مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
روش های کیفی
حوزه های تخصصی:
امروزه چرخش های روش شناختی در علوم اجتماعی و انسانی به پدیده ای تبدیل شده است که به صورتی پرشمار، در آثار صاحبان رای در این حوزه، به آنها اشاره و ارجاع شده، مقولات بسیاری بر مبنای آنها توضیح داده می شود. در این مقاله، ابتدا به دو چرخش مهم در حوزه علوم انسانی، یعنی چرخش های زبانی و فرهنگی می پردازیم و سپس به چرخش های روش شناختی ذیل این دو، از جمله چرخش های روایی، زندگی نامه نویسی و خودزندگی نامه نویسی و تاریخی اشاره می کنیم. بررسی مبانی فلسفی چرخش های مذکور در قالب ضدیت روش شناختی با رویکرد پوزیتیویسم، در ابتدا بازنموده شده است.تغییر رویکرد از اثبات گرایی به رویکردهای انسان گرایانه تفسیری و تفهمی، و تغیر موضع از روش های کمی به روش های کیفی بررسی جنبه های گوناگون پدیده های انسانی و اجتماعی را فارغ از چارچوب کشف قوانین علی ممکن ساخته و فضا را برای قوت گرفتن سویه هایی چون تاریخ و زندگی نامه پژوهی و روایت است.
جای خالی پژوهش های تجربی در علوم سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرصه پژوهش های علوم سیاسی در ایران کمبود مطالعات تجربی به روشنی مشاهده می شود، به ویژه اگر با رشته های دیگری از علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی، روان شناسی و علوم تربیتی مقایسه شود. بخش عمده مقاله هایی که در ارتباط با این رشته نوشته می شوند، برآمده از یافته های پژوهش های تجربی نویسندگان نیستند و صرفاً به شکل محدودی به داده های موجود تکیه می زنند. پژوهش های کتابخانه ای و حتی کمتر از آن، سندپژوهیْ روش اصلی گرد آوری اطلاعات برای تدوین مقاله های علمی در این رشته هستند. با وجود آنکه در چند سال گذشته به سبب تاکید نشریه های علمی ـ پژوهشی بر مطالعات تجربی بر شمار مقاله های حاصل از یافته های پژوهشی افزوده شده، هنوز تحرک کافی در زمینه کارهای پژوهشی تجربی در میان پژهشگران علم سیاست در ایران مشاهده نمی شود. بیشترین پژوهش های تجربی در حوزه علوم سیاسی در قالب طرح های پژوهشی عمدتاً کمی / آماری صورت می گیرند که حمایت های مالی به دست آورده اند؛ اما حتی داده های این پژوهش ها نیز کمتر در اختیار پژوهشگران دیگر قرار می گیرد و معمولاً به صورت خصوصی یا محرمانه، به بایگانی سپرده می شوند. مهم ترین پیامد چنین وضعیتی در حوزه پژوهش های علوم سیاسی، فقر اطلاعات پژوهشی برای تحلیل های ثانویه و انباشت محدود دانش درباره رفتارهای انواع بازیگران سیاسی اعم از بازیگران فردی و نهادی است. نویسنده در این مقاله تلاش می کند تا علل و عوامل نازل بودن میزان پژوهش های تجربی علوم سیاسی در کشور را به بحث بگذارد و استدلال کند که علاوه بر عوامل ساختاری و نهادی مانند نبود حمایت های مالیِ کافی از سوی نهادهای علمی و دانشگاهی و دشواری های گردآوری داده های تجربی در محیط ایران، بخشی از کم توجهی شایع به این گونه پژوهش ها از تصورات نادرستی ناشی می شود که درباره روش های تجربی و لوازم آن وجود دارد و می توان با دگرگونی در نگرش ها، به ویژه در شکاف میان روش های کمی و کیفی، اسباب گسترش پژوهش های تجربی را فراهم ساخت.
روش های تحقیق تلفیقی، جنبش سوم روش شناختی در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه های تحقیق تلفیقی را جنبش سوم روش شناختی نامیده اند. این بدان معناست که اکنون برای ارتقای روش شناختی تحقیق، که با رویکردهای کمی و سپس کیفی آغاز شده است، لازم است رویکردهای تحقیق تلفیقی در تحقیقات اجتماعی دنبال شوند.
رویکردهای عمده در تحقیقات انسانی- اجتماعی در طی جنبش¬های متعدد
روش شناختی مسیر پیشرفت روش های تحقیق را پیموده اند. موج اول روش شناسی با کمیّت گرایی و تجربه گرایی آغاز گردید. پس از یک دوره غلبة کمّی گرایی، نقص
روش های کمی در نشان دادن افکار و نیّات مردم دربارة فعالیت ها و وقایع خاص و پیچیده مشخص گردید. موج دوم روش شناختی تحت عنوان تحقیق کیفی در دهه های 80-1970 میلادی با تأکید بر ادراک فرآیندهایی که به نتایج مورد مطالعه منجر می شوند، گسترش یافت. در دهة اخیر، محدودیت های روش های کیفی در تعمیم یافته ها، درهم آمیزی یافته های تحقیق با ارزش های خاص محقق و مشکلات اعتبار و پایایی داده ها به عنوان چالش های مهم فراروی تحقیقات کیفی معرفی شده اند. از این رو، توجه به رویکرد تلفیقی به عنوان جنبش سوم روش شناختی از اهمیتی خاص برخوردار است.
ایدة اصلی روش تلفیقی که از آن به رویکرد چندخصلتی، چندروشی یا شیوة آمیخته نیز یاد می شود، این است که ترکیب رویکردهای کمی و کیفی درک مناسب تر و جامع تری از موضوعات تحقیق به دست می دهد. در این رویکرد، ضعف ها و محدودیت های هریک از تحقیقات کمّی و کیفی جبران می شود. همچنین، این شیوه شواهد و مدارک جامع تری را برای پژوهش موضوع تحقیق ارائه می دهد و به محقق کمک می کند تا به سؤالاتی پاسخ دهد که رویکردهای کمّی یا کیفی به تنهایی نمی توانند پاسخگوی آن ها باشند.
هدف اصلی این مطالعه بررسی تطبیقی روش شناسی کمّی و کیفی و شناسایی محدودیت های روش شناختی هریک از این دو رویکرد و ارائة مدل تلفیقی به عنوان راهکار اساسی روش شناختی در مطالعات انسانی- اجتماعی است.
انجام پژوهش به روش تحلیل تماتیک: راهنمای عملی و گام به گام برای یادگیری و آموزش (مورد مطالعه: مصرف موسیقی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در حالی که اغلب مطالب درباره تحلیل های کیفی از یک دیدگاه نظری نوشته شده اند و بیشتر جنبه نظری دارند تا عملی، باید گفت که اغلب تازه کارها و حتی محققان دارای تجربه بیشتر با «نحوه» انجام تحلیل کیفی دست به گریبان هستند؛ به نحوی که توانایی پیاده سازی آموخته های نظری خود و انجام یک تحقیق ب را ه صورت عملی ندارند؛ بنابراین نیاز به راهنمای انجام پژوهش به صورت عملی و گام به گام به شدت احساس می شود. در این مقاله، مراحل مختلف انجام پژوهش به روش تحلیل تماتیک به صورت یک راهنمای گام به گام ارائه شده است. مبنای این کار، مقاله «انجام پژوهش به روش تحلیل تماتیک: راهنمای عملی و گام به گام برای یادگیری و آموزش پژوهشگران» ماگویره و دلاهانت بود که سعی شد با تغییر و تحولات لازم با فضای پژوهشی و درک فضایی پژوهشگران داخلی انطباق بیشتری بیابد. در نهایت این راهنمای عملی و گام به گام با یک نمونه کار عملی توسط نگارندگان تکمیل شد
مطالعه موردی موانع عدالت اجتماعی در قرآن (مبتنی بر نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی، ارتباط تنگاتنگی با روش شناسی دارد. از همین منظر، تعامل مطالعات قرآنی با روش های نوین، می تواند منجر به ظهور نظریّات جدیدی در حوزه قرآن پژوهی شود. کاوش در روش شناسی کیفی مطالعات قرآنی و به طور مشخص روش نظریه زمینه ای، به این پرسش پاسخ می دهد. فرایند بکارگیری روش کیفی نظریه زمینه ای در قرآن پژوهی چگونه است؟بدین منظور مراحل این روش، در مطالعه موردی «موانع عدالت اجتماعی در قرآن»، ترسیم شده است تا به این پرسش پاسخ دهد.موانع عدالت اجتماعی در قرآن مبتنی بر نظریه زمینه ای چیست؟بر این اساس، این نوشتار با بکارگیری روش های نوین داده پردازی در مطالعات قرآنی، به منظور کشف نظریات و دیدگاه ها در عرصه موانع عدالت ورزی، به تبیینی از انواع آفات فکری و اخلاقیِ فردی و جمعی در مقوله وجود روحیه عدالت گریزی با احصاء مفاهیم؛ تجاوزگری، ترک حمایت اجتماعی، سرقت، افزون خواهی داوری ناعادلانه، فرار از جهاد و مقوله فرهنگ ستم با احصاء مفاهیم گمراهی، تفرقه افکنی، اشاعه ناهنجاری ها و دوستی با کفار محارب، دست یافته که در یک تعامل پیوسته و در ارتباط با هم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و الگوی موانع تحقق عدالت را شکل داده و شرایطی را ترسیم کرده که عدالت به عنوان یک آرمان و رؤیای ناکجاآبادی تغییر گفتمان داده است.
به سوی فرایند جامع ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری در شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۳۴-۱۱۵
حوزه های تخصصی:
اهداف: نگاه به مطالعات سنجش کیفیت فضای عمومی در ایران و ادبیات جهانی نشان از گونه ای یکسان سازی در استفاده از معیارهای سنجش کیفیت دارد. در حالیکه مفهوم کیفیت فضای عمومی متناسب با گونه فضا و همچنین بستر سیاسی-اقتصادی-اجتماعی شکل گیری و تحول فضای عمومی می تواند فهم و درکی متفاوت فراهم آورد. به نظر می آید در سنجش کیفیت فضای عمومی بیشتر تمرکز بر روشهای کمی و آماری بوده و فهم ماهیت فضا در سنجش کیفیت نقش پر رنگی نداشته است. این پژوهش مسیری جدید در روش سنجش کیفیت فضای عمومی مبتنی بر ترکیب روش های کیفی و کمی ارائه می دهد. روش ها: جهت اعتبارسنجی فرایند پیشنهادی، میدان هفت حوض به عنوان مورد مطالعه پژوهش انتخاب شده است. از ترکیب روش های تحلیل محتوا، تفسیری-تاریخی، مصاحبه عمیق و تدوین خاطرات شفاهی، رفتارشناسی و تحلیل همبستگی در این پژوهش استفاده شده است. یافته ها: این پژوهش روش شناسی جدیدی مبتنی بر هفت گام شناسایی معیارهای ارزیابی کیفیت فضای عمومی مبتنی بر ادبیات جهانی، شناسایی معیارهای ارزیابی کیفیت آزمون شده در مطالعات مبتنی بر تجربه ایرانی فضاهای عمومی، تجمیع معیارهای گام اول و دوم و اعتبارسنجی امکان ارزیابی معیارهای انتخاب شده در فضای عمومی مورد مطالعه مبتنی بر بازدید میدانی، مطالعه تفسیری-تاریخی تحول فرم فضای عمومی در دوره های مختلف تاریخی، انجام مطالعات رفتاری مبتنی بر روش یان گل، انجام مصاحبه عمیق با کاربران دارای سابقه استفاده طولانی از فضا جهت استخراج خاطرات شفاهی و شناسایی مهمترین معیارهای کیفیت فضا در طول زمان و تحلیل کمی همبستگی های معیارهای کیفیت را ارائه می دهد. نتیجه گیری: ارائه یک روش شناسی جامع در ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری مهم ترین نتیجه این پژوهش است.
ظرفیت های روش پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
33 - 51
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از ظرفیت های پژوهش روایتی، راهبردی حیاتی در علم فراهم می کند، اما منابع محدودی برای کمک به افراد در جهت اجرا و تدوین یافته های این نوع مقاله ها وجود دارند. مقاله حاضر با هدف معرفی ظرفیت های پژوهشی روش پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی تدوین شده است. برای شناسایی و معرفی رویکردهای پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی، از روش اسنادی استفاده شد. در ابتدا و پس از جستجوی اسناد مرتبط در پایگاه های علمی سیج، اریک، ابسکو، تیلور و فرانسیس، اسپرینگر، امرالد، پاب مد، الزویر، در دامنه زمانی 2000 تا 2017، 22 سند بازیابی شد. پس از بررسی اولیه، 13 سند بر اساس ملاک های سودمندی و به روز بودن، مبنای مطالعه و تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل این منابع، از راهبرد تحلیل محتوای کیفی الزاید (1996) استفاده شد. یافته ها به شناسایی و معرفی چهار رویکرد روایتی مناسب برای پژوهش در حوزه آموزش عالی شامل 1- رویکرد روان شناختی؛ 2- رویکرد جامعه شناختی؛ 3- رویکرد روایت و تفسیر درباره تجارب خاص فرهنگی توسط خود فرد؛ و 4- رویکرد نهادی سازمانی، منتج شد. در این مقاله تلاش شده تا با توجه به محدودیت ها و ظرفیت های روش روایتی، افق های نوینی در جهت بهره گیری از این روش در مطالعات آموزش عالی معرفی شود.