مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
علائم افسردگی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در بهبودی بالینی و کاهش علائم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عود کننده انجام گرفت. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاک های چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون افسردگی بک انتخاب شدند و به طورتصادفی در دو گروه (کنترل و آزمایش) جای گرفتند. گروه آزمایش 20 جلسه تحت تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه و 12 جلسه تحت رواندرمانی و دارودرمانی، و گروه کنترل فقط تحت رواندرمانی و دارو قرارگرفت. در پایان هر هفته و پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمون بک گرفته شد تا تأثیر مداخلات صورت گرفته بر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده از آزمون خی دو و اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل نتایج مقیاس افسردگی بک و مصاحبه بالینی ساختار یافته نشان داد که درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه اثر معنی داری در بهبودی بالینی دارد و همین طور میانگین پس آزمون در شاخص افسردگی بک در مقایسه با پیش آزمون کاهش یافته، ولی مقدار این کاهش در گروه آزمایش بیشتر بود. و بر اساس روش اندازه گیری مکرر و آزمون کرویت موچلی فرآیند کاهش علائم افسردگی در طی جلسات درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه معنی دار می باشد و میزان کاهش علائم در طی مراحل درمان در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است. که این نشان می دهد تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه موجب کاهش بیشتر در علائم افسردگی نسبت به درمان های معمول می شود. و با مقایسه جدول تعقیبی مشخص می گردد که از جلسه دهم درمان تغییرات معنی داری آماری مداخله با TMS آشکار شده و تا انتهای درمان ادامه دارد. نتیجه گیری: تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در درمان مبتلایان به افسردگی عودکننده مؤثراست، و می تواند به عنوان درمان ترکیبی در افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضورذهن و درمان فراشناختی در دانشجویان با نشانه های افسردگی، باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره نشخوار فکری و اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن و درمان فراشناختی از درمان های موج سومی هستند که اثربخشی آن ها در دامنه ای از اختلال های روانی مختلف آزمون شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فراشناختی در دانشجویان با نشانه های افسردگی، باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره نشخوارفکری و اجتناب تجربه ای بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. به این منظور با استفاده از فراخوان، از دانشجویان برای شرکت در جلسات گروه درمانی دعوت شد. 28 نفر از افراد با نشانه های افسردگی طبق نمره برش پرسشنامه افسردگی بک (28-10) انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن 15 نفر و درمان فراشناختی 13 نفر قرار گرفتند. پرسشنامه افسردگی بک(بک و همکاران)، مقیاس باورهای فراشناختی مثبت درباره نشخوار فکری(پاپاجورجیو و ولز) ، مقیاس باورهای فراشناختی منفی درباره نشخوار فکری(پاپاجورجیو ، ولز و منیا) و پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم(بوند و همکاران) قبل و بعد از درمان اجرا شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس یک راهه تک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان فراشناختی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن تأثیر بیشتری در کاهش باورهای مثبت (05/0 >P) و منفی (05/0 >P) فراشناختی درباره نشخوار فکری دارد. همچنین شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن اثربخشی بیشتری در کاهش اجتناب و افزایش پذیرش داشت (01/0P<). به این ترتیب یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده اثربخشی بیشتر درمان فراشناختی برای باورهای مثبت و منفی فراشناختی درباره نشخوار فکری و اثربخشی بیشترشناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن برای افزایش انعطاف پذیری روان شناختی هستند. امید است پژوهش های آینده مکانیزم های اثربخشی دو درمان مذکور را روشن تر کنند. کلید واژه ها
سیستم مغزی/ رفتاری، کمال گرایی و علائم افسردگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن رابطة سیستم مغزی- رفتاری و کمال گرایی با علائم افسردگی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. مطالعة حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. نمونة مورد بررسی شامل 360 دانشجوی پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از جامعة 8000 نفری دانشجویان این دانشگاه در سال 91 برگزیده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس فعال سازی/ بازداری رفتاری کارور و وایت، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فلت و هویت و سیاهة افسردگی بک بود. اطلاعات حاضر از اجرای پرسشنامه ها به وسیلة ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل همبستگی متغیر ها بیان کنندة همبستگی مثبت معنادار علائم افسردگی با کمال گرایی خود مدار، کمال گرایی جامعه مدار و بازداری رفتاری بود و همبستگی منفی معنادار بین علائم افسردگی و فعال سازی رفتاری بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نشان داد که از بین متغیر های مورد مطالعه، متغیر های کمال گرایی جامعه مدار و سیستم فعال ساز رفتاری بیش ترین سهم را در پیش بینی علائم افسردگی داشتند. بنابراین، می توان بیان کرد که رابطة بین علائم افسردگی با کمال گرایی و سیستم مغزی/ رفتاری جالب توجه است.
اثربخشی درمان های شناختی رفتاری خانواده- محور و راه حل- محور بر افکار خودکشی گرایانه، علائم افسردگی، پیوستگی و انطباق پذیری خانوادگی اقدام کنندگان به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری خانواده- محور و درمان راه حل-محور بر کاهش افکار خودکشی گرایانه و علائم افسردگی و افزایش پیوستگی و انطباق پذیری خانوادگی افراد اقدام کننده به خودکشی در بیمارستان رازی شهرستان اهواز بود. بر این اساس، شش مرد اقدام کننده به خودکشی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش: دراین پژوهش ازطرح تجربی تک موردی ازنوع خط پایه چندگانه استفاده شد. درمان شناختی رفتاری خانواده- محور و درمان راه حل- محور در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد و آزمودنی ها به پرسشنامه افسردگی بک (BDI-13)، مقیاس افکار خودکشی گرایانه (SIS) و مقیاس ارزیابی انطباق پذیری و پیوستگی خانواده FACES-2)) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درمان شناختی رفتاری خانواده- محور در کاهش افکار خودکشی گرایانه و علائم افسردگی و افزایش پیوستگی اثر معناداری داشت و درمان راه حل محور فقط در کاهش افکار خودکشی گرایی معنادار بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان بر هدف های درمان تاثیر داشته اند، اما درمان شناختی رفتاری خانواده- محور موفق تر بوده است.
مقایسه تفکر رویدادی آینده نگر در افراد دارای علائم افسردگی، اضطرابی و افراد عادی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تفکر رویدادی آینده نگر اشاره به تصور حوادث احتمالی آینده دارد که می تواند تحت تأثیر اضطراب و افسردگی قرار گیرد. هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه تفکر رویدادی آینده نگر در افراد دارای علائم افسردگی، اضطرابی و افراد عادی انجام شد. این پژوهش در قالب یک طرح علی مقایسه ای صورت گرفت. روش: جامعه آماری این مطالعه شامل دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان لنگرود در سال 95-1394 است. در این پژوهش مجموعاً 90 دانش آموز با میانگین سنی 61/16 سال به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از تکلیف تفکر رویدادی آینده نگر و پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون های تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که شاخص منفی معقولیت، برانگیختگی در افراد دارای علائم افسردگی و افراد عادی، تفاوت معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد که در افراد دارای علائم اضطراب و افراد عادی شاخص منفی برانگیختگی و همچنین شاخص مثبت جزئیات و همین طور شاخص خنثی جزئیات تفاوت معنادار بود. علاوه بر این شاخص خنثی معقولیت و جزئیات در افراد دارای علائم افسردگی و افراد عادی تفاوت معنادار دارد. نتیجه گیری: در نتیجه شاید بتوان گفت که وجود علائم افسردگی و اضطراب منجر به تغییراتی در شاخص های تفکر رویدادی آینده نگر می شود.
نقش تعدیل کننده مؤلفه های خود شفقتی در ارتباط بین روان رنجور خویی و علائم افسردگی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی مؤلفه های خود شفقتی در ارتباط بین روان رنجور خویی و علائم افسردگی در نوجوانان بود. طرح پژوهش اکتشافی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان مدارس مقطع متوسطه دوره ی اول شهر خرم آباد در سال تحصیلی 97-98 تشکیل می دادند که از میان آنها 203 نفر در یک دوره ی 3 ماهه به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که ابزارهای پژوهش حاضر یعنی پرسشنامه های شخصیت نوجوانان آیزنک ( JEPQ)، مقیاس خود شفقتی (SCS) و پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) برای جمع آوری اطلاعات به آنها داده شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیره ی تعدیلی تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که روان رنجور خویی با علائم افسردگی همبستگی مثبت معنی دار دارد. همچنین مهربانی نسبت به خود، همبستگی منفی و بیش همانندسازی همبستگی مثبت با علائم افسردگی دارد. قضاوت خود و انزوا، همبستگی مثبت با علائم افسردگی دارد. علاوه بر این، اشتراکات انسانی و ذهن آگاهی، همبستگی منفی با علائم افسردگی دارند. نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که ذهن آگاهی و اشتراکات انسانی تنها متغیرهایی هستند که توان تعدیل رابطه ی روان رنجور خویی با علائم افسردگی را دارند. بر اساس یافته های این پژوهش رابطه ی بین روان رنجور خویی و علائم افسردگی، رابطه ی ساده ی خطّی نیست و مؤلفه های خود شفقتی می توانند این رابطه را تعدیل نمایند.
مقایسه تأثیر ترکیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت با سیستم روان درمانی تحلیل شناختی - رفتاری بر علائم افسردگی،کیفیت زندگی، انعطاف پذیری روانشناختی و شفقت به خود زنان مبتلا به اختلال افسردگی مداوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۹
19 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر ترکیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان مبتنی بر شفقت (CFT) با سیستم روان درمانی تحلیل شناختی - رفتاری (CBASP) بر علائم افسردگی، کیفیت زندگی، انعطاف پذیری روان شناختی و شفقت به خود زنان مبتلا به اختلال افسردگی مداوم است. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی است و ارزیابی به صورت پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری دو ماهه انجام شده است. نمونه این مطالعه 24 بیمار مبتلا به افسردگی مداوم بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی قرار گرفتند. هر کدام از گروه های آزمایشی 14 جلسه درمان را دریافت کردند و در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسش نامه های افسردگی بک، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، انعطاف پذیری روان شناختی و شفقت به خود را تکمیل نمودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد؛ یعنی هر دو گروه به یک اندازه در متغیرهای مورد مطالعه پژوهش بهبود پیدا کرده بودند. تحلیل های دقیق تر نشان داد که هر کدام از درمان ها به تنهایی در طول مراحل زمانی در بهبود چهار متغیر مورد مطالعه مؤثر بوده اند. این یافته ها حاکی از آن است که درمان ترکیبی می تواند به اندازه سیستم روان درمانی تحلیل شناختی - رفتاری به عنوان درمان تأییدشده برای افسردگی مداوم، مؤثر واقع شود و هر دو درمان می توانند به عنوان درمان های مکمل درکنار درمان دارویی برای افراد مبتلا به اختلال افسردگی مداوم به کار گرفته شوند.
اثربخشی طرح واره درمانی تحلیلی در کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: افسردگی به عنوان جدی ترین بیماری قرن که عوامل زمینه ساز نقش مهمی در شکل گیری و تداوم آن دارد، نیازمند طرح درمان هایی است که اثرات ماندگار داشته باشند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرح واره درمانی تحلیلی (AST) در کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان منتخب تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه شامل 24 نفر شد که با روش هدفمند از میان افراد داوطلب درمان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. مداخله درمانی AST برای افراد گروه آزمایش در طی سی جلسه به صورت هفتگی یک جلسه 60 دقیقه ای انجام شد. افراد گروه گواه در این زمان از درمان بهره مند نشدند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (بک، 1961) و پرسشنامه ی نیازهای هیجانی اولیه (قادری و همکاران، 1400) بود. داده های حاصل از این پژوهش به شیوه ی تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS 25.0 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان AST بر کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی تأثیر معنادار دارد (001/0>p). نتیجه گیری: بنابر نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت؛ درمان AST با توسعه ی تکنیک هایی که تعدیل نیازهای هیجانی را هدف قرار می هد می تواند به عنوان یک مداخله ی مؤثر جهت کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه مورداستفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر با رفتاردرمانی شناختی بر بهزیستی ذهنی و تاب آوری در نوجوانان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر رویکرد تلفیقی جدید در درمان های روان شناسی است که رفتاردرمانی شناختی را با درمان راه حل محور و روان شناسی مثبت نگر به بهترین وجه ترکیب کرده است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر و رفتاردرمانی شناختی سنتی بر بهزیستی ذهنی و تاب آوری در نوجوانان با علائم افسردگی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور، از بین دانش آموزان پسری که نمره افسردگی شان بالاتر از نمره برش بود، و ملاک های ورود و خروج را دارا بودند، به تصادف 17 نفر به گروه آزمایشی1 (رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر)، 17 نفر به گروه آزمایشی 2 (رفتاردرمانی شناختی)، و 17 نفر به گروه کنترل (بدون مداخله)، اختصاص یافتند. مقیاس های بهزیستی ذهنی دانش آموزان و تاب آوری کونور و دیویسون به عنوان پیش آزمون اجرا شدند، و پس از اجرای مداخلات، مقیاس های فوق به عنوان پس آزمون اجرا شدند. یک ماه پس از اجرای پس آزمون، مقیاس های فوق به عنوان پیگیری اجرا شدند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که نمرات دانش آموزان در بهزیستی ذهنی دانش آموزان و تاب آوری در مرحله پس آزمون و پیگیری در رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر در مقایسه با رفتاردرمانی شناختی و گروه کنترل به طور معناداری بالاتر بود. به نظر می رسد که؛ رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر برای تقویت مولفه های عملکرد مثبت می تواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. لازم است پژوهش های بیشتر این موضوع را مشخص کنند. شماره ی مقاله: ۳
طراحی و آزمون الگویی از روابط علّی صفات شخصیتی دیگرپیروی/خودپیروی و ادراک رویدادهای فشارزا با علائم افسردگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر،طراحی و آزمون الگویی از روابط علّی صفات شخصیتی دیگرپیروی/خودپیروی و ادراک رویدادهای فشارزا با علائم افسردگی بود. الگوی پیشنهادی متشکل از 5 متغیر بود که دو متغیر دیگرپیروی و خودپیروی به عنوان متغیرهای پیشایند، علائم افسردگی متغیر پیامد و ادراک از رویدادهای فشارزای بین فردی و ادراک از رویدادهای فشارزای پیشرفت به عنوان دو متغیر میانجی پژوهش حاضر بودند. جامعه آماری را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 357 نفر (123 پسر و 234 دختر) به عنوان نمونه از بین آن ها انتخاب شدند و با استفاده از 4 مقیاسِ پرسشنامه تجدیدنظر شده سبک شخصی، پرسشنامه بررسی تجارب زندگی و ویراست دوم پرسشنامه افسردگی بک، مورد سنجش قرار گرفتند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری (SEM) بر اساس نرم افزارهایAMOS ویراست 18 و SPSSویراست 18، انجام گرفت. به منظور برآورد اثرات واسطه ای نیز از روش بوت استراپ استفاده شد. گرچه تحلیل اولیه حاکی از برازش ضعیف الگو با داده ها بود؛ اصلاحات انجام شده جهت بهبود الگو، برازش خوب الگوی نهایی را با داده ها نشان داد.
اثربخشی برنامه آموزشی ذهن آگاهی مثبت بر پاسخ به تنیدگی و علائم افسردگی نوجوانان پسر دارای نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
199-216
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزشی ذهن آگاهی مثبت بر پاسخ به تنیدگی و علائم افسردگی در نوجوانان پسر دارای نشانه های افسردگی شهر اصفهان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان دانشآموزان پسر دوره دوم دبیرستانهای شهر اصفهان در سال تحصیلی 6931-5931، 04 نفر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش و بر اساس روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت آموزش برنامه ذهنآگاهی مثبت به مدت 8 جلسه 09 دقیقهای قرار گرفتند. آزمودنیها توسط سیاهه پاسخ به تنیدگی (کوه، پارک، کیم و چو، 2001) و سیاهه افسردگی بک- نسخه دوم (بک، استیر و براون، 1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش ذهنآگاهی مثبت بر متغیرهای پاسخ به تنیدگی و نشانههای افسردگی در مراحل پس آزمون و پیگیری بود (10/0>p).
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در زنان و مردان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
179 - 197
حوزه های تخصصی:
هدف: تعیین اثربخشی بسته آموزشی مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در زنان و مردان با اختلالات خلقی(افسردگی) بوده است. روش : این پژوهش، کاربردی و از نوع تحقیقات کمی، نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری، مردان و زنان 25- 35 ساله از پرسنل و خانواده های پرسنل نظامی در تهران، متأهل، با تحصیلات دانشگاهی که به دلیل علایم افسردگی به کلینیک روان شناسی مراجعه کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین از روش نمونه گیری در دسترس و جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی بار-آن (رون بارون، 1980) و افسردگی بک (آرون بک 1961-1996) و نیز از برنامه آموزش مدیریت حافظه هیجانی که بر اساس مرور منابع تدوین شده بود استفاده گردید. برای بررسی تأثیر متغیر مستقل بر وابسته از تحلیل کواریانس و جهت بررسی پایداری اثربخشی برنامه آموزشی در دوره پیگیری 90 روزه، از آزمون t هم بسته با سطح معنی دار 01/0=α و محاسبات آماری از spss استفاده شد. نتایج: اثر بخشی آموزش مدیریت حافظه هیجانی بر هوش هیجانی در مردان و زنان تفاوت معناداری داشته است. بحث: این آموزش بر مقیاس های خودآگاهی هیجانی، خوش بینی، انعطاف پذیری و همدلی در زنان بیشتر و در مقیاس های واقع گرایی و کنترل تکانه در مردان بیشتر بوده، لذا این آموزش با ارتقای هوش هیجانی تأثیر مثبتی در کاهش اختلالات خلقی(افسردگی) داشته است.
بررسی اثربخشی فراشناخت درمانی بر کاهش علائم افسردگی و تحمل سطح پریشانی در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۳۲۰-۲۳۰۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از اثربخشی مداخله ی درمانی نوین، فراشناخت درمانی و ماندگاری پایدار اثربخشی آن در درمان اختلالات خلقی است. از طرفی مطالعات نوین، نقش میانی سطح تحمل پریشانی را در ابتلاء به انواع اختلالات روانی شایع تأیید می کنند. ازاین رو نیاز به انجام پژوهش های بیشتر و متنوع تری جهت بررسی اثربخشی فراشناخت درمانی در اختلال شایع افسردگی و بررسی سازه ی تحمل پریشانی دیده می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فراشناخت درمانی برکاهش علائم افسردگی و تحمل سطح پریشانی در بیماران افسرده انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه با پیگیری دو ماهه است. جامعه آماری پژوهش را زنان مراجعه کننده به کلینیک مشاوره پیشگامان امید در شهر ارومیه در تابستان و پاییز 1400 را شامل می شود که با مصاحبه و ارزیابی بالینی مبتلا به افسردگی تشخیص داده شدند. تعداد 30 نفر از زنان مبتلا به افسردگی در مرحله اول براساس روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند و در مرحله بعد از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده در 2 گروه فراشناخت درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گنجانده شدند. پرسشنامه ی بازنگری شده افسردگی بک (1961) و تحمل پریشانی سیموئز و همکاران (2005) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه فراشناخت درمانی با گروه گواه در نمره های افسردگی (01/0 >P) و تحمل پریشانی(01/0 >P) تفاوت معنی دار وجود داشت که این تفاوت به نفع گروه فراشناخت درمانی بوده است. نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه نتایج مثبت از اثربخشی فراشناخت درمانی در کاهش علائم افسردگی و افزایش تحمل پریشانی، به پزشکان و متخصصان بهداشت روان مبنی بر چگونگی استفاده از این روش درمانی نوین در برنامه های درمانی کاربرد دارد. این یافته ها می توانند به تصمیم گیری های کلان در حوزه سیاست گذاری بهداشتی و ارتقاء سلامت روانی جامعه کمک کنند. این پژوهش نقطه عطفی مهم در توسعه راهکارهای مؤثر برای مداخله در افسردگی و افزایش تحمل پریشانی داراست که می تواند به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا و جامعه به طور کلان کمک نماید.
اثربخشی آموزش حافظه کاری دیداری بر کاهش افسردگی از طریق تغییر در شبکه های سه گانه توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ تابسان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
73 - 81
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش حافظه کاری دیداری بر بهبود علائم افسردگی و شبکه های سه گانه توجهی بود. روش: پژوهش شامل دو گروه آزمایش و کنترل بود. 34 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان با نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و در دو گروه جای گرفتند. پیش آزمون شامل پرسشنامه افسردگی بک و آزمون کامپیوتری شبکه های سه گانه توجهی بود. گروه آزمایش به مدت 5 جلسه تحت آموزش حافظه کاری دیداری با تکلیف ان-بک قرار گرفتند. پس از آن پرسشنامه افسردگی بک و آزمون کامپیوتری شبکه های سه گانه توجهی به عنوان پس آزمون و در شرایط مشابه با پیش آزمون به اجرا درآمد. یافته ها: تحلیل کواریانس آموزش حافظه کاری دیداری با ان-بک به صورت معناداری منجر به بهبود علائم افسردگی و کارکرد شبکه های سه گانه توجهی در دانشجویان می گردد. اندازه اثر برای متغیرهای علائم افسردگی و توجه به ترتیب برابر با 0.382 و 0.704 بود. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت پردازش بهینه باورها در بهبود علائم افسردگی مطابق نظریه شناختی؛ و نقش تعیین کننده کارکرد شناختی توجه در پردازش بهینه باورها، آموزش حافظه کاری دیداری از طریق تغییر در شبکه های سه گانه توجهی منجر به بهبود علائم افسردگی می گردد.
اثر تعارض والد-فرزند بر علائم افسردگی، درونی کردن مشکلات و پرخاشگری: نقش میانجی گر امنیت عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
87 - 101
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تعارض والد-فرزند بر علائم افسردگی، درونی کردن مشکلات و پرخاشگری با توجه به نقش میانجی گر امنیت عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع معادلات ساختاری از طریق تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع اول و دوم متوسطه شهر اهواز بود. که از بین آن ها تعداد 240 نفر دانش آموز از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعارض والد-فرزند، مقیاس امنیت عاطفی، پرسشنامه افسردگی کودکان، پرسشنامه درونی کردن مشکلات و پرسشنامه پرخاشگری بود. داده های پژوهش برای ارزیابی الگوی مفهومی از روش معادلات ساختاری بررسی و برازش مدل تایید شد. نتایج تحلیل مسیر حاکی از اثر مستقیم تعارض والد-فرزند بر امنیت عاطفی، علائم افسردگی، درونی کردن مشکلات و پرخاشگری و اثر مستقیم امنیت عاطفی بر علائم افسردگی، درونی کردن مشکلات و پرخاشگری بود. همچنین نتایج نشان داد که تعارض والد-فرزند از طریق امنیت عاطفی بر علائم افسردگی، درونی کردن مشکلات و پرخاشگری اثر غیرمستقیم داشت. همچنین پیشنهاد شد برای ایجاد امنیت عاطفی در خانواده، دوره های آموزش فرزند پروری توسط مراجع مرتبط ذی صلاح برگزار گردد.