فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
۱۱۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
تعیین منشأ حکم اخلاقی ازجمله دغدغه های اصلی فیلسوفان اخلاق است. برخی اندیشمندان غربی توافق جمعی را معیار ارزش و مناط وضع احکام اخلاقی دانسته اند. در اندیشه اسلامی نیز اصولیون از ضابطه بنای عقلا در طریق استنباطات فقهی بهره گرفته اند. نظر به این مناسبات ظاهری، پژوهش حاضر درصدد برآمده با روش توصیفی تحلیلی به امکان سنجی وضع یا کشف حکم اخلاقی بر اساس بنای عقلا در دیدگاه اصولیون بپردازد. در صورت پذیرش حجیت ذاتی و امکان پذیر نبودن ردع بنائات عقلایی، می توان مبنایی برای کشف حکم اخلاقی بر اساس بنای عقلا به دست آورد. بااین حال، یافته های پژوهش نشان می دهد استدلال مدافعان حجیت ذاتی بنائات عقلایی و ازجمله بدیهی عقلی دانستن آن، ایراد مبنایی و بنایی دارد و فاقد کارایی در استنباط حکم اخلاقی است. بررسی نشان می دهد کاربست بنای عقلا در کشف احکام اخلاقی، با دشواری های نظری و روش شناختی دیگری نیز مواجه است. تمایز ماهیت حجیت و اعتبار در بنائات عقلا نسبت به ارزش های اخلاقی، تمایز هستی شناسی ارزش در نسبت سنجی با مناط بنای عقلا، و توقیفی بودن مناطات ارزش ها در مقابل عقلایی و عقلی بودن بنائات عقلا، ازجمله این دشواری هاست.
ساز و کار تأثیر معارف حِکمی بر اخلاق عملی با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۰۸-۸۵
حوزههای تخصصی:
یکی از ریشه ها و علل رفتارهای انسان به طور کلی مربوط به شناخت های اوست. هدف این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی، نشان دادن چگونگی تأثیر سازنده معارف حکمی در عرصه رفتار انسان و مولفه های همراه آن(اخلاق عملی) و با تأکید بر نهج البلاغه است. حاصل بررسی های به عمل آمده که به شیوه ی کتابخانه ای فیش برداری شده آن است که تأثیر معارف حکمی در اصلاح و رعایت اخلاق در چند جایگاه است. این معارف در کیفیت بخشی به هدفمندی انسان نقش سازنده داشته و در انطباق فعل با اهداف او نیز موثرند. همچنین در فراهم کردن مقدمات معرفتی ایمان نقش کلیدی داشته و بالاخره در رفع موانع فعل اخلاقی نیز مؤثرند. انسان جهت اصلاح رفتار و اخلاق خود در کنار دیگر عوامل سازنده اخلاق، نیازمند فراگیری معارف حکمی نسبت به مبداء و منتهای عالَم و همچنین انسان است. لذا ورود آموزش های عقلی و فلسفی در متون درسی جهت تربیت اخلاقی متوازن، ضروری به نظر می رسد.
اقتباس از آثار نجومی تمدن های گذشته، زمینه ساز پیشرفت علم نجوم تا برآمدن آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۱
79 - 102
حوزههای تخصصی:
از جمله علومی که مسلمانان در آن علم از سایر تمدن ها بهره بردند و در مرحله بعد به پیشرفت ها و دستاوردهای قابل توجهی دست یافتند، علم نجوم است. آگاهی از بهره گیری مسلمانان از داشته های تمدنی پیشینیان به ویژه در علم نجوم، از آن جهت که نوع تعامل مسلمانان را با سایر تمدن ها آشکار می سازد و می تواند از این تجربه در مسیر دست یابی به تمدن نوین اسلامی استفاده کند، از اهمیت برخوردار است. سوالی که این نوشتار به آن پاسخ داده این است که مسلمانان چگونه از داشته های نجومی سایر تمدن ها استفاده کردند و این امر چه تاثیری بر روند اعتلای این علم تا دوره آل بویه گذاشته است؟ بهره گیری از منابع متقدم و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نشان می دهد در اثر تشویق های حاکمان مسلمان و برخی از خاندان های با نفوذ همانند برمکیان و بنوموسی، بسیاری از آثار نجومی سایر تمدن ها از جمله آثار تمدنی یونان، ایران و هند به عربی ترجمه شدند و این آثار به نوبه خود، ضمن اینکه سبب ظهور منجمانی شد که از داشته های نجومی تمدن های سابق بهره می بردند، سبب شد همین دسته از منجمان، آثار دقیق تری را در این علم تولید کنند. علاوه بر این، منجمان این دوره ضمن شناسایی و اصلاح مشکلات مدل های بطلمیوسی، به دستاوردهای جدیدی دست یافتند. برخی از این دست آوردها عبارتند از: تعیین دقیق تر میزان سال خورشیدی، اندازه گیری طول یک درجه نصف النهار، نظریات جدیدی درباره حرکت افلاک و رویت هلال، تعیین جهت قبله و ساخت اسطرلاب.
گونه شناسی اعراض فقیهان از اخبار با تکیه بر جنبه کاسریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
227 - 257
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های اعتبار زدایی از حدیث نزد بسیاری از دانشوران شیعی، روی گردانی فقیهان متقدم از اخبار صحیح و عمل نکردن بدان هاست. مبنای این روش، بر بهره گرفتن از شهرت عملی در روند مواجهه با احادیث است. این اعراض، از طریق یافتن فتوای فقها با مراجعه به نگاشته های فقهی و حدیثی تا عصر سلّار دیلمی یا اشاره فقیهان پسین به وجود عمل مشهور برخلاف حدیث موردنظر احراز می شود. جستار حاضر در پی یافتن گونه های کاستی در اخبار است که دست مایه اعراض فقیهان واقع شده است. بنابر یافته های پژوهش، این کاستی ها در سه عرصه محتوا، جهت صدور و منبع نقل روایت قابل ارزیابی هستند. در حوزه محتوا، مواردی چون مخالفت حدیث با مقاصد شریعت، مبانی مذهب، سیره متشرعه و رویّه محتاطانه فقها و نیز فهم ویژه متقدمان از روایت و وجود شذوذ قابل یادکرد است. کشف دو عامل تقیّه و حکمت سؤال راوی نیز در حوزه جهت صدور قابل توجه اند. کاستی های منبع نقل حدیث نیز عبارت اند از: عدم یادکرد در اصول چهارصدگانه شیعی، درج در کتب مشکوک، یادکرد در باب نوادر و سازگاری با نگاشته های عامه.
مبانی قرآنی مدیریت امیدمحور بر اساس سنت های خدا با تأکید بر بیانیه گام دوم انقلاب
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
91 - 126
حوزههای تخصصی:
امید در ادبیات رهبر معظم انقلاب کلمه ای پربسامد است. در متن بیانیه گام دوم، توصیه نخستین، توصیه به امید و نگاه خوش بینانه به آینده است. این امید که البته امیدی صادق است و تبیین آن در آینه آموزه های وحیانی ضروری می نماید، مدیریتی را به دنبال خواهد داشت که برای مدیران سودمند است. با عنایت به این مطلب که قرآن در رهبری حکیمانه رهبر معظم انقلاب جایگاه ویژه ای دارد بایست در قرآن دلایل این امید را جست. سنت ها یا همان قانون های خدا در قرآن زمینه ای برای ایجاد این امید صادق ایجاد می کند و پشتوانه هایی برای مدیریت امیدمحور خلق می نماید. تحقیق حاضر درصدد است با روش تحلیلی توصیفی نسبت بین سنت ها و کیفیت ایجاد امید به آینده را در مدیران بیابد و این باور مبنایی را در مدیریت تبیین نماید. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش فهم نسبت بین آموزه هایی مانند سنت ها در قرآن و رفتار مدیران و خصوصاً تصمیم های آن ها است که محوری ترین جلوه آن مدیریت امیدمحور و نگاه خوش بینانه به آینده است.
واکاوی هوش اخلاقی کارگزاران سازمان ها مبتنی بر آموزه های صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دعاپژوهی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
60 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت، تبیین و واکاوی ابعاد هوش اخلاقی کارگزاران سازمان ها مبتنی بر آموزه های صحیفه سجادیه است. بنابراین، این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش اکتشافی یا بنیادین از لحاظ روش، از نوع کیفی و دارای رویکردی استقرایی است. داده های این پژوهش با رجوع به کتاب صحیفه سجادیه بود که عموماً رویکرد مدیریتی، رفتاری و روان شناختی دارد؛ چرا که کارگزاران سازمان ها می توانند از آن به عنوان الگو در سطح کلان و خرد استفاده نمایند. به منظور استخراج مطالب از فن تحلیل مضمون استفاده شد. منبع مورد بررسی کتاب صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) است. یافته ها نشان داد که 137 مضمون پایه، 54 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر شناسایی شدند. نتایج به دست آمده بر اساس داده های پژوهش، بیان گر چهار مجموعه الزامات است که باید در چهار سطح فردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی لحاظ شود. در سطح فردی / زیربنایی 16 مؤلفه، در سطح گروهی ظرفیت سازی 14 مؤلفه، در سطح سازمانی/ روبنایی 8 مؤلفه و در سطح اجتماعی 16 مؤلفه از هوش اخلاقی برگرفته شده از کتاب مزبور شناسایی شد که رعایت هر یک از این مؤلفه ها بستر را برای سازمان ها مهیا می کند. کلیدواژه ها: هوش اخلاقی، کارگزاران سازمان ها، آموزه ها، صحیفه سجادیه، تحلیل مضمون.
بررسی تطبیقی فهم علامه طباطبائی و ابن تَیمیّه از احادیث اولین مخلوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس روایاتی که اولین مخلوق الهی را عقل، قلم، عرش، روح و یا نورِ پیامبر می دانند، ضرورت پرداختن به دلالت های این احادیث، صحت و سقم آن ها و نحوه تحقق این عناوین بر مصادیقش قابل بررسی است. اما این پژوهش با هدف آشکار سازی فهم علامه طباطبائی (1360-1281 ش) و ابن تیمیه (728-661 ق) از احادیث اولین مخلوق به عنوان نمایندگان جریان عقل گرای شیعی و جریان نقل گرای اهل تسنن، کوشید تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی همراه با رویکرد تطبیقی، نشان دهد که علامه، نسبت به دیدگاهی که اولین مخلوق الهی را حقیقت محمدیه می داند نظر مساعد داشته، اما با نقد برخی از تبیین های صدرائی، مشائی و اشراقی، دیدگاه مستقلی ارائه داده است. علامه طباطبائی با تبیین نظام علی و معلولی، روایات مربوط به اولین مخلوق را با خوانشی متفاوت از حقیقت محمدیه، از شائبه شرک در امان نگه داشت. از طرف دیگر به باور ابن تیمیه ، احادیثی که در آن از عقل به عنوان اولین مخلوق یاد شده است، با توجه به ظاهر و یا شروحی که توسط برخی حکما و فلاسفه از آن ها شده، جعلی و دارای محتوای شرک آلود است. وی بدون در نظر گرفتن سایر مباحث در زمینه نقد و تحقیق در احادیث، تمامی آن ها را باطل دانست.
کاربست شواهد قرآنی در نقد دیدگاه آنگلیکا نویورث در خصوص شفاهیت قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
127 - 157
حوزههای تخصصی:
توجه به زمینه های نزول قرآن امری است که از همان عصر نزول قرآن مدنظر عالمان این عرصه بوده است. این اهتمام را می توان در خلال مباحث متقدم شان نزول و اسباب نزول و همچنین مباحث متاخر بینامتنیت مشاهده کرد. در این میان شفاهیت قرآن یکی دیگر از این حوزه هاست با این تفاوت که توجه به زمینه های شکل گیری آیات قرآن را رکن رکین قرآن پژوهی و فهم قرآن می داند. دیدگاه شفاهیت قرآن، کلام مقدس مسلمانان را به سان نمایشنامه ای می بیند که پیامبر و همه اقتضائات معاصر وی در شکل گیری آن نقش فعال خود را دارند و آن ها را از شنونده صرف به عنصر فعال تبدیل می کند. از این رو دیدگاه مذکور، متن بودگی قرآن را ساحتی غیر اصیل دانسته و اصالت را به مشافهه میان پیامبر و عصر او می دهد. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی، ضمن بررسی آراء باورمندان به دیدگاه شفاهیت قرآن همچون آنگلیکا نویورث، ویلیام آلبرت گراهام، دانیل مدیگان و ... و نیز تدقیق در وجه نام گذاری وحی اسلامی به «قرآن»، «قول، «ذکر» و «حدیث» در خلال آیات ابتدایی و همچنین بهره گیری از راهبرد تحدی به عنوان سنجه ارزیابی دیدگاه های قرآن، دیدگاه شفاهیت قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. حاصل آن که به نظر می رسد شواهد قرآنی استفاده شده در این پژوهش، همگی بر اصالت قدسی قرآن تاکید داشته و دیدگاه شفاهیت قرآن از این نظر مخدوس است.
حوزه و مکاتب حدیثی سجستانیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سجستان، ناحیه پهناوری در شرق اسلامی است که در آن راویان و محدثان به فعالیت و تلاش برای اخذ و نشر حدیث و توسعه و تعمیق معارف آن پرداخته و آثار متعددی فراهم آورده اند. این نوشتار ضمن بررسی حوزه حدیثی سجستان، از جهت محدوده زمانی به بررسی تلاش های علمی حدیثی دانشیان آن حوزه، به طور عمده در پنج قرن نخست هجری قمری می پردازد. پژوهش حاضر از رهگذر روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به نتایج زیر تأکید می کند: 1. از جمله مناطقی از ایران که سهم ممتازی در نقل و نگارش حدیث، نشر آثار حدیثی و توسعه و تعمیق معارف آن به ویژه در زمینه حدیث اهل سنت داشته اند؛ حوزه سجستان بوده است؛ 2. بیشتر کوشش های سجستانیان در عرصه أخذ، نقل و نشر حدیث، متوجه جامع نویسی، شرح نگاری، حاشیه نویسی، غریب نویسی، علل نویسی و بازتنظیم تألیفات پیشین و معرفی راویان یا مؤلفان آنان شده است؛ 3. اوج فعالیت حدیثی و محدثان شیعه با حضور نام آورانی چون حریز سجستانی در قرن دوم بوده است و در ارتباط با حدیث اهل تسنن، به ویژه در شهرهای زَرَنج و بُست، در قرن های سوم و چهارم با حضور ابن کرام (۲۵۵ق)، ابوداوود سجستانی (۲۷۵ق)، عبدالله بن ابی داوود (۳۱۶ق)، ابن حبّان بستی (۳۵۴ق) و خطّابی بستی (۳۸۸ق) بیشترین تجمع و فعالیت محدثان صورت گرفته است.
تفسیر به رأی از مفهومی ساده تا انگاره ای فراگیر: نقد و بررسی دیدگاه مشهور
حوزههای تخصصی:
تفسیر به رأی به عنوان یک إنگاره مشهور هم چون هر پدیده تاریخی، در گذر زمان تحولاتی را تجربه نموده است. مطالعه نظام مند این پدیده تاریخی نیازمند تحلیل گزارش های نخستین در این حوزه است. بدین منظور پژوهش حاضر با إتخاذ رویکردی تاریخی اندیشگانی، «إنگاره حرمت تفسیر به رأی» را مورد بررسی قرار داده و با تحلیل تاریخی گزارش های روایی و تفسیری در پی پاسخ به این سؤال است که آیا آنگونه که مشهور است روایات نهی کننده از تفسیر به رأی، حقیقتاً منعکس کننده دیدگاه نبوی (ص) در این زمینه هستند؟ و اینکه، این إنگاره از چه زمانی به إنگاره ای فراگیر تبدیل شد؟ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که دست کم بر پایه گزارش های موجود، نه تنها نمی توان موضع پیامبر (ص) نسبت به تفسیر به رأی را کشف نمود؛ حتی در سده نخست هجری وجود إنگاره ای به نام «تفسیر به رأی» و حرمت آن قابل إثبات نیست. حتی آن دسته از گزارش های شیعی که تلاش می کند حرمت تفسیر به رأی را حدیث قدسی جلوه دهد، نهایتاً در بازه زمانی سال های پایانی قرن دوم هجری قابل زمان بندی هستند. نخستین تحریرها از «قول به غیر علم» درباره قرآن و ممنوعیت آن سخن می گویند، دیری نمی پاید که برخی از محدّثان و مفسران، از گزاره فوق به مفهوم «تفسیر به رأی» عدول نموده و زمینه ساز پدید آمدن إنگاره ای شدند که بعدها از شهرت و فراگیری خاصی برخوردار شد.
بررسی دیدگاه های تفسیری در باره ارتباط میان شرط و جزا در آیه تعدد زوجات در گذر تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرط و جزا در آیه تعدد زوجات حاوی یکی از بحث انگیزترین موضوعات این آیه به شمار می رود. در این مقاله به این پرسش پرداخته می شود که درباره رابطه شرط و جزاء در این آیه چه نظریاتی درگذر تاریخ میان مفسران پدید آمده است. بررسی ها نشان می دهد، در میان علمای شیعه برای نخستین بار، صاحب احتجاج با نقل روایتی که به امام علی نسبت داده، به اسقاط بیش از ثلث قرآن بین شرط و جزای این آیه قائل شده و از این رهگذر، وجود رابطه میان شرط و جزا در این آیه را انکار کرده است. اگرچه قرن ها پس از وی، برخی از مفسران شیعه نیز این ادعا را تأیید کرده اند؛ اما غالب مفسران شیعه از قرن چهاردهم به نقد آن روایت و رد ادعای طبرسی پرداختند؛ ولی قریب به اتفاق علمای اهل سنت و بیش تر مفسران شیعه به وجود رابطه میان شرط و جزا در این آیه قائل هستند. آنان همگی، بر شرط بودن عبارت «فإن خفتم» متفق اند؛ اما در تعیین جزا یا جواب شرط، میان آنان اتفاق نظر وجود ندارد. غالب مفسران، عبارت «فَانْکحُوا ما طابَ لکم» را در آیه مذکور جواب شرط دانسته اند؛ ولی ابوعلی جبایی (303ق) و معدودی از مفسران بعد از او «فَواحِدَهً» را جزای شرط می شمرند. تعیین رابطه شرط و جزا در آیه موردبحث از سوی مفسران مبتنی بر روایاتی بوده که از صحابه یعنی عایشه و ابن عباس به دست آمده و به ندرت بر اجتهاد مفسران اتکا داشته است. تنها ابوعلی جبایی که متکلم معتزلی بود، برای تعیین شرط و جزاء در این آیه به اجتهاد روی آورده و برخلاف عموم مفسران بر این نظر شده است که جواب شرط «فواحده» است.
البنية القوس قزحية للجماليات الشفهية في النص الأدبي بناء على «نظرية فنّ البيان البلاغية»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهدف والمقدمه: البلاغه التقلیدیه تتعلق بالقرون العابره وقد مضی من عمرها 700 سنه. تعرضت الساحات اللغویه والأدبیه لتیارات وأحداث هائله من ظهور مدارس لغویه متنوعه منذ أواخر القرن التاسع عشر المیلادی، وظهور المدارس الأدبیه والحدیثه من جانب، وبروز مدارس النقد الأدبی الحدیثه من جانب آخر، وظهور أنواع أدبیه جدیده لم تکن موجوده فی زمن الجرجانی والسکاکی، فیستحیل عندنا أن تستجیب تلک البلاغه القدیمه لمتطلبات هذا العصر، وتحتاج إلی ثوره عمیقه فی جذورها وفی بناها التحتیه فضلا عن تشکیلاتها الفوقیه. أصرّ علماء البلاغه فی الغرب الراهن أن البلاغه الکلاسیکیه تفتقر إلى القدره اللازمه لتحلیل النصوص الأدبیه، فقد قاموا بإزاله هذه الماده من برامجهم الجامعیه. وقد أثار هذا الحدث ردود أفعال متباینه من علماء البلاغه فی الدول العربیه والإسلامیه، حیث أصر التقلیدیون على استمرار دروس البلاغه، ودعا المحدثون، على غرار زملائهم الغربیین إلى إلغائها، ودعت مجموعه ثالثه إلى إصلاحها لتلبیه الاحتیاجات الجدیده. ومن بین مصممی النظریات البلاغیه الجدیده، اقترح الباحث (نظریه فنّ البیان البلاغیه). وهی تحاول إثبات انسجام اللغه والبلاغه مع السنن العامه التی تحکم عالم الوجود. هذه المقاله، وبناءً على هذه النظریه تدرس فئات المعانی، وتحللها وفقًا للانسجام المذکور. فهی تدرس معانی النص الأدبی فی بنیه قوس قزحیه (متشککه). وقد اتجهت اللسانیات الإدراکیه إلی إقامه صله بین عالم اللغه وبین العالم الخارج بتوسیط من الذهن لکنها رفضت التوازی بین العالمین. لکننا فی نظریه فنّ البیان البلاغیه نؤکد علی التوازی بین عالم اللغه والعالم الخارج. هذه النظریه تنصّ علی ضروره استلهام أصول البلاغه الجدیده من السنن الحاکمه علی نظام الکون. یسمّی الباحث البنیه الکونیه من جانب والفنیه والبلاغیه من جانب آخر بالبنیه القوس قزحیه، إشاره إلی ضروره تصنیف الجمالیات الأدبیه والبلاغیه فی درجات وطبقات مختلفه فی الشده والضعف.
المنهجیه: یتّبع هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی فی الکشف عن البنیات الفنّیه فی النصّ الأدبی ومقارنتها لمراتب الحقائق فی نظام الکون.
المستجدات: تتبنّی نظریه (فنّ البیان) وجود مناسبات بین المواضیع اللغویه والأدبیه، علی سبیل المثال، بین الوصل والفصل فی علم المعانی، وبین کلّ اتصال أو انفصال فی حقائق العالم، وبین التشبیه الذی یتخیله الأدیب والشاعر والتشابهات والتناسبات الموجوده فی خارج ذهن الأدیب، وبین الجناس فی علم البدیع وتجانس شجرتی الصفصاف فی مواصفاتهما ومیزاتهما. فإذا کان التقارن سنه إلهیه مطبقه علی الحقائق الکونیه، فهذا التقارن هو ذاته یتمظهر فی اللغه ویسبّب جمال النص الأدبی. هذا فیما یتعلق بعلاقه اللغه والنحو بشکل عام بالسنن الحاکمه علی نظام الکون. أما عن البلاغه وکمالات المعانی فی اللغه الأدبیه وعلاقتها بجمال الکون، فنذهب فی نظریه "فنّ البیان" إلی أن کمال النص الأدبی لیس إلا صوره من کمال ما خلقه الله. والکمال هو الکمال نفسه سواء تمظهر فی مجرات السماء أو فی مشاهد الأرض، أو فی لوحه فنیه لرسّام أو قطعه موسیقیه لعازف، أو قصیده شعریه أو قصه أو روایه. وهذا ما نحاول إثباته فی بحثنا هذا.
البحث والنتائج: یتبیّن فی هذا البحث أن نظریه فنّ البیان البلاغیه مشروع جدید لتحلیل النصوص الأدبیه ینطلق من أصول ومبادئ مستقاه من نظام الکون، بحجه أن النظام اللغوی والأدبی لا یمکن أن یستقلّ عن هندسه العالم ونظام الکائنات. وقد توصل البحث إلی التخلّی عن البلاغه العربیه التقلیدیه، ورسم معالم بلاغه متسقه من جمالیات الکون. ثم تتبنی النظریه مقوله التسبیع فی نظام الکون علی قاعده خلق السموات السبع والأرضین السبع، وتثبت أن هذه الدرجات الوجودیه السباعیه تتمظهر فی درجات الجمال الشفهی للنصوص الأدبیه، مما أدی إلی ترتیب سبع درجات للجمال الشفهی (تبعا للدرجات السبع فی ذبذبات الألوان فی ظاهره قوس قزح، و کذلک الدرجات السبع فی ذبذبات الأصوات فی الموسیقی). وتمت تسمیه هذه الدرجات ب : التنافر، التقارب، التلاؤم، التوازن، التجانس، التناغم، والتناسب، وهی تتدرج من أشد الاختلاف فی إیقاع الکلمات أو الجمل إلی أشدّ الاشتراک فیه، انطلاقا من قاعده تبعیه النظام اللغوی والأدبی من النظام الکونی فی عالم الوجود. والنتیجه: التخلص من ثلاثیه المعانی والبیان والبدیع فی البلاغه التقلیدیه وإعاده تنظیم الجمالیات البیانیه والبدیعیه الشفهیه فی هذه الدرجات. ثم إن باب الجمال یتبنی فی تحلیله مبادئ یستمدّها من علم غیر لغوی هو علم الجمال (astaticism)، لکن باب الکمال تکمله لعلم لغوی آخر هو النحو. ولهذا فلا بدّ من رسم الحدود بین دراسه المعنی فی النحو من جانب، وفی باب الکمال فی فنّ البیان من جانب آخر. واللافت للنظر أن کلیهما یوظّف آلیه (توصیل المعانی) بالفارق التالی: النحو یتبنّی أصل التوصیل بتوصیل المعنی عبر اللفظ، ثم بتوصیل مقوله نحویه فی بنیه الجمله والنص عبر مقوله نحویه أخری. کتوصیل الخبر بالمبتدأ وتوصیل المضاف إلیه بالمضاف؛ أما باب الکمال فیطبق أصل التوصیل بتوصیل معنی ظاهر فی الکلام یسمی بالمنطوق (ویأخذه من النحو) لمعنی باطن یسمی بالمفهوم، وقد سماه الجرجانی معنی المعنی، ونحن نسمّیه المعنی الباطن فی فنّ البیان. إذن، النحو یدرس المعنی الظاهر، وفنّ البیان فی باب الکمال یدرس المعنی الباطن. یتّبع هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی فی الکشف عن البنیات الفنّیه فی النصّ الأدبی ومقارنتها لمراتب الحقائق فی نظام الکون.
بررسی مهارتهای تفکر انتقادی بر اساس رویکرد یادگیری ویگوتسکی مطالعه موردی داستان های کودک «تغرید النجار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
36 - 52
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که رویکردهای یادگیری شناختی، ازجمله یادگیری اجتماعی ویگوتسکی به مهارت های تفکر انتقادی توجه دارد، کاربست مبانی روشمند این رویکردها برای نهادینه سازی این مهارت ها که از ضروریات زندگی انسان معاصر به شمار می آید، اثربخشی بسیار زیادی خواهد داشت. پژوهش پیش رو به بررسی داستان های کودکانه «تغرید النجار»، – نویسنده معاصر اردنی- می پردازد. این مطالعه با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مدل شش گانه مهارت های انتقادی «فاسیونه» انجام می شود. هدف اصلی این پژوهش تحلیل کنش ها، عملکرد و گفتگوهای شخصیت ها در این گونه ادبی است و همچنین بررسی نحوه آموزش این مهارت ها با تأکید بر اصل سکوسازی و نقش تسهیل گری بزرگ ترها و همسالان ماهرتر در منطقه تقریبی رشد کودک می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر این مهم است که «تغرید النجار» با کاربست بیان کودکانه در قالب داستان، آن را بسان ابزار میانجی برای رشد تفکر و خصوصاً تقویت تفکر انتقادی برگزیده است که در نهایت منجر به کمک در رشد شناختی و اجتماعی مخاطبش می گردد؛ با توجه به رده سنی مخاطب، آموزش مهارت خودتنظیمی و تفسیر در رده اول و دوم قرار دارد، که در راستای تقویت شناخت، هویت بخشی، شکل گیری شخصیت، آگاهی بخشی، تولید دانش برای کودک بکار گرفته شده اند؛ همچنین مهارت استنباط، تحلیل، ارزش گذاری و توضیح به ترتیب با تکیه بر دو راهبردِ آموزشیِ عاطفی و شناختی مورد توجه نویسنده بوده اند که منجر به ارائه ساحتی تازه از قابلیت های متون داستانی گردیده است و بیانگر آن است که از نگاه «تغرید النجار» زبان و فرهنگ، ابزارهایی برای افزایش رشد ساختارهای ذهنی کودک هستند.
تحلیل فقهی و حقوقی زمینه های موجده حقوق نجومی مدیران در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ ضمیمه شماره ۵
245 - 262
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حقوق نجومی از مسائل چالشی سال های اخیر است. هدف نگارنده در این پژوهش بررسی زمینه های قانونی و اجتماعی ایجاد کننده حقوق نجومی بر اساس مبانی فقهی و قوانین موضوعه و ادله مخالف است.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و به روش کتاب خانه ای و با استفاده از گزارش های دیوان محاسبات کشور و مجلس و سایت های اینترنتی انجام گرفته است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که زمینه های گوناگون قانونی و فرهنگی و اجتماعی و ساختارهای حکومتی سبب بروز حقوق های نجومی از سال 1395 در کشور شده است. برخی از زمینه ها(همچون عدم رعایت ماده 74 و تبصره ماده 76 قانون مدیریت خدمات کشوری، استثنائات قانونی و فوق العاده ها) قانونی و برخی از زمینه ها(همچون رعایت مصالح) اجتماعی می باشد و برخی از زمینه ها(نظیر نبود شافیت) ساختاری است.
نتیجه: با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد که اصلاح قوانین سبب رفع زمینه های قانونی می گردد و از طرفی فرهنگ سازی و اعمال شفافیت و قاطعیت سبب دفع زمینه های اجتماعی و ساختاری خواهد شد.
تأثیر مجادلات نظامی بر پیدایش تشابه در تشکیلات نظامی عثمانی و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
۶۲-۳۹
حوزههای تخصصی:
در ساختار نظامی عثمانی و صفوی تشابهات بسیاری وجود داشته که گرته برداری و اقتباس، در کنار عوامل مختلف، جایگاه ویژه ای در پیدایی این مشابهت ها داشته است. اقتباس از طریق داده هایی که به اَشکال مختلف به سرزمین های مجاور منتقل می شد، انجام می گرفت. هر یک از این اَشکال اقتباس و انتقال اطلاعات، سهمی در ایجاد همسانی ها داشته اند که در این میان، گمانه بهره گیری از نتایج مجادلات نظامی در پیدایی تشابه در تشکیلات نظامی، جایگاه مهمی می تواند داشته باشد. در این پژوهش تلاش شده است تا چگونگی تأثیرگذاری نتایج و برآیندهای مجادلات نظامی در پیدایش تشابه در ساختار نظامی عثمانی و صفوی به عنوان مسئله تحقیق مورد بررسی قرار گیرد. دستاورد پژوهش نشان می دهد که اسارت فرماندهان و متخصصان نظامی عثمانی و نیز غنیمت گیری ادوات آتشین عثمانی، سبب ورود داده ها و ایجاد تشابه در ساختار نظامی صفوی شده و این گمانه را تقویت کرده است که نتایج مجادلات نظامی از عوامل تأثیرگذار بر پیدایش این تشابه بوده است.
تحلیل انتقادی رنج گریزی و عاطفه گرایی در نظریه معنویت گرایِ «عقلانیت و معنویت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۹۳-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
نظریه «عقلانیت و معنویت» از مهمترین پروژه های معنویت گرایی محسوب می شود. این نظریه به دنبال کسب رضایت باطن، آرامش و کم نمودن درد و رنج انسان است. در این نظریه مطابق با مؤلفه های دنیای مدرن، ویژگی های انسان معنوی بیان می گردد. «رنج گریزی» و «عاطفه گرایی» از جمله ویژگی های انسان معنوی مورد نظر مصطفی ملکیان در این نظریه است. انسان معنوی در این نظریه، انسانی رنج گریز معرفی می شود که رضایت باطن خود را در رفع و دفع رنج و عاطفه گرایی جستجو می کند. تحقیق پیش رو در پی آن است که از طریق مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی_تحلیلی، مبنای رنج گریزی انسان معنوی و عاطفه گرایی او را در نظریه معنویت گرای عقلانیت و معنویت مورد بررسی و خوانش انتقادی قرار دهد. مهمترین نقدها عبارتند از: عاطفه گرایی نتیجه فردگرایی اومانیستی و سکولاریسم، نسبی شدن اخلاق و معنویت، امکان کنترل عوامل غیرمعرفتی در معرفت یابی، نقص استدلال عاطفه گرایی و عدم توجه این نظریه به حقیقت رنج های انسان ساز عارفانه و الهی.
تحلیل نقش سبک فرزند پروری اسلامی در مصونیتِ نوجوانان از آسیب های شبکه های اجتماعی و گوشی های هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
71 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از عناصر مهم در تحقق بخشی به تحول بهنجار در نوجوانان، سبک فرزندپروری والدین است. پژوهش های انجام شده نشان می دهد که مهمترین عناصر در تحول رفتارهای برونی سازی شده فرزندان متاثر از سبک فرزند پروری و والدگری والدین است. توصیه دانش روان شناسی این است که اگر چنانچه والدین تلاش عالمانه ای در گستره فرزندپروری مبذول دارند و روش های تربیتی و ارتباطی مناسب و همتراز با سیر تحوّلی(زیستی، شناختی، عاطفی و اجتماعی) نوجوانان را اتخاذ کنند، نرخ تحقق کُنشوری های شناختی و رفتاری بهنجار در آنان افزایش خواهد یافت. یکی از آسیب های مهم که در عصر کنونی، نوجوانان را تهدید می کند، استفاده بی ضابطه و گسترده از فضای مجازی و فناوری دیجیتال است. به دلیل فواید فراوانی که توسعه اینترنت در دنیا دارد، کاربران این فناوری جدید، هرروز رو به افزایش است.نوجوانان، یکی از مهمترین قربانیان فضای مجازی بی ضابطه هستند. سبک والدگری والدین و سبک فرزندپروری آنان از عناصری است که در تحول بهنجار نوجوان و در مصونیت بخشی آنان، تاثیر سازنده دارد.در آموزه های اسلامی مصونیت بخشی از ابتلا به ناهنجاری های روانی، اخلاقی، شخصیتی و اجتماعی فرزندان و نسل های بعدی آنان را، با عملکرد آموزشی و سبک پرورشی والدین، مرتبط شده است و از تتبع در آموزه های دینی می توان ادعا نمود که سبک فرزندپروری اسلامی می تواند باعث افزایش مصونیت نوجوانان از آسیب ها باشد. هدف پژوهش پیش رو تحلیل نقش سبک فرزندپروری اسلامی در مصونیت نوجوانان از آسیب های مرتبط با فضای مجازی و فناوری دیجیتال است.روش پژوهش: بر اساس تقسیم بندی تحقیقات علمی بر اساس هدف، پژوهش حاضر در ردیف تحقیقات نظری و کاربردی قرار می گیرد. همچنین از روش توصیفی - تحلیلی نیز بهره گرفته می شود. یعنی پس از جمع آوری و دسته بندی مباحث و توصیف آنها، به تحلیل و جمع بندی و نتیجه گیری از هر کدام پرداخته می شود. در تحقیقات توصیفی محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است و می خواهد بداند پدیده متغیّر یا مطلب چگونه است. به عبارت دیگر، این تحقیق وضع موجود را بررسی می کند و به توصیف منظم و نظام دار وضعیت فعلی می پردازد. تحقیقات نظری نیز تحقیقاتی هستند که اطلاعات و مواد اولیه تحقیق در روش کتابخانه ای گردآوری می شود و سپس با روش های مختلف استدلال، مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرار گرفته و نتیجه گیری می شود. در پژوهش پیش رو تلاش شده به تحلیل نقش بهره گیری از سبک فرزندپروری اسلامی در مصونیت بخشی نوجوانان از اعتیاد به گوشی های هوشمند و شبکه های اجتماعی، پرداخته شود. در تحقیق پیش رو همچنین تلاش شده از آموزه های اسلامی و روان شناختی و تربیتی و پژوهش های تجربی، بهره کافی برده شود. در تحقیق پیش رو به تحلیل محتوایی آموزه های دینی پرداخته شده و همچنین از روش توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شده است.جمع بندی: از تتبع و تامل در آموزه های اسلامی، دانش روان شناسی و تحقیقات میدانی مرتبط می توان نتیجه گرفت که:اعتیاد به اینترنت و گوشی های هوشمند در بین نوجوانان، از فراوانی زیادی برخوردار است؛اعتیاد به شبکه های مجازی و گوشی های هوشمند، آسیب های مختلف اجتماعی و اخلاقی وخانوادگی در پی دارد؛شیوه فرزندپروری مناسبِ والدین در شایستگی ها و مهارت های اجتماعی فرزندان تاثیر محسوسی دارد و باعث مصونیت بخشی نوجوان می شود؛سبک فرزندپروری اسلامی به دلیل ابتاء بر آموزه های وحیانی از اتقان و جامعیت بیشتری برخوردار است و متناسب با نیازهای روان شناختی و اجتماعی و فطری نوجوانان است؛در سبک فرزندپروری اسلامی به تأمین همه نیازهای عاطفی و روان شناختی نوجوان توجه شده و ابتنای روابط والد - فرزندی بر حفظ کرامت و استقلال نوجوانان است؛در سبک فرزندپروری اسلامی به تفاوت های فردی و جنسیتی و نیازهای آنان در دوره ای که زیست می کنند، شده است؛به دلیل تأمین نیازهای عاطفی و روان شناختی نوجوان در سبک فرزندپروری اسلامی، انگیزه و رغبت به فضای دیجیتال خطرناک و غیراخلاقی، کاهش خواهد داشت؛شکل گیری دلبستگی ایمن در فرزندان از عوامل مصونیت بخش به نوجوانان از اعتیاد به شبکه های اجتماعی و گوشی های هوشمند است؛عدم تامین نیازهای روان شناختی فرزندان در محیط خانواده و در روابط والد - فرزندی، زمینه ساز گرایش و نیاز نوجوان به گوشی هوشمند و شبکه های اجتماعی است؛تعامل صمیمانه و مهرورزانه و مبتنی بر رعایت کرامت انسانی، باعث افزایش مصونیت در نوجوانان است.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش پیش رو با بسیاری از پژوهش های انجام شده در رابطه با نقش سبک فرزندپروری با تحول بهنجار کودکان و نوجوانان و مصونیت بخشی آنان از آسیب های مختلف، سازگاری دارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که سبک ارتباط والد - فرزندی، نقش سازنده در تحول بهنجار فرزندان دارد و ارتباطی که مبتنی بر مهرورزی و صمیمیت و تکریم باشد، باعث افزایش اعتمادبه نفس و عزت نفس و باعث شکل گیری دلبستگی ایمن در فرزندان می شود. فرزندانی که در یک خانواده عاطفی و در خانواده ای که بین اعضای آن تعامل منطقی، محبت آمیز و مبتنی بر معنویت خداسو، وجود دارد، از سلامت روان و شخصیت بهنجار برخوردار می شوند. اگر نیازهای زیستی، روان شناختی و معنوی فرزندان به گونه ای مطلوب در محیط خانواده تامین گردد، زمینه گرایش فرزندان به دوستی های خطرناک و پناه بردن به فناوری دیجیتال خطرآفرین، کاهش می یابد. پژوهش های مختلف نشان داده است که یکی از علل اصلی گرایش فرزندان و به ویژه نوجوانان به فناوری دیجیبتال و فضای مجازی خطرناک و غیراخلاقی، عدم تأمین نیازهای عاطفی و روان شناختی آنان در فضای خانواده است. اعتیاد به فضای مجازی و فناوری دیجیتال، آسیب های مختلف به دنبال دارد. افت تحصیلی، افسردگی، انزواگزینی، اضطراب، آسیب معنوی، آسیب اخلاقی و جنسی، از مهمترین آسیب هایی است که ممکن است در اعتیاد به فناوری دیجیتال، دامن گیر نوجوانان گردد. والدین بایستی تلاش کنند تا تعاملی صمیمانه با نوجوانان داشته باشند و به آنان اعتماد کرده و مسئولیت برخی کارها را به آنان واگذار کنند. والدین بایستی نظارت غیرمستقیم بر فعالیت های فرزندان داشته باشند و سعی کنند آنان را در محیط اجتماعی سالم و مدارس آموزشی سالم، تربیت کنند. التزام والدین به هنجارهای اسلامی و ارزش های دینی و دعوت نوجوانان نیز به این فضای اخلاقی و معنوی، از عناصر مهم در مصونیت بخشی از ناهنجارهای اجتماعی و اخلاقی است. در پایان از همه افرادی که در ترویج دانش و ارزش های اسلامی و دینی تلاش می کنند قدردانی نموده و از خوانندگان گرامی تقاضا داریم با انتقادات سازنده خویش، ما را در پیشبرد اهداف تربیتی و علمی، یاری نمایند.
بررسی صحت مهریه نامتعارف و مسئله به ارث رسیدن حق مطالبه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهریه یکی از سنت های اجتماعیِ دارای ریشه شرعی، در جامعه ایران به شمار می آید. کارکردهای فراوان مهریه موجب شده است این سنت همچنان به بقای خود ادامه دهد. در دهه های اخیر، رواج مهریه هایی با مبلغ هنگفت و نامتعارف و پیامدهای آسیب رسان اجتماعی آن، موجب بازنگری فقهی و حقوقی ماهیت چنین مهریه هایی شده است. ازجمله این پیامدهای نامطلوب، به ارث رسیدن حق مطالبه آن است که موجب بازماندن پرونده های آن تا سال های متمادی است. در این نوشتار مسئله یادشده با روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. به نظر می رسد راه حل های مبتنی بر باطل دانستن مهریه نامتعارف یا ادله مبتنی بر به ارث نرسیدن آن، از قوت کافی برخوردار نیستند؛ ازاین رو می توان به عنوان یک راه جایگزین، انعقاد تفاهم هایی را شبیه به مهریه و با کارکردهای مثبت آن پیشنهاد داد که عاری از پیامدهای نامطلوب آن باشد. چنین قراردادهایی، پیچیدگی های حقوقی تفسیرِ قصد طرفین در مهریه های نامتعارف را برطرف خواهد کرد.
کاربستِ ساختار منسجم زبانی و واژگانی در منتخبی از مناظرات امام رضا (ع) (فرآیندی در راستای اقناع گری مخاطب با تکیه بر گفتمان انتقادی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
65 - 86
حوزههای تخصصی:
گفتمان انتقادی در واقع، روند تکوینی تحلیل گفتمان به شمار می رود که در آن با عبور از توص یف صِرف داده های زبانی بر فرایندهای مؤثر در شکل گیری گفتمان توجه می شود. در این نوع تحلیل گفتمان، به دو رویکرد اجتماعی و زبان شناختی پرداخته می شود. در رویک رد اجتماعی به گفتمان، بافت موقعیتی و در رویکرد زبان شناختی، بافت متنی تشریح می شود. مناظرات امام رضا (ع) سرشار از مضامین سیاسی، دینی و اجتماعی است که امام (ع) آن ها را در شرایط گوناگون حاکم بر زمان، برای آگاهی و هدایت مردم به سوی حق وعدالت، با کمال بلاغت بیان کرده اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، به تحلیلِ تعامل زبانی و ساختاری مناظرات رضوی با فضای مسلطّ بر جامعه و اندیشه های طرف گفت وگو پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی است که امام (ع) توانسته اند با بهره گیری از سبک ها و واژگان سازگار با فضای مناظره، پیوند وثیقی میان فرهنگ حاکم بر جامعه و انحراف فکریِ مخاطبان ایجاد کنند. آن حضرت از واژگانی استفاده کرده که بار معنایی ژرفی داشته و در راستای برجسته سازی مفاهیم مد نظر، از دلالت های مختلف زبانی بهره جسته اند. گاهی نیز با کاربرد استفهام، به نوعی اعتقادات طرف مقابل را زیر سوال برده و گفتمان او را به چالش کشیده و به حاشیه رانده است.
راهبردهای مواجهه با چالش های اخلاقی در مشاوره و روان درمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
109 - 141
حوزههای تخصصی:
در این این تحقیق، راهبردهای مواجهه با چالش های اخلاقی در مشاوره و روان درمانی را از دید مشاوران بررسی شده است. روش شناسی این پژوهش کیفی و با رویکرد پدیدارشناختی بوده است. جامعه مورد پژوهش نیز مشاورانی بوده اند که دست کم پنج سال سابقه مشاوره - با حداقل مدرک کارشناسی ارشد - داشتند . از روش نمونه گیری نظری و هدفمند برای انتخاب نمونه پژوهش استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 20 مشاور در گرایش های متفاوت به دست آمد. تحلیل داده های گردآوری شده به روش کلایزی انجام شد. بعد از تحلیل داده ها 47 مضمون فرعی، 5 مضمون اصلی شامل (منابع کمک کننده بیرونی، منابع کمک کننده درونی، عوامل کنترل گر درونی، عوامل کنترل گر بیرونی، و تشخیص تعارضات) به دست آمد. نتایج یافته های پژوهش، شامل راهبردهایی است که مشاوران در هنگام روبرو شدن با چالش های اخلاقی، راه گشا می دانستند و می تواند برای حلِّ چالش های اخلاقی این گروه مورد استفاده قرار گیرد.