مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
محمدرضا شاه
حوزه های تخصصی:
بروز جنگ اعراب و اسرائیل ، فشار کردهای جدایی طلب و حمایت آمریکا و غرب از محمدرضا پهلوی ، بالاخره عراق را بر سر میز مذاکره قرارداد 1975 نشاند که یکی از بهترین و کاملترین قراردادها پس از جنگ جهانی دوم بوده و به اختلافهای مرزی زمینی و آبی ایران و عراق پایان داد .
تبیین وضعیت سیاست خارجی ایران و نقش وزیران امور خارجه(39-1336ش/60-1957م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
e years 1957 to 1960 were one of the most critical periods of the contemporary history of
Iran from the viewpoint of its foreign relations. is is largely due to the fact that this period
coincided with the attempts of other countries to increase their dominance over Iran. During
this period, Iran was struggling with countries like the Soviet Union, Iraq, Egypt and
the United States in its foreign relationships. Iran’s relations with the Soviet Union, Iraq and
Egypt were similar to each other, involving uctuations, con icts, strains and even complete
breaks. During these years, a negative aspect of Iran’s foreign policy was the wide gap created
in relations between Iran and Arab countries including Egypt. Mohammad Reza Shah’s foreign
policy in the region, and his relations with Israel, had resulted in this wide gap and had caused
some Arab countries to openly express their dissatisfaction. ese relations were most strained
during the presidency of Gamal Abdel Nasser in Egypt. At the same time, Iran had very close
relations with the U.S. which led to Iran’s increased dependency on the U.S.
e aim of the present research is to study the role of Iran’s foreign ministers in Iran’s relations
with the other countries which aimed to dominate Iran or maintain ties with it during 1957-
1960, and the condition of Iran’s foreign policy in this period. e -ndings of this research
show that the foreign ministers did not have an e ective role in Iran’s foreign policy because
the main policymaker was Mohammad Reza Shah himself, and the main function of his foreign
policies was to protect his government, not the national interest
چگونگی تشکیل جمعیت فداکاران آذربایجان به رهبری محمد دیهیم و رویکرد آن درقبال دولت ملی دکتر مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اشغال ایران در شهریور 1320 توسط متفقین، زمینه ی مناسبی برای تشکیل احزاب و جمعیت های سیاسی در ایران به وجود آمد. با اشغال آذربایجان، گروه ها و جمعیت های مختلفی با گرایش های سیاسی خاص درآذربایجان شکل گرفتند که معمولاً به سه دسته ی چپ طرفدار سوسیالیسم، تجزیه طلب و شاه دوست تقسیم می شدند. یکی از این جمعیت های سیاسی، جمعیت فداکاران آذربایجان بود که در تبریز، با رهبری محمد دیهیم و با گرایش سیاسی شاه دوستی و دفاع از تمامیت ارضی ایران شکل گرفت. چگونگی تشکیل و میزان فعالیت این جمعیت در دوره ی اشغال زیاد برای ما شفاف نیست؛ بعد از 21 آذر سال 1325، به دلیل حمایت حکومت مرکزی ایران از این جمعیت، جمعیت فداکاران شکل منظمی یافت و توانست به یکی از جمعیت های قدرتمند و پایدار آذربایجان تبدیل شود. این جمعیت در طول مبارزات ملی شدن صنعت نفت تا تیرماه 1331، هیچ موضع سختی درقبال دکتر مصدق اتخاذ نکرد؛ ولی با علنی شدن اختلافات شاه و دکتر مصدق، با حمایت از شاه موضع تندی نسبت به دکتر مصدق درپیش گرفت.
مهم ترین مسئله در این مقاله، چگونگی تشکیل جمعیت فداکاران آذربایجان و رویکرد جمعیت به جنبش ملی شدن صنعت نفت و نوع تعامل آن با دولت ملی دکتر مصدق است. در این پژوهش، اسناد و مدارک موجود را به روش تحلیلی و توصیف بررسی می کنیم و می کوشیم تصویر روشنی از عملکرد این جمعیت در دوران حکومت ملی دکتر محمد مصدق ارائه دهیم.
بررسی طبقات اجتماعی ایران بین سال های 1320 تا 1332ش
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد بررسی طبقات اجتماعی ایران بین سال های 1320 تا 1332ش می باشد. بر این اساس یافته های پژوهش حاکی از آن است که در پی حملات متفقین به ایران و خروج رضاشاه از کشور تحولات مهمی در جامعه رخ داد. از جمله اینکه در این دوران طبقات اجتماعی نمودی دیگری یافتند؛ به طوری که از نفوذ دربار بسیار کاسته شد، ولی از نظر نهادی جایگاه پادشاه و موقعیت دربار به هیچ وجه دگرگون نشد و نبرد بر سر قدرت به سبک سنتی و به شیوه مسلط ادامه یافت؛ نبردی که در روند تکوین آن دربار و درباریان مدعی اصلی به شمار می رفتند. با رفتن رضا شاه در سال 1320 تمامی سیاست های مستبدانه وی در قبال مذهب و روحانیون به اتمام رسید. از این زمان به بعد بود که دوباره مذهبی ها بر احیای مراسم سنتی، روضه خوانی و سوگواری و جشن و سرور مذهبی همت گماشتند. در این دوره اصناف و بازاریان دوباره قدرتشان را باز یافتند. هم چنین با توجه به باز شدن فضای سیاسی در این دوره، گروه های مختلف از جمله روشنفکران راحت تر به فعالیت های سیاسی پرداختند.
عدم رشد احزاب و تأثیر آن در شکل گیری توسعه نیافتگی سیاسی در عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تأثیر رشدنیافتگی و ناکارامدی احزاب سیاسی در کمک به شکل گیری توسعه نیافتگی سیاسی در عصر پهلوی دوم است. در این جا توسعة سیاسی، به معنای مشارکت مردم در عرصة سیاست و توسعه نیافتگی سیاسی، نبود چنین وضعیتی در نظر گرفته می شود. به باور این مقاله، این مشارکت از طریق احزاب سیاسی مستقل و مردمی صورت می گیرد، که فعالیت احزاب نیز خود با نوع نظام سیاسی حاکم بر جامعه ارتباط مستقیمی دارد. به این صورت که در نظام های دموکراتیک، زمینه برای فعالیت احزاب و از این رو مشارکت افراد جامعه در عرصة سیاست فراهم آمده است و در مقابل، در نظام های اقتدارگرا، حکومت با سرکوب احزاب مستقل و ایجاد احزاب فرمایشی، از مشارکت فعال افراد جلوگیری می کند. بر این اساس، دولت محمدرضا شاه پهلوی را می توان در دستة دوم از نظام های سیاسی قرار داد. این نظام سیاسی مانع اصلی شکل گیری توسعة سیاسی به معنای پیش گفته بوده است. به این صورت که شاه از فردای کوتای 28 مرداد 1332 توانست با جلوگیری از فعالیت و رشد احزاب مستقل و سرکوب آن ها و با ایجاد احزاب فرمایشی و دست نشانده از مشارکت فعال مردم در فرایندهای سیاسی ممانعت کند و در نتیجه صحنة سیاست در کشور را دست خوش نقش آفرینی روابط و گروه های غیر رسمی کند. این وضعیت، درنهایت، به وقوع بحران مشروعیت و سقوط رژیم در سال 1357 کمک کرد.
واکاوی پیامدهای سیاسی اصلاحات ارضی در فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: محمدرضا شاه پهلوی در دورة دوم حکومت خویش و با تثبیت قدرت مرکزی در صدد برآمد تا اصلاحاتی را در کشور انجام دهد. از جمله اصلاحات وی می توان به اصلاحات شش گانة انقلاب سفید اشاره کرد. این اصلاحات شامل اصلاحات ارضی، ملی کردن جنگل ها، سپاه دانش، و برخی دیگر بود. هدف این پژوهش بررسی پیامدهای سیاسیِ یکی از اصلاحات شش گانة فوق، یعنی اصلاحات ارضی، در ایالت فارس است.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک آرشیوی اجرا شده است.
یافته ها و نتایج: اجرای سیاست اصلاحات ارضی در فارس موفقیت آمیز نبود. با وجود اجرای لایحة اصلاحات ارضی در نقاط مختلف فارس، مأموران اصلاحات ارضی و مالکان، در تقسیم اراضی بین کشاورزان کارشکنی و از تقسیم زمین بین زارعان جلوگیری کردند.
تحلیل گفتمان مذهب گریزی در نوشتارهای محمدرضا پهلوی
حوزه های تخصصی:
یکی از مضامینی که مکرراً در پژوهش های مربوط به فرهنگ و تمدن ایرانی مطرح بوده، بدگمانی نسبت به دیگری است که در روابط انسانی نخبگان ایرانی و به طور ویژه ای در شخصیت محمدرضا پهلوی نمایان بوده است. پژوهش حاضر بر پایه تحلیل گفتمانی و براساس مدل پاتر و وترل به گنجینه تفسیری محمدرضا پهلوی و بیگانه ترسی وی نسبت به گروه های مذهبی پرداخته است. آن چه بررسی گفتارها و نوشتارهای محمدرضا پهلوی را لازم می دارد این است که وی در تعاملاتش می کوشید با تنظیم و تعدیل ماهرانه گفتار خود بر آحاد مردم و ترغیبشان برای مقابله با نیروهای مذهبی تأثیرگذار باشد. محمدرضا پهلوی در ارزیابی گروه های مذهبی، هر گروهی را که با معیارهای نظام سلطنتی وی همراهی نداشت بیگانه می دانست و نسبت به آن ها استعارات، تعبیرات و تفسیرهایی با معانی ویژه بهکار می گرفت. با کاوش مهارت های گفتاری محمدرضا پهلوی است که می توان ارتباطات رفتاری وی با نیروهای مذهبی را بازشناخت. این پژوهش به دنبال بررسی مهارت های کلامی و چگونگی کاربرد زبان در زندگی روزمره محمدرضا پهلوی نسبت به نیروهای مذهبیِ مخالف است و هم چنین با کاوش کلمات و استعارات نوع رابطه و نگاه وی به مذهب و نیروهای مذهبی را کشف خواهد کرد. کاربردهای زبانی وی به سمت وسوی معنی شناسی و تفسیر و تعبیرشناسی سوق دارد و همین امر در پژوهش پیش رو مطمع نظر قرار گرفته است.
نقش ارتش در روند نوسازی و مدرنیزاسیون جامعه در دوران حکومت پهلوی (1357-1299)
از جمله لوازم بلافصل موردنیاز نوسازی و توسعه در جوامع وجود بستری جهت سازمان یابی، مشارکت، رقابت و آزادی گروه ها و نیروهای اجتماعی است. بنابراین در غیاب نهادهای جامعه مدنی و ضعف و سرکوب آنها زمینه رشد و نیرومندی هرچه بیشتر نهادهای اجبار آمیز فراهم می گردد. باتوجه به اهمیت و جایگاه حساسی که پهلوی اول و دوم برای ارتش در فرایند نوسازی و مدرنیزاسیون قائل بودند و صرف نظر از موفقیت و یا عدم موفقیت و فارغ از آثار مثبت و منفی فرایند نوسازی و مدرنیزاسیون مدنظر پهلوی بررسی نقش ارتش در این فرایند در طول دوران سلطنت پنجاه ساله پهلوی بسیار حائز اهمیت است. اینکه ارتش چگونه و در کدام یک ازحوزه های نوسازی جامعه ایران مشارکت داشته است مسئله ای است که در این مقاله به دنبال دستیابی به پاسخ آن هستیم. بر همین اساس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطرح کردن این سوال اصلی که: ارتش در روند نوسازی و مدرنیزاسیون جامعه ایران در دوران حکومت پهلوی چه نقشی داشته است؟ در پاسخ به این سوال این فرضیه اصلی مطرح می شود که: به نظر می رسد تکیه بر ارتش بعنوان ابزار بنیادین و تضمین کننده بقای نظام سیاسی و اعتقاد به تجدد آمرانه و نوعی نوسازی از بالا در میان روشنفکران و تغییرات ساختاری و افزایش بودجه سالانه ارتش سبب گردید ارتش در روند نوسازی و مدرنیزاسیون جامعه ایران در دوران پهلوی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مالی و ... نقش فعالی را برعهده بگیرد.
مخالفت های داخلی با برگزاری جشن های 2500 ساله شاهنشاهی؛ چرا و چگونه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
139 - 163
حوزه های تخصصی:
جشن های 2500 ساله شاهنشاهی، در مهرماه 1350ش برگزار شد. یکی از اصلی ترین اهداف محمّدرضا شاه از برگزاری این جشن ها، کسب مشروعیت برای حکومت خود بود؛ اما حکومت پهلوی در تحریک حس ناسیونالیستی مردم جهت شرکت گسترده در این جشن ها، با وجود تمام تبلیغات خود، تا حدود بسیاری ناکام و عاجز ماند و مردم حضور گسترده ای در جشن ها نداشتند. علاوه بر این، گروه های مختلفی با برگزاری این جشن ها به مخالفت علنی پرداختند. اینکه مخالفان برگزاری این جشن ها در داخل کشور شامل چه گروه هایی بودند و چرا به مخالفت علنی اقدام ورزیدند، مسئله ای است که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد. باید گفت که «روحانیون» و در رأس آن ها امام خمینیv، «دانشجویان» و در رأس آنان دانشجویان دانشگاه تهران، «گروه های چریکی» و «عدّه ای از مردم مبارز»، از جمله گروه هایی بودند که به صورت علنی با جشن ها به مخالفت پرداختند. چهار علّت اصلی این مخالفت ها را می توان این گونه بیان کرد: علت اوّل: اسلام زدایی، از علل اصلی مخالفت روحانیون مذهبی با جشن ها بود. علت دوم: وجود خفقان سیاسی و نبود آزادی های دموکراتیک در نظام شاهنشاهی. این در حالی است که محمدرضا شاه به عنوان رأس هرم قدرت در حکومت پهلوی، پیش از برگزاری جشن ها و نیز در سخنرانی خود به مناسبت افتتاح جشن های 2500 ساله، بارها به رعایت حقوق بشر از سوی کورش هخامنشی اشاره و تأکید کرده بود. علت سوم: خارجی بودن تدارکات این جشن ها؛ تدارکاتی که در صد بسیار بالایی از آن توسط کشور فرانسه فراهم آمده بود. علّت چهارم: وضعیت نامطلوب مردم و جامعه ایران از لحاظ اقتصادی در مقایسه با هزینه های بسیار گزاف جشن ها.
بررسی پیامدهای اصلاحات ارضی در استان فارس (مطالعه موردی؛ روستای قلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصلاحات ارضی نخستین لایحه از لوایح شش گانه انقلاب سفید (انقلاب شاه و ملت) بود که توسط محمّدرضا شاه پهلوی در سال 1340 با اهداف مختلف به اجرا گذاشته شد. برانداختن ملوک الطوایفی و از بین بردن نظام ارباب و رعیتی از جمله اهداف اصلاحات ارضی بود. استان فارس که در این برهه از آن به عنوان استان هفتم یاد می شد و به عنوان یکی از مهم ترین و وسیع ترین استان های زراعی ایران به حساب می آمد، در جریان قانون اصلاحات ارضی مورد توجه حکومت پهلوی دوم قرار گرفت. با آغاز اجرای قانون اصلاحات ارضی، مالکین که با اجرای این قانون املاک خویش را به نفع زارعین از دست می دادند، مخالفت های خویش را با تحقق آن آغاز نمودند. در این تحقیق با رویکردی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از اسناد، به دنبال پاسخ برای این پرسش اساسی هستیم که با تصویب قانون اصلاحات ارضی رویکرد مالکین و زارعین روستای قلات و همچنین نحوه نگرش مأموران حکومت دوم نسبت به اجرای این قانون چگونه بود. فرض غالب بر این است که با تصویب قانون اصلاحات ارضی، مالکین قلات نسبت به واگذاری زمین به رعایا خودداری می نمودند و مأموران حکومتی نیز با وجود تلاش در جهت تثبیت اوضاع نتوانستند اصلاحات ارضی را در قلات عملی کنند.
ظرف مکانیِ مدیریّت فضای ملّی در دوره ی محمّدرضا شاه: چگونگی و چرایی
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
69 - 93
حوزه های تخصصی:
زندگی و کردارهای سیاسی در هر جامعه ای در چارچوب گفتمان سیاسی مسلط تعیین می شود و شکل خاصّی از زندگی و کردارهای سیاسی را ممکن می سازد. در نتیجه هویّت و خود فهمی های فردی را به شیوه ی ویژه ای تعریف می کند و برخی از امکانات زندگی سیاسی را متحقّق، و برخی دیگر را حذف می نماید. در این مقاله برای تحلیل ظرف مکانیِ مدیریّت فضای ملّی در عصر پهلوی دوّم، مجموعه ای از شاخصه ها و عناصر از قبیل مناسبات سرمایه داری، تمرکزگرایی، مهاجرت روستاییان، رشد جمعیّت، انقلاب سفید و اصلاحات ارضی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از تسلّط گفتمان مدرنیسمِ غربی در این دوره است که با تمرکزگرایی، توسعه و نوسازی، صنعتی شدنِ شهرها و گذار از کشاورزی سنّتی به صنعتی و شیوه ی تولید سرمایه داری شدّت می یابد. روستاییان، عشایر و عوامل قدرت سنّتی همچون سران قبایل و زمینداران بزرگ با انجام اصلاحات ارضی تضعیف شده و در حاشیه قرار می گیرند. بیشتر سرمایه گذاری ها مربوط به شهرها بوده و یا اثرات خود را بیش از همه بر شهرها برجای گذارد به گونه ای که می توان گفت که به طورکلّی «ظرف مکانی» مدرنیسم دوره ی پهلوی دوّم «شهر» بوده است.
بررسی آسیب شناسانه فرایند اجرای برنامه اصلاحات ارضی از منظر انسان شناسی دولت، 1340-1350(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
614 - 589
حوزه های تخصصی:
اصلاحات ارضی در دوره زمانی 1350- 1340 یکی از فرایندهای دگرگون کننده سیاست، اقتصاد و وضعیت اجتماعی ایران معاصر بود. این برنامه با تصوری منسجم و هدایت کننده از دولت بر جامعه ایران آغاز شد، اما ایرادها و کاستی های اساسی در اجرای آن بروز کرد. هدف این نوشتار، پاسخگویی به سه پرسش پژوهشی است: 1. چه عواملی به شکست برنامه اصلاحات ارضی پهلوی منجر شد؟ 2. چرا و تا چه حد این عوامل بر اجرای این برنامه تأثیر داشتند؟ 3. چگونه کاستی های فرایند اجرای برنامه اصلاحات ارضی از منظر انسان شناسی دولت بروز کرد؟ براساس نظریه دولت در جامعه میگدال، کاستی های فرایند اجرای اصلاحات ارضی در چهار سطح (سنگرها، ادارات میدانی پراکنده، ادارات مرکزی اصلی و عالی ترین رده رهبری) بررسی خواهد شد. فرضیه مقاله این است که شرایط ناشی از منازعه قدرت در شبکه پیچیده ای از قدرت های ملی و محلی، زمینه ساز اختلال اساسی در اجرای برنامه اصلاحات ارضی شد. این پژوهش با استفاده از روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی، خاطرات و گزارش های سیاستمداران و ذی نفعان و روایات تاریخی ثبت شده در زمینه برنامه اصلاحات ارضی در ایران انجام شده است. نقاط ضعف و کاستی ها در چهار سطح مشاهده شدند: الف) در سطح سنگرها کاستی هایی مانند منازعه قدرت میان نیروهای حامی سنت (کشاورزان و مالکان) و دولت؛ ب) در سطح ادارات میدانی پراکنده شامل شرکت های تعاونی و اداره اصلاحات ارضی، به دلیل تلاش برای نفوذ و تأثیرگذاری بر تصمیم ها در جهت منافع فردی و گروهی؛ ج) منازعات سلطه سازمانی در سطح ادارات مرکزی اصلی؛ د) در سطح عالی ترین رده رهبری بر اثر تلاش شاه برای بازنمایی خود به عنوان قدرت مسلط پادشاهی و برقراری تعادل سیاسی در جامعه. این کاستی ها، فرایند اجرای اصلاحات ارضی را با اختلال اساسی مواجه کردند. بروز این کاستی ها را باید فراتر از رویکرد دولت محور و جامعه محور، به سطوح دولت و جامعه شبکه ای ایران با هدف کسب سلطه پیوند زد.
تاثیر کودتای ۲۸ مرداد بر سیاست خارجی ایران در قبال ابرقدرت های انگلیس و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۷)
249 - 265
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی ایران در دوران نخست وزیری دکتر مصدق مبتنی بر نظریه ی «موازنه ی منفی» بود که بر حفظ استقلال ملی تأکید می شد و شاه از دخالت در سیاست خارجی کشور منع شده بود، اما پس از کودتا به دلیل حساسیت موضوع نفت و مناسبات بین المللی، شرایط خاورمیانه و جنگ سرد، شاه سکان سیاست خارجی کشور را در دست گرفت. هدف اصلی این مقاله این است تا تأثیرات کودتای 28 مرداد را بر سیاست خارجی ایران در قبال قدرت های آمریکا و انگلیس به عنوان طراحان کودتا بررسی نماید و از منظر روابط بین الملل این تأثیرات را بر فضای سیاسی و روابط خارجی ایران در منطقه و جهان تبیین نماید. پرسش اصلی مقاله هم این است که: چه نشانه هایی از تأثیرات کودتا بر سیاست خارجی ایران می توان یافت؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که پس از کودتا مشخصاً تز «موازنه ی منفی» جای خود را به «موازنه ی مثبت» داد که ماهیت سیاست خارجی کشور را تغییر داد و یکی از مهمترین پیامدهای آن افزایش دامنه نفوذ آمریکا درایران بود. این مطالعه از نوع نظری- بنیادی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی و براساس گفتمان «تحول انقلابی» چالمرز جانسون که یک روش ساختارگرایانه_کارکردی می باشد و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است که در آن ایران به عنوان کشوری پیرامونی در چارچوب نظریه ی وابستگی تعریف و در نظام سیاسی غرب ادغام شده بود و همین وابستگی از دلایل مخالفان رژیم پهلوی بشمار می رفت که در نهایت در کنار دیگر عوامل در سقوط رژیم پهلوی تأثیرگذار بودند.
بررسی تأثیر مهاجرت بر رشد شهرنشینی در فارس و پیامدهای آن (1355-1340 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش روزافزون شهرنشینی و افزایش تعداد شهرها و تغییرات کمی و کیفی آن تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر صنعتی شدن، مهاجرت روستائیان به شهرها، تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع مختلف بوده است. از دهه 20 به بعد که کشور دچار تحولات سیاسی عمده ای شد تحرک و جابجایی های داخلی در کشور نیز بسیار محسوس شد. در آغاز دهه چهل با ادامه برنامه های عمرانی دولت و اجرای اصلاحات اجتماعی توسط محمدرضا شاه این تحرک و جابه جایی در کشور شدت بیشتری یافت. هم زمان با برنامه عمرانی سوم در کشور، اصلاحات ارضی نیز که یکی از اساسی ترین اصلاحات اجتماعی شاه درزمینه بهبود زندگی جوامع روستایی بود اجرا شد. این برنامه ها موجب شدت مهاجرت های داخلی و به خصوص مهاجرت های روستایی در کشور و رشد شهرها شد. در این پژوهش سعی بر آن است تا رشد شهرنشینی و تغییرات جمعیت شهری و افزایش تعداد شهرهای استان فارس در دهه چهل و پنجاه بررسی شود. روش پژوهش حاضر توصیفی -تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانه ای است. طبق یافته های پژوهش استان فارس که از مراکز عمده روستایی و ایلات و عشایر کشور بود در سال های دهه چهل و بعد از آن با مهاجرت گسترده روستائیان به شهر و اسکان ایلات و عشایر در شهرها مواجه شد. شیراز مرکز استان پذیرای بیش از 50 درصد مهاجرین داخلی استان و خارج از استان بود. گسترش جمعیت شهری در شیراز موجب توسعه فیزیکی شهر، پیدایش و رشد پدیده حاشیه نشینی در آن شد.
الگوی استناد به عبارت بسم الله الرحمن الرحیم در صورت جلسات 24 دوره مجلس شورای ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش در نظر دارد تا با استفاده از روش پژوهش ترکیبی، به الگوی «بسم الله الرحمن الرحیم» به عنوان یکی از عبارات قرآنی بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که اساساً می توان الگویی برای استناد به این عبارت در صورت جلسات 24 دوره مجلس شورای ملی متصور شد؟ در مرحله اول که از روش کمی استفاده شد، با روش آماری خی دو، تک نمونه ای در محیط نرم افزار SPSS25 به تحلیل داده های کمی پرداختیم. نتایج کمی بیانگر آن هستند که: از مجلس اول تا ششم تعداد سی وچهار مورد (9/6 درصد)، مجالس هفتم تا دوازدهم، هجده مورد (6/3 درصد)، مجالس سیزدهم تا هجدهم، سیصد و بیست مورد (8/64درصد) و مجالس نوزدهم تا بیست و چهارم به تعداد ۱۲۲ مورد (7/24 درصد)، عبارت قرآنی «بسم الله الرحمن الرحیم» به کار رفته است. در مرحله دوم به تبیین این داده ها با روش کیفی پرداختیم و به نتایج زیر دست یافتیم. بیشترین استناد به عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» در مجالس سیزدهم تا هجدهم بود که دوره فضای باز سیاسی از تبعید رضاشاه تا سال 1335 و کمترین آن بین سال های 1305 تا 1320 یعنی دوران حکومت استبدادی رضاشاه را شامل می گردید. به عبارت دیگر الگوی استناد به این عبارت در صورت جلسات مجلس شورای ملی به این صورت بود که در دوره های فضای باز سیاسی، تعداد استناد و افراد استناد کننده، بیشتر از دوره استبداد بود.
علل، روند و پیامدهای تأسیس دانشسراهای عشایری در دهه 1330ش.(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دوره محمدرضاشاه در راه تعلیم و تربیت عشایر ایران، نوید بخش شروع مرحله تازه ای بود. تا این زمان حکومت پهلوی و وزارت فرهنگ بیشتر به توسعه آموزش در نقاط شهری تمرکز داشت و تا اواخر دهه 1320ش، اکثر عشایر کشور در بی سوادی مطلق به سر می بردند و حکومت برای تغییر این وضعیت، اصلاحاتی به وجود آورد. تأسیس مدارس و مراکز آموزشی در مناطق عشایری و سپس ایجاد دانشسرای مخصوص عشایر با هدف تربیت و تأمین معلمانی از جنس خود آنان که با روحیات و خلقیات و فرهنگ شان آشنایی بیشتری داشتند، از جمله این اقدامات بود که بررسی آن مسأله نوشتار حاضر است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر متون اسنادی و کتابخانه ای درصدد پاسخ به علل، روند و پیامدهای تأسیس دانشسراهای عشایری در حیات درونی جمعیت ایلی کشور است. یافته ها حاکی از آن است که علاوه بر تمایل عشایر به تعلیم و تربیت، رژیم پهلوی در راه تحقق برنامه های توسعه عمرانی، درصدد بود سطح سواد و میزان آگاهی عشایر کشور را افزایش داده و زان پس حیات فردی و اجتماعی آنان را در کنترل حکومت مرکزی و تحت تأثیر تعلیم و تربیت رسمی قرار دهد.