فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
همکاری بین دانشگاه و صنعت به معنای عبور از مرزهای قانونی، سازمانی و سایر مرزهای فرهنگی بین طرفین است. در میان اشکال مختلف مشارکت بین سازمانی، همکاری بین دانشگاه و صنعت به عنوان یک گزینه بالقوه قدرتمند برای تحریک پیشرفت های فناوری و نوآوری از طریق افزایش جریان دانش در بخش های مختلف صنعتی و تحریک سرمایه گذاری های بخش خصوصی در تحقیق و توسعه مطرح شده است. همکاری دانشگاه و صنعت (UIC) را می توان به عنوان یک تکنیک برد-برد در نظر گرفت که به نفع هر دو طرف می باشد. دانشگاه ها اخیراً شاهد کاهش بودجه عمومی و افزایش رقابت سایر سازمان های تحقیقاتی بوده اند. در نتیجه، شروع به جستجوی منابع مالی جدید کرده و متوجه شده اند که همکاری با صنایع ممکن است گزینه مناسبی برای تکمیل طرح های تحقیقاتی آن ها باشد. از طرف دیگر، صنایع به دلیل توسعه سریع فناورانه و جهانی شدن مجبور به سرعت بخشیدن به فرآیندهای نوآوری خود شده اند. پژوهش حاضر مطالعه ای کاربردی، توسعه ای است و رویکرد توصیفی دارد که به شیوه فراترکیب و با تحلیل داده های کتابخانه ای با روش شش مرحله ای سندلوسکی و باروسو در مرور نظاممند مطالعات پیشین انجام گرفته است. در این شیوه پژوهش، با تکنیک تحلیل محتوا و کدگذاری باز و محوری به بررسی یافته های مطالعات موجود پرداخته می شود. در مطالعه حاضر با اجرای فرآیند جستجو و تحلیل مقالات تعداد ۶۷ مقاله از پایگاه های داده WOS و SCOPUS شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل و کدگذاری قرار گرفت. از تحلیل محتوای مقالات انتخاب شده تعداد ۳۴ کد مفهومی و ۶ مقوله اصلی شناسایی گردید. برای این اساس مقوله های اصلی شناسایی شده عبارتند از: اهداف همکاری، مدیریت مالکیت فکری، مکانیزم های همکاری، بازیگران و ذینفعان، موانع و چالش ها، عوامل موفقیت. بر اساس این ابعاد همکاری صنعت و دانشگاه قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است. مزایای متعددی را در همکاری و تعامل بین دانشگاه و صنایع می توان مشاهده کرد. همکاری دانشگاه و صنعت به شرکت ها این امکان را می دهد تا مشکلات خود را حل نمایند، از طرف دیگر برای دانشگاه این فرصت را فراهم می کند که تجربیات ارزشمند و مشکلات دنیای واقعی را درک نموده و به زمینه های پژوهشی جدید دست یابند. هم دانشگاه ها و هم صنایع انتظارات زیادی از برقراری این مشارکت و نتایجی که ممکن است از این همکاری حاصل شود، دارند. اشتراک دانش و منابع و امکانات مختلف در فرآیند این همکاری، به عنوان راهی برای کمک به شرکت ها برای رقابتی تر شدن و ارتقای آموزش، نوآوری و دستیابی به منابع پایدارتر برای دانشگاه ها مطرح می باشد.
تحلیل حقوقی قرارداد انتقال بیمه نامه عمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
287 - 298
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: برای ایجاد بازار ثانویه بیمه عمر که طی آن دارندگان بیمه نامه های عمر به سهولت بتوانند بیمه نامه های خود را به فروش برسانند ضروری است مبانی حقوقی و آثار انتقال بیمه نامه عمر شناسایی و بررسی شود تا قواعد حاکم بر این بازار نیز شناسایی شود. در این راستا این تحقیق در پی آن است که چالش های حقوقی انتقال بیمه نامه عمر از یک شخص به شخص دیگر را بررسی کند.روش شناسی: تحلیل حقوقی با استفاده از متون حقوقی موجود از جمله کتب فقهی، حقوقی و مقالات منتشرشده داخلی و خارجی صورت می پذیرد. بر این اساس روش کار در این مقاله، روش کتابخانه ای و تحلیلی و توصیفی خواهد بود. بدین ترتیب که ابتدا مبانی فقهی و حقوقی انتقال بیمه عمر بررسی و در ادامه ماهیت قرارداد انتقال مطالعه و در نهایت آثار و احکام ناشی از این انتقال تحلیل می شود.یافته ها: در خصوص قواعد حاکم بر بیمه عمر در نظام حقوقی ایران برخلاف بسیاری از نظام های حقوقی دنیا قوانین زیادی به تصویب نرسیده است و این بخش مورد غفلت قانون گذار قرار گرفته است. همین امر زمینه ساز بروز اختلاف نظر در خصوص احکام مربوط به این بیمه است. عمده مقررات مربوط به بیمه نامه عمر را در ایران باید از میان شرایط عمومی بیمه نامه عمر استخراج کرد و قانون در خصوص غالب موارد ساکت است.نتیجه گیری: این مقاله نشان می دهد که امکان انتقال بیمه نامه عمر و استخراج احکام حاکم بر این انتقال براساس قوانین و مقررات فعلی در نظام حقوقی ایران با استفاده از مقررات عام و کلی تا حد زیادی وجود دارد. براساس اصل آزادی انتقال قرارداد، منتقل کردن هر قراردادی که قائم به شخص نباشد مجاز است. آثار ناشی از این انتقال به صورت مشروح در مقاله مورد توجه قرار گرفته است.
بودجه ریزی کارآفرینانه در بودجه دولتی ایران: موانع و راه کارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
11 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف: جدیدترین رویکرد در بودجه ریزی، بودجه ریزی کارآفرینانه است. در این رویکرد برنامه های استراتژیک، محرک های انگیزشی و پاسخ گویی، در چارچوب بودجه با یکدیگر ادغام می شوند و با شهروندان به عنوان یک بسته کلی، ارتباط برقرار می شود. موفقیت بودجه کارآفرینانه، بر اساس بودجه بندی عملکرد پیشین آن بنا شده است که نیاز دارد به بیان مأموریت، اهداف سنجش پذیر، اقدام های عملکردی برای کارایی و اثربخشی و حلقه های بازخورد برای به کارگیری از نظرسنجی رضایت شهروندان و گروه های متمرکز. بودجه بندی عملکرد پاسخ گویی را مدنظر قرار می دهد و مسئولیت آن را متوجه رؤسای بنگاه و مدیران برنامه می کند. با توجه به پاسخ گویی و شاخص های عملکرد کافی، سیاست گذاران می توانند به سیستم های بوروکراتیک اعتماد کنند تا اختیار هزینه کردن بودجه را نامتمرکز سازند. در واقع، بودجه به مدیران سازمان، به صورت تخصیص یک جا پرداخت می شود تا هر طور که صلاح می داند، آن را اداره کند. در ازای این اعتماد چشمگیر به مدیران دولتی، انتظار می رود که آن ها بر اساس دستاوردهای عملکرد خود، شواهدی از موفقیت در دستاوردها را ارائه دهند. در ایران و در سال های اخیر، بر حرکت به سمت طراحی بودجه، بر اساس بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد، تأکیدهای زیادی شده است؛ اما به طور کلی، بودجه ریزی در ایران معمولاً ترکیبی از دو نوع بودجه ریزی افزایشی و برنامه ای بوده است. می توان این گونه استدلال کرد که به دلیل وجود نقاط مشترک فراوان، بین بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد و بودجه ریزی کارآفرینانه، تلاش در جهت کارآفرینانه شدن بودجه در کشور، نه تنها با برنامه های گذشته منافاتی ندارد، بلکه تکمیل کننده آن ها خواهد بود. در پژوهش حاضر، در وهله اول، به دنبال شناخت موانع کارآفرینانه شدن بودجه دولتی ایران و در وهله دوم، پیشنهاد راه حل های مقتضی بوده ایم.
روش: رویکرد این پژوهش، کیفی تحلیل مضمون و مطابق با تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۸ تن از خبرگان، مجریان و صاحب نظران بودجه ریزی عمومی است. در این پژوهش نخست با استفاده از روش کتابخانه ای و مرور کتاب ها و مقاله های داخلی و خارجی، به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته خواهد شد. سپس داده های اولیه پژوهش، بر اساس پیشینه پژوهش و مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری و اطلاعات مصاحبه ها، کدگذاری می شود.
یافته ها: موانع بر سر راه کارآفرینانه شدن بودجه دولتی ایران، در پنج گروه قانونی (شکاف میان بودجه و اسناد بالادستی، انعطاف ناپذیری قوانین، ضعف قوانین مالیاتی، فقدان شفافیت، عدم بازنگری در سازمان های گیرنده بودجه)، تنظیم دستگاهی (ضعف ساختار اداری، فرهنگ غلط سازمانی، فقدان کارآفرینی سازمانی، عدم تخصص گرایی و شایسته سالاری، حکم فرمایی نظام چانه زنی)، تصویبی (رابطه مجلس و دولت، ساختار منافع، صلاحیت فنی نمایندگان، حاکمیت دیدگاه محلی و منطقه ای)، اجرایی (رانت نفت، ناکارآمدی دولت، مشکلات فنی و ساختاری، حاکمیت دیدگاه های سیاسی و ایدئولوژیک، بی ثباتی اقتصادی) و نظارتی (رویکرد سنتی، تعدد نهادهای نظارتی، فقدان نظارت همگانی) طبقه بندی شدند که ذیل هر یک مهم ترین موارد مربوطه معرفی و شرح داده شده است.
نتیجه گیری: با تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها و بازبینی و تعمیق در مضمون های فراگیر به دست آمده، سه مؤلفه ساختار حاکمیتی، به کارگیری نابجای درآمدهای نفتی و ضعف تولید داخلی و ضعف جامعه مدنی را می توان ریشه های بروز مشکلات و موانع دیگر در جهت استقرار بودجه ریزی کارآفرینانه در کشور دانست. به این ترتیب، راه کارهای استقرار این سیستم بودجه ریزی در کشور از مسیر حل این موارد می گذرد.
طراحی الگوی مدیریت سمت تقاضا در حوزه انرژی برق با رویکرد حکمروایی همکارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
27 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت سمت تقاضا در بخش مصرف انرژی برق، راهبردی کلیدی برای دولت هاست تا زمان و مقدار مصرف انرژی برق را در دوره های زمانی خاصی از سال، مانند تابستان و روزهایی از زمستان کنترل کنند. در سال های اخیر، اغلب مطالعات انجام شده در حوزه مدیریت سمت تقاضا، به جنبه های فنی و مهندسی مرتبط با این راهبرد، مانند هوشمندسازی شبکه های برق و به اصطلاح کنترل پذیری یا رؤیت پذیری مصرف مشترکان برق معطوف بوده است و به نقش مصرف کننده، به عنوان محل اصلی شکل گیری تقاضای برق، کم توجهی شده است. به عبارت دیگر، جنبه اجتماعی راهبرد مدیریت سمت تقاضا، در سایه مطالعات مربوط به جنبه های فنی این راهبرد نادیده گرفته شده است. این پژوهش، به دنبال طراحی الگوی مدیریت سمت تقاضا در بخش برق با توجه به نقش گروه های مختلف، ذی نفعان یا مصرف کنندگان در ایران و با در نظر گرفتن چارچوب حکمروایی همکارانه بوده است.
روش: این پژوهش، در دو مرحله کیفی و کمّی انجام شد. در مرحله اول و بر اساس رهیافت برساختگرا در نظریه پردازی داده بنیاد، الگوی مدیریت سمت تقاضای برق در ایران با استفاده از فرایند کدگذاری روی داده های حاصل از انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته ارائه شد. این مصاحبه ها با خبرگان دانشگاهی و مدیران اجرایی در دانشگاه ها، بخش دولتی و بخش خصوصی انجام گرفت و مصاحبه ها تا زمان اطمینان از تحقق اشباع نظری ادامه یافت. در مجموع ۱۹ مصاحبه انجام شد و مصاحبه شوندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در مرحله دوم پژوهش حاضر، الگوی به دست آمده در مرحله اول اعتبارسنجی شد. اعتبارسنجی از طریق پرسیدن نظر کارشناسان خبره فعال در وزارت نیرو با استفاده از پرسش نامه و سپس، تحلیل داده های جمع آوری شده بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری در بستر نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد. تعداد مشارکت کنندگان در مرحله دوم پژوهش ۱۹۸ نفر بود که به روش نمونه گیری اتفاقی ساده انتخاب شدند. کفایت نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران تأیید شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش، چهار دسته متغیر برای مدیریت سمت تقاضای برق شناسایی کرد که عبارت اند از: استراتژی های دولت، شرایط نخستین همکاری، چرخه همکارانه و پیامدها. همچنین برای هریک از این متغیرها نیز سه مؤلفه کلیدی شناسایی شد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از چارچوب حکمروایی همکارانه، در مدیریت اثربخش سمت تقاضای برق در ایران نقش مؤثری ایفا می کند و همچنین، راهبردهای وزارت نیرو و چرخه همکارانه در تحقق اهداف مدیریت سمت تقاضا نقش تعدیل کننده چشمگیری دارند.
بررسی تأثیر سبک رهبری پیش نمون بر اثربخشی رهبر: نقش میانجیگری تمامیت ادراک شده و تعدیلگری تبادل رهبر - رهبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
149 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف: فرض اصلی نظریه هویت اجتماعی این است که برخی رهبران، معرفِ هویت گروه خود هستند؛ بنابراین آن چیزی را تجویز می کنند که می بایست پیروان به عنوان عضو گروه درباره آن بیندیشند، احساس کنند و انجام دهند. در این راستا، رهبری پیش نمون به سبکی از رهبری اشاره می کند که در آن، رهبر به مثابه نماینده هویت گروهی پیروان تلقی می شود و استانداردها، ارزش ها و هنجارهایی را بازتاب می دهد که اعضای گروه در آن ها مشترک اند و آن ها را از سایر گروه ها تمییز می دهد. مفهوم رهبری پیش نمون، از موضوعاتی است که دستِ کم در پژوهش های داخلی به آن کم توجهی شده است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی مفهوم رهبری پیش نمون در ارتباط با دیگر متغیرهای حوزه رهبری، یعنی اثربخشی رهبر، تمامیت ادراک شده رهبر و تبادل رهبر رهبر در جامعه آماری منتخب است.
روش: در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر رهبری پیش نمون بر اثربخشی رهبری پرداخته شد. در این میان نقش میانجی تمامیت ادراک شده رهبر و نقش تعدیلگرِ تبادل رهبر رهبر در رابطه بین این دو متغیر سنجیده شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان یکی از شرکت های فعال در زمینه خدمات مخابرات و فناوری اطلاعات بود که در قالب تیم های کاری فعالیت می کردند. به عبارت دیگر، در این شرکت فرایندهای سازمانی در قالب تیم های متشکل از چند عضو، یک رهبرِ تیم و سرپرست رهبر انجام می شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه های استاندارد استفاده شد. بر اساس آزمون های مدنظر و با استفاده از نرم افزار جی پاور، نمونه آماری ۲۹۳ نفر انتخاب شد. داده ها به کمک روش مدل سازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرم افزار اسمارت پی ال اس۳ تحلیل شدند.
یافته ها: تمام فرضیه های پژوهش، به جز فرضیه نخست، تأیید شدند. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد که رهبری پیش نمون، بر اثربخشی رهبر تأثیر مستقیم معناداری ندارد؛ اما این رابطه از طریق نقشِ میانجی تمامیت ادراک شده رهبر برقرار می شود. به سخن دیگر، رابطه میان رهبری پیش نمون و اثربخشی رهبر، به حلقه ای واسط نیاز دارد و تمامیت ادراک شده رهبر به عنوان متغیر میانجی، نقش این حلقه واسط را ایفا می کند. رهبری پیش نمون، بر تمامیت ادراک شده رهبر تأثیر معناداری می گذارد و اثر مثبت تمامیت ادراک شده رهبر بر اثربخشی رهبر نیز معنادار است. به علاوه، نتایج پژوهش نشان داد که تبادل رهبر رهبر، در رابطه میان رهبری پیش نمون و تمامیت ادراک شده رهبر اثر تعدیل کنندگی معناداری دارد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد این سبک رهبری، از طریق ادراک از تمامیت رهبر و تبادل رهبر رهبر، موجب افزایش اثربخشی رهبری تیم ها می شود و کاربست رهبری و حوزه شمولیت آن را تسهیل می کند. از دیدگاه نظری، پژوهش حاضر با معرفی متغیرهای جدید از قبیل رهبری پیش نمون و تبادل رهبر رهبر، می تواند نقطه شروع مناسبی برای تدقیق این مفاهیمِ کمتر بررسی شده در زمینه های مطالعاتی رهبری سازمان باشد و سهم یاریِ ویژه ای برای انجام پژوهش های آتی داخلی در این زمینه داشته باشد.
استخراج و اعتبارسنجی تعیین کننده های تجربه دیجیتال مشتری به روش آمیخته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
115 - 137
حوزههای تخصصی:
برای بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کارها، اهمیت مشتری در فضای اینترنتی به مراتب به منظور کسب مزیت رقابتی از مشتریان سنتی بیشتر است. از این رو، هدف اصلی این پژوهش استخراج و اعتبارسنجی تعیین کننده های تجربه دیجیتال است تا مشخص گردد چه عواملی تجربه دیجیتال مشتریان در فضای اینترنتی را شکل می دهند. این پژوهش به صورت کیفی و کمّی انجام شده که در بخش کیفی از شیوه پدیدار شناسی و در بخش کمَی از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. در بخش کیفی به صورت هدفمند و با 22 مصاحبه، اشباع نظری صورت گرفت. داده های مصاحبه به روش ون مانن تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج، تعیین کننده های تجربه دیجیتال مشتری در 19 مقوله فرعی، 7 مقوله اصلی شامل ارزش خرید، امنیت، تجربه دیجیتال هیجان، تجربه، سایت اپلیکیشن، آمیخته سنتی، خدمات پشتیبانی و پرداخت شناسایی و دسته بندی گردید. در بخش کمّی جهت اعتبارسنجی مؤلفه ها با استناد به یافته های بخش کیفی پرسش نامه تدوین و 432 پرسشنامه به صورت هدفمند جمع آوری شد. جهت اعتبار سنجی مؤلفه ها از تحلیل عاملی تأییدی به وسیله نرم افزار ایموس استفاده شد. بر اساس نتایج، کلیه مؤلفه ها مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، به مدیران و صاحبان کسب و کارها پیشنهاد می گردد برای ایجاد رضایت مشتریان به این عوامل توجه ویژه ای داشته باشند.
شناسایی موانع توسعه کارآفرینی سبز در فرآیند فرآوری محصولات صنعت سنگ ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
140 - 159
حوزههای تخصصی:
مسئله اقتصاد سبز، یکی از چالش های نوین کارآفرینان و صاحبان کسب وکارها می باشد که ریشه های آن در مفهوم توسعه پایدار نهفته است. توجه به ابعاد زیست محیطی در کنار ابعاد اقتصادی، مفهوم کارآفرینی پایدار را بسط داده و بر این اساس، تولید محصولات و خدمات پایدار با تکیه بر نوآوری های زیست محیطی، سرلوحه نظام های پیشرفته می باشد. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی موانع توسعه کارآفرینی سبز در فرآیند فرآوری محصولات صنعت سنگ ایران می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی-پیمایشی بود که با استفاده از روش آمیخته اکتشافی طی دو فاز کیفی و کمی انجام شد. در فاز کیفی، با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان، تعداد 28 مانع شناسایی و در قالب هفت دسته اصلی، دسته-بندی شدند. در بخش کمّی پژوهش نمونه آماری شامل 180 نفر از کارشناسان و کارآفرینان در صنعت سنگ ایران بودند و با استفاده از پرسشنامه، و بهره-مندی از روش تحلیل عاملی و تحلیل واریانس، عوامل اصلی و متغیرهای وابسته به هر عامل تحلیل شدند. نتایج نشان داد موانع آموزشی 21.261 درصد از کل واریانس متغیرها را به خود اختصاص داده و بیشترین تاثیر و اهمیت را در توسعه کارآفرینی سبز در فرآوری محصولات صنعت سنگ ایران دارد. پس از آن، موانع حمایتی و تشویقی، با 12.052، موانع فناورانه با 11.615 و موانع زیرساختی با 9.822، موانع قانونی با 4.023، موانع ترویجی و تبلیغی با 3.712 و موانع مدیریتی با 3.684 درصد از کل واریانس متغیرها، در رتبه های بعدی قرار گرفتند. در انتهای پژوهش پیشنهادهایی با توجه به نتایج تحقیق ارائه شد.
مدل های پیش بینی بازده سهام؛ برآورد توزیع بازده کل بازار و نوسانات آن بر پایه توزیع لاپلاس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در اغلب مدل های پیش بینی بازده، از بازده کل بازار به عنوان یکی از فاکتورهای موثر بر بازده اوراق بهادار استفاده می شود. در اکثر این مدل ها همچون مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای و بلک شولز، فرض بر نرمال بودن توزیع داده ها است. این در حالیست که توزیع بازده کل، لزوماً نرمال نبوده و اغلب تفاوت قابل توجهی با توزیع نرمال دارد. در صورت تایید چنین فرضیه ای، بازده موردانتظار پیش بینی شده توسط این مدل ها، کارآیی چندانی در تصمیم گیری های مالی نخواهد داشت. هدف این پژوهش، مدل سازی بازده کل بورس تهران براساس توزیع لاپلاس و بررسی تبعیت نوسانات بازده کل از توزیع موردنظر می باشد. جهت بررسی توزیع بازده روزانه کل و نوسانات هفتگی آن از داده های مربوط به یک دوره 15 ساله بین سال های1387 تا 1401و نرم افزار آماری R استفاده شده است. تحلیل داده ها نشان داد که بازده روزانه کل از توزیع لاپلاس پیروی کرده و نوسانات هفتگی بازده کل از توزیعی که براساس توزیع لاپلاس حاصل شده، تبعیت می کند. این یافته ها، بکارگیری مدل هایی با پیش فرض نرمال بودن بازده کل، جهت پیش بینی بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران را با چالشی اساسی مواجه می سازد و دلیلی واضح بر ناکارآمدی این مدل ها می باشد
الگوی آئین رفتار حرفه ای حسابرسان مستقل بر اساس دیدگاه انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مبنای بسیاری از عملکردهای حسابرسان را باید در رفتار و ارزش های آن ها جست وجو کرد، به همین دلیل توجه به رفتار حرفه ای و پیامدهای آن از اساسی ترین موضوعات پژوهشی در حوزه های سازمانی است. هدف از این پژوهش طراحی الگوی داده بنیاد آئین رفتار حرفه ای حسابرسان مستقل بر اساس دیدگاه انتقادی از دیدگاه خبرگان حرفه است. پژوهش حاضر آمیخته (کیفی– کمی) است که بخش کیفی به روش گراندد تئوری انجام شد. 17 نفر نخبگان حسابرسی، با نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و در بخش کمی 170 نفر از حسابرسان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای تحلیل داده های کیفی از تکنیک گراندد تئوری استفاده شد. در بخش کمی از روش های آماری توصیفی و استنباطی و نرم افزار spss19 استفاده شد. با انجام کدگذاری در بعد عوامل محیطی (شاخص های اقتصادی و رقابتی)، عوامل سازمانی (حاکمیت شرکتی، فرهنگ سازمانی و رهبری اخلاقی)، ارزش های فردی (شاخص های ارزش های دینی و ارزش های اخلاقی)، عوامل اجتماعی (مسئولیت اجتماعی) و عوامل فردی (درستکاری حسابدار، شایستگی و صلاحیت حرفه ای، رازداری و بی طرفی) شناسایی شدند. رفتارحرفه ای حسابرسان مستقل در حسابداری پدیده ای دفعی نیست، نیازمند شکل گیری برخی شرایط و انجام برخی استراتژی ها است که منجر به پیامدهایی محسوسی می گردد و فرد را در انتخاب صحیح رهنمون می نماید.
An alternative prioritization method in the presence of contextual variables: A case on gas companies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of System Management, Volume ۱۰, Issue ۳, Summer ۲۰۲۴
119 - 128
حوزههای تخصصی:
After assessing the efficiency of the units under evaluation, determining their ranking becomes a critical concern for decision-making. Ranking methodologies rely on specific unit inputs and outputs, but some variables affecting unit performance are not directly observable and are termed contextual variables. Thus, the primary objective of this research is to introduce a ranking methodology that incorporates these variables. To achieve this, a two-step approach is employed. Firstly, the Data Envelopment Analysis (DEA) technique calculates efficiency scores for each Decision-Making Unit (DMU), considering its unique inputs and outputs. Subsequently, the linear regression method is applied to assess the impact of contextual variables on efficiency. Finally, efficiency scores are modified by removing the impact of contextual variables, enabling unit ranking. To illustrate this proposed methodology, we conducted a performance evaluation of provincial gas companies in Iran. The evaluation covered four periods, from 2013 to 2016.
Explaining the model of spiritual leadership according to the effect of organizational citizenship behavior and the role of emotional intelligence moderator (case study: public libraries of Fars province, Kohgilouye and Boyer Ahmed)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of System Management, Volume ۱۰, Issue ۴, Autumn ۲۰۲۴
151 - 174
حوزههای تخصصی:
In recent years, problems such as lack of spirituality, psychological problems, depression, loneliness, sense of emptiness and futility, selfishness and mistrust have increased among the employees, and to solve such problems, spiritual leadership can save this cultural institution. be The purpose of this research is to design a model of spiritual leadership (dependent variable) according to the impact of organizational citizenship behavior (independent variable), emotional intelligence (moderating variable). The research method is mixed and Delphi. A questionnaire was used to collect the required data. In this research, in the qualitative part, information was collected using a semi-structured interview and a questionnaire from a Delphi panel or experts, and the collected information was subjected to content analysis using the scientific method and through Maxqda software, and the components The results of that led to the production of a questionnaire in the quantitative section. This questionnaire includes 3 components of spiritual leadership, organizational citizenship behavior and emotional intelligence, 17 dimensions and 63 questions. The statistical population of the current research in the quantitative part is 240 employees of the public libraries of Fars, Kohgiluyeh and Boyer Ahmed provinces, who were selected by a one-stage cluster random method. It is necessary to explain that in order to collect the questionnaire information, two online and manual methods were used to collect the required information. Spss and Amos software were used in this section (quantitative) to analyze the data collected from the questionnaire. Results: Both research variables, organizational citizenship behavior (independent variable) and emotional intelligence (moderating variable) have a positive and significant effect on spiritual leadership.
ارائه الگوی استراتژی مقابله ای حسابرسان داخلی در مقابل تعارضات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
۴۸۶-۴۳۶
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف ارائه الگوی استراتژی مقابله ای حسابرسان داخلی در مقابل تعارضات انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز تحقیق برای مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) جهت ارائه الگو از میان خبرگان یعنی 16 نفر از خبرگان حسابرسی داخلی که دارای مدرک تحصیلی دکترا و کارشناسی ارشد در رشته حسابداری و حسابرسی و دارای سابقه کاری بیش از ۱۰ سال در زمینه حسابرسی داخلی بودند، گرداوری شد. برای اطلاعات بخش مدلسازی معادلات ساختاری از پرسشنامه محقق ساخته که در میان 387 نفر از شاغلین حرفه حسابداری و حسابرسی در شرکت های بورسی توزیع و گرداوری شده بود استفاده گردید. در این تحقیق با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) یک الگوی استراتژی مقابله ای حسابرسان داخلی در مقابل تعارضات طراحی شد. سپس بر اساس الگوی به دست آمده، روابط متغیرها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) مجددا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل ساختاری تفسیری (ISM) توسط مدل اکتشافی نشان داد که استراتژی های مقابله ای مغزافزاری شامل هوش مالی، حسابداری و حسابرسی، تشخیص نقش و مسئولیت ها به شکل شفاف و توسعه مهارت های حسابرسان داخلی با آموزش، استراتژی های مقابله ای سخت افزاری شامل ارتباط مستمر مدیران و کارکنان، گزارش فیزیکی خطا و نقص و بازرسی های مداوم، استراتژی های مقابله ای نرم افزاری شامل بررسی و تحلیل سیستماتیک گزارش ها، فرآیندهای ارزیابی عملکرد و ارتقاء فن آوری های حسابرسی داخلی منجر به کاهش تعارضات حسابرسان داخلی شامل تعارض شخصی، تعارض وظایف، تعارض جایگاه شغلی و تعارض منافع می شود.
شناسایی و ارزیابی مهارتها و شایستگی های رهبری کارآفرینانه مبتنی بر نقش دانشگاه کارآفرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
7 - 27
حوزههای تخصصی:
توسعه رهبران کارآفرین کلید یافتن ارزش پنهان در جوامع است. اگر بیاموزیم که چگونه روحیه کارآفرینی را در جامعه خود ایجاد یا احیا کنیم، همه ذینفعان سود خواهند برد.بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی مهارتها و شایستگی های رهبری کارآفرینانه در کشورهای در حال گذار انجام شده است.این پژوهش به لحاظ هدف ،توصیفی -کاربردی است و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده است که پس از طراحی روایی صوری آن (بر اساس دیدگاه صاحب نظران) و پایایی آن (با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0.878)سنجیده شد. نمونه آماری تحقیق با فرمول کوکران 273 نفر مشخص شد که شامل خبرگان سازمانی و دانشگاهی بوده اند. تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS3 انجام شده است.بر اساس نتایج مشخص شده است مهارت ها و شایستگی های رهبری کارآفرینانه مشتمل بر «کاوشگری،شتابگری،جستجو گری،تلفیق گری،نفوذ در دیگران،مربیگری،تسهیلگری،هدایت گری،فرصت شناسی وایجاد انگیزه بر رهبری کارآفرینانه تأثیر گذار است. بعلاوه «ویژگی های فردی،اکتسابی و عملکردی » نیز عملکرد رهبری کارآفرینانه را تحت تاثیر قرار می دهد.
مطالعه تأثیر اندازه حسابرس بر رابطه بین محدودیت مالی و خطر سقوط قیمت سهام
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲ (جلد ۲)
186 - 199
حوزههای تخصصی:
این موضوع زمینه را برای اقدام های فرصت طلبانه مدیران فراهم می کند تا در راستای منافع شخصی خود از افشای اخبار منفی خودداری کرده و آن ها را در داخل شرکت پنهان کنند. هنگامی که این توده اطلاعات منفی وارد بازار می شود به سقوط قیمت سهام می انجامد. بدین ترتیب، هدف این پژوهش مطالعه تأثیر اندازه حسابرس بر رابطه بین محدودیت مالی و خطر سقوط قیمت سهام است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، روش نمونه گیری حذف سیستماتیک و نمونه مورد مطالعه، شامل 152 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1397 تا 1401 است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و از نظر ارتباط بین متغیرها ترکیبی از علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و مدل اثرات ثابت استفاده شده است. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل فرضیه نشان داد که اندازه حسابرس بر رابطه بین محدودیت مالی و خطر سقوط قیمت سهام تأثیر منفی و معناداری دارد.
علائق ژئوپلیتیکی ج.ا.ایران موثر بر بازیگری کشور در هندسه قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۷
185 - 215
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: علائق ژئوپلیتیک ج.ا.ایران، کلیه عوامل ژئوپلیتیک خارج از مرزهای سیاسی کشور است که منافع ملی را تأمین می کند. نکته حائز اهمیت این است که علائق ژئوپلیتیکی می تواند باعث ارتقاء منزلت ژئوپلیتیکی گردد بطوری که ضمن تأمین منافع ملی در خارج از مرزها، کمترین تعارض ژئوپلیتیک با منافع دیگر بازیگران سیاسی داشته باشد. واقعیت امر این است که ژئوپلیتیک با قدرت و قدرت با بازیگر سیاسی معنا پیدا می کند؛ بنابراین اگر علائق ژئوپلیتیک باعث تعارض منافع بازیگران متعدد سیاسی گردد نه تنها این علائق ژئوپلیتیک باعث ارتقاء قدرت نمی-گردد که چه بسا باعث تضعیف آن نیز گردد. در این مقاله علائق ج.ا.ایران در فرامرزها در راستای تقویت منزلت ژئوپلیتیکی آن بررسی شده است تا کمک شود ظرفیت-های بالفعل و بالقوه خارج از کشور که می تواند بصورت عینی و ذهنی بر قدرت بازیگری ایران موثر باشد شناسایی و تبیین گردد. هدف اصلی این تحقیق تعیین شاخص های علائق ژئوپلیتیکی کشور در سه مؤلفه طبیعی، اقتصادی و سیاسی می باشد؛روش شناسی: این تحقیق از نوع کاربردی - توسعه ای با روش تحقیق توصیفی تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق 56 نفر متناسب با ویژگی های تحقیق از بین صاحب نظران انتخاب شده اند. روش تجزیه وتحلیل داده بر اساس معادلات ساختاری می باشد.یافته ها و نتایج : یافته ها و نتایج تحقیق حاکی از آن که علائق ژئوپلیتیکی کشور در مؤلفه طبیعی با 3 شاخص، اقتصادی با 7 شاخص و مؤلفه سیاسی با 8 شاخص بر ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی کشور مؤثر است.
ویژگی های سرباز حرفه ای در رزم مبتنی بر تحلیل محتوای فیلم دیوار (2017) به کارگردانی داگ لیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۷
245 - 269
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از رویکردهای شناخت دانشی و تحقیقات دانشگاهی پیرامون پدیده های مختلف به علت توصیف آسان، جذاب، سریع و باورپذیرتر به سمت پژوهش های بصری در حال تغییر است. ازاین رو هدف محقق از این تحقیق تبیین ویژگی های سرباز حرفه ای در رزم مبتنی بر تحلیل محتوای فیلم دیوار (2017) به کارگردانی داگ لیمان می باشد.روش: روش تحقیق در این پژوهش تحلیل محتوای کیفی برای تبیین نظام مند اطلاعات و آشکار کردن معانی پنهان در فیلم است. روش نمونه گیری هدفمند به تعداد 7 خبره نظامی در حوزه سرباز حرفه ای و فیلم سینمایی دیوار به کارگردانی داگ لیمان به عنوان نمونه موردی انتخاب گردید.یافته ها: بر اساس بررسی به عمل آمده از کدهای استخراج شده توسط خبرگان، پس از آن طی 3 جلسه نشست تخصصی ویژگی های سرباز حرفه ای در رزم مبتنی بر تحلیل محتوای فیلم دیوار در 10 محور شناسایی و دسته بندی شدند که عبارت اند از: 1. ارتباط و مخابرات، 2. خود امدادی و دگر امدادی، 3. عملیات روانی، 4. دشمن شناسی، 5. خلاقیت و ابتکار عمل، 6. هم رزم، 7. آموزش، 8. سرعت و دقت، 9. تلاش برای فریب دشمن و 10. روحیه.نتیجه گیری: رسیدن به اهداف دفاعی و نظامی در رزم به علت تغییر در سبک جنگ ها صرفاً با ریشه برنامه های مصوب سابق برای سربازان وظیفه ای امکان پذیر نیست و البته با تحلیل یک فیلم نمی توان یک تصمیم راهبردی در سازمان نظامی یک کشور اتخاذ کرد و می توان گفت این تحقیق صرفاً برای ایجاد دیدگاه در تصمیم سازان و تصمیم گیران نیروهای مسلح انجام شده و بررسی های لازم برای زمینه سازی بر اساس شرایط کشور را می طلبد.
تأثیر عدم تحمل ابهام در رابطه بین قصد و رفتار استفاده از اطلاعات حسابداری تعهدی
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت اتخاذ سیستم های حسابداری تعهدی از یک سو، و نقش برجسته ویژگی شخصیتی عدم تحمل ابهام در آن از سوی دیگر، هدف اصلی مطالعه حاضر، بررسی تأثیر عدم تحمل ابهام در رابطه بین قصد و رفتار استفاده از اطلاعات حسابداری تعهدی می باشد. علاوه بر این، پژوهش حاضر به ارزیابی تأثیر باورها بر نگرش نسبت به استفاده از اطلاعات حسابداری تعهدی، تأثیر هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری ادراک شده بر قصد استفاده از اطلاعات تعهدی، و تأثیر کنترل رفتاری ادراک شده و قصد بر رفتار استفاده از اطلاعات تعهدی پرداخته است. داده های مورد نیاز، با استفاده از تکمیل پرسشنامه توسط اساتید و کارشناسان مالی (واحدهای بودجه، مالی و اداری) بخش عمومی جمع آوری شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، باورها و نگرش های مدیران تأثیر معناداری بر قصد استفاده از حسابداری تعهدی دارد. همچنین هنجارهای ذهنی در مورد حسابداری تعهدی تأثیر معناداری بر قصد مدیران برای استفاده از آن دارد. علاوه بر این، کنترل رفتاری ادراک شده مدیران نسبت به حسابداری تعهدی و همچنین قصد مدیران برای استفاده از آن، تأثیر معناداری بر اهداف و رفتار واقعی آنها در استفاده از حسابداری تعهدی دارد. در نهایت عدم تحمل ابهام مدیران، تأثیر معناداری بر رابطه بین اهداف و رفتارهای واقعی آنها در حسابداری تعهدی دارد.
بررسی عوامل موثر در مدل تعهد بالای سازمانی در سازمانهای دولتی متولی امور آموزشی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر در مدل تعهد بالای سازمانی در سازمانهای دولتی متولی امور آموزشی و فرهنگی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش اجرای پژوهش, پیمایشی و از نوع همبستگی؛ و به طور مشخص مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارشناسان سازمان های دولتی متولی امور آموزشی و فرهنگی می باشد که به تعداد 396 نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد و با استفاده از روش تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران 195 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر پرسشنامه ساخته محقق می باشد. جهت تأیید مدل نهایی پژوهش، تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS؛ و به منظور طراحی مدل نهایی پژوهش از نرم افزار AMOS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های گزینش و استخدام، آموزش، جبران خدمت، شرایط شغلی و وجدان کاری در مدل نهایی ارزشیابی سازنده گرایی تأثیرگذار بوده و نشان از برازش مناسب مدل پیشنهادی می باشد.
روشی برای ارزیابی عملکرد موسسات بر اساس روش تحلیل پوششی داده ها با داده های کیفی و تاکید بر OCB(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
180 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتار شهروندی سازمانی (OCB)، یکی از مفاهیم مهمی که طی چند سال اخیر به عنوان عاملی موثر در موفقیت سازمان ها است. باوجود اثبات تاثیر OCB بر اثربخشی و کارایی سازمان، روش مناسب برای تعیین میزان تاثیر آن کمتر شناخته شده است. OCB یک شاخص کیفی به عنوان ستانده در ارزیابی کارایی است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل پوششی داده های ترتیبی بدون خاصیت جبرانی، تاثیر شاخص کیفی OCB را بر کارایی موسسات اندازه گیری می کنیم.روش شناسی پژوهش: تحلیل پوششی داده ها ابزاری قدرتمند برای ارزیابی عملکرد موسسه های تصمیم گیرنده، بر اساس شاخص های متعدد نهاده و ستاده است که می توانند کمی و یا کیفی باشند. مدل های تحلیل پوششی داده ها دارای خاصیت جبران پذیری هستند که درواقع، ضعف یک شاخص توسط قوت شاخص دیگر پوشش داده می شود و لزوما موسسات کارا، دارای سطح کیفی مطلوب نیستند. در این مقاله، روشی جدید برای ارزیابی عملکرد با احتساب شاخص کیفی OCB و اصلاح مدل تحلیل پوششی داده ها بدون خاصیت جبران پذیری ارایه شده است. دیگر ویژگی مدل پیشنهادی، قابلیت تفکیک شاخص های کیفی و کمی در ارزیابی است. در روش ارایه شده برای رتبه بندی موسسه ها به طور هم زمان بهبود کیفیت را توام با کاهش هزینه ها بدون خاصیت جبرانی درنظر می گیرد.یافته ها: در این پژوهش، ده موسسه دولتی و عمومی علمی کاربردی در سه شهر کشور، تحت ارزیابی با مدل پیشنهادی قرار گرفته اند. در ارزیابی از چهار شاخص کمی و شاخص کیفی OCB استفاده شده است.اصالت/ارزش افزوده علمی: سنجش شاخص OCB با استفاده از 1024 پرسش نامه انجام شده که نتایج نشان دهنده کارا بودن 7 موسسه می باشد. سپس با به کارگیری روش جدید پیشنهادی، رتبه بندی موسسات با نتایجی منطقی در ارزیابی عملکرد حاصل گردید. برای صحت سنجی روش، نتایج حاصل از روش پیشنهادی با نتایج رتبه بندی روش فرآیند سلسله مراتبی مقایسه شده است.
تدوین مدل بهبود عملکرد شتاب دهنده های استارت آپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگویی برای بهبود عملکرد شتاب دهنده های استارت آپ و شناسایی ابعاد و مؤلفه های آن انجام شده است. این پژوهش از نظر روش و ماهیت در زمره تحقیقات آمیخته اکتشافی قرار دارد و از نظر هدف کاربردی است. پژوهش حاضر در دو بخش کیفی (فراترکیب و دلفی) و کمّی صورت گرفت. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل 25 مقاله فارسی و لاتین مرتبط با بهبود عملکرد در شتاب دهنده که به روش سرشماری در روش فراترکیب انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش دلفی نیز شامل 30 نفر از اعضای هیئت علمی رشته مدیریت و مدیران شرکت های مرتبط با شتاب دهنده های استارت آپ بوده است. در بخش کمی نیز 250 نمونه از کارکنان شتاب دهنده های ایران با روش طبقه ای تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبار آن از طریق روش های روایی سازه و بارهای عاملی و همچنین محاسبه آلفای کرونباخ به دست آمد و تأیید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی همچنین تحلیل مسیر، با استفاده از نرم افزارهای آماری spss و smart pls بهره برده شد. براساس تحلیل عاملی اکتشافی 73 گویه پرسشنامه در 12 مؤلفه اصلی و 61 مؤلفه فرعی طبقه بندی شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان می دهد 12 مؤلفه منابع انسانی مربیگری، فنون مدیریت، منظر مشتری، بهبود مستمر، پشتیبانی، روابط مالی، فرایندهای داخلی، مدل کسب وکار، اکوسیستم برنامه، رقبا و محیط بر بهبود عملکرد شتاب دهنده های استارت آپ مؤثر است.