در این مقاله چگونگی تعامل شرکت هند شرقی هلند با حکومت کریمخان زند و تاثیر عملکرد این شرکت بر تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در این دوره بررسی و تحلیل می شود.
نویسنده مقاله به منظور بررسى روند منازعات جارى کشور، به بررسى سه گفتمان «اقتدارگرا»، «شریعت گرا» و «قانون گرا» مى پردازد. ایشان ویژگى هایى از قبیل اصالت شخص، مشروعیت بخشى فقیه به شریعت و ... را از مشخصات گفتمان اول مى داند و مخالفت با مصالح، مخالفت با تدوین قانون و ... را از ویژگى هاى گفتمان دوم ذکر مى کند. به نظر نویسنده جمهورى اسلامى راهى جز توسل به گفتمان سوم که در آن قانون عالى ترین معیار تنظیم روابط است ندارد.
سخن گفتن از اندیشه سیاسی شاعری حماسه سرا در قالب مفاهیم جدید قدری دشوار است. تفکر فردوسی نه در قالب فلسفه سیاسی به سبک کلاسیک آن می گنجد و نه با قالب های اندیشه سیاسی به سبک جدید سازگار است. نظریه فردوسی در باب سیاست در واقع تامل در روابط و مناسبات سیاسی است، نه تفکر فلسفی. و از این بابت مجموعه دریافت ما از اندیشه سیاسی فردوسی شباهت بیشتری با قالب های سیاست نامه و اندرزنامه نویسی دارد که به بحث از قدرت و چگونگی اکتساب قدرت و راه ها و شیوه های نگهداری آن می پردازد.شاهنامه فردوسی دارای خط و ربط سیاسی خاصی است که برخاسته از شرایط محیط اجتماعی زمان او و اوضاع و احوالی است که در عصر او بر ایران زمین حاکم بود. بدین لحاظ او بر آن است تا در مجموعه حماسی خویش هم آیین ها، تاریخ و رسوم پسندیده و جوانمردانه گذشته را احیا کند و هم چارچوپ نظام سیاسی ای را طراحی نماید که در واقع شالوده آن، نظام شاهی گذشته ایران باستان است. اگر بخواهیم شعرای پارسی گوی را در دو دسته شعرای سیاسی و غیر سیاسی قرار دهیم، بی شک فردوسی دارای ویژگی های خاصی است که او را از دیگران متمایز خواهد کرد. پرداختن به این ویژگی های خاص هدف این مقاله است. با این امید که طرح بحث حاضر مقدمه ای جهت گشایش دریچه ای برای شناختن هر چه بیشتر این حماسه سرای بزرگ باشد، به شرح زمینه های اجتماعی و سیاسی و پس از آن چارچوپ اندیشه سیاسی فردوسی می پردازیم.
توجه به مباحث طرح شده در رویکردهای جدید پژوهش می تواند راهگشای مسائل و تنگناهای روش شناسی به ویژه در قلمروی علوم انسانی باشد. یکی از تلاش های انجام گرفته در راستای پاسخگویی به این نیاز، تبیین رویکردها و راهبردهای نمونه گیری و عملیات میدان در پژوهش های کیفی است که به زعم نویسندگان، این تلاش ها زمینه را برای اعمال بیشتر و برجسته تر عاملیت انسان در قلمروی پژوهش می گشاید و از این طریق زمینه را برای اصلاحات اساسی تر در قلمروی روشی مهیا می سازد. نقش فعال محقق در میدان تحقیق و اعمال نظر وی در بحث نمونه گیری از تفاوت های اساسی تحقیقات کیفی با تحقیقات کمی است که یکی از مهم ترین پیش فرض های چنین رویکردی فضاسازی برای اعمال عاملیت محقق در میدان پژوهش است. به زعم نویسندگان، این مباحث می تواند برخی از چالش ها و تنگناهای روش شناختی را حل نموده و زمینه را برای نوآوری و خلاقیت بیشتر و به تبع آن رشد و بالندگی علوم به ویژه علوم انسانی مهیا نماید.
با عنایت به جایگاه «آرزوی آرمانی» رئیس دولت دهم برای قدرت پنجم اقتصادی شدن در جهان و «هدف گذاری» سند چشم انداز در دستیابی به جایگاه اول منطقه ای در سال 1404خورشیدی، نویسندگان این مقاله نیل به هر یک از دو جایگاه فوق را نیازمند توجه به «شرط لازم و اصیل» مقدورات ملی و نیز «شرط ضروری و کافی محذورات بین المللی» می دانند. به اقتضای تحولات بن فکنانه ای که مفهوم «سیاست دنیا» را بیش از «نظام بین الملل» تفسیر کننده وقایع سیاسی کرده است، توجه به این دو شرط نسبت به گذشته افزونتر شده است. با وجود این، به اقتضای رعایت اختصار، به ناچار مباحث این مقاله به بخشی از محذورات بین المللی ناشی از چگونگی رابطه ایران (با منزلت مضاعف استراتژیک) با آمریکا(با منزلت پیشتاز در نظام سلسله مراتبی هژمونیک) محدود شده است. در این راستا، نویسندگان مطالعات و تأمل نظری خود را در دو مورد زیر پی گرفته اند: تحلیلی علمی از لزوم عنایت به محذورات بین المللی برای رسیدن به جایگاه اول منطقه ای، و ارائه سناریوهای «امکانی» در تبدیل «رابطه تقابلی» به «رابطه تعاملی» (و نه دنباله روی) بین ایران و آمریکا. به اقتضای پاسخگویی به سوال های مطروحه در مورد چگونگی روش بحث، از منظری گفتمانی، از ابزار ریاضی توزیع جایگشتی برای تحلیل چرایی بهره گرفته شده است. دست آخر اینکه، سناریوهای متناظر با چگونگی فرا رفتن از «گفتمان دیالکتیکی تقابلی» به «گفتمان تناظری تعاملی» ترسیم شده است.