مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کیفیت رابطه زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مبتنی بر مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت رابطه زناشویی زنان نابارور بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان جامعه آماری زنان نابارور، 20 زن نابارور(10 نفر گروه آزمایش، 10 نفر کنترل) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف(ryff) و مقیاس کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده فلیچر(PRQC) استفاده شد. برای تحلیل داده های این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری (ANCOVA) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی بر مولفه های بهزیستی روان شناختی و مولفه های کیفیت رابطه زناشویی زنان نابارور تاثیر دارد(05/0>P). با توجه به تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر بهزیستی روان شناختی و کیفیت رابطه زناشویی زنان نابارور می توان گفت که ظرفیت این افراد در تفکر مثبت بر سلامت روان شناختی، جسمانی و بین فردی آنان تاثیر می گذارد. بنابراین باید آموزش های ویژه به این زوجین و اقدامات پیشگیرانه ی آن توجه شود.
تأثیر همزمان عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی بود. روش: جامعه این پژوهش شامل زوج های شهر اصفهان بود که حداقل یک سال از ازدواج آنها گذشته و در طی یک سال اخیر با رویدادهای استرس زا مواجه نشده بودند. از این جامعه، نمونه ای با حجم 522 نفر (261 زوج) به روش نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو (NEO-FFI)، پرسشنامه تجدیدنظرشده تجارب در روابط نزدیک (ECR-R)، و پرسشنامه کیفیت ابعاد رابطه ادراک شده (PRQC) استفاده شد. روش های آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی و تحلیل استنباطی به روش مدل سازی معادله ساختاری بود. یافته ها: یافته ها نشان داد تأثیر مجزا و مرتبط عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی معنادار است. عامل عمومی شخصیت باعث افزایش، و اضطراب و اجتناب دلبستگی باعث کاهش کیفیت رابطه زناشویی می شود. همچنین تأثیر ابعاد دلبستگی بیشتر از عامل عمومی شخصیت به دست آمده و از بین ابعاد دلبستگی، تأثیر اجتناب دلبستگی بر کیفیت ابعاد رابطه زناشویی قوی تر بود. نتیجه گیری: به طور کلی در تبیین کیفیت رابطه زناشویی، عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی دارای سهم ویژه ای بوده و باید عملکرد هر دو همزمان مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی بر اساس ابعاد هوش هیجانی در زنان و مردان متأهل و همسرانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی بر اساس ابعاد هوش هیجانی در زنان و مردان متأهل و همسرانشان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. در این پژوهش 112 زوج (224 نفر) با شرایط ورود حداقل یک سال و حداکثر 20 سال زندگی مشترک، که در بهار سال 1395 به فرهنگسرای خانواده شهر اصفهان مراجعه کرده بودند به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه کیفیت ابعاد رابطه (فلیچر، سیمپسون و توماس، 2000) و پرسشنامه هوش هیجانی (بار آن، 1997) را پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 و با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مؤلفه های خودآگاهی هیجانی و شادمانی از متغیر هوش هیجانی در مردان و مؤلفه های شادمانی در زنان می تواند کیفیت رابطه زناشویی را بین آنها پیش بینی کند. هم چنین مؤلفه خودآگاهی هیجانی در زنان می تواند کیفیت رابطه زناشویی مردان را به طور معنی داری پیش بینی و مؤلفه شادمانی در مردان می تواند به طور معنی داری کیفیت رابطه زناشویی زنان را پیش بینی کند (P=0/001 ). در نتیجه هوش هیجانی و برخی از ابعاد آن در ارتقای کیفیت رابطه زناشویی تأثیرگذار است و از نتایج این پژوهش می توان در بهبود کیفیت رابطه زناشویی در زوجین بهره برد.
اثربخشی مشاوره فردی مبتنی بر آسیبهای فضای مجازی بر کیفیت رابطه زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی اثربخشی مداخلات مبتنی بر آسیبهای فضای مجازی بر کیفیت رابطه زناشویی زنان انجام شده است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان شهر اصفهان است که به فرهنگسراها مراجعه کرده و بر اساس پرسشنامه آسیبهای فضای مجازی از این ناحیه آسیب دیده بودند که از آن میان 32 زن متأهل، که میانگین نمره آنها در ارتباط با پرسشنامه آسیبهای فضای مجازی به طور معناداری بیش از میانگین بوده است در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. سپس هر دو گروه پرسشنامه کیفیت رابطه فلیچر و برادبوری (2000) را پر کردند و مداخلات مبتنی بر آسیبهای فضای مجازی در ده جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آموزش اجرا شد. در حالی که گروه کنترل هیچ مداخلاتی دریافت نکردند. در پایان هر دو گروه به پرسشنامه کیفیت رابطه پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که مداخلات مبتنی بر آسیبهای فضای مجازی بر کیفیت رابطه زناشویی زنان متأهل در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است و می تواند به عنوان مداخله مؤثر در جهت ارتقای کیفیت رابطه زناشویی زنان متأهل آسیب دیده از فضای مجازی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه انگ ناباروری و پریشانی روانشناختی با کیفیت رابطه زناشویی از طریق میانجی گری فراهیجان در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۱
55-76
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رابطه علی انگ ناباروری و پریشانی روانشناختی با کیفیت رابطه زناشویی و همچنین رابطه غیرمستقیم آنها از طریق فراهیجان در زنان نابارور بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری جهاد دانشگاهی اهواز که در طی ماههای شهریور تا آبان 1397 مراجعه کرده بودند که از بین آنان 170 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش، آزمودنی ها پرسشنامه انگ ناباروری فای و همکاران (2014)، پرسشنامه پریشانی روانشناختی کسلر (2003)، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک-راست (1988) و پرسشنامه فراهیجان میتمنسگرابر و همکاران (2009) را تکمیل کردند. تحلیل ها بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری برازندگی مدل پیشنهادی را بر اساس داده ها مورد حمایت قرار دادند. نتایج حاکی از اثر انگ ناباروری بر کیفیت روابط زناشویی، فراهیجان مثبت و فراهیجان منفی و اثر پریشانی روانشناختی بر فراهیجان منفی همچنین اثر فراهیجان مثبت و فراهیجان منفی بر کیفیت روابط زناشویی بود. همچنین نتایج اثر غیرمستقیم انگ ناباروری و پریشانی روانشناختی را از طریق فراهیجان مثبت و فراهیجان منفی بر کیفیت روابط زناشویی تأیید کرد (05/0P<). اما مسیر مستقیم پریشانی روانشناختی با فراهیجان مثبت و کیفت روابط زناشویی تأیید نشد و از مدل نهایی حذف گردید. بر اساس نتایج به دست آمده فرا هیجان ها می توانند در کنترل و مدیریت هیجانات منفی ناشی از انگ ناباروری و پریشانی های روانشناختی ناشی از آن مؤثر باشد و در نهایت منجر بهبودکیفیت روابط زناشویی گردد.
رابطه ی بین شوخ طبعی و دشواری در تنظیم هیجان با کیفیت رابطه زناشویی در پرستاران زن بیمارستان های شهر اهواز
منبع:
زن و فرهنگ سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
91-104
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان رابطه شوخ طبعی و مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان با کیفیت رابطه زناشویی در پرستاران زن بود. جامعه پژوهش حاضر، کلیه پرستاران زن متأهل بیمارستان های دولتی شهر اهواز بود که نمونه ای شامل 180 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زناشویی نورتون (1983)، پرسشنامه شوخ طبعی خشوعی و همکاران (1388) و مقیاس مشکلات در تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج ضریب همبستگی ساده نشان داد که بین شوخ طبعی و مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان شامل عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، مشکلات در مدیریت رفتارهای هدفمند، مشکلات در کنترل تکانه، نداشتن آگاهی هیجانی، عدم دسترسی به راهبردهای تنظیم هیجان و نداشتن وضوح هیجانی با کیفیت رابطه زناشویی همبستگی معنی داری وجود دارد. هم چنین، نتایج تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام نیز نشان داد که متغیرهای شوخ طبعی، مؤلفه مشکلات در مدیریت رفتارهای هدفمند، نداشتن آگاهی هیجانی و مؤلفه مشکلات در کنترل تکانه بهترین پیش بین های کیفیت زناشویی پرستاران زن هستند.
نقش میانجی پذیرش خویشتن در رابطه ویژگی های شخصیتی و نیازهای گلاسر با کیفیت رابطه زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
305-316
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی کیفیت رابطه زناشویی و ویژگی های شخصیتی، نیازهای گلاسر و پذیرش خویشتن پرداخته اند. اما پژوهش پیرامون نقش میانجی پذیرش خویشتن در رابطه ویژگی های شخصیتی و نیازهای گلاسر با کیفیت رابطه زناشویی مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی پذیرش خویشتن در رابطه ویژگی های شخصیتی و نیازهای گلاسر با کیفیت رابطه زناشویی در بین زوج های شهر اصفهان بود. روش: این پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های 20 تا 50 ساله شهر اصفهان در سال 1396 بودند که حداقل دو سال از ازدواج آنها گذشته بود. نمونه آماری شامل 280 زوج بود که به صورت در دسترس از مناطق مختلف شهری انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1992)، پرسشنامه کیفیت ابعاد رابطه (فلیچر، سیمپسون و توماس، 2000)، پرسشنامه نیازهای اساسی (صاحبی، 1380) و پرسشنامه پذیرش خویشتن (چمبرلین و هاگا، 2001). داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های مدل ساختاری و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که ویژگی های شخصیتی (توافق پذیری، تجربه گرایی و وجدان گرایی) و نیازهای گلاسر ( عشق و تعلق خاطر) با کیفیت رابطه زناشویی رابطه مثبت و معنادار و ویژگی های شخصیتی (روان رنجوری) و نیازهای گلاسر (قدرت و تفریح) رابطه منفی و معنادار دارند ) 0/05 > (p . نتایج ارزیابی شاخص های برازش نشان داد که مدل نهایی پژوهش به صورت قابل قبولی با داده های جمع آوری شده برازش دارد و مدل مفهومی پژوهش تأیید می شود (0/05 > (p . متغیرهای مذکور پس از تحلیل عامل تأییدی وارد مدل سازی معادلات ساختاری شدند و سایر متغیرها از مدل حذف شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که ویژگی های شخصیتی و نیازهای گلاسر به واسطه پذیرش خویشتن بر کیفیت رابطه زناشویی تأثیر معناداری دارند. نتیجه گیری: نتایج نیز بیانگر این بود که پذیرش خویشتن نقش واسطه معنادار اثرات متغیرهای ویژگی های شخصیت و نیازهای گلاسر برکیفیت رابطه زناشویی است.
پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی، نیازهای گلاسر و پذیرش خویشتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
232 - 207
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی، نیازهای گلاسر و پذیرش خویشتن در بین زوجین شهر اصفهان بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری زوج های 20 تا 50 ساله شهر اصفهان در سال 1396 بودند که حداقل دو سال از ازدواج آن ها گذشته بود. نمونه آماری شامل 615 زوج بود که به شکل در دسترس از مناطق مختلف شهری انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1992)، پرسشنامه کیفیت ابعاد رابطه (فلیچر، سیمپسون و توماس، 2000)، پرسشنامه نیازهای اساسی (صاحبی، 1380) و پرسشنامه پذیرش خویشتن (چمبرلین و هاگا، 2001). داده های گردآوری شده به کمک آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که متغیرهای روان رنجوری، تجربه گرایی، نیاز به آزادی و نیاز به قدرت با کیفیت رابطه زناشویی رابطه منفی و معنادار دارند. متغیرهای برون گرایی، توافق پذیری، وجدان گرایی، پذیرش خویشتن، عشق و تعلق خاطر، بقا و تفریح با کیفیت رابطه زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارند. نتایج رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که کلیه متغیرها قدرت پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی را دارند. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان گفت تغییرات متغیرهای پیش بین در این پژوهش با تغییرات متغیر کیفیت رابطه زناشویی همراه است. یافته های این پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیتی، نیازهای گلاسر و پذیرش خویشتن می تواند پیش بینی کننده کیفیت رابطه زناشویی باشد.
بررسی و مقایسه مؤلفه های کیفیت رابطه زناشویی در زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از بزرگترین مسائلی که این روزها تقریباً تمام جوامع بشری با آن سر و کار دارند و پیامدها و چالش های خاصی را به همراه دارد، طلاق است. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه مؤلفه های کیفیت رابطه زناشویی در زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی شهر قزوین بود. روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بود که در تابستان 1399 به مراکز مشاوره شهر قزوین مراجعه کرده بودند. شیوه نمونه گیری این پژوهش تصادفی ساده بود، به طوری که از میان کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره قزوین تعداد 30 زوج (زن و شوهر ) انتخاب شدند و با 30 زوج عادی که متقاضی طلاق نبودند مقایسه شدند. لازم به ذکر است که هر دو گروه ازنظر ویژگی هایی مثل سن، جنسیت و میزان تحصیلات همتاسازی شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده (PRQC) بود. داده های این پژوهش با استفاده از روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی از لحاظ تمامی مؤلفه های کیفیت رابطه زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد (0/05>=Ƥ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مؤلفه های کیفیت رابطه زناشویی پیش بینی قوی برای اقدام به طلاق و متقاضی بودن آن هستند.
آزمون مدل علی خشونت خانگی براساس ذهن خوانی از طریق چشم و بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی با میانجی گری کیفیت رابطه زناشویی در زنان آسیب دیده
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
1 - 15
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی خشونت خانگی براساس ذهن خوانی از طریق چشم و بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی با میانجی گری کیفیت رابطه زناشویی در زنان آسیب دیده بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی زنان متأهل آسیب دیده از خشونت خانگی شهر اردبیل در سال 1400 تشکیل دادند. تعداد آزمودنی ها300 نفربود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت آنلاین در پژوهش شرکت کردند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سنجش خشونت نسبت به زنان حاج یحیی (2002)، آزمون ذهن-خوانی از طریق چشم ها بارون- کوهن (2005)، مقیاس بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی کواتس و مسمن مور (2014) و مقیاس کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که متغیرهای ذهن خوانی از طریق چشم، بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی با خشونت خانگی در زنان آسیب دیده اثر مستقیم دارد؛ و این متغیرها از طریق کیفیت رابطه زناشویی با خشونت خانگی در زنان آسیب دیده اثر غیرمستقیم دارند. هم چنین برازش مدل علی خشونت خانگی در زنان آسیب-دیده با استفاده از شاخص های مختلف مورد تأیید قرار گرفت.
بررسی نقش میانجی رضایتمندی جنسی در ارتباط بین تعارضات دوپاره و کیفیت رابطه ی زناشویی در افراد متأهل ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تعارضات دوپاره نقش کلیدی در کیفیت رابطه ی زناشویی دارند. هدف این مطالعه، بررسی نقش میانجی، رضایتمندی جنسی در ارتباط بین تعارضات دوپاره و کیفیت رابطه ی زناشویی است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد متأهل ساکن شهر تهران بود. تعداد 308 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس با استفاده از لینک آنلاین پاسخگویی به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه رضایت زناشویی، شاخص رضایت جنسی و پرسشنامه خود انتقادی بود. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم اقزار Amos تحلیل گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که رضایتمندی جنسی و خود مطمئن با تمامی مؤلفه های رضایت زناشویی و نمره کل آن رابطه مثبت معنادار و خود ناکافی و خود متنفر با تمامی مؤلفه های رضایت زناشویی رابطه منفی معنادار دارد. خود ناکافی و خود متنفر نیز با رضایتمندی جنسی رابطه منفی معنادار دارد. همچنین که خود مطمئن با رضایتمندی جنسی رابطه مثبت معنادار دارد. تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که خود متنفر و خود مطمئن فاقد اثر معنادار است. برای خود ناکافی اثر مستقیم و غیرمستقیم به ترتیب با اندازه بتا 22/0- و 12/0- بعد از اصلاح مدل معنادار است (05/0 p <). با این تفاسیر، تعارضات دوپاره می تواند یک متغیر مهم و مرتبط با کیفیت رضایت زناشویی باشد، چرا که علاوه بر ارتباط با آن، به واسطه اثرگذاری بر رضایتمندی جنسی می تواند تبیین کننده تغییرات کیفیت رابطه ی زناشویی باشد.
رابطه استرس ناباروری با کیفیت رابطه زناشویی زنان نابارور: نقش میانجی تجارب معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
103-117
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: ناباروری یکی از مهم ترین بحران های دوران زندگی است که به مشکلات روانی، تجربیات استرس زا و کاهش کیفیت رابطه زناشویی منجر می شود. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تجارب معنوی در رابطه استرس ناباروری با کیفیت رابطه زناشویی زنان نابارور بود.
پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی براساس تاب آوری زوجین
یکی از تصمیمات مهم هر فرد در زندگی، ازدواج است. مهم ترین مساله در ازدواج کیفیت و دوام ازدواج است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت رابطه زناشویی براساس تاب آوری صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع هدف بنیادی و از نوع روش انجام پژوهش، توصیفی – هبستگی بود. جامعه آماری پژوهش تشکیل شده از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ری در بهار و تابستان 1401. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از بین مراجعه کنندگانی که تمایل به شرکت در پژوهش داشتند به تعداد 97 نفر براساس جدول مورگان انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز در پژوهش از طریق ابزارهای پژوهش که عبارتند از: مقیاس کیفیت رابطه زناشویی (RDAS)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون بود. داده های حاصل از انجام پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی، همبستگی و در آمار استنباطی از رگرسیون خطی با برنامه spss تجزیه و تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد کیفیت رابطه زناشویی پیش بینی کننده تاب آوری در زوجین می باشد. لذا طراحی برنامه ای جهت ارتقای کیفیت رابطه زناشویی زوجین ضرورتی انکار ناپذیر است.
رابطه بین تعارض کار- خانواده و کیفیت روابط زناشویی در بین معلمان زن متاهل در دوره همه گیری کووید 19: نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به شرایط به وجود آمده در دوران همه گیری کویید 19 و به واسطه این شرایط تغییرات اساسی در نوع و شکل آموزش معلمان به وجود آمد. در این پژوهش به بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین تعارض کار-خانواده و کیفیت رابطه زناشویی در بین معلمان زن متاهل در دوره کووید 19 پرداخته شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی همبستگی بود. جامعه پژوهش را معلمان زن متاهل شهر مشهد در سال 1400 تشکیل دادند که از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 283 نفر در پژوهش شرکت کردند و با استفاده از پرسشنامه های تعارض کار- خانواده کارلسون (2000)، مقیاس کیفیت زناشویی باسبی، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده سنجیده شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین تعارض کار- خانواده و کیفیت روابط زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0p<). همچنین نتایج نشان داد متغیر حمایت اجتماعی نقش واسطه ای معناداری بین تعارض کار-خانواده و کیفیت روابط زناشویی دارد (01/0p<) نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت در معلمان زن متاهل در طول همه گیری کووید 19، داشتن حمایت اجتماعی از طرف خانواده، دوستان، و سایرین می تواند تأثیر تعارض کار_ خانواده را بر کیفیت روابط زناشویی آن ها کاهش دهد.
پیش بینی کیفیت رابطه زناشویی براساس هیجان خواهی زوج ها
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم آذر ۱۴۰۱ شماره ۵۴
138 - 158
یکی از تصمیمات مهم هر فرد در زندگی، ازدواج است. مهم ترین مساله در ازدواج کیفیت و دوام ازدواج است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت رابطه زناشویی براساس هیجان خواهی زوج ها صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع هدف بنیادی و از نوع روش انجام پژوهش، توصیفی – هبستگی بود. جامعه آماری پژوهش تشکیل شده از زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ری در بهار و تابستان 1401. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از بین مراجعه کنندگانی که تمایل به شرکت در پژوهش داشتند به تعداد 97 نفر براساس جدول مورگان انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز در پژوهش از طریق ابزارهای پژوهش که عبارتند از: مقیاس کیفیت رابطه زناشویی (RDAS)، مقیاس هیجان خواهی زاکرمن-فرم پنجم (SSS) بود. داده های حاصل از انجام پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی، همبستگی و در آمار استنباطی از رگرسیون خطی با برنامه spss تجزیه و تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد کیفیت رابطه زناشویی پیش بینی کننده هیجان خواهی در زوج ها می باشد. لذا طراحی برنامه ای جهت ارتقای کیفیت رابطه زناشویی زوج ها ضرورتی انکار ناپذیر است.
هم سنجی اثربخشی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری روی عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی زنان دچار اختلال میل/ برانگیختگی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال میل/ برانگیختگی جنسی در زنان متأهل از شایع ترین مشکلات جنسی و یک اختلال چندعاملی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری بر عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی زنان دچار این اختلال انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دچار اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که از میان آن ها تعداد 45 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی های هر سه گروه در مرحله پیش آزمون با مقیاس های شاخص عملکرد جنسی زنان (Isidori and et al, 2010 ) و کیفیت روابط زوجین کوندی (Chonody and et al, 2018) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس گروه های آزمایشی پژوهش تحت مداخله قرار گرفتند. پس از اتمام مداخله اعضای هر سه گروه دوباره با ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که هر دو مداخله مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری در مقایسه با افراد گروه کنترل شاهد تغییرات مثبت در پس آزمون عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی بودند (05/0> p). در رابطه اعتبار آزمایی رقابتی مداخله ها نیز نتایج نشان داد که در عملکرد جنسی اثربخشی بیشتر به نفع مدل یکپارچه حساس به فرهنگ است اما در کیفیت رابطه زناشویی تفاوت معنی داری بین دو مداخله مشاهده نشد (۰۵/0<p). با توجه به این نتایج می توان گفت که مدل یکپارچه حساس به فرهنگ اختلال میل/ برانگیختگی جنسی از اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند به عنوان یک گزینه درمانی مناسب در کنار سایر الگوهای روان درمانی این اختلال مورداستفاده قرار گیرد.
ارزیابی الگوی رابطه بین ذهن آگاهی و کیفیت رابطه زناشویی با میانجی گری باورهای لذت بری و قدردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
1 - 9
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل رابطه بین ذهن آگاهی و کیفیت رابطه زناشویی با میانجی گری باورهای لذت بری و قدردانی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر اصفهان در سال 1400 بود که در 5 سال اول زندگی زناشویی شان قرار داشتند که از بین آنها 258 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های کیفیت رابطه زناشویی؛ قدردانی مک کالو و همکاران (2002)؛ ذهن آگاهی براون و رایان (2003) و باورهای لذت بری برایانت (2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مدل-یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج رابطه مثبت و معنادار بین ذهن آگاهی، قدردانی و باورهای لذت بری با کیفیت رابطه زناشویی را نشان دادند (001/0p<). همچنین اثر غیرمستقیم باورهای ذهن آگاهی از طریق باورهای لذت بری و قدردانی بر کیفیت رابطه زناشویی و همچنین اثر غیر مستقیم ذهن آگاهی بر قدردانی از طریق باورهای لذت بری مورد تأیید قرار گرفت (05/0p<). بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و روانشناسان در حوزه خانواده از نتایج این پژوهش برای ارتقا کیفیت زندگی زناشویی و فردی خانواده ها استفاده کنند و با بکارگیری تدابیری جهت ارتقا و استفاده از مهارت های ذهن آگاهی، تجارب باورهای لذت بری و قدردانی جهت افزایش کیفیت رابطه زناشویی در کارهای آموزشی و بالینی خویش به کار گیرند.
تدوین مدل ساختاری احساس خوشبختی بانوان براساس کیفیت رابطه زناشویی و اعتماد بین فردی با نقش میانجیگر صفات تاریک شخصیت
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ازدواج خوشبخت متشکل از عواملی مانند تعهد، احترام، صمیمیت، اعتماد و غیره است که در غیاب آن ها زندگی زناشویی با مشکلات جدی روبه رو می شود. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری احساس خوشبختی بانوان براساس کیفیت رابطه زناشویی و اعتماد بین فردی با نقش میانجیگر صفات تاریک شخصیت بود. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه بانوان متأهل شهر تهران در سال 1400 بود. حجم نمونه 448 نفر بود که با روش نمونه گیری به صورت در دسترس هدفمند انتخاب شدند که با پرسشنامه های احساس خوشبختی تقی زاده و شادمهری (1395)، رضایت زناشویی انریچ اولسون (2006)، اعتماد بین فردی رمپل و همکاران (2001) و صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010) مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که مدل ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش دارد و صفات تاریک شخصیت رابطه بین کیفیت رابطه زناشویی و اعتماد بین فردی با احساس خوشبختی بانوان را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان راهکارهای لازم در خصوص روابط زوجین با توجه به متغیرهای مورد بحث ارائه کرد.
کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی: نقش تعدیل کننده تمایزیافتگی و همدلی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
688 - 701
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش تعدیل کننده تمایزیافتگی و همدلی زناشویی در رابطه بین کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی در زنان متأهل شهر اهواز بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل ۲۰ تا ۵۰ ساله شهر اهواز بودند که حداقل یک سال از ازدواجشان گذشته بود و بر این اساس، ۲1۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان این پژوهش مقیاس تمایزیافتگی (DSI_R)، مقیاس کیفیت رابطه مادر شوهر و عروس (QMDRS)، مقیاس همدلی زناشویی(BEA) و مقیاس کیفیت روابط زناشویی(MMQ) را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق همبستگی ساده و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار 22SPSS/ انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین کیفیت رابطه عروس و مادرشوهر و کیفیت رابطه زناشویی، همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد همدلی زناشویی کیفیت رابطه عروس و مادرشوهر و کیفیت رابطه زناشویی را تعدیل می کند؛ اما تمایزیافتگی تعدیل کننده رابطه بین کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی نیست. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت به رغم اینکه کیفیت رابطه زناشویی با متغیرهای مختلفی مرتبط است و از آن ها اثر می پذیرد، همدلی زناشویی در رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی به عنوان یک عامل مؤثر و تسهیل کننده عمل می کند و باعث کمترشدن تعارض ها در این رابطه می شود.
نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت و همدلی با کیفیت رابطه زوج های غیر بالینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت زناشویی و همدلی باکیفیت رابطه زناشویی انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد متأهل غیر بالینی ساکن شهر مشهد در سال 1402 بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. افراد نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس های بهره همدلی بارون و کوهن (2003)، صمیمیت زناشویی باسبی و همکاران (1983)، فضیلت زناشویی موسوی و دهشیری (2018) و کیفیت رابطه زناشویی تامپسون و والکر (1995) بود. داده ها با روش آماری معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت زناشویی و همدلی باکیفیت رابطه زناشویی نقش میانجی دارد (P<0.05). همچنین بین فضیلت زناشویی و همدلی (P<0.05, r= 0.70)، فضیلت زناشویی و صمیمت زناشویی (P<0.05, r= 0.65)، فضیلت زناشویی و کیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.71)، همدلی و صمیمت زناشویی (P<0.05, r= 0.71)، همدلی و کیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.63)، صمیمت زناشویی وکیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.68) همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: فضیلت زناشویی و همدلی از طریق صمیمت زناشویی می توانند کیفیت رابطه زناشویی را پیش بینی نمایند. در نتیجه به زوج درمانگران پیشنهاد می شود به منظور بهبود کیفیت رابطه زناشویی بهتر است بر صمیمیت به کمک آموزش همدلی و فضیلت زناشویی تمرکز نمایند.