فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۰۲۱ تا ۲۴٬۰۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
79 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف ازانجام این پژوهش بررسی تاثیرمعنویت درمانی برکاهش تمایل به مصرف مواد مخدر بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جهت دستیابی به این هدف، از میان افراد در حال ترک 30 نفر (15 نفر گروه زمایش و 15 نفر گروه کنترل) که دارای بیشترین نمره در پرسشنامه گرایش به مصرف مواد گلپرور بودند، به صورت خوشه ای انتخاب شدند.آزمون گرایش به مصرف مواد گلپرور به عنوان پیش آزمون مورد استفاده قرار گرفت. پس از 10 جلسه آموزشی برای گروه آزمایش در خصوص معنویت درمانی هرهفته 2 جلسه80 دقیقه ای، از هردو گروه خواسته شدکه مجددا ًبه پرسشنامه ها پاسخ گویند. در آخر داده های بدست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که معنویت درمانی بر کاهش تمایل به مصرف موادمخدر اثر ندارد. همچنین بین تمایل به مصرف مواد با مدت زمان مصرف مواد رابطه معنی داری مشاهده شد. نتیجه-گیری: همراه ساختن معنویت درمانی با مداخلات شناختی-عاطفی میتواند اثربخش تر باشد. همچنین اگر طول دوره معنویت درمانی افزایش یابد، احتمالا با اثربخشی بیشتری همراه است و علاوه بر تغییر در فکر و اعتقاد معتادین بایستی هم زمان آسیبهای جسمانی ناشی از مصرف مواد هم ترمیم شود.
اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه بر مشکلات رفتاری و حافظه فعال دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آسیب شنوایی تمام جنبه های زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد، در حالی که استفاده از برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه با نتایج مؤثری همراه است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه بر مشکلات رفتاری و حافظه فعال دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش کار: این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 26 دختر با آسیب شنوایی که به روش نمونه گیری در دسترس از مدارس شهر اصفهان انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی ها به دو گروه 13 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه را در 10 جلسه دریافت کردند، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نگردید. ابزارهای پژوهش، آزمون مشکلات رفتاری (2001) و مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان (1396) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه بر مشکلات رفتاری و حافظه فعال آزمودنی ها تاثیر معناداری داشت (0001/0 P< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه، مشکلات رفتاری و حافظه فعال دانش آموزان با آسیب شنوایی را بهبود بخشید. بنابراین، می توان از این برنامه به منظور بهبود مشکلات رفتاری و حافظه فعال چنین دانش آموزانی بهره برد و برنامه ریزی برای استفاده از برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه برای آنها اهمیت ویژه ای دارد.
بررسی سلامت معنوی بر مبنای حیات طیّبه قرآنی مطابق دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
136-147
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ازآنجایی که قرآن کریم کتاب زندگی است؛ مدلی از زندگی با عنوان «حیات طیّبه» به جامعه بشری معرفی نموده که در آن سلامت و بقای معنوی جامعه انسانی بر اساس اصول اخلاقی تضمین شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مدل زندگی قرآنی و تبیین مبانی آن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی بود. روش کار: پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی-تحلیلی از نوع کتابخانه ای است. داده های پژوهش با جست وجوی واژگان حیات، حیات طیّبه، مراتب حیات، سلامت معنوی و آیت الله جوادی آملی در قرآن و متون دینی جمع آوری و تحلیل شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که آیت الله جوادی آملی طبق یافته های قرآنی در یک تقسیم بندی زندگی را به سه نوع حیات محسوس طبیعی (حیوانی)، حیات معقول و حیات حقیقی (حیات طیّبه) دسته بندی کرده است. وی حیات حیوانی را جزء حیات انسانی ندانسته و مرتبه اول حیات حقیقی انسان را حیات معقول و مرتبه بالاتر را همان حیات طیّبه قرآنی معرفی کرده است و جهت تحقق این مدل از زندگی، سه راهکار «تزکیه عقل»، «تزکیه روح» و «تضحیه نفس» را با استفاده از قرآن کریم و روایات اسلامی، مطرح ساخته است. نتیجه گیری: به نظر آیت الله جوادی آملی افرادی که خواهان رسیدن به آرامش و سلامت روحی، روانی و حتی جسمانی و همچنین مشتاق زندگی متعادل و رو به تعالی و در صدد دوری از اختلال های روانی مثل اضطراب و افسردگی هستند، باید در مسیر حیات طیّبه قرآنی حرکت نمایند. این حیات قرآنی با تمام مراتب آن ضمن اینکه جنبه پیش گیرانه نسبت به آسیب های روحی و روانی دارد، جنبه درمانگری و شفا بخشی نیز دارد. شاخصه اصلی این حیات پاکی روح و بازگشت به نهاد حقیقی درونی خود (فطرت) است.
نقش سطوح پردازش و همخوانی خلقی در بازشناسی واژه های هیجانی در افراد دارای ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت تأثیر سطوح پردازش و همخوانی خلقی در بازشناسی واژه های هیجانی در افراد دارای ناگویی خلقی انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پسر دانشگاه تهران به تعداد 9000 نفر بود که از میان آنها نمونه ای متشکل از 80 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. با استفاده از نسخه فارسی مقیاس ناگویی خلقی تورنتو بگبی، پارکر و تیلور ( 1994 ) آزمودنیها به دو گروه ناگویی خلقی بالا و ناگویی خلقی پایین تقسیم شدند. تکلیف آزمودنیها بازشناسی واژه های هیجانی در دو سطح پردازش ادراکی و معنایی و همچنین دو شرایط همخوانی و ناهمخوانی خلقی بود. یافته ها: نتایج نشان داد گروه ناگویی خلقی بالا واژه های هیجانی کمتری را نسبت به گروه ناگویی خلقی پایین بازشناسی میکنند و در هر دو سطح پردازش ادراکی و معنایی ضعیفتر عمل کردند. همچنین در سطح پردازش معنایی اختلال بیشتری نسبت به سطح پردازش ادراکی داشتند و شرایط همخوانی یا ناهمخوانی خلقی تأثیری در بازشناسی واژه های هیجانی در آنها نداشت. نتیجهگیری: ناگویی خلقی بیش از آنکه تحت تأثیر شرایط ناپایدار مانند حالت های خلقی و عاطفی باشد، متأثر از سازه های پایاتری مانند صفات شخصیتی و یا اختلال در سطوح پردازش اطلاعات هیجانی است. بنابراین مناسب تر است که جهت گیریهای مداخلهای بر دانش معنایی افراد در حوزه هیجانها تأکید کنند.
نقش تعدیل کننده سبک های مقابله ای در رابطه بین سبک های دلبستگی با وسواس مرگ سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعدیلکننده سبکهای مقابلهای در رابطه بین سبکهای دلبستگی با وسواس مرگ در سالمندان بود. جامعه آماری در این<br />پژوهش شامل سالمندان ساکن شهرستان نورآباد ممسنی بود. تعداد گروه نمونه پژوهش حاضر 326 نفر ( 185 مرد، 141 زن) بودند که به روش در دسترس انتخاب<br />شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (هازن و شیور، 1987 )، پرسشنامه سبکهای مقابلهای (پارک، 2007 ) و مقیاس وسواس<br />مرگ (عبدالخالق، 1998 ) بود. دادههای بهدستآمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سبک<br />دلبستگی ایمن و سبک مقابلهای کارآمد با وسواس مرگ رابطه منفی معنادار و سبکهای دلبستگی ناایمن و سبک مقابلهای ناکارآمد با وسواس مرگ رابطه مثبت<br />معناداری داشت و سبک مقابلهای کارآمد پیشبینیکننده کاهش وسواس مرگ بود. همچنین، نتایج نشان داد که سبک مقابلهای کارآمد در رابطه بین سبکهای<br />دلبستگی با وسواس مرگ نقش تعدیلکننده دارد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت افزایش مقابله کارآمد، موجب ضعیفتر شدن رابطه سبکهای دلبستگی ناایمن<br />با وسواس مرگ میشود.
مقایسه مثبت اندیشی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی حرفه ای دریانوردان و کارمندان خشکی شرکت ملی نفتکش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش مقایسه مثبت اندیشی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی حرفه ای در دریانوردان و کارمندان خشکی شرکت ملی نفتکش ایران بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری شامل تمام دریانوردان شرکت ملی نفتکش ایران در بهار سال 1394 به تعداد 2400 نفر و تمام کارمندان مرد خشکی شرکت نفتکش ایران در بهار سال 1394 به تعداد 420 نفر بود که از میان آن ها 150 دریانورد به روش نمونه برداری تصادفی ساده و 240 کارمند خشکی به روش نمونه برداری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های مثبت اندیشی اینگرام و وینسکی (1999)، رضایت شغلی اسمیت، کندال و هیولین (1969) و کیفیت زندگی حرفه ای تیموسی، پدروسو، فرنسیسکو و پیلاتی (2008) بود. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد دریانوردان در رضایت شغلی میانگین بالاتری را نسبت به کارمندان خشکی کسب کردند. ولی تفاوت معناداری بین مثبت اندیشی و کیفیت زندگی حرفه ای دریانوردان و کارمندان خشکی دیده نشد. نتیجه گیری: رضایت شغلی گذشته از کیفیت زندگی حرفه ای و سبک-های تفکر مانند مثبت اندیشی از عوامل بسیار زیادی از جمله مزایا و حقوق دستمزد افراد تأثیر می-پذیرد. بنابراین می توان در افزایش رضایت شغلی کارکنان با مشاغل سخت مانند دریانوردی عوامل تأثیرگذار بر رضایت شغلی مانند حقوق و مزایا را هدف قرار داد.
بررسی مدل روابط ساختاری بین حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی با میانجی گری عزت نفس، احساس تنهایی و خودکنترلی در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
171-190
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل روابط ساختاری بین حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی با میانجی گری عزت نفس، احساس تنهایی و خودکنترلی در افراد وابسته به مواد مخدر شهرستان لار انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی– همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد مصرف کننده مواد مراجعه کننده به ۱۵ مرکز ترک اعتیاد شهر لار بود. از این میان، تعداد 222 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت انفرادی پرسش نامه رضایت از زندگی، پرسش نامه عزت نفس، پرسش نامه حمایت اجتماعی، پرسش نامه احساس تنهایی و پرسش نامه خودکنترلی را تکمیل کردند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که عزت نفس، احساس تنهایی و خودکنترلی در رابطه بین حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی در افراد وابسته به مواد مخدر دارای نقش میانجی بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برنامه های درمانی می توانند با هدف قرار دادن افزایش حمایت اجتماعی، عزت نفس و خودکنترلی و کاهش احساس تنهایی موجب افزایش رضایت از زندگی در افراد وابسته به مواد شوند و زمینه را برای ترک مصرف مواد مخدر در آن ها فراهم آورند.
اثربخشی آموزش شناختی جبران و ترمیم بر مبنای ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
73 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف نشان دادن تأثیر آموزش شناختی جبران و ترمیم بر مبنای ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی نوجوانان صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آموزن پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه مورد بررسی در مطالعه حاضر 31 نوجوان دانش آموز بوده است که به طور تصادفی در سه گروه آزمایش جبران، ترمیم و گروه کنترل قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش جبران و ترمیم، هر کدام در طول شش هفته در آموزش شناختی شرکت کردند. به منظور ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی، افراد هر سه گروه با استفاده از بسته ارزیابی شناختی قلم و کاغذی فارسی (PCAP) قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های این پژوهش با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که حافظه کاری، انعطاف پذیری و کنترل مهاری دو گروه جبران و ترمیم در مقایسه با گروه کنترل بعد از جلسات آموزش شناختی بهبود یافته است. نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که آموزش شناختی جبران و ترمیم موجب ارتقاء کارکردهای اجرایی نوجوانان شده است.
اثربخشی مداخلات مثبت نگر بر فاجعه پنداری درد و امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سرطان (Cancer) به عنوان مهم ترین عامل مرگ ومیر انسان ها موردتوجه بسیاری در دنیا قرارگرفته است، به طوری که حجم زیادی از مطالعات روانشناسی را به خود اختصاص داده است. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مداخلات مثبت نگر بر فاجعه پنداری درد (Pain catastrophizing) و امید به زندگی (Life expectancy) زنان مبتلا به سرطان پستان (Breast cancer) انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان میلاد اصفهان در سال 1394 بود. از بین آنان، 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). مداخلات مثبت نگر به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، بر روی گروه آزمایش انجام داده شد، اما به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه فاجعه پنداری درد (Pain Catastrophizing Scale یا PCS) و پرسشنامه امیدواری (Hope Questionnaire یا HQ) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (one-way ANOVA with repeated measures) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 انجام شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در دوره آموزش و پیگیری نشان داد که آموزش مثبت نگر بر امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان مؤثر بوده است (05/0p<)، ولی بر فاجعه پنداری درد تأثیر نداشته است (05/0p>). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، این مداخلات می تواند سبب افزایش امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان شود و نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
مقایسه همجوشی فکر- عمل، سبک های اسناد و کنترل توجه در بیماران مبتلا به اختلالات وسواسی- جبری و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
175 - 192
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه همجوشی فکر- عمل، سبک های اسناد و کنترل توجه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری و افسردگی صورت گرفت. این پژوهش از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری و افسردگی بود که به کلینیک های روان پزشکی و درمانگاه های تخصصی اعصاب و روان شهر شیراز مراجعه کرده و از طرف متخصصین تشخیص اختلال وسواسی- جبرییا افسردگی اساسی دریافت کردند. از جمعیت آماری فوق دو گروه 30 نفری مبتلابهاختلالوسواسی- جبری وافسردگی اساسی با روشنمونه گیری هدفمند به عنوانآزمودنیانتخابشدند. برای جمع آوری داده ها از ابزا رهای مقیاس تجدید نظر شده همجوشی فکر- عمل، پرسشنامه سبک های اسناد و مقیاس کنترل توجه استفاده شد. داده هایپژوهشبه وسیلهتجزیهوتحلیلواریانسچندمتغیری(مانوا) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که همجوشی فکر- عمل اخلاقی در افراد مبتلا به افسردگی و همجوشی فکر- عمل احتمال برای دیگران و خود در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری بیشتر بود. سبکاسناد برایرویدادهایمثبتدرافراد مبتلا بهاختلالوسواسی- جبریدرونی،پایداروکلی امادرافراد مبتلا به افسردگی بیرونی،ناپایدارواختصاصیبود. همچنین سبکاسنادبرایرویدادهایمنفی درهر دوگروه(گروه افسرده به میزان بیشتری)درونی،پایداروکلیبود. به علاوه بینگروه هایوسواسی- جبری وافسردگی ازلحاظ کنترل توجه و ابعاد آن تفاوت معنی داری وجود نداشت.ازسویدیگر با توجه به میانگین ها هر دو گروه کنترل توجه کمی داشتند.
اثربخشی قابلیت محیط (فراهم سازها) روی مهارت های فراشناختی کودکان دارای اختلالات ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۴)
59 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر قابلیت محیط (فراهم سازها) روی مهارت های فراشناختی کودکان دارای اختلالات ذهنی 6 تا 9 ساله بود. این تحقیق کاربردی و از نوع نیمه تجربی )مداخله ای( بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دارای اختلال ذهنی 6 تا 9 ساله شهرستان بابل در سال1396 بودند با توجه به امکانات و همکاری مدیران و معلمان مدارس استثنایی شهر بابل از این تعداد، 50 دانش آموز پسر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایش یا کنترل قرار گرفتند (25 نفر در هر گروه). آزمودنی ها در گروه آزمایش به مدت 36 جلسه (3 ماه و هفته ای 3 جلسه) و هر جلسه 30 الی 45 دقیقه تحت آموزش و تمرین برنامه های خاصی که شامل فراهم سازی محیطی با قابلیت زیاد در راستای بهبود مهارت های فراشناختی تحقیق بود و در محیط مدرسه اجرا می شد قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت های فراشناختی از پرسشنامه فراشناخت های کودکان(MCQ-C) استفاده شد. داده ها با روش آماری آنالیز کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که فراهم سازها در بهبود مهارت فراشناختی تاثیر داشته است(01/0P
معرفی کتاب
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش ابراز وجود فرهنگمحور بر عزت نفس فرزندان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
114-126
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود معیارمحور بر عزت نفس نوجوانان طلاق شهر کرمان به شیوه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. گروه نمونه شامل ۳۰ نفر از نوجوانان طلاق پرورشگاهی شهر کرمان هستند که به صورت تصادفی انتخاب شده و در دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شده اند. هرکدام از گروه ها ۱۵ نفر را شامل می شود. میزان عزت نفس شرکت کنندگان در این پژوهش توسط پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد. گروه آزمایش در ۱۰ جلسه ی آموزش ابراز وجود شرکت نمودند در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. اجرای تحلیل کوواریانس بر روی داده ها نشان داد که جلسات آموزشی تأثیر معناداری بر عزت نفس گروه آزمایش داشته است (05/0 P <). بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که آموزش ابراز وجود می تواند عزت نفس را در نوجوانان طلاق بهبود بخشد.
روابط ساختاری بین رضایت زناشویی و حل تعارض بر اساس نقش میانجیگر سرمایه های روان شناختی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
475-496
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه رضایت زناشویی و حل تعارض زوج ها بر اساس نقش میانجیگر سرمایه های روان شناختی آن ها بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمام دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای استان تهران در سال 1397 به تعداد 167832 نفر بود. به روش نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای 135 زوج (270 نفر) به ترتیب زیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. در مرحله اول واحد علوم تحقیقات و واحد تهران مرکز و در مرحله دوم دانشکده های حقوق، الهیات و علوم سیاسی و فنی و مهندسی از دانشگاه علوم تحقیقات و دانشکده های اقتصاد و حسابداری و زبان های خارجی از واحد تهران مرکز انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس رضایت زوج های افروز 1387، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز، آوولیو، آوی و نورمان (2007) و پرسشنامه حل تعارض مک کللان 1997 بود. پس از حذف 8 پرسشنامه مخدوش و 2 شرکت کننده پرت داده ها با استفاده از روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد یافته ها: نتایج نشان داد که ضریب مسیر مستقیم بین سرمایه روان شناختی و حل تعارض (552/0 =β، 001/0 =P)، ضریب مسیر کل یعنی مجموع ضرایب مسیر مستقیم و غیرمستقیم بین رضایت زناشویی و حل تعارض (423/0 =β، 001/0 =P) و ضریب مسیر غیرمستقیم بین رضایت زناشویی و حل تعارض (225/0 =β، 001/0 =P) همگی مثبت است. نتیجه گیری: به درمانگرهای حوزه خانواده پیشنهاد می شود که با آموزش نحوه حل تعارض و حل مسائل زندگی مشترک که ممکن است منبع تعارض های تکراری بین زوج ها باشد؛ رضایت زناشویی را بین آن ها فراهم آوردند و به زوج ها کمک کنند که روابطی مملو از سرمایه روان شناختی را که رضایت زناشویی هم از آن تأثیر می پذیرد و هم بر آن تأثیرگذار است؛ پایه گذاری کنند و قادر شوند که به حل تعارض مثبت بپردازند.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس حساسیت پردازش حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تازه های علوم شناختی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
۱۲۶-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حساسیت پردازش حسی صفت ذاتی است که در حدود 25 درصد افراد جامعه دیده می شود و با اختلال پردازش حسی متفاوت است. افزون بر مصاحبه بالینی، یکی از راه های ارزیابی این ویژگی استفاده از پرسشنامه ۲۷ پرسشی حساسیت پردازش حسی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه کامل این پرسشنامه به زبان فارسی انجام شد. روش کار: شرکت کنندگان شامل 484 نفر (86/70 درصد زن) در رده سنی 18 تا 78 سال بودند که به پرسشنامه حساسیت پردازش حسی همراه با پرسشنامه افسردگی و اضطراب با استفاده از گوگل فرم پاسخ دادند تا اثرپذیری پرسشنامه مذکور بررسی شود. برای بررسی پایایی بازآزمایی پرسشنامه، پس از دو هفته 168 نفر (80/73 درصد زن) دوباره پرسشنامه حساسیت پردازش حسی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی یافته ها با نرم افزارهای MATLAB، Excel و SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: همسانی درونی ترجمه فارسی پرسشنامه حساسیت پردازش حسی با استفاده از آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمده است. پایایی بازآزمایی این مقیاس 78/0 و پایایی دو نیمه کردن آزمون نیز در این پژوهش 66/0 به دست آمده است. تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه، سه مولفه را نشان می دهد که خرده مقیاس های آن دارای روایی همگرایی خوبی هستند. ارتباط مثبت و معنا دار حساسیت پردازش حسی با افسردگی و اضطراب تایید شده و نتایج در حالت کنترل این دو نیز یکی بوده است. نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه حساسیت پردازش حسی با ۲۷ پرسش، از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و قابل مقایسه با نسخه اصلی و پژوهش های دیگر به زبان های مختلف است و می تواند در موقعیت های بالینی و پژوهشی، ابزار قابل اعتمادی باشد.
تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعلیم و تربیت انتقادی بر خردورزی، نقد و تغییر به عنوان هدف های ارزشمند آموزشی توجه می کند و سعی دارد شرایط واقعی اجتماعی تربیت را کشف کند، به همین سبب به نقادی اندیشه نیازمند است. بررسی های انجام شده نشان می دهد آموزش تفکرد انتقادی روی خودتنظیمی و اهمال کاری دانش آموزان مؤثر است. سؤال مورد بررسی این است که آیا تقویت و آموزش تفکر انتقادی روی درونی و بیرونی بودن اهداف انتخابی نیز مؤثر باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر زاهدان تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 30 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تصادفی انتخاب شدند سپس به طور تصادفی نمونه انتخابی در دو گروه 15 نفری گمارده شدند و در پایان بطور تصادفی یک رگوه به عنوان گروه آزمایش و یک گروه به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه راهبردهای انگیزشی پنتریج و همکاران (۱۹۹1) بود. ابتدا افراد هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس آزمودنی های گروه آزمایش 12 جلسه آموزش تفکر انتقادی از طریق پرتکل آموزشی تفکر انتقادی براساس دیدگاه های هایپر فیشر و مایزر (2012) آموزش دیدند در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین های نمرات جهت گیری درونی و بیرونی هدف در گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 P< ). تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان در مرحله پیگیری تداوم داشته است. نتیجه گیری: آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان مؤثر بود. آموزش دانش آموزان برای استفاده مؤثر از توانایی ها، عملکرد آنان را بهبود بخشیده و موجبات تصمیم گیری و اندیشیدن منطقی را در آنان فراهم می سازد.
کمیکال؛ گرایش جدید اعتیاد در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
کانابینوئیدهای مصنوعی گروهی ناهمگن از مواد مخدر با میل بالای اتصال به گیرنده های کانابینوئید هستند. بر خلاف Δ9-تتراهیدروکانابینول، کانابینوئیدهای مصنوعی تمایل بسیار قوی تر و مؤثرتری برای گیرنده های کانابینوئید 1 و 2 دارند و برای تسریع اثرات تتراهیدروکانابینول طراحی شدند. همچنین شواهدی تجربی وجود دارد که نشان می دهد کانابینوئیدهای مصنوعی روی گیرنده های غیر کانابینوئیدی دیگری مانند گیرنده 5-HT2B یا گیرنده های دوپامینرژیک نیز اثر می گذارند.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی به والدین کودکان پیش دبستانی بر رفتار انطباقی فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
215 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی به والدین کودکان پیش دبستانی بر رفتار انطباقی فرزندانشان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون سه گروهی دو گروه آزمایش و یک گروه گواه با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را والدین کودکان مقطع پیش دبستانی به همراه کودکانشان در شهر تهران در سال 1398 تشکیل دادند که از بین آنها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش فرزندپروری مثبت ساندرز، 2005 به مدت 8 جلسه دو ساعته و گروه آزمایش دوم آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی کسل، 2003 نیز 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه در لیست انتظار ماندند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل رفتار انطباقی (واینلند، 1965) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله فرزندپروری مثبت و یادگیری اجتماعی-هیجانی بر استقلال فردی (19/18=F و 001/0=P)، رفتار اجتماعی (69/4=F و 010/0=P) و نمره کل رفتار انطباقی زناشویی (39/15=F و 001/0=P) مؤثر است؛ و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری رفتار انطباقی در کودکان را بهبود بخشند؛ بنابراین می توان برای بهبود رفتار انطباقی در کودکان از این خدمات آموزشی در مراکز پیش دبستانی بهره جست.
پیش بینی درماندگی روان شناختی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی در مادران کودکان مبتلا به تالاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تالاسمی یک بیماری مزمن دوران کودکی است و می تواند بر سلامت روانی و کیفیت زندگی کودکان و خانواده های آنها تأثیر منفی بگذارد. این مطالعه با هدف پیش بینی درماندگی روان شناختی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی در مادران کودکان مبتلابه تالاسمی انجام شد. روش: این مطالعه به روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران کودکان مبتلابه تالاسمی شهر تهران بود که از بین آنها 250 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسشنامه درماندگی روان شناختی (لویبوند و لویبوند، 1995)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ) گارنفسگی، کرایج و اسپینهاون، ، (2001 ، و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (لازاروس، 1974) جمع آوری شد. نتایج با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره، تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها حاکی از تأثیر مثبت و معنادار راهبردهای تنظیم هیجان منفی بر اضطراب (0/14) و تأثیر منفی و معنادار راهبردهای تنظیم هیجان مثبت بر افسردگی (0/25-) و اضطراب (0/23-) بود. همچنین راهبردهای انطباقی نیز بر درماندگی روان شناختی مؤثر بودند. تأثیر راهبرد هیجان مدار بر اضطراب (0/23) و بر تنیدگی (0/19)، مثبت و معنادار، و تأثیر راهبرد انطباقی مسئله مدار بر افسردگی (0/18-) و تنیدگی (0/23-)، منفی و معنادار، بود (0/01 p < ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی بر درماندگی روان شناختی مادران کودکان مبتلابه تالاسمی تأثیر داشت؛ استلزامات نتییجه به دست آمده در مقاله مورد بحث و تبیین قرار گرفته است.
پیش بینی سرسختی روان شناختی بر اساس الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک-های حل تعارض در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی پیش بینی سرسختی روان شناختی بر اساس الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک های حل تعارض در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره وابسته به بهزیستی شهر مشهد در 3 ماهه اول سال 1400 بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 80 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز (AHI) (کیامرثی و همکاران، 1377)، پرسشنامه الگوی ارتباطی زوجین (CPQ) (کریستنس و سالاوای، 1991) و پرسشنامه سبک های حل تعارض(ROCI-2) (رحیم، 1983) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد الگوی ارتباطی سازنده متقابل و سبک های حل تعارض مصالحه گرانه، یکپارچگی و ملزم شده با سرسختی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار (01/0 P<) و الگوهای ارتباطی توقع/ کناره گیری و اجتناب متقابل و سبک های حل تعارض اجتنابی، یکپارچگی و سلطه گری با سرسختی روان شناختی رابطه منفی و معنادار داشتند (01/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ارتباط سازنده متقابل، توقع/ کناره گیری و سبک های اجتناب متقابل، یکپارچگی، سلطه گری و ملزم شده توانستند 56/0 سرسختی روان شناختی را در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر پیش بینی کنند (05/0 P<). با توجه به اینکه سرسختی روان شناختی در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر با الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک های حل تعارض رابطه دارد، برگزاری کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از افراد ضروری به نظر می رسد.