فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش معنا داری کار به عنوان میانجی در رابطه بین رهبری خدمتگزار و رفتارهای کاری نوآورانه می باشد. در این پژوهش از روش توصیفی پیمایشی با نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای جمع آوری داده ها از نمونه 277 نفری از کارکنان شرکت های دانش بنیان شهر تهران استفاده شده است. پرسش نامه های مورد استفاده در این تحقیق، پرسش نامه رهبری خدمتگزار (Patterson, 2003)، پرسش نامه معنا دار بودن کار (Arnoux-nicolas et al., 2017) و پرسش نامه رفتارهای کاری نوآورانه (De jong & de Hartog, 2010) می باشند. داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS و Amos-24.0 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد رهبری خدمتگزار بر رفتارهای کاری نوآورانه اثر مستقیم مثبت و معنی دار دارد. همچنین رهبری خدمتگزار بر معنا داری کار اثر مستقیم مثبت و معنی دار دارد. نتایج بوت استراپ نشان داد اثر غیرمستقیم رهبری خدمتگزار به واسطه معنا داری کار بر رفتارهای کاری نوآورانه مثبت و معنی دار می باشد، در نتیجه شرکت های دانش بنیان می توانند رهبری خدمتگزار را به عنوان یک روش متحول کننده برای باز کردن پتانسیل نوآوری کارکنان با القای حس هدفمندی در کارشان بپذیرند.
نوآوری در روش های پژوهش ترکیبی: روش شناسی یا روش پرستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
92 - 114
حوزههای تخصصی:
گرایش فزاینده به استفاده از روش های ترکیبی در رساله های دکتری، نگرانی درباره استفاده مناسب از این روش ها در تحقیقات علوم اجتماعی و رفتاری را مطرح ساخته است. این پژوهش توصیفی با هدف بررسی رویکرد، طرح و روش های پژوهش به کاررفته در رساله های دکتری مدیریت آموزشی و آموزش عالی در دهه اخیر (1390-1400) انجام شده است. در راستای پاسخگویی به سؤالات پژوهش، چکیده و فصل سوم 85 رساله دکتری پایان یافته در بازه زمانی فوق بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد نزدیک به سه چهارم (درمجموع 73 درصد) پژوهش ها با هدف ارائه الگو و مدل و 63 درصد آن ها بر مبنای رویکرد ترکیبی اکتشافی متوالی انجام شده اند. همچنین در 60 درصد موارد از طرح نظریه زمینه ای در مرحله کیفی و همبستگی چند متغیری در مرحله کمی پژوهش استفاده شده است. نتایج پژوهش ضمن آشکار کردن نشانه های روش پرستی، دلالت های برای تدریس روش های پژوهش کمی، کیفی و ترکیبی در دوره دکتری و لزوم نوآوری در طرح های پژوهش مورداستفاده در رساله های دکتریِ رشته های علوم رفتاری را خاطرنشان می سازد.
مدل علّی بهزیستی تحصیلی براساس کمال گرایی چند بعدی بانقش میانجی درگیری تحصیلی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
85 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه رابطه بین بهزیستی تحصیلی با کمال گرایی چندبعدی با نقش واسطه ای درگیری تحصیلی انجام گردید. حجم نمونه 373 نفر بود که از جامعه آماری دختران نوجوانان مدارس متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های بهزیستی تحصیلی توسط تومینین سوینی و همکاران (2012)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست (1990) و پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثر استاندارد مسیر مستقیم کمال گرایی چندبعدی (β=-.330 , P< . 05) بر بهزیستی تحصیلی و اثر غیرمستقیم کمال گرایی چندبعدی (β=-.198, p<.05) با نقش میانجی درگیری تحصیلی بر بهزیستی تحصیلی معنی دار بود. طراحی دقیق تری از مدل بهزیستی تحصیلی نوآوری این پژوهش تلقی می گردد. نتیجه کلی پژوهش این بود که مدل آزمون شده، از برازش مناسب جهت تبیین بهزیستی تحصیلی بر اساس کمال گرایی چندبعدی با واسطه گری درگیری تحصیلی در دختران نوجوان برخوردار می باشد. پیشنهاد می گردد یافته های این پژوهش در طراحی و اجرای یک «برنامه آموزشی ارتقای درگیری تحصیلی متناسب با دوره پساکرونا مبتنی بر جهت دهی مثبت به کمال گرایی در دانش آموزان» با هدف افزایش بهزیستی تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.
مدل یابی روابط ساختاری دوسوگرایی خود و علائم اختلال وسواس فکری-عملی: نقش میانجی تحمل ناپذیری عدم اطمینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
173 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی تحمل ناپذیری عدم اطمینان در رابطه بین دوسوگرایی خود و شدت علائم وسواسی-اجباری در یک نمونه آنالوگ انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بزرگ سالان بالای ۱۸ سال بود که از میان آن ها ۷۱۸ نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان، مقیاس های دوسوگرایی خود (بار و کیریوس، ۲۰۰۷)، تحمل ناپذیری عدم اطمینان ۱۲ موردی (کارلتون و همکاران، ۲۰۰۷) و پرسشنامه وسواسی اجباری ییل-براون (گودمن و همکاران، ۱۹۸۹) را تکمیل کردند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای Amos-۲۴ و SPSS-۲۷ استفاده شد. یافته ها: بررسی داده های پژوهش نشان داد که بین دوسوگرایی خود و شدت علائم وسواسی-اجباری رابطه ای مثبت و معنادار (۰۱/۰P<) و بین تحمل ناپذیری عدم اطمینان و دوسوگرایی خود و همچنین شدت علائم وسواسی-اجباری رابطه ای منفی و معنادار وجود دارد (۰۱/۰P<). همچنین، تحمل ناپذیری عدم اطمینان رابطه بین دوسوگرایی خود و شدت علائم وسواسی-اجباری را میانجی گری کرد (۰۱/۰P<). نتیجه گیری: بررسی یافته ها نشان داد که سطوح بالای دوسوگرایی خود با کاهش تحمل ناپذیری عدم اطمینان، سبب افزایش شدت علایم وسواسی- جبری می شود. به این صورت که سطوح بالای دوسوگرایی خود، با متمرکز کردن توجه بر خود و کاستن از توجه به محیط، سبب کاهش تحمل ناپذیری عدم اطمینان و در نتیجه ظهور علایم وسواسی می شود. بر این اساس، می توان نشانه های وسواسی را تلاش فرد جهت حل دوسوگرایی در مورد خود دانست.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر تاب آوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری با چالش های فراوانی به ویژه در زمینه های تاب آوری و مدیریت خشم مواجه هستند و با توجه به بافت فرهنگی و مذهبی کشور ایران به نظر می رسد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی در این زمینه اثربخش باشد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر تاب آوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری انجام شد. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری منطقه 16 تهران در سال 1402 بودند. نمونه پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانور و دیویدسون (2003) و سیاهه مدیریت خشم اسپیلبرگر (1999) بود و داده های آن با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی باعث افزایش تاب آوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری شد (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، برای بهبود تاب آوری و مدیریت خشم می توان از روش آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کرد.
پیش بینی سایبرکندریا براساس استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سایبرکندریا براساس استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت انجام گرفت. روش شناسی: پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را زنان متاهل شهر تهران تشکیل دادند. تعداد 400 زن متاهل براساس نظر لوهلین (2004) با روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه آماری تعیین و انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس سایبرکندریا مک الروی (2014)، استرس مزمن کوهن (1983)، نشخوار فکری-تامل (تراپنل وکمپل، 1999)، اعتیاد به اینترنت کمبرلی استفاده گردید. داده ها از طریق روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون تک متغیره و چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss22 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از لیزرل8.5 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که سایبرکندریا با استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت همبستگی قوی دارد. یافته ها: ضریب تبیین معادله رگرسیونی برابر با 0.425 است که بیان کننده این است که حدود 42.5٪ از تغییرات متغیر سایبرکندریا بر اساس متغیرهای استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت تبیین می شود که مقدار قابل توجهی است. بین سایبرکندریا با استرس مزمن مثبت همبستگی منفی (0.189-)، بین سایبرکندریا با استرس منفی همبستگی مثبت (0.318)، بین سایبرکندریا با نشخوار فکری همبستگی مثبت (0.135)، بین سایبرکندریا و اعتیاد به اینترنت همبستگی مثبت (0.55) وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین نشخوار فکری، استرس مزمن و اعتیاد به اینترنت پیش بینی کننده سایبرکندریا هستند.
Investigation of the Psychometric Properties of the Persian Version of the Relationship Flourishing Scale(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to validate the Persian version of the Relationship Flourishing Scale (RFS) on a sample of married Iranian students. Method: The study was descriptive-correlational and applied in nature. The sample consisted of 352 individuals (89% female), selected through multi-stage cluster sampling. The data collection tools included the Fowers et al.'s Relationship Flourishing Scale (2016), Adams et al.'s Sexual Mindfulness Questionnaire (2015), and the short form of Booth et al.'s Marital Instability Questionnaire (1989). Data analysis was performed using SPSS26 and AMOS24 software, utilizing descriptive statistics and confirmatory factor analysis (Cronbach's Alpha, Pearson correlation, and construct validity and reliability). Findings: The results of the confirmatory factor analysis were satisfactory, confirming the psychometric properties of the Relationship Flourishing Scale. The factor structure of the questionnaire, consisting of four factors (having meaning, shared goals, personal growth, and being in a relationship), was validated. Cronbach's Alpha calculated for the overall questionnaire was 0.83, and for the factors having meaning, shared goals, personal growth, and being in a relationship, it was 0.82, 0.83, 0.89, and 0.80 respectively, confirming the construct reliability. Fit indices (GFI = 0.90, NFI = 0.92, CFI = 0.94, TLI = 0.91, CMIN/df = 4.92) were within acceptable ranges, and construct validity was confirmed. Conclusions: The factor structure of the original English version of the Relationship Flourishing Scale was replicated, and satisfactory internal reliability was found. Consequently, the translated Persian version of the Relationship Flourishing Scale can serve as a valid tool for assessing the quality of marital relationships in research and clinical settings within the Iranian community.
Factors Influencing the Formation, Continuation, and Dissolution of Marital Relationships in Iran in 2022: A Qualitative Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to identify the factors influencing the formation, continuation, and dissolution of Iranian marriages in the year 2022. Methods: This research utilized a qualitative method based on the Strauss and Corbin approach. A purposive selection of 10 experts, either faculty members or influential figures in decision-making centers for marriage and family affairs, were deeply interviewed. The data obtained from these experts provided a semi-structured questionnaire for interviews with 36 individuals, divided into three groups: formation, continuation, and dissolution of marriages. After each interview, data were coded and categorized according to the Strauss and Corbin method. Findings: In total, 2950 primary codes, 462 secondary codes, 97 concepts, 27 subcategories, and 9 main categories were identified, including external couple factors affecting formation, continuation, and dissolution; internal couple factors affecting formation, continuation, and dissolution; and individual factors affecting formation, continuation, and dissolution. Conclusion: The results indicated that the formation of marriage is influenced more by external couple factors than by any other factors. Although the continuation and dissolution of marriage are influenced by the nature of their formation, individual factors become important in these stages. It can be inferred that focusing on external couple factors before individual and internal couple factors in pre-marital counseling, and prioritizing individual factors in couple therapy and divorce counseling, may be more effective. It is recommended that the results of this study be used in planning, research, and therapeutic interventions in the field of marriage
Comparison of the Effectiveness of Therapist-Assisted Couple Therapy and Emotion-Focused Couple Therapy on Psychological Well-Being, Negotiation Enhancement, and Aggression Reduction in Women Victims of Spousal Violence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This research aimed to compare the effectiveness of therapist-assisted couple therapy and emotion-focused couple therapy on psychological well-being, negotiation enhancement, and aggression reduction in women victims of spousal violence. Methods: The study was applied, field-based, and quasi-experimental, employing a pre-test, post-test design with a control group. The sample consisted of couples attending counseling and psychotherapy centers in Qom during the second half of 2021. Out of these, 45 couples were randomly assigned after entry criteria control into three groups: emotion-focused treatment group (15 couples), therapist-assisted treatment group (15 couples), and a control group (15 couples). The research tools included the Strauss et al. (1979) Conflict Tactics Scales and the Ryff (1989) Psychological Well-Being Scales, which were administered to the female victims in three phases: pre-test, post-test, and follow-up. The emotion-focused group received Johnson’s (2003) training package over nine sessions, and the therapist-assisted group received Aghayousefi et al.’s (2020) training package over eight sessions. The control group received no intervention. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and SPSS software version 26. Findings: Results showed that both emotion-focused and therapist-assisted couple therapies significantly reduced aggression (F = 90.30, p < .001), increased negotiation (F = 64.47, p < .001), and enhanced psychological well-being (F = 103.81, p < .001) in the female victims of spousal violence, with these effects maintained at follow-up. However, the emotion-focused therapy package was more successful in improving psychological well-being, negotiation, and reducing aggression than the therapist-assisted therapy package. Conclusion: The findings suggest that both emotion-focused and therapist-assisted couple therapies are effective interventions for resolving conflicts and improving psychological well-being.
Chronic Anxiety in Medical Students at Balkh University
حوزههای تخصصی:
Subjective : Anxiety is a negative emotional state caused by confronting unfavorable and unmanageable situations. Starting university and facing a new setting often triggers anxiety in students, particularly those who anticipate a demanding work environment. Methods : The study is a descriptive-analytical research conducted in 2023 on the students of Balkh University Faculty of Medicine. A sample size of 120 students was chosen using the basic random sampling approach. Data was collected using Beck Anxiety Inventory (BAI). Descriptive and inferential statistics were applied for data analysis using SPSS 27. Out of 120 participants, 52 were aged 20-25, 38 were aged 25-30, and 30 were aged 30-35. Out of the respondents, 62 resided in dormitories and the remaining 58 lived in individual residences. Results : Out of 120 students, 56 had normal anxiety levels, 35 had mild anxiety, 12 had moderate anxiety, 8 had severe anxiety, and 9 had extremely severe anxiety. Conclusion : Therefore, psychologists in student counseling centers should pay attention to reducing the level of anxiety in students and study the reasons for its occurrence.
ارتباط بین بد رفتاری های دوران کودکی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان: نقش میانجی گر سبک های دلبستگی و راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
13 - 23
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف برسی ارتباط بین بدرفتاری های دوران کودکی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان با تعیین نقش واسطه ای سبک های دلبستگی و راهبردهای مقابله ای بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شهر مشهد بود که از بین آنها نمونه ای 497 نفری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل تست اعتیاد به اینترنت (IAT)، پرسشنامه آسیب های دوران کودکی-نسخه کوتاه (CTQ-SF)، مقیاس تجدیدنظر شده سبک های دلبستگی بزرگسالان (RASS)، پرسشنامه راهبردهای مقابله (CISS) بود. داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سوءرفتار دوران کودکی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج بوت استراب حاکی از آن بود که از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی اجتنابی و از بین راهبردهای مقابله ای، راهبرد اجتنابی و مسئله مدار می تواند نقش میانجی مثبت و معنی داری را در ارتباط بین بدرفتاری های دوران کودکی و اعتیاد به اینترنت ایفا نماید. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت دوره حساس کودکی و تأثیرات ماندگار تجارب آسیب زا بر شکل گیری سبک های دلبستگی ناایمن و تبعات بعدی آن در بزرگسالی همچون استفاده از راهبردهای مقابله ای ناکارآمد مانند استفاده آسیب زا از اینترنت جهت کنار آمدن با احساسات ناخوشایند ناشی از آسیب های دوران کودکی، نتایج این مطالعه می تواند در جهت آگاه سازی والدین از طریق برنامه های آموزشی تلویحات کاربردی به همراه باشد.
نقش واسطه ای فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی با نشانه های اضطراب بیماری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اضطراب بیماری اختلالی شایع، ناتوان کننده و پرهزینه است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی و نشانه های اختلال اضطراب بیماری در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در نیم سال دوم تحصیلی 1403-1402 بود. 240 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای اانتخاب و به پرسشنامه های استاندارد فاجعه آفرینی درد (سالیوان و همکاران، 1995)، اضطراب سلامتی (سالکویسکیس و همکاران، 2002) و سرشت و منش (کلونینجر،1994) پاسخ دادند. داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و با بهره گیری از نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 24 نرم افزار Amosتحلیل شد. یافته ها نشان داد اثر مستقیم آسیب پرهیزی (074/0>p ,128/0=β) بر نشانه های اضطراب بیماری معنی دار نیست؛ اما اثر مستقیم آسیب پرهیزی (001/0>p ,290/0=β) بر فاجعه آفرینی درد و فاجعه آفرینی درد (001/0>p ,296/0=β) بر اضطراب بیماری معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی با اضطراب بیماری دانشجویان نقش میانجی ایفا می کند (01/0>p ,014/0=β). مدل فرضی پژوهش نسبت به مدل های جایگزین از برازش بهتری برخوردار بود و این نتایج می توانند به درک بهتر از عوامل مؤثر بر اضطراب بیماری و ارائه راهکارهای درمانی کمک کنند. یافته های این پژوهش چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی اختلال اضطراب بیماری فراهم می آورد و می تواند در طراحی و اجرای مداخلات درمانی مبتنی بر کاهش آسیب پرهیزی و فاجعه آفرینی درد برای بهبود نشانه های این اختلال مورد استفاده قرار گیرد.
Effectiveness of Cyberbullying/Victimization prevention package on Self-esteem and cognitive flexibility of adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to assess the impact of a cyberbullying and victimization prevention program on the self-esteem and cognitive flexibility of adolescents in Osku City Iran. The research followed an experimental design with a pre-test and post-test approach. The study included all female junior high school students in Osku City during the academic year 2023-2024, selected through convenience sampling. Thirty students who had experienced cyberbullying and victimization were randomly assigned into two groups: an experimental group (15 students) and a control group (15 students). Data collection tools included a questionnaire on self-esteem, cognitive flexibility, and experiences of cyberbullying and victimization. The experimental group attended 10 sessions, each lasting 75 minutes, to receive training through the prevention program. Both groups took a pre-test before the sessions and a post-test after the training. The data were analyzed using inferential statistics and covariance analysis, which indicated that the cyberbullying and victimization prevention program effectively improved students' self-esteem and cognitive flexibility. With all research hypotheses confirmed, the strategies and skills taught to address cyberbullying and victimization contribute to enhancing the self-esteem and cognitive flexibility of students. It is recommended that educational administrators, particularly school counselors, organize workshops on cyberbullying and victimization prevention to improve the self-esteem and cognitive flexibility of adolescents.
فضاهای همسرگزینی و پایداری زندگی مشترک: ارائه الگویی مقاوم در برابر مخاطرات همسرگزینی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فضاهای همسرگزینی در پایداری زندگی مشترک و با امعان نظر به مقایسه فضاهای همسرگزینی مقاوم با فضاهای همسرگزینی مدرن و مخاطره آمیز با پشتوانه نظری مفاهیم فضاهای همسرگزینی و قطبی شدن انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران ازدواج کرده تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) طی سال های 1395 تا 1398 به تعداد 994 نفر بود که به شیوه تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج نشان داد فضاهای همسرگزینی اردوهای زیارتی و مراسم روضه به عنوان فضاهای همسرگزینی مقاوم و نظارت پذیر، با پایداری ازدواج (C.V= %16.8) و شکل گیری ازدواج های هم کفو (C.V= %11.7) رابطه دارند و می توانند با بازتولید و استمرار کارکرد فضای سنتی همسرگزینی به عنوان ابزاری در جهت بازتولید مناسبات قدیمی زنان (که همسرگزینی بود) در جامعه به کار گرفته شود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تأثیر فضا در جهت دهنگی بر رفتارهای کنشگران اجتماعی از طریق ایجاد امکانات یا محدودیت ها باعث می شود تا کنش همسرگزینی و انتخاب همسر نیز به عنوان پایدارترین تعاملات انسانی، دستخوش تغییر گردد. از این رو ایجاد فضاهای همسرگزینی با امکاناتی همچون همسان همسری، هم کفوی، انتخاب مشورتی، جمع گرایی، کنترل و نظارت بر روابط قبل از ازدواج می تواند به استحکام و پایداری خانواده کمک شایان توجهی کند
پیش بینی مهارت های کارآفرینی دانشجویان آموزش از دور بر اساس یادگیری فعال با نقش واسطه ای خودکارآمدی کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه یادگیری فعال با مهارت های کارآفرینی با تأکید بر نقش میانجی خودکارآمدی کارآفرینی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان بوکان در سال تحصیلی 04-1403 انجام شد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز بوکان که حدودا 550 نفر هستند، می باشد. روش نمونه گیری تصادفی – طبقه ای است. طبق فرمول کوکران تعداد نمونه آماری برابر 230 (138 زن و 92 مرد) به دست آمده است و پس از توزیع پرسش نامه تعداد 225 (135 زن و 90) پرسش نامه تکمیل شده، جمع آوری گردید. به منظور گردآوری داده ها ، از پرسش نامه یادگیری فعال لابناوکس (2004)، پرسش نامه استاندارد مهارت های کارآفرینی بیچ(2007) و پرسش نامه خودکارآمدی کارآفرینانه دی نابل و همکاران (1999) استفاده شده که روایی و پایایی پرسش نامه ها بررسی و تایید شد. جهت تجزیه وتحلیل داده-ها و بررسی فرضیات تحقیق، از روش های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف استاندارد و روش های آمار استنباطی نظیر نرمال بودن جامعه و ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون تک متغیره و چند متغیره و معادلات ساختاری استفاده گردیده که تمامی این محاسبات با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته ها نشان داد که رابطه یادگیری فعال و خودکارآمدی کارآفرینی با مهارت های کارآفرینی و هم چنین یادگیری فعال و خودکارآمدی کارآفرینی با مهارت های کارآفرینی به تفکیک معنادار است. پس نتیجه می-گیریم که از روی متغیرهای پیش بین یادگیری فعال و خودکارآمدی کارآفرینی می توانیم تغییرات متغیر ملاک یعنی کار آفرینی را پیش بینی کنیم. به عبارتی هر چه میزان یادگیری فعال و خودکارآمدی کارآفرینی بیشتر باشد، دانشجویان از مهارت های کارآفرینی بیشتری برخوردار می شوند.
تاثیر نشخوار ذهنی و شبکه های مجازی در افسردگی دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر نشخوار ذهنی و شبکه های مجازی در افسردگی دانشجویان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت پژوهش توصیفی-همبستگی و از نظر نوع داده ها کمی بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آنان، با استفاده از نمونه گیری در دسترس 210 نفر بر اساس فرمول تاباچنیک و فیدل انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده های پژوهش با روش کتابخانه ای جهت مشخص کردن روابط بین متغیرهای پژوهش و روش میدانی با استفاده از پرسشنامه های استاندارد نشخوار فکری نولن- هوکسما و مورو (1991)، شبکه های اجتماعی مجازی جهانبانی(1397)، افسردگی بک (1961) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها شامل دو بخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی) و در بخش آمار استنباطی (آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار SPSS-V23 استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین نشخوار ذهنی و شبکه های مجازی با افسردگی دانشجویان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
اثربخشی توان بخشی شناختی بر توجه و بازداری پاسخ دانش آموزان نارسانویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
767 - 784
حوزههای تخصصی:
زمینه: توجه و بازداری پاسخ از مشکلات دانش آموزان نارسانویس هست که به درمان آن توجه چندانی نشده، لذا نیازمند مداخلات روانشناختی جدید از جمله توان بخشی شناختی است.
هدف: مطالعه حاضر باهدف تعیین اثربخشی توان بخشی شناختی بر توجه و بازداری پاسخ دانش آموزان نارسانویس انجام شد.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم ابتدایی مبتلابه اختلال نارسانویسی منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از مدارس عادی به مرکز مشاوره شرق ارجاع داده شده بودند. 14 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند؛ و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند و به پرسشنامه های تشخیصی نارسانویسی یعقوبی و همکاران (1400)، آزمون توجه انتخابی، تمرکز و تلاش مندی بریکن کمپ (2002) و آزمون برو- نرو هافمن (1984) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش به مدت ۱0 جلسه 60 دقیقه ای برنامه آموزش توان بخشی توجه و حافظه آرام نجاتی (1397) را دریافت کردند، ولی برای گروه گواه فقط آموزش های مدرسه ارائه شد. بعد از جلسات آموزش پس آزمون اجرا شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توان بخشی شناختی بر بهبود توجه و بازداری پاسخ دانش آموزان نارسانویس در مقایسه با گروه گواه مؤثر بود و این نتایج در دوره پیگیری تداوم داشت (0/01 >P).
نتیجه گیری: آموزش توان بخشی شناختی با ایجاد محیط جذاب آموزشی می تواند به عنوان یک درمان مکمل در کنار مداخلات آموزشی دیگر برای افزایش توجه و بازداری استفاده شود.
تدوین مدل ساختاری شادکامی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بر اساس سرمایه روانشناختی با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
785 - 800
حوزههای تخصصی:
زمینه: تولد و حضور فرزند با ناتوانی هوشی در خانواده ها انواع مختلفی از واکنش های عاطفی و شناختی را به دنبال خواهد داشت، لذا برخی از مادران این کودکان تفکر انعطاف پذیر ندارند و در نتیجه توان عملکرد در شرایط ناگوار برایشان سخت تر می شود و نمی توانند در این شرایط هیجانات خود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین این مادران به دلیل عدم داشتن سرمایه روانشناختی بالا دچار تنش های بیشتری می شوند.
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل ساختاری شادکامی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بر اساس سرمایه روانشناختی با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی بود.
روش: روش مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بود که در سازمان آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران (مدارس استثنایی شهر تهران، سال تحصیلی 1401-1400) دارای پرونده می باشند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها ۳۰۰ نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرجیل، 2005)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و ونادروال، 2010) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos نسخه 8 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که شادکامی بر اساس سرمایه روانشناختی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی (از طریق انعطاف پذیری) تأثیر غیرمستقیم دارد (0/000=p). رابطه ی مذکور حدود 77 درصد از اثر سرمایه های روانشناختی بر شادکامی از طریق انعطاف پذیری تبیین شده است (0/020=p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به اینکه مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی در برخورد با مسائل و مشکلات انعطاف پذیری کمتری دارند و به سختی می توانند مسائل و مشکلات را بپذیرند لذا بهتر است تحقیقات گسترده تر با نمونه های بیشتر در این خانواده ها انجام شود.
اثربخشی زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
69 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره رازی شهر کرج در سال 1399 بود که از بین آنها 100 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب انتخاب شدند. سپس از میان این زنان و مردان متاهل، 24 نفر که دارای کیفیت زندگی پایین و فرسودگی زناشویی بالایی بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (1996،CBM ) و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996، WHOQOL-BREF) بود. گروه آزمایش طی هفت جلسه ی دو ساعته و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر درمان زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری الیس (2010) قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون کیفیت زندگی و فرسودگی زناشویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. درنتیجه زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای بهبود کیفیت زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش همدلی بر احساس شرم و گناه و ترس از صمیمیت زنان دارای دلبستگی ناایمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
201 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش همدلی بر احساس شرم و گناه و ترس از صمیمیت زنان دارای دلبستگی ناایمن بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان زن متأهل مراکز مراقبت از خانواده (طلیعه و ایرانی) وابسته به بهزیستی شهر تهران در سال 1402-1401 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 40 زن بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه آمادگی شرم و گناه (GASP) کوهن و همکاران (2011) و ترس از صمیمیت (FIS) دسکاتنر و سلن (1991) بود. گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد، اما گروه آزمایش پژوهش، مداخله همدلی را در طول 8 جلسه 120 دقیقه ای در 8 هفته دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس شرم، گناه و ترس از صمیمیت در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج نشان داد که آموزش همدلی، احتمالاً درمان کارآمدی برای درمان احساس شرم و گناه و ترس از صمیمیت در زنان دارای دلبستگی ناایمن است.