مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
سواد رسانه ای، مهارتی حیاتی برای زیستن در عصر کنونی است. در این مقاله، ضرورت، اهداف، محتوا، شیوه اجرا، تدریس، ارزشیابی و محدودیت های ورود آموزش سواد رسانه ای به مدارس کشور با روش مطالعه کتابخانه ای، اسنادی و دلفی از دیدگاه صاحب نظران بررسی شده است.
یافته ها نشان داد بومی سازی و ورود آموزش سواد رسانه ای به مدارس، منجر به توانمندسازی دانش آموزان در استفاده بخردانه از رسانه ها، حفظ و تقویت هویت و فرهنگ ایرانی اسلامی خواهد شد. اجرای آزمایشی دوره های آموزشی، ارزشیابی توصیفی، تدوین محتوا و ارائه به شکل تلفیق با متون درسی در دوره ابتدایی و ارائه کتاب مستقل در دوره متوسطه از دیگر یافته ها است. همچنین محتوا باید به شناخت انواع رسانه ها، تولید، ارزیابی و تحلیل انتقادی متون رسانه ای، توجه کند.نتایج نشان داد، بهره مندی دانش آموزان از آموزش سواد رسانه ای و مزایای آن، ضروری است.
در جست وجوی مدل برنامهدرسی برای رشد سرمایه فرهنگی خانواده موفقیت تحصیلی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق جستجوی مدلی برای برنامه درسی رشد سرمایه فرهنگی والدین تسهیل موفقیت تحصیلی فرزندان است. همبستگی ابعاد سرمایه فرهنگی والدین با موفقیت تحصیلی دانش آموزان موردمطالعه قرار گرفت و برنامه مؤثری برای رشد سرمایه فرهنگی خانواده طراحی، اجرا و ارزیابی شد. چارچوب نظری این تحقیق برگرفته از نظریات بوردیو[1] است. و بر اساس دیدگاه پی یر بوردیو، سرمایه فرهنگی دارای سه بعد نهادینه شده ،عینیت یافته و تجسم یافته است . روش تحقیق، شبه تجربی دارای دو گروه آزمایشی و گواه خواهد بود. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش ،پرسشنامه محقق ساخته مؤلفه های سرمایه فرهنگی و پرسشنامه بامریند[2] بوده است.روایی آن با نظر متخصصان و کارشناسان و با اجرای آزمایشی بر روی 30 نفر 83% به دست آمده است . جامعه آماری پژوهش 54 خانواده به صورت تصادفی در دو منطقه شمال و جنوب تهران و فرزندان آن ها که در چهار دبیرستان دولتی دخترانه و پسرانه مشغول تحصیل بودند،انتخاب شدند،.توسط مشاوران متخصص مورد مصاحبه قرار گرفتند و گروه تجربی در یک کارگاه آموزشی 10 ساعته آموزش خانواده باهدف رشد و یادگیری مؤلفه های سرمایه فرهنگی ، شرکت کردند.فرضیه های تحقیق عبارت بود از:1-آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی(علاقه مندی به کارهای هنری،موسیقی،خط و نقاشی،و زبان خارجی) آن ها تأثیر دارد.2- آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی(بهبود رابطه با کتاب،تابلوهای نقاشی، عضویت در کتابخانه،کامپیوتر،رسانه ها ،دوربین) آن ها تأثیر دارد.3- آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی (شرکت در دوره های منتهی به اخذ مدرک و گواهینامه مهارت) آن ها تأثیر دارد.4- آموزش به اولیاء بر شیوه های فرزندپروری آن ها تأثیر دارد.7-آموزش مؤلفه های سرمایه فرهنگی به والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان آن ها تأثیر دارد. .برای تجزیه وتحلیل داده ها در سطح توصیفی از آمارهای فراوانی،میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از روش تحلیل واریانس یک راهه و کوواریانس (ANVOVA) استفاده گردید.یافته های حاصل نشان داد که آموزش منظم به والدین در سطح(p<0/05) بر مؤلفه های سرمایه فرهنگی خانواده و پیشرفت تحصیلی فرزندان تأثیر مثبت داشته است و برنامه درسی اجراشده مشتمل بر،هدف ها ،محتوا، روش ها و فرایند یاددهی- یادگیری، رسانه ها و ارزشیابی توانسته است به رشد سرمایه فرهنگی و ایجاد فضای فرهنگی غنی تر برای موفقیت تحصیلی فرزندان کمک کند.
تبیین قابلیت های دیسیپلینی برنامه درسی و تعیین جایگاه آن در طبقه بندی دیسیپلین های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، قابلیت های برنامهدرسی به عنوان یک دیسیپلین علمی بررسی و به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا می توان برنامهدرسی را یک دیسیپلین دانست؟ در محور اول مقاله، دیدگاه صاحب نظران درباره معیارهای دیسیپلین علمی مطرح و پس از استخراج معیارهای موردتوافق، میزان برخورداری برنامهدرسی از این معیارها بررسی شده است. در محور دوم، طبقه بندی های مختلف دیسیپلین علمی ارائه شده است، سپس دیسیپلین هایی که برنامهدرسی با آن ها سنخیت دارد، مشخص و نسبت برنامه درسی با این دیسیپلین ها تعیین شده است. بحث های محور دوم به این نتیجه منجر شده است که برنامهدرسی دیسیپلینی نرم، زنده و کاربردی است که دارای دیدگاه های فلسفی، اجتماعی و سازمانی است. در جمع بندی، سه دیدگاه که دو مورد آن با تلقی تعلیم و تربیت و برنامهدرسی به عنوان دیسیپلین همسو نیست ارائه و درباره آن ها بحث شده است. درنهایت، برنامه درسی به عنوان یک دیسیپلین علمی تعریف شده است
چالش بین کوچ عشایر و مدارش عشایر کوچ رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انجام دو کوچ سالانه عشایر کوچ رو در طول سال تحصیلی تأثیرات زیادی بر کار مدرسه و یادگیری دانش آموزان عشایر بر جای می گذارد. تحقیق حاضر مطالعه موردی بوده و از نوع کیفی استفاده شده است. هدف مطالعه، بررسیِ رابطه زمان کوچ عشایر و زمان آموزش در مدارس عشایری است. به منظور بررسی میزان غیبت دانش آموزانی که به علّت دو کوچ سالانه عشایر و تأثیرات آن از مدرسه دور مانده اند، اقدام به جمع آوری داده های کمّی و کیفی یک مدرسه عشایری کوچ رو در طول دو سال تحصیلیِ (90-89 و 91-90) شده است. پژوهنده در سال های مذکور به عنوان معلم در این مدرسه مشغول به فعالیت بوده است. نتایج تحقیق گویای آن است که دو کوچ سالانه عشایر در مدرسه حاضر باعث افت ۳۴ درصدیِ زمانِ خالصِ آموزش (۵۵ روز از ۱۶۰ روز خالص برنامه ریزی شده) و به تبع آن به هم ریختن برنامه ریزی درسی آموزشی مدرسه، شتاب در آموزش مطالب درسی و به انجام نرسیدن آموزش کتاب های دانش آموزان در پایان سال تحصیلی شده است.
آسیب شناسی برنامه درس طراحی در رشته معماری منظر در ایران 1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سابقه فعالیت آموزشی و پژوهشی معماری منظر به عنوان یک رشته دانشگاهی در ایران کمتر از دو دهه است و به عنوان فعالیت حرفه ای نیز تخصصی نو محسوب می شود و نیازمند رشد بستر نظری و عملی، تربیت نیروهای متخصص و بومی سازی علمی در کشور است. همچنین طراحی به عنوان هسته اصلی فعالیت های آموزشی و حرفه ای این رشته مستلزم گسترش مفاهیم، روش ها و ابزار تخصصی است. این مقاله با هدف آسیب شناسی برنامه آموزشی درس طراحی در رشته معماری منظر در دانشگاه های کشور و با تأکید بر کارگاه محیط و منظر ۱، سعی دارد تا چارچوبی نظری در تبیین محتوای آموزشی کارگاه طراحی منظر ۱ ارائه دهد. برای مقایسه تطبیقی، برنامه درسی کارگاه طراحی منظر ۱ در چند دانشگاه مطرح دنیا و در دانشگاه های ایران به شیوه نمونه یابی تصادفی بررسی شد. همچنین با هدف زمینه یابی بستر آموزش طراحی، با نُه نفر از اساتید و متخصصان طراحی منظر در دانشگاه های کشور مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با روش پیمایش زمینه یابی انجام گرفت. با تکیه بر تحلیل پاسخ ها می توان دو دیدگاه کلی را در آموزش طراحی منظر در ایران بازشناخت: ۱. آموزش «ارزش های بوم شناختی و قابلیت های طبیعی»، ۲. آموزش «ارزش های زیبایی شناختی و اصول طراحی معماری در محیط های باز». یافته های مقاله (مقایسه برنامه های آموزشی و نتایج مصاحبه ها) نشان داد که رویکردها و محتوای آموزشی در کارگاه طراحی منظر، نیاز به شرح دقیق تر دارند. با استناد به پیمایش برنامه های درسی، چارچوب پیشنهادی محتوای آموزشی کارگاه طرح منظر ۱ در دو سطح مقدماتی و پیشرفته در آخر معرفی شده است. همچنین مقیاس و موضوع پروژه طراحی با تکیه بر نظرسنجی ها در هریک از سطوح آموزشی در یک جدول معرفی شده است. نتایج نشان می دهد که محتوای آموزشی کارگاه طرح منظر ۱ در سطح مقدماتی باید بر طراحی پروژه های کوچک مقیاس و آموزش نظریه های پایه طراحی، شناخت مفاهیم پایه و اصول و روش های طراحی، بیان تصویری، یادگیری از مصادیق پروژه های حرفه ای و یادگیری بین رشته ای متمرکز گردد.
تحلیل برنامه درسی مغفول سواد تغذیه ای در دوره تحصیلی متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی رسمی آموزش و پرورش در هر جامعه ای باید پرورش دهنده ابعاد مختلف رشد جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان باشد. اما بررسی برنامه های درسی دوره تحصیلی متوسطه ایران، حاکی از مغفول بودن مسئله سواد تغذیه ای است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل برنامه درسی مغفول سواد تغذیه ای در دوره تحصیلی متوسطه بود. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه ناحیه یک شهر یزد شامل 2140 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد ارزیابی سواد تغذیه ای (در ابعاد نگرش، عملکرد، آگاهی و منابع اطلاعاتی) بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد سواد تغذیه ای در هر دو گروه دختران و پسران با ضعف هایی همراه است. با وجودی که دختران در مقایسه با پسران از ابعاد سواد تغذیه ای بهتری برخوردار بودند، اما کمبودهایی نیز مشاهده شد. دختران نگرش ساده تری نسبت به مصرف صبحانه در مقایسه با پسران داشتند. در حیطه عملکرد تغذیه ای، پسران در مقایسه با دختران، عادات نادرست تری درباره مصرف نمک داشتند، اما مصرف لبنیات در گروه پسران بهتر از گروه دختران بود. به علاوه میزان مطلوبیت قد و وزن در هر دو گروه رضایت بخش نبود. در حیطه آگاهی تغذیه ای هر دو گروه دختران و پسران، از آگاهی نظری برخوردار بودند. در نهایت، با استفاده از آزمون خی دو، مشخص شد منابع اطلاعاتی دختران بسیار محدود است اما پسران از منابع متنوعی نظیر کتابهای درسی و شبکه اقوام و دوستان، اطلاعات تغذیه ای خود را کسب می کردند. یافته های پژوهش حاضر، ضرورت بازنگری برنامه های درسی دوره متوسطه را در جهت ارتقای سواد و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان نوجوان، بیش از پیش مورد تاکید قرار می دهد.
ارزیابی برنامه درسی دوره متوسطه (شاخه کار و دانش) با نظر به موضوع کارآفرینی از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی برنامه درسی دوره متوسطه شاخه کار و دانش با نظر به موضوع کارآفرینی از دیدگاه متخصصان انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری را کارشناسان و متخصصان برنامه درسی شاخه کار و دانش (194 نفر) تشکیل می دهند. . 123 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول مورگان بصورت تصادفی انتخاب شدکه تنها 87 نفر از افراد نمونه پرسشنامه ها را برگشت دادند. ابزار ارزیابی برنامه کارآفرینی آلن گیب برای دستیابی به داده ها استفاده شد. مقدار t تک گروهی حاصله باتوجه به مؤلفه های؛ توسعه رفتار 297101/4، ایجاد همدلی 668755/4، ارزش های کارآفرینانه 961556/4، ایجاد انگیزه 284784/4، درک فرآیند ورود به کسب وکار 078871/4، ظرفیت سازی 075505/5، ملزومات کسب وکار 275455/5، مدیریت روابط 178311/4 است که ازتی بحرانی 98/1±بیشتراست. اختلاف بین مقادیر آزمون و میانگین متغیر در جامعه بسیار کم است به بیان دیگر برنامهدرسی شاخه کار و دانش برمبنای کارآفرینی از دید متخصصان پایین تر از حد متوسط و ضعیف است.
بررسی جایگاه زبان شناسی در برنامه های درسی رشته های علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی را می توان یکی از شیوه های گوناگون پردازش و ثبت تجاربِ انسانی دانست. ماهیت چند بعدی انسان موجب می شود که هیچ حوزه ای از علوم انسانی نتواند به تنهایی از وجود او رمزگشایی کند. در این پژوهش، بعد از اشاره به ماهیت زبان و زبان شناسی و علوم انسانی و ارائه تاریخچه مختصری از شکل گیری رشته زبان شناسی با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مقایسه آرای متفاوت متخصصان ایرانی و غیر ایرانی، رابطه زبان شناسی با جامعه شناسی، مردم شناسی، روان شناسی، تاریخ، فلسفه، سیاست، حقوق، و غیره و جایگاه آن در برنامه درسی این رشته ها در دانشگاه های ایران بررسی می شود. نتایج حکایت از بعد میان رشته ای زبان شناسی و پیوند عمیق و دیرینه آن با حیطه های مورد بررسی دارد؛ پیوندی دوسویه که در مواردی به شکل گیری شاخه های میان رشته ای گوناگون در زبان شناسی منجر شده است. با وجود این، جای این حیطه های میان رشته ای در برنامه درسی مصوبِ بیشتر رشته های مورد بررسی خالی است؛ هر چند در برخی از دانشگاه ها تلاش هایی برای ارائه چنین دروسی برای یک گروه آموزشی خاص صورت گرفته است.
نقد و بررسی برنامه درسی رشته علوم قرآن و حدیث در مقطع کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مرداد و شهریور ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
از اولین مسائل در بهینه سازی و ارتقای سطح کیفی رشته های تحصیلی توجه به برنامه درسی و محتوای آموزشی است که در سرفصل های آن رشته نمود می یابد. رشته علوم قرآن و حدیث، به سبب ارتباط با دو منبع وحیانی، باید از جامعیت مقبولی برخوردار باشد تا بتواند در تمام عرصه های دینی حضور پویا داشته باشد. احراز این جایگاه به برنامه ریزی دقیق در حوزه آموزش و پژوهش منوط است. مقطع کارشناسی به مثابه زیرساخت یک رشته باید بتواند توانمندی های لازم را در دانشجو ایجاد کند. این مطالبه قطعاً منوط به آموزش استاندارد خواهد بود. مطالعه نقادانه و آسیب شناسانه در سرفصل و برنامه آموزشی می تواند بخشی از مطلوب ما را محقق کند. انطباق نداشتن و متناسب نبودن برنامه درسی و محتوای آن با عنوان رشته، ضعف در تعیین اهداف دروس و سرفصل آن ها، ضعف در تعیین منابع، تکراری بودن بعضی مباحث، فقدان ارتباط منطقی بین دروس، خلأ نگاه نظاممند در تدوین سرفصل کارشناسی در عنایت به مقاطع سه گانه، بی توجهی به مسئله ارزش یابی در سرفصل و نیز متوازن نبودن دو حوزه مطالعات قرآنی و مطالعات حدیثی از نظر درسی از جمله آسیب های جدی این برنامه درسی است.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مفهومی کاهش فاصله برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده در نظام آموزش عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی مفهومی کاهش فاصله برنامه درسی قصدشده، اجراشده و کسب شده در نظام آموزش عمومی ایران است. بدین منظور دو پرسش اساسی مورد بررسی قرار گرفت: با چه الگویی می توان فاصله سه برنامه درسی یاد شده را کاهش داد؟ الگوی پیشنهادی، تا چه حد معتبر است؟ روش این پژوهش، ترکیبی (کمّی و کیفی) است، به گونه ای که برای تدوین الگو از فنون مختلف مانند مرور اسناد و مدارک و استنتاج استفاده شده است. بدین منظور ساختار الگو در هفت بخش شامل عوامل شکاف، مبانی نظری، فلسفه، هدف، جهت گیری، اصول و روش کاهش فاصله ارائه شده است. هم چنین به منظور اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند، از نظرات صاحب نظرانِ برنامه درسی و کارشناسان شورای برنامه ریزی درسی استفاده شده است که این افراد درسطح بالایی الگوی پیشنهادی را تأیید کردند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که با توجه به شناسایی عوامل اساسی شکاف، می توان الگوی متناسب با شرایط نظام آموزشی کشور طراحی نمود.
چالش های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی در تربیت شهروندی – اجتماعی براساس مدل تایلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در زمینه یکی از اساسی ترین مباحث روز در حوزه آموزش و پرورش و برنامه ریزی درسی تحت عنوان ""تربیت شهروندی اجتماعی"" انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و جامعه آماری آنذمعلمان ابتدایی شهر تبریز که 337 نفر(276 زن و 61 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و نسبتی انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا براساس عناصر برنامه درسی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون فریدمن و آزمون t استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در عنصر «هدف ها»، مقوله ناتوانی هدف های تربیت شهروندی در برقراری ارتباط مؤثر بین مدرسه و مؤسسات بیرون از مدرسه؛ در عنصر «محتوا»، بی توجّه به تلفیق مفاهیم و مهارت های شهروندی در حوزه های مختلف یادگیری؛ در عنصر «فعّالیت های یاددهی یادگیری»، عدم اجرای فعّالیت های مناسب و در عنصر «ارزشیابی»، عدم توجّه به خلاقیت و نوآوری فراگیران؛ بالاترین اولویت را در بین چالش های مطرح شده به خود اختصاص داده اند. هم چنین در نتایج آزمون t مستقل نیز نشان از وجود تفاوت معنی داری بین نظرات معلّمان مرد و زن در سه عنصر محتوا، فعالیت های یاددهی یادگیری و ارزشیابی دارد اما درخصوص عنصر هدف بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد.