فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف:ا هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شبیه سازی آموزشی سه بعدی مبتنی بر رایانه بر یادگیری– یادداری مفاهیم تفکر و فضا در درس هندسه دانش آموزان سال سوم متوسطه شهر تهران است. با توجه به نقشی که عینی کردن مفاهیم انتزاعی آموزشی بر میزان یادگیری دارد، نیاز به پژوهش در این زمینه از اهمیت برخورداراست.
تأثیر حمایت از طریق ساختاردهی و مسئله سازی بر روی مهارت های خودسازمان دهی نوشتار، توانایی نوشتن مقاله و زمان برنامه ریزی کلی زبان آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی تأثیر سازکارهای ساختاردهنده و مسئله ساز حمایت کننده بر روی مهارت های خودسازمان دهی نوشتار، توانایی نوشتن مقاله و زمان برنامه ریزی کلی در مرحله پیش نوشتار از مراحل نوشتن مقاله و همچنین بررسی نقش سطح زبان آموزان به عنوان متغیر تعدیل کننده در میان صد و بیست زبان آموز سطح پیش متوسط و صد و بیست زبان آموز سطح پیشرفته پرداخته است. پس از فرض نمرات پیش آزمون به عنوان همگام، محققان نتایج پیش آزمون و پس آزمون شرکت کنندگان را در یک آزمون مهارت نوشتار و یک آزمون مهارت خودسازمان دهی و همچنین زمان گزارش شده برای برنامه ریزی پیش از نوشتن مقاله در پیش آزمون و پس آزمون را مقایسه کردند. نتایج سه آنالیز کوواریانس دو سویه نشان داد که سازکارهای حمایت کننده به تغییرهای چشمگیری در مهارت های خودسازماندهی نوشتار و توانایی نوشتن مقاله انجامیدند. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده سازکارهای ساختاردهنده و مسئله ساز حمایت کننده به طرز چشمگیری زمانی را که زبان آموزان بری برنامه ریزی قبل از نوشتار صرف می کنند، افزایش داد. نتایج نشان داد که در کل هنگامی که دو سازکار حمایت کننده با هم ارایه شدند، بهترین تأثیر را داشتند. همچنین هیچ تأثیر تعدیل کننده ای برای سطح زبان آموزان بر روی متغیرها مشاهده نشد.
مطالعه تفاوت انگیزش شغلی، سبکهای مدیریت کلاس و سبکهای تدریس معلمان براساس برخی ویژگیهای جمعیت شناختی و شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
1 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش، بررسی تفاوت انگیزش شغلی، سبکهای مدیریت کلاس و سبکهای تدریس معلمان مرد و زن شاغل در مقاطع راهنمایی و متوسطه است. روش: جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان شاغل در دو شهرستان پاوه و جوانرود بود؛ که از میان آنها تعداد 300 نفر (210 مرد، 90 زن) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. پژوهش، توصیفی بوده و داده ها به کمک سه پرسشنامه انگیزش شغلی هرزبرگ (1960)، سبکهای مدیریت کلاس درس مبتنی بر نظریه فرنچ و راون (1960) و سبک تدریس پراشینگ (2002) جمع آوری گردید. در تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آمار توصیفی و روشهای آمار استنباطی شامل تحلیل واریانس تک متغیری و چندمتغیری و آزمون t برای گروههای مستقل استفاده گردید. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین معلمان در متغیرهای اقتدار تشویقی و سبک تدریس براساس جنسیت تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین مؤلفههای موفقیت، قدردانی، ماهیت، پیشرفت، روابط، امنیت، حقوق و سبک تدریس سنتی معلمان، در دو مقطع تحصیلی راهنمایی و متوسطه تفاوت معناداری وجود دارد. در بعد دیگری از نتایج، در متغیرهای اقتدار قانونی، اقتدار تشویقی، اقتدار تنبیهی و اقتدار مرجع در معلمان دارای سوابق کاری مختلف، و در میانگین نمرات قدردانی، سرپرست، اقتدار تنبیهی و سبک انعطاف پذیر براساس مدارک تحصیلی معلمان، تفاوتهای معنی دار وجود دارد. همچنین مشخص گردید که میان مؤلفههای قدردانی، حقوق و اقتدار تنبیهی براساس محل خدمت معلمان نیز تفاوتهای معنی داری وجود دارد.
ویژگی های بایسته معلمان در بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی ها، توانایی ها و وظایف معلمان در بهبود فرآیند یاددهی- یادگیری مدارس هوشمند استان سمنان انجام شد. روش انجام این پژوهش از نوع روش های تحقیق آمیخته اکتشافی بود که در آن نخست بخش کیفی و سپس بخش کمی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش، با شش نفر از متخصصان فناوری اطلاعات و ارتباطات که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها و مطالعه عمیق مبانی نظری، در قالب پرسشنامه ای محقق ساخته در دو بخش وضعیت مطلوب و وضعیت موجود تنظیم گردید. روایی محتوایی طبق نظر متخصصان و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ در بخش وضعیت مطلوب 84/0 و در بخش وضعیت موجود 94/0 بررسی و مناسب گزارش شدند. در بخش کمی پژوهش نیز، پرسشنامه توسط310نفر از معلمان و مدیران که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده بودند، تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که راهکارهای «ارتباط مستمر و پایدار الکترونیکی با دانش آموزان برای رفع اشکالو هدایت و استمرار فرآیند یاددهی-یادگیری به صورت مجازی» در رتبه اول، «تقویت مهارت های ICDL و اینترنت از طریق شرکت در کلاس های ضمن خدمت، استفاده از خودآموز ها و تمرین های شخصی» در رتبه دوم، «جستجو و شناسایی محتوای چندرسانه ای و الکترونیکی مناسب بر روی شبکه اینترنت و منطبق با طرح و برنامه درسی و بهره گیری از آنها در فرآیند یاددهی-یادگیری» در رتبه سوم، «توانایی طراحی انواع آزمون های پیشرفت تحصیلی آنلاین و درج آنها در سایت یا ارسال به ایمیل دانش آموزان جهت پیشرفت تحصیلی آنان» در رتبه چهارم و «حضور فعال بر روی پورتال مدرسه و سیستم مدیریت یادگیری برای مدیریت فرآیند یادگیری دانش آموزانبه صورت غیرحضوری بر روی وب» در رتبه پنجم در بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند توسط معلمان قرار دارند
تأثیر بازخورد به زبان بومی و رسمی بر پیشبرد خواندن و نوشتن دانش آموزان دوزبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخورد هر گونه اطلاعاتی است که در مورد صحت و تناسب یک پاسخ ارائه می شود. جهت تعیین تأثیر بازخورد به زبان مادری و فارسی بر پیشرفت خواندن و نوشتن دانش آموزان دوزبانه (کردی- فارسی)، از دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی یک مجتمع آموزشی در شهرستان اشنویه، 45 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. دانش آموزان در سه گروه مجزا قرار گرفتند: گروه آزمایشی اول که بازخورد به زبان مادری دریافت کردند، گروه آزمایشی دوم که بازخورد به زبان فارسی دریافت کردند و گروه کنترل که هیچگونه بازخوردی دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده ها، از یک آزمون پیشرفت تحصیلی که توسط محقق طراحی شده بود، استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل کواریانس نشان دادکه ارائه بازخورد به زبان مادری تأثیر معنی داریی بر پیشبرد خواندن و نوشتن دانش آموزان دوزبانه دارد و بین گروه آزمایشی اول (که بازخورد به زبان مادری دریافت کردند) و گروه کنترل (که بازخورد دریافت نکردند)، تفاوت معنی داریی مشاهده شد. اما بین گروه آزمایشی دوم (که بازخورد به زبان فارسی دریافت کردند) و گروه کنترل تفاوت معنی داریی وجود نداشت. این یافته ها نشان داد که ارائه بازخورد به زبان فارسی تأثیر چندانی بر پیشرفت خواندن و نوشتن دانش آموزان دوزبانه نداشته است. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که ارائه بازخورد به زبان بومی به دانش آموزان دوزبانه می تواند در بهبود عملکرد آنان مؤثر باشد
تأثیر آموزش محاسبه ذهنی چرتکه ای بر مهارت حل مسأله ریاضی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه تأثیر آموزش محاسبه ذهنی- چرتکه ای بر مهارت حل مسأله ریاضی در دانش آموزان آموزش دیده و آموزش ندیده مقطع ابتدایی است. پژوهش حاضر از نظر روش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه 3 شهر کرج است. نمونه آماری، شامل 60 نفر گروه آموزش دیده و120 نفرگروه آموزش ندیده است که حجم آن با فرمول کوکران تعیین شد و به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه حل مسأله ریاضی، پرسش نامه محاسبه عددی بر اساس آزمون های استاندارد تیمز و دقت و تمرکز از آزمون های استاندارد وکسلر می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آمار استنباطی و نرم افزار آماریSPSSاستفاده گردید. نتایج نشان داد که دانش آموزانی که آموزش محاسبه ذهنی- چرتکه ای را فرا گرفته بودند و آنهایی که فاقد این آموزش بودند، از نظر مؤلفه های سرعت در حل مسأله ریاضی، دقت و تمرکز و محاسبه عددی تفاوت معنی دار دارند. به طوری که دانش آموزان آموزش دیده در مؤلفه های یاد شده دارای نمرات بالاتر و موفق تر بودند. یافته ها نشان داد که در مؤلفه شناخت راهبرد های حل مسأله ریاضی، در راهبردهای زیرمسأله، رسم شکل، روش نمادین و حل مسأله ساده تر تفاوت معنی دار وجود دارد، در حالی که در راهبردهای الگویابی، الگوسازی و حدس و آزمایش تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
اثربخشی روش تدریس جیگ ساو و سنتی بر اضطراب- نگرش و عملکرد درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
79 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثربخشی روش تدریس جیگ ساو و سنتی بر اضطراب ریاضی، نگرش به ریاضی و عملکرد درس ریاضی دانش آموزان نهم متوسطه اول شهرستان سردشت با استفاده از روش تحقیق شبه آزمایشی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نهم متوسطه اول شهرستان سردشت به تعداد 682 نفر بود که 40 نفر در دو گروه 20 نفری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. روش: برای گردآوری داده ها از ﻣﻘیﺎس اﺿﻄﺮاب ریﺎﺿی ﺑﺎﻟﻮﮔﻠﻮ و زل ﻫﺎرت (2007)، مقیاس نگرش ریاضی فنما – شرمن (2000) و آزمون معلم ساخته عملکرد تحصیلی درس ریاضی استفاده شد و جهت آگاهی از میزان اثربخش بودن یا نبودن یادگیری مشارکتی از الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو استفاده گردید. مداخله تدریس ریاضی با روش جیگ ساو به مدت 12 جلسه گروهی (هر هفته دو جلسه) به صورت جلسات 40 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون آنالیزکواریانس یکراهه با رعایت پیش فرض ها تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو و سنتی بر اضطراب ریاضی، نگرش به ریاضی و عملکرددرس ریاضی تفاوت معناداری وجود دارد و نتیجه گیری می شود الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو به عنوان یکی از روش های مؤثر در مدارس جهت کاهش اضطراب ریاضی، نگرش مثبت به ریاضی و افزایش عملکرددرس ریاضی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد
ارزیابی تجربه های زیسته معلمان و دانش آموزان درباره نقش اثر موجی کودکان رهبر در محیط کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر موجی در کودکان رهبر به انتقال انرژی از این کودکان به سایر کودکان که باعث دگرگونی در آن ها می گردد، اطلاق می شود. هدف تحقیق، ارزیابی تجربه های زیسته معلم ها و دانش آموزان در مورد اثر موجی کودکان رهبر بر سایر دانش آموزان هست. این مطالعه یک پژوهش کیفی به روش پدیدارشناسانه هست. جامعه آماری شامل معلم ها و دانش آموزان پایه پنجم هست که نمونه گیری به صورت هدفمند به تعداد 6 معلم با دامنه سنی 28 تا 54 سال و سابقه تدریس 6 تا 35 سال و تعداد 15 دانش آموز پایه پنجم ابتدایی ناحیه یک شهر ارومیه انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی (روش رده ای) انجام گرفت. تم های اصلی با استفاده از مصاحبه استخراج و مقایسه شد. تم های اولیه عبارت از کشف خصوصیات کودکان رهبر و عوامل تأثیر گذار بود و در مرحله بعدی تم های: برتربینی، اعتمادبه نفس، احساس مسئولیت، توانایی برنامه ریزی، خلاقیت، پایداری در نظر، تبعیت و هم دلی اعلام گردید. با توجه به مفاهیم استخراج شده از تجارب زیسته معلمان و دانش آموزان می توان نتیجه گرفت که کودکان رهبر بر قلب ها حکم می رانند، شور بپا می کنند، خلاق و آرمان گرا هستند، انگیزه می بخشند و همه را در جهت چشم انداز بسیج می کنند. سایر دانش آموزان چون ایده ها و احساسات نهفته خود را در آن ها می بینند، سعی می کنند تا از روی میل و اشتیاق از این کودکان رهبر تبعیت نمایند؛ بنابراین می توان از تأثیر این کودکان در سایر دانش آموزان در جهت بهبود امر آموزش و کمک در جهت مشکلات مدرسه و همکاری با معلمان در امور مربوط به مدرسه استفاده نمود.
نظریه عملی شواب: تلفیق نظریه و عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور جریان نومفهوم گرایی در عرصه برنامه درسی محل بروز چرخش بزرگی در هویت این رشته شده است. کتاب «فهم برنامه درسی» تألیف ویلیام پاینار را شاید بتوان برجسته ترین اثر در این زمینه دانست. در این کتاب، جریان های اثرگذار حوزه برنامه درسی ماقبل نومفهوم گرایی، از نوع سنتی و عمل زده معرفی شده و نویسنده بر این اعتقاد است که گفتمان های جدید برنامه درسی را باید مورد توجه قرار داد. این نکته موجب می شود، نظریه جوزف شواب[1] نیز در گروه نظریه های سنتی ماقبل نومفهوم گرایی متهم گردد. مقاله حاضر، با واکاوی نظریه شواب و مشخص کردن تمایزات آن از نظریه تایلر و نومفهوم گرایی، قصد دارد تا نقدی بر این تفکر وارد آورد و با ترسیم نقش نظریه شواب در تاریخ تحولات رشته برنامه درسی، تبیین جدیدی برای رشته برنامه درسی به عنوان یک قلمرو عملی، ارائه کند.
کاربست آموزش در دانشگاه فردوسی مشهد : شناسایی عوامل مربوط به ویژگی های فراگیر و فرایند آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناسایی عواملی است که ذیل دو دسته «ویژگی های فراگیر» و «فرایند آموزش» بر کاربست آموزش ها در سازمان اثر می گذارند. یافته های این مقاله با استفاده از پژوهشی به دست آمد که با رویکرد کیفی و با روش مطالعه موردی انجام شد. میدان پژوهش دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمع آوری داده ها، 34 نفر شامل 13 مدیر، 12 عضو هیئت علمی و 9 نفر از کارکنان به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر کاربست آموزش ها در سازمان، شامل 8 عامل مربوط به ویژگی های فراگیر قابلیت های فردی، پیوستگی دانش، پیش زمینه های عملی، اهرم های عملکردی، نظام دانشی شغل، محرک های رفتاری، توانمندی ادراک شده و احساس نیاز و 7 عامل مربوط به فرایند آموزش نیازسنجی آموزشی، مواد و منابع آموزش، نقش آموزشگر، برون داد موردنظر آموزش، رویکرد و خط مشی آموزش، زمان کلاس ها، پیوستگی تجارب یادگیری هستند. توجه به این عوامل می تواند سازمان ها را در تحقق هدف «کاربست آموزش» یا «انتقال آموخته ها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است یاری نماید
مقایسه اثربخشی رویکرد راه حل- مدار با استراتژیک به شیوه گروهی بر میزان خودکارآمدی دانش آموزان دوره راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش،1 مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی رویکرد راه حل -مدار با رویکرد استراتژیک بر میزان خودکارآمدی نوجوانان بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه بوده است. جامعه آماری همه دانش آموزان پایه سوم راهنمایی مدرسه «ضیایی» ناحیه پنج آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه پژوهش 45نفر از دانش آموزان بودند که به صورت هدفمند از میان120 دانش آموزان پایه سوم انتخاب شدند. آنان در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل با حجم مساوی به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. گروه های آزمایشی به صورت هفته ای دو جلسه و به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس خودکارآمدی بندورا بود. ضریب پایایی برای کل پرسشنامه خودکارآمدی با روش ضرایب آلفای کرونباخ 87/0 است. تعیین ضریب روایی از همبستگی میان خرده مقیاس های پرسشنامه خودکارآمدی با یکدیگر و با نمره کل پرسشنامه، بین 41/0 تا 83/0 متغیر است و خرده مقیاسهای این پرسشنامه با یکدیگر و با نمره کل، همبستگی معنا دار داشته اند (01/0p< ). داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که هر دو روش مداخله در افزایش میزان خودکارآمدی مؤثرند. همچنین، میانگین نمره گروه استراتژیک در متغیرهای خودکارآمدی و مؤلفه های آن بیش از گروه راه حل-مدار است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله رویکرد راه حل-محور و رویکرد استراتژیک می تواند میزان خودکارآمدی نوجوانان را افزایش دهد.
تأثیر ارزشیابی پوشه ایی بر صحت دستوری و پیچیدگی نوشتاری دانشجویان کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق شبه تجربی حاضر به بررسی تأثیر ارزشیابی پوشه ایی بر صحت دستوری و پیچیدگی نوشتاری دانشجویان کارشناسی ارشد آموزش زبان پرداخته است و بر این فرضیه تحقیق استوار می باشد که شرکت در فرآیند ارزشیابی عملکرد خود توجه زبان آموزان را نسبت به ویژگی های صوری و متنی کلام نوشتاری جلب نموده و موجب پیشرفت آنها می شود. آزمودنی های حاضر در این پژوهش شامل 40 دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی از جمعیت پنجاه نفری دانشجویانی انتخاب شدند که درس نگارش پیشرفته را اخذ نموده و پس از تأیید همگنی در مهارت های درک مطلب و نوشتار به صورت تصادفی به دو گروه تحقیق و شاهد تعیین شدند. هر دو گروه به مدت 12 جلسه بر اساس مطالب آموزشی یکسان و روش تدریس فرآیند-محور توام با بازخورد تعاملی، خود ویراستاری و بازخورد معلم آموزش دریافت نمودند. گروه تحقیق به صورت هفتگی در ارزشیابی پوشه ایی تکالیف نوشتاری خود نیز شرکت نمودند. تحلیل آماری داده های پس آزمون نشانگر پیشرفت معنی دار گروه تحقیق در صحت دستوری و پیچیدگی نوشتاری بود. نتایج پژوهش ضرورت شرکت دادن دانشجویان کارشناسی ارشد آموزش انگلیسی در فرآیند آموزش و ارزشیابی پیشرفت آموزشی خود را مورد تأکید قرار می دهد و کاربردهای آموزشی بسیاری دارد
سیری در تاریخ اندیشه های مدیریت آموزشی با نگاهی به تجربه های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، ارائه تصویری تاریخی از روند تحولات فکری مدیریت آموزشی در طول قرن بیستم می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش اسنادی بهره گرفته شد. مرور رویدادهای تاریخی حاکی از آن است که در تاریخ اندیشه مدیریت آموزشی برای گریز از آشفتگی فکری، کوشش گسترده ای با هدف خلق مبنای دانش مدیریت آموزشی صورت پذیرفته است. نخستین بار آشفتگی فکری ادراک شده، گذشته مدیریت آموزشی مبتنی بر عمل (اواخر قرن نوزدهم) را موردتردید قرار داد و زمینه های ظهور جنبش توسعه نظریه در مدیریت آموزشی را در اواسط قرن بیستم فراهم آورد. به رغم قریب به یک صد سال کوشش در این مسیر، بار دیگر و در اواخر قرن بیستم، چالش عدم کفایت جنبش در ایجاد مبنای نظری قوی که منجر به بهبود عمل شود، با پیدایش رویکردهای نوظهور مانند نظریه انتقادی، فمینیسم و پست مدرنیسم مطرح شد و احتمال دستیابی به وحدت نظری در این رشته تضعیف گردید. شاید بتوان دلیل اصلی موضع انفعالی در برابر این انتقادها را در بلاتکلیفی رشته مدیریت آموزشی در نوسان نظری بین حوزه-های مستقل این رشته با سایر رشته های مدیریت دانست که عمدتاً بر اساس پیش فرض های اثبات گرایی تکوین یافته اند.
بررسی انگیزه ورود به حرفه و عوامل مؤثر بر انگیزه معلمان زبان انگلیسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
93 - 119
حوزههای تخصصی:
به منظور واکاوی «انگیزه معلم»، و با بهره گرفتن از روش های تحقیق کیفی، پژوهش اخیر به بررسی انگیزه ورود به حرفه ، و عوامل مؤثر بر انگیزه معلمان زبان انگلیسی ایرانی می پردازد. یافته های به دست آمده از تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های نیمه ساختمند و پرسشنامه های کیفی نشان می دهد که دلایل بیرونی شامل: فقر اقتصادی خانواده، ترس از بیکاری، انتخاب از سر ناچاری، اجبار خانواده، معافیت از خدمت سربازی، مناسب بودن برای بانوان و تعطیلات زیاد، به ترتیب، مهم ترین دلایل پیوستن معلمان به این حرفه می باشد. علاقه به تدریس و علاقه به زبان انگلیسی مهم ترین دلایل درونی، و خدمت به جامعه تنها دلیل نوع دوستانه برای انتخاب حرفه گزارش شده است. میزان بالای تمایل به تغییر شغل (19/74 درصد)، ترک حرفه (58 درصد)، و بازنشستگی زود هنگام (58/72 درصد) در معلمان، حاکی از نارضایتی شغلی معلمان است. همچنین، براساس یافته های پژوهش، حقوق و مزایا، احترام و جایگاه اجتماعی، سیاست های اداری/ آموزشی، شرایط و محیط کاری، دانش آموزان، خود کارآمدی و توسعه حرفه ای، منابع و امکانات آموزشی، بازخورد مدیران، والدین، و همکاران، زبان انگلیسی، استقلال معلم، نقش معلم در سیاست گذاری، و کمک به جامعه و دانش آموزان از مهم ترین عوامل مؤثر بر انگیزه (شامل شش درون مایه بیرونی، پنج درون مایه درونی و یک درون مایه نوع دوستانه) در معلمان است. در پایان راهبردهایی برای به کارگیری و ایجاد انگیزه در معلمان زبان انگلیسی ارائه شده است. نتایج این تحقیق دربردارنده موارد ارزشمندی برای سیاست گذاران در حوزه تربیت معلم و آموزش و پرورش در سطوح مختلف می باشد.
تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک بود. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی؛ و از نظر روش شناسی، در زمرة پژوهش های آزمایشی است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل می باشد. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان منطقة 5 در سال تحصیلی 92- 1393 درشهر تهران بود. نمونه های پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصافی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 30 نفر بود و در دو گروه آزمایش(15نفر) و گروه کنترل(15 نفر) به طور تصادفی قرار داده شدند. گروه آزمایش، در معرض متغییر مستقل(طراحی آموزشی درس فیزیک بر اساس الگوی چهار مؤلفه ای) قرار گرفت؛ و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمع آوری داده ها، مقایس اندازه گیری 9 درجه ای پاس(1992) بود که روایی صوری آن مورد تأیید استادان و متخصصان قرار گرفت و پایایی آن با روش بازآزمایی 85/0 به دست آمد. ابزار دیگر، آزمون محقق ساختة مهارت حل مسئله بود که روایی صوری آن توسط متخصصان و استادان مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی 79/0 به دست آمد. سپس، داده ها بااستفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل(برای میزان بار شناختی بیرونی) و تحلیل کوواریانس(برای آزمون مهارت حل مسئله) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تأثیر معنی داری دارد. همچنین، یافته ها معنی داری افزایش میزان مهارت حل مسئله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان داد.
نقش اخلاق حرفه ای معلمان در تقویت انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
47 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به مطالعه نقش اخلاق حرفهای معلمان در انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان متمرکز گشته است. لذا این پژوهش روابط متغیرهای اخلاق حرفهای معلمان و انگیزش درونی، انگیزش بیرونی و بی انگیزگی دبیران دوره متوسطه را در غالب مدل معادلات ساختاری مورد آزمون قرار می دهد روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان و معلمان دختر و پسر دوره متوسطه اول شهرستان دورود در سال تحصیلی 95-94 می باشند. حجم نمونه پژوهش با استفاده از فرمول نمونه گیری کوگران و با خطای پنج درصد شامل 600 دانش آموز دختر و پسر و 120 دبیر دوره متوسطه اول بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیده اند. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی اخلاق حرفهای معلمان و پرسشنامه ارزیابی انگیزه پیشرفت تحصیلی والراند(1992) استفاده شده است. پایایی پرسشنامه محقق ساخته از طریق ضریب آلفای کرونباخ 923/0 به دست آمده است و پایایی پرسشنامه والراند از طریق ضریب آلفای کرونباخ 85/0 به دست آمده است. روایی محتوایی هر دو پرسشنامه توسط متخصصین مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد اخلاق حرفهای معلمان مورد مطالعه بالاتر از حد میانگین جامعه می باشد و میانگین انگیزش تحصیلی درونی و بیرونی دانشآموزان مورد مطالعه از میانگین مورد انتظار بیشتر است. همچنین روابط ساختاری بین داده های متغیرهای اخلاق حرفهای و متغیرهای انگیزش تحصیلی با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری نشان می دهد که مدل تجربی از برازش خوب و معناداری برخوردار است و رابطه مثبتی بین اخلاق حرفهای و انگیزش تحصیلی بیرونی و درونی وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد تفاوت معناداری در نمره ارزیابی اخلاق حرفهای معلمان بر اساس جنسیت، مقطع تحصیلی و نوع مدرسه(شهری- روستایی) وجود دارد. میانگین نمرات اخلاق حرفهای معلمان زن به طور معناداری بیشتر از معلمان مرد می باشد. و میانگین نمرات متغیرهای اخلاق حرفه ای (احترام، اعتماد و عدم تبعیض) در معلمان روستایی بالاتر از معلمان شهری است.
تدوین و اعتبار یابی الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر گفت وشنود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
147 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: گفت وشنود عمیق ترین روش ارتباطی است که منجر درک و فهم مشترک و یادگیری می شود. رویکردهای یادگیری سازنده گرایی و ارتباط گرایی سهم عمده ای در توجه به گفت وشنود به عنوان یک شیوه ارتباطی و آموزشی داشته اند. هدف این پژوهش تدوین و اعتباریابی الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر گفت وشنود است. روش: روش پژوهش نظریه زمینه ای یا نظریه برخاسته از داده هاست. جامعه آماری پژوهش شامل اسناد و مدارکی که از 1980 تا 2016 در زمینه گفت وشنود در پایگاه های اطلاعاتی منتشر شده است. که از 183 منبع اعم از مقاله، کتاب و پایان نامه 74 منبع به شیوه نمونه گیری نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده به شیوه تحلیل تماتیک به منظور استخراج مؤلفه های اصلی الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر گفت وشنود صورت گرفت. یافته ها: بنابر یافته ها الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر گفت وشنود شامل چهار چهار مؤلفه اصلی 1- حلقه های گفت وشنود 2- محتوا/ زمینه 2- هدف 3- ارزشیابی است. اعتبار یابی الگو توسط 15 نفر از اساتید و افراد صاحب نظر در زمینه طراحی آموزشی در دو مرحله از طریق اخذ و اعمال نظرات آن ها صورت گرفت.
مطالعه نیمرخ شخصیتی، صلاحیت های حرفه ای و اثربخشی معلمان متوسطه شهرستان مریوان: تحلیل مبتنی بر شخص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
27 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مطالعه نیمرخ شخصیتی، صلاحیت های حرفه ای و اثربخشی معلمان دوره اول و دوم متوسطه شهرستان مریوان صورت گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان دوره اول و دوم متوسطه تحصیلی آموزش وپرورش شهرستان مریوان (دوره اول 310 و دوره دوم 315 نفر معلم) در سال تحصیلی 93-1392 بود؛ که 235 نفر از معلمان با توجه به نسبت طبقه دوره اول و دوم و زن و مرد با روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شد. ابزار پژوهش حاضر، سه پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای معلمان، عامل شخصیت وظیفه شناسی نئو و یک پرسشنامه محقق ساخته اثربخشی معلمان بود که پرسشنامه اثربخشی معلمان پس از تحلیل عاملی مؤلفه های اصلی آن به 5 دسته تقسیم شدند و نام گذاری مجدد با توجه به زیر مؤلفه ها صورت گرفت. جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها، از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای 94/0 و عامل شخصیتی وظیفه شناسی 82/0 و اثربخشی معلمان 88/0 محاسبه گردید. نتایج تحلیل خوشه ای (کلاستر) نشان داد که معلمان را ازنظر صلاحیت حرفه ای و اثربخشی و عامل شخصیتی وظیفه شناسی آن ها می توان به دو گروه تفکیک کرد که تحت عنوان عملکرد شغلی بالا و پایین نام گذاری شد.
بررسی نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان از دیدگاه معلمان می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تدریس می باشند است. نمونه و روش نمونه گیریبر پایه حجم جامعه آماری(1300معلم) مطابق با جدول مورگان و کرجس(1970) تعداد 360 معلم دوره ابتدایی (هر پایه 60 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه از نوع بسته پاسخ می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که اکثریت معلمان معتقدند تکلیف شب بر ابعاد شناختی، مهارتی و عاطفی عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تاثیر زیادی دارد.
رابطه هوش های چندگانه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رشته های علوم انسانی،ریاضی و تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
95 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر رابطه بین مؤلفه های هوش چندگانه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر وپسر رشته های تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی مقطع پیش دانشگاهی شهرستان مهاباد بررسی شده است. تعداد 320 نفر (176 نفر دختر و 144 نفر پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. روش: روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی- همبستگی است. اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق از آزمون هوش چندگانه گاردنر به دست آمد. و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمرات دروسی که دانش آموزان در پایان سال تحصیلی کسب می کنند استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مؤلفه های هوش ریاضی و کلامی رابطه مثبت معناداری معناداری با پیشرفت تحصیلی دارند و هوش موسیقایی رابطه منفی معناداری با پیشرفت تحصیلی دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که به ترتیب مؤلفه های هوش ریاضی و هوش کلامی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نیز نشان داد که بین مؤلفه های هوش چندگانه گاردنر برحسب رشته های تحصیلی تفاوت وجود دارد و آزمون تعقیبی Tuky در مورد مقایسه میانگین سه گروه نشان دهنده تفاوت معنادار بین میانگین نمرات رشته انسانی با رشته ریاضی و علوم تجربی در هوش کلامی و بین میانگین نمرات رشته ریاضی با رشته انسانی و علوم تجربی در هوش ریاضی بود. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های هوش چندگانه گاردنر در دو جنس دختر و پسر تفاوت وجود دارد و این تفاوت در هوش های ریاضی و کلامی معنادار می باشد.