فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش اثربخشی بازخوردهای اصلاحی معلمان بر تغییر سطح ابراز وجود و پیوند با مدرسه دانش آموزان بود. روش تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون/پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل دان ش آم وزان دختر ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400بود. نمونه شامل40 دانش آموز که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش(دریافت بازخوردهای مبتنی بر مدل باتلر و وین) و گواه گمارده ش دند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 12 هفته، مبتنی بر مدل باتلر و وین(1995) بازخورد دریافت کردند و گروه کنترل به طور سنتی بازخورد دریافت می کردند. ابزار جمع آوری دادها پرسش نامه ابراز وجود گمبریل و ریچی(1975) و پیوند با مدرسه اسپرینگر و همکاران(2009) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و گواه استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری و نرم افزار spss نسخه 21 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معناداری بین 2 گروه نشان داد. یافته ها حاکی از آن بود که میزان ابراز وجود و پیوند با مدرسه دانش آموزان به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است؛ بنابراین بازخورد اصلاحی معلم بر ابراز وجود و پیوند با مدرسه دانش آموزان دختر اثر مثبت و معناداری دارد. بازخورد اصلاحی معلم سبب افزایش اعتماد به نفس در رسیدن به اهداف و بهبود عملکرد با بهره گیری از یک خود کارا و توانمند می شود. لذا در طراحی و اجرای برنامه های تربیت معلم به آموزش انواع بازخوردهای اصلاحی توجه نموده و در راستای بهره گیری از بازخورد اصلاحی در کلاس درس پیش بینی های لازم صورت گیرد.
پیش بینی سازگاری اجتماعی در سالمندان براساس تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی در سالمندان براساس تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه سالمندان شهر اهواز در بازه زمانی آبان ماه 1400 تا آذرماه 1400 در محدوده سنی 57 تا 74 سال بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 296 نفر از سالمندان شهر اهواز بودند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه سازگاری اجتماعی (Bell)، تحمل پریشانی (Simon & Gahr)، تنظیم هیجان (Gross & John) و حمایت اجتماعی (Zimet et al.) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده با سازگاری اجتماعی ارتباط مستقیم وجود دارد (05/0>p). راهبردهای تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در سالمندان می تواند ظرفیت سازگاری اجتماعی را در آنها تغییر داده و بدین ترتیب سلامت روان آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت به خود با پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
260 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت به خود با پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی بود. روش این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش بیماران دیالیزی شهر کاشان از فروردین تا مرداد سال 1403 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین(2023) و با روش نمونه گیری هدفمند 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی کسلر(K-10) کسلر و همکاران(2003)، سیاهه ذهن آگاهی فرایبورگ(FMI) والش و همکاران(2006)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود(SF-SCS) رائس و همکاران(2011) و مقیاس تجربه توان خودمراقبتی(ESCAS) کئرنی و فلیسچر(1979) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. نرم افزار تحلیل داده ها برنامه SPSS و AMOS نسخه 28 بود. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم ذهن آگاهی(0/62-=β و 0/001=sig) و شفقت به خود (0/53- =β و 0/001=sig) بر پریشانی روانشناختی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی (0/50- =β و 0/001=sig) و شفقت به خود (0/47- =β و 0/002=sig) با پریشانی روانشناختی نقش میانجی و معنادار دارد. مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/05=RMSEA و 0/05>p). با توجه به یافته های این پژوهش و اهمیت نقش ذهن آگاهی و شفقت به خود در پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی استفاده از آموزش ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر شفقت به خود برای بهبود پریشانی روانشناختی در این بیماران پیشنهاد می شود.
شناسایی عوامل کاهنده استرس به منظور ارتقای بهره وری تولید در پتروشیمی بندر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس شغلی شرایطی است که باعث فشار و خستگی جسمی و روانی و در مجموع ناراحتی انسان در حین کار می شود. افسردگی، اضطراب و استرس از جمله عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی و بسیاری از مشکلات اجتماعی و عملکردی کارکنان است. هدف از این پژوهش شناسایی عوامل کاهنده استرس صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر و سپس ارزیابی و تعیین اولویت آن هاست. پژوهش حاضر براساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت روش، توصیفی تحلیلی و از نظر شیوه گردآوری داده ها پیمایشی (میدانی) است. جامعه آماری شامل صاحب نظران و خبرگان حوزه منابع انسانی شرکت بود. برای تعیین 21 نفر از خبرگان از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد . برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ماتریسی دو بعدی به کار گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک تاپسیس استفاده شد. با توجه به مطالعه و تحلیل داده های به دست آمده در این پژوهش، اعتماد به نفس (29%=Wj) و نگرش سازمانی مطلوب (26%=Wj) بیشترین اهمیت را در بین شاخص های مطرح در ارزیابی عوامل کاهنده استرس به خود اختصاص دادند. همچنین آموزش و توانمندسازی (CI=0.679) و اشتراک اطلاعات کارکنان (CI=0.631) در اولویت اول و دوم عوامل کاهنده استرس و بهبود بهره وری تولید در صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر شناسایی شد. بر اساس یافته های پژوهش، آموزش و توانمندسازی و اشتراک اطلاعات کارکنان به عنوان مناسب ترین عوامل کاهنده استرس در پتروشیمی بندر ماهشهر معرفی شد. بنابراین به مدیران پیشنهاد می شود به منظور کاهش استرس و به تبع آن بهبود بهره وری در صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر، آموزش و توانمندسازی و اشتراک اطلاعات را در مجموعه برنامه های شرکت به طور فزاینده ای مورد توجه قرار دهد .
مدل ساختاری عملکرد جنسی بر اساس کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
122 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری عملکرد جنسی بر اساس کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان یائسه مبتلا به دبابت نوع 2 ساکن شهر تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل Kline (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI-6) Isidoriو همکاران (2010)، پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) بویس و همکاران (1989) و مقیاس تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2005) بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم اضطراب، افسردگی و تحمل پریشانی بر عملکرد جنسی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که تحمل پریشانی در رابطه بین کیفیت خواب با عملکرد جنسی نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/056=RMSEA و 0/05>P-value) و 90 درصد عملکرد جنسی به وسیله کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی تبیین می شود. بنابراین عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می تواند متاثر از کیفیت خواب و تحمل پریشانی آنان باشد. لذا نتیجه گیری می شود که کیفیت خواب نامطلوب با تاثیرگذاری بر تحمل پریشانی موجب نقص در عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می شود که بر این اساس پیشنهاد می شود در مداخلات روانشناختی برای این زنان اقدام به بهبود عملکرد جنسی آنان کرد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با والدین نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1755 - 1774
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به این که نوجوانی یکی از حساس ترین مراحل رشد آدمی ست باید به حل مشکلات تربیتی و روانشناختی این گروه توجه ویژه ای نمود. یکی از بهترین راه کارها در این راستا، استفاده از مداخلات روانشناختی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با والدین نوجوانان پسر انجام شد.
روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه سوم دوره اول دبیرستان های عادی دولتی شهر خرم دره در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. 30 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه های آزمایشی، درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه تعارض نوجوان با والدین پرینز بود. تجزیه و تحلیل یافته ها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی صورت گرفت.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار تعارض با مادر و تعارض با پدر گروه سایکودراما در پیش آزمون به ترتیب (37/2±10/28 و 82/1±70/28)، گروه تحلیل رفتار متقابل (55/2±50/28 و 98/1±20/28)، و گروه کنترل (17/2±60/27 و 77/1±60/27) بود. سایکودراما (13/2±10/24 و 90/2±80/24) و تحلیل رفتار متقابل (90/2±00/24 و 33/1±30/25) در مقایسه با گروه کنترل (04/2±80/27 و 91/1±90/27)، تعارض با مادر (001/0 >p) و تعارض با پدر را در پس آزمون کاهش دادند (001/0 >p). در مرحله پیگیری، اثر سایکودراما (11/2±40/24 و 91/1±10/26) و تحلیل رفتار متقابل (75/2±40/24 و 13/1±20/25) بر تعارض با مادر و تعارض با پدر (31/2±40/28 و 91/1±90/27) ماندگار بود (001/0 >p؛ 001/0 >p). تأثیر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با مادر و تعارض با پدر در مراحل پس آزمون و پیگیری یکسان بود (05/0 <p).
نتیجه گیری: سایکودراما با بهره گیری از هنر ارتباط و بازسازی موقعیت و تخلیه هیجانات، و تحلیل رفتار متقابل با ارائه تصویری از ساختار روانشناختی و کمک به چگونگی رفتار مؤثر در کاهش تعارض با والدین مؤثر بوده اند
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بر عزت نفس کودکان کار شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی و عزت نفس کودکان کار شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کودکان کار شهر اصفهان می باشد؛ که 200 کودک کار تحت پوشش مؤسسه مردم نهاد طلوع مهر و دوستی اصفهان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت، پرسشنامه مهارت های اجتماعی واتسون و همکاران (1984)، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (2010) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی برون گروهی رفیعی و همکاران (1395) می باشد. داده ها با روش های آماری تحلیل رگرسیون هم زمان و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. یافته ها: یافته های جداول نشان می دهد که ضریب همبستگی چندگانه معادل 827/0 بوده است. به این معنا که سه متغیر سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی که در معادله رگرسیونی باقی مانده اند به طور هم زمان 827/0 با عزت نفس کودکان کار رابطه معنادار داشته اند. ضریب تعیین نیز نشان دهنده نسبتی از کل تغییرات متغیر وابسته است که توسط متغیرهای مستقل معادله حساب شده اند که این مقدار 679/0 بوده است؛ یعنی اینکه این سه متغیر می توانند حدود 68 درصد تغییرات عزت نفس را پیش بینی کنند و متغیر سرمایه اجتماعی برون گروهی قوی ترین پیش بینی کننده متغیر عزت نفس کودکان کار بوده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی، عزت نفس را افزایش می دهد و کودکان کاری که عزت نفس بالاتری دارند، از مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بالاتری هم برخوردار هستند.
مقایسه ویژگی های شخصیت، سبک دل بستگی و رضایت از زندگی در زنان بی فرزند ارادی و زنان دارای فرزند
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف پژوهش علی- مقایسه ای حاضر، مقایسه ویژگی های شخصیت، سبک دل بستگی و رضایت از زندگی در زنان بی فرزند ارادی و زنان دارای فرزند بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان بی فرزند ارادی و زنان دارای فرزند در شهر مشهد در سال 1402 بود. مواد و روش کار: حجم نمونه شامل دو گروه زنان بی فرزند ارادی (50 نفر) و زنان دارای فرزند (50 نفر) بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های صفات شخصیتی، سبک های دل بستگی و پرسشنامه رضایت از زندگی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: . نتایج نشان داد نمرات خرده مقیاس های ویژگی های شخصیت، سبک دل بستگی و رضایت از زندگی در بین دو گروه زنان بی فرزند ارادی و زنان دارای فرزند، تفاوت معنی داری با یکدیگر دارند. بر این اساس، زنان بی فرزند ارادی نسبت به زنان دارای فرزند رضایت از زندگی، دل بستگی ناایمن و گشودگی به تجربه بالاتر و برونگرایی، توافق گرایی و دل بستگی ایمن پایین تر داشتند. بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که شخصیت نقش قابل توجهی در تأثیرگذاری افراد به سمت والدین شدن یا دور شدن از آن ایفا می کند. یافته های این پژوهش لزوم توجه به ویژگی های شخصیت، سبک دل بستگی و رضایت از زندگی زنان بی فرزند ارادی را مورد تأکید قرار می دهد.
بررسی رابطه معنای زندگی با رضایت زناشویی وانعطاف پذیری روانی زوجین
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین معنای زندگی با رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روانی زوجین انجام شد و تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زوجین ساکن در منطقه 1و2 شهرستان نیشابور بود که اعضای جامعه 4000 هزار نفر و از این تعداد 384 نفر با توجه به جدول مورگان با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند پرسشنامه های معنای زندگی استگر، رضایت زناشویی انریج و دنیس ووندروال بر روی آن ها اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی همبستگی مثبت و مستقیم وجود دارد. بنابراین بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه وجود دارد. فرضیه اصلی پژوهش تائید شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مدل به طور کامل معنادار است و مدل رگرسیونی مناسب است. ضرایب استاندارد و غیراستاندارد رگرسیون چندگانه نشان داد رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی زوجین می توانند معنای زندگی در افراد نمونه را پیش بینی کنند. مثبت بودن ضریب رگرسیون برای متغیرهای رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی بدین معناست که هر چه نمرات آن ها بیشتر بوده، نمرات معنای زندگی آنان نیز بیشتر بوده است و بالعکس. درنتیجه بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه وجود دارد.
اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر بهزیستی روان شناختی و خود شفقت ورزی افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: اختلال سوءمصرف مواد می تواند بسیاری از بیماران وابسته به مواد را به اختلالات روان شناختی ازجمله اضطراب و افسردگی مبتلا گرداند و باعث کاهش بهزیستی روان شناختی گردد. پژوهش حاضر باهدف اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر بهزیستی روان شناختی و خود شفقت ورزی افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده صورت پذیرفت. مواد و روش کار: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعه کنندگان به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز در سال 1402 بود. از میان جامعه آماری تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند با در نظر داشتند ملاک های ورود و خروج انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه 90 دقیقه معنویت درمانی گروهی به قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بود از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و شفقت خود ریس و همکاران (2011). داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که معنویت درمانی گروهی بر بهزیستی روان شناختی و خود شفقت ورزی افراد وابسته به مواد تحت درمان نگه دارنده اثربخش است (50/0>p). بحث و نتیجه گیری: بنابراین در حیطه سلامت مربوط به افراد وابسته به مواد می توان مداخلات مبتنی بر معنویت را به منظور ارتقای سلامت روان این افراد مورداستفاده قرارداد، چراکه معنویت درمانی در این افراد می تواند برافزایش بهزیستی روان شناختی و خود شفقت ورزی مؤثر باشد.
رابطه ی سوءرفتارهای دوره کودکی با نگرانی از تصویر بدنی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی سبک های دلبستگی و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
34 - 51
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سوءرفتارهای دوره کودکی بر سلامت روان و جسم افراد تأثیر گذار است و موجب مشکلات جسمی، روانی، و بین فردی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سوءرفتارهای دوره کودکی و اختلال در تصویر بدنی با میانجی گری سبک های دلبستگی و افسردگی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. نمونه آماری این مطالعه را 452 دانش آموز دختر در پایه های نهم، دهم، و یازدهم در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل می داد که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین دانش آموزان مدارس دوره متوسطه شهر رشت انتخاب شدند. در این مطالعه به منظور سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون(2005)، پرسشنامه ترومای دوره کودکی برنستاین(2003)، مقیاس تجدید نظر شده دلبستگی بزرگسال کولینز و رید(1990) و پرسشنامه افسردگی کودکان کواکس(1992) استفاده شد. جهت طبقه بندی، پردازش، و تحلیل داده های آماری از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل اندازه گیری شده اصلاح شده با مدل فرضی به طور نسبی برازش مطلوب دارد. سبک های دلبستگی و افسردگی قادرند روابط بین سوءرفتارهای دوره کودکی با تصویر بدنی منفی را بطور معنادار میانجی گری کنند (05/0>p). سبک های دلبستگی ناایمن و افسردگی با تصویر بدنی منفی رابطه مستقیم دارند (05/0>p). رابطه مستقیم معناداری بین سوءرفتارهای دوره کودکی و تصویر بدنی مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می شود گفت که تصویر بدنی منفی می تواند پیامد تعامل سبک های دلبستگی و افسردگی با سوءرفتارهای دوره کودکی باشد. توجه به این نتایج می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی اختلال در تصویر بدنی مؤثر باشد.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های بهوشیاری بر بهبود کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک تحت درمان با بریس و والدین آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسکولیوز ایدیوپاتیک یک بیماری مربوط به ستون فقرات می باشد که در سال های اخیر در نوجوانان شیوع بالایی داشته است. یکی از روش های درمان این بیماری استفاده از بریس است که محدودیت هایی از نظر فیزیکی و روانشناختی ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر که مبتنی بر پژوهش تجربی تک موردی است، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های بهوشیاری بر بهبود کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک تحت درمان با بریس و والدین آن ها می باشد.روش: از 67 نفر نمونه اولیه، 5 نوجوان (10-18 ساله) و 4 والد بعد از احراز معیارهای ورود و خروج پژوهش در سه گروه انتخاب شدند: گروه نوجوان، گروه والد، گروه والد-نوجوان. هر 9 آزمودنی به مدت 6 جلسه 1 ساعته، تکنیک های بهوشیاری را آموزش دیدند. شرکت کنندگان در مرحله خط پایه، مراحل درمانی، پایان درمان، پیگیری یک ماهه و دوماهه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL) برای والدین و پرسشنامه بریس (BrQ) برای سنجش کیفیت زندگی نوجوانان را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده، با استفاده از درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا (RCI) تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج بدست آمده از محاسبه درصد بهبودی در متغیر کیفیت زندگی در سه گروه به تفکیک آزمودنی ها 1-نوجوان (50% -21% -22%) 2-والد (35% - 30%) و 3-والد –نوجوان (35%-30%) و مقایسه تفاوت میزان درصد بهبودی در سه گروه ذکر شده به صورت کلی به ترتیب 31%، 32% و 56% می باشد. شاخص تغییر پایا نیز در سه گروه مشخص شده از لحاظ آماری و بالینی بهبودی معناداری داشته است (96/1≤RCI). همچنین بیمارانی که مدت به همراه والد خود در مداخله شرکت کرده بودند و مدت زمان کمتری تحت درمان بودند، بهبودی قابل توجهی در متغیر کیفیت زندگی داشتند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده، تکنیک های بهوشیاری می تواند به عنوان مداخله مناسب جهت کاهش تأثیرات منفی روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اثر بخشی و مقایسه روان درمانی پویشی کوتاه مدت تسریع شده و رفتار درمانی شناختی بر بهبود کارکردهای ایگو در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
49 - 59
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی و مقایسه روان درمانی پویشی کوتاه مدت تسریع شده و رفتار درمانی شناختی بر بهبود کارکردهای ایگو در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر تهران بود.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از تمامی مردان و زنان ۵۰-۲۵ سال شهر تهران که به علت شکایت از اضطراب به کلینیک روان درمانی مراجعه کرده بودند. از میان جامعه آماری تعداد ۶۰ نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب، و این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایشی (40 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) جایی داده شدند. روان درمانی پویشی کوتاه مدت تسریع شده (AEDP) برای گروه آزمایشی اول به مدت ۴ جلسه ۹۰ دقیقه ای و رفتار درمانی شناختی (CBT) برای گروه آزمایشی دوم به مدت ۹ جلسه ۷۰ دقیقه ای اجرا شد. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه کارکرد ایگو بلک (EFA) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. سطح معناداری آزمون های آماری 0/05در نظر گرفته شد.یافته ها: نتایج این تحلیل بیانگر تأثیر معنی دار روان درمانی پویشی کوتاه مدت تسریع شده با درمان شناختی رفتاری بر بهبود کارکردهای ایگو در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود (p≤0/01). مطابق مقایسه تطبیقی بین دو رویکرد آموزشی، روان درمانی پویشی کوتاه مدت تسریع شده اثربخشی بیشتری از رفتار درمانی شناختی بر تمایزیافتگی داشته است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت از جمله رویکردهای اساسی در بهبود کارکردهای ایگو در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، روان درمانی پویشی کوتاه مدت تسریع شده با درمان شناختی رفتاری است.
مروری بر کمک طلبی تحصیلی به عنوان یک رویکرد سازنده گرایانه در یادگیری و پیشرفت تحصیلی و عوامل میانجی آن
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۸۷-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تحصیلی همواره دغدغه اصلی معلمان، والدین و همچنین دانش آموزان است. پیشرفت تحصیلی تعیین کننده موفقیت آینده، پذیرش اجتماعی، ثبات عاطفی و عزت نفس است؛ بنابراین، دغدغه اصلی فرآیند یاددهی-یادگیری امروزی، ریشه کن کردن دستاوردهای سطح پایین علمی می باشد. عامل مهمی که باعث ایجاد شکاف عملکردی بین افراد با موفقیت بیش تر و کم تر می شود، استفاده از راهبردهای یادگیری سازنده گرایانه است. افراد موفق، اغلب به عنوان یادگیرندگان خودتنظیم تر و استفاده کنندگان بهتر از راهبردهای سازنده گرایانه ی شناختی معرفی می شوند. کمک طلبی تحصیلی یکی از راهبردهای مبتنی بر ساختارگرایی متمرکز است که نقش مهمی در یادگیری دانش آموزان دارد؛ اما برای مدت طولانی توسط محققان نادیده گرفته شده است؛ بنابراین، هدف این مقاله آگاه کردن خوانندگان در مورد نقش کمک طلبی تحصیلی به عنوان یک راهبرد سازنده در پیشرفت تحصیلی و تفاوت بین افراد در بهره گیری از راهبردهای کمک طلبی تحصیلی است. بر اساس یافته های متون مختلف، مقاله حاضر این واقعیت را نیز ثابت می کند که افراد با موفقیت بالا، کمک جویندگان بهتری نسبت به افراد کم تر موفق هستند؛ بنابراین مقاله فعلی پیش بینی می کند که افراد می توانند با ایجاد تغییراتی در استراتژی های کمک طلبی، موفق تر شوند. نقش معلمان و والدین و سایر عناصر به عنوان عناصر میانجی در بهبود رفتار کمک طلبی تحصیلی نیز موردبحث قرارگرفته است.
رابطه بین عملکردهای شناختی و سواد خواندن در دانشآموزان پایه چهارم دبستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش بررسی رابطه بین عملکردهای شناختی و سواد خواندن در دانشآموزان پایه چهارم دبستان است. مواد و روشها: روش مطالعه توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهر تهران است که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ در حال تحصیل بودند که تعداد ۱۷۴ نفر از آنها به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای اندازهگیری از آزمونهای پیشرفت سواد خواندن ( پرلز، 2016) و خرده آزمونهای از نسخه پنجم آزمون هوش وکسلر کودکان (WISC-5) و آزمون توجه و تمرکز IVA-2 استفاده شد. یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد، بین مؤلفههای عملکرد شناختی و سواد خواندن ادبی و اطلاعاتی دانش آموزان پایه چهارم دبستان رابطه مثبت وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تفکر مفهومی با ضریب بتای استاندارد (۴۵۱/۰) بالاترین تأثیر رگرسیونی را بر سواد خواندن ادبی دانش آموزان داشته است. همچنین تفکر مفهومی با ضریب بتای استاندارد (۴۵۶/۰) بالاترین تأثیر رگرسیونی را بر سواد خواندن اطلاعاتی دانش آموزان داشته است و سرعت پردازش، حافظه فعال و توجه بعد از تفکر مفهومی بالاترین تأثیر رگرسیونی را بر سواد خواندن اطلاعاتی دانش آموزان داشتهاند. نتیجهگیری: با افزایش تواناییهای شناختی در دانشآموزان، امکان اجرای مهارتهای متعدد به طور همزمان فراهم میشود و همچنین دانشآموزان دارای سواد خواندن اطلاعاتی، ارزش اطلاعات را در متون تشخیص میدهند و توانایی پیدا کردن و تحلیل اطلاعات را هنگام خواندن مطالب دارند و قادرند محتوای اطلاعات را با دید انتقادی ارزیابی کنند
پردازش شنیداری جمله و پلنیوم گیجگاهی: شواهدی از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی در دوزبانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ناحیه پلنیوم گیجگاهی چپ و راست در پردازش شنیداری جملات زبان اول و دوم در افراد دوزبانه اجرا شد. روش کار: جامعه آماری پژوهش حاضر، دانشجویان دوزبانه ترکی_فارسی شهر تهران در سال 1398 بود. داده های 36 فرد دوزبانه که به روش هدفمند انتخاب شده بودند، در حین اجرای یک تکلیف شنیداری دوزبانه به روش تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) اخذ شد. به منظور شناسایی الگوی فعالیت محرک های دستوری_نادستوری زبان اول و دوم در ناحیه پلنیوم گیجگاهی، آنالیزی بر مبنای ناحیه مطلوب (ROI-based) در نرم افزار FSL اجرا شد و درصد تغییر سیگنال به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده استخراج و در نرم افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل آماری شد. یافته ها: اگرچه معناداری اثر دستوری بودگی برای هر دو زبان اول و دوم در پلنیوم گیجگاهی چپ و راست مشاهده شد (0/001>P)، برانگیختگی پلنیوم گیجگاهی چپ بیشتر بود. افزون بر این، پاسخ مغزی بزرگتر به جملات نادستوری زبان اول در مقایسه با جملات نادستوری زبان دوم در پلنیوم گیجگاهی چپ محرز شد. نتیجه گیری: هم پوشانی همبسته های نورونی دو زبان در پلنیوم گیجگاهی، به عنوان یک واسط محاسباتی، سطح بالای بسندگی دوزبانه های حاضر به زبان دومشان را که در سن 7 سالگی آموخته بودند، تأیید می کند. پلنیوم گیجگاهی چپ نقش برجسته تری در پردازش شنیداری جملات در افراد دوزبانه دارد که ممکن است دال بر یک سویه شدگی این ناحیه باشد. فعالیت بیشتر زبان اول نسبت به زبان دوم در پلنیوم گیجگاهی چپ، حاکی از این است که در حالت دوزبانه و در شرایطی که فرد دوزبانه به هر دو زبان اول و دوم خود به یک میزان مسلط است، زبان اول به عنوان زبان پایه عمل می کند که مستلزم صرف زمان و منابع شناختی بیشتر برای مهار و فعال سازی مجدد این زبان است.
پیش بینی میزان گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۸۸-۱۶۸
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی میزان گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. از میان دانشجویان استان همدان، 400 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته شامل گرایش به مواد مخدر، تضاد خانوادگی، فردگرایی، احساس آنومی، پایبندی دینی و میزان کنترل دانشجو توسط خانواده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای تضاد خانوادگی، احساس آنومی و فردگرایی رابطه مثبت معنادار و متغیرهای میزان کنترل دانشجو توسط خانواده، پایبندی دینی و عملکرد تحصیلی رابطه منفی معنادار با گرایش دانشجویان به مواد مخدر داشتند. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که متغیرهای تضاد خانوادگی، احساس آنومی، فردگرایی، میزان کنترل دانشجو توسط خانواده و پایبندی دینی به طور همزمان با هم توانستند 32 درصد از واریانس گرایش به مواد مخدر را تبیین کنند اما متغیر عملکرد تحصیلی نقشی در پیش بینی میزان گرایش دانشجویان به مواد مخدر نداشت. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی نقش مهمی در پیش بینی گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر دارند. درنتیجه، برای پیشگیری از شکل گیری عوامل زمینه ساز در گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر، لازم است عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در طراحی و اجرای برنامه های پیشگیری از گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر در نظر گرفته شود. در این راستا، سرمایه گذاری مناسب در کنترل و جهت دهی رفتار دانشجویان به مصرف مواد مخدر باتوجه به متغیرهای شناسایی شده پیشنهاد می شود.
طراحی و بررسی ویژگی های روانسنجی "مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران"
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه حرفه ای مشاوران به دنبال آموزش و مهارت آموزی، تجربه اندوزی و تخصص، نه فقط در یک زمینه، بلکه برای حال و آینده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و بررسی ویژگی های روانسنجی "مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران" انجام شد. روش: پژوهش حاضر، طرح آمیخته اکتشافی و ساخت ابزار بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مشاوران مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران در سال 1401 بود. تعداد نمونه به 12 مصاحبه نیمه ساختار یافته رسید که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران از روایی سازه و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران از اعتبار آلفای کرونباخ و روایی سازه مناسب در نمونه ای شامل مشاوران مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران برخوردار است. نتیجه گیری: مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران در چارچوب نظری ۶ کد انتخابی براساس نظریه داده بنیاد طراحی و نتایج حاکی از اعتبار و روایی مطلوب ابزار حاضر بودند. پیشنهاد می شود مسئولین آموزش عالی و سازمان نظام روان شناسی و مشاوره با در نظر گرفتن ابزار طراحی شده، بستر مناسب برای توسعه حرفه ای مشاوران را فراهم کنند.
پیش بینی مسخ شخصیت و حالات تجزیه ای بر اساس ترومای کودکی : نقش میانجی دلبستگی و توانمندی ایگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دلبستگی و توانمندی ایگو در رابطه بین ترومای دوران کودکی، با مسخ شخصیت و حالات تجزیه ای بود. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را کلیه افراد 15 تا 35 سال دارای تجارب تروماتیک در شهر قم، در سال 1402 تشکیل دادند و نمونه شامل 250 نفر از این افراد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های مسخ شخصیت کمبریج (CDS، سیرا و بریوس، 2000)، تجارب تجزیه ای (DES II، کارلسون و پوتنام، 1993)، ترومای کودکی (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003)، توانمندی ایگو (ESS، بارون، 1953) و مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI، هازن و شاور، 1987) بودند. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. ضرایب مستقیم مدل نشان داد ترومای کودکی بر مسخ شخصیت (001/0>P) و حالات تجزیه ای (05/0>P) اثر مثبت و معنادار و بر توانمندی ایگو (001/0>P) و دلبستگی ایمن (001/0>P) اثر منفی معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد ترومای کودکی از طریق میانجی گری دلبستگی ایمن بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت (001/0>P) و از طریق میانجی گری توانمندی ایگو (05/0>P) دارای اثر غیرمستقیم است. بنابراین قدرت ایگو و دلبستگی ایمن می تواند بر تجربه بعد از تروما اثر گذارد و باعث ابتلا به اختلالات تجزیه ای هنگام مبارزه با محرک ها شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد_کودک بر کارکردهای اجرایی و علائم اضطرابی کودکان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثریخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کارکردهای اجرایی و علائم اضطرابی کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان مضطرب شرکت پالایش نفت شهر بندرعباس در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 45 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه های رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرائی جیوآ و همکاران (2000) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والدین (1998) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در کارکردهای اجرایی و علائم اضطرابی کودکان مضطرب وجود دارد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک منجر به کاهش علائم اضطرابی، و افزایش کارکردهای اجرایی در کودکان مضطرب شده است. همچنین درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک موثرتر از درمان مبتنی بر ذهنی سازی در کاهش علائم اضطرابی است. بنابراین باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه های درمانی مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک می توان به عنوان مداخله ی مناسب در جهت بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم اضطرابی در کودکان مضطرب استفاده کرد.