مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه زبان


۱.

فلسفه ی ملاصدرا و نظریه ی معنا؛ کاوشی معناشناختی در برخی دلایل نظریه ی وجود ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهنی ملاصدرا فلسفه زبان نظریه معنا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۱۳۸۹ تعداد دانلود : ۵۵۸
از آنجا که زبان، اندیشه و واقعیّت در ارتباط نزدیک باهم قرار دارند، هرگونه حکمی که در حیطه معرفت شناسی و هستی شناسی صادر شود، بازتاب و پیامدی نیز در فلسفه زبان دارد. در این مقاله کوشش کرده ایم تا از راه بررسی مبانی و لوازم فلسفه زبانی برخی از ادلّه وجود ذهنی ملاصدرا، نظریة او را دربارة معنا استخراج کنیم. به نظر می رسد که نظریة معنای ملاصدرا قرابت زیادی با نظریات تصوری معنا دارد؛ چون مطابق پیش فرض های ملاصدرا در ادلّه وجود ذهنی، معنای یک گزاره، همان تصوّر یا تصدیقی است که گزاره بر آن دلالت دارد؛ معنا، موجودی ذهنی است؛ الفاظ برای معانی وضع شده اند؛ زبان، تصویرِ عالم واقع است.
۲.

نقدی بر ذات حقیقی و ویژگی های غیرذاتی اندیشه از دیدگاه فرگه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه زبان معناداری جملات گوتلوب فرگه معنای گزاره ها و اندیشه ذات حقیقی اندیشه و ویژگیهای غیرذاتی آن نقد تعبیر فرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۲ تعداد دانلود : ۴۱۲
از جمله موضوعات پُر مناقشه در فلسفه زبان معنای جملات است. فرگه معنای یک لفظ را بر مبنای نحوه بازنمایش لفظ از مصداقِ خارجیِ مرتبط با آن تعریف می کند. اما وی معنای جمله را در نسبت با صدق و کذب آن معرفی و «اندیشه» را معنای جملاتی می داند که حاوی حکم باشند. در این نوشتار ابتدا کوشیده ایم تبیین و تحلیلی تازه از موضوع اندیشه و پیش زمینه های دست یابی به آن را در دیدگاه فرگه ارائه کنیم. در ادامه و در مقام نقد نگاه فرگه، پرسشی در باب شیوه تعامل اندیشه با اندیشنده و نیز مراقبت اندیشنده بر اندیشه مطرح شده است. در نهایت و بر اساس نتایج بدست آمده و پاسخ های ارائه شده بدین پرسش، به پرسش اصلی این نوشتار و نقد نظر فرگه در باب تقسیمی آشکار در تعاریف «ذات حقیقی اندیشه» و «ویژگی های غیر ذاتی اندیشه» پرداخته ایم. بر اساس نظر نگارندگان این نوشتار و تعارض این دو تعریف با شاکله نظریات فرگه در باب اندیشه در این مقاله نشان داده می شود که تبیین فرگه از این دو مولفه اندیشه ناقص است به طوری که موجب تزلزل ماهیت اندیشه و نقض موضوع آن می گردد.
۳.

تصورات تاریخی افلاطون از پیشینیان و ارتباط آن با ریشه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون کراتیلوس فلسفه زبان معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۴۴۰
چکیده: افلاطون در کراتیلوس و دیگر آثار خود عقایدی متعارض درباب ریشه شناسی ابراز کرده که از دیرباز موجب اختلاف نظر بوده است. وی در کراتیلوس استفاده از ریشه شناسی را منع می کند زیرا به عقیده او مطابقتی میان نامها و چیزها وجود ندارد و تحلیل نام به حروف و هجاهای سازنده اش ماهیت نامیده را آشکار نمی سازد. اما او در دیگر آثار خود در چند مورد به ریشه شناسی نامها پرداخته است که ظاهراً ناقض سخنان قبلی او به نظر می رسد و به همین جهت مفسران درباب موافقت یا مخالفت او با ریشه شناسی اختلاف نظر داشته اند. کراتیلوس به زعم اکثر محققان از آثار دوره میانی افلاطون است در حالی که ریشه شناسیهای مذکور در آثار متأخر وی مطرح شده است و این نشان می دهد که او احتمالاً پس از کراتیلوس درباره ریشه شناسی تجدید نظر کرده و به استفاده از این روش گرایش یافته است. ریشه شناسی در کراتیلوس بدین سبب منع شده است که به عقیده افلاطون نامگذاران یونانی ماهیت حقیقی چیزها را نمی شناخته اند و در نتیجه نامهایی که وضع کرده اند ماهیت چیزها را منعکس نمی سازد. نامگذاران که افلاطون معمولاً آنان را قانونگذار می خواند، همان پیشینیانی هستند که علاوه بر نامها، قوانین و سنن و اعتقادات یونانیان را بنیاد گذاشته اند. افلاطون در کراتیلوس و آثار نزدیک به آن به دانش پیشینیان بدگمان است و مخالفت او با ریشه شناسی نیز از نتایج همین بدگمانی است. وی در آثار متأخر خود به علتی نامعلوم از عقیده سابق خود برگشته، فضایل پیشینیان را ستوده و به دانش برتر آنان اذعان کرده است. همزمان با این تغییر عقیده و برخلاف آنچه در کراتیلوس مطرح شده بود، گفته می شود که نامهای یونانی از هر جهت با چیزها مطابقت دارند و این ناشی از دانش نامگذارانی است که به گفته افلاطون ماهیت حقیقی چیزها را می شناخته اند. بر اثر این تغییر عقیده افلاطون به ریشه شناسی گرایش یافته و در آثار این دوره در چندین مورد از این روش استفاده کرده است. بنابراین علت مخالفت و سپس موافقت افلاطون با ریشه شناسی، تغییر عقیده او درباره دانش نامگذاران و پیشینیان بوده است. در این مقاله ضمن گردآوری و تحلیل فقراتی از محاورات افلاطون که در آنها به موضوع نامها، نامگذاران و پیشینیان اشاره می شود، ارتباط میان این موضوعات و سیر تدریجی تغییر عقیده او بررسی خواهد شد.
۴.

زبان، طبیعت و قانون در فلسفه افلاطون (رابطه نام ها و چیزها در کراتیلوس و ارتباط آن با مسأله قانون و طبیعت)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه زبان افلاطون کراتیلوس طبیعت قانون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۴۸۴
نسبت میان نام ها و چیزها که در کراتیلوس مطرح می شود، از فروع مسأله ای عام تر درباره قانون و طبیعت است که بسیاری از مسائل فلسفه یونانی از آن سرچشمه گرفته است. مسأله این است که آیا قوانین بشری ریشه در طبیعت و ذات امور دارد یا صرفاً قراردادی میان افراد است. فیلسوفانی که قوانین را مطلق و ناگزیر می دانستند، به مطابقت قانون و طبیعت معتقد بودند و مخالفان ایشان که چنین مطابقتی میان قانون و طبیعت نمی دیدند، قوانین را صرفاً توافقی میان افراد، و لذا کاملاً نسبی می دانستند. فوسیس به معنای عالم اعیان و ذات اشیاء و امور است، و نوموس شامل قانون و عرف و اعتقادات و مقدسات و بسیاری از امور انسانی است. در تفکر یونانی نام ها از جمله مصادیق نوموس به شمار می روند و تبعاً مباحث مربوط به نوموس، از جمله نسبت آن با فوسیس، در مورد نام ها نیز مصداق دارد. مسأله فوسیس و نوموس در مورد نام ها به صورت این پرسش مطرح می شود که آیا نام ها طبیعی هستند یا قراردادی؟ این همان پرسش اصلی کراتیلوس است: آیا ارتباطی ضروری میان نام و نامیده وجود دارد یا اطلاق نام ها بر چیزها صرفاً مبتنی بر توافق است؟ در این مقاله استدلال می شود که پاسخ افلاطون به هر دو پرسش (پرسش از رابطه فوسیس و نوموس و پرسش از رابطه نام ها و چیزها) یکی است و او در هر دو مورد راه حلی میانه یافته که پیش از او سابقه نداشته است.
۵.

نقد و تحلیل کتاب درآمدی به فلسفه زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۷۸۱ تعداد دانلود : ۳۲۱
این مقاله به نقد و تحلیل کتاب درآمدی به فلسفه زبان اثر لایکن (2008) و ترجمه میثم محمدامینی اختصاص دارد. «فلسفه زبان» یکی از درس های رشته زبان شناسی در مقطع دکتری است و همین کتاب در فهرست منابع پیش نهادی مصوب وزارت علوم قرار دارد. نویسنده کتاب سعی دارد تا با تکیه بر منابع دست اول و به دور از سوگیری، اهم بحث های فیلسوفان زبان درباره ماهیت معنی و نظریه های مختلف معنایی را عرضه کند و این کار را با پرهیز از فروغلتیدن در پیچیدگی های خاص فلسفه و با نظمی منطقی به انجام می رساند. از آن جا که متون فارسی در حوزه فلسفه زبان بسیار معدود و گاهی تاریخ گذشته اند، ترجمه اثر فوق ضرورت و اهمیت خاصی می یابد. از سوی دیگر، امروزه علاوه بر صاحب نظران رشته فلسفه، صاحب نظران رشته زبان شناسی، به ویژه پژوهش گران حوزه معنی شناسی، با مباحث فلسفه زبان درگیرند. در این مقاله، پس از معرفی اجمالی کتاب فوق، نمایی کلی از فلسفه زبان ترسیم می شود. سپس، ساختار کتاب با توجه به تمام بخش ها و اجزای آن معرفی می شود. ارزیابی و تحلیل شکلی و محتوایی اثر مهم ترین بخش مقاله را تشکیل می دهد و طی آن به نقاط ضعف و قوت اثر، به ویژه ازنظر نگارش، برابرگزینی اصطلاحات فنی، و برگردان مناسب مفاهیم توجه می شود.
۶.

چرخش زبانیِ فرگه: چگونگی و تاثیرات آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گوتلوب فرگه فلسفه زبان زبان طبیعی منطق ارسطویی چرخش زبانی منطق جدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۵ تعداد دانلود : ۵۱۴
اهمیّت و نقش زبان طبیعی در فلسفه بر کسی پوشیده نیست. ارسطو برای نظام بخشی به منطق و ارائه قواعد آن به میزان قابل توجهی متکی به زبان طبیعی بود به گونه ای که قوانین منطقی خود را در چارچوب همین زبان مطرح کرد. با گذر زمان و ایراد نقدهایی بر منطق ارسطویی برمبنای ناتوانی و محدودیت های زبان طبیعی، فرگه با بنیان نهادن یک زبان صوری و منطقی نوین، یک نظام فلسفی جدید را پایه ریزی کرد. البته این تحولات محصور به فرگه نماند و در نظام های فلسفی پس از او ادامه یافت. در این نوشتار ابتدا زبان طبیعی و تاثیرات آن در منطق ارسطویی و نارسایی های کاربرد آن در منطق قدیم مورد توجه قرار گرفته است. سپس برخی از ابداعات فرگه در زبان صوری و منطق بحث و بررسی می شود. پس از آن، چرخش زبانی فرگه، نقطه عطف آن، چرایی و همچُنین چگونگی آن تبیین و بررسی شده است. تاثیر زبان جدید در تاسیس نظام فلسفی فرگه نیز هدف نهایی این نوشتار است که در انتها بدان پرداخته شده است.
۷.

بازنمایی گرایی: بنیان های فلسفی زبان در سازماندهی و بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی گرایی فلسفه ذهن فلسفه زبان بازیابی اطلاعات سازماندهی اطلاعات سازماندهی دانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۳ تعداد دانلود : ۳۸۴
هدف: به دست دادن فهم عمیق بازنمایی گرایی در سازماندهی و بازیابی اطلاعات که به عنوان اصل و پارادایمی پذیرفته شده در این رشته علمی است، از راه تحلیلِ بنیان های فلسفه ذهن و فلسفه زبان. بر این اساس خاستگاه و اندیشه های مرتبط با بازنمایی گرایی در علم اطلاعات و بازیابی اطلاعات توضیح داده شده است. روش: روشِ این مطالعه، استنتاج منطقی است. رویکرد در این روش نظری و استدلالی است. بر این اساس، ویژگی و ماهیت آن نظرپردازانه بودن است. یافته ها: بازنمایی گرایی یا رئالیسم غیرمستقیم ریشه در دکارت گرایی قرن هفدهم، تجربه گراییِ قرن هجدهم لاک و هیوم و در ایدئالیسم کانت دارد. زبان در این دوران که به فلسفه اولیه مدرن شهرت دارد، وجود مادی ندارد و کاملاً در خدمت به نظم درآوردن تصورات قرار می گیرد. تأکید بازنمایی گرایی در فلسفه ذهن بر این است که ایده ها و تصورات بر زبان برتری دارند و زبان تنها بازنمایی کننده افکار است. در فلسفه زبان نیز بازنمایی گرایی یعنی زبان مانند آینه، بازنمای مفاهیم است و معنی نیز مطابق این رویکردِ بازنمایی گرا به زبان، ثابت است. نتیجه گیری: بنیان های فلسفی بازنمایی گرایی مستلزم واکاوی دیدگاه های معرفت شناختی نسبت به مسأله شناخت و ارتباط آن با واقعیت است. بازنمایی، به عنوان یک پارادایم و اصلی اساسی در حوزه سازماندهی دانش و بازیابی اطلاعات مطرح است. به منظور فهم بازنمایی گرایی در این حوزه و پیوند آن با زبان و معنی باید به این نظریه و ریشه های آن در فلسفه ذهن توجه کرد تا بتوان با بهبود و یا تغییر رویکرد بازنمایی گرا به زبان برای بهبود نظام های سازماندهی و بازیابی گام برداشت چرا که اساساً وظیفه اصلی هر نظام سازماندهی و بازیابی، بازنمایی دقیق و شفاف از اطلاعات و دانش است. نتیجه این مطالعه نشان داد که داده های ارائه شده درباره نظریه بازنمایی گرایی مبین و مؤید نگاهِ حاشیه ای و نه در مرکز به زبان در دوران غلبه ی این نظریه در فلسفه بوده است. امید است تا دستاوردهای بازنمایی گرایی در فلسفه ذهن و زبان، آورده ی مناسب برای علم اطلاعات و به ویژه نظام های سازماندهی و بازیابی اطلاعات به نفع بازیابی بهتر و دقیق تر داشته باشد تا متخصصان سازماندهی و بازیابی از این دستاورد برای بهبود نظام های معنایی بهره ببرند لذا می توان با بهبود و یا تغییر رویکرد بازنمایی گرایانه به زبان در علم اطلاعات، نسبت به بهبود کلی نظام های معنایی سازماندهی و بازیابی گام برداشت.  
۸.

تحلیل و نقد بازنمایی گرایی در کنش بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی گرایی بازنمایی دانش کنش بازیابی اطلاعات سازماندهی دانش فلسفه زبان سازماندهی اطلاعات و دانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۱۷۵
دکترین بازنمایی گرایی ریشه در فلسفه ذهن و علوم شناختی دارد، اما در فلسفه زبان نیز ردپای آن را می توان دنبال کرد. هدف از این مطالعه آن است که رویکردهای بازنمایی گرایی به زبان و معنا با پژوهش های علم اطلاعات تطبیق داده شود. روش این مطالعه فلسفی است. روش های فلسفی، روش های پژوهش عقلانی هستند و شاخصه روش فلسفی نظرورزانه بودن آن است. به این منظور در بخش اول، کاربرد و دستاوردهای بازنمایی گرایی برای کنش بازیابی اطلاعات تحلیل شده است. پژوهش ها با توجه به میزان پرداختن به مسایل زبان و معنا در سازماندهی و بازیابی اطلاعات دسته بندی شده اند. سپس، در بخش دوم با عنوان نقد رویکرد بازنمایی گرایی در پیوند با کنش بازیابی اطلاعات، رویکرد بازنمایی گرایانه به زبان در کنش بازیابی اطلاعات در قالب پژوهش های مرتبط تحلیل و نقد شده است. بازنمایی گرایی در سازماندهی و بازیابی اطلاعات با تأکید بر بُعد زبانی نظریه ای است که به دلیل وجود رابطه ثابت بین واژه ها و جهانی که آنها بازنمایی می کنند، از آن طرفداری می نماید. بازنمایی گرایی در ابزارهای معنایی (مانند اصطلاح نامه ها، سرعنوان های موضوعی و رده بندی ها) که در این مطالعه از کلیه فرایندهای صورت گرفته بر روی آنها با عنوان کنش بازیابی اطلاعات یاد شده، به اشکال مختلف قابل نقد است.
۹.

نقد نگاه فرگه در جانشینی اندیشه به جای تعاریف صدق؛ بررسی موردی در مطابقت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۳۶
اندیشه از دیدگاه فرگه همراه با ابداعات و همچنین ابهاماتی است که از نگاه های گوناگونی بررسی شده است؛ اما نگاه فرگه به تعاریف مرسوم صدق و رد آنها، موضوع اصلی این نوشتار است. فرگه در تبیین خود از گزاره های حاوی اندیشه و حکم، تعاریف مرسوم صدق را نمی پذیرد و تمام آنها را دارای تسلسل معرفی کرده و در مقابل او برای رفع مشکل دستیابی به صدق و ارزش گزاره های معرفتی، «اندیشه» را مطرح و سعی دارد آن را جایگزینی برای تعاریف صدق، معرفی کند. برای روشن شدن این ادعا ابتدا زبان و اندیشه را از منظر وی بررسی کرده و در ادامه با ورود به موضوع اندیشه و کشف ویژگی های آن، متوجه ادعای فرگه جهت جانشینی آن با تعاریف صدق شویم. در نهایت، نگارنده با وجود تقویت حداکثری دیدگاه فرگه، با طرح هفت نقد معتقد است این امر امکان پذیر نیست.
۱۰.

دستور زبان تخیل ویتگنشتاین به مثابه روش در گسترش درام (با نگاهی به فیلم نامه «وقت دیگر، شاید»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تخیل ویتگنشتاین متأخر بیضایی فیلمنامه «وقت دیگر شاید» فلسفه زبان درام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۲۳۸
در قرن بیستم، چرخش های مطالعات زبانی در حوزه فلسفه زبان، بر بسیاری از شاخه های دیگر فلسفه، همچون مطالعات تخیل در هنر نیز تأثیر گذاشت. لودویک ویتگنشتاین در جایگاه یکی از چهره های فلسفه زبان در قرن بیستم،کوشید فلسفه زبان را از حوزه نظریه برهاند و به روش نزدیک کند. بنابراین گزاره های او- به خصوص در دوره متأخر- راهی است برای شناختن کارکردهای زبان درراستای روش مندی دستورزبان. هدف از نگارش این مقاله، دست یابی به شیوه های بسط زبان نمایشی، با نگاهی به روش دستور زبان تخیل بر پایه آرای ویتگنشتاین است. در این راستا، فیلم نامه «وقت دیگر، شاید» اثر بهرام بیضایی، برگزیده شده که بازی های زبانی تخیل در آن مشهود است. در این پژوهش، به این سؤال پاسخ داده شده که چگونه روش ویتگنشتاین در دستور زبان تخیل، می تواند منجر به بسط زبان دراماتیک شود؟ بر همین اساس، این فرضیه قوت می گیرد: به نظر می رسد بیضائی، عناصر مختلفی را با درهم آمیزی دستور بازی های زبانی متفاوت تخیل درهم آمیخته تا به گسترش زبان نمایشی اثر یاری رساند. این پژوهش، براساس هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، بر پایه روش کیفی و بر مبنای ماهیت توصیفی انجام گرفته است. براساس نتایج، روش تخیل پردازی و شکل گیری دستور بازی زبانی آن در فیلم نامه مورد نظر، دارای شکل های متفاوتی بوده و منجر شده بیضائی روش های متفاوت کلامی را در گفت و گونویسی و تصویرسازی درهم آمیزد و با روش تخیل شبکه ای، به تولید دستور زبانی ویژه دست یابد.      
۱۱.

لویناس و خوانش تلمودی متن مقدس: پاسخی به بحران خودآیینی انسان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وحی یهودی فلسفه زبان خودآیینی انسان تفاسیر تلمودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۷۶
در این پژوهش بر آن هستیم که با تمرکز بر آثار الهیاتی و فلسفی امانوئل لویناس، مفهوم یهودی وحی و اسلوب تفسیری تلمود را بیابیم و امکان جمع خودآیینی انسان و سنت را در نگاه او بررسی کنیم. لویناس فیلسوف منتقد اندیشه ی فلسفی مدرن است که نقدش را با یاری جویی از سنت دینی و به ویژه مفهوم یهودی وحی پیش می برد. با این حال او واپس نگر نیست و قصد ندارد به نفع اقتدار وحی به خودآیینی انسان پشت کند. لویناس تلاش می کند از خوانش تلمودی از متن مقدس امکانی را استخراج کند که پایبندی به وحی مستلزم انکار عقلانیت و آزادی انسان عصر مدرن نباشد. در این خوانش، وحی از دانشی درباره ی خدا به سخن گفتن با خدا بدل می شود که هسته ی آن دریافت فرمان اخلاقی است، فرمانی که به عقیده ی او به اطاعت کور فرانمی خواند. علاوه بر این، اسلوب تفسیری تلمود نیز خود ضامن پویایی این سنت است و بر نقش مفسر به عنوان مشارکت کننده ی در وحی بنا شده است. او برای اثبات ادعاهایش، صورت وحی در یهودیت، نسبت یهودیان با کتاب مقدسشان و اصول سنت تفسیری تلمود را مبنای بحث هایش قرار می دهد. نظرات لویناس در این محورها پیوند تنگاتنگی با فلسفهی زبان او دارد. لویناس قصد دارد نشان دهد زبانی که وحی در آن جاری می شود، نمی تواند به ابزاری صرف برای انتقال اندیشه ها و اطلاعات فروکاسته شود بلکه دربردارنده ی ساحتی است که ماهیت وحیانی زبان را می سازد.
۱۲.

بررسی تصویر«بهشت» و «جهنم» در سوره غاشیه با تکیه بر نظریات فلسفه زبان، مطالعه موردی: نظریه ارجاعی و کاربردی معنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه زبان نظریه ارجاعی و کاربردی تصویرسازی بهشت و جهنم سوره غاشیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۳
 بحث معناداری گزاره ها مهم ترین موضوع در فلسفه زبان قرن بیستم است که با دو نظریه پربسامد روبه رو شد؛ نظریه ارجاعی و کاربردی؛ نظریه ارجاعی کلیه گزاره هایی را که غیرقابل ارجاع مستقیم به مدلول و غیرقابل آزمایش تجربی بودند را بدون معنا می دانست؛ از سوی دیگر نظریه کاربردی با دو زیر شاخه؛ «معنا به مثابه کاربرد» و «بازی های زبانی» کلیه گزاره ها را طبق منطق خود بامعنا می دانست. یکی از مهم ترین گزاره های قرآنی بحث تصویرسازی است که در این تصاویر، موضوع بهشت و جهنم از بسامد بالایی برخوردارند. پژوهش حاصل با روشی توصیفی تحلیلی سعی در بررسی معناداری گزاره های تصویری در مورد بهشت و جهنم در سوره غاشیه دارد. پس از تحلیل، مشخص شد که طبق نظریه ارجاعی، تنها دو گزاره از گزاره هایی بهشت و جهنم در سوره غاشیه بدون معنا هستند. همچنین مهم ترین موضوعی که نتیجه این پژوهش است، آن بود که طرفداران نظریه ارجاعی گزاره های دینی را بدون معنا می دانند اما تصویری که بهشت و جهنم را در سوره غاشیه ترسیم می کند  86 درصد بامعنا هستند؛ یعنی در صورت انکار گزاره دینی نیز، انکار بامعنا بودن این تصاویر و درنتیجه واقعیت آن ها غیرممکن است.