فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۳۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه با مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری به منظور ارائه راهکارهای بهبود و ارتقای دانش و مهارت های آنان است. روش انجام پژوهش از نوع ارزشیابی و جامعه آماری کلیه معلمان شاغل به تدریس در مدارس متوسطه استان مازندران در سال تحصیلی 85 ـ84 است. نمونه آماری 360 نفر از معلمان است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از دو ابزار محقق ساخته شامل پرسشنامه (حاوی 30 سؤال بسته پاسخ با طیف لیکرت) و آزمون محقق ساخته (حاوی 30 سؤال چهارگزینه ای) استفاده شده است. داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جدولهای توزیع فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (با استفاده از آزمون ، Z و F) تجزیه و تحلیل شدند. عمده ترین یافته های پژوهش این است که میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری در حد پایین تر از متوسط بود. میانگین نمره آزمون سنجش میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری 89/10 (در مقیاس 20 نمره ای) به دست آمده و بین میانگین نمره ها بر حسب متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، رشته تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین میانگین نمره ها مربوط به معلمان گروه علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس و سابقه 10 تا 19 سال و کمترین آنها مربوط به معلمان گروه علوم پایه با مدرک لیسانس و سابقه بالای 20 تا 29 سال بود.
بررسی نقش دانش حرفه اى خودکارآمدی معلمان بر شیوه های ارتباطی مثبت و منفی آنان با دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دانش حرفه ای و خودکارآمدی بر سبک های ارتباطی مثبت و منفی معلمان بود. طرح این پژوهش «توصیفی» از نوع «همبستگی» است. جامعه آماری این پژوهش معلمان زن پایه سوم راهنمایی شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. بدین منظور نمونه ای با حجم 99 نفر انتخاب و داده های حاصله با استفاده از پرسشنامه های «سبک های ارتباطی معلم و دانش آموز، فرم معلم»، «دانش حرفه ای معلم» و «خودکارآمدی معلم» جمع آوری شد و پس از آن اعتبار و روایی پرسشنامه فوق الذکر با استفاده از ملاک های روان سنجی احراز شد. داده های حاصله با استفاده از آمار توصیفی یعنی فراوانی و درصد و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که در سبک ارتباطی مثبت هر دو عامل «دانش حرفه ای» و «خودکارآمدی» از قدرت پیش بینی کنندگی برخوردارند و در سبک ارتباطی منفی تنها «دانش حرفه ای» قدرت پیش بینی کنندگی دارد. نتیجه این که دانش حرفه ای معلم از جمله متغیرهایی است که نقش مهمی در فرایند آموزشی دارد.
ویژگی های مسائل کلامی ریاضی دوره راهنمایی و راهکارهای تسهیل فرایند حل آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه ابتدا به معرفی ماهیت مسائل کلامی و فرایند حل آن ها می پردازد سپس با مرور ادبیات پژوهشی در رابطه با مشکلات دانش آموزان در حل مسائل کلامی، به بررسی ریشه اصلی این مشکلات در فهم ناقص مسائل به دلیل دشواری متن و وجود زمینه های ناآشنا در مسائل کلامی دوره راهنمایی پرداخته است. در ادامه به اثربخشی انواع جمله بندی های مجدد زمینه ای، مفهومی و ترکیب آن ها بر تسهیل حل مسائل کلامی پرداخته است. لذا 80 دانش آموز پایه هفتم به صورت تصادفی به یکی از شرایط مذکور و یک گروه کنترل گمارده شدند. دانش آموزان ابتدا به پیش آزمون سپس، به جز گروه کنترل، یکی از انواع آزمون های جمله بندی مجدد مسائل کلامی را پاسخ دادند. نتایج نشان داد که انواع تغییر جمله بندی مسئله کلامی، حل مسئله را تسهیل می کند. این یافته ها می تواند به مؤلفان کتاب های درسی کمک کند تا به بازنگری و طراحی مجدد مسائل کلامی در کتاب های درسی ریاضی پایه های ششم تا هشتم بپردازند.
رویکردهای میان رشته ای و طراحی برنامه درسی رشته اقتصاد و مالیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق الگوها و انواع مختلف برنامه درسی تلفیقی را مورد بررسی قرار داده و تناسب آن ها را در رشته اقتصاد و مالیه اسلامی مورد توجه قرار می دهد. در واقع به این سوال پاسخ می دهد که اگر رشته اقتصاد و مالیه اسلامی به عنوان حوزه ای میان رشته ای در علوم انسانی-اسلامی بخواهد تشکیل شود، از کدامیک از رویکردهای مطرح می تواند استفاده کند و ظرفیت هر یک از رویکردهای میان رشته ای در این رابطه چه میزان است؟ ضمن ارائه دو اصل «ارتباط حداکثری» و «بهره برداری حداکثری»، نشان می دهد که رویکرد مناسب برای دوره اقتصاد و مالیه اسلامی رویکردی محتوا محور است و از گونه های مطرح شده نیز، رویکردهای درون رشته ای و میان رشته ای موازی در شرایط موجود مناسب نبوده و توانایی تامین اصول مطرح شده را ندارند؛ رویکردهای چندرشته ای، متقاطع، متکثر و همچنین فرارشته ای و پسارشتگی نیز گرچه از دو رویکرد قبلی متناسب تر می باشند، اما در شرایط موجود استفاده از آن ها با توجه به نقاط ضعفی که دارند پیشنهاد نمی شود. در نهایت به نظر می رسد ظرفیت و کارایی رویکرد بین رشته ای از بقیه رویکردها بیشتر بوده و برنامه ریز رشته اقتصاد و مالیه اسلامی می تواند در تدوین برنامه درسی دوره از آن بهره ببرد. به هر حال در عمل می توان از رویکرد بین رشته ای به عنوان رویکرد اصیل و مبنایی بهره برد و در کنار آن از نقاط قوت موجود در سایر رویکردها نیز به منظور تقویت برنامه درسی استفاده کرد.
بررسی انسجام محتوای برنامه درسی در کتاب های درسی زیست شناسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
211 - 258
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی انسجام محتوای برنامه درسی کتاب های درسی زیست شناسی دوره دوم متوسطه انجام گرفته است. بدین منظور چهار شاخص وسعت، تداوم، توالی و ادغام در کتاب های مذکور با استفاده از تحلیل محتوای کیفی بررسی شد. نمونه پژوهش عبارت بود از تمام کتاب های درسی و کتاب های راهنمای معلم زیست شناسی دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 99-1398. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که در شاخص وسعت، کتاب های پایه یازدهم و دوازدهم کاملاً استانداردهای محتوایی و عملکردی را رعایت کردند، اما پایه دهم از این استانداردها برخوردار نیست. در شاخص تداوم، محتوای دوره دوم متوسطه از وضعیت مناسبی برخوردار است و بیش از 90% مطالب دارای ارتباط از نوع تداوم هستند. در شاخص توالی، به عنوان نمونه کتاب پایه دوازدهم بررسی شد، مشخص گردید از هیچکدام از شیوه های توالی در ادبیات این حوزه تبعیت نمی کند. در شاخص ادغام نیز مشخص شد این شاخص چندان مورد توجه نیست.
طراحی آموزشی برنامه یادگیری الکترونیکی املا فارسی و اعتبارسنجی آن از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی «اهداف تفصیلی فعالیت های دوره پیش دبستانی» در برنامه درسی ملّی جمهوری اسلامی ایران از منظر رویکرد اسلامی عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با تأکید بر اهداف تمهید در دوران کودکی در نظریه اسلامی عمل به نقد اهداف تفصیلی فعالیت های دوره پیش دبستانی برنامه درسی ملّی پرداخته است. اهداف تفصیلی فعالیت های دوره پیش دبستانی که به نوعی زبان فنی و رسمی تعلیم و تربیت است، با روش تحلیل مفهومی و تطبیقی مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. بر این اساس، در بخش بررسی کلی، نخستین نکته ای که در تنظیم اهداف دوره پیش دبستانی مغفول واقع شده، عدم توجه به مقتضیات روان شناختی و رشدی کودکان در این سنین است. دوم، سلسله مراتب توجه به ارزش ها، مطابق با معیارهای دینی در اهداف رعایت نشده است. سوم اینکه، ابهام مفهومی در بسیاری از واژگان بکار رفته در اهداف ملاحظه می شود. چهارم، اغتشاش در سطح تعریف اهداف – غایت، هدف کلی یا رفتاری- نقد دیگری است که به صورت کلی بر اهداف مذکور وارد است. درنهایت، باید گفت که برخی اهداف با یکدیگر همپوشانی دارند که در این زمینه حذف و اصلاح صورت گرفته است. از سویی در سطحی عمیق تر، تحلیل تطبیقی 58 مورد هدف تفصیلی با 14 هدف تمهید در دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل، نشان می دهد که چهار حالت ممکن در مورد اهداف تفصیلی دوره پیش دبستانی قابل ذکر است. در حالت نخست، میان اهداف معیار و اهداف مورد بررسی هم آوایی نسبی وجود دارد. در حالت دوم، بین اهداف دو مجموعه تقابل وجود دارد. این تقابل در دو سطحِ سطحی و عمیق مورد بازشناسی قرار گرفته و در سطح نخست، رویکرد اصلاح و در سطح دوم، رویکرد اصلاح و حذف پیشنهاد شده است. در حالت چهارم، با اهدافِ معیارِ مغفول در اهداف برنامه درسی دوره پیش دبستانی مواجهیم که پیشنهاد تکمیلی ارائه شده است. در پایان برخی از اهداف تفصیلی فعالیت های دوره پیش دبستانی اصلاح و بازتولید شده اند.
اعتباریابی الگوی طراحی آموزشی، برای آموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی آموزشی علم و هنر تعیین خصوصیات مفصل برای توسعه، ارزشیابی و حفظ موقعیت هایی است که یادگیری و عملکرد را تسهیل می کند (رایگلوث، 2009). طراحی آموزشی از حوزه های بسیار فعال تکنولوژی آموزشی است که به دنبال تسهیل یادگیری و عملکرد است (ریزر و دمپسی، 1391؛ ترجمه وحدانی اسدی و همکاران). اخلاق از مهمترین موضوعاتی است که نظام های آموزشی به آن می پردازند (باقری، 1389). برای دستیابی هرچه بهتر به اهداف آموزشی در آموزش اخلاق به روش های مطلوب آموزش نیاز داریم. هدف این پژوهش ارائه الگوی طراحی آموزشی برای آموزش اخلاق است. به این منظور با روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی با طرح ارائه الگو و تأیید آن استفاده شد، برای این منظور ابتدا مفاهیم و نظریه های موجود در حوزه آموزش اخلاق را بررسی شد و پس از طبقه بندی، نقشه و چارچوب مفهومی تدوین و درنهایت الگوی طراحی آموزشی آموزش اخلاق ارائه گردید. سپس محتوای آموزش اخلاقی بر اساس این الگوی، طراحی آموزشی گردید و بر روی دانش آموزان پایه ششم اجرای شد. نتایج حاکی از تأثیر این الگو بر رشد اخلاقی و عمل اخلاقی دانش آموزان بود.
بررسی اثربخشی مداخلات چند بعدی شناختی رفتاری مارتین بر میزان عملکرد تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مداخلات چند بعدی شناختی- رفتاری مارتین بر میزان عملکرد تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر اصفهان است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر اصفهان بودند. به این منظور 50 نفر از دانش آموزان دختر سال دوّم دبیرستان در سال تحصیلی 89-1388 از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه کنترل). برنامه مداخلات چند بعدی شناختی- رفتاری مارتین (2008) بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده این پژوهش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی آرشا مبالت و همکاران (2009) بود. برای تحلیل داده های این پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد مداخلات چند بعدی شناختی- رفتاری مارتین بر اشتیاق تحصیلی (شناختی، انگیزشی و رفتاری) و عملکرد تح172صیلی دانش آموزان تأثیر داشت (001/0p). مداخلات چند بعدی شناختی- رفتاری مارتین می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در افزایش اشتیاق تحصیلی (شناختی، انگیزشی و رفتاری) وعملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده قرار گیرد.
"ارزیابی برنامه درسی هنر دوره ابتدایی (نقاشی کاردستی و خوشنویسی) از دیدگاه مدیران و دانش آموزان در منطقه یک تهران "
حوزههای تخصصی:
تحلیل محتوای میزان توجه به ابعاد هفت گانه اهداف مصوب در کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل میزان توجه به ابعاد هفت گانه اهداف مصوب در کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه ایران است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بوده و رویکرد آن نیز کاربردی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه در سال تحصیلی 93- 1392 است که با توجه به ماهیت موضوع پژوهش و محدودیت جامعه آماری از نمونه گیری صرف نظر شده، کل آن ها به عنوان نمونه در نظر گرفته شده اند. ابزار اندازه گیری چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بوده و نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. عمده ترین نتایج پژوهش بیان گر آن است که: 1. از مجموع 2656 مرتبه توجه به ابعاد هفت گانه اهداف مصوب، پایه اول با 637 فراوانی یا 24 درصد، پایه دوم با 634 فراوانی یا 9/23 درصد، پایه سوم با 508 فراوانی یا 1/19 درصد و پایه چهارم با 877 فراوانی یا 33 درصد؛ به ابعاد و مقوله های مورد بررسی پرداخته اند. 2. بُعد فرهنگی و هنری با 730 فراوانی یا 5/27 درصد، بیش ترین و بُعد اقتصادی با 71 فراوانی یا 7/2 درصد، کم ترین توجه را به خود اختصاص داده اند.
گزارش یک پژوهش در زمینه مشکلات دانش آموزان دبیرستانی
حوزههای تخصصی:
میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری است. روش انجام پژوهش زمینه ای است و جامعه ی آماری کلیه معلمان شاغل به تدریس در مدارس راهنمایی و متوسطه شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 88 - 87 است، نمونه ی آماری 382 نفر از معلمان زن و مرد میباشند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از ابزار آزمون محقق ساخته (حاوی 40 سؤال چهار گزینه ای) استفاده شده است.
داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جداول توزیع فراوانی، در صد، میانگین) و استنباطی ( با استفاده از آزمون 2x و با نرم افزار Spss مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. عمده ترین یافته های پژوهش این است که میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری با کسب میانگین 83/10 (در مقیاس 20 نمره ای) در حد متوسط است. همچنین چون مقدار 2x به دست آمده در سطح اطمینان 95 درصد از مقدار 2x جدول بزرگ تر است بنابراین پراکندگی پاسخ ها واقعی است و بین فراوانی پاسخ های مشاهده شده و فراوانی مورد انتظار تفاوت معنیدار است. لذا میتوان گفت که آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری در حد متوسط است.
تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بر اساس دیدگاه دانش بنیان مایکل یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم دانش قدرتمند، مفهوم بنیادین در نگاه مایکل یانگ در مقام جامعه شناس برنامه درسی است. او در خلال چهار دهه با صورت بندی این مفهوم، کوشیده است چارچوبی نظری برای برنامه درسی دانش بنیان فراهم آورد. با این همه نسبت این مفهوم با مؤلفه های نظریه برنامه درسی، نظام مدرسه ای و امر تربیتی در میان تألیفات و کارهای پژوهشی فردی و مشترک یانگ، پراکنده اند. صورت بندی نظریه برنامه درسی بر اساس این مفهوم نخست نیازمند صورت بندی یکپارچه و جامعی از آن و استنتاج دلالت هایی است که بتواند مؤلفه های بنیادین و مؤلفه های ساختاری یک چارچوب نظری را تبیین نماید. این نوشتار می کوشد تا با ارجاع به کارهای یانگ، به تبیین و تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بپردازد، برای این منظور قریب به اکثر نوشته های یانگ به همراه آثاری از منتقدان و موافقان آرای او، در یک پژوهش فلسفی مطالعه شده اند. در این مطالعه از روش کیفیِ تحلیلی مفهومی استفاده شده است. معرفت شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شده و ارتباط این مفهوم با جامعه شناسی، نظام مدرسه ای و امر تربیتی بیان شده است. در پایان با رویکردی نظری، دلالت های تربیتی این مفهوم برای ساخت یک نظریه برنامه درسی استنتاج گردیده است تا مبنایی برای نظر ورزی و پژوهش بیشتر باشد.
ارزشیابی برنامه درسی آزمایش های درس فیزیک دوره متوسطه شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پاسخ گویی به این پرسش مورد توجه است که آزمایش های درس فیزیک با چه کیفیتی در مدارس متوسطه اجرا می شود؟ از طریق مراجعه مستقیم به مدارس و مشاهده وضعیت آزمایشگاه ها، مصاحبه با مسوولان آزمایشگاه ها و برگزاری آزمون عملی برای دانش آموزان، داده های لازم جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها و قضاوت درباره چگونگی اجرای آزمایش ها، وضع موجود با وضع مطلوب مقایسه شد. در چهار موضوع مورد توجه این مقاله یعنی 1) وضعیت آزمایشگاه، 2) توانایی نیروی انسانی، 3)چگونگی اجرای آزمایش، 4) رغبت، مشارکت و یادگیری دانش آموزان، پس از جمع آوری داده ها و تحلیل کمی آن ها، مشخص شد که وضعیت موجود با وضعیت مطلوب، فاصله قابل توجهی دارد. آزمایشگاه های فیزیک دارای مشکل امکانات هستند، با وجود این که نیروی انسانی آزمایشگاه ها از کیفیت لازم برخوردار است، ولی مشارکت دانش آموزان در انجام آزمایش ها اندک است و یادگیری دانش آموزان در حداقل ممکن است. بر این اساس، پیشنهاد می شود که برای اجرای آزمایش های درس فیزیک تدابیر عملی فراهم شود و مسوولان به این رکن اساسی پیشرفت های علمی آینده و توسعه فناوری مبتنی بر نوآوری، عنایت ویژه نمایند.
بررسی ارتباط بین جنسیت با میزان شیوع ناهنجاری های وضعیتی در اندام فوقانی دانش آموزان دختر و پسر دوره راهنمایی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان شیوع ناهنجاری های وضعیتی در اندام فوقانی دانش آموزان دختر و پسر دوره راهنمایی منطقه 2 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 86 -85 انجام گرفته است. در این مطالعه، دانش آموزان دختر و پسر از 11 تا 15 سال در دو نمونه(921 پسر و 967 دختر) به صورت هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و «صفحه شطرنجی»، «متر»، «تراز» و «آزمون استاندارد نیویورک»، از نمونه های در دسترس جمع آوری شد. برای اعلام درصد شیوع ناهنجاری های سر به جلو، شانه های نامتقارن، پشت گرد، گمرگود، پشت کج، پشت صاف، از درصد فراوانی و برای بررسی ارتباط میان «جنسیت» با میزان شیوع ناهنجاریها در اندام فوقانی از آزمون خی دو بهره گرفتیم.
یافته های تحقیق نشان می دهد بیشترین و کمترین درصد فراوانی ناهنجاری های اندام فوقانی با وضعیت بدنی متوسط در دانش-آموزان پسر دوره راهنمایی به ترتیب مربوط به ناهنجاری های پشت گرد (8/31درصد) و پشت صاف (1درصد) و در دختران به ترتیب مربوط به ناهنجاری های پشت گرد(1/47درصد) و پشت-صاف(9/5درصد) است.
همچنین بیشترین و کمترین درصد فراوانی ناهنجاری هایی که با وضعیت بدنی ضعیف در اندام فوقانی دانش آموزان پسر وجود دارند، به ترتیب ناهنجاری های پشت گرد (6/16درصد) و پشت-کج(9/0درصد) را شامل می شوند و در دانش آموزان دختر نیز، ناهنجاری های پشت گرد (6/18درصد) و پشت صاف (8/0درصد) وجود دارد؛ بنابراین پسران (89/82 درصد) در مقایسه با دختران (97/65 درصد) وضعیت بدنی مطلوب تری دارند.
یافته های پژوهش نشان می دهد رابطه معناداری میان جنسیت و ناهنجاری های سر به جلو، شانه نامتقارن، پشت گرد، گمرگود و پشت صاف در سطح 01/0 وجود دارد. پسران بیشتر در معرض ناهنجاری سر به جلو و دختران در معرض مبتلا شدن به ناهنجاری های پشت گرد، گمرگود، پشت صاف و شانه نامتقارن هستند.
"
تبیین قابلیت های دیسیپلینی برنامه درسی و تعیین جایگاه آن در طبقه بندی دیسیپلین های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، قابلیت های برنامهدرسی به عنوان یک دیسیپلین علمی بررسی و به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا می توان برنامهدرسی را یک دیسیپلین دانست؟ در محور اول مقاله، دیدگاه صاحب نظران درباره معیارهای دیسیپلین علمی مطرح و پس از استخراج معیارهای موردتوافق، میزان برخورداری برنامهدرسی از این معیارها بررسی شده است. در محور دوم، طبقه بندی های مختلف دیسیپلین علمی ارائه شده است، سپس دیسیپلین هایی که برنامهدرسی با آن ها سنخیت دارد، مشخص و نسبت برنامه درسی با این دیسیپلین ها تعیین شده است. بحث های محور دوم به این نتیجه منجر شده است که برنامهدرسی دیسیپلینی نرم، زنده و کاربردی است که دارای دیدگاه های فلسفی، اجتماعی و سازمانی است. در جمع بندی، سه دیدگاه که دو مورد آن با تلقی تعلیم و تربیت و برنامهدرسی به عنوان دیسیپلین همسو نیست ارائه و درباره آن ها بحث شده است. درنهایت، برنامه درسی به عنوان یک دیسیپلین علمی تعریف شده است
تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی است. پارادایم پیچیدگی منظری جدید برای روند تغییر و تحول جهان هستی و پدیده های آن در اختیار اندیشمندان گذاشته و بسیاری از نظریه پردازان با توجه به مؤلفه های اساسی این پارادایم به ارائه دیدگاه های جدید خود در حوزه های علمی گوناگون چون علوم تربیتی پرداخته اند. برای دستیابی به این هدف، نخست با استفاده از روش «کاوشگری فلسفی انتقادی»، به نقد و بررسی نظریه های تحول تربیتی و توضیح دو ضعف عمده آن ها (تحویل گرایی و ایدئولوژی کنترل) پرداخته شد. سپس، با اشاره به «نظریه سیستم های پیچیده انطباقی»، چهارچوب نظری مقاله یعنی نظام تعلیم و تربیت به مثابه سیستم پیچیده انطباقی توضیح داده شد. در ادامه، پس از تشریح نقش «جریان دانش» در تحول سیستم های پیچیده تربیتی، به کمک روش «استنتاج منطقی»، دلالت هایی برای فرایند تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی فراهم شد. نتایج حاصل از این پژوهش بر این نکته تاکید دارد که نظریه پردازان پیچیدگی ضمن تأیید بسیاری از دیدگاه های پیشین در خصوص تحول تربیتی و مهم دانستن آن ها، سعی دارند از منظری کل نگر به فرایندهای تحول نگریسته و پژوهشگران را از افتادن در ورطه تحویل گرایی برحذر دارند. همچنین، آن ها با جایگزینی پیشنهادهایی چون «کنترل توزیعی» به جای راهبردهای غالب «بالا به پایین» و «پایین به بالا»، پاسخی به چالش کنترل در اجرای طرح های تغییر و تحول ارائه می کنند.