فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
ایران و اسرائیل از همکاری تا منازعه
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و اسرائیل از ابتدای تأسیس این رژیم تا کنون با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است. در دوران حکومت پهلوی با وجود مخالفت های گروه ها و اقشار مختلف جامعه، روابط دو طرف بر مبنای همکاری قرار داشت. روابط ایران و رژیم اسرائیل در این دوره بسیار حساس بود و معمولاً به صورتی کم و بیش پنهان دنبال می شد و با وجود نا رضایتی افکار عمومی داخلی و اعتراضات دولت های عرب، حدود سی سال دوام آورد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط ایران و رژیم اسرائیل بلافاصله قطع شد. جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت ایدئولوژیک و اسلامی خود رژیم اسرائیل را فاقد مشروعیت قلمداد کرد و خواستار نابودی آن شد. در این پژوهش سعی شده است تا به صورتی گذرا، فراز و نشیب های روابط ایران و رژیم اسرائیل از گذشته تاکنون مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، حضور یهودیان در ایران و روابط حکومت های مختلف ایران با یهودیان، روابط ایران دوران پهلوی با رژیم اسرائیل و منازعه جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
نقش کمپانی هند شرقی انگلیس در تشدید کشمکش های استعماری (درایران آغاز عصر قاجار1750- 1859م((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال آغاز عصراکتشافات جغرافیایی در قرون پانزدهم وشانزدهم رقابت شدیدی بین اروپائیان برسر به دست گرفتن کنترل ادویه شرق وثروت های افسانه ای آن آغاز شد .اقدام بازرگانان هلندی در سال 1599 میلادی در افزایش قیمت هررطل فلفل از سه به هشت شیلینگ خشم ماجراجویان دریانورد انگلیسی را برانگیخت. ازاینرو الیزابت ملکه ی انگلستان درسال 1600میلادی موافقت خود را با اختصاص تجارت شرق به کمپانی انگلیسی هند شرقی اعلام نمود.تسلط سیاسی ونظامی انگلیس بر شبه قاره هند ، زمینه ی مجاورت مرزهای آن را با ایران فراهم نمود. از این رو تلاش استعمارگران انگلیسی از آن پس صرف حفظ این مستملکه از دست رقبای اروپایی وآسیایی گردید.
هدف پژوهش حاضر که به روش کتابخانه ای با اتکاء برمنابع واسناد تاریخی وبارویکرد توصیفی – تحلیلی صورت پذیرفته آن است که به تبیین تاریخی هر چه بیشتر ماهیت شیوه های کمپانی هند شرقی که به بهانه حفظ مستملکه ی استعماری خود به دخالت و ایجاد فضاهای حائل بین مستعمره و ایران وافغانستان اقدام می نمود، بپردازد
فتح مسکو به دست تیمور: بررسی روایت تاریخ نگاران ایرانی و غیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای پس از نبرد مورخ 797 ق. بین امیر تیمور گورکانی و توقتمش ، فرمانروای اردوی زرین که در کنار رود تِرِک به وقوع پیوست، در منابع مختلف به صورت های گوناگونی ذکر شده است. در حالی که اغلب تاریخ نگاران تیموری بر فتح مسکو به دست تیمور پس از غلبه بر توقتمش تصریح کرده اند، مورخان و منابع غربی اعتقاد دارند که تیمور مسکو را تسخیر نکرد و بلکه چنین نیتی را هم در سر نداشت. این تحقیق بر آن است تا با بررسی روایت ها و منابع گوناگون، تحلیلی دربارة این رخداد تاریخی ارائه دهد.
مشروطیت در مشهد: زمینه ها، فرایندها و سیاست های روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از مورخان در نگاشتن تاریخ انقلاب مشروطه، تنها به چند شهر بسنده کرده اند و نقش مناطق و شهرهای دیگر در این انقلاب را نادیده گرفته اند. یکی از مناطقی که نقش سازنده اش در انقلاب مشروطه فراموش شده است، خراسان و مرکز آن، مشهد است. برخی گمان می کنند به دلیل جو مذهبی حاکم بر مشهد، مردم شهر در مشروطه جایگاهی نداشتند و حتی در برابر آن ایستادگی کرده اند. در ا ین مقاله با تکیه بر منابع دست اول، نشان می دهیم که بر خلاف این برداشت رایج، مردم مشهد نقشی درخور توجه در انقلاب مشروطه داشتند و نه تنها نظاره گر منفعل انقلاب نبودند، بلکه مبارزات آن ها در دوران قبل از مشروطه زمینه ساز برخی از حرکت ها و مبارزاتی بود که به انقلاب مشروطه منجر شد. همچنین در این مقاله در پی آزمون این فرضیه هستیم که مبارزات مشهد پس از پیروزی انقلاب (1907- 1912) و مقاومت در برابر استبداد و حامی خارجی آن، موجب هراس روسیه، بازیگر برجسته ی نظام جهانی، از ادامه ی آشوب ها و کشیده شدن دامنه ی اعتراضات به شهرهای دیگر شد. به این ترتیب روس ها پس از سرکوب تهران و تبریز، به سرکوب مشروطه در مشهد و شکستن تقدس بارگاه امام رضا (ع) پرداختند تا بقایای مشروطه خواهان را دچار ترس و وحشت کنند و به جنبش مشروطه خواهی ایرانیان پایان دهند.
تحلیلی بر تطور تاریخ نگاری محلی یزد( از آغاز تا پایان عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر یزد از زمان تیموریان شاهد ظهور مورخان بزرگی در عرصه تاریخ نگاری محلی بوده است. تاریخ نگاری محلی یزد با حاشیه گرفتن از تاریخ نگاری محلی فارس رشد کرد و هم زمان با توسعه یک قدرت سیاسی، که تقریباً برای اولین بار در تاریخ آن بروز کرد، نخستین کتاب در تاریخ محلی یزد نیز تدوین شد . در آغاز سده نهم سنت تاریخ نویسی در یزد رشد بیشتری کرد و آثار ارزنده ای در تاریخ نگاری محلی آن پدید آمد. این آثار تمام ویژگی های کلی تاریخ نگاری محلی ایران را داشت با این تفاوت که حس استقلال طلبی در آنها پررنگ تر بوده و توجه اصلی نویسندگان تاریخ محلی به بناهای یزد و سازندگان آنها بوده است . هرچند در کنار آن به تاریخ سیاسی هم پرداخته اند.
در این مقاله، با استفاده از منابع اصلی و به شیوه تحلیلی و توصیفی به این پرسش ها پاسخ داده می شود که علل اصلی رشد تاریخ نگاری محلی در این دوره چه بوده است؟ نویسندگان و مخاطبین این آثار چه کسانی بوده اند؟ در پاسخ باید گفت که به نظر می رسد ،استقلال سیاسی و تاسیس سلسله های محلی نقش اساسی داشته و حمایت حاکمان سیاسی از نویسندگان زمینه تدوین این آثار را فراهم کرده است . از سویی، رونق اقتصادی زمینه را برای کسب معارف فراهم کرده و نویسندگان بسیاری در عرصه تولید متون تاریخی ظهور کرده و به دنبال آن اشتیاق به خواندن آثارشان در بین طبقه متوسط گسترش یافته است.
ایرانیان یمن و دین اسلام از ظهور تا دوران خلافت ابوبکر
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف شناخت چگونگی اسلام آوردن ایرانیان یمن و نقش آن ها در ماجرای ارتداد یمن و خدماتی که در این راه به دین مبین اسلام عرضه داشتند، نگاشته شده است. به منظور شناخت هرچه بیش تر و کامل تر موضوع، بحث را از ابتدای ورود و استقرار ایرانیان یمن آغار کرده، سپس به ماجرای خسروپرویز و برخورد او با نامه ی پیامبر(ص) و ماجرای باذان و در ادامه به بحث اصلی که مدنظر بوده پرداخته شده است. برای انجام این کار، با استفاده از روش کتابخانه ای به فیش برداری مطالب از منابع دست اول و تحقیقات جدید پرداخته شده است و سپس به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته ایم. برخورد شاه ایران خسروپرویز و ایرانیان یمن با اسلام متفاوت بود. شاه ایران در برابر دعوت نبی مکرم اسلام(ص) به پذیرش اسلام، عناد و کینه توزی نشان داد. از سوی دیگر، برخورد ایرانیان یمن با اسلام منطقی بود؛ در پی درخواست خسرو پرویز از حاکم ایرانی یمن باذان مبنی بر دستگیری پیامبر(ص)، زمینه ی آشنایی ایرانیان ساکن یمن با اسلام فراهم شد و پذیرش اسلام در دل و جان آنان چنان نفوذ کرد، که آن ها را در صف مقدم مقابله با ارتداد قبایل عرب ساکن یمن جای داد و در این راه با بذل خون و جان خود برگ زرینی را در تاریخ دفاع از اسلام برای ایرانیان رقم زدند.
جایگاه و کارکردهای شاه در گفتمان سیاسی عصر صفوی
حوزههای تخصصی:
برجسته ترین ویژگی حکومت صفویان، تاسیس هویت ملی مستقل، یکپارچه و فراگیر است. در این دوره پاسداری از امر سنت در عین توجه به نمودها و نمادهای نوپدید، گفتمان سیاسی چیره را تحت تاثیر قرار داده و منظومه نشانگان و سامانه مفصل بندی آن را صورتبندی نموده است. گفتمان سیاسی صفوی، آمیزه ای از ایستارهای گوناگون ایرانیان را عرضه نموده است. در چنین فراگردی، شاه، نشانه کانونی این سامانه معنایی است. این مقاله می کوشد نقش و جایگاه مفهوم شاه را در چارچوب گفتمان سیاسی عصر صفوی تحلیل نماید. متن پیش رو، با به پرسش گرفتن معنا، مقام و صلاحیت های مفهوم شاه در هنگامه صفویه، در پی آزمون این فرضیه است که «گفتمان سیاسی دوران صفوی از کناکنش پنج مولفه و منبع، تصوف، تشیع، ایرانی بودن (ملیت ایرانی و سنت ایرانشهری)، سنت خلافت (سلطنت) اسلامی و مدرنیسم و تمدن غربی سامان یافته و نقش ها و کارویژه های پادشاه نیز از رهگذر برخورد این مفاهیم، قابل فهم می باشد». مرجعیت شاه و کارآمدی موازین پادشاهی هنگامی به اوج می رسد که این مفاهیم، خصلت هم ساز می یابند.
خرافات عصر قاجار به روایت سیاحان اروپایی
حوزههای تخصصی:
از موضوعاتی که جامعه ی بشری از دیر باز با آن درگیر بوده مسأله ی اعتقادات آن است که بخشی از آن حقیقی و بخشی دیگر غیر واقعی می باشد. این اعتقادات که با شدّت و ضعف هایی در غالب جوامع دیده می شود، خرافات نامیده می شود. جامعه ی ایران نیز در همه ی دوره ها، گرفتار چنین باورهای خرافی بوده است.
در دوره ی قاجار دلایل مختلفی از جمله: فقر و بدبختی، فراوانی طلاق، پایین بودن سطح علم و آگاهی مردم و... سبب رواج این عقاید در سطح جامعه و در میان مردم شده بود. پژوهش پیش رو به بحث و تحلیل خرافات رایج در عصر قاجار از دیدگاه سیاحان اروپایی می پردازد. روش تحقیق، از نوع نظری و مبتنی بر شیوه ی توصیفی-تحلیلی است. همچنین فرض بر آن است که اروپا ییان بسیاری از خرافات رایج عصر قاجار را مورد توجه قرار داده ا ند، اما به دلیل ناآشنایی با باورهای مذهبی ایرانیان شماری از آن ها را نیز در زمره ی خرافات دانسته اند. یافته های این پژوهش که حکایت از رواج این معضل در دوره ی قاجار و بخصوص در میان زنان را دارد، در شناخت جامعه ی عصر قاجار و عقاید مردمش نقش بسزایی دارد.
معین التجار بوشهری و دست اندازی به اراضی شولستان(با تکیه براسناد نویافته طایفه بَکِش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی نقش معین التجار بوشهری در تثبیت مالکیت به اراضی شولستان یا شهرستان ممسنی است.
روش /رویکرد پژوهش: در این تحقیق به روش تحلیلی با استناد به منابع و اسناد کتابخانه ای و آرشیوی به توصیف واستنتاج موضوع پرداخته شده است.
یافته ها ونتایج: یافته ها نشان می دهد در عهد سلطنت مظفرالدین شاه تحت تاثیر عوامل متعددی همچون نیاز مالی حکومت قاجار، فقدان منابع مالی مناسب، ناسازگاری حکومت قاجارها با ایلات لُر ممسنی، فساد اداری و مالی گسترده، نفوذ افراد وابسته به بیگانگان در دربار حکومتی، باعث شد که اراضی شولستان به معین التجار بوشهری که تحت حمایت انگلیسی ها بود؛ واگذار گردد.
معین التجار بنا به دلایلی که در این پژوهش آمده در کنار تجارت به زمینداری پرداخت که قدرت و ثروت خویش را تحکیم بخشد. وی برای تثبیت مالکیت خویش بر اراضی شولستان یا شهرستان ممسنی به سه عامل: محلی، فرا محلی و خارجی احتیاج داشت. عامل اصلی تحقق اهداف معین التجار، ایجاد تفرقه بین خوانین و کدخدایان منطقه و تضعیف مقام کلانتری یا جایگاه مدیریت ایلی و جیره خوار کردن آنها بود. ایشان با تکیه بر حمایت حکومت قاجار در جهت تامین منافع انگلیس و دستیابی به نیات خویش منطقه را با بحران مواجه کرد و حکومت قاجار برای حمایت از معین التجار بارها نیروی نظامی به شولستان گسیل داشت که نتیجه ای جز شکست برای قدرت مرکزی به وجود نیاورد.
بی تردید مقاومت اهالی منطقه در برابر واگذاری اراضی به معین التجار باعث شد که وی دست به تاکتیک جدیدی برای سلطه بر این سرزمین زند و برای حمایت نظامی ترکان قشقایی مجبور می شود بخشی از اراضی را به ایلخان قشقایی، صولت الدوله، اجاره دهد. نهایتاً در اواخر حکومت قاجار و اوایل حکومت پهلوی اول، خوانین بویراحمد به طرفداری از امامقلی خان رستم -که از سران ایلات ُلر ممسنی بوده است- به صحنه کشمکش های شولستان و جنگ با نیروهای دولتی کشیده می شوند که جز قتل و غارت نتیجه ای نداشت.
دریچه ای به تاریخ اجتماعی طایفه دره شوری قشقایی در دوره صفویه ( بر مبنای اسناد )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله از منظر سند پژوهی، تحلیل سه سند از سه تیره در دوره صفویه در بخش وردشت سمیرم است که امروزه آن تیره ها جزو طایفه دره شوری از ایل قشقایی محسوب می شوند. که در راستای این تحلیل ابتدا بر پایه سه منبع تاریخی به سابقه حضور قشقایی ها در دوره صفویه پرداخته شده است.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش بر مبنای اسناد، منابع کتابخانه ای ، تحقیقات میدانی، و به شیوه توصیفی-تحلیلی نوشته شده است.
یافته ها و نتایج: بر طبق مستندات پیدا شده و اطلاعات تاریخی سابقه حضور ایل قشقایی به قرن 8ه.ق بر می گردد، اما در دوره صفوی، این ایل از سلطنت شاه عباس اول از نظر تاریخی بیشتر مطرح و چهره مشخص تری پیدا کرد طایفه دره شوری و برخی تیره های مورد اشاره در اسناد تا اواخر حکومت صفویه هنوز جزو ایل قشقایی نبوده اند
روابط خارجی ایران و عثمانی در دورة زندیه (قرن هیجدهم میلادی)
حوزههای تخصصی:
با تشکیل حکومت زندیه در سال 1170ه /1757م توسط کریم خان زند با لقب وکیل الرعایا و سقوط سلسله افشاریه، شخص کریم خان تلاش های فراوانی را برای یکپارچه سازی حکومتش در ایران و سامان دادن به اوضاع داخلی آن زمان ایران (که هنوز اثرات سقوط حکومت صفویه و فجایع افغان ها در اذهان مردم باقی بود.) آغاز کرد. و لیکن بعلت ماهیت ایلیاتی حکومت های افشاریه و زندیه، هرگز اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران به ثبات زمان صفویان نرسید.
در حیطة سیاست خارجی نیز عملکرد خاندان زندیه تا حد بسیار ضعیف و به دور از تحولات جهانی و پیشرفت های شکل گرفته در اروپا بود. در مبحث روابط ایران و عثمانی دورة زندیه نیز به مانند گذشته اختلافات مذهبی تشیع و تسنن و مسئله زیارت عتبات و اماکن مقدسه شیعه و مشکلات ایلات و عشایر مرزنشین بوده است. علاوه بر این رقابت تجاری دو کشور و حضور استعمارگران بویژه انگلیس در تشدید این اختلافات تأثیر فراوان داشته است، رقابت تجارت دریایی بنادر ایرانی مانند بندر بوشهر در برابر بندر بصره در خاک عثمانی موجب شد که کریم خان در سال 1189ه /1776م به برادر خود صادق خان دستور دهد تا به بصره حمله نماید که این موجب تنش بیشتر در روابط دو کشور گردید. در کل روابط دو کشور ایران و عثمانی در دورة زندیه با حالتی خصمانه و رقابت آمیز همراه بوده است.
در این پژوهش تلاش می گردد تا به سئوالات زیر پاسخ داده شود.
1- عوامل موثر در شکل گیری روابط خارجی ایران و عثمانی در دوره زندیه چه بوده است؟
2- تجارت دریایی در بندر بوشهر و بصره تا چه میزان در روابط ایران و عثمانی تاثیر گذار بوده است؟
قیدار نبی؛ ایلخان بودایی در کسوت پیامبر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، چگونگی تبدیل مدفن ارغون خان، چهارمین ایلخان مغول، به زیارتگاه اسلامی «قیدار نبی» را توضیح می دهد و همچنین توجیه منطقی تری در رابطه با منشأ نام «قیدار» ارائه می کند. نام «قیدار»، نخستین بار توسط شرف الدین علی یزدی در تاریخ جهانگیر مقدمة ظفرنامه (تألیف 822 ق) در ارتباط با محل دفن ارغون خان و نیز در ظفرنامه (تألیف 831-828 ق)، در ارتباط با شرح وقایع سال 805 ق (دورة یورش های امیرتیمور و حادثة درگذشت امیرزاده محمدسلطان) ذکر شده است. از آن زمان، «قیدار» در منابع مکتوب و نیز در باور مردم، با «قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم نبی» یکی دانسته شده است. این مقاله نشان می دهد که «قیدار» در اصل یک جای نام بوده، و این جای نام، ریشه در لفظ مغولی خانقاه/ صومعه (keyid) داشته است؛ خانقاهی که سال ها پس از درگذشت و خاکسپاری ارغون خان در کوه سجاس (کوه قیدار فعلی)، توسط اولجتای خاتون، دختر او، در حوالی مدفن پدر بنا شده بود. این تحقیق از منابع تاریخی و جغرافیایی بهره می گیرد و با تحلیل ریشه شناختی جای نام «قیدار»، رهیافتی زبان شناسانه را برمی گزیند.
رُستَقُباد خوزستان و رُستَقُباد عراق بررسی جغرافیای تاریخی جای نام های مشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رستقباد نام شهر یا قریه ای است که هسته نخستین شهر عسکر مکرم در خوزستان، در نزدیکی آن بنا نهاده شد و سپس به مرور گسترش یافت؛ اما جستجو در منابع مکتوب نشان می دهد بیش از یک مکان با نام رستقباد وجود داشته است: نخست مکانی است از توابع دستوا در خوزستان و دیگر ناحیه یا ناحیه هایی است در عراق. این چندگانگی سبب شده تا شناسایی موقعیت رستقبادی که در چندین مورد، محل وقایعی مهم در نیمه دوم سده نخست هجری قمری قرار گرفته، با اشکال مواجه گردد و ازهمین رو تاریخ ادامه حیات رستقباد دستوا در هاله ای از ابهام قرار گیرد. نتایج این پژوهش به روشنی نشان می دهد که رستقباد خوزستان، دست کم تا سال نود هجری قمری همچنان از حیات و هویتی مستقل برخوردار بوده و تنها اندکی پس از این تاریخ است که به دلیل ایجاد هسته اولیه شهر عسکر مکرم و گسترش آن، نام و هویت خویش را از دست داده و شهر عسکر مکرم جایگزین آن شده است.
کالبدشکافی کمیسیون عرایض در جامعه ایران؛ با نگاهی به کتابِ اسناد قم در دوره پهلوی اول (مجلس ششم تا دوازدهم ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسناد تاریخی از مهم ترین منابع برای پژوهش های تاریخی است و ضرورت استفاده از آن ها در تاریخ نگاری اجتناب ناپذیر است. بیشترین اسناد، در آرشیوهای دولتی و خصوصی، مربوط به دوران قاجار و پهلوی حفظ شده است. اسناد نوشتاری، بر سایر منابع مثل تاریخ شفاهی ارجحیت دارد؛ به شرط اینکه معیارهای نقد تاریخی در کاربرد اسناد مورد توجه قرار گیرد. استفاده از اسناد باید همه جانبه و عمیق باشد و نه تزئینی و گزینشی. استفاده سلیقه ای از اسناد، مانع از دستیابی به تحلیلی جامع و پایدار می گردد. کارهای اسنادی متعددی از سوی سازمان های مختلف مثل سازمان اسناد ملی، مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی (وابسته به وزارت خارجه) مؤسسه تاریخ معاصر و... در ایران منتشر می شود. نحوه انتخاب، انتشار، تدوین و کیفیت آثار اسنادی، به دغدغه های سازمانی، فضاهای سیاسی، علایق محققین و سیستم نظارت در این مجموعه ها وابسته است. میلیون ها برگ سند، در این سازمان ها نگهداری می شود. محتوای این اسناد، صدها موضوع را شامل می شود و بر همین اساس در فایل های گوناگون دسته بندی شده است.
بررسی و تحلیل ماهیت و نقش سیاسی وزارت دربار در عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اکثر مقاطع دوران حکومت پهلوی دوم، نظام سیاسی به منظومه ای بدل گشته بود که شاه در مرکزیت آن، تأثیرگذارترین عامل تولید و توزیع قدرت بود. وزیر دربار در چارچوب وظایف قانونی و گاه فراقانونی، با فراهم ساختن زمینه ی ارتباط و تعامل شاه با سایر کارگزاران سیاسی ، یکی از اصلی ترین اهرم های شاه در ایجاد و حفظ نظام مزبور بود. نقش و کارکرد اصلی وزارت دربار، در قالب کنش های وی در ایجاد ارتباط میان کارگزاران سیاسی جلوه گر بود. در این ارتباطات، وزارت دربار با مرتبط ساختن شاه با سایر رئوسِ هندسه ی سیاسی نظام، نقش قابل توجهی در شکل گیری ارتباط میان بازیگران سیاسی ایفا می نمود. به دلیل همین تماس های مستمر و ارتباطات ریشه دار میان شاه و وزیر دربار، پدیده ی جابجایی پیاپی میان متصدیانِ مناصب نخست وزیری و وزارت دربار پدید می آید. از همین روی، این نوشتار مخاطب را در درک و کسب شناختی عمیق ترِ از نظام پهلوی دوم و نظام های مشابه یاری می نماید، اهمیت و لزوم پژوهش مزبور را منعکس می سازد. بررسی منطق حاکم بر روابط وزیر دربار ، شاه و سایر کارگزاران سیاسی ضمن کمک به درکِ جایگاه بی بدیل و کار ویژه ها ی خاص وزارت دربار، کارکرد و کنش ها ی متقابل اجزای سیاسی جامعه ی پهلوی را پدیدار می سازد. بررسی تحولات عرصه ی قدرت وزرای دربار، به آشنایی با منطق توزیع و تولید قدرت و اقتدار در رژیم های مشابه منجر می شود. این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی، اسنادی و با محوریت استفاده از منابع کتابخانه ای در پی تحلیل ماهیت و نقش سیاسی وزارت دربار می باشد.
اعتراضات مردم به نوسازی شهری در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت پهلوی اول موجد تغییرات در عرصه های گوناگون حیات اجتماعی ایران شد؛ از جمله این تغییرات، دگرگونی هایی بود که در عرصه شهری رخ نمود. دولت پهلوی اول بر اساس ایده نوسازی منطبق با الگوهای غربی، به تغییر شهرها همت گمارد. در این نوسازی، زندگی شهری با وسایل و ابزار مدرن که از جمله آنها ورود اتومبیل به شکل گسترده در شهرها بود، تأثیر خود را بر بافت و فضای شهری از طریق خیابان سازی گذاشت؛ یعنی، مهم ترین وجه نوسازی شهری، خود را در احداث خیابان های جدید و وسعت دادن به خیابان های موجود نمودار کرد. اما، این وجه از نوسازی شهری، مستلزم تخریب املاک شهروندان بود و اعتراضاتی را در پی داشت. بخشی از اعتراضاتِ مربوط به تخریب املاک، در عریضه هایی منعکس شده است که به مجلس شورای ملی واصل می شد. از این رو، مقاله حاضر به بررسی نوسازی شهری در دوره پهلوی اول از دریچه نگاه شاکیانی پرداخته است که شکایات خود را به مجلس شورای ملی ارائه دادند. این عریضه ها مربوط به سه دوره مجلس ششم، هفتم و هشتم یعنی مصادف با نیمه اول دوره پهلوی اول است. بررسی این عرایض به شیوه توصیفی تحلیلی و با اتکا به دیگر اسناد و منابع کتابخانه ای انجام گرفته است.
این نوشتار درصدد است تا علل نارضایتی عارضان را از برنامه نوسازی شهری دولت دریابد و به این پرسش پاسخ دهد آیا نوسازی شهری برنامه اجرایی مناسبی داشت؟ با توجه به شکایات عارضان از جمله در خصوص تأخیر در پرداخت قیمت ها، ترسیم نقشه های متعدد و گاه غیراصولی، اعمال نفوذ در ترسیم نقشه ها، عدم تدوین قوانین و مقررات لازم، فرض بر این است دولت دارای برنامه اجرایی مناسبی در سیاست نوسازی شهری نبود. نتیجه نشان می دهد دولت به آسیب های روانی ناشی از تخریب سرپناه و آسیب های شغلی معیشتی ناشی از تخریب مستغلات توجه چندانی معطوف نکرده بود، در صورتی که شهروندان از هر دو حیث متحمل آسیب شدند.
پناه بردن ایرانیان به سرزمین هند هنگام یورش مغولان (616 تا653 ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناسبات دیرپای اقتصادی و فرهنگی بین ایران و هند هرگز قطع نشده است. لیکن هندوستان گاهی پناهگاه ایرانیانی بوده که از ستم حاکمان یا تیغ تجاوزگران، به آن سرزمین کوچیده اند. یکی از این دوره های پناه جویی با یورش مغولان آغاز شد.در برابر این پرسش که چرا ایرانیان هنگام یورش مغولان به هندوستان پناه بردند؟ و این که سرنوشت پناه جویان ایرانی در هند چه بود؟ مدعای این تحقیق چنین است: طبیعت ناشناخته، جنگل های انبوه و دشت های پهناور مملو از گونه های اقوام و مذاهب رازآلود، پناهگاهی دور از دسترس شمرده می شد. شباهت های فرهنگی بین ساکنان دو سوی سند و روحیه اعتدال گرایانه هندیان نیز انگیزه این مهاجرت ها بود و به همین دلایل، در قرن هفتم هجری این سرزمین مأمن حفظ برخی از مفاخر فرهنگی ایران گردید. دراین نوشتار به روش «توصیفی- تحلیلی» و با مراجعه به منابع دست اول، ضمن توصیف چگونگی گریزایرانیان، دلایل پناه جستن آنان در هند مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج بررسی نشان می دهد که هنگام یورش مغول، ایرانیان با انگیزه های متفاوتی به آن دیار کوچیدند و ثمره ی مهاجرت آنان رواج زبان فارسی و سنت های تمدّن ایرانی و بخشی از دستاوردهای فرهنگ ایرانی در هند بود.
مطالعه تزئینات گچبری محراب های دوره سلجوقی مسجد ملک کرمان از دیدگاه هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محراب به عنوان عنصری ارزشی در بناهای مذهبی، همواره کانون توجهات هنرهای تزیینی هنرمندان بوده است. هنرمندان در هر برهه از دوران اسلامی، بهترین عناصر تزئینی (گچبری، آجرکاری، حجاری، کاشیکاری) را برای ساختن و تزئین محراب ها با نهایت دقت به کار برده اند. در طبقه دوم مسجد ملک کرمان، چهار محراب مربوط به نیمه دوم سدة پنجم هجری وجود داشته که بقایایی از سه محراب گچبری آن باقی مانده است. محراب های مذکور از نظر اندازه و ابعاد، تقریباً در یک اندازه ساخته شده اند و با توجه به این که در رابطه با آن ها و اهمیت هنر گچبری شان تاکنون پژوهش مستقلی صورت نگرفته، مطالعه در این خصوص امری ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر، نخستین تلاشی است که در این زمینه، با هدف بررسی نقش های گچبری محراب ها و سبک هنری به کار رفته در آن ها صورت می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شیوه گچبری این محراب ها به هم شباهت بسیار دارند و فقط از نظر نوع نقش با هم اختلافات جزئی دارند. تزئینات گچبری شامل گل و برگ های اسلیمی، نقش های اسلیمیِ دهن اژدری، نقش های هندسی و خطوط کوفی مُعَقد و مُشجر است. نقش های اسلیمی و کتیبه های به کار رفته در محراب ها برخلاف سبک های دوره های قبل، دارای نوآوری هایی است که آن ها را به لحاظ سبک هنری، ممتاز و برجسته می سازد.
بازکاوی ابعاد رویارویی مردم ممسنی با معین التجار بوشهری (با تکیه براسناد نویافته محلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عهد سلطنت مظفرالدین شاه، حکومت قاجار تحت تاثیر عوامل متعددی، همچون نبود منابع مالی مناسب و فساد اداری و مالی گسترده و نیز اعمال نفوذ افراد و گروه های متنفذ، درصدد برآمد اراضی شولستان را به معین التجار بوشهری واگذار کند. معین التجار بنا به عللی که در این پژوهش بیان شده است در کنار تجارت، به زمینداری روی آورد تا قدرت و ثروت خویش را تحکیم بخشد. وی برای تثبیت مالکیت خویش بر اراضی شولستان، یا شهرستان ممسنی، به زمینه ها و عوامل محلی و ایالتی و مرکزی توجه کرده و برای به کارگیری این عوامل، به سود خود سعی کرد. زمینه اصلی تحقق اهداف معین التجار، ایجاد تفرقه بین خوانین و کدخدایان منطقه و تضعیف مقام کلانتری یا جایگاه مدیریت ایلی بود. ایشان با تکیه بر حمایت حکومت قاجار، برای دستیابی به نیات خویش، منطقه را با بحران مواجه کرد. حکومت قاجار نیز برای حمایت از معین التجار، بارها نیروی نظامی به شولستان گسیل کرد که نتیجه ای جز شکست برای قدرت مرکزی به همراه نیاورد. بی تردید، مقاومت اهالی منطقه در برابر واگذاری اراضی ممسنی به معین التجار، باعث شد که وی دست به راهبرد جدیدی، برای سلطه بر این سرزمین بزند. او برای جلب حمایت نظامی ایل قشقایی مجبور شد بخشی از اراضی را به صولت الدوله، ایلخان قشقایی، اجاره دهد. نهایتاً در اواخر حکومت قاجار و اوایل حکومت پهلوی اول، خوانین بویراحمد به طرفداری از امامقلی خان رستم که از سران ایلات ُلر ممسنی بود، به صحنه کشمکش های شولستان و جنگ با نیروهای دولتی کشیده شدند. این اقدام جز گسترش ناامنی، قتل افراد بی گناه، آسیب رساندن به مردم و ایجاد اختلافات قومی بین مردم منطقه نتیجه دیگری نداشت.