فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۴۱ تا ۴٬۴۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
70 - 51
حوزههای تخصصی:
مسئله معنا در تاریخ، یکی از چالش های بنیادین انسان معاصر در مواجهه با بحران مدرنیته و فروپاشی روایت های کلان در فلسفه های تاریخ است. هدف پژوهش حاضر بازخوانی مفهوم معنا در تاریخ، با تاکید بر دیدگاه کارل لوویت و در پرتو آموزه های قرآنی بوده، و به بررسی نسبت تاریخ، هدایت الهی، و رشد روانی انسان پرداخته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی برده و با رویکرد تحلیل گفتمان، مفاهیم کلیدی را در سه گفتمان فلسفه تاریخ، قرآن، و روان شناسی رشد استخراج و تطبیق داده است. در مقام پاسخ به هدف پژوهش می توان گفت، معنا در تاریخ، پرسشی است که از درون بحران مدرنیته برآمده و به یکی از جدی ترین دغدغه های فلسفی و روان شناختی بشر معاصر تبدیل شده است. کارل لوویت با نقد فلسفه های تاریخ مدرن، نشان داد که بسیاری از روایت های تاریخی غربی، علی رغم ظاهر عقلانی و سکولارشان، بازتولید مفاهیم دینی در قالبی ایدئولوژیک اند؛ مفاهیمی چون رستگاری، پیشرفت و پایان تاریخ. از دیدگاه او، معنا تنها زمانی در تاریخ ممکن است که نسبت آن با امر متعالی حفظ شود؛ وگرنه تاریخ به ابزاری برای توهم نجات بشری تبدیل می شود. در این مقاله، با بهره گیری از نگاه نقادانه لوویت، «معنا در تاریخ» در پرتو قرآن کریم بازخوانی و نشان داده شد که قرآن، با معرفی مفاهیمی چون سنت های الهی، ابتلاء، تزکیه و عاقبت، الگویی غیرایدئولوژیک از تاریخ ارائه می دهد که در آن، معنا نه در سیر بیرونی وقایع، بلکه در کنش اخلاقی و درونی انسان در نسبت با هدایت الهی شکل می گیرد. این معنا، نه تنها به فرد مسئولیت می دهد، بلکه امکان رشد روانی در بستر تاریخ را نیز فراهم می سازد. همچنین، با تطبیق مراحل رشد روانی - اجتماعی اریکسون با روایت های قرآنی از زندگی پیامبران و اقوام، مشخص شد که قرآن، ضمن داشتن ساختار خاص خود، با زبان روانشناسی رشد نیز قابل گفت وگو است. به ویژه در مفاهیمی چون هویت یابی، انسجام روانی یا مسئولیت اخلاقی، می توان همپوشانی های عمیقی میان قرآن و نظریه اریکسون یافت. این همپوشانی نشان می دهد که معنا در تاریخ، امری صرفاً نظری یا کلامی نیست؛ بلکه به طور مستقیم با رشد روان انسان، سلامت درونی و انتخاب های اخلاقی او پیوند دارد. این پژوهش با تلفیق سه چشم انداز فلسفی، قرآنی و روان شناختی، امکانی برای بازاندیشی در معنای تاریخ فراهم آورده است؛ امکانی که از سویی، با نقدهای فلسفی مدرنیته هم راستا است و از سوی دیگر، بر ظرفیت های درونی معارف قرآنی برای فهمی انسانی، روانی و اخلاقی از تاریخ تأکید دارد.
Effectiveness of Schema-based Parenting Training on Mothers' Parental Self-Efficacy, Self-Concept and Parental Acceptance of Children with Internalized disorders(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Occurrence of behavioral problems during the childhood years has an adverse effect on the child's mental and physical development process and if not treated, it can lead to chronic physical and psychological problems in the child. The present study aimed to investigate the effectiveness of schema-based parenting training on mothers' parenting self-efficacy, self-concept and parental acceptance of children with internalized disorders.Methods: The research was semi-experimental (pre-test, post-test and follow-up design with control group). The statistical sample included 30 mothers and children with internalized problems who were randomly assigned to two experimental groups (15 people) and a control group (15 people). The experimental groups were given schema-based parenting training for 8 sessions of 90 minutes. Children's self-concept scale, parental rejection-acceptance questionnaire, parental self-efficacy questionnaire were used to collect information. The data were analyzed based on multivariate analysis of variance with repeated measurements and SPSS-24 software.Results: The findings showed that approach of schema-based parenting education was effective in improving mothers' parenting self-efficacy, self-concept and children's parental acceptance (p<0.05).Conclusion: Based on the findings of this research it can be said that schema-based parenting education can help parents to know themselves correctly, learn the correct principles of parenting, control their own emotions and problems, lead to the improvement of mothers' parenting self-efficacy, self-concept and parental acceptance of children with internalized problems.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر متوسطه اول شهربجنورد انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول که در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 2000 نفر مشغول به تحصیل بودند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به تعداد 45 دانش آموز دارای ملاک های ورود و خروج بودند، به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و یک گروه 15 نفری کنترل گمارده شدند. ابتدا هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن و جاکوب (1997) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و صرفاً در لیست انتظار قرار گرفت. پس از پایان دوره، مجدداً هر سه گروه مورد پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پیگیری قرار گرفتند. سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس اندازه گیری مکرر یافته های بدست آمده با نرم افزار SPSS-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر متوسطه اول تفاوت وجود ندارد(05/0<P). آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال به طور مجزا بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بجنورد اثربخش است(05/0<P). نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوتی بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان وجود ندارد. از این رو می توان گفت استفاده از این دوروش آموزش در جهت کاهش اضطراب امتحان می تواند به مشاوران و روانشناسان و سایر متخصصان کمک کند.
مقایسه اثر بخشی مهارت های فراشناختی و آموزش مهارت های ذهن آگاهی بر معنای تحصیلی و وجدان تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به متغیرهای مرتبط با آموزش و مداخله های ارتقاء دهنده ی آن می تواند بسیار مهم باشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه اثر بخشی مهارت های فرا شناختی و آموزش مهارت های ذهن آگاهی بر معنای تحصیلی و وجدان تحصیلی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تبریز بود. مطالعه حاضر در زمره ی مطالعات نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و جایگزینی تصادفی آزمودنیها با استفاده از گروه گواه می باشد. از جامعه ی دانش آموزان مقطع متوسطه ی دوم شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 و به شیوه نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ایی تعداد 45 دانش آموز انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند. گروه های آزمایش در معرض آموزش مهارتهای فراشناختی گروهی (ملچیور، فرانکن، دان، در هیدن، 2019 ) و مهارت های ذهن آگاهی (کابات زین، 2005 ) قرار گرفتند. از پرسشنامه های پرسشنامه وجدان تحصیلی مک ایلروی و بانتیگ (2002) و معنای تحصیلی هندرسون-کینگ و اسمیت (۲۰۰۶) جهت ارزیابی متغیرهای وابسته استفاده شد. نتایج از طریق تحلیل کوواریانس چند عاملی (MANCOVA) و نرم افزار آماری SPSS22 استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر مهارت های ذهن آگاهی بر وجدان تحصیلی و معنای تحصیلی دانش آموزان مثبت و معنی دار می باشد. نتایج همچنین مشخص ساخت که اثر مهارت های فراشناختی بر وجدان تحصیلی مثبت و معنی دار بود ولی بر معنای تحصیلی معنی دار نیست. از دیگر نتایج تحقیق این بود که بین مهارت های فراشناخت و مهارت های ذهن آگاهی تفاوت معنی داری در میزان تاثیرگذاری بر متغیرهای وابسته وجدان تحصیلی و معنای تحصیلی وجود ندارد.
تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی مثبت و منفی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عواملی مانند غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی نقش مهمی در وضعیت تحصیلی دانش آموزان دارند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی مثبت و منفی دانش آموزان انجام شد. روش و مواد: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر پایه ششم ناحیه1 سنندج در سال تحصیلی 1401-1402 بودند. نمونه این مطالعه، 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 50 دقیقه ای تحت آموزش سرزندگی تحصیلی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش شامل خرده مقیاس غفلت آموزشی در پرسشنامه سوءرفتار و غفلت آموزشی (نوع پرور قره باغ و زینالی، 1398) و پرسشنامه هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2002) بودند. داده های این مطالعه با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش سرزندگی تحصیلی باعث کاهش غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی منفی و افزایش هیجان های تحصیلی مثبت دانش آموزان شد (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی مثبت و منفی دانش آموزان، مشاوران و روانشناسان جهت بهبود ویژگی های تحصیلی می توانند از روش مذکور استفاده نمایند.
Netflix is the new Scheherazade! Exploring the relationships between online binge-watching, self-control, and bedtime procrastination among college students in Iran
حوزههای تخصصی:
Online binge-watching is a common practice nowadays. It is defined as watching multiple episodes in one sitting. It may seem a new phenomenon, but the same mechanism happened to the Persian King and kept him listening to Scheherazade's stories for 1001 nights, which made him forgot about killing young virgin girls and also delayed his bedtime. This study aims to investigate the relationships between these variables in Iranian college students in Ghazvin with a sample of 133 people between the ages of 19 and 25 using brief self-control scale (BSCS), bedtime procrastination scale (BPS), and binge-watching addiction questionnaire (BWAQ). The research indicates that there is a notable negative correlation between online binge-watching and self-control (r = -.443, p < .001). Also, a negative relationship between self-control and bedtime procrastination was found (r = -.360, p < .001). Further, a positive correlation between online binge-watching and bedtime procrastination was detected (r = .307, p < .001). The problematic binge-watching can be identified by the motives and cognitive processes underlying this phenomenon, such as narrative transportation. Ways to prevent mental illness caused by them and future research paths are discussed.
مقایسه ی اثربخشی توان بخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۶۰-۲۵۴۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال یادگیری مهم ترین علت عملکرد ضعیف تحصیلی محسوب می شود و هرساله تعداد زیادی از دانش آموزان، به این علت در فراگیری مطالب درسی دچار مشکل می شوند، این مشکلات عمدتاً به علت ضعف در کارکردهای اجرایی مانند کمبود توجه انتخابی می باشد، تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی دو روش توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص نپرداخته است و خلاء پژوهشی در این زمینه مشهود است. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، پیگیری، با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه است، جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی (پایه اول تا ششم) مراکز اختلالات یادگیری شهر زنجان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که 60 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه،20 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش به مدت 12 جلسه مداخلات توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند، داده ها با استفاده از آزمون رایانه ای استروپ (SCWT) جمع آوری شد، برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها: بعد از ارائه مداخلات، میزان توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص افزایش یافت و بین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (0/05 P˂) و از بین دو روش مداخله ای، روش توانبخشی شناختی، اثرگذاری بیشتری داشت. همچنین، بین پس آزمون و پیگیری گروهای آزمایش، تفاوت معنی دار ی وجود نداشت. نتیجه گیری: برنامه توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص مؤثر بود، بنابراین، مسئولان مراکز ناتوانی های یادگیری می توانند از توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک رویکرد درمانی مؤثر و مقرون به صرفه، در جهت بهبود عملکرد شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص استفاده کنند.
نقش میانجی گر ترس از خود و باورهای وسواسی در رابطه آشفتگی استنتاج با علائم اختلال وسواسی - جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۸۸۸-۱۸۶۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات قبلی نقش بالقوه آشفتگی استنتاج را در ایجاد و حفظ علائم اختلال وسواسی - جبری برجسته کرده است. در برخی از این مطالعات، عوامل پیش بینی کننده علائم اختلال وسواسی - جبری از جمله ترس از خود و باورهای وسواسی شناسایی شده است، اما مکانیسم های میانجی گر این رابطه هنوز شناسایی نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر ترس از خود و باورهای وسواسی در رابطه آشفتگی استنتاج با علائم اختلال وسواسی – جبری بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کاربران بیست تا پنجاه ساله شبکه های اجتماعی مشهد در سال 1401 بودند که از این میان 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از مقیاس های وسواسی - جبری (نسخه تجدیدنظرشده) (فوآ و همکاران، 2002)، آشفتگی استنتاج (آردما و همکاران، 2010)، ترس از خود (آردما و همکاران، 2013) و باورهای وسواسی کارگروه شناخت های وسواسی – جبری (1997) استفاده شد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد تحلیل مسیر و با نرم افزارهای SPSS26 و AMOS22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آشفتگی استنتاج (0/19= β)، باورهای وسواسی (0/55= β) و ترس از خود (0/23= β) اثر مستقیم و معناداری بر علائم وسواسی – جبری داشتند (01/0 >P). همچنین، آشفتگی استنتاج بر ترس از خود (60/ 0β=) و باورهای وسواسی (0/58=β) اثر مستقیم و معناداری داشت (0/01 >P). در مورد اثر غیرمستقیم، آشفتگی استنتاج از طریق ترس از خود (0/13= β) و باورهای وسواسی (0/31= β) بر علائم وسواسی – جبری اثر غیرمستقیم داشت (0/05 >P). نتیجه گیری: باتوجه به نقش ترس از خود و باورهای وسواسی بر رابطه آشفتگی استنتاج با علائم اختلال وسواسی – جبری، تمرکز بر کنترل ترس از خود و باورهای وسواسی می تواند اثر آشفتگی استنتاج بر علائم اختلال وسواسی – جبری را در جمعیت عمومی کاهش دهد.
بررسی اثربخشی فراشناخت درمانی بر کاهش علائم افسردگی و تحمل سطح پریشانی در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۳۲۰-۲۳۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از اثربخشی مداخله ی درمانی نوین، فراشناخت درمانی و ماندگاری پایدار اثربخشی آن در درمان اختلالات خلقی است. از طرفی مطالعات نوین، نقش میانی سطح تحمل پریشانی را در ابتلاء به انواع اختلالات روانی شایع تأیید می کنند. ازاین رو نیاز به انجام پژوهش های بیشتر و متنوع تری جهت بررسی اثربخشی فراشناخت درمانی در اختلال شایع افسردگی و بررسی سازه ی تحمل پریشانی دیده می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فراشناخت درمانی برکاهش علائم افسردگی و تحمل سطح پریشانی در بیماران افسرده انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه با پیگیری دو ماهه است. جامعه آماری پژوهش را زنان مراجعه کننده به کلینیک مشاوره پیشگامان امید در شهر ارومیه در تابستان و پاییز 1400 را شامل می شود که با مصاحبه و ارزیابی بالینی مبتلا به افسردگی تشخیص داده شدند. تعداد 30 نفر از زنان مبتلا به افسردگی در مرحله اول براساس روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند و در مرحله بعد از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده در 2 گروه فراشناخت درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گنجانده شدند. پرسشنامه ی بازنگری شده افسردگی بک (1961) و تحمل پریشانی سیموئز و همکاران (2005) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه فراشناخت درمانی با گروه گواه در نمره های افسردگی (01/0 >P) و تحمل پریشانی(01/0 >P) تفاوت معنی دار وجود داشت که این تفاوت به نفع گروه فراشناخت درمانی بوده است. نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه نتایج مثبت از اثربخشی فراشناخت درمانی در کاهش علائم افسردگی و افزایش تحمل پریشانی، به پزشکان و متخصصان بهداشت روان مبنی بر چگونگی استفاده از این روش درمانی نوین در برنامه های درمانی کاربرد دارد. این یافته ها می توانند به تصمیم گیری های کلان در حوزه سیاست گذاری بهداشتی و ارتقاء سلامت روانی جامعه کمک کنند. این پژوهش نقطه عطفی مهم در توسعه راهکارهای مؤثر برای مداخله در افسردگی و افزایش تحمل پریشانی داراست که می تواند به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا و جامعه به طور کلان کمک نماید.
اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی، آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار 13- 9 ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
777 - 793
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سلامت کودکان و نوجوانان در هر جامعه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است و توجه به بهداشت روانی آن ها، باعث می شود تا از نظر روانی و جسمانی سالم باشند و بتوانند نقش های اجتماعی خود را در آینده بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار ۱۳-۹ ساله است.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه با پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ناسازگار 9-13 ساله در سال تحصیلی 1402-1401شهر اصفهان بود. از جامعه آماری مذکور تعداد 40 دانش آموز و والد که دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه هر گروه 20 نفر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتاری راتر فرم معلم راتر(۱۹۶۷)، حل مسئله خانوادگی احمدی و همکاران(۱۳۸۸)، اقتدار والدینی جان بوری(۱۹۹۱)، پردازش اطلاعات اجتماعی تورکاسپا و برایان ( ۱۹۹۴) و آگاهی هیجانی ریف و همکاران ( ۲۰۰۷) بود و برنامه قدرت مقابله لاکمن (2003) طی ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای برای والد و ۱۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای برای کودکان اجرا شد. درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیروویلک و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری سطح معناداری 5 درصد مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی تأثیر معنی دار داشته است (P<0/05).
نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش می توان گفت برنامه قدرت مقابله برای کودکان ناسازگار مناسب است.
انعطاف پذیری روان شناختی و سایبرکندریا: نقش میانجی اضطراب کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
652 - 664
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده سایبرکندریا علاوه بر ایجاد پریشانی و تخریب عملکردی، از طریق افزایش مراجعات بی دلیل به بیمارستان ها و مراکز پزشکی موجب فشار کاری بیشتر بر کادر درمان می شود. شناسایی بهتر این پدیده می تواند به انتخاب و طراحی مداخلات درمانی کمک کند. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دو مؤلفه انعطاف پذیری روان شناختی (ذهن آگاهی و ناهم آمیزی شناختی) با سایبرکندریا و نیز نقش میانجیگر اضطراب کووید-۱۹ انجام شده است.
مواد و روش ها: روش این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویانی بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. با توجه به رعایت اصل فاصله گذاری اجتماعی، جمع آوری داده ها به شیوه اینترنتی صورت پذیرفت و در پایان ۲۶۲ مشارکت کننده پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز از مقیاس شدت سایبرکندریا، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ، پرسشنامه ناهم آمیزی شناختی و مقیاس اضطراب بیماری کرونا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و برنامه لیزرل استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج، برازش مدل مطلوب بود. رابطه معناداری بین ذهن آگاهی و سایبرکندریا مشاهده نشد. ناهم آمیزی شناختی دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم (از طریق اضطراب کووید-۱۹) بود. براین اساس، وجود رابطه آماری معنادار بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
نتیجه گیری: در مجموع، به نظر می رسد ناهم آمیزی شناختی سهم قابل توجهی در زمینه شکل گیری علائم سایبرکندریا دارد و اضطراب کووید-۱۹ به عنوان متغیر میانجی نقش معناداری را در آسیب پذیری افراد در برابر سایبرکندریا ایفا می کند
نقش باورهای غیرمنطقی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مهارت های ارتباطی متقاضیان طلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
525 - 537
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون روابط ساختاری بین طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مهارت های ارتباطی و مطالعه نقش میانجی گری باورهای غیرمنطقی در متقاضیان طلاق بود. در پژوهش حاضر برای آزمون روابط بین متغیرهای پژوهش از روش همبستگی پیرسون و برای آزمون مدل پژوهش از روش معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه متقاضیان طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر قم در سال 1401بودند. شرکت کنندگان پژوهش 276 متقاضی طلاق بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1995)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو کاستا و مک کری (1992)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی کویئن دام (2004) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1968) است. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب با استفاده از روش های مدل معادلات ساختاری و آزمون بوت استرپ انجام گرفت. یافته ها نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی و مهارت های ارتباطی به ترتیب پیشایند و پیامد باورهای غیرمنطقی در متقاضیان طلاق هستند. یافته ها نشان داد که باورهای غیرمنطقی میانجی گر معنی دار رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه به مهارت های ارتباطی است و همچنین باورهای غیرمنطقی نمی تواند بین ویژگی های شخصیتی و مهارت های ارتباطی میانجی گری کند.
بررسی جامعه شناختی پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی: یک رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان بعد از شکستن سقف شیشه ای و قرار گرفتن در موقعیت های رهبری با پدیده ای به نام صخره شیشه ای مواجه می شوند که ناشی از تلاقی عوامل ساختاری و روان شناختی-اجتماعی بوده که یک مدیریت متزلزل و ناامن را برای آنان سبب می شود. هدف از این پژوهش شناسایی عوامل، مؤلفه ها و شاخص های پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی و به تبع آن ارائه یک الگوی مفهومی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد صاحب نظر در حوزه مدیریت و زنان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اطلاعات محور، تعداد 12 نفر از این افراد به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی و بررسی پیشینه پژوهش جهت شناسایی عوامل پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی، از تکنیک دلفی فازی جهت پالایش عوامل و شاخص ها بهره گرفته شده است. نتایج حاکی از آن بود که عوامل؛ ارزیابی و نظارت بر عملکرد مدیران فارغ از جنسیت، برابری در توزیع پاداش ها و نتایج، دسترسی به منابع اطلاعاتی سازمان، تفویض قدرت به زنان، تعهد یکسان مردان و زنان نسبت به خانواده و توانایی پاسخ به خواسته های شغلی به ترتیب از مهم ترین عوامل مؤثر بر پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی هستند. مدل پایداری شغلی مدیران زن با 9 عامل و 27 شاخص در سه بعد ساختاری-سازمانی، رفتاری-روان شناختی و فرهنگی-اجتماعی طراحی گردیده و به عنوان مدلی پیشنهادی جهت پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی ارائه شده است تا بدین وسیله سازمان ها بتوانند ضمن تحلیل وضعیت موجود، طرح ها و اقدامات لازم را جهت نظام سازی و حرکت مستمر در چهارچوب برابری جنسیتی، ساختار سازمانی متناسب با بهبود ارتباطات سازمانی، رشد توانمندی های فردی زنان و هم ترازسازی جنسیتی ارائه نمایند. نتایج این پژوهش نشان داد که پایداری شغلی مدیران زن از عوامل بهم تنیده ای تشکیل گردیده که به نظر می رسد کاهش تمرکز بر جنسیت می تواند یک ایدئولوژی سازگارانه در راستای پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی باشد.
تأثیر اجرای الگوی یادگیری معکوس بر رغبت به یادگیری، خودکنترلی و خود مدیریتی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
32 - 75
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اجرای الگوی یادگیری معکوس به بررسی اثربخشی آن بر ابعاد یادگیری خودراهبر مهارت دستور زبان انگلیسی دانشجویان پرداخته و در صدد بهبود راهبردهای تدریس و یادگیری است. تحقیق حاضر یک تحقیق شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون است. نمونه آماری از میان کلیه یادگیرندگان مرکز علاءالدین مشهد از سال تحصیلی 1397 تا 1399، تعداد 220 نفر به صورت در دسترس با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، ابتدا پرسشنامه Fisher و همکاران (2001) به عنوان پیش آزمون روی گروه آزمایش و کنترل اجرا و سپس گروه آزمایش تحت الگوی آموزش معکوس و گروه کنترل به روش سنتی دستور زبان انگلیسی را فرا گرفتند. در پایان دوره، پس آزمون روی هر دو گروه انجام شد. ضریب آلفای کرونباخ (α) برای تعیین روایی و پایایی پژوهش، آزمون اندازه گیری مکرر برای بررسی نرمال بودن جامعه مورد مطالعه و از آزمون t پارامتری نمونه برای پاسخ به سؤالات پژوهش استفاده شد. یافته ها نشان داد که استفاده از الگوی یادگیری معکوس بر رغبت به یادگیری و خودکنترلی تأثیر داشته اما بر خودمدیریتی تأثیری نداشت. با توجه به نتایج و یافته ها می توان ادعا کرد که ارزش و مقبولیت الگو بر ابعاد رغبت به یادگیری و خودکنترلی یادگیری خودراهبر در سطوح مختلف آموزش عالی مؤثر بوده و موجب بهبود تدریس و یادگیری می شود.
رابطه ابعاد دینداری و تاب آوری با میانجی گری امید و سبک های مقابله ای(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی رابطه ابعاد دینداری و تاب آوری با میانجی گری امید و سبک های مقابله ای است. بدین منظور برای تعدادی از کاربران فارسی زبان شبکه های اجتماعی (روبیکا، سروش، ایتا، واتساپ و تلگرام) پرسش نامه هایی ارسال شد. 202 نفر به اختیار پرسش نامه را پُر کردند. پرسش نامه های پژوهش شامل پرسش نامه سنجش دینداری گلاک و استارک، پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسش نامه امید اسنایدر و پرسش نامه سبک های مقابله ای بلینگز و موس بود. یافته ها نشان داد در همبستگی دو به دو بین دینداری و تاب آوری، تاب آوری و امید، و تاب آوری و سبک های مقابله ای رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین در رابطه با مسیرها در مدل پیشنهادی، مسیر بین دینداری و امید، و مسیر امید و تاب آوری (مسیر بین دینداری و تاب آوری از طریق میانجی امید) تأیید شد. اما مسیرهای دیگر یعنی بین تاب آوری و دینداری، یعنی از طریق میانجی سبک مقابله و مسیر مستقیم تأیید نشد. این یعنی دینداری ای که از آن امید حاصل شود یا در آن امید وجود داشته باشد موجب تاب آوری می شود.
مرور سیستماتیک نقش رهبری آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
187 - 214
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: رهبری در سازمان های آموزشی به علت تأثیر آموزش و پرورش در پیشرفت جوامع، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تراکم پژوهش ها درباره نقش آفرینی رهبری مدرسه در اثربخشی مراکز تربیتی، موجب پدید آمدن ادبیات و پیشینه ای غنی برای توضیح اهمیت و نقش رهبری در مدارس شده است، اما با بررسی ادبیات موجود در این حوزه، به علت پراکندگی و تنوع یافته های مطالعات گذشته پیرامون نقش رهبری آموزشی، نمی توان به نتایج منسجمی که به طور مشخص چگونگی نقش رهبری آموزشی در پیشرفت تحصیلی را تبیین نماید، دست یافت. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مرور پژوهش ها در این حوزه و دستیابی به چگونگی نقش آفرینی رهبری آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش پیش رو با روش فراترکیب با استفاده از الگوی سندلوسکی و باروس انجام گرفته است. جامعه پژوهشی این تحقیق، شامل همه مطالعاتی است که در بازه زمانی 2000-2022 به رابطه رهبری آموزشی و نتایج تحصیلی دانش آموزان پرداخته اند. این مطالعات با جستجو در پایگاه های اطلاعات علمی خارجی و داخلی به دست آمدند و از میان آن ها 44 منبع، با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند.
یافته ها: تجزیه و تحلیل ادبیات بررسی شده در نوشتار حاضر، به شناسایی سه مضمون فراگیر در چگونگی نقش آفرینی رهبری آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان منجر شد که عبارتند از: سبک رهبری (با چهار مضمون سازنده و بیست و یک مضمون پایه)، نقش مستقیم (با سه مضمون سازنده و سی و پنج مضمون پایه) و نقش غیرمستقیم رهبری آموزشی (با چهار مضمون سازنده و پنجاه و هفت مضمون پایه). بنابراین مطابق با یافته های پژوهش، چهار سبک رهبری که عبارتند از رهبری یکپارچه، رهبری آموزشی توزیع شده، رهبری اقتضایی و رهبری رفتاری می توانند به ارتقاء اثربخشی رهبر آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کمک کنند. همچنین یافته ها حاکی از تأثیر مستقیم رهبری آموزشی از طریق ویژگی های شخصی رهبر، مهارت ها و اقدامات؛ و تأثیرغیرمستقیم رهبری آموزشی از طریق بهبود شرایط مدرسه، بهبود شرایط کلاس درس، ارتقاء اثربخشی معلمان و تعامل با شرکای اجتماعی است.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، می توان گفت، رهبری آموزشی از طریق به کارگیری سبک های رهبری مؤثر، به صورت مستقیم از طریق ویژگی ها، مهارت ها و اقدامات؛ و به صورت غیرمستقیم از طریق تأثیر بر شرایط مدرسه، شرایط کلاس درس، معلمان و تعامل با شرکای اجتماعی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش آفرینی می کند.
نقش سه گانه تاریک شخصیت در ابعاد مقابله دینی با میانجی گری تصور از خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سه گانه تاریک شخصیت در تبیین ابعاد مثبت و منفی مقابله دینی با میانجی گری تصوّر از خدا انجام گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش 311 نفر (151 مرد و 160 زن) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس، به مقیاس های سه گانه تاریک شخصیت، تصوّر از خدا و مقیاس کوتاه مقابله دینی پاسخ دادند. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از روش هم بستگی، مدل یابی علّی، تحلیل رگرسیون تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافته ها از هم بستگی میان متغیرهای پژوهش حکایت داشت. همه ی سه گانه تاریک و همه خرده آزمون هایش با مقابله دینی منفی و تصوّر منفی از خدا رابطه داشتند. هم چنین ماکیاولیانیسم و سایکوپاتی با تصوّر مثبت از خدا و خودشیفتگی و تصوّر مثبت از خدا رابطه داشتند. در برازش مسیر های مدل معلوم گردید که مسیر مستقیم سه گانه تاریک به مقابله دینی منفی معنادار نیست و مسیر سه گانه تاریک به تصوّر از خدا و تصوّر از خدا به مقابله دینی منفی معنادار است. بر این اساس نقش میانجی گری تصوّر از خدا برای رابطه میان سه گانه تاریک و مقابله دینی منفی تایید گردید. بنابراین می توان نتیجه گرفت سه گانه تاریک می تواند از طریق تصوّر از خدا در راهبرد منفی مقابله ی دینی نقش آفرینی کند.
تأثیر بازی مبتنی بر تلفن همراه بر میزان یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس کار و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
82 - 103
حوزههای تخصصی:
یادگیری مبتنی بر بازی تلفن همراه را می توان به عنوان یک بازی برای اهداف یادگیری با بهره گیری از فناوری های تلفن همراه برای پلت فرم بازی تعریف کرد. مطالعه حاضر با هدف تأثیر یادگیری مبتنی بر بازی تلفن همراه بر میزان یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس کار و فناوری انجام شد. روش تحقیق در چهارچوب مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره اول دبیرستان شهرستان دامغان در سال تحصیلی 139۹-۱۳۹۸ به تعداد 549 نفر بودند، که 40 نفر با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های محقق ساخته است که شامل یک پرسشنامه سنجش میزان یادگیری با محاسبه پایایی بر اساس آلفای کرونباخ 71/ ۰ و یک پرسشنامه سنجش میزان انگیزه با محاسبه پایایی بر اساس آلفای کرونباخ 89/ ۰ است. همچنین برای سنجش اثربخشی بازی تلفن همراه از بازی شبیه ساز مزرعه استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها با کمک صاحب نظران تعیین شد. داده ها به کمک آزمون های توصیفی و آمار استنباطی مانکوا، استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که یادگیری مبتنی بر بازی تلفن همراه بر میزان یادگیری و انگیزه دانش آموزان، اثر معنی داری داشته است. از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که یادگیری مبتنی بر بازی تلفن همراه بر میزان یادگیری دانش آموزان تأثیر مثبت و معناداری دارد. این رویکرد پتانسیل قابل توجهی بر انگیزه دانش آموزان دارد به طوری که علاقه دانش آموزان را افزایش و دانش آموزان تلاش و کوشش بیشتری برای اجرای عالی فعالیت از خود نشان می دهند.
شناسایی عوامل مراقبتی کودکان مبتلا به دیابت بر اساس تجارب زیسته مادران آنها: تحقیق پدیدارشناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آنچه که در درمان یک بیماری مزمن چون دیابت دارای اهمیت است علاوه بر کنترل علایم بیماری، بهبود کیفیت زندگی بیمار است. زحمتی که یک کودک با بیماری مزمن چون دیابت تحمیل می کند مسئله ای است که تنها از دیدگاه پزشک قابل شناسایی نبوده و با آنچه مادر کودک بیمار احساس می کند بستگی دارد. بنابراین شناسایی عوامل مراقبتی کودکان مبتلا به دیابت ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش هدف شناسایی عوامل مراقبتی کودکان مبتلا به دیابت بر اساس تجارب زیسته مادران آنها بود. مواد و روش ها: این مطالعه به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کنندگان را ۱۶ نفر از مادران دارای کودک دیابتی تشکیل دادند که اطلاعات آنان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و داده ها به روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل شده در ۳ مضمون اصلی و ۶ مضمون فرعی شامل ویژگی های فردی (عملکرد روانی- جسمانی و عملکرد هیجانی- اجتماعی)، خانواده (تعاملات بین فردی و مشکلات روانشناختی و اجتماعی)، مسائل آموزشی (نگرانی ها و نیازها) طبقه بندی گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که شناخت عوامل مراقبتی در کودکان مبتلا به دیابت می تواند زمینه ساز اتخاذ تدابیر حمایتی و درمانی را برای آنها فراهم آورد. و درک تجربیات این مادران توسط متخصصان بهداشت برای ارتقای کیفیت مراقبت ضروری است. تازه های تحقیق هادی فرهادی: Google Scholar, Pubmed
بررسی فیزیکی و بیولوژیکی مواد مختلف در سجده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که سجده بهترین وضعیت تخلیه میدان های الکترواستاتیک از بدن است؛ هدف این مطالعه بررسی خاصیت مغناطیسی و الکتریکی سه ماده خاک، مقوا و پارچه و در ادامه بررسی فعالیت مغزی در زمان سجده بر این سه ماده مختلف است. روش کار: روش این پژوهش از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش ده نفر (چهار زن و شش مرد) از افراد سالم بین 20-40 سال بود که داوطلبانه در این طرح شرکت کردند. در قسمت اول بررسی فیزیکی مواد مختلف از دستگاه مغناطیس سنج نمونه ارتعاشی برای بررسی میزان نفوذپذیری مغناطیسی و دستگاه اندازه گیری رسانایی الکتریکی به روش دونقطه ای برای بررسی میزان رسانایی سه نمونه خاک، مقوا و پارچه استفاده شد. در قسمت دوم امواج مغزی ده فرد سالم در وضعیت نشسته؛ سجده بر خاک (مهر)، مقوا و موکت با شرایط یکسان ثبت و قدرت نسبی باندهای فرکانسی بررسی شد. مقدار P نیز بعد از محاسبه میزان کشف اشتباه مداخله کانال ها و باندها بر هم در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج قسمت اول نشان داده است که مقوا نسبت به پارچه و پارچه نسبت به خاک نفوذپذیری بیشتری از لحاظ مغناطیسی و به همین ترتیب رسانایی الکتریکی کمتری داشت. در قسمت دوم نتایج نشان داده است که مقوا و خاک موجب افزایش معناداری در قدرت نسبی باند آلفا 1 در مناطق پیشانی و مرکزی نسبت به حالت نشسته شد؛ در حالی که مقدار این شاخص در سجده بر موکت اختلاف معناداری با حالت نشسته نداشت. سجده بر موکت موجب افزایش معنادار قدرت نسبی باند گاما 1 نسبت به نشسته شد؛ درحالی که در سجده بر خاک به ویژه مقوا این تفاوت به میزان کمتری دیده شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت سجده بر مقوا تشدیدکننده و سجده بر موکت تخفیف دهنده تأثیرات سجده بر خاک است.