فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴٬۶۴۱ تا ۱۴٬۶۶۰ مورد از کل ۷۸٬۳۹۰ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
11 - 37
حوزههای تخصصی:
برهان الدّین محقق ترمذی یکی از شخصیت های برجسته عرفان اسلامی است که در جوانی حضور بهاءولد بلخی را درک کرد و در سایه عنایت او به درجات والای عرفانی دست یافت. سیّد پس از مرگ بهاءالدیّن، ارشاد و هدایت مولانا جلال الدّین را به عهده گرفت و او را آنگونه به وادی طریقت هدایت کرد و به مقام فنا رساند که توانست مصاحبت شاه معشوقان - شمس تبریزی- را برتابد. تأمل در کتاب معارف برهان الدّین آشکار می کند که او اندیشه های والایی در عرصه طریقت دارد و این اندیشه ها تحوّلی شگرف در تفکّر بزرگانی چون مولوی و سلطان ولد به وجود آورده است. وی از زمره عرفایی است که وحدت هستی را درک کرده، کثرات را اموری اعتباری می داند. برهان الدّین همچنین ولایت را معرفتی قلبی می داند که به وسیله آن می توان همه چیز را مسخر حق دانست. علاوه براین، سیّد سردان در مورد ریاضت، ذکر و چله نشینی توضیحاتی داده است که دلیلی آشکار بر پختگی او در وادی عرفان است. در این جستار پس از بررسی اجمالی سیر زندگانی برهان الدّین، مهم ترین اندیشه های عرفانی او تحلیل و بررسی خواهد شد.
تحلیل رؤیا از منظر ابن عربی و علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
71 - 88
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه های ابن عربی و علاءالدوله سمنانی درباره مسأله رؤیا پرداخته است. ابن عربی که کاشف عالم خیال بوده، با ارتباط دادن عالم خیال- خیال منفصل- و رؤیا- خیال متصل- به این مسأله پرداخته است. از سوی دیگر علاءالدوله سمنانی، قائل به اهمیت رویا در سلوک بوده و به نقش و اهمیت شیخ در ارتباط با آن معتقد بوده است و رؤیا را به لطایف سبعه که از مهم ترین مسائل در تفکر وی بوده، ربط داده است. دو عارف در بحث رؤیا درباره بیننده رؤیا، خود رؤیا و اضغاث احلام دیدگاه هایی را مطرح کرده اند. علل تفاوت دیدگاه های آن دو عارف را می توان در سطح عمیق تری ناشی از تفاوت نگرش آنان در حوزه های عملی و نظری و دیدگاه های معرفت شناختی و هستی شناختی دانست که تأثیر آن در رویکرد آن دو و تحلیل هایشان در باب رویا دیده می شود. این پژوهش به شیوه تحلیلی به مقایسه اقوال و نظرات این دو عارف بزرگ و با هدف فهم شباهت و تفاوت دیدگاه این دو، در مسأله رؤیا صورت گرفته است.
واکاوی راهکارهای انگیزشی سلامت روان در آموزه های اسلامی
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶)
80 - 104
حوزههای تخصصی:
سلامتی از مهم ترین نعمت های الهی برای انسان است که در حالت طبیعی همه از آن برخوردارند؛ زیرا انسانی که از نعمت سلامتی برخوردار نیست، در انجام برخی امور دچار مشکل است؛ ازاین رو از دیرباز مسئله سلامت انسانی هم برای شخص و هم برای اجتماع از مهم ترین موضوعات است و در تعالیم اسلامی اهمیت زیادی به آن داده شده است. سلامت از منظر اسلام دو گونه است: سلامت جسم و سلامت روان. در نگاهی موشکافانه خواهیم فهمید که دین اسلام هم در حوزه سلامت جسمی و هم در حوزه سلامت روانی نکات مهمی معرفی کرده است که پژوهش حاضر به حوزه سلامت روانی می پردازد. منابع اسلامی در جهت ارتقای سلامت روانی راهکارهای متفاوتی در ابعاد مختلف مانند «بینشی، منشی، انگیزشی و کنشی» معرفی می کنند. این پژوهش با تأکید بر بُعد انگیزشی به صورت نظری با روشی توصیفی- تحلیلی به راهکارهای سلامت روان می پردازد که نوعی پژوهش میان رشته ای در جهت توسعه و تلفیق علوم انسانی و اسلامی به شمار می رود. از جمله راهکارهای انگیزشی اسلام که در جاهای مختلف با روش های مختلف مورد توجه قرار گرفته اند عبارت اند از: امیدواری، مثبت اندیشی، غایت نگری، درک قوه اختیار و درک حضور خالق.
روش های عاطفی در تربیت اصلاحی از دیدگاه احادیث(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تربیت اصلاحی، غالباً برای تربیت آن دسته از متربیانی است که به هر دلیل از تربیت صحیح برخوردار نبوده و مربی برای اصلاح و تغییر در صفات و رفتار ناپسند آنان در ساحت های اجتماعی، عبادی، اعتقادی و سیاسی فعالیت می کند. روش های تربیتی در عرصه اصلاح متربی در سه محور شناختی، عاطفی، و رفتاری قابل بررسی است. این پژوهش با مطالعه احادیث و سیره پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع)، روش های تربیتی عاطفی مؤثر در اصلاح را معرفی و تبیین می کند؛ مراد از روش های تربیتی عاطفی، شیوه هایی است که مربّی برای تحت تأثیر قراردادن عاطفه در جهت اصلاح اندیشه و اخلاق و رفتار متربّی به کار می گیرد و عبارت اند از: مهر ورزی و محبت، موعظه، تشویق و ترغیب، ایجاد خوف و رجاء، توجه دادن به نعمت ها، عذرپذیری، توجه دادن به عوامل معنوی بازدارنده از گناه، برانگیختن احساسات و عواطف، توجه دادن به عواقب دنیوی و اخروی امور و تکریم شخصیت که از نظر عاطفی می توانند در اصلاح تربیت و رفتار متربی مؤثر باشند.
PLACE: PRESENCE AS SECOND-PERSONAL SPACE(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
7 - 16
حوزههای تخصصی:
The concept of place is ultimately a matter of ethical significance—of where something fits in a nexus or structure of meaning. Often this meaning is quite personal, involving a sense of presence we associate with a place. This essay investigates this connection through a study of Wordsworth’s poem, “Tintern Abbey.” It argues that the notion of a presence-infused place is ultimately that of a second-personal space. Presence is a matter of second-personal openness. Therefore, when presence infuses place, it makes its space second-personal also.
ACKNOWLEDGING OTHERS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
91 - 119
حوزههای تخصصی:
It is widely affirmed that human beings have irreplaceable valuable, and that we owe it to them to treat them accordingly. Many theorists have been drawn to Kantianism because they think that it alone can capture this intuition. One aim of this paper is to show that this is a mistake, and that Kantianism cannot provide an independent rational vindication, nor even a fully illuminating articulation, of irreplaceability. A further aim is to outline a broadly Aristotelian view that provides a more fitting theoretical framework for this appealing conception of human value. This critique of Kantianism extends to contemporary theorists with a broadly Kantian orientation, including Christine Korsgaard, Stephen Darwall and John Rawls. The problem with these views, at heart, is that they attempt to ground morality in respect alone. Yet it is love, not respect, that brings irreplaceability into view. The paper closes with a sketch of a virtue-theoretic theory that follows Aquinas in taking love to be a master virtue that refines the other virtues so as to ensure a continuous and practically efficacious sensitivity to the irreplaceable value of fellow human beings.
پیش فرض های نظام سازی (نظام اسلامی) در جامعه منتظر بر اساس اندیشه رهبر معظم انقلاب
منبع:
جامعه مهدوی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
86 - 112
حوزههای تخصصی:
عصر انتظار، یکی از مهم ترین دوران های زندگی بشری است که انسان ها در انتظار منجی کل و موعود نجات بخش هستند و جامعه منتظر را شکل می دهند. یکی از بارزترین وظایف جامعه منتظر، زمینه سازی تحقق جامعه مهدوی و حرکت در مسیر ایجاد و آغاز عصر ظهور است. قطعا آماده سازی و حرکت در مسیر حکومت آرمانی حضرت ولی عصرO به مقدمات و تمهیداتی نیاز دارد که از آن جمله، ایجاد نظام سازی دینی در جامعه منتظر است. واقعیت این است که پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد نظام جمهوری اسلامی در قالب آن، قدمی بسیار بزرگ و مهم در مسیر نظام سازی در جامعه منتظر محسوب می شود که باید درباره آن، مطالعه و بررسی اساسی و دقیق انجام گیرد. حضور سی ساله حضرت آیت الله خامنه ای در جایگاه رهبری نظام اسلامی، از این بزرگوار، یک شخصیت جامع و کامل ساخته است؛ بر همین اساس، نظرات معظم له درمورد عصر انتظار، وظایف و تکالیف جامعه منتظر، اهداف و ویژگی های جامعه منتظر و نظام سازی در جامعه منتظر از اهمیت بسزا و دوچندانی برخوردار است. در این مقاله، نگاه رهبر معظم انقلاب به مقوله انتظار و جامعه منتظر و الزامات و نیازهای نظام سازی در جامعه منتظر با روش تبیینی و تحلیلی بررسی و تحقیق می شود.
قاعده فقهی گزینش اصلح
حوزههای تخصصی:
قاعده فقهی گزینش اصلح، یکی از مهمترین قواعد مورد نیاز در حوزه فقه کارگزار به شمار می رود. از لحاظ موضوع شناختی، «گزینش» موضوعی مستنبط -و نه عرفی صرف- است و اسلام در این زمینه موسس بوده و با کاربست واژگانی ویژه، ایده خود را در قالب «گزینش اصلح» ارائه کرده است. از منظر حکم شناختی نیز، این قاعده مبتنی بر قواعدی همچون «الاصلح و فالاصلح» بوده و حکم آن در موارد سه گانه مناصب، تخصص ها و شغل ها متفاوت است. در مناصب رعایت «گزینش اصلح» واجب موکد است. در تخصص ها و حِرَف، لحاظ این مهم مستحب موکد و در شغل های معمولی، مستحب غیر موکد است. از نظر ساختار و نحوه تشخیص اصلح نیز، پیشنهاد «شورای تشخیص اصلح» در مراتب مختلف تشکیلاتی، قابل ارائه است.
ترسیم جایگاه «فقه سیاسی» در اسلامی سازی «علم سیاست»
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
۱۵۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در صدد ترسیم نسبتی واقع بینانه مابین دو گزاره مورد مطالعه (فقه سیاسی و علم سیاست اسلامی) است و سعی کرده است با ترسیم شکلی واقع نگر از فقه سیاسی به عنوان گزاره ای عینی تر نسبت به گزاره دیگر، به ترسیم جایگاه و حتی مسیر مورد نیاز علم سیاست اسلامی به عنوان گزاره ای که در حال شکل یابی علمی است، کمک کند. تحقیق در ترسیم گزاره اول (فقه سیاسی) از روش پژوهش کیفی داده بنیاد بهره جسته است. پژوهش در ترسیم نسبت دو گزاره آن دو را هم تراز و همراه هم دانسته اما هر یک را دارای مسیری و مأموریت ها و توانایی هایی متفاوت می داند. مسیر ترسیم نسبت از گزاره اول و در نگاه به فقه سیاسی شکل گرفته و پژوهش در واقع با ترسیم جایگاه فقه سیاسی موجود سعی در کشف جایگاه علم سیاست اسلامی دارد و در عین حال نیز به تفاوت های این دو توجه کرده است، تفاوت هایی که معتقد است در صورت کشف نسبت منجر به قوام جایگاه علمی هر دو گزاره خواهد شد.
پاس داشتِ مسئولیت معرفتی از راه برون گرایی معرفتی؛ پژوهشی در اندیشه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
5 - 29
حوزههای تخصصی:
مسئولیت معرفتی یکی از مباحث مهم معرفت شناسی معاصر است. در رویکرد برون گرایانه در معرفت شناسی به جای تاکید بر وظایف معرفتی بر نحوه تحقق باورهای فاعل شناسا تاکید دارد. در این رویکرد آن چه اهمیت دارد نحوه تحقق باورهای ما و عوامل موثر بر روند باورسازی است. ارزش معرفتی یک باور با توجه به عوامل پیدایی آن معلوم می گردد. در این رویکرد داشتن قرینه لزوما به معنای وصول به باورهای صادق و در نهایت افزایش باورهای صادق و کاهش باورهای کاذب نیست. در این نگاه هر چند که به نظر می رسد مسئولیت معرفتی رنگ می بازد اما می توان از نوع دیگری از مسئولیت معرفتی سخن گفت که می توان آن را مسئولیت معرفتی باواسطه تلقی کرد. هدف این مقاله این است که با روش تطبیق آراء معرفت شناسان برون گرا و استاد جوادی آملی نشان دهد آیت الله جوادی آملی برفرآیند معرفت و عوامل بیرونی موثر در معرفت تأکید دارد و مسئولیت معرفتی را از منظر برون گرایانه متوجهِ فاعل شناسا می داند. رعایت تقوای علمی که شامل کسب فضایل اخلاقی- عقلانی و پرهیز از رذایل عقلانی است از جمله مسئولیت هایی است که مورد توجه ایشان به عنوان عوامل غیر معرفتی موثر در فرآیند معرفت بوده است.کلیدواژه ها: مسئولیت معرفتی، برونگرایی، معرفت شناسی فضیلت محور، فضایل عقلانی، جوادی آملی.
دراسه تحلیلیه لعلم الإمام (ع) وسبب اختلاف العلماء فی هذا المجال مع التأکید على نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه ربیع و صیف ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ق) العدد ۲ (المتوالی ۶)
89 - 105
حوزههای تخصصی:
یعتبر موضوع الإمامه من أهم وأبرز المواضیع القرآنیه، کما أن علم الإمام من أهم التعالیم النبویه. إن کیفیه إدراک علم الإمام، لها تأثیر کبیر على التعرف علی الإمام.علی الرغم من وجود إجماع بین علماء الإسلام فی بعض مجالات علم ومعرفه الإمام، مثل المصادر فی الأمور الدینیه، لکن یوجد خلاف بینهم فی بعض القضایا، مثل جوده العلم، والوعی بضمائر الناس، وکیفیه علم الإمام بقضایا العصر وأحداثه. تسعى هذه المقاله الوصفیه التحلیلیه إلى الإجابه عن الأسئله التالیه: ۱. کم عدد أنواع علم الإمام من وجهه نظر نهج البلاغه وما هی المصادر؟ ۲. ما سبب الاختلاف بین علماء الشیعه فی تحلیل موضوع علم الإمام؟ ۳. ما هو نطاق علم الإمام وما أبعاده حسب تعالیم نهج البلاغه؟ یظهر التحلیل الدقیق لأوامر الإمام (ع) فی نهج البلاغه أن "القرآن" و"کلام الله" و"رسول الله"هم مصادر علم الإمام وهی محدده للإمام وحده. لکن "البصیره" هی مصدر العلم المشترک بین الإمام وغیره، ویعتمد علیها الإمام فی تحلیل الأوضاع والفتن. لذلک فإن علم الإمام یکون من نوعین،العلم بالحضور والعلم المکتسب. والسبب الرئیسی لاختلاف العلماء فی علم الإمام هو عدم الانتباه إلى اختلاف مصادر علم الإمام فی مختلف المجالات. یشمل مجال علم الإمام الأمور المتعلقه بالدین (المعتقدات، وقواعد القرآن وتفسیره)، وضمائر الأفراد والمجتمعات، والطبیعه ونظام الخلق، والأحداث الماضیه والمستقبلیه، والظروف الاجتماعیه والسیاسیه فی ذلک الوقت.
تحلیل مداراه السیاسیه والعسکریه للإمام علی (ع) تأکیدا على نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۳۹۹ (۱۴۴۲ق) العدد ۱ (المتوالی ۷)
48 - 37
حوزههای تخصصی:
المداراه صفه من أسمى صفات الإنسان، والتی أکد الله تعالى علیها فی القرآن الکریم على أنها برکته ورأفته. یتمثل الغرض من هذا البحث وضرورته فی التعریف بنموذج المداراه وطریقه تعامل الإمام علی (ع) مع رجال الدوله السیاسیین والاجتماعیین والعسکریین. ترکز الدراسه الحالیه على موضوع تحلیلی نموذجی للمداراه السیاسیه والعسکریه فی حیاه الإمام علی (ع)، تم استخدامه من خلال جمع المعلومات بمنهج تسجیل الملاحظات والدراسه المکتبه والمنهج الوصفی التحلیلی. إن إنجازات ونتائج هذا البحث فی أمثله المداراه هی: مداراته مع الخلفاء الذین سبقوه کتقدیم المشوره لهم فی الشؤون السیاسیه والعسکریه والوساطه وأمثله على مداراته مع خصوم الحکومه (أصحاب الجمل وصفین والخوارج) مثل: عدم بدء الحرب، وملاحقه الهاربین وقتل الأسرى وما إلى ذلک.
بررسی مواجهه فمینیسم و اگزیستانسیالیسم؛ اسطوره زدایی از تصویر زنان در کتاب مقدس و برسازی چهره نوین از زنان در جوامع مدرن غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
439 - 421
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در نظر است تا با تکیه به برخورد نظری دو چهارچوب نظری فمنیسم و اگزیستانسیالیسم در عرصه فلسفه سیاسی، وجوهی را که در گذار جامعه سنتی به جامعه مدرن در اروپای غربی در باب خوانشی جدید از جایگاه زن در کتاب مقدس مسیحیت، با تأکید بر تورات ( عهد عتیق ) و اناجیل چهارگانه ( عهد جدید ) مطرح شده است، بررسی شود و فرآیند اسطوره زدایی و افسون زدایی که از ویژگی های عصر روشنگری است، از امر زنانه در غرب نوین واکاوی شود. در این حوزه، ابتدا دیدگاه فمنیستی کسانی چون سیمون دوبوار بررسی شده است و سپس به دیدگاه پدیدارشناختی شلایر ماخر و همچنین دیدگاه اگزیستانسیال و لیبرال بولتمان پرداخته شده است. در یک دیدگاه نهایی، می توان فهمید که جریان فمنیستی همسو با جریان روشنگری به افسون زدایی از مفهوم سنتی زن پرداخته است؛ و این افسون زداییِ مفهومی در رابطه ی معناداری با تجدیدنظرهای فیلسوفان و الاهیات دانان لیبرال و اگزیستانسیال در الهیات مسیحی قرار دارد.
نگاهی نو به «اُمّیّت نبیّ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیامبر اکرم (ص) پس از دوران فترت در اجتماعی جاهلی و فرورفته در عصبیت های قومی و تفاخرهای نژادی مبعوث شد؛ پیامبری «اُمّی» که هم خاتم پیامبران بود و هم مأمور پایان دادن به جاهلیت و اُمّیّت با معجزه ای از جنس کتاب و بیان و زبان. خاتمیت نبیّ و به تبع آن، وصف خاص و انحصاری «اُمّی» برای او، نظرگاه انبوهی از محققان بوده و نتایج گوناگونی را دربرداشته است. در این میان «بیسواد»، «غیر یهودی»، «منسوب به اُمّ القری» و «منسوب به اُمّ» وجوه معنایی غالب تری برای واژه اُمّی بوده اند.اما در نگاه به این مفهوم اگر به «سیاق» آیات قرآن (به عنوان منبع و مرجع این تعبیر) توجه شود؛ اگر «روح معنا»ی واژگان و «نظام مراتب» در کلمات و بستر بکارگیری آن ها درآیات و سور قرآن پررنگ تر دیده شوند؛ و در نهایت اگر نقش و تأثیر «زبان قرآن» نیز در نظر گرفته شود، تصویر روشن تری از آن به دست خواهد آمد. تصویر حاصل شده از این مفهوم در کنار جایگاه خاتمیت پیامبر (ص)، نشان از این دارد که اُمّیّت نبیّ متفاوت و فراتر از اُمّیّت سایر بشر است و مفهومی وحدت بخش و هم افزا و به گستره انسانیت و در واقع ناظر به بازیابی اصول فطری و مشترکات وجود بشر می باشد.
تأثیر جریان شعوبیه و معتزله بر محتوا و ساختار شعر عباسی
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
95 - 118
حوزههای تخصصی:
دوره ی عباسی یکی از پربارترین و باشکوه ترین دوره ها در ادبیات عربی است. این دوره، شاهد حضور جریان های مختلفی بوده که برخی تازه، پا به عرصه گذاشته و برخی از دوره ی اموی وجود داشته اند. هر یک از این جریان ها به طور گسترده به فعالیت های خود می پرداختند و همان گونه که علمای این جریان ها با یکدیگر در ستیز فرهنگی بودند، شاعران هر جریان نیز نقش برجسته ای در مجادله ی ادبی میان همدیگر داشتند. ازجمله ی این جریان ها، شعوبیه و معتزله بودند که بدون شک وجود این جریان ها تأثیراتی بر ادبیات این دوره داشته است. ازاین رو پژوهش حاضر بر آن است تا به روش توصیفی_تحلیلی، مؤلفه های ادبی دو جریان شعوبیه و معتزله را بررسی کرده و به بیان تأثیرات آن بر محتوا و ساختار ادبیات دوره ی عباسی بپردازد و درنهایت چنین نتیجه می گیرد که جریان شعوبیه توانسته است به لحاظ محتوایی مواردی چون غزل مذکر و مجون و به لحاظ ساختار ورود الفاظ و ترکیبات بیگانه و خروج از چارچوب قصیده عربی را وارد ادبیات این دوره کند و معتزله نیز از حیث محتوا مواردی چون تعبیر معانی علمی و فلسفی با اسلوب ادبی و تهکم و سخریه و گسترش استدلال و از حیث ساختار مواردی چون: به کارگیری الفاظ فلسفی در شعر و گسترش اسلوب جدل را بر شعر عربی برجای نهاده است.
صلح در قول و فعل امیرالمومنین حضرت علی (ع)
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
105-130
حوزههای تخصصی:
جنگ و صلح در اسلام از جمله موضوعات و مسائل مهم و از ارزش های محوری به حساب می رود. در این میان برخی به دلیل کم اطلاعی از منطق جنگ و صلح در اسلام و سیره معصومین (علیهم السلام)، آن را دینی خشونت گرا و جنگ طلب معرفی می کنند. براین اساس، هدف مطالعه حاضر این است که با ذکر و تشریح نمونه هایی از صلح طلبی های امیرالمومنین علی (ع) در قول و فعل، بخشی از این مهم را تشریح و اثبات نماید که مسئولان حکومتی مسلمان، مطابق نص صریح قرآن عمل می نموده اند. برای همین منظور با انتخاب روش توصیفی- تحلیلی و به کارگیری ابزارهای کتابخانه ای و سندکاوی، داده های لازم گردآوری و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آن حضرت با توجه به منطق اسلام و قرآن در این مورد اقدام می نموده و در قول و فعل، آمر به صلح بوده اند تا به جنگ.
تفکیک پیش ارجاعی ها و تبیین رابطه معرفگی با مرجعداری در قرآن کریم (رویکردی تلفیقی از نظریه مرکزیت و نظریه بهینگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر پیش ارجاعی، و به طور خاص ضمایر، در قرآن کریم، با ظرافت بسیار خاص و پیچیدگی منحصر به فرد تعبیه شده اند. از این رو، تفکیک عناصر پیش ارجاعی یا به عبارتی شناسایی مرجع یک عنصر ارجاعی در قرآن نیاز به ضوابط و اصول ویژه ای دارد. مسلماً، عدم تفکیک صحیح این عناصر، منجر به کژتابی ها و ابهاماتی می شود که به معنا و درک مخاطب از متن قرآن کریم خدشه وارد می سازد. اهمیت این امر زمانی بیشتر معلوم می شود که بین عنصر ارجاعی و مرجع آن به لحاظ ساختاری فاصله ای بوجود آمده باشد و عناصر درگیر در ارجاع به لحاظ معرفگی نیز با یکدیگر تعامل روشنی نداشته باشند. متاسفانه، پژوهش های به انجام رسیده در بررسی های قرآنی، فاقد رویکرد منسجم زبانشناختی در زمینه تبیین رابطه معرفگی با مرجعداری در ارتباط با تفکیک عناصر پیش ارجاعی می باشند و این مسئله علی رغم اهمیت بسیار مورد غفلت پژوهشگران قرار گرفته است. از این رو، پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از محدودیت های زبانی معین از تلفیق نظریه های نوین زبانشناختی یعنی نظریه مرکزیت (گروسز و همکاران، 1995/ 1983) و نظریه بهینگی (بیور، 2004؛ مینیور، 2006) در زمینه تفکیک پیش ارجاعی ها به چگونگی تأثیر فاصله ساختاری بوجود آمده بین عنصر پیش ارجاعی و مرجع آن بر نحوه تفکیک عناصر پیش ارجاعی و همچنین تبیین رابطه معرفگی با مرجعداری در قرآن کریم می پردازد.
راهبردهای امامین عسکریین (ع) در تعلیم و بالندگی آموزه مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
99 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از رسالت های مهم امامان شیعه، تبیین و تقویت باورداشت مهدویت به عنوان آخرین حلقه از زنجیره امامت بود. چیدمان خشت های پایانی این آموزه سترگ، بر دوش امامین عسکریین8 نهاده شده بود. زیست جهان عسکریین از یک سو با فشارهای شدید بر ایشان و شیعیان شان همراه بود و از سوی دیگر به جهت نزدیکی به بازه زمانی غیبت، فرصت زیادی برای پیوند مردم با اقتضائات دوره غیبت وجود نداشت ایشان با اتخاذ راهبردهای مناسب در دو حوزه سلبی و ایجابی به فهم پذیری و رشد آموزه مهدویت کمک نمودند. امامین عسکریین8 با خلق راهبردهای سلبی هم چون راهبرد پیشگیری و هشدار و راهبرد فریب دشمن و اقدامات مؤثری هم چون برگزاری مجلس عزا برای محمدبن علی، پیشگویی از فرقه جعفریه و انذار شیعیان از مجالست با جعفر، نهی از همنشینی با مدعیان وکالت، به اشتباه انداختن دشمن با اعلان ولادت و فوت فرزندان دیگر، تغییر مکان امام مهدی4، تعیین مادر خویش به عنوان وصی، در تحقق و عملیاتی سازی این راهبردها توانستند جریان های موازی و مدعی آموزه مهدویت را مدیریت و منزوی نمایند و با اتخاذ راهبردهای ایجابی نظیر تقویت شبکه ارتباطی و معرفت افزایی و کاربست رفتارهای مناسب در این راستا مانند؛ طرح جانشینی ولایت فقها در عصر غیبت، تولید محتوای پژوهشی در عصر غیبت، مطرح نمودن مسائل مرتبط با امام مهدی4 در قالب نگارش نامه، تصریح به امامت مهدی4، انتقال معارف مهدوی از طریق دعا، تبیین و آموزش رفتاری غیبت، شبهه زدایی و پاسخ به سؤالات در زمینه مهدویت توانستند ریشه های اعتقاد به باور مهدویت را در میان توده مردم مستحکم نمایند.
نسبت بین اِعجاز قرآن و جامعیت آن از منظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با عنایت به برخورداری قرآن از پاره ای صفات، از جمله جامعیت، اِبتنای بر اصل توحید، اِنسجام و عدم اختلاف معانی، هدایت، نور، بیِّنه، مُبرهن بودن و ...، باید اذعان نمود که سِنخ اِعجاز قرآن و شریعت محمدی(ص)، به کلی از سِنخ اِعجاز سایر شرایع ممتاز است؛ زیرا شرایع، معجزه ای محسوس، از سنخ ماده و محدود به زمان و مکان ارائه کردند و حال آن که اِعجاز قرآن از سنخ دانش، فرا حسّی، فائق بر گُستره زمان و مکان و مُسیطر بر تارُک هستی است. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی، تحلیلی مبتنی بر دیدگاه طباطبایی(ره)، صاحب «المیزان فی تفسیرالقرآن»، به سه تبیین سِتُرگ در باب استنتاج جامعیت قرآن از کُلیّت اِعجازمند آن دست یافته است. طباطبایی بر این باور است که در دو تبیین نخست، عمومیت تحدّی و اعجاز قرآن، و نیز جامعیتِ برگرفته از آن، ناظر بر گُستره معارف مرتبط به هدایت انسان است، در حالی که در تبیین سوم، عمومیت و جامعیت مذکور، ناظر بر گُستره اَغراض اِلاهی می باشد. نکته درخور تأمل آن که در میان مفسران متقدم و معاصر،این تنها طباطبایی است که با ژرف نگری منحصر به فرد، به اَبعاد نسبت موجود بین اِعجاز قرآن و جامعیت آن عطف توجه نموده است.
روش شناسی علامه بلاغی در جزء نخست کتاب «الرحله المدرسیّهو المدرسه السیّاره فی نهج الهدى» (بحوث فی التوراه و الانجیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه محمدجواد بلاغی از عالمان برجسته قرن سیزدهم قمری است که تألیفات متعددی در دفاع از اسلام و تشیع دارد. از جمله آثار پربار ایشان، که با سبکی نو در قالب گفت وگوهای نمایشنامه ای نوشته شده، کتاب «الرحله المدرسیّه» است که تا کنون جز دو ترجمه ناقص و ضعیف، کار جدی بر روی آن صورت نگرفته است. مطالعه روش شناسانه این اثر، تبحر علامه را در فنون گوناگون روشن می سازد. در این نوشتار، روش علامه در جزء نخست این کتاب که با موضوع بحث هایی درباره تورات و انجیل است، در قالب سه روش «تأمل انتقادی در عهدین»، «مقایسه میان عهدین و قرآن» و «استفاده از شیوه های گفتمان قرآنی» بررسی شده است. برخی از این مباحث عبارت اند از: نقد منبعی و محتوایی عهدین؛ اختلاف و اضطراب ترجمه ها و نسخه های آن؛ و احکام نادرست عهدین و اشتباهات فراوان تاریخی و جغرافیایی آن. در زمینه روش مقایسه میان عهدین و قرآن نیز می توان به محورهای اصلی توحید، نبوت و معاد در مقابل تعالیم فراوان ناسازگار با منطقِ عقل و وحی عهدین در این حوزه ها که متأثر از وحیانی نبودن آن است اشاره کرد. مهم ترین روش شکلی کتاب نیز استفاده از روش های گفتمان قرآن (برهان حِکمی، موعظه حسنه و جدل احسن) در گفتمان با مخاطب است که در این نوشتار، واکاوی شده است.