گرفت. بر اساس هدف پژوهش، تأثیر سواد رسانه اجتماعی بر تمایل به پذیرش تجارت اجتماعی با چهار بُعد اجتماعی، اطلاعاتی، فنی و حریم خصوصی مدل PSML بررسی شد. جامعه آماری پژوهش کاربران هفت رسانه اجتماعی پُرکاربرد در ایران، یعنی اینستاگرام، روبیکا، تلگرام، واتساپ، ایتا، بله و آی گپ بوده است که می توانند مشتریان بالقوه تجارت اجتماعی باشند. داده های پیمایشی جمع آوری شده بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی تحلیل شد.یافته ها: براساس نتایج به دست آمده، تأثیر سه بُعد فنی و اجتماعی و حریم خصوصی سواد رسانه اجتماعی، بر تمایل به پذیرش تجارت اجتماعی در جامعه آماری کاربران ایرانی تأیید شد.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، تأثیر سواد رسانه های اجتماعی را بر پذیرش تجارت اجتماعی توسط کاربران ایرانی تأیید می کند.
تبیین الگوی پیش بینی مدیریت سود با استفاده از ترکیب روش های یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مدیریت سود برای استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری به دلیل ارزیابی عملکرد، پیش بینی سودآوری و تعیین ارزش واقعی شرکت بسیار حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش ارائه مدلی جهت تشخیص مدیریت سود اقلام تعهدی و مدیریت سود واقعی از طریق ارزیابی عملکرد با استفاده از روش های یادگیری ماشین از جمله درخت تصمیم، ماشین بردار پشتیبان، k- نزدیک ترین همسایه، یادگیری عمیق و ترکیب آنها با روش انتخاب ویژگی ریلیف و تحلیل مؤلفه های اصلی است. برای دستیابی به این هدف، تعداد 180 شرکت پذیرفته شده در بورس تهران به عنوان نمونه آماری برای سال های 1389 تا 1400 انتخاب گردید. همچنین برای آزمون فرضیه ها از معیارهای میانگین صحت پیش بینی، خطاهای نوع اول و دوم استفاده گردید یافته های پژوهش بیانگر آن است عملکرد روش های پیش بینی مدیریت سود اقلام تعهدی بر اساس الگوی انتخاب ویژگی مبتنی بر ریلیف نسبت به الگوی انتخاب ویژگی مبتنی بر تحلیل مؤلفه های اصلی از توانای بهتری برخوردار است. این نتیجه در کلیه روش های پیش بینی مورد تایید قرار گرفت. اما نتایج برتری الگوی انتخاب ویژگی مبتنی بر ریلیف نسبت به الگوی انتخاب ویژگی مبتنی بر تحلیل مؤلفه های اصلی را در پیش بینی مدیریت سود واقعی نشان نداد. همچنین، یافته ها نشان دادند مدیریت سود اقلام تعهدی را می توان بادقت بالاتری نسبت به مدیریت سود واقعی پیش بینی کرد. نتایج پژوهش می تواند موردتوجه سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، تحلیلگران مالی و حسابرسان قرار گیرد. استفاده از ترکیب روش های یادگیری ماشین، می تواند به شناسایی فعالیت های بالقوه مدیریت سود کمک کند.
مدل بازاریابی رویداد محور دربازارهای صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
267 - 292
حوزههای تخصصی:
بازاریابان اغلب به دنبال فرصت هایی برای ایجاد روابط احساسی ارزشمند با مشتریان و مصرف کنندگان هستند که رویدادها می توانند چنین فرصت هایی را فراهم کنند. از طرفی با مطالعه ی بازارهای صنعتی، کیفیت رابطه میان خریدار و تامین کننده از مهمترین عوامل موفقیت در این بازارها ذکر شده است. در نتیجه استفاده از بازاریابی رویداد محور با توجه به ویژگی های آن (تجربی،تعاملی،هدفمند و مرتبط بودن) در مقایسه با تبلیغات انبوه، کاملا معقول به نظر میرسد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بازاریابی رویداد محور در بازارهای صنعتی انجام گردیده است. در این راستا ابتدا ادبیات تحقیق مورد تحلیل قرار گرفته و با استخراج متغیرهای موثر بر بازاریابی رویداد محور، مدل اولیه تدوین گردید. سپس با نظرسنجی از خبرگان صنعت و دانشگاه اصلاحات لازم انجام گرفت و در مرحله آخر، مدل نهایی در اولین جشنواره و نمایشگاه ملی فولاد ایران که شرکت هایی با تخصص های مختلف از سراسر کشور در آن حضور داشتند، مورد تست قرار گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی- پیمایشی میباشد. جامعه آماری در مرحله خبره سنجی از بین خبرگان صنعت و دانشگاه و در مرحله تست مدل تعداد 395 نفر از شرکت کنندگان در اولین جشنواره ملی فولاد ایران می باشند. به منظور تحلیل داده ها، در قسمت استنباطی، جهت تحلیل عاملی تأییدی از نرم افزار لیزرل و برای آمار توصیفی از نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است. نتایج نشان می دهند تبادل اطلاعات، و درگیر شدن در رویداد از مهمترین پیشایندها، تصویر و تجربه ماندگار رویداد از مهمترین ابعاد، و افزایش وفاداری (تصمیم بر شرکت مجدد و تبلیغ شفاهی) و بهبود کیفیت روابط از مهمترین دستاوردهای بازاریابی رویداد محور در بازارهای صنعتی می باشد. در پایان، با توجه به نتایج خبره سنجی و تحلیل داده ها، پیشنهادات پژوهشی و کاربردی ارائه گردیده است.
تبیین عوامل انگیزشی بانوان افغانستان برای ادامۀ تحصیلات تکمیلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل انگیزشی بانوان افغانستان برای ادامه تحصیل در مقطع تحصیلات تکمیلی انجام شد. روش: روش تحقیق این پژوهش بر اساس هدف، توسعه ای و کاربردی و از منظر نوع داده ها، از نوع آمیخته و با استفاده از تحلیل تم و دلفی فازی، به دنبال تبیین عوامل انگیزشی بانوان افغانستان برای ادامه تحصیلات تکمیلی در ایران بوده است. بدین منظور، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نمونه آماری، شامل 11 نفر از دانشجویان ورودی سالهای تا 1401 از دانشگاههای مختلف ایران که به کمک روش نمونه گیری گلوله برفی و قضاوتی انتخاب شده بودند، انجام و نتایج در قالب پرسشنامه دلفی فازی در اختیار نمونه آماری برای تأیید یا رد کدها قرار گرفت. یافته ها: در مجموع، 26 کد برای ایجاد انگیزش درونی و بیرونی تحصیلی در قالب پنج مقوله ارتقای سطح دانش و آگاهی، موقعیت شغلی بهتر، فرصتهای تحصیلی، جایگاه اجتماعی بهتر، مشارکت در توسعه و پیشرفت کشور احصا شد. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل یافته ها، هر دو عامل انگیزش بیرونی و درونی، تأثیر معناداری بر قصد ادامه تحصیل در مقطع تحصیلات تکمیلی دارند؛ اما با توجه به جامعه مورد مطالعه، عوامل بیرونی در ایجاد انگیزش تحصیلی تأثیر بیشتری داشته اند.
تأثیر رهبری تحول آفرین بر خودکارآمدی معلمان با نقش میانجی تسهیم دانش و فرهنگ مدرسه دانش محور
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
121 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه رهبری تحول آفرین بر خودکارآمدی معلمان با نقش میانجی تسهیم دانش و فرهنگ مدرسه دانش محور بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 1403-1402 بود، که از میان آنها 210 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های خودکارآمدی تدریس (اسچانن و همکاران، 2001)، رهبری تحول آفرین (دوستدار و همکاران، 1395)، تسهیم دانش (جاکوبز و گرت روود، 2007) و فرهنگ مدرسه دانش محور (فیگوایردو، 2016) جمع آوری گردید و از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها نشان داد که مدل مفهومی پژوهش از برازش دارد و در آن رهبری تحول آفرین بر خودکارآمدی معلمان با نقش میانجی تسهیم دانش و فرهنگ مدرسه دانش محور تأثیر معناداری دارد.
بازشناسی شایستگی های شخصیتی کارآفرینان با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ویژگی های شخصیتی کارآفرینان، یکی از عوامل کلیدی موفقیت آن ها در مواجهه با چالش ها و بهره برداری از فرصت هاست؛ با این حال، تاکنون چارچوب جامعی برای شناسایی و طبقه بندی این ویژگی ها، به عنوان شایستگی های کارآفرینی تدوین نشده است. پژوهش حاضر با هدف پُر کردن این شکاف، به مرور و طبقه بندی نظام مند ویژگی های شخصیتی به عنوان شایستگی های کارآفرینی پرداخته و تلاش کرده است تا چارچوبی جامع ارائه دهد.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و به شیوه اسنادی انجام شده است. ۶۰ منبع از پایگاه های وب آو ساینس، اسکوپوس و گوگل اسکالر که بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ منتشر شده اند، بررسی و تحلیل شده اند. از روش فراترکیب و تحلیل محتوای کیفی برای ترکیب و تحلیل داده ها استفاده شد. شاخص کاپای کوهن با مقدار 851/0 نشان دهنده توافق زیاد تحلیلگران در طبقه بندی مضامین است.یافته ها: ویژگی های شخصیتی شناسایی شده به عنوان شایستگی های کارآفرینی عبارت اند از: انگیزاننده (پیشرفت گرایی، استقلال طلبی، قدرت طلبی، رقابت طلبی، ریسک پذیری)، پویایی و اشتیاق (خودانگیختگی، انرژی و شور، اعتمادبه نفس، خودپنداره مثبت، خوش بینی، پیشگامی، اشتیاق به یادگیری)، مسئولیت پذیری (پشتکار، تعهد، عملگرایی)، پایداری (استقامت، مرکز کنترل درونی، تاب آوری)، انعطاف پذیری (تطبیق پذیری، پذیرش تجربیات جدید) و شناختی (کنجکاوی، خلاقیت، تحمل ابهام، دوراندیشی).نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه یک چارچوب جامع از شایستگی های شخصیتی کارآفرینان، به دانش موجود افزوده است. این چارچوب می تواند مبنایی برای تحقیقات آینده و طراحی برنامه های آموزشی و حمایتی برای کارآفرینان باشد. با توجه به شایستگی های شناسایی شده، سیاست گذاران و نهادهای آموزشی می توانند برنامه هایی هدفمند برای تقویت این شایستگی ها تدوین کنند که به بهبود عملکرد و افزایش احتمال موفقیت کارآفرینان منجر شود.
فرا تحلیل تعالی منابع انسانی مبتنی بر پیامدهای آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف اصلی این پژوهش تعالی منابع انسانی مبتنی بر آموزش با استفاده از رویکرد فرا تحلیل است. تحقیق حاضر از نظر هدف، توصیفی و از نظر نوع استفاده، کاربردی و از نظر نوع داده ها، یک تحقیق کمی محسوب می شود.روش شناسی پژوهش: جامعه مورد بررسی پژوهش شامل مقالات چاپ شده در نشریات علمی(علمی-پژوهشی) گروه مدیریت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در زمینه آموزش منابع انسانی در بازه زمانی_(بهار1395 تا بهار1401) که 10 مورد با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند به عنوان نمونه وارد فرآیند فرا تحلیل شدند. یافته ها: پژوهش های برگزیده با استفاده از نرافزار CAM2 نرم افزار جامع فرا تحلیل مورد سنجش و تحلیل قرار گرفتند. پایایی تحقیق شامل پایایی شناسایی از طریق داوران در انتخاب پژوهش ها و طبقه بندی لازم، پایایی گدگذاری از طریق توافق داوران درباره به کار گیری مفاهیم خاص با کد گذاری متغیر ها، پایایی سطح معنی داری و اندازه اثر از طریق توافق در محاسبات اندازه اثر بین دو فرا تحلیل گر مورد سنجش قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که مهم ترین پیامدهای آموزش منابع انسانی به ترتیب؛ دانش(420/0)، عملکرد (419/0)، توسعه حرفه ای (419/0)، توانمند سازی(416/0)، احساس خود سامانی(411/0) و ......... دارای بیشترین اندازه اثر و کارآمدی (374/0)؛ ارتقاء نظم(393/0) دارای کم ترین اندازه اثر می باشند.بحث و نتیجه گیری: با بررسی مطالعات پیشین این نتیجه حاصل شد که مهم ترین پیامدهای آموزشی شامل: عملکرد، احساس اعتماد، سرمایه اجتماعی، نگرش، ارتقاء نظم، توسعه حرفه ای، تسهیم دانش، کارآمدی، عملکرد شغلی، احساس مؤثر بودن، توانمندسازی، مهارت، دانش، احساس شایستگی، خودکارآمدی شغلی، احساس خودسامانی و موفقیت شغلی گزارش و تحلیل گردید که سازمان ها و جوامع آماری متعدد به منظور رشد و توسعه خود با بهره-گیری از فرآیند آموزش به برخی از این پیامد ها دست یافته اند.
تحلیل کیفی تجربیات کارآفرینان در حوزه توسعه پایدار و محیط زیست در استارتاپ های فناوری محور
حوزههای تخصصی:
توسعه راه حل های پایدار و دوستدار محیط زیست در دنیای امروز از اهمیت بالایی برخوردار است. استارتاپ های فناوری محور با نوآوری و استفاده از فناوری های پیشرفته نقش مهمی در تحقق این اهداف دارند. این مطالعه به تحلیل کیفی تجربیات کارآفرینان در حوزه توسعه پایدار و محیط زیست در استارتاپ های فناوری محور می پردازد. این مطالعه کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها از 25 کارآفرین فعال در حوزه توسعه پایدار و محیط زیست در استارتاپ های فناوری محور استفاده کرد. اشباع نظری به دست آمد و داده ها با استفاده از نرم افزار NVivo تحلیل شدند. چهار موضوع اصلی از تحلیل داده ها استخراج شد: چالش های مالی و سرمایه گذاری، چالش های تکنولوژیکی، چالش های محیط زیستی و فرصت ها و مزایای استارتاپ های فناوری محور. هر موضوع شامل زیرمجموعه ها و مفاهیم مختلفی بود که تجربیات و دیدگاه های متنوع کارآفرینان را منعکس می کند. این مطالعه نشان می دهد که استارتاپ های فناوری محور در حوزه توسعه پایدار و محیط زیست با چالش های متعددی مواجه هستند اما فرصت های قابل توجهی نیز دارند. شناسایی و مدیریت این چالش ها و بهره گیری از فرصت های موجود می تواند به بهبود عملکرد و پایداری این استارتاپ ها کمک کند
ارائه مدل ساختاری کاهش نفرت از برند در صنعت لوازم خانگی ایران با رویکرد ترکیبی فراترکیب و مدل سازی ساختاری تفسیری
حوزههای تخصصی:
در گذشته، محققان حوزه مدیریت برند بیشتر به جنبه ها و نگرش های مثبت نسبت به برند توجه داشته اند. اما امروزه، تأثیرات منفی مشتریان نسبت به برند و درک منفی از آن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، زیرا این موضوع می تواند سودآوری سازمان ها و رضایت مشتریان را افزایش دهد. هدف این پژوهش، ارائه مدلی مفهومی برای کاهش نفرت از برند در میان مشتریان است. در این پژوهش، در ابتدا با توجه به رویکرد فراترکیب، با جستجو در پایگاه اسکوپوس و استفاده از واژگان کلیدی مرتبط با نفرت از برند، 488 مقاله یافت شد. با حذف مقالات نامرتبط و نامطلوب بر اساس چرخه صورت گرفته در نهایت 91 مقاله مرتبط باقی ماند. در این بررسی، 10 عامل مؤثر بر کاهش نفرت از برند شناسایی شد و با نظرات 13 خبره و استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری، مدل مفهومی به منظور کاهش نفرت از برند در صنعت لوازم خانگی ایران طراحی گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل کیفیت ارتباطات، پاسخگویی به شکایات و خدمات پس از فروش به عنوان عوامل زیر بنایی مدل شناخته می شوند. بهبود این عوامل می تواند ساختار کاهش نفرت از برند را تقویت کند. این یافته ها با پژوهش های قبلی همخوانی دارد و نشان می دهد که توجه به مسائل زیست محیطی و بهبود آن ها تاثیر مثبتی بر مسئولیت اجتماعی برند، بروز بودن محصول و تحویل به موقع دارد. این عوامل می توانند تجربه مشتری را بهبود بخشند و تناسب قیمت و کیفیت را بهتر درک کنند، که در نهایت منجر به تبلیغات دهان به دهان مثبت و کاهش نفرت از برند خواهد شد.این پژوهش به مدیران صنعت لوازم خانگی پیشنهاد می کند تا با تمرکز بر عوامل پایه ای و توجه به مسائل زیست محیطی، در کاهش نفرت از برند موفق تر عمل کنند. یافته های این پژوهش سرنخ های مهمی برای پژوهشگران علاقه مند به این حوزه فراهم می کند تا با شناخت بهتر این عوامل، مدل های مفهومی پویاتری را ارائه دهند.
طراحی مدل عوامل موثر بر قصد خرید مشتریان با تبیین نقش تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
با تکنولوژی های جدید دیجیتال، فرآیند تصمیم گیری مصرف کننده یک فعالیت مداوم و تعاملی است که فروشندگان را ملزم می کند تا ذهنیت جامع تری را اتخاذ کنند و بازاریابان استراتژیهای خلاقانه تری برای غلبه بر رقبا در محیط رقابتی داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل عوامل تاثیرگذار بر قصد خرید مشتریان با تبیین نقش تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی در بانک ملی ایران انجام شد. از آنجایی که بازاریابان بانک به دنبال ایجاد روابط سودآور با مشتریان هستند پیشرفت در تکنولوژی فرصتی برای آنهاست که با درک بهتر و تعاملات بیشتر با مشتریان امکان ارایه خدمات جدید را فراهم کنند. پژوهش از حیث روش، ترکیبی با منطق استقرایی در بخش کیفی و قیاسی در بخش کمی و از حیث هدف، بنیادی است. در بخش کیفی از نظریه داده بنیاد استفاده شد. داده های بخش کیفی با انجام ۱۴ مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بانک ملی، مدیران و رؤسای بانک و بازاریابان که به روش نمونه گیری هدفمند و با رویکرد گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدندُ، بدست آمد و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته داده ها از ۴۱۷ نفر از مشتریان شعب منتخب براساس روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی برای بررسی آمار توصیفی از نرم افزار آماری SPSS ۲۳ و در بخش آمار استنباطی از روش مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزیی توسط نرم افزار آماری آماری Smart PLS۳ استفاده شد.
بررسی رابطه بین جو سازمانی و رفتار نوآورانه با توجه به نقش میانجی خلاقیت کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
103-117
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خلاقیت کارکنان در رابطه بین جو سازمانی با رفتار نوآورانه صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهر شیراز به تعداد 665نفر بوده است. از این جامعه آماری به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه نوآوری (پراجگو و هوسل(2003)، خلاقیت رندسیب(1979) و جو سازمانی هالپین و کرافت(2000) استفاده شد. روایی محتوایی و سازه و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آزمون کرونباخ بررسی و تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج نشان داد رفتار نوآورانه با جو سازمانی و خلاقیت ارتباط مثبت دارد. همچنین نتایج نشان داد جو سازمانی با رفتار نو آورانه و خلاقیت رابطه مثبت و معنادار دارد؛ و خلاقیت با رفتار نوآورانه رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد خلاقیت نقش میانجی در رابطه بین جو سازمانی با رفتار نوآورانه ایفا می کند.
مدل سازی قیمت تمام شده خدمات بانکی با استفاده از روش هزینه یابی مبتنی بر فعالیت و پویایی شناسی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
206 - 229
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: پاسخگویی به نیاز سهامداران و سرمایه گذاران، کسب سود و درآمد و پوشش هزینه های جاری از بزرگ ترین اهداف هر واحد اقتصادی است. بانک ها و مؤسسه های مالی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و محاسبه و درک هزینه از مهم ترین فعالیت های آن ها به شمار می رود. رشد سازمان ها در دنیای رقابتی امروز نیازمند اتخاذ استراتژی های مناسب درجهت افزایش کیفیت خدمات و محصولات و کاهش قیمت تمام شده آن ها است. برای رسیدن به این هدف در اختیار داشتن ابزاری برای تحلیل هزینه های مرتبط و سیاست گذاری در زمینه بهای تمام شده خدمات و محصولات اهمیت بسزایی دارد. در عصر حاضر، شرکت هایی که از سیستم هزینه یابی سنتی استفاده می کردند، مجبور به کنارگذاری سیستم قدیمی خود و پذیرش سیستم های هزینه یابی جدیدتر شده اند. سیستم های هزینه یابی سنتی عمدتاً از اندازه گیری های حجمی برای تخصیص هزینه ها استفاده می کردند؛ اما سیستم های هزینه یابی مدرن باید پویا و انعطاف پذیر باشند و امکان محاسبه انواع مختلف هزینه ها از جمله محصولات، فعالیت ها، کانال های توزیع و مشتریان را با در نظر گرفتن همه تنوع و پیچیدگی هایی که مشخص کننده فرآیندهای تولید و کسب وکار مدرن هستند، فراهم کنند. در این پژوهش، مدلی برای محاسبه بهای تمام شده خدمات بانکی مبتنی بر هزینه یابی بر مبنای فعالیت طراحی و ارائه شده است.
روش ها: با توجه به شاخص ها و تعاریف موجود از انواع روش پژوهش، پژوهشی حاضر از نوع توسعه ای-کاربردی است. با توجه به وجود عوامل مختلف تأثیرگذار بر قیمت تمام شده و اثرات غیرخطی و حلقوی آن ها و در نظر گرفتن بانک به عنوان یک سیستم پیچیده، از روش پویایی شناسی سیستم ها برای مدل سازی بهره گرفته شد. از نظر گردآوری داده ها، این پژوهش از نوع توصیفی است. روش های گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای شامل بررسی منابع و مراجع موجود در زمینه هزینه یابی بر مبنای فعالیت و اصول پویایی شناسی سیستم ها، شبیه سازی های صورت گرفته در خصوص بهای تمام شده خدمات بانکی با رویکرد پویایی شناسی سیستم ها و منابع دیگر اعم از کتاب ها، مجلات، مقاله ها و پایان نامه های داخل و خارج از کشور از طریق کتابخانه های معتبر، مراکز جست وجوی اطلاعات و سایت های معتبر است.
یافته ها: در این پژوهش مدل های تفضیلی مربوط به دو محصول، یعنی محصول مضاربه و محصول سپرده طراحی شده است؛ سپس نمودارهای علت و معلولی و نرخ و حالت آن ها رسم شده و پس از آزمون مدل ها، سیاست های پیشنهادی طراحی و مقایسه شده اند. در این پژوهش، چهار سیاست ارتقای بهره وری، تعدیل نیروی انسانی، بازمهندسی فرایندهای کسب وکار و مکانیزه کردن فرایندها برای بهبود رفتار سیستم پیشنهاد شده است. برای انتخاب بهترین سیاست، یعنی سیاستی که بتواند بیشترین میزان کاهش هزینه ها را در دوره مشابه به دنبال داشته باشد، همه سیاست ها با هم مقایسه شدند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که سیاست مبتنی بر مکانیزه شدن و بازمهندسی فرآیندها سیاست بهتری هستند؛ بنابراین سیاست گذاری عمومی بانک برای کاهش قیمت تمام شده محصولاتش می تواند ترکیبی از بازمهندسی فرایندها و بعد مکانیزه کردن آن ها باشد.
نتیجه گیری: با درنظرگرفتن محیط پویای کسب وکار و بانک به عنوان یک سیستم پیچیده که در آن متغیرهای زیادی از یکدیگر تأثیر پذیرفته و بر روی هم تأثیر می گذارند، از رویکرد پویایی شناسی سیستم ها برای مدل سازی بهای تمام شده خدمات بانکی استفاده شد. نتایج شبیه سازی نشان می دهد سیاست گذاری عمومی بانک برای کاهش قیمت تمام شده محصولاتش می تواند ترکیبی از بازمهندسی فرایندها و مکانیزه کردن آن ها باشد.
کارکردهای یادگیری استراتژیک در نوآوری سبز و عملکرد پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
299 - 316
حوزههای تخصصی:
رقابت و موفقیت در صنایع گوناگون با مفهوم پایداری عملکرد ترکیب شده است و حرکت به سوی عملکرد پایدار همواره چالش جدی و مقدمه ای جهت دستیابی به توسعه پایدار در سیستم اقتصادی هر کشور است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر نوآوری سبز بر عملکرد پایدار شرکت های تولیدی و صنعتی با تحلیل نقش میانجی یادگیری استراتژیک است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل مدیران 197 شرکت کوچک و متوسط فعال در شهرک صنعتی بوعلی استان همدان بودند که تعداد 125 نفر از مدیران این شرکت ها با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها حاکی از تأثیر مثبت نوآوری سبز بر یادگیری استراتژیک و عملکرد پایدار شرکت های تولیدی و صنعتی است. علاوه براین، یادگیری استراتژیک نقش میانجی بین نوآوری سبز و عملکرد پایدار دارد. نتایج نشان می دهند، نوآوری سبز و یادگیری استراتژیک از عوامل مهم اثرگذار بر عملکرد پایدار هستند. همچنین، نتایج در حوزه مباحث نوآوری سبز، یادگیری استراتژیک و عملکرد پایدار، نوآوری های نظری به همراه داشته و به مدیران و ذی نفعان صنایع گوناگون در درک چگونگی تأثیرگذاری نوآوری سبز بر عملکرد پایدار با تأکید بر یادگیری استراتژیک کمک می کند.
مدلی برای کار عاطفی در سازمان های خدماتی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
155 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل جامع کار عاطفی در سازمان های خدماتی است. رویکرد تحقیق حاضر کیفی، از لحاظ روش، توصیفی و از نظر هدف، توسعه ای است. با توجه به وجود پیشینه ی مناسب، هدف اصلی پژوهش حاضر، مرور نظام مند مفهوم کار عاطفی است. بدین منظور، پژوهش های داخلی و خارجی پیرامون کار عاطفی در بازه زمانی 1983 تا 2023 در نظر گرفته شد که با بررسی های اولیه 80 پژوهش کمی و کیفی برای مطالعه دقیق تر انتخاب شد. به عنوان یافته های پژوهش، مدل کار عاطفی را می توان در قالب پنج مضمون فراگیر، 14 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه دسته بندی نمود.ابعاد کار عاطفی، عوامل مؤثر، عوامل تعدیلگر، عوامل میانجی و پیامدها، پنج مضمون فراگیر در مدل کار عاطفی را تشکیل می دهند. تعداد تعاملات، تنوع هیجانات، شدت هیجانات و مدت زمان تعامل، مؤلفه های شغلی کار عاطفی را تشکیل می دهند. اقدام سطحی، اقدام عمیق و ابراز احساسات واقعی، مؤلفه های رفتاری کار عاطفی است. عوامل مؤثر کار عاطفی شامل ویژگی های جمعیت شناختی، شخصیتی، شغلی و موقعیتی، و عوامل نگرشی و سازمانی است. همچنین پیامدهای کار عاطفی، به صورت وضعیت سلامت فرد، پیامدهای نگرشی و سازمانی، و نگرش و رفتار مشتری طبقه بندی می شود. میانجی های کار عاطفی به صورت وضعیت سلامت فرد و ویژگی های نگرشی و سازمانی تفکیک می شود. در نهایت تعدیلگرهای کار عاطفی به صورت ویژگی های فردی، ویژگی های شغلی و ویژگی های نگرشی و سازمانی دسته بندی می شود. نتایج پژوهش حاضر با تقویت دید جامع نسبت به کار عاطفی، به سازمان ها در جهت افزایش کیفیت کار عاطفی کارکنان و کاهش آسیب های کار عاطفی یاری می رساند.
شناسایی پیامدهای پنهان سازی دانش منابع انسانی با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
218 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی پیامدهای پنهان سازی دانش منابع انسانی و توسعه مدل ساختاری و روابط علی بین آن ها با رویکرد ترکیبی است. روش شناسی پژوهش از نظر فلسفه پژوهش؛ پارادایم عمل گرا، و از نظر رویکرد ترکیبی؛ در فاز اول کیفی و در فاز دوم کمی می باشد و از نظر استراتژی پژوهش؛ پیمایشی است. جامعه آماری بخش کیفی شامل 34 مقاله از 45 مقاله مربوط به بازه زمانی 2000 تا 2023 و مرتبط با پیامدهای پنهان سازی دانش منابع انسانی است. در بخشی کمی پژوهش نیز جامعه آماری شامل 10 نفر از خبرگان حوزه مدیریت دانش بوده است. در فاز اول که فاز کیفی پژوهش است، داده هایی از تحلیل محتوای مقالات مرتبط با پنهان سازی دانش به دست آمد که در آن 16 پیامد پنهان سازی دانش شناسایی گردیده است. در مرحله دوم، دلفی فازی به منظور انتخاب مهم ترین آن ها اتخاذ شده است و در نهایت 8 عامل شناسایی گردیده است. در مرحله بعد، مدل ساختاری این عوامل با روش مدل سازی ساختاری تفسیری تدوین شده است. سپس با استفاده از تحلیل میک مک، عوامل براساس قدرت نفوذ و وابستگی طبقه بندی شده اند. در پایان، مدل دیمتل فازی به منظور تحلیل روابط علی بین عوامل اتخاذ شده است. نتایج نشان داد که عدم توانمندسازی، مهم ترین پیامد پنهان سازی دانش منابع انسانی است و عدم خلاقیت و نوآوری، کیفیت پایین تصمیم گیری، عدم تعهد سازمانی، نارضایتی شغلی، عدم توسعه سازمانی، ضعف عملکرد و تمایل به جابجایی و ترک خدمت، از دیگر پیامدهای پنهان سازی دانش منابع انسانی می باشند. در پایان، مدل پیشنهادی نویسندگان در زمینه پنهان سازی دانش منابع انسانی براساس نتایج ارائه شده است.