پژوهش های نوین روانشناختی (روانشناسی دانشگاه تبریز)
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز 1401 شماره 67 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بدون شک انسان به عنوان موجودی اجتماعی با سایر انسان ها در ارتباط است. از آنجایی که رفتار انسان ها می تواند تحت تأثیر دیگران قرار گیرد، شناخت عوامل مؤثر بر روابط اجتماعی مهم است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های تهران در نیمه اول سال 1400 تشکیل می دهند که از بین آن ها 160 نفر واجد شرایط به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و به پرسشنامه خودشناسی(قربانی و همکاران، 2008)، مکانیزم های دفاعی(DSQ-40) خودتنظیمی هیجانی(هافمن و کاشدان، 2010) و کیفیت روابط بین فردی(پیرس و همکاران، 1991) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که مؤلفه های خودشناسی انسجامی(خودشناسی تأملی، خودشناسی تجربه ای و خودشناسی انسجامی) با کیفیت روابط بین فردی رابطه مثبت دارند، از بین مؤلفه های مکانیسم های دفاعی، مکانیسم رشدیافته رابطه مثبت، مکانیسم رشدنیافته رابطه منفی و بین مکانیسم روان آزرده با کیفیت روابط بین فردی رابطه ی معناداری پیدا نشد. از بین مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی نیز، سازگاری و تحمل رابطه مثبت، و پنهان کاری رابطه منفی معناداری با کیفیت روابط بین-فردی دارند. یافته های این پژوهش نشان داد که خودتنظیمی هیجانی، مکانیسم های دفاعی و خودشناسی انسجامی از عوامل مؤثر در کیفیت روابط بین فردی است، بنابراین می توان با شناسایی این متغیرها در افراد و بهبود آن ها، کیفیت روابط افراد را بهبود بخشید.
بررسی و مقایسه اثر بخشی بسته توانبخشی شناختی پریسا و پارس در بهبود حافظه فعال و نگهداری توجه در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین و مقایسه اثر بخشی بسته های توانبخشی شناختی پریسا و پارس در بهبود حافظه فعال و نگهداری توجه کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. پژوهش در قالب طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. تعداد 33 دانش آموز 9 تا 12 ساله سوم تا پنجم ابتدایی مبتلا به اختلال نقص توجه /بیش فعالی به روش هدفمند انتخاب و در سه گروه همتا جایگزین شدند. در گروه آزمایش 1 با بسته توانبخشی شناختی پریسا و در گروه آزمایش 2 با بسته توانبخشی شناختی پارس مداخلات توانبخشی در 14 جلسه 45 دقیقه ای انجام شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت ننمود. پس از 45 روز آزمون پی گیری انجام شد. برای اندازه گیری متغیرها از آزمون ان بک و آزمون عملکرد پیوسته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که هر دو بسته توانبخشی شناختی پریسا و پارس در بهبود حافظه فعال و نگهداری توجه تاثیر دارند. همچنین داده ها نشان می دهد هر دو بسته توانبخشی تاثیر یکسانی بر مولفه های حافظه فعال و نگهداری توجه دارند ولی بسته توانبخشی شناختی پریسا بر مولفه زمان واکنش متغیر حافظه فعال در دراز مدت اثربخش بوده است.
اثربخشی رفتار درمانی شناختی متمرکز بر اندیشناکی در کاهش اندیشناکی، نشانه های افسردگی و بهبود راهبردهای حل مساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: افسردگی اساسی دوّمین بیماری شایع دنیا و مهمّ ترین عامل تخریب عملکرد افراد و کاهش کیفیت زندگی آنان است. علایم باقیه ای (مانند اندیشناکی) که پس از درمان به جا می مانند، احتمال بازگشت/ عود اختلال را بالا نگه می دارند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی شناختی متمرکز بر اندیشناکی در کاهش میزان اندیشناکی، علایم افسردگی و بهبود راهبردهای حل مساله، انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش شامل طرح تجربی تک آزمودنی با خطّ پایه چندگانه و اندازه گیری مکرّر است. هفت نفر از طریق نمونه گیری هدفمند، یک نفر به عنوان شرکت کننده آزمایشی (زن) و شش نفر گروه نمونه (سه زن و سه مرد) در یازده الی بیست جلسه هفتگی 60 دقیقه ای شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل SCID، مقیاس سبک پاسخ (RSQ)، مقیاس افسردگی بک-ویراست دوّم و مقیاس حل مساله کسیدی و لانگ بودند. برای سنجش عملیاتی میزان کارآیی نتایج پژوهش، ملاک های اندازه تغییر (درصد بهبود و شاخص تغییر پایا)، کلیّت تغییر، عمومیت تغییر، میزان پذیرش، ایمنی و ثبات مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: رفتار درمانی شناختی متمرکز بر اندیشناکی، موجب کاهش معنادار میزان اندیشناکی (اندیشناکی) اندیشناکی و علایم افسردگی در شرکت کنندگان شد. هم چنین، تغییرات نسبی در راهبردهای حل مساله افراد مشاهده شدند. نتیجه گیری: رفتار درمانی شناختی متمرکز بر اندیشناکی، اثر مطلوبی در تضعیف عادت اندیشناکی و کاهش علایم افسردگی در افراد نشان داد. درمانگران می توانند از رویکرد مذکور، به تنهایی یا به همراه سایر رویکردهای درمانی برای حل مشکل اندیشناکی استفاده کنند.
مدل یابی علی بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک بر اساس حساسیت به پاداش با نقش میانجی آشفتگی خواب و بینش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی مدل یابی علی بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک بر اساس حساسیت به پاداش و با نقش میانجی آشفتگی خواب و بینش شناختی انجام شد. این مطالعه ی مقطعی با روش نمونه گیری در دسترس روی 126 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک در فاز شیدایی که در بازه زمانی مهر سال 1399 تا اردیبهشت سال 1400 به کلینیک های روانپزشکی استان یزد مراجعه کرده بودند، انجام شد. افراد نمونه 30 روز پس از پر کردن پرسشنامه ها و سنجش اولیه، مورد سنجش مجدد شدت مانیا قرار گرفتند. برای سنجش افراد از پرسشنامه محقق ساخته، مقیاس برداشت کلی بالینی برای اختلال دوقطبی، مقیاس درجه بندی مانیای یانگ، آزمون یادگیری کلامی شنیداری هیجانی، آزمون حافظه ی کاری دانیمن و کارپنتر و مقیاس حساسیت به پاداش و تنبیه استفاده شد. داده ها با مدل معادلات ساختاری و با نرم افزار Smartpls-3 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد مقدار آماره t برای کلیه مسیر ها بجز مسیر حساسیت به پاداش به بینش شناختی و مسیر بینش شناختی به بهبودی از اختلال، بالاتر از 96/1 بوده و در نتیجه در سطح اطمینان 95% معنادار می باشند. میتوان نتیجه گیری کرد حساسیت به پاداش به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تاثیر بر آشفتگی خواب) می تواند بر بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک تاثیرگذار باشد. با این حال حساسیت به پاداش از طریق بینش شناختی بر بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک تاثیر ندارد.
نقش ابعاد نابهنجار شخصیت، رضایت از تن انگاره و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی در پیش بینی نارضایتی زناشویی زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد نابهنجار شخصیت، تن انگاره و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی در پیش بینی نارضایتی زناشویی زنان متقاضی طلاق بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش زنان اقدام کننده به طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده شهر کرج در سال 1400 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 160 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نارضایتی زناشویی انریچ، ابعاد نابهنجار شخصیت کروگر و همکاران، تن انگاره سوئوتو و گارسیا و پرسشنامه چندمحوری بالینی- میلون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (همزمان) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین ابعاد نابهنجار شخصیت (عاطفه منفی، گسلش، مخالفت ورزی، مهارگسیختگی) و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی با نارضایتی زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.در واقع با افزایش ابعاد نابهنجار شخصیت و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی، میزان نارضایتی زناشویی نیز افزایش می یابد. همچنین بین رضایت از تن انگاره با نارضایتی زناشویی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. به طوری که با افزایش رضایت از تن انگاره، نارضایتی زناشویی کاهش می یابد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای اختلال شخصیت نمایشی، عاطفه منفی و مخالفت ورزی ابعاد تاریک شخصیت و رضایت از تن انگاره به صورت منفی و معناداری می توانند نارضایتی زناشویی زنان متقاضی طلاق را پیش بینی کنند. بنابراین توجه به ویژگی های شخصیتی و رضایت از تن انگاره نقش مهمی در نارضایتی زناشویی دارند.
اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی عملکردهای لوب آهیانه ای (حافظه ایپزودیک و توانایی رونگاری شکل) در بیماران اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر توانبخشی شناختی بر مؤلفه های حافظه ایپزودیک و توانایی رونگاری شکل بیماران اسکیزوفرنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه بیماران اسکیزوفرنی تحت درمان و مراقبت در بیمارستان فارابی شهراصفهان (سال 1400) بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 بیمار اسکیزوفرنی تحت درمان در بیمارستان فارابی شهر اصفهان انتخاب شدند و با توجه به معیارهای ورودی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. متغیر مستقل درمان مبتنی بر توانبخشی شناختی (برگ و انسل 1999 و بیکر و تامپسون 1999) بود که برای گروه آزمایش طی 12 جلسه (به صورت گروهی و به مدت30 الی45 دقیقه) برگزار شد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش آزمون بینایی- حرکتی بندرگشتالت (1983) و آزمون ان- بک (حافظه کاری فعال) (1990) بود. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که درمان مبتنی بر توانبخشی شناختی بر مؤلفه های حافظه ایپزودیک و توانایی رونگاری شکل در بیماران اسکیزوفرنی تأثیر معنا داری داشت (01/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر توانبخشی شناختی روشی مؤثر برای برای بهبود حافظه ایپزودیک و توانایی رونگاری شکل در بیماران اسکیزوفرنی است و می توان از آن در طراحی و اصلاح مداخلات کاهش علائم اسکیزوفرنی استفاده کرد.
نقش ابعاد سرشت - منش و نوروتیسیزم در پیش بینی تنظیم برانگیختگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین نقش ابعاد سرشت و منش و نوروتیسیزم در تنظیم برانگیختگی بود. بدین منظور تعداد 300نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و علاوه بر اطلاعات دموگرافیک، به پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر (TCI)، مقیاس نوروتیسیزم (SPI-5)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF) و مقیاس برانگیختگی بدنی پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که الگوی دو عاملی برانگیختگی، از روایی سازه مناسبی برخوردار است. همچنین نتاسج نشان داد بین پشتکار و خودفراروی با باور به آگاهی از احساسات همبستگی مثبت و بین خودراهبری و باور به آگاهی از احساسات، رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین پشتکار و خود فراروی با باور به تغییر آگاهی رابطه مثبت و بین نوروتیسیزم و آسیب پرهیزی با باور به تغییر آگاهی رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین خودراهبری، همکاری و خودفراروی با ذهن آگاهی رابطه مثبت و بین نوروتیسیزم، نوجویی و آسیب پرهیزی با ذهن آگاهی رابطه منفی وجود دارد. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای خودفراروی، پشتکار، خودراهبری و پاداش- وابستگی توانستند تنظیم برانگیختگی را از طریق عامل باور به آگاهی از احساسات به طور معنی داری پیش بینی کنند. متغیرهای خودراهبری، خودفراروی، پشتکار، نوروتیسیزم و آسیب پرهیزی هم توانستند تغییرات تنظیم برانگیختگی را از طریق عامل باور به تغییر آگاهی پیش بینی نمایند. از طرفی متغیرهای نوروتیسیزم، آسیب پرهیزی و خودراهبری توانستند تغییرات تنظیم برانگیختگی را از طریق ذهن آگاهی به طور معنی داری تبیین نمایند. در کل می توان چنین نتیجه گرفت که جنبه های روانی- بیولوژیکی شخصیت می توانند نقش مهم و مؤثری در تنظیم برانگیختگی داشته باشند.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش توجه و کنترل پرخاشگری در هنرجویان موسیقی 7 تا 12(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش توجه و کنترل پرخاشگری در هنرجویان موسیقی 7 تا 12 سال آموزشگاه های موسیقی صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان هنرجوی موسیقی در آموزشگاه موسیقی خانه هنر شهر تهران در زمستان 1399 و بهار 1400 بود. از این جامعه تعداد 30 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان واحدی و همکاران (1387) و آزمون توجه مانلی و همکاران (2001) بود. گروه آزمایش هشت جلسه مداخله ذهن آگاهی طبق پروتکل ارائه شده توسط بایر (2006) را دریافت کردند ولی گروه کنترل هیج مداخله روان شناختی دریافت نکردند. علاوه بر شاخص های توصیفی از تحلیل کوواریانس چندمتغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود توجه (توجه پایدار، توجه انتخابی و کنترل توجه) و کاهش پرخاشگری (کلامی - تهاجمی، فیزیکی – تهاجمی، رابطه ای و خشم تکانشی) کودکان هنرجوی موسقی اثربخشی معناداری دارد (05/0>P). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از ذهن آگاهی به عنوان یک درمان روان شناختی جهت بهبود توجه و کاهش پرخاشگری در کودکان هنرجوی موسقی مورد توجه و استفاده قرار گیرد.
اثربخشی زوج درمانی شخصیتی- سیستمی بر آشفتگی زوجی و تمایزیافتگی زنان دارای اختلال افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی زوج درمانی شخصیتی- سیستمی کتل بر آشفتگی رابطه زوجی و تمایزیافتگی زنان دارای اختلال افسرده بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان افسرده در تابستان 1399 در شهر ارومیه بودند که به یکی از سه مرکز مشاوره و خدمات روان-شناختی پندار، روان بنیان و بهراز مراجعه کرده بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر با توجه به مصاحبه ساختار یافته بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و نمره های برش 20 تا 28 در آزمون افسردگی بک به صورت نمونه گیری هدفند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی بک (2001)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن (2003) و آشفتگی رابطه زوجی براتی و ثنایی (1394) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که زوج درمانی شخصیتی- سیستمی بر آشفتگی رابطه زوجی و تمایزیافتگی در زنان دارای اختلال افسرده تأثیر دارد و آشفتگی رابطه زوجی را به طور معناداری کاهش داده و میزان تمایزیافتگی را افزایش می دهد. بنابراین توجه به زوج درمانی شخصیتی- سیستمی نقش مهمی در کاهش آشفتگی رابطه زوجی و بهبود تمایزیافتگی زنان دارای اختلال افسرده دارد.
رابطه رسالت فرزندپروری با بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی فرزندان با میانجی گری بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی مادران معلم جلال آباد افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادر اولین کسی است که فرزند با او رابطه برقرار می کند، بنابر این، مهم ترین نقش را در پرورش وی بر عهده دارد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون الگویی از رابطه علی بین رسالت فرزندپروری با بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی فرزندان با میانجی گری بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی والدینی در معلمان خانم کشور افغانستان انجام گردید. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. شرک کنندگان پژوهش شامل 250 معلمان زن و 250 نفر از فرزندان آنها با طیف سنی 16 سال به بالا ساکن در شهر جلال آباد افغانستان بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. زنان شرکت کنندگان پرسش نامه های رسالت فرزندپروری مادر (کولسن و همکاران، 2012)،پرسش نامه بهزیستی روان شناختی (ریف،1989) و خودکارآمدی والدینی (دومکا و همکاران، ۱۹۹۶) را تکمیل کردند. فرزندان پرسش نامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و پرسش نامه خودکارآمدی فرزندان (شرر و همکاران، 1982) را تکمیل نمودند. به منظور ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و آزمودن اثرهای واسطه ای از روش بوت استراپ با استفاده از نر م افزار AMOS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دادند که الگوی طراحی شده از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار بود. علاوه بر آن یافته های تحقیق نشان دادند که تمام مسیرهای رسالت فرزند پروری به بهزیستی روان شناختی زنان، خودکارآمدی والدینی، بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی فرزندان معنادار بودند. همچنین رسالت فرزند پروری به صورت غیر مستقیم و از طریق بهزیستی روان شناختی زنان و خودکارآمدی والدینی بر بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی فرزندان اثر معنادار داشتند. پیشنهاد می شود برای افزایش بهزیستی روان شناختی و خودکار آمدی فرزندان، زنان با رسالت فرزند پروری خود آشنایی بیشتری پیدا کنند.
اثربخشی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی -رفتاری همراه با تجسم مثبت بهبودی بر کیفیت زندگی و سلامت عمومی بیماران مبتلابه سندرم روده تحریک پذیر (IBS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی-رفتاری همراه با تجسمات مثبت بهبودی بر کیفیت زندگی و سلامت عمومی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان دچار سندرم روده تحریک پذیر (IBS) بودند که بر اساس مصاحبه بالینی، تشخیص متخصصین داخلی و گوارش و پرسشنامه ای که علائم (IBS) را می سنجد، انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش 15 نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه ی هفتگی 90 دقیقه ای تحت درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری همراه با تجسم مثبت بهبودی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر (IBS-QOL) گرول و همکاران و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) در دو مرحله قبل و پس از مداخله جمع آوری شدند. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و نسخه 22 نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد مدیریت استرس به شیوه شناختی_رفتاری همراه با تجسمات مثبت بهبودی باعث افزایش کیفیت زندگی و سلامت عمومی (001/>P) در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون شد. به نظر می رسد مدیریت استرس به شیوه شناختی_رفتاری همراه با تجسمات مثبت بهبودی می تواند در بهبود کیفیت زندگی و سلامت عمومی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مؤثر باشد؛
تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس توجه به هیجانات در جمعیت بزرگسالان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به هیجانات از ابعاد زیربنایی درزمینه ی آسیب شناسی روانی است که به همراه شفافیت هیجانی سازه ی جامع تر آگاهی هیجانی را شکل می دهند. توجه به هیجانات خود از دو زیر مقیاس توجه ارادی و غیرارادی به هیجانات تشکیل شده است که به میزان توجه و نظارتی که فرد بر هیجانات و عواطفش دارد اشاره دارد. این مقیاس با هدف اندازه گیری این پدیده طراحی شده است و ویژگی های روان سنجی آن در جمعیت غیر ایرانی مورد تائید قرارگرفته است؛ اما تاکنون در جمعیت ایرانی بررسی نشده است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی این مقیاس در جمعیت ایرانی بود. در پژوهش حاضر 263 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به پرسشنامه های پژوهش که شامل مقیاس توجه به هیجانات، نگرانی پنسیلوانیا، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و همچنین مقیاس عواطف مثبت و منفی پاسخ گفتند. نهایتاً داده های حاصل با استفاده از تحلیل های آماری آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی تأییدی و آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. مقدار پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با 752/0 به دست آمد. همچنین برای بررسی ساختار پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که نتایج مطالعه نشان دهنده ی برازندگی مطلوب شاخص ها (055/0RMSEA=، 925/0CFI=، 928/0GFI=، 777/1CMIN/DF=) بود. این پرسشنامه تنها با حذف یک گویه (گویه شماره 9 به دلیل فقدان معناداری) و همانند نسخه ی انگلیسی با در برگرفتن دو عامل توجه ارادی و غیرارادی به هیجانات؛ در جامعه ی ایرانی نیز از شاخص های روان سنجی قابل قبولی برخوردار است.
رابطه بین الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی دانش آموزان: نقش میانجی تاب آوری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی به میانجی گری تاب آوری تحصیلی دانش-آموزان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر قزوین در نیم سال تحصیلی 1399- 1400 بودند. نمونه آماری شامل 387 دانش آموز مقطع متوسطه دوم شهر قزوین بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1994)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1393)، تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004)، استفاده شد. روش تحلیل داده مدل یابی معادلات ساختاری بود که کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه ساختاری الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی از طریق میانجی گری تاب آوری تحصیلی دانش آموزان برازش دارد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش در مدل نهایی نشان می دهد که در کل نمونه تمامی ضرایب مسیر به غیر از جهت گیری هم نوایی با تاب آوری تحصیلی از لحاظ آماری معنادار بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی به واسطه نقش تاب آوری تحصیلی برازش دارد.
اثربخشی برنامه هوش افزایی بر مبنای مؤلفه های هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی و تأثیر آن بر تقویت هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی اثر برنامه هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی بر ارتقای توانایی های هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی انجام گرفت. طرح تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و با طرح پس آزمون بود. نمونه آماری شامل 44 دانش آموز دختر مقطع چهارم ابتدایی یک دبستان بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین دبستان های دخترانه شهر قم در سال تحصیلی 99-98 انتخاب شدند، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 75 دقیقه ای تحت برنامه آموزش هوش افزایی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این رابطه دریافت نکردند. دو گروه پس از اتمام دوره آموزشی به پرسشنامه هوش های چندگانه پاسخ دادند و داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد؛ فعالیت های هوش افزایی بر مبنای هوش موفق بر ارتقای هوش های چندگانه دانش آموزان درسطح (05/0P< ) اثربخش بوده، و در رابطه با مؤلفه های هوش های چندگانه بر توانایی های زبانی، ریاضی و فضایی اثر مثبت و معنادار داشته، اما بر توانایی های بین فردی، درون فردی، موسیقیایی و جنبشی حرکتأثیر معناداری نداشته است. در نتیجه برنامه هوش افزایی که بر مبنای نظریه هوش موفق استرنبرگ طراحی گردید، می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوش های چندگانه دانش آموزان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی فراشناخت درمانی بر هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجامِ بیماران مبتلا به فشار خون بالای اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی درمان فراشناختی بر بهبود هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجام در بین بیماران مبتلا به فشار خون بالای اولیه بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین بیماران مرد مبتلا به فشارخون اولیه ای که به کلنیک شبانه روزی شمس شهر بناب تا آخر شهریور 1400 مراجعه کرده بودند، نمونه ای به تعداد 40 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای گروه آزمایش درمان فراشناختی در نه جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفته ای یک جلسه برگزار شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های حس انسجام (آنتونوسکی، 1987)، هوش بدنی (اندرسون، 2006) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. از روش تحلیل کواریانش چندمتغیره (مانکوا) به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد درمان فراشناختی منجر به افزایش هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجام در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت گروه کنترل شد (01/0p<). براساس این یافته می توان بیان کرد که فراشناخت درمانی می تواند در بهبود شرایط روانشناختی و کاهش مشکلات جسمانی افراد مبتلا به فشار خون بالای اولیه مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش تحول مثبت نوجوانی برسرمایه های روان شناختی و اضطراب نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش اثربخشی آموزش تحول مثبت نوجوانی بر سرمایه های روان شناختی و اضطراب نوجوانان بود و به روش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع اول متوسطه مدارس دخترانه منطقه یک تهران و نمونه پژوهش 30 نفر از دختران 12 تا 17 سال (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) در سال 99-00 بودند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته در برنامه ی آموزشی تحول مثبت نوجوانی شرکت نمودند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر(1970) و سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه آزمایشی و گواه در نمرات سرمایه های روان شناختی؛ خوش بینی و خودکارآمدی و نمرات اضطراب؛ حالت اضطراب، رگه اضطراب تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0 P>). میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در مؤلفه های خوش بینی و خودکارآمدی افزایش معنی داری پیدا کرده است و در مؤلفه های اضطراب کاهش معنی داری پیدا کرده است که حاکی از اثربخشی آموزش تحول مثبت نوجوانی بر اضطراب و سرمایه های روان شناختی نوجوانان می باشد. تأکید بر مؤلفه های تحول مثبت می تواند برنامه ی عملی مناسب برای درمان اضطراب و ارتقای سرمایه های روان شناختی با تأکید بر خودکارآمدی و خوش بینی در نوجوانان می باشد.
اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری انجام گرفت. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر از بیماران بیمارستان شهید مدنی تبریز که در بازه زمانی 15 مرداد 1398 تا 15 مرداد 1399 تحت جراحی بای پس عروق کرونری قرار گرفته اند، تشکیل می دادند که به همراه همسران خود در پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زوج درمانی شناختی-رفتاری داتیلیو قرار گرفت ولی گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. برای گردآوری داده ها از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) استفاده شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که زوج درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود علایم افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری می شود (001/0P=). زوج درمانی شناختی-رفتاری با ایجاد تغییر در شناخت ها و رفتارهای زوجین با استفاده از تکنیک های متعدد و آموزش مهارت های مؤثر می تواند به بهبود روابط زوجین و افزایش حمایت عاطفی آنان و در نتیجه درمان اختلالات روانشناختی بیماران مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خودتفسیری، خلاقیت عاطفی و تنظیم هیجان بین فردی در دختران دچار اختلال بدریخت انگاری بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از افراد علیرغم طبیعی یا تقریباً طبیعی بودن ظاهر جسمانی، اشتغال ذهنی مداومی درباره ظاهر جسمانی خود دارند. پژوهش هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش تنظیم هیجان بر خودتفسیری، خلاقیت عاطفی و تنظیم هیجان بین-فردی در دختران دچار اختلال بدریخت انگاری بدن بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دختران دچار اختلال بدریخت انگاری بدن در کلینیک پویش فهیم شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند، که از بین آنان تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس اصلاح شده ییل- براون برای اختلال بدشکلی بدن، پرسشنامه خودتفسیری هاردین و همکاران، پرسشنامه خلاقیت عاطفی آوریل و پرسشنامه تنظیم هیجان بین فردی هافمن و همک اران بودند. گروه آزمایش مهارت تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس در طی 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل کوواریانس یک راهه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر خودتفسیری، خلاقیت عاطفی و تنظیم هیجان بین فردی در دختران دچار اختلال بدریخت انگاری بدن اثربخش می باشد (05/0>P). بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش خودتفسیری مستقل، افزایش خلاقیت عاطفی و تنظیم هیجانی بین فردی دختران دچار اختلال بدریخت انگاری بدن اثربخش است.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودانتقادی دختران نوجوان با تجربه سوگ طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر تنظیم شناختی هیجان و خودانتقادی دختران نوجوان با تجربه سوگ طلاق والدین بود. طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود و و از نظر هدف، کاربردی و از نظر زمان، مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر نوجوانان 14-16 سال دختر از خانواده های طلاق ساکن شهر تهران در سال 1398 بودند و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و براساس ملاک های مورد نظر 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق سه پرسشنامه استاندارد تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، سیاهه سوگ هوگان و همکاران (2001) و سطوح خودانتقادی تامپسون وزوروف (2004) استفاده شده است. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار بر تنظیم شناختی هیجانی و خود انتقادی دختران نوجوان با تجربه سوگ طلاق والدین اثربخش است. در واقع درمان هیجان مدار باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان و خودانتقادی در نوجوانان می شود. بنابراین درمان هیجان مدار نقش مهمی در افزایش تنظیم شناختی هیجان و کاهش خودانتقادی در نوجوانان دارد.
نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی در رابطه بین ترومای کودکی و اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترومای کودکی منجر به پیامدهای منفی برای سلامت روان مانند اختلالات اضطرابی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای در رابطه بین ترومای کودکی و اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود و جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه بو علی سینا همدان سال تحصیلی 99-98 بود. با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده در پژوهش تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترومای کودکی، مقیاس اجتناب تجربه ای مختصر، مقیاس همجوشی شناختی، مقیاس اضطراب اجتماعی لایبوویتز بود. داده ها با روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش بین ترومای کودکی، همجوشی شناختی، اجتناب تجربه ای و اضطراب اجتماعی رابطه معناداری وجود داشت (p<0/01). با توجه به مقادیر شاخص های برازش از قبیل RMSEA، CFI، IFI، SRMR و... مدل مفهومی پیشنهادی برازش یافت. همچنین نقش واسطه ای همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی می توانند راههای ویژه ای برای اثرگذاری تروما بر اضطراب باشند.
ارایه مدل ساختاری پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای بر اساس جو سازمانی با میانجیگری راهبردهای مقابله با استرس در کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای بر اساس جو سازمانی با میانجیگری راهبردهای مقابله با استرس در کارکنان سازمان تامین اجتماعی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شعبات اداره کل سازمان تامین اجتماعی استان تهران در سال 1400 بودند که در استخدام سازمان تامین اجتماعی می باشند و بر اساس فرمول تابانیک فیدلر تعداد 184 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای قاسم زاده (۱۳۸۴)، پرسشنامه جو سازمانی هوی، تراتر و کوت کمپ(1991) و پرسشنامه راهبردهای مقابله لازاروس فولکمن(1974) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون آماری مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها نشان داد که ضریب مسیر غیرمستقیم بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای مثبت و در سطح معناداری 01/0 معنادار است(01/0>p، 268/0=β). راهبرد مسئله محور مقابله با استرس به طور مثبت رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای را میانجیگری می کند و راهبرد هیجان محور م به طور منفی رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای را میانجیگری می کند و با همراهی راهبردهای مقابله با استرس در رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای در کارکنان تامین اجتماعی، افزایش نشان داد. همچنین مدل مفهومی برازش مطلوب دارد. می توان نتیجه گیری کرد که اثر متقابل جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای با راهبردهای مقابله با استرس قابل توجیه است و جو سازمانی مطلوب با اضافه شدن عامل راهبرد مسئله محور ، منجر به کیفیت زندگی حرفه ای بهتر در کارکنان شد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی زنان افسرده بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان افسرده در سال 1399 در شهر تهران بودند که به یکی از سه مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی در زمستان مراجعه کرده بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر با توجه به مصاحبه ساختار یافته بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و نمره های بالای 11 در آزمون افسردگی بک به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی بک (2001)، مقیاس خودانتقادی تامپسون و زاروف (2004) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی بوفارد (1998) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار SPSS.21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی در زنان دارای اختلال افسرده تأثیر دارد و خودانتقادی را به طور معناداری کاهش داده و خودتنظیمی هیجانی را افزایش می دهد. بنابراین توجه به طرحواره درمانی نقش مهمی در کاهش خودانتقادی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای اختلال افسرده دارد.
رابطه ی کودک آزاری با کندی زمان شناختی: اجتناب تجربه ای و نقش اختلال نقص توجه-بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه کودک آزاری با کندی زمان شناختی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای و نقش تعدیلگر اختلال نقص توجه-بیش فعالی بود. در این پژوهش همبستگی جامعه آماری شامل 1066 نفر در دامنه سنی 18 تا 60 سال بود که ابتدا 40 نفر از آنآن که کودک آزاری را انکار می کردند از پژوهش کنار گذاشته شدند و سپس افراد باقی مانده بر اساس نمره z پرسشنامه ADHD به دو گروه تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس درجه بندی ADHD بزرگسالان بارکلی (BAARS)، پرسشنامه ضربه کودکی (CTQ) و پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II) می باشد. یافته ها نشان دادند اجتناب تجربه ای رابطه کودک آزاری با کندی زمان شناختی را میانجی می کند و اختلال نقص توجه-بیش فعالی فقط رابطه کودک آزاری با اجتناب تجربه ای را تعدیل می کند. نتیجه گیری: اجتناب تجربه ای رابطه کودک آزاری با کندی زمان شناختی را تعدیل می کند و در بروز علائم کندی زمان شناختی می تواند نقش داشته باشد. بنابراین به پژوهشگران و درمانگران پیشنهاد می شود به نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بروز علائم کندی زمان شناختی در قربانیان کودک آزاری توجه داشته باشند.
مقایسه اثربخشی آموزش فرا هیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور بر کاهش رفتارهای مخل کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات هیجانی و رفتاری معمولا از دوره پیش از دبستان شروع می شوند و آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور مداخلاتی هستند که می توانند در این زمینه موثر باشند. هدف پژوهش حاضر مقایسه آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور بر رفتارهای مخل کودکان پیش دبستانی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان پیش دبستانی شهر تهران در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود که با روش نمونه گیری هدفمند 45 نفر از آنان انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی آزمایش و گواه قرار گرفتند. والدین گروه آزمایش اول تحت آموزش فراهیجانی والد محور و والدین گروه آزمایش دوم تحت بازی درمانی خانواده محور قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان دهنده این بود که آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور بر کاهش رفتارهای مخل کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر معنادار داشته اند (۰۰1/۰>P). اما تفاوت معناداری بین اثربخشی دو گروه وجود نداشته است (05/۰<P). آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور می توانند به عنوان یک مداخله موثر در کاهش رفتارهای مخل کودکان مورد استفاده قرار گیرند. واژه های کلیدی: آموزش فراهیجانی والد محور، بازی درمانی خانواده محور، رفتارهای مخل، کودکان پیش دبستانی
اثربخشی معنویت درمانی مبتنی بر مهارتهای ارتباطی بر ولع مصرف مواد، امید به زندگی و بهزیستی روانشناختی معتادان تحت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر معنویت درمانی مبتنی بر مهارت های ارتباطی بر ولع مصرف مواد، امید به زندگی و بهزیستی روانشناختی معتادان تحت درمان پرداخته است. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی بر اساس طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری، افراد مرد معتاد مراجعه کننده به کمپ ترک اعتیاد ندای امید بودند (N=40) که از بین آنها 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم-بندی شد. در این تحقیق، از سه پرسشنامه ولع مصرف مواد فدردی، برعرفان و ضیایی (2008)، پرسشنامه امیدواری اشنایدر و همکاران (1991) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1995) برای گردآوری داده های تحقیق استفاده شده است. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره نشان داد که معنویت درمانی بر بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن، و بر امید به زندگی و مولفه های آن، و ولع مصرف در بین معتادان تحت درمان تاثیر مثبت داشته است. روانشناسان و مشاوران حوزه درمان اعتیاد می توانند از معنویت درمانی به عنوان درمان مکمل در درمان اعتیاد و جلوگیری از وسوسه و عود دوباره استفاده کنند.
اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان درگیر تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند. نمونه آماری شامل24 نفر از زنان که به شیوه نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از شروع آموزش، هر دو گروه به وسیله آزمون های تعارض زناشویی براتی و ثنایی، بهزیستی روانشناختی ریف و کیز و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر تحت پیش آزمون قرار گرفتند. جلسات آموزش برای گروه آزمایش به صورت یک بار در هفته (۹۰ دقیقه) و به مدت هشت جلسه برگزار شد. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن شفقت ورز بر افزایش بهزیستی روانشناختی (مولفه های روابط مثبت با دیگران، خودمختاری و تسلط بر محیط) و تحمل پریشانی (مولفه های تحمل و جذب) اثرگذاری معناداری داشته است(05/0p<). به طور کلی آموزش ذهن شفقت ورز می تواند باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی شود.
مدل معادله ساختاری روابط بین خودآگاهی هیجانی نوجوانان و استرس والدگری، سبک فرزندپروری و خودانتقادی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان "پیش بینی خودآگاهی هیجانی نوجوانان بر مبنای استرس والدگری، سبک فرزندپروری و خودانتقادی والدین بود که در سال ۱۴۰۰ در شهر یزد انجام شده است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی-همبستگی با روش پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه نوجوانان (12-19) ساله به همراه والدینشان بود که ۲۲۰ (۱۰۱ پسر، ۱۱۹ دختر) نوجوان به همراه یکی از والدینشان که به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شده بودند. داده های پژوهش توسط پرسش نامه های خودآگاهی هیجانی ریف و همکاران(2007)، استرس والدگری آبیدین(1990)، سبک فرزندپروری بامریند(1991) و خودانتقادی تامپسون و زوروف(2004)، با استفاده از نرم افزار spss و آموس تجزیه و تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان داد که هر سه متغیر استرس والدگری، سبک فرزندپروری و خودانتقادی والدین به طور مستقیم بر خودآگاهی هیجانی نوجوان تأثیر می گذارند. خودانتقادی والدین و آگاهی هیجانی نوجوان رابطه معکوس و معنادار ((P<0.001)استرس والدگری و آگاهی هیجانی ارتباط معکوس و معنادار (P<0.05)، سبک فرزندپروری مقتدرانه رابطه مستقیم و معنادار (P<0.001)سبک فرزندپروری سهل گیرانه و آگاهی هیجانی رابطه معکوس و معنادار داشتند (P<0.001) اما بین سبک فرزندپروری استبدادی و آگاهی هیجانی ارتباط معناداری یافت نشد(P>0.05). بنابراین می توان نتیجه گرفت خودانتقادی والدین، استرس والدگری و سبک فرزند پروری والدین می تواند به طور مستقیم بر آگاهی هیجانی نوجوانان تاثیر بگذارد.
اثربخشی روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی در بهبود دلبستگی ناایمن و عشق وسواس گونه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی دربهبود دلبستگی ناایمن و عشق وسواس گونه زنان با سبک عشق وسواس گونه بود. طرح پژوهش در قالب طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه منفرد با پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز درمانی و مشاوره مشهد که با مشکلاتی در روابط صمیمانه در سال 99-98 مراجعه کردند، بود که به روش نمونه گیری هدفمند سه زن انتخاب شدند. مطابق با طرح پژوهشی، مرحله خط پایه با استفاده از پرسشنامه تجربه روابط نزدیک فریلی و همکاران (2000) و پرسشنامه اعتیاد به عشق فالانگو (2012) اندازه گیری شد. سپس در مرحله مداخله طی 50 جلسه (هفته ای دو جلسه 45 دقیقه) روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی بر اساس الگویی به مرحله اجرا گذارده شد. در این راستا در مرحله میان درمان، پس از درمان و پیگیری دوماهه نمرات متغیرها اندازه گیری شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل دیداری و نموداری و نیز محاسبه درصد بهبودی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی در اصلاح دلبستگی ناایمن اضطرابی و بهبود سبک عشق وسواس گونه زنان با سبک عشق وسواس گونه تأثیر داشت. همچنین نتایج نشان داد که روان درمانی تحلیلی مبتنی بر دلبستگی تأثیر ناچیزی بر اصلاح سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی زنان داشت، این یافته ها تلویحات عملی در عرصه های بالینی می توانند داشته باشند و موجب بهبود سبک عشق وسواس گونه و دلبستگی اضطرابی زنان شوند.
مقایسه اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی بر خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل، با نقش تعدیل کننده جنسیت در نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی بر خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل، با نقش تعدیل کننده جنسیت در دانش آموزان نابینای مقطع متوسطه دوم در شهر اردبیل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری متشکل از دانش آموزان دختر و پسر نابینای مقطع متوسطه دوم شهر اردبیل (سال تحصیلی ۱۳۹۹) بود. ۶۶ نفر داوطلب بصورت هدفمند و به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه ۲۲ نفر) انتخاب شدند، آموزش مداخله ای برای گروه واقعیت درمانی ۱۰ جلسه و مثبت اندیشی ۸ جلسه در نظر گرفته شد. نابینایی مطلق و تحصیل در مقطع متوسطه دوم به عنوان ملاک ورودی و تحت نظر روانپزشک نبودن، عدم مصرف دارو و عدم حضور در بیش از 3 جلسه، به عنوان ملاک های خروجی در نظر گرفته شد. داده ها با پرسشنامه خودناتوان سازی، و جهت گیری منفی به مشکل جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کووارایانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی بوسیله نرم افزار 21 spssاستفاده شد. یافته ها بیانگر آن بود که مداخله درمانی مثبت اندیشی و واقعیت درمانی موجب ظهور تفاوت بین دوگروه آزمایش و گروه گواه با نقش تعدیل کننده جنسیت در خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل بود، که البته در دوره پیگیری نیز ماندگار بود (05/0 P<). می توان نتیجه گرفت که آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی در بهبود وضعیت گروه آزمایش در حوزه خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل موثر بوده، لذا بکارگیری آن در دانش آموزان نابینا مورد تاکید قرار دارد.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان قربانی خشونت خانگی شهر کرمانشاه بود. طرح تحقیق این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را زنان قربانی خشونت خانگی شهر کرمانشاه که در نیمه اول سال 1400 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل داده است. از بین آنان که بصورت داوطلبانه و از طریق فراخوان جهت شرکت در این دوره ثبت نام کرده بودند 45 نفر به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل بر اساس معیار ورود و خروج پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان بود. مداخلات دو گروه به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دو بار در هفته اجرا شد. داده ها با نرم افزار SPSS-26 و آزمون های آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با مقدار احتمال 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان قربانی خشونت خانگی اثربخش بوده اند (05/0P<). همچنین تفاوت معناداری بین دو درمان مشاهده نشد (1=P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت از این روش های درمانی می تواند در در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده استفاده کرد.