فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۸۱ تا ۵٬۴۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحول هیجانی-اجتماعی در اوایل کودکی، یکی از زیربناهای اساسی سلامت فرد و جامعه است. پژوهش حاضر، به بررسی مسیر تحولی تمایلات هیجانی-پژوهشی و مؤلفه های آن در سنین پیش دبستانی پرداخته است. نمونه موردمطالعه ما، 447 کودک سالم ایرانی (دختر=47.4 درصد) در گستره سنی 48 تا 78 ماه (میانگین=66.57، انحراف استاندارد=6.797) بود. این نمونه از پنج شهر تهران، بندرعباس، مشهد، زرند و تبریز به عنوان نماینده جمعیت ایرانی بر اساس توزیع جغرافیایی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی بودند. در این پژوهش از نسخه فارسی سیاهه تمایلات هیجانی-اجتماعی پیش دبستانی استفاده شد که شامل شش مؤلفه رفتارهای بیش فعالانه-ناسازگارانه، مهارت های اجتماعی، مهارت های ارتباطی، مهارت های زندگی روزمره، رفتار تغذیه ای و نشانگان اضطراب جدایی است. جهت بررسی تغییرات مسیر تحولی تمایلات هیجانی-اجتماعی، از آزمون کروسکال والیس استفاده گردید که نتایج آن نشان داد در بین بازه های سنی شش ماهه، تغییرات معناداری درباره مؤلفه های مهارت های زندگی روزمره و نشانگان اضطراب جدایی وجود دارد؛ اما درباره چهار مؤلفه دیگر و همچنین تمایلات هیجانی-اجتماعی به طورکلی، تفاوت معناداری بین این گروه های سنی وجود ندارد. سپس آزمون تعقیبی گیمز-هاول انجام شد تا تفاوت های مشاهده شده در بین دسته های سنی، بررسی شود. نتایج این پژوهش نشان داد که تمایلات هیجانی-اجتماعی در اوایل کودکی، تغییرات معناداری نمی کند. در نتیجه می توان گفت که دوره های حیاتی مرتبط با تحول توانایی هیجانی-اجتماعی، قبل یا بعدازاین دوره است
اثربخشی درمان شفقت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی بین همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
131 - 145
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بینفردی بین همسران جانبازان انجام شد. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی همسران جانبازان مراجعه کننده به بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر کرج در سال 1400 بود که از این میان، 30 نفر از زنان که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که به صورت گمارش تصادفی، در ۲ گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گزینش شدند که گروه آزمایش، 8 جلسه آموزش خودشفقت ورزی دریافت کرد و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسش نامه جهت گیری زندگی (1994) و بخشودگی بین فردی (2005)، ارزیابی و داده ها، با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله نسخه 23 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. مقایسه میانگینها نشان می دهد مداخله، در تغییر نمرات جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی مؤثرتر عمل کرده است. تفاوت ها از پسآزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0<P)؛ به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند بنابراین، می توان نتیجه گرفت اثربخشی درمان شفت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی در طول زمان ثبات دارد.
اثربخشی آموزش سایکودراما بر راهبردهای مقابله و نشخوار فکری زوجین درگیر کرونا
حوزههای تخصصی:
سایکودراما روشی در رواندرمانی با یک شکل نمایشی است که در آن، مشکلات عاطفی یا رفتاری بیماران و درمانجویان با استفاده از فنون تئاتری، ریشه یابی و حل و رفع می گردد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش سایکودراما بر راهبردهای مقابله و نشخوار فکری زوجین درگیر کرونا بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مبتلا به کرونا مراجعه کننده به خانه های بهداشت شهر تهران بود که نمونه ی آماری شامل 30 بیمار مراجعه کننده به خانه های بهداشت بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور جایگزینی تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش انتساب گردید و سپس گروه آزمایش در طول سه هفته آموزش دید. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه راهبردهای مقابله بیلینگز و موس(COPE) (1981) بود. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش سایکودراما بر راهبردهای مقابله ای و نشخوار فکری زوجین درگیر کرونا اثر دارد (05/0>p). نتایج نشان داد که آموزش سایکودراما نقش تعیین کننده ای در بهبود راهبردهای مقابله و نشخوار فکری زوجین درگیر کرونا دارد لذا بدلیل نقش آموزش سایکودراما در بهبود راهبردهای مقابله و نشخوار فکری زوجین درگیری کرونا اجرای آموزش این تکنیک توصیه می گردد.
طراحی برنامه درسی نظام آموزش مجازی ایران براساس الگوی نه گانه کلاین در دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 1392-1393؛ موانع و چالش ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یادگیری الکترونیکی پدیده ای است، که توجه دست اندرکاران آموزش عالی و محققان این حیطه را به خود جلب کرده است. هدف این پژوهش، شناسایی چالش ها و عوامل بازدارنده طراحی برنامه درسی دوره آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی در جارچوب عناصر نه گانه کلاین از نظر اعضای هیأت علمی است. روش ها: در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 48 نفر اعضای هیأت علمی آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی است که 42 نفر با توجه به جدول مورگان و با روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. جهت تعیین روایی پرسشنامه از نظرات اساتید و کارشناسان حوزه استفاده شد و پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرانباخ 89/0 محاسبه گردید. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(آزمون تی تک نمونه ای و تی برای دو گروه مستقل، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تعقیبی توکی) استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد از نظر اعضای هیأت علمی طراحی برنامه درسی آموزش مجازی با چالش اهداف(p=0/003)، محتوا (p=0/017)، فعالیت های یادگیری(p<0/001)، راهبردهای یاددهی(p<0/001)،گروهبندی(p<0/001) و ارزشیابی(p<0/001) مواجه است. این نتایج با توجه به مقدار سطح معنی داری آنها که از 05/0 p< کمتر است با اطمینان 95 درصد معنی دار است. نتیجه گیری: طراحی برنامه درسی آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی با چالش هایی روبروست. بنابراین بایستی با تدوین برنامه درسی جدید منطبق با اصول طراحی برنامه درسی چالش های موجود را از بین برد.
نقش اخلاق اجتماعی در فراوانی اعتماد اجتماعی از منظر قرآن کریم با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
177-192
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: از اجزای مهم سرمایه اجتماعی وجود اعتماد بین اعضای جامعه است؛ زیرا موجب کاهش هزینه کنش ها و تعاملات اجتماعی و افزایش انسجام و همبستگی می گردد. عوامل مختلفی در فراوانی اعتماد یک جامعه مؤثرند که از مهم ترین آنها نهادینه شدن فضایل اخلاق اجتماعی در آن جامعه است. هدف از این پژوهش، تحلیل و تبیین نحوه اثربخشی اخلاق اجتماعی بر فزونی اعتماد در اجتماع بود.
اثربخشی برنامه هوش افزایی بر مبنای مؤلفه های هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی و تأثیر آن بر تقویت هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
137 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی اثر برنامه هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی بر ارتقای توانایی های هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی انجام گرفت. طرح تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و با طرح پس آزمون بود. نمونه آماری شامل 44 دانش آموز دختر مقطع چهارم ابتدایی یک دبستان بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین دبستان های دخترانه شهر قم در سال تحصیلی 99-98 انتخاب شدند، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 75 دقیقه ای تحت برنامه آموزش هوش افزایی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این رابطه دریافت نکردند. دو گروه پس از اتمام دوره آموزشی به پرسشنامه هوش های چندگانه پاسخ دادند و داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد؛ فعالیت های هوش افزایی بر مبنای هوش موفق بر ارتقای هوش های چندگانه دانش آموزان درسطح (05/0P< ) اثربخش بوده، و در رابطه با مؤلفه های هوش های چندگانه بر توانایی های زبانی، ریاضی و فضایی اثر مثبت و معنادار داشته، اما بر توانایی های بین فردی، درون فردی، موسیقیایی و جنبشی حرکتأثیر معناداری نداشته است. در نتیجه برنامه هوش افزایی که بر مبنای نظریه هوش موفق استرنبرگ طراحی گردید، می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوش های چندگانه دانش آموزان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس ادراک شده، علائم سایکوسوماتیک و پریشانی هیجانی در زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
496 - 516
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان پذیرش و تعهد بر استرس ادراک شده، علائم سایکوسوماتیک و پریشانی هیجانی در زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF انجام شد. روش: این پژوهش، نیمه تجربی و به صورت طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل 140 زن تحت درمان ناباروری با روش IVF بود که به مراکز درمان ناباروری شهر تهران در پاییز 1398 مراجعه نمودند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کوهن استفاده شد. طبق این جدول با اندازه اثر 5/0 و توان 76/0 با آلفای 05/0 ، حجم نمونه 30 نفر براورد و براساس ملاک های ورود با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری (آزمایش و گواه) به طور تصادفی جایگزین شدند. پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، اضطراب، فشار روانی و افسردگی لوی باند و لوی باند (1995)، علائم روان تنی لاکورت و همکاران (2013) و پذیرش و عمل نسخه دوم بوند و همکاران (2011)، جهت جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله پذیرش و تعهد براساس بسته درمانی هیز (2002)، در طی 8 جلسه90 دقیقه ای قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. جهت بررسی نتایج از نرم افزار 22SPSS- استفاده شده است. یافته ها: نتایج آزمون واریانس اندازه های مکرر حاکی از تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش استرس ادراک شده، علائم سایکوسوماتیک و پریشانی هیجانی در زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF (0001/0≥ P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود، درمانگران و مشاوران مراکز درمانی افراد نابارور با به کارگیری درمان پذیرش و تعهد در درمانگاه های مختص ناباروری در جهت کاهش نیازها و مشکلات روانشناختی زنان نابارور تحت درمان IVF اقدام نمایند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
73 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر کرمان انجام شد. روش : پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان وابسته به مواد مخدر که از دی ماه تا اسفند ماه سال 1397به کلینیکهای ترک اعتیاد سپید و مهر شهر کرمان مراجعه کرده بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه [آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر] قرار گرفتند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی در مورد گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. پرسشنامه های ولع مصرف مواد مزینسکیس و همکاران (1995) و تنظیم هیجانی شات و همکاران (1998) قبل و بعد از اجرای مداخله اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون متغیر ولع مصرف در گروه آزمایش به ترتیب (5/33 و 91/13) و در گروه کنترل (9/20 و 33/29)، در پس آزمون برای گروه آزمایش (6/19 و 36/73) و برای گروه کنترل (8/29 و 32/13)، میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون متغیر تنظیم هیجانی در گروه آزمایش به ترتیب (11/99 و 06/86) و در گروه کنترل (11/99 و 86/13)، در پس آزمون برای گروه آزمایش (12/66 و 67/20) و برای گروه کنترل (11/97 و 54/73) به دست آمد. بین ولع مصرف و تنظیم هیجانی پس از ارائه مداخله آموزشی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار بود (05/0P<). نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش حاضر، می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان روش درمانی کارآمد در کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد پیشنهاد کرد.
واکاوی عوامل مؤثر بر سازگاری والدین دارای کودک مبتلا به درخودماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۷۸-۱۸۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اگرچه توجه به نیازهای روانی و اجتماعی خانواده های دارای فرزند مبتلا به درخودماندگی به عنوان یکی از اهداف مراکز سلامت است و برخی مطالعات طی مصاحبه های ساختارمند با مادران دارای فرزند درخودمانده ابعاد سازگاری آن ها را شناسایی کرده اند، با این حال مطالعه ای که به صورت عمیق به شناسایی مؤلفه های سازگاری زوجین با فرزند درخودمانده بپردازند وجود ندارد. هدف: هدف مطالعه حاضر واکاوی و شناسایی الگوهای مختلف سازگاری زوجین دارای کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی بود. روش: روش مطالعه حاضر کیفی بر اساس رویکرد داده بنیاد بود. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های عمیق استفاده شد و بر اساس فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، کدهای استخراج شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری مطالعه حاضر کلیه زوجین دارای کودک درخودمانده در شهر تهران بودند که با استفاده روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس سطح اشباع نظری، تعداد 15 نفر از این زوجین به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، 6 مقوله محوری نقش دین / معنویت با مقوله های اصلی (باورها و آموزه های دینی و اعتقاد به مشیت الهی)، ویژگی های شخصیتی با مقوله های اصلی (توانمندی های روانشناختی، پذیرش بنیادین، معنای زندگی)، افزایش دانش و آگاهی با مقوله های اصلی (نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی در آگاه سازی والدین، دریافت آموزش و یادگیری، توانبخشی و درمان کودک)، فشار اجتماعی با مقوله های اصلی (فشار قانون و الزامات و محدودیت های اجتماعی) و ملاحظات سبک زندگی با مقوله های اصلی (ایجاد تغییر در نحوه زندگی متناسب با شرایط پیش آمده، گذر زمان) در فرآیند سازگاری والدین با کودکان اتیسم تأثیرگذارند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر، اطلاعات جدیدی در رابطه با عوامل تأثیرگذار در زمینه سازگاری والدین با کودکان مبتلا به درخودماندگی به دست می دهد که می تواند در مداخلات درمانی و فرآیند سازگاری و مواجه والدین با مشکلات مربوط به کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی مورد توجه قرار گیرد.
نقش میانجی گر اضطراب مدرسه و کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۹۴-۱۸۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانی همراه با تحولات رشدی، بیولوژیکی، روانشناختی و رفتاری همراه است. بروز مشکلات هیجانی و ناتوانی در کنترل هیجانات ممکن است نوجوان را نسبت به رفتارهای پرخطر مانند سوء مصرف مواد آسیب پذیر نماید. افراد مستعد گرایش بیشتری به مصرف مواد دارند و با این مشغولیت ذهنی احتمال بیشتری وجود دارد که در دام اعتیاد بیفتند. توجه به اضطراب نوجوانان در مدرسه و نیازهای روانشناختی مانند ارتباط و دلبستگی، صمیمیت و استقلال باعث احساس شایستگی و خودکارآمدی درونی در نوجوانان می گردد. اما تاکنون بررسی این متغیرها در گرایش به مصرف مواد مخدر در یک مدل یکپارچه مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر اضطراب مدرسه وکنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دوم شهر نور در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 250 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های گرایش به مصرف مواد زرگر (1385)، نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (2000)، اضطراب مدرسه فیلیپس (1987) و مقیاس کنترل هیجانی راجر و نشوور (1987) را به صورت مجازی تکمیل کردند. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو متغیر اضطراب مدرسه و کنترل هیجانی در رابطه نیازهای اساسی روانشناختی و گرایش به مصرف موارد مخدر نقش میانجی داشته و کلیه مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرها معنی دار (0/05 >p) بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت مدل ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود و استفاده و آگاهی از متغیرهای پژوهش می تواند در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد نقش تعیین کننده داشته باشد و لذا با ارتقای نیازهای اساسی روانشناختی و کنترل هیجانی و کاهش اضطراب مدرسه می توان از گرایش به مصرف مواد در نوجوانان جلوگیری کرد.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بدتنظیمی هیجانی به عنوان یک عامل مهم فراتشخیصی برای علت شناسی و درمان مشکلات روانشناختی مختلف و رفتارهای پرخطر شناسایی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان های مثبت (DERS-P) در دانشجویان انجام شد. روش: جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان دانشگاه خوارزمی و دانشگاه رازی در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین آن ها تعداد 313 دانشجو (195زن، 118 مرد) به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند و به مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)، مقیاس بدتنظیمی هیجانی (DERS) و فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (PWQ) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-22 تحلیل شد. یافته ها: شاخص های تحلیل عاملی تاییدی دلالت بر برازش مطلوب مدل سه عاملی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت داشت. روایی همگرا و واگرا نیز از طریق محاسبه ی همبستگی مقیاس به ترتیب با مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی تایید شد ( 05/0>P). میزان آلفای کرونباخ برای پذیرش برابر با 72/0، اهداف برابر با 84/0، تکانه برابر با 86/0 و کل مقیاس برابر با 90/0 به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)، در ایران از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزار قابل اعتمادی در موقعیت های بالینی و پژوهشی باشد.
رابطه هوش معنوی و وجدان تحصیلی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با نقش واسطه ای سرسختی تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
65-80
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پیشرفت تحصیلی پیامدی رفتاری است که اهمیت زیادی برای دانش آموزان دارد و شاخصی مهم برای ارزیابی نظام های آموزشی در نظر گرفته می شود که شناسایی عوامل مؤثر بر آن ضروری است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه هوش معنوی و وجدان تحصیلی با عملکرد تحصیلی و تعیین نقش واسطه ای سرسختی تحصیلی در دانش آموزان پایه نهم شهر زنجان انجام گرفته است. روش کار: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر پایه نهم ناحیه دو شهر زنجان در سال تحصیلی 98-1397 بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 317 نفر تعیین شد و شرکت کنندگان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه وجدان تحصیلی مک ایلروی و بانتیگ، پرسش نامه سرسختی تحصیلی بنیشک و همکاران و پرسش نامه هوش معنوی کینگ جمع آوری شد. همچنین برای بررسی عملکرد تحصیلی از معدل کل دانش آموزان و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام و برای تعیین نقش میانجی از روش بارون و کنی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین وجدان تحصیلی با پیشرفت تحصیلی (05/0P<) و همچنین بین سرسختی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت (05/0P<). رابطه بین هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی نیز معنادار بود (05/0P<). علاوه براین، با توجه به مراحل تعیین نقش میانجی بارون و کنی، سرسختی تحصیلی نقش میانجی در رابطه بین وجدان تحصیلی و پیشرفت تحصیلی داشت؛ اما این نقش برای هوش معنوی تأیید نشد. درمجموع، نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که وجدان تحصیلی و هوش معنوی در دو گام توانستند 15درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند. نتیجه گیری: هوش معنوی یکی از عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی است و با تأثیرگذاری بر سرسختی تحصیلی می تواند به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان منجر گردد.
بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی کوتاه تجدیدنظر شده مقیاس عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عشق شفقت آمیز می تواند در رفتارهای اجتماعی مناسب نظیر حمایت دخیل باشد. مقیاس عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت برای سنجش این مفهوم ساخته شده است. هدف: مطالعه فعلی با هدف تعیین ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی کوتاه تجدیدنظر شده مقیاس عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت در جمعیت ایرانی انجام شد. روش: طرح این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی افراد بالای ۱۸ سال در شهر کرمانشاه در سال ۱۴۰۰ بود که به صورت آنلاین در پژوهش حاضر شرکت کردند. در این پژوهش ۵۱۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. جهت روایی همگرا از پرسشنامه ذهن آگاهی شناختی عاطفی تجدیدنظر شده فیلدمن و همکاران (CAMS-R) و روایی واگرا از پرسشنامه ترس از شفقت به دیگران گیلبرت و همکاران استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و برای روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و Lisrel نسخه ۸/۸ استفاده شد. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس ۸۷/۸ بدست آمد. مقیاس کوتاه تجدیدنظر شده عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت همبستگی مثبت معناداری را با مقیاس ذهن آگاهی شناختی عاطفی (۰/۱۳۹) تجدیدنظر شده و همبستگی منفی را با ترس از شفقت به دیگران (۰/۱۲۶-) نشان داد (۰/۰۰۵<p). همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که ساختار تک عاملی از برازش مناسبی در جمعیت مورد مطالعه برخوردار است. نتیجه گیری: اعتبار و روایی نسخه فارسی کوتاه تجدیدنظر شده مقیاس عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت در جمعیت ایرانی تائید شد. پژوهشگران و متخصصان سلامت روان می توانند از این ابزار به عنوان ابزاری کوتاه برای ارزیابی عشق شفقت آمیز در پژوهش ها و مداخلات درمانی استفاده کنند.
بررسی اثر بخشی آموزش حل مساله با رویکرد توانمند سازی مددکاری اجتماعی برروابط مدرسه ای دختران ساکن در شبانه روزی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی مدرسه ای بر روابط مدرسه ای دختران ساکن درشبانه روزی پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده که با استفاده از ط رح پ یش آزم ون- پ س آزم ون ب ا گ روه کنترل انجام گرفته است. به این منظور 30 نفر از دختران نوجوان س اکن در ش بانه روزی ش هر نیش ابور ب ه صورت تصادفی انتخاب و به همین شیوه در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخل ه در 8 جلس ه آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری مدرسه ای ش رکت کردن د . داده ها از طریق پرسشنامه سازگاری ف ردی - اجتم اعی کالیفرنی ا جم ع آوری ش د. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t برای گروههای مستقل استفاده گردید.نتایج نشان داد آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی، تأثیر معناداری بر افزایش سطح روابط مدرسه ای دختران ساکن در شبانه روزی داشته است. و هم چنین بین میانگین گروه مداخله و کنترل، در متغیر مورد بررسی روابط مدرسه ای تفاوت معنی دار وجود دارد و روشی مؤثر جهت ارتقای سطح روابط مدرسه ای دختران ساکن در شبانه روزی است.
پیش بینی شفقت به خود براساس فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده در زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر به پیش بینی شفقت به خود براساس فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده در بین زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان بود. حجم نمونه محاسبه شده 216 نفر زنان متأهل شاغل که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه 26 سؤالی شفقت به خود ریس و همکاران (۲۰11)، پرسشنامه 21 سؤالی فرسودگی زناشویی پاینز (1966)، پرسشنامه 28 سؤالی طلاق عاطفی صفاری نیا، ادب دوست و تقی زاده (1390) و پرسشنامه 24 سؤالی درماندگی آموخته شده سورنتی، فیلیپلو، کاستا و بازای (2014) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری رگرسیون گام به گام و همزمان و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد، فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده توان پیش بینی شفقت به خود را دارد و درصورتی که زنان متأهل شاغل از فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده کمتری برخوردار باشند، می توان پیش بینی کرد که شفقت به خود آن ها نیز بیشتر شود.
نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد یکی از دغدغه های اصلی بهداشت عمومی در سراسر جهان است که دارای پیامدهای منفی بی شماری برای فرد و جامعه است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش زنان و مردان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در سال ۱۳۹۸ بود. برای این منظور ۲۰۰ نفر از معتادان به شیوه نمونه گیری در دسترس، از میان افراد ارجاع داده شده به مراکز ترک اعتیاد استان یزد انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اضطراب وجودی ویمز و همکاران (۲۰۰۴)، آسیب دوره کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)، پرسشنامه گرایش به تغییر میلر و تونیگان (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، رگرسیون چندگانه و همبستگی پیرسون و نرم افزار Spss نسخه ۲۴ و Amos نسخه ۲۴ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که ضربات عاطفی و حمایت اجتماعی به طور مستقیم به ترتیب بر کاهش و افزایش گرایش به تغییر در افراد معتاد تأثیر دارد (۰/۰۵>p). همچنین نتایج نشان داد که ضربات عاطفی و حمایت اجتماعی به طور غیرمستقیم نیز به واسطه اضطراب وجودی بر گرایش به تغییر در افراد معتاد تأثیر دارد (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد معنی دار بود، بنابراین ایجاد حمایت اجتماعی بیشتر برای فرد، تخلیه هیجانی نسبت به آسیب های دوران کودکی به همراه برنامه ریزی برای کاهش اضطراب وجودی با استفاده از مداخلات روانشناختی می تواند گرایش به تغییر و ترک را در افراد معتاد افزایش دهد.
راهکارهای مقابله با آسیب های شناختی انیمیشن های والت دیزنی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه راهکارهای دینی در جهت کاهش آسیب های شناختی انیمیشن های شرکت صهیونیستی والت دیزنی به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. بدین منظور ابتدا آسیب های شناختی چند نمونه از انیمیشن های معروف این شرکت مورد بررسی قرار گرفت و سپس راهکارهایی برگرفته از تعلیم و تربیت اسلامی برای مقابله با آن ارائه شد. نتایج نشان داد که حوزه شناخت را می توان به چهار قسم تجربی، عقلی، تعبدی و شهودی تقسیم کرد. در بررسی انیمیشن ها آسیب هایی مانند «تنها هدف زندگی، لذت بردن است»، «سن ها و قوانین اجتماعی را باید کنار زد»، «والدین اسیر یک سری قوانین قدیمی هستند» و نیز «وجود مفاهیم ضد دینی» شناسایی شد. راهکارهایی همچون توجه دادن به فطرت، استفهام، تقویت تعقل و دادن شناخت صحیح با قصه گویی، می تواند قوه تفکر و تعقل مخاطب را فعال کند تا در مسیر هدایت آنچه را که مخالف فطرتش است، به راحتی نپذیرد و اثر این آسیب ها در او کاهش یابد.
مقایسه اثربخشی مداخلات زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی با هیجان مدار بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: در مطالعه حاضر اثربخشی مداخلات زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی با رویکرد هیجان مدار بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین مورد بررسی قرار گرفت. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه همزمان و جامعه آماری، زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مرکز زوج درمانی طلیعه مهر در شهر تهران (149 زوج) بود، که با روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 6 زوج به عنوان نمونه انتخاب شد. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا (RCI) و معناداری با استفاده از فرمول درصد بهبودی انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که بین درصد کل بهبود زوجین اول تا ششم بر اساس زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و هیجان مدار تفاوت وجود دارد در مرحله مداخله اختلاف میانگین بهبود 78/48-72/61= 94/12% بود که سطح آن در واقعیت درمانی بیشتر بود همچنین از نظر آماری مقدار z برابر 1/4 (96/1<Z) است که نشان دهنده این است که اختلاف معنی دار است و اثر واقعیت درمانی کمتر از زوج درمانی هیجان مدار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، استنباط می شود که زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و هیجان مدار می توانند نقش قابل توجهی در بهبود کیفیت زندگی زوجین ناسازگار داشته باشند.
نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رضایت شغلی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
183 - 201
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رضایت شغلی در معلمان شهرستان بافت بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام معلمان شهرستان بافت، استان کرمان بودند که از بین آن ها 320 معلم به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، فرم کوتاه پرسشنامه نئو (1986) و پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (1967) استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری و روش بوت استرپ جهت آزمون مسیرهای واسطه ای انجام شد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج حاکی از آن است که روان رنجوری رابطه معنادار کاهشی (معکوس) اما گشودگی نسبت به تجربه و توافق پذیری یک رابطه معنادار افزایشی (مستقیم) با رضایت شغلی دارند. تاب آوری با رضایت شغلی رابطه معنادار افزایشی (مستقیم) دارد. روان رنجوری رابطه ای معنادار از نوع کاهشی (معکوس) با تاب آوری دارد، این در حالی است که برون گرایی- درون گرایی و وظیفه شناسی با تاب آوری رابطه معنادار کاهشی افزایشی (مستقیم) دارند. روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه شناسی ضمن رابطه مستقیم با تاب آوری رابطه غیرمستقیم معناداری با رضایت شغلی از طریق تاب آوری نیز دارند . بنابراین می توان نتیجه گرفت که تاب آوری نقش واسطه ای میان بعضی از ویژگی های شخصیت با رضایت شغلی معلمان دارد و تصمیم گیرندگان در حوزه تعلیم و تربیت باید به نقش این متغیر در رضایت شغلی معلمان توجه داشته باشند.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه سبک های هیجانی (ESQ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان داده است پرسشنامه سبک های هیجان (کسبیر، گاسیورواسکا، گلدمن، هیرشبرگ و دیویدسون، 2019) بر اساس مطالعات جدید عصب شناختی هیجان ها در موقعیت های بالینی و پژوهشی ساخته شده است. با توجه به اینکه عملکرد هیجانی که از نشانگرهای سلامت و اختلال به شمار می رود، تحت تأثیر ساختارهای فرهنگی اجتماعی هست، با این وجود، در زمینه عینی سازی و درستی آزمایی این ابزار در فرهنگ ایرانی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه سبک های هیجان (ESQ) انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد، که در آن از شاخص های توصیفی، ضرایب قابلیت اعتماد، درستی آزمایی و تحلیل ساختار عاملی برای برآورد ویژگی های روانسنجی پرسشنامه سبک های هیجان استفاده شد. در این راستا، از جامعه دانشجویان دانشگاه تبریز تعداد 357 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و به پرسشنامه سبک های هیجان پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش CFA نشان داد مدل شش عاملی از برازش بهتری برخوردار است و ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که شش عامل استخراج شده از ضریب قابلیت اعتماد مطلوبی بین 0/62 تا 0/68 برخوردار است. نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گرفت که این پرسشنامه ابزار مناسبی برای اندازه گیری سبک های هیجان به شمار می آید و در پژوهش ها و موقعیت های بالینی به عنوان یک ابزار معتبر قابل استفاده می باشد.