تحقیقات علوم رفتاری

تحقیقات علوم رفتاری

تحقیقات علوم رفتاری دوره 20 زمستان 1402 شماره 4 (پیاپی 74) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

مقالات

۱.

اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن بر آشفتگی هیجانی و کیفیت روابط زناشویی در زنان خیانت دیده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن آشفتگی هیجانی کیفیت روابط زناشویی زنان خیانت دیده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۶۶
زمینه و هدف: مدیریت هیجانات و بهبود روابط به ویژه کیفیت روابط زناشویی در زوجین مورد علاقه بسیاری از پژوهشگران می باشد، در این راستا رویکردهای مختلف روان شناختی در جهت نیل به این مسئله مورد استفاده قرار گرفته اند؛ هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن بر آشفتگی هیجانی وکیفیت روابط زناشویی در زنان خیانت دیده بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه های کنترل و آزمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق را زنان مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره منطقه 2  شهر تهران در سال  1402 دارای مشکلات خانوادگی تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج بوده که 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایشی (15 نفر) تقسیم شدند. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Gpower تعیین شد. ابزارهای تحقیق پرسشنامه آشفتگی هیجانی توسط سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه کیفیت زناشویی باسبی، کران، لارسن و کریستنسن در سال 1995 بود. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 با سطح معنی داری  05/0>P در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیر آشفتگی هیجانی و کیفیت روابط زناشویی معنادار است و میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیر آشفتگی هیجانی نیز به طور معناداری کمتر از گروه کنترل است (05/0>P).همچنین میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیر کیفیت روابط زناشویی نیز به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت که زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن در کاهش آشفتگی هیجانی و افزایش کیفیت روابط زناشویی زنان خیانت دیده اثربخش است.
۲.

واکاوی الگوهای ارتباطی زوجین در آستانه ی جدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: الگوهای ارتباطی زوجین طلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۶۴
مقدمه و هدف: با افزایش پدیده طلاق و تغییرات اجتماعی، الگوهای ارتباطی زوجین تغییر یافته و کشف و شناسایی آن ها ضروری است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی الگوهای ارتباطی زوجین در آستانه جدایی بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک) و جامعه ی شامل کلیه زوجین مراجعه کننده برای جدایی به مراکز مشاوره و دادگاه های خانواده در شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر طبق ملاک های ورود انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند و داده ها با ۱۲ مصاحبه به اشباع رسید. تجزیه و تحلیل داده ها مطابق با الگوی کلایزی انجام شد. یافته ها: بعد ار تحلیل داده ها و کدگذاری های آن ها ۱۰۴ کد اولیه، ۱۷ کد محوری و  ۳ کد اصلی استخراج شد. الگوی ارتباطی بی اعتنایی، الگوهای ارتباطی اجتنابی و الگوی ارتباطی پرخاشگرانه در کد اصلی و عدم توجه به دیگری، اهمیت نداشتن و نادیده گرفتن دیگری، عدم همراهی و همدلی، نداشتن فرصت باهم بودن، عدم مشارکت، ندادن فرصت به دیگری برای صحبت کردن، عدم بیان احساسات، فراموشی، سکوت، دلیل آوردن، محکوم کردن طرف مقابل، ذهنیت خوانی، مکانیسم های جایگزین، استفاده از راه های کلامی و غیرکلامی نامناسب، مقایسه با دیگری، آزار و اذیت کردن طرف مقابل، عدم اعتماد در کد محوری طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که الگوهای ارتباطی بی اعتنایی و اجتنابی و پرخاشگرانه هر کدام می تواند زمینه ساز گرایش به طلاق در بین زوجین باشد توجه به مقوله های پژوهش حاضر می تواند به منظور پیشگیری از تعارضات زناشویی و کاهش نرخ طلاق موثر باشد
۳.

انعطاف پذیری روان شناختی و سایبرکندریا: نقش میانجی اضطراب کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سایبرکندریا ذهن آگاهی ناهم آمیزی شناختی اضطراب کووید-19 انعطاف پذیری روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۸۵
زمینه و هدف: پدیده سایبرکندریا علاوه بر ایجاد پریشانی و تخریب عملکردی، از طریق افزایش مراجعات بی دلیل به بیمارستان ها و مراکز پزشکی موجب فشار کاری بیشتر بر کادر درمان می شود. شناسایی بهتر این پدیده می تواند به انتخاب و طراحی مداخلات درمانی کمک کند. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دو مؤلفه انعطاف پذیری روان شناختی (ذهن آگاهی و ناهم آمیزی شناختی) با سایبرکندریا و نیز نقش میانجیگر اضطراب کووید-۱۹ انجام شده است. مواد و روش ها: روش این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویانی بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. با توجه به رعایت اصل فاصله گذاری اجتماعی، جمع آوری داده ها به شیوه اینترنتی صورت پذیرفت و در پایان ۲۶۲ مشارکت کننده پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز از مقیاس شدت سایبرکندریا، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ، پرسشنامه ناهم آمیزی شناختی و مقیاس اضطراب بیماری کرونا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و برنامه لیزرل استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج، برازش مدل مطلوب بود. رابطه معناداری بین ذهن آگاهی و سایبرکندریا مشاهده نشد. ناهم آمیزی شناختی دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم (از طریق اضطراب کووید-۱۹) بود. براین اساس، وجود رابطه آماری معنادار بین متغیرهای پژوهش تأیید شد. نتیجه گیری: در مجموع، به نظر می رسد ناهم آمیزی شناختی سهم قابل توجهی در زمینه شکل گیری علائم سایبرکندریا دارد و اضطراب کووید-۱۹ به عنوان متغیر میانجی نقش معناداری را در آسیب پذیری افراد در برابر سایبرکندریا ایفا می کند
۴.

مقایسه عصب شناختی اعتیاد به رسانه ها ی اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اعتیاد آمیگدال دوپامین رسانه های نوین اجتماعی هسته اکومبنس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۶۳
زمینه و هدف: ادعا می شود که آسیب های ناشی از کاربرد رسانه های نوین اجتماعی، شباهت هایی با آسیب های حاصل از مصرف مواد مخدر دارد. محققان بر این باورند اگرچه علائم و پیامدهای رفتاری مصرف مواد مخدر بر اساس نوع ماده متفاوت است، اما نقاط مشترکی درباره علائم مواد مخدر در همه انواع آن وجود دارد که با آسیب های رسانه های اجتماعی قابل تطبیق است. از سویی، عصب شناسان در سال های اخیر، ساختارهای مغزی مرتبط با اعتیاد به رسانه های اجتماعی را مورد بررسی قرار داده اند و شباهت ها و تفاوت هایی با اعتیاد به مواد مخدر یافته اند. این پژوهش با هدف مقایسه اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به رسانه های اجتماعی انجام شده است. مواد و روش ها:  این مقاله بر اساس روش گردآوری تنظیم شده است. در این مقاله ابتدا مؤلفه های رفتاری اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به رسانه های اجتماعی را بیان می کنیم، و تفاوت «اعتیاد» و «وابستگی» را نشان می دهیم. یافته ها: ما از این فرضیه حمایت می کنیم که اعتیاد به رسانه های اجتماعی، وابستگی محسوب نمی شود. از این رو نواحی مغزی درگیر در اعتیاد به رسانه های نوین اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر را همراه با تصویربرداری های عصبی و آزمایش های این دو حوزه، ذکر می کنیم. نتیجه گیری: در انتها ضمن برشمردن شباهت ها و تفاوت های عصب شناختی اعتیاد در هر دو گروه، پیشنهاد می کنیم که به جای تقسیم بندی افراد به «معتاد» و «غیر معتاد»، بهتر است از «سطوح مختلف اعتیاد» سخن بگوییم. در این صورت می توانیم اعتیاد به رسانه های اجتماعی را، نوع خاصی از اعتیاد و به عنوان سطحی از اعتیاد بپذیریم و نقاط اشتراک و اختلاف این نوع از اعتیاد با دیگر انواع اعتیاد را دسته بندی کرده و راه کارهای درمانی متناسب با این سطح از اعتیاد را پیشنهاد دهیم.  
۵.

پیش بینی شدت علائم بیماران مبتلا به سندروم روده ی تحریک پذیر بر اساس ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر ویژگی سرشتی ویژگی منشی شخصیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۴۱
زمینه و هدف: سندروم روده تحریک پذیر یک بیماری مزمن عملکردی است که متأثر از عوامل مختلفی می باشد. علی رغم تأثیر ویژگی های شخصیتی در سیر این بیماری، پژوهش های اندکی به بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی بر شدت علائم  این بیماری پرداختند؛ لذا این پژوهش با هدف پیش بینی شدت علائم بیماران مبتلا به سندروم روده ی تحریک پذیر بر اساس ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت انجام شد. مواد و روش ها: روش این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی بیماران مبتلا به سندروم روده ی تحریک پذیر مراجعه کننده به یک مطب خصوصی متعلق به پزشک فوق تخصص دستگاه گوارش و کبد شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود که با روش نمونه گیری  در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج بود که 242 نفر با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو پرسشنامه سرشت و منش و پرسشنامه شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر پاسخ دادند. تحلیل داده ها ازطریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از SPSS 22 صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، 3/54 درصد از واریانس شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر توسط ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت تبیین می شود. از بین ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت به ترتیب خودراهبری ،نوجویی،اجتناب از آسیب، خودتعالی و پاداش خواهی دارای بیشترین میزان تأثیر بر شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر و قابلیت پیش بینی آن را دارند اما ویژگی های پشتکار و همکاری قابلیت پیش بینی شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر را ندارند. نتیجه گیری: باتوجه به نقش ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت در پیش بینی شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر، در پیش بینی، پیشگیری، کنترل و درمان این بیماری باید به مسائل شخصیتی نیز توجه ویژه داشت
۶.

نقش آموزش مجازی در دوران همه گیری کووید-19 بر بازده شناختی دانشجویان با میانجی گری سلامت روان شناختی و انگیزش یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: آموزش مجازی بازده شناختی سلامت روان شناختی انگیزش یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۵۳
زمینه و هدف: همه گیر بودن بیماری کرونا در کل کشورهای جهان، به دلیل ماهیت مبهم، پیش بینی ناپذیری و غیرقابل کنترل بودن، زمینه را برای گسترش انواع مشکلات رفتاری و روان شناختی فراهم کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری آموزش مجازی با بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) دانشجویان و با در نظر گرفتن نقش میانجی سلامت روان شناختی و انگیزش یادگیری انجام گرفت. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش توصیفی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری، کلیه ی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مشغول به تحصیل(۱۴۰۱-۱۴۰۰)  بودند که با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد ۳۶۳ نفر انتخاب و به پرسشنامه های نگرش به آموزش مجازی( وطن پرست و همکاران ۱۳۹۵)، انگیزش یادگیری (کاشیف و همکاران ۲۰۱۳)، سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) و معدل تحصیلی پاسخ دادند. جهت محاسبه شاخص های توصیفی و همبستگی از نرم افزار SPSS، و برای مدل یابی معادلات ساختاری نیز، از نرم افزارAMOS  استفاده شد یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین آموزش مجازی و بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) رابطه معنی داری وجود ندارد ( اندازه اثر= ۱۲/۰- و ۱۰/۰=P). با توجه به مسیرهای پیش بینی شده، اثرهای مستقیم آموزش مجازی بر سلامت روان شناختی ۴۵/۰- (۰۵/۰P<)، سلامت روان شناختی بر عملکرد تحصیلی ۱۸/۰ (۰۵/۰P<)، آموزش مجازی بر انگیزش یادگیری ۲۳/۰- (۰۵/۰P<)، انگیزش یادگیری بر عملکرد تحصیلی ۳۴/۰ (۰۵/۰P<) معنی دار بود. همچنین با درنظر گرفتن نقش میانجی انگیزش یادگیری و سلامت روان شناختی بر عملکرد تحصیلی نیز، اندازه اثر استاندارد ۱۵/۰- (۰۵/۰P<) بود که نشان از معنی داری این مسیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج می توان گفت که انگیزش یادگیری و سلامت روان شناختی نقش میانجی منفی معنی داری در ارتباط بین آموزش مجازی و بازده شناختی( عملکرد تحصیلی) دارد.
۷.

ارزیابی اثربخشی درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی بر استحکام روانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر تجارب زیسته استحکام روانی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۵۴
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری میلین زدای عص بی مرک زی اس ت. ای ن بیم اری یک ی از شایع ترین بیماری های نورولوژیک در انسان بوده و ناتوان کننده ترین بیماری سنین جوانی است در این راستا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی بر استحکام روانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود، جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در سال 1399 به مطب متخصص مغز و اعصاب شهر اصفهان مراجعه کردند بود و همچنین افرادی که از طریق آگاهی در شبکه های اجتماعی مطلع شدند که 30 بیمار مبتلا به ام اس به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی و گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند آزمودنی ها به مدت 8جلسه هفتگی 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. داده ها در این پژوهش، توسط پرسش نامه استحکام روانی (MTQ48) (کلاف و همکارانش، 2007) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر تجارب زیسته در مرحله بین گروهی تفاوت معنی داری ایجاد کرده است(05/0>P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی موجب افزایش استحکام روانی در افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس گردیده است. بنابراین این نتایج برای متخصصین بالینی و مراقبین بهداشتی توصیه می گردد.
۸.

اثربخشی هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر تنظیم هیجانی و خودکارآمدی در افراد با علائم اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: هیپنوتراپی تحلیلی شناختی تنظیم هیجانی خودکارآمدی اختلال اضطراب فراگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۴۴
زمینه و هدف: اضطراب فراگیر یکی از اختلالات شایع می باشد و درمان های روان شناختی همچون هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر اختلالات مشابه آن اثرگذار بوده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر تنظیم هیجانی و خودکارآمدی در افراد با علائم اختلال اضطراب فراگیر بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه افراد با علائم اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به خانه مراکز مشاوره شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بود. نمونه گیری به صورت در دسترس و ۳۰ نفر از افرادی که بیشترین نمره را در پرسشنامه نگرانی (۱۹۹۰) کسب کردند به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس با گمارش تصادفی، ۱۵ نفر به گروه آزمایشی و ۱۵ نفر به گروه کنترل به صورت تصادفی و با روش قرعه کشی تخصیص داده شدند. گروه آزمایشی، به مدت ۸ جلسه، هفته ای دو بار و به مدت ۶۰ دقیقه تحت هیپنوتراپی تحلیلی شناختی قرار گرفتند. در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرانی ایالت پنسیلوانیا (۱۹۹۰)، خودکارآمدی شرر (۱۹۶۱) و تنظیم هیجان گراس (۲۰۰۳) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کواریانس با نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر تنظیم هیجانی و خودکارآمدی در افراد با علائم اختلال اضطراب فراگیر در مرحله پس آزمون موثر بود (۰۰۱/۰p<). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از مداخله هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر افزایش تنظیم هیجانی و خودکارآمدی در افراد با علائم اختلال اضطراب فراگیر، را می توان پیشنهاد نمود.
۹.

تاثیر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن های HIF1،VEGF، UCP1 و ترکیب بدن مردان سالمند دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: تمرینات ترکیبی ترکیب بدنی سالمندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۴۷
مقدمه و هدف: باتوجه به عوارض ناشی از اضافه بر سیستم قلبی عروقی و افزایش این مشکلات دردوران سالمندی، امروزه از تمرینات ترکیبی درجهت کاهش این عوارض استفاده می شود. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن های  HIF1،VEGF، UCP1 و ترکیب بدن مردان سالمند دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: در این پژوهش؛ 20 مرد سالمند که به صورت تصادفی به گروه تمرین ترکیبی (10نفر) و کنترل (10 نفر) با دامنه سنی 78/3 ± 70/60 (سال)، وزن 66/2 ± 35/91 (کیلوگرم)، قد(متر) 337/0 ± 74/1، شاخص توده بدن (کیلوگرم/متر2) 67/1 ± 68/29 ، توده چربی (درصد) 22/1 ± 61/27، توده عضلانی (کیلوگرم) 34/1 ± 03/30 و حداکثر اکسیژن مصرفی (میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) 25/2 ± 94/31 تقسیم شدند، حضور داشتند. گروه ترکیبی؛ تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته و 3 جلسه در هفته انجام دادند. به منظور اندازه گیری بیان ژن HIF1 و VEGF گلبول های سفید خون و سطوح پلاسمایی PGC1a ، نمونه گیری خونی 48 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی،  در حالی که همه آزمودنی ها ناشتا بودند به عمل آمد. برای اندازه گیری بیان ژن  HIF1،VEGF و UCP1 از روش PCR Real-time- استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و وابسته در سطح معنی داری 05/0 ، با نرم افزار SPSS ورژن 22 استفاده شد. یافته ها: نتایچ پژوهش حاضر نشان داد هشت هفته تمرینات ترکیبی سبب افزایش معنی داری در بیان ژن های HIF1، VEGF، UCP1، کاهش معنی دار توده چربی و شاخص توده بدن شد (001/0=P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که از تمرینات ترکیبی با مدل بیان شده در این پژوهش، در جهت بهبود وضعیت فیزیولوژیکی و بهبود ترکیب بدن افراد سالمند استفاده شود
۱۰.

اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: الگوی ارتباطی پرخوری عصبی رفتار درمانی دیالکتیک سازگاری بین فردی سبک دلبستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۵۷
زمینه و هدف: وجود مشکلات در سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی مشهود است، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان انجام گرفت.  مواد و روش ها: روش پ ژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پ س آزم ون ه مراه با گروه گواه بود. جامعه اماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان بود که در سال 1401 به مراکز درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، در این مطالعه تعداد 30 زن مبتلا به اختلال پرخوری عصبی که توسط روانشناس و روانپزشک تشخیص داده شده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد حاضر در گروه گواه و آزمایش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به تکمیل پرسش نامه های سبک دلبستگی، سازگاری اجتماعی و الگوی ارتباطی پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی، ارتباط سازنده، الگوی ارتباطی زن طلبکار، الگوی ارتباطی کناره گیری متقابل و سازگاری بین فردی تاثیر معناداری داشته است (05/0>p)، اما بر سبک دلبستگی اضطرابی، الگوی ارتباطی طلبکار بدهکار و الگوی ارتباطی زن بدهکار تاثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای افزایش سبک دلبستگی ایمن، سازگاری بین فردی، الگوی ارتباطی سازنده و کاهش سبک دلبستگی اجتنابی،  الگوی ارتباطی کناره گیر و زن طلبکار، زنان مبتلا به پرخوری عصبی از رفتار درمانی دیالکتیک و تکنیک های آن استفاده کنند
۱۱.

اثربخشی بازخورد هنجاری بر یادگیری تکلیف حرکتی پرتابی در افراد دارای ناهنجاری سندرم داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: بازخورد هنجاری تکلیف پرتابی سندرم داون یادگیری حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۵۹
زمینه و هدف: امروزه در تمام جوامع بشری کودکان استثنایی بویژه کودکان عقب مانده ذهنی مورد توجه خاصی قرار دارند. توجه جدی به کودکان سندرم داون به علت نارسایی در رشد متضمن سرمایه گذاری های قابل توجه از سوی دولت ها بویژه در زمینه امر توانبخشی می باشد. بنابراین در نظر گرفتن تمرین های مناسب همراه با تشویق و بازخورد، برای رشد مهارت های حرکتی این کودکان الزامی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازخورد هنجاری بر یادگیری یک تکلیف حرکتی پرتابی در افراد دارای ناهنجاری سندرم داون بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه تجربی بود. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر 30 نفر از افراد دارای سندرم داون در استان ایلام بودند که به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در سه گروه بازخورد هنجاری مثبت، بازخورد هنجاری منفی و کنترل، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. اطلاعات لازم برای این پژوهش در 4 مرحله پیش آزمون، اکتساب، یادداری و انتقال جمع آوری شد. مرحله اکتساب شامل 7 بلوک 10 کوششی بود. آزمون یادداری و انتقال 24 ساعت بعد برگزار شد. داده ها با نرم افزارSPSS 20  و به روش تحلیل واریانس یکراهه و مرکب با اندازه گیری مکرر و آزمون پیگیری توکی تجزیه تحلیل شد. یافته ها: طبق نتایج بین تاثیر بازخورد هنجاری مثبت، منفی و کنترل بر ثبات و دقت هدف گیری گروه های پژوهش در آزمون اکتساب، یادداری و انتقال تفاوت معنی داری وجود داشت و گروه بازخورد هنجاری مثبت نسبت به دو گروه دیگر بهتر عمل کرده بود. همچنین گروه بازخورد حقیقی (کنترل) نسبت به گروه بازخورد هنجاری منفی با وجود اینکه تفاوت معنی داری نداشت اما عملکرد بهتری داشت (0/05>p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بازخورد هنجاری مثبت بر میزان دقت و ثبات پرتاب در مرحله اکتساب، یادداری و انتقال افراد دارای سندرم داون تاثیر معنی داری داشت. در واقع مزایای یادگیری مربوط به بازخورد هنجاری در افراد دارای سندرم داون، زمانی که از ابزار انگیزشی تشویقی نه تنبیه برای یادگیری این افراد استفاده شود کارا است
۱۲.

نقش میانجی گرانه شدت درد در تکثیر مولفه های روان تنی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی: یک مطالعه تحلیل مسیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سردردمیگرنی شدت درد ملاک های پژوهشی تشخیصی روان تنی رفتار تیپ الف خلق تحریک پذیر ناگویی هیجانی اضطراب سلامتی کیفیت زندگی text here

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۶۴
زمینه و هدف: سردردهای میگرنی یکی از اختلالات شایع عصب روان شناختی است که احتمالاً با واسطه گری مشکلات روان شناختی کیفیت زندگی و عملکرد عمومی بیماران را به شدت مختل می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری شدت درد در ارتباط بین مولفه های روانی تنی بر کیفیت زندگی این بیماران می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، تعداد 250  بیمار مبتلا به میگرن  با لحاظ نمودن  ملاک های ورود و خروج از بین افراد مبتلا به میگرن مراجعه کننده به کلینیک درد و نورولوژی وابسته به علوم پزشکی اصفهان در سال 1399 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(SF-26)، مقیاس شدت درد ون کورکوف(PIS) و همچنین پرسشنامه ملاک های تشخیصی- پژوهشی روان تنی (DCPR) تکمیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد گرچه شدت درد با متغیرهای پژوهش همبستگی معنی داری نشان نداد؛ ولی ملاک های تشخیصی پژوهشی  روان تنی  با ابعاد کیفیت زندگی همبستگی  معنی داری  داشت.  همچنین در مدل تحلیل مسیر  ارتباط مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بین مولفه های روان تنی  و شدت درد با ابعاد مختلف کیفیت زندگی یافت نشد هرچند که مدل پیشنهادی تحلیل مسیر  متغیرها برازش مناسبی را نشان داد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش سهم برخی عوامل زیربنایی روان شناختی در پیدایی و تداوم  سردرد را تبین می کند. یافته های این مطالعه تدوین بسته های مداخله ای روان شناختی مبتنی بر مدل تبیینی اصلاح ناگویی هیجانی، خلق تحریک پذیر، اضطراب سلامت و رفتار تیپ الف به منظور ارتقای  کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن پیشنهاد می کند.
۱۳.

اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی، آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار 13- 9 ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: برنامه قدرت مقابله حل مساله خانوادگی اقتداروالدینی پردازش اطلاعات اجتماعی آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۴۵
زمینه و هدف: سلامت کودکان و نوجوانان در هر جامعه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است و توجه به بهداشت روانی آن ها، باعث می شود تا از نظر روانی و جسمانی سالم باشند و بتوانند نقش های اجتماعی خود را در آینده بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار ۱۳-۹ ساله است. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه با پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ناسازگار 9-13 ساله در سال تحصیلی 1402-1401شهر اصفهان بود. از جامعه آماری مذکور تعداد 40 دانش آموز و والد که دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه هر گروه 20 نفر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتاری راتر فرم معلم راتر(۱۹۶۷)، حل مسئله خانوادگی احمدی و همکاران(۱۳۸۸)، اقتدار والدینی جان بوری(۱۹۹۱)، پردازش اطلاعات اجتماعی تورکاسپا و برایان ( ۱۹۹۴) و آگاهی هیجانی ریف و همکاران ( ۲۰۰۷) بود و برنامه قدرت مقابله لاکمن (2003) طی ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای برای والد و ۱۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای برای کودکان اجرا شد. درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیروویلک و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری سطح معناداری 5 درصد مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی تأثیر معنی دار داشته است (P<0/05). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش می توان گفت برنامه قدرت مقابله برای کودکان ناسازگار مناسب است.
۱۴.

مقایسه اثربخشی آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی و تحلیل تبادلی بر کاهش تکانشگری دانش آموزان بد سرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: رویکرد روایت درمانی تحلیل تبادلی اریک برن تکانشگری طلاق بدسرپرست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۳۹
زمینه و هدف: مقایسه میزان اثر رویکردهای روان شناسی در حوزه های مختلف به ویژه مشکلات دانش آموزان یکی از موضوعات موردعلاقه محققان می باشد. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی و تحلیل تبادلی اریک برن بر کاهش تکانشگری دانش آموزان پسر پدر سرپرست (به واسطه طلاق) شهر زاهدان می باشد. مواد و روش ها: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود، به منظور بررسی فرضیه های پژوهش 45 دانش آموز بدسرپرست مراجعه کننده به کلینیک امید زاهدان مورد پژوهش قرار گرفتند، پکیج آموزشی فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی و تحلیل تبادلی اریک برن به آنها آموزش داده شد و مورد آزمون تکانشگری قرار گرفتند و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی بر کاهش تکانشگری دانش آموزان بدسرپرست شهر زاهدان، موثر است و همچنین آموزش فنون بر اساس رویکرد تحلیل تبادلی بر کاهش تکانشگری دانش آموزان بدسرپرست شهر زاهدان، موثر می باشد (05/0>P). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج تحقیق می توان گفت که تکانشگری دانش آموزان بدسرپرست با آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی و تحلیل تبادلی اریک برن کاهش چشمگیری یافته است.
۱۵.

مقایسه اثربخشی بسته آموزشی پذیرش نقش مادری با روان درمانی مثبت نگر گروهی بر شایستگی اجتماعی زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: پذیرش نقش مادری روان درمانی مثبت نگر شایستگی اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۶۲
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین چالش هایی که در زندگی زنان  مطرح می شود، مسئله مادر شدن است که می تواند بر سلامت روانی آنان تاثیر گذارد.  پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی پذیرش نقش مادری با روان درمانی مثبت نگر گروهی بر شایستگی اجتماعی زنان متأهل فاقد فرزند انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود که 53 زن به عنوان نمونه از جامعه آماری کلیه زنان متاهل فاقد فرزند شهر اصفهان که تمایلی به فرزند آوری نداشتند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایش بسته آموزشی پذیرش نقش مادری و روان درمانی مثبت نگر را دریافت کردند. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه شایستگی اجتماعی ارزیابی شدند. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که بسته آموزشی پذیرش نقش مادری و روان درمانی مثبت نگر هر دو بر شایستگی اجتماعی زنان متأهل فاقد فرزند تأثیر داشت. ولی بر اساس یافته ها اثربخشی بسته آموزش پذیرش نقش مادری نسبت به روان درمانی مثبت نگر گروهی بیشتر بود. این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: می توان گفت بسته پذیرش نقش مادری روشی مؤثر برای ارتقای شایستگی اجتماعی زنان متأهل بدون فرزند است. این بسته شامل آمادگی برای مادر شدن، آشنایی با عوامل محیطی تأثیرگذار، بهبود کیفیت زندگی و روابط با همسر، ایجاد حس ارزشمندی و آشنایی با هویت مادری و تغییرات دوران بارداری است؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که این رویکرد باید برای ارتقای شایستگی اجتماعی زنان متأهلی که در حال آماده شدن برای مادر شدن هستند، مورداستفاده قرار گیرد
۱۶.

مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و افسردگی زنان افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان فراتشخیصی درمان شناختی- رفتاری اضطراب افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۸۰
زمینه و هدف: افسردگی یکی از اختلالات رایج روانپزشکی می باشد که منجر به ناتوانی قابل ملاحضه در عرصه های مختلف زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی می شود. هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و افسردگی زنان افسرده شهر اصفهان  بود. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه به همراه دوره پیگیری بوده است. جامعه پژوهش در این مطالعه عبارت از کلیه زنان افسرده در شهر اصفهان بود. در این مطالعه 45 زن مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی شهر اصفهان در سال 1400، به صورت هدفمند انتخاب و در سه گروه (2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه) مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات بیماران از طریق سه ابزار اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه افسردگی بک جمع آوری شد. پروتکل های درمانی شامل درمان شناختی رفتاری (هازلت-استیونز) و  درمان فراتشخیصی  بود. یافته ها: مطاله کنونی شرح داد که میانگین نمرات افسردگی و اضطراب در گروه های درمانی فراتشخیصی و شناختی رفتاری نسبت به گروه گواه کاهش معنی داری داشته است (05/0>P). از سوی دیگر در دو گروه رویکرد درمانی اختلاف معنی داری در نمرات افسردگی و اضطراب در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مشاهده نشد (05/0<P). همچنین مابین گروه درمان فراتشخیصی و درمان شناختی رفتاری بر کاهش میانگین نمرات افسردگی و اضطراب تفاوت معنی دار وجود نداشت. نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها، درمان های  فراتشخیصی و شناختی رفتاری می توانند به عنوان مکمل درمان های دارویی و بین فردی برای بیماران درگیر با افسردگی در کاهش علائم افسردگی و اضطراب استفاده شوند. این فرایند احتیاج به پژوهش های بیشتری می باشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۱