مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
آگاهی هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی و بازاریابی رابطه مند بر اساس الگوی هوش هیجانی برادبری و گریوز در شعب بانک انصار شهرستان مشهد است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه مورد مطالعه 152 نفر از میان 250 نفر از کارمندان این بانک و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز و پرسشنامه استاندارد بازاریابی رابطه مند راجر بنت است. اعتبار پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هوش هیجانی 90/0 و برای پرسشنامه بازاریابی رابطه مند 816/0 به دست آمده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه مثبتی میان هوش هیجانی و بازاریابی رابطه مند وجود دارد. همچنین میان ابعاد هوش هیجانی یعنی خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط با بازاریابی رابطه مند رابطه معنادار و مثبت وجود دارد؛ یعنی هرچقدر میزان هوش هیجانی و میزان ابعاد آن بیشتر باشد گرایش فرد به سبک بازاریابی رابطه مند بیشتر خواهد بود
رابطه بین نگرانی از بدشکلی بدنی، ایده های برداشت اجتماعی و همدلی با اختلال اضطراب اجتماعی: نقش میانجی آگاهی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
87 - 101
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین نگرانی از بدشکلی بدنی، ایده های برداشت اجتماعی و همدلی با اختلال اضطراب اجتماعی با نقش میانجی آگاهی هیجانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی (معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر 16 و 17 ساله مقطع متوسطه دوم شهرستان جوین بودند که تعداد 369 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های اضطراب اجتماعی، نگرانی از بدشکلی بدنی، افکار پارانویا، واکنش پذیری بین فردی و آگاهی هیجانی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر انجام شد. تحلیل داده ها نشان دهنده برازش مطلوب مدل پس از اصلاح بود. اثر مستقیم نگرانی از بدشکلی بدنی، ایده های برداشت اجتماعی و همدلی بر اختلال اضطراب اجتماعی معنادار بود. همچنین، فقط مسیرهای غیرمستقیم نگرانی از بدشکلی بدنی و همدلی با نقش میانجی آگاهی هیجانی به اختلال اضطراب اجتماعی معنادار بود. هر چند مقدار ضریب آن ضعیف بود. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت، نگرانی از بدشکلی بدنی، ایده های برداشت اجتماعی و همدلی بر اضطراب اجتماعی دختران نوجوان اثرگذار است و پیشنهاد می شود در مداخله های مرتبط با اضطراب اجتماعی نوجوانان مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی، آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار 13- 9 ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
777 - 793
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سلامت کودکان و نوجوانان در هر جامعه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است و توجه به بهداشت روانی آن ها، باعث می شود تا از نظر روانی و جسمانی سالم باشند و بتوانند نقش های اجتماعی خود را در آینده بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار ۱۳-۹ ساله است.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه با پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ناسازگار 9-13 ساله در سال تحصیلی 1402-1401شهر اصفهان بود. از جامعه آماری مذکور تعداد 40 دانش آموز و والد که دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه هر گروه 20 نفر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتاری راتر فرم معلم راتر(۱۹۶۷)، حل مسئله خانوادگی احمدی و همکاران(۱۳۸۸)، اقتدار والدینی جان بوری(۱۹۹۱)، پردازش اطلاعات اجتماعی تورکاسپا و برایان ( ۱۹۹۴) و آگاهی هیجانی ریف و همکاران ( ۲۰۰۷) بود و برنامه قدرت مقابله لاکمن (2003) طی ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای برای والد و ۱۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای برای کودکان اجرا شد. درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیروویلک و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری سطح معناداری 5 درصد مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی تأثیر معنی دار داشته است (P<0/05).
نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش می توان گفت برنامه قدرت مقابله برای کودکان ناسازگار مناسب است.
تبیین مهارت اجتماعی فرزندان بر اساس تنظیم هیجان والدین: بررسی نقش میانجی گری روابط والد-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
93 - 108
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه گری روابط والد- کودک در رابطه بین تنظیم هیجان والدین با مهارت اجتماعی فرزندان بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش را اولیای دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند که از این تعداد 300 نفر به روش خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس های رابطه والد-کودک پیانتا (1992)، نقص تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و نظام رتبه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بودند. جهت تحلیل داده ها از معادلات ساختاری به روش حد اقل مربعات جزئی (PLS-SEM) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها تنظیم هیجانی (468/0= p ) به طور مستقیم پیش بینی کننده مهارت اجتماعی فرزندان نبود؛ در حالی که آگاهی هیجانی (001/0= p ) مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی می کند. تنظیم هیجانی (033/0= p ) و آگاهی هیجانی (033/0= p ) پیش بینی کننده منفی تعارض والد-کودک بودند؛ اما تنظیم هیجانی (036/0= p ) و آگاهی هیجانی (001/0=p ) به طور مثبت نزدیکی والد-کودک را پیش بینی کردند. بر اساس یافته ها تنظیم هیجان (045/0= p ) و آگاهی هیجانی (001/0= p ) به واسطه ای افزایش نزدیکی در روابط والد-کودک می توانند مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: می توان گفت که اگر چه تنظیم هیجان در والدین به تنهایی تبیین کننده مهارت اجتماعی در فرزندان نبود؛ اما به واسطه افزایش نزدیکی والد-کودک می تواند منجر به مهارت اجتماعی در فرزندان شود. در نتایج پژوهش حاضر نقش متمایز آگاهی هیجانی نسبت به سایر مؤلفه های تنظیم هیجان مورد توجه قرار گرفت.
تبیین رابطه نحوه تجربه انسان در محیط به مثابه فاعل بدنمند و افزایش آگاهی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
21 - 32
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مؤلفه های اصلی سلامت روان هیجان است. هیجانات مفاهیمی برساخته هستند که مغز انسان با معنا دادن به دریافت هایش از درون بدن و محیط اطراف در فرایند شبیه سازی و پیش بینی، آنها را می سازد و چگونگی تجربه محیط بر هیجانات مخاطب آن تأثیرگذار است. اطلاعات محیط از طریق فرایندهای ادراک به دست می آیند که این ادراک دو رویکرد می تواند داشته باشد: توجه به محیط و سعی در اکتشاف آن یا حضور بدون توجه در محیط. اگر انسان به مثابه فاعل بدنمند فعالانه محیط را تجربه کرده است، این تجربه منجر به افزایش آگاهی او می شود. قصد این مقاله بررسی چگونگی فعال بودن فاعل بدنمند در محیط است به طوری که منجر به افزایش آگاهی هیجانی مخاطب شود. با افزایش آگاهی هیجانی فرد، هیجان جدیدی به دانه بندی هیجانی اش اضافه می شود و در این فرایند سلامت روان فرد نیز افزایش می یابد.هدف پژوهش: هدف این مقاله، پر کردن خلأیی نظری در حوزه ارتباط محیط و هیجانات با تأکید بر افزایش سلامت روان است و سؤال آن این گونه مطرح می شود که نحوه ای که انسان بدنمند محیط را تجربه می کند چه ارتباطی با آگاهی هیجانی او و افزایش سلامت روان آن فرد دارد؟روش پژوهش: این مقاله، با راهبرد تحقیق کیفی و با رویکرد تفسیرگرایی، سعی دارد از طریق تبیین مفاهیمی چون هیجان، آگاهی هیجانی و بدنمندی در معماری و ارتباط آنها با هم، اثر تجربه بدنمند محیط بر آگاهی هیجانی مخاطب را مشخص کند.نتیجه گیری: اگر در حین تجربه محیط، اتفاق جدیدی بیفتد و برای مخاطب ایجاد تمایز و جلب توجه کند و به بیان دیگر، در فرایند ادراک خطای پیش بینی رخ دهد و اگر این تجربه جدید حاوی معانی هیجانی باشد، منجر به ساخته شدن هیجان جدیدی در مغز مخاطب و اضافه شدن آن به دانه بندی هیجانی او شده و این، باعث افزایش آگاهی هیجانی او و در ادامه آن افزایش سلامت روان می شود.