فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۲۱۱-۲۰۲
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این بود که تأثیر اختلال اضطراب جدایی در روند تحصیلی کودکان ابتدایی را سبب شناسی و راهکارهای درمانی آن را شناسایی و معرفی کند زیرا اختلال اضطراب جدایی بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و انطباقی، ارتباط با والدین، معلم و همسالان تأثیر منفی می گذارد و بروز آن در دوران کودکی، خطر ابتلا به اختلالات روانی را در سال های آتی زندگی افزایش می دهد که در صورت عدم درمان، می تواند منجر به مشکلات دیگری شود. تحقیق حاضر با روش فراترکیب نگاشته شده است. بدین منظور پایگاه های علمی اطلاعاتی داخلی و خارجی بدون در نظر گرفتن محدوده زمانی موردبررسی و جست وجو قرار گرفتند؛ که ابتدا 93 مقاله انتخاب شد و درهایت پس از گزینش، 25 مقاله موردبررسی و منبع قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که پس از گذشت چندین دهه از شناسایی و معرفی اختلال اضطراب جدایی، همچنان این اختلال به عنوان یکی از اختلال های اضطرابی شایع در آسیب شناسی روانی کودکان مطرح است. نتایج همچنین بیانگر این بود که بروز حالت ترس و نگرانی مفرط در موقعیت های جدایی کودک از والد یا خانه به عنوان مهم ترین ویژگی این اختلال شناخته می شود و ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و خانوادگی در کنار یادگیری اضطراب و دخالت عوامل شناختی در سبب شناسی آن تأثیرگذارند. افزون بر این، نتایج نشان داد که اثربخش ترین درمان های شناخته شده برای این اختلال شامل درمان شناختی رفتاری، درمان های خانوادگی، بازی درمانی و درمان دارویی است. در این راستا آموزش والدین و مربیان و معلمان در فرایند درمان اهمیت بسیاری دارد.
الگوی ساختاری کنترل شناختی و انعطاف ناپذیری روانشناختی با افسردگی نوجوانان نقش میانجی گر ذهنیت سازی عاطفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال افسردگی در نوجوانان یکی از شایعترین انواع اختلالات خلقی است که با همبودی بالا بیماریهای روانی، کیفیت زندگی، ریسک بالای خطر خودکشی و هزینههای بالای اجتماعی همراه است. از سوی دیگر ظرفیت ذهنیسازی و کنترل شناختی تعیین کنندههای مهمی در سازماندهی ظرفیت شناختی و هیجانی هستند که در حوزه پژوهشهای مرتبط با افسردگی در دوران نوجوانی مورد غفلت واقع شدهاند. این پژوهش با هدف الگوی ساختاری کنترل شناختی و انعطافناپذیری روانشناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر ذهنیت سازی عاطفی انجام شد. مواد روشها: این پژوهش ازنظر هدف بنیادی و ازنظر روش یک پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل میباشند تشکیل دادند. نمونه پژوهش 347 نفر از دانشآموزان شهر تهران بود که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای از پرسشنامههای نشخوار فکری نولن و همکاران (1991)، انعطافناپذیری روانشناختی (رولفس و همکاران، 2016)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی زیگموند و اسنیت (1983)، ذهنیت سازی عاطفی (رینالدی و همکاران، 2021) و پرسشنامه کنترل شناختی گیبرس و همکاران (2018) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS.24 و SPSS. 27 استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین انعطافناپذیری روانشناختی با افسردگی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد (05/0P< ). همچنین بین کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی با افسردگی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد (05/0P). یافتهها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با دادههاست. نتایج مدلیابی معادله ساختاری نشان داد که در الگوی 45 درصد از واریانس ذهنیت سازی عاطفی توسط انعطافناپذیری روانشناختی، کنترل شناختی تبیین میشود. همچنین 59 درصد از واریانس افسردگی توسط انعطافناپذیری روانشناختی، کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی تبیین میشود. نتیجهگیری: با توجه به این یافتهها به درمانگران پیشنهاد میشود آموزش کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی را در جهت کاهش علائم افسردگی نوجوانان مورد توجه قرار دهند.
رابطه سازگاری اجتماعی و عزت نفس با عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی شهر کرج
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۰۹-۱۰۲
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه سازگاری اجتماعی و عزت نفس با عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 1400-1399 می باشد. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی است؛ همچنین این پژوهش با توجه به گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد. تعداد حجم نمونه با توجه به تعداد جامعه نامحدود تعداد 200 نفر دانش آموز پایه ششم به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان داد که سازگاری اجتماعی توان پیش بینی عملکرد تحصیلی را دارد. (0/675=β، 46/5 =t، 0/001>p). همچنین نتایج نشان داد که متغیر عزت نفس نیز توان پیش بینی عملکرد تحصیلی را دارد. (0/275= β، 13/3 =t، 0/001>p). با توجه به نتایج حاضر می توان نتیجه گرفت سازگاری اجتماعی و عزت نفس توان پیش بینی عملکرد تحصیلی را دارند که این امر می تواند موردتوجه مراکز آموزش وپرورش و معلمان قرار گیرد.
نقش مزاج کودک و سبک های دلبستگی و والدگری مادر در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان 5-3 سال دارای مادر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
47 - 61
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری کودکان، مشکلاتی شایع و کم توان کننده در کودکان هستند که بررسی آنها اهمیت زیادی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مزاج کودک، سبک های دلبستگی و والدگری مادر در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان 5-3 سال دارای مادر شاغل انجام شد. روش: این مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران شاغل دارای کودک 5-3 سال در مهدکودک های شهر ارومیه در سال 1401-1400 به تعداد 353 نفر بودند که 184 تن از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. داده های پژوهش با پرسشنامه های مزاج تجدیدنظرشده (الیس و راثبارت، 2001)، سبک دلبستگی (هازن و شاور، 1987)، سبک های والدگری (بامریند، 1991)، و مشکلات رفتاری (راتر، 1976) جمع آوری و با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نسخه 21 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مزاج کودک، سبک دلبستگی ایمن، و سبک والدگری مقتدر با مشکلات رفتاری کودکان رابطه منفی و معنادار؛ و سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا و سبک والدگری مستبد با مشکلات رفتاری کودکان رابطه مثبت و معنادار در سطح 01/0؛ و سبک والدگری سهل گیرانه با مشکلات رفتاری کودکان رابطه مثبت و معنادار در سطح 05/0 داشتند. همچنین متغیرهای مزاج کودک، سبک دلبستگی، و سبک والدگری مقتدرانه و مستبدانه مادر به طور معناداری توانستند 29 درصد از تغییرات مشکلات رفتاری کودکان را پیش بینی کنند (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از نقش مؤثر مزاج کودک، سبک دلبستگی، و سبک والدگری مقتدرانه و مستبدانه مادر در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بود. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.
اثربخشی برنامۀ آگاهی واج شناختی چند رسانه ای بر آگاهی واج شناختی دانش آموزان با کنش وری هوشی مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
257 - 268
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن میـزان اثربخـشی برنامـۀ آگاهی واج شـناختی چندرسـانه ای بـر آگاهی واج شـناختی دانش آمـوزان بـا کنش وری هـوشی مـرزی پایــه اول ابتــدایی بــود. روش ایــن پژوهــش تک آزمــودنی و بــه شیــوۀ خــط پایــه و جامعــۀ آمــاری دانش آمــوزان بــا کنش وری هــوشی مــرزی پایــۀ اول ابتــدایی در شــهر تهــران بــود کــه از میــان آنــان، دو دانش آمــوز دختــر دارای عملکــرد هــوشی مــرزی بــه شیــوۀ نمونه بــرداری هدفمنــد انتخــاب شــدند. یـکی از ایـن دانش آمـوزان دارای مشـکلاتی در خوانـدن بـود و دیگـری مشـکلی در خوانـدن نداشـت. سـپس، برنامـۀ آگاهی واج شـناختی طی 12 جلسـۀ 45 دقیقـه ای بـه آنـان ارائـه شـد. هم چنیـن، آزمودنی هـا در سـه مرحلـه، بـا آزمـون آگاهی واج شـناختی مـورد ارزیـابی قـرار گرفتنـد. نتایـج به دسـت آمـده از تحلیـل دیـداری داده هـا و شـاخص انـدازۀ اثـر نشـان داد کـه کنش وری هـر دو آزمـودنی در زیر مقیاس هـای آگاهی واج شـناختی در مرحلـۀ مداخلـه نسـبت بــه مرحلــۀ خــط پایــه افزایــش معنــاداری داشــت. بنابرایــن، بــه نظــر می رســد برنامــۀ آگاهی واج شــناختی چندرســانه ای بــر افزایــش آگاهی واج شــناختی دانش آموزان با کنش وری هوشی مرزی پایۀ اول ابــتدایی مؤثر است.
بررسی اثربخشی روایت درمانی بر تاب آوری و تنظیم هیجانی افراد مبتلا به بیماری سرطان با سرسختی روانشناختی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۱۹۶-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به اهمیت تاب آوری و تنظیم هیجانی به عنوان مؤلفه های روانشناختی مؤثر در بیماری سرطان انجام مداخلات روانشناختی در جهت بهبود این سازه ها یک ضرورت اساسی است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی بر تاب آوری و تنظیم هیجانی افراد مبتلا به بیماری سرطان با سرسختی روانشناختی پایین انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان های شهر تهران در سال 1401 بودند. نمونه شامل 30 نفر از بیماران بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه روایت درمانی و گروه کنترل جایگزین شدند. از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و نظم جویی شناختی هیجانی گرانفسکی و کرایج استفاده شد. داده ها از طریق مانکوا و نرم افزار SPSS-20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه روایت درمانی با گروه کنترل در مرحله پس آزمون تاب آوری و تنظیم هیجانی شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، درمان روایت درمانی آنلاین می توانند به عنوان یک روش مؤثر در بهبود تاب آوری و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سرطان به کار گرفته شوند و در این زمینه روایت درمانی آنلاین می تواند کارآمدتر باشد.
مقایسه خلاقیت، تحول اجتماعی و گرایش مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان کلاس های تک پایه و چند پایه ابتدایی شهرستان ایوان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 84
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه خلاقیت، تحول اجتماعی و گرایش مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان کلاس های تک پایه و چندپایه ابتدایی شهرستان ایوان انجام گرفت. روش پژوهش از جمله تحقیقات توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای می باشد. جامعه پژوهش از کلیه دانش آموزان کلاس های چند پایه و تک پایه شهر ایوان در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل شد. حجم نمونه 744 نفر (132 نفر پسر پنجم، 118 نفر دختر پنجم، 127 نفر پسر ششم، 127 نفر دختر ششم از کلاس های تک پایه) و (59 نفر پسر پنجم، 59 نفر دختر پنجم، 59 نفر پسر ششم و 63 نفر دختر ششم از کلاس های چندپایه) با شیوه چند مرحله ای (خوشه ای و طبقه ای) انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه سنجش خلاقیت عابدی (1372)، مقیاس رشد اجتماعی واینلند (1984) و پرسشنامه جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه (1396) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار spss26 استفاده گردید. مطابق با یافته های پژوهش بین خلاقیت، تحول اجتماعی و گرایش مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان کلاس های تک پایه و چندپایه ابتدایی شهرستان ایوان تفاوت وجود دارد، (01/>p، 70/37=F)، تحول اجتماعی (01/>p ، 38/61=F ) و گرایش مثبت نسبت به مدرسه (01/>p ، 68/15=F ). این تفاوت در متغیر خلاقیت و تحول اجتماعی در اکثر گروه ها به نفع کلاس های تک پایه و در متغیر گرایش مثبت نسبت به مدرسه به نفع کلاس های چند پایه است (01/>p). در مجموع چنین به نظر می رسد که دانش آموزان مدارس شهری (تک پایه) از خلاقیت و رشد اجتماعی بیشتری برخوردارند اما دانش آموزان روستا و عشایر (چندپایه) مدرسه خود را بیشتر دوست دارند.
تحلیل جامعه شناختی حیات اجتماعی حاشیه نشینان نایسر در شهر سنندج: زندگی بر مدار رنج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
279-316
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حاشیه نشینی مصداق بارز نابرابری در برخورداری از فرصتهای حیات اجتماعی مطلوب و شکوفایی فردی/اجتماعی در هزارتوی زندگی شهری و حکایتِ زیست برمدار رنج برای دستیابی به حداقلهاست. پژوهش حاضر با تکیه بر انگاره حق به شهر، در پی تحلیل حیات اجتماعی حاشیه نشینان ناحیه منفصل شهری نایسر در شهر سنندج است. روش: رویکرد اتخاذشده برای این پژوهش، کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی برای احصای زمینه ها، بسترها و عوامل مداخله گر به میانجی مصاحبه با تعداد 12 نفر از ساکنان جامعه هدف در خصوص تجارب زیسته شان استفاده شد. یافته ها: داده های به دست آمده در سه دسته گزاره ها، مقولات فرعی و مقولات اصلی شامل؛ مهاجرت در پی زندگی، فعالیت شبکه های رانتیِ ساخت وساز شهری، ضایع شدن حق به شهر، تکثر هویتی، ضعف زیرساختهای شهری، شکل گیری خُرده فرهنگ بزهکاری، انگ اجتماعی بر حاشیه نشینان، بنیادگرایی دینی و تعمیق الگوی یادگیری هم سالان دسته بندی شدند. بحث: بی توجهی به اصل توانمندسازی روستاها و مسائلی چون نبود بهداشت، درمان، آموزش و فرصتهای اشتغال نقش مهمی در موج مهاجرت به شهرها و متعاقباً ناتوانی مهاجران در تأمین زندگی مطلوب در داخل شهر و ناگزیری از اسکان در حواشی شهر سنندج داشته است. انواع رانتهای مرتبط با زمین و مجوزهای ساخت وساز نیز در کنار نبود اراده ای ساختاری برای حل زیرساختیِ مشکلات، بر پیچیدگی و البته وخامت اوضاع افزوده است. اخیراً مهم ترین نگرانی از گسترش نایسر همانگونه که در مصاحبه ها نیز به آن اشاره شده است، رشد بی رویه و شبکه ای بنیادگرایی دینی از نوع سلفی گری بر بستر فقر، بحران معنا، پوچی و البته بزهکاری است که ملغمه ای از تعصب گرایی و گسترش باندهای فساد و جرم را به همراه داشته است.
بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از حیطه های درمان در روان پزشکی و به خصوص روان پزشکی اطفال، درمان غیر دارویی است و تأثیر آموزش والدین در اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از درمان های بسیار مؤثر در این حیطه می باشد. این مطالعه به بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب بر مشکلات رفتاری کودکان سنین7تا12سال مبتلابه اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه می پردازد. روش اجرا: از بین مراجعین سرپایی به درمانگاه و کلینیک ویژه بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد تعداد 32 کودک 7 تا12ساله که تشخیص اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه بر اساس کرایتریای DSM-5 و مصاحبه روان پزشک کودک و نوجوان،دریافت نموده بودند وارد مطالعه شدند. ابزار این مطالعه و پژوهش شامل پرسشنامه های توانایی ها و مشکلات (SDQ)، کانرز-فرم کوتاه والدین،SNAPV)) و مقیاس های فرزند پروری آرنولد و افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) بودند. والدین این32 کودک به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شده و گروه مداخله، تحت آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب در پنج جلسه 90 دقیقه ای و گروه شاهد تحت جلسات غیر ساختاریافته گروهی، قرار گرفتند. ارزیابی در بدو مطالعه، پایان جلسات و چهار هفته بعد انجام شد. داده ها با آمار توصیفی و آزمون T، مجذور کای، آزمون لوین و کولموگروف اسمیرنوف با کمک نرم افزار spss نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که نمرات گروه مداخله نسبت به شاهد در آزمون های مقیاس فرزند پروری آرنولد، SDQ ،کانرز (به جز خرده مقیاس های سایکوسوماتیک، اضطراب و مشکلات اجتماعی)، DASS-21 و SNAP-V معنی دار بود ((p<0.05. نتیجه گیری: فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب در والدین کودکان مبتلابه اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و کاهش مشکلات رفتاری و افزایش توانایی های این کودکان بسیار مؤثر است.
رابطه سبک های فرزندپروری با خلاقیت: نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های فرزندپروری و خلاقیت با تاکید بر نقش میانجی کارکردهای اجرایی در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س) در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از این جامعه تعداد 245 دانشجو به روش در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند، آزمون سنجش خلاقیت عابدی و پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که بین سبک های فرزندپروری با خلاقیت و کارکردهای اجرایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مدل نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی، در رابطه بین سبک های فرزندپروری با خلاقیت از برازش خوبی برخوردار بود. در نتیجه میتوان گفت که متغیر کارکردهای اجرایی نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین سبک های فرزندپروری و خلاقیت دارد. بنابراین لازم است که با آگاهی بخشی به والدین در مورد انواع سبک های فرزندپروری به تقویت خلاقیت کودکان از طریق کارکردهای اجرایی آن ها کمک کرد.
رابطه تجارب آسیب زای دوران کودکی و قلدری سایبری با نقش میانجی صفات سه گانه تاریک در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
31 - 46
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: قلدری سایبری از آسیب پذیرترین نوع قلدری در نوجوانان است که ممکن است ناشی از تجارب آسیب زای کودکی و صفات سه گانه تاریک شخصیت آنان باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تجارب آسیب زای دوران کودکی و قلدری سایبری با نقش میانجی صفات سه گانه تاریک در نوجوانان انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع مطالعات همبستگی با الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه یکم و دوم ناحیه یک شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه اولیه 480 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند که بعد از حذف نمونه های مخدوش، تعداد 380 نمونه به عنوان نمونه نهایی در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجربه قلدری – قربانی سایبری (آنتیادو و همکاران، 2016)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 1994) و مقیاس شخصیت تاریک (جانسون و وبستر ، 2010) بودند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS22 و Amos24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده برازش مطلوب مدل پیشنهادی بوده است. یافته ها نشان داد تجارب آسیب زای دوران کودکی بر قلدری سایبری (583/0= β) و صفات سه گانه تاریک (714/0= β) و صفات سه گانه تاریک بر قلدری سایبری (318/0= β) اثر مستقیم دارد (05/0>P). همچنین نقش میانجی صفات سه گانه تاریک بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و قلدری سایبری (227/0=β) معنادار شد (05/0>P). نتیجه گیری: به طورکلی می توان نتیجه گرفت افراد آسیب دیده در دوران کودکی مستعد قلدری سایبری در فضای مجازی هستند که صفات سه گانه تاریک شخصیت نیز نقش معناداری در پیش بینی قلدری سایبری در نوجوانان دارد.
اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
62 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درد مزمن در سنین پایین می تواند منجر به مشکلات جدی روانی، اجتماعی، و تحصیلی شود و تأثیرات منفی بر عملکرد شناختی داشته باشد. مداخلات روان شناختی به دلیل محدودیت های درمان های پزشکی، می توانند راهکارهای مؤثری برای بهبود کیفیت زندگی و کاهش درد باشند. در این زمینه، پژوهش مروری حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن انجام شد. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، اسکوپوس در بین سال های 2001 (از ماه ژانویه) تا 2024 (تا ماه جولای) و اطلاعات مود نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 973 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 38 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش های انجام شده حاکی از اثربخشی مداخلات بیوفیدبک-آرامیدگی (7 مطالعه)، مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی (9 مطالعه)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 مطالعه)، درمان شناختی رفتاری (10 مطالعه)، و درمان متمرکز بر شفقت (3 مطالعه) بر سلامت روانی و جسمانی کودکان و نوجوانان مبتلا به درد مزمن داشت. نتیجه گیری: بر این اساس می توان اذعان داشت مداخلات روان شناختی برای کودکان و نوجوانان با درد مزمن به طور قابل توجهی مؤثر بوده اند. این درمان ها شدت درد، تنیدگی، اضطراب، افسردگی، و کم توانی های مرتبط با درد را کاهش داده اند. در مقابل، کیفیت زندگی، مهارت های کنار آمدن، کنش وری جسمانی، و رضایت از زندگی را در بیماران افزایش یافته است. به طور کلی این درمان ها نه تنها به کاهش علائم منفی ،که به بهبود جنبه های مختلف زندگی این بیماران کمک کرده اند.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدپنداری دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
81 - 93
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در پیشرفت و افت تحصیلی دانش آموزان عوامل متعدد زیستی، محیطی، شناختی، انگیزشی، فردی یا جمعی نقش دارند. در این ارتباط پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدپنداری دانش آموزان دختر انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر رشت در سال تحصیلی 1397-1396 بود. نمونه ای به حجم 30 نفر با بیشترین نمرات اهمال کاری و کمترین نمرات خودکارآمدپنداری با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه (15 دانش آموز در هر گروه) آزمایش و گواه جای دهی شدند. سپس آخرین نسخه هنجارشده در ایران پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) و خودکارآمدپنداری شرر (1982) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت هشت جلسه 45 دقیقه ای درمان شناختی- رفتاری الیس (2004) قرار گرفت. گروه گواه در طی فرایند پژوهش فقط آموزش های معمول مدرسه را دریافت می کرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و روش آماری کوواریانس تک متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که اثر درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان با (15/61) F و خودکارآمدپنداری دانش آموزان با (7/64) F مؤثر بوده است (01 /0>P). نتیجه گیری: به طورکلی نتایج، حاکی از تأثیر معنادار درمان شناختی- رفتاری بر بهبود شاخص های روان شناختی دانش آموزان بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش برای کاهش اهمال کاری تحصیلی و بهبود خودکارآمدپنداری در مدارس و مراکز درمانی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی زوجین
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین مشکلات در زندگی زوجین دلزدگی زناشویی است. به کارگیری مداخلات آموزشی و درمانی متعددی برای بهتر کردن زندگی زناشویی پیشنهاد شده که از آن جمله می توان به درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی اشاره کرد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر دلزدگی زناشویی در زوجین بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و رواندرمانی شهر تهران با شکایت تعارض های زناشویی در تابستان و پاییز سال 1402 بودند که از میان آنها 16 زوج (32 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با همگن سازی در دو گروه به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. جهت پیش آزمون، پس آزمون- پیگیری شرکت کننده ها به مقیاس دلزدگی زناشویی کایزر (1996) پاسخ دادند. پس از 12 جلسه طرحواره درمانی و 12 جلسه درمان هیجان مدار، در پژوهش حاضر جهت تحلیل داده ها از روش آماری "تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر" و نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی که طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی در گروه های مداخله و تداوم این اثرات در مرحله پیگیری بود (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی هر دو به یک اندازه بر دلزدگی زناشویی در زوجین مؤثر بودند. پیشنهاد می شود طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار در برنامه های آموزشی زوج ها و خانواده درمانی گنجانده شود.
مقایسه دقت آماره های برازش شخص مبتنی بر مدل راش در شناسایی سبک پاسخ دهی تصدیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
69 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی دقت آماره های برازش شخص مبتنی بر مدل راش (Up ، Wp ، lp وlzp) در شناسایی سبک پاسخ-دهی تصدیق می باشد. دو حجم نمونه(2000 و 500 نفر) در چارچوب مدل امتیاز پاره ای راش شبیه سازی شد. دقت شناسایی آماره های برازش شخص در چهار موقعیت متفاوت شامل حجم نمونه، طول آزمون، درصد سؤال های متأثر از سبک های پاسخ-دهی و درصد پاسخ دهندگان با الگوهای پاسخ ناهمسان مقایسه شد.به منظور بررسی دقت آماره های برازش شخص، از فضای زیر منحنی راک استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، آماره Up و Wp ، در شناسایی سبک پاسخ دهی تصدیق کردن در داده-های چند ارزشی ، دقت بالایی دارد. تقریباً در تمامی موقعیت ها می تواند با دقت زیادی(بالاتر از 90/.)، الگوهای پاسخ همسان و ناهمسان را از یکدیگر متمایز کند. آماره های lp و lzp، در بیشتر موقعیت ها، دقت پایین تراز 50/. داشت و نتوانست سبک پاسخ-دهی تصدیق را شناسایی کند. پیشنهاد می شود، در شرایطی که احتمال سبک پاسخ دهی تصدیق وجود دارد، مانند موقعیت های استخدام، که داوطلبان سعی دارند خود را موجه جلوه دهند، از آماره های برازش شخص Up و Wp استفاده شود.
عدم تحمل ابهام و درد مزمن در مبتلایانِ مالتیپل اسکلروزیس:اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل، باورهای مثبت به نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
124 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف آزمون نقش میانجیگر اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی در رابطه عدم تحمل ابهام و درد مزمن در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.روش: در این پژوهش هبستگی، ۳۵۰ بیمار (۱۹۴ مرد و ۱۵۶ زن) از بین مراجعه کنندگان به مرکز تصویربرداری کوثر و انجمن ام اس ایران، واقع در شهر تهران، به کمک روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به مقیاس عدم تحمل ابهام (فرستون و همکاران، ۱۹۹۴)، پرسشنامه باور های فراشناخت (ولز و کارتارایت هاتون، ۲۰۰۴)، پرسشنامه جهت گیری منفی نسبت به مشکل (رابی چاوود و دوگاس، ۲۰۰۵)، پرسشنامه اجتناب شناختی (سکستون و دوگاس، ۲۰۰۴) و نسخه کوتاه سیاهه درد (کلیلند، ۱۹۸۹)، پاسخ دادند.یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل مسیر نشان داد که مدل واسطه مندی نسبی اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی در رابطه عدم تحمل ابهام و درد مزمن در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس با داده ها برازش مطلوبی داشت.نتیجه گیری: در مجموع، نتایج موافق با مواضعِ مدل های شناختی آسیب شناسی روانی در بافتارِ پیش بینیِ درد مزمن به کمکِ عدم تحمل ابهام در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس، از نقش سازوکار های علّی چندگانه اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی، حمایت کرد.
رابطه کژرفتاری دانش آموزان و تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجیگری خستگی هیجانی: نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
175 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه کژرفتاری دانش آموزان با تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجیگری خستگی هیجانی و نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سمنان بود که در سال تحصیلی 1400_1401 مشغول به کار بودند (723 نفر). شرکت کنندگان 150 معلم (84 معلم زن و 64 معلم مرد) بودند. از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. همه آنها پرسشنامه خستگی هیجانی جانگ (1995)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003)، پرسشنامه تمایل به ترک خدمت کیم و همکاران (2007) و پرسشنامه کژ رفتاری دانش آموزان رستمی و راد (1392) را تکمیل کردند. فرضیه ها با مدل تحلیل مسیر و تحلیل فرآیند شرطی آزمون شدند. یافته ها نشان داد که کژرفتاری دانش آموزان اثر ساختاری مستقیم بر خستگی هیجانی و تمایل به ترک خدمت معلمان داشت. خستگی هیجانی در رابطه بین کژرفتاری دانش آموزان با تمایل به ترک خدمت معلمان نقش میانجی ایفا می کرد. نقش تعدیلگر تنظیم هیجانی در رابطه میانجی خستگی هیجانی تأیید شد. در سطوح پایین تنظیم هیجان رابطه خستگی هیجانی با تمایل به ترک خدمت بسیار ملایم و معنادار بود، اما در سطوح بالای تنظیم هیجان، خستگی هیجانی با شدت بیشتری تمایل به ترک خدمت را پیش بینی می کرد. نتیجه آنکه پیشایندهای میل به ترک خدمت روابط ساختاری پیچیده ای دارند.
اثربخشی مصاحبه ی انگیزشی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
305 - 322
حوزههای تخصصی:
زمینه: فلج مغزی یک اختلال عصب شناختی و غیر پیش رونده است که معمولاً در ابتدای زندگی و به دلایل مختلف رخ می دهد و به طور مادام العمر وجود خواهدداشت و می تواند از کارآیی فرد و خانواده او بکاهد و مشکلات متعدد روانشناختی را به ویژه برای مادران دارای فرزندان با این عارضه ایجاد کند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزندان با فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی معلولین جسمی حرکتی شهر کرمانشاه در سال 1400 بودند. از بین جامعه آماری موردنظر تعداد 26 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی تعیین شده به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گروه گواه به صورت تصادفی گمارش شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های رضایت زناشویی اولسون (1989) و خودکارآمدی عمومی شرر (1982) استفاده شد. اعضای حاضر در گروه آزمایشی تحت مشاوره گروهی به شیوه مصاحبه انگیزشی فیلدز (2006) شامل 10 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی بر افزایش نمره کلی رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی به صورت معناداری اثربخش بوده است (0/05p<).
نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی تأثیر دارد.
تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی مبتنی بر بهبود گسستگی رابطه زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
415 - 426
حوزههای تخصصی:
گسستگی رابطه زناشویی یکی از از رایج ترین مشکلاتی است که توسط زوجین مطرح می شود و به فرآیند جدایی عاطفی اشاره دارد که معمولاً به عنوان جدا شدن از شریک زندگی یا احساس بی تفاوتی نسبت به او شناخته می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی مبتنی بر بهبود گسستگی رابطه زناشویی بود. روش پژوهش، در بخش اول مرور نظامند مقالات مختلف مرتبط با درمان های موجود در حوزه زوج درمانی در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی در بازه زمانی 2003 تا 2022 بود. داده های بدست آمده از این منابع با روش کیفی تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت، عناصر مشترک شناسایی و کدگذاری شدند و براساس آن، بسته زوج درمانی تدوین گردید. پس از تدوین بسته زوج درمانی با بهره گیری از نظر پنج صاحب نظر در حوزه زوج درمانی و مشاوره برای تعیین روایی محتوایی بسته فوق اقدام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار پژوهش اسناد و مدارک مکتوب موجود در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی بود. نتایج نشان داد که ارزیابی و مصاحبه اولیه، افزایش درگیری هیجانی، بازسازی و بهبود تعاملات زوج، بازسازی شناختی و تغییر طرحواره ها، تغییر رفتار/ افزایش تبادلات مثبت زوجین، آموزش مهارت ها و افزایش پذیرش و تحمل، عناصر اصلی بسته زوج درمانی مبتنی بر گسستگی رابطه را تشکیل می دهند. محتوای جلسات بسته زوج درمانی در چهارده جلسه هفتگی تنظیم شده است. براساس یافته های پژوهش، بسته زوج درمانی مبتنی بر گسستگی رابطه می تواند در بهبود الگوهای ارتباطی زوجین، حل تعارض ها و تغییر رفتارهای منفی زوجین کمککننده باشد.
پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان بر اساس صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
486 - 495
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی بر اساس صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر در سال تحصیلی 02-1401 بود. به همین منظور، از بین جامعه مورد نظر 322 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و پرسشنامه های آسیب پذیری روانشناختی (نجاریان و داودی، 1380)، مدل صفات چهارگانه تاریک شخصیت (یوسفی و ایمانزاد، 1397) و اعتیاد به فضای مجازی (یانگ، 1998) در مورد آنان اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون (همزمان) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی با آسیب پذیری روانشناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0˂P). در ضمن مشخص شد که صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری و اعتیاد به فضای مجازی می توانند آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را پیش بینی کنند (01/0˂P). بنابراین نتیجه گرفته می شود که اعتیاد به فضای مجازی، صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری توان پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را دارند. یافته ها نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی با آسیب پذیری روانشناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0˂P). در ضمن مشخص شد که صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری و اعتیاد به فضای مجازی می توانند آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را پیش بینی کنند (01/0˂P).