مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
بدفهمی
حوزههای تخصصی:
مفهوم حد یکی از مفاهیم بنیادی در ریاضیات، حساب دیفرانسیل و انتگرال است. این مفهوم به سبب پیش نیاز بودن برای مفاهیمی همچون پیوستگی، مشتق، انتگرال و سریها، از اهمیتی ویژه در ریاضیات برخوردار است. پژوهش حاضر1که به روش کیفی انجام شده است، به بررسی بدفهمی های دانش آموزان سال سوم متوسطه در مورد مفهوم حد در شهرستان قوچان پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان سال سوم متوسطه رشته ریاضی و تجربی این شهر بوده است. نمونه 108 نفری این پژوهش، شامل 74 پسر و 34 دختر، به شیوه تصادفی خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شده است. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخته است که 11 سؤال از مبحث حد را دربرمی گیرد. باتوجه به آلفای کرونباخ 792/0 به دست آمده،پایایی سؤالات مورد تأیید بوده است. نتایج حاصل از این تحقیق نماینگر درک ناقص دانش آموزان از مفهوم حد و پیوستگی است.تعبیر حد تابع به مثابه یک مرز، عدم تمایز میان مقدار تابع و حد آن، الزامی دانستن وجود مقدار تابع برای وجود حد آن در یک نقطه، درک نادرست از زبان و اصطلاحاتبه کاررفته برای تعریف حد، عدم درک مفهوم بی نهایت وناتوانی در تفسیر حدتابع به کمک نمودار آن از مشکلات و بدفهمی های دانش آموزان در درک مفهوم حد است. برخی دیگر از مشکلات هم به درک مفاهیم دیگری مانند تابع برمی گردد. مثلاً عدم درک مفهوم تابع و ناتوانی در ارتباط میان بازنمایی های گوناگون یک تابع، از عوامل مؤثر بر درک دانش آموزان از مفهوم حد است. به طور خلاصه می توان گفت که درک دانش آموزان از مفهوم حد متکی بر تصور مفهومی آنان است.همچنین دانش آموزان در این تحقیق نشان می دهند که درک آنها از مفهوم حد، محدود به دستورات و روشها و الگوریتم هایی است که به آنها آموزش داده شده است.
نقد و تحلیل نگاهی تحلیلی به علم بیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
129-151
کتاب نگاهی تحلیلی به علم بیان ازجمله کتاب های درسی دانشگاهی تازه چاپ حوزه بلاغت است که سعی دارد با اتکا به مبانی بلاغت سنتی، از نگاه های جدید مطرح در این حوزه نیز بی بهره نباشد. ضمناً وجه انتقادی و رویکرد کتاب در تأمل بر اغلب مسائل شایع دانش ادبی «بیان» مندرج در برخی منابع پیشین و طرح و بررسی گاه تفصیلی آن ها اسم این کتاب را کاملاً بامسما کرده است. اشکالاتی که لامحاله بر این کتاب پرفایده وارد آمده بعضی عمومی و بعضی تخصصی است. منظور از اشکالات عمومی نادرستی ها و کمبودهایی مانند اغلاط مطبعی، نقصان پیشینه تحقیق، و شیوه استناد و نمایه سازی است و منظور از اشکالات تخصصی نقایص و اغلاطی است که در تناسب با موضوع و ساختار کتاب، یعنی بلاغت پیش آمده است. مواردی مثل بدگزینی شواهد و بدفهمی آن ها که به نظر ما گاه به تحلیل و تشخیص غلط اصول بلاغی منجر شده است. در این نقد هم چنین به ضعف انسجام کتاب در مدیریت بحث و استشهادات و طبقه بندی مطالب اشاره شده است و از اطناب ممل و برخی ایجازهای مخلّ آن سخن به میان آورده شده است.
بدفهمی های دانش آموزان در علوم تجربی دوره اول ابتدایی و نقش آموزگاران در شناسایی و اصلاح آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۴۱
125-152
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی بدفهمی های دانش آموزان در علوم تجربی دوره اول ابتدایی و نقش آموزگاران در شناسایی و اصلاح این بدفهمی ها بوده است که به روش تحقیق ترکیبی طرح اکتشافی انجام شده است. نمونه مورد مطالعه از میان مدارس ابتدایی استانهای آذربایجان شرقی، تهران، خراسان جنوبی و همدان انتخاب شده است. آموزگاران مدارس نمونه در یک دوره آموزش کوتاه مدت در مورد اصول بدفهمی شرکت کردند. اطلاعات پژوهش را آموزگاران در طول یک سال تحصیلی و با تکمیل کردن پرسشنامه مرتبط با بدفهمی در پایه های تحصیلی اول تا سوم به طور مجزا گردآوری کردند (336 گزارش). یافته های پژوهش نشان دادند که بدفهمی های واژگانی، مفهومی و پیش پنداشته شایع ترین بدفهمی های دانش آموزان دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی بوده اند و آموزگاران این بدفهمی ها را از طریق به کارگیری راهبردهای فعال یاددهی-یادگیری در کلاس علوم تجربی، همچون پرسش و پاسخ، مشاهده حین آزمایش، انجام دادن فعالیت عملی و شنیدن مکالمات درون-گروهی دانش آموزان شناسایی کردند. در حدود نیمی از راهبردهای به کارگرفته شده از سوی آموزگاران برای اصلاح بدفهمی ها راهبردهای معمولی تعاملی مانند انجام دادن فعالیتهای عملی، مقایسه و نتیجه گیری، مباحثه و نتیجه گیری و کاربرد چندرسانه ای ها بوده اند که دانش آموزان خود را به طور فعال درگیر اصلاح سازه های ناقص یا غلط ذهنی خود کرده اند. در مجموع نتایج پژوهش بیانگر توانایی قابل قبول آموزگاران مشارکت کننده در طرح برای شناسایی و اصلاح بدفهمی های دانش آموزانشان است.
شناسایی بدفهمی های رایج دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی در حوزه محتوایی هندسه و اندازه گیری و مقایسه عملکرد آن ها با میانگین عملکرد در سطح بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
101 - 126
حوزههای تخصصی:
بدفهمی ها از عواملی هستند که منجر به بروز مشکلات جدی در یادگیری ریاضیات می شوند. شناخت بدفهمی ها و ریشه های ایجاد آن ها می تواند زمینه را برای بهبود یادگیری فراهم سازد. یکی از هدف های پژوهش حاضر شناسایی بدفهمی های رایج دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی در هندسه و اندازه گیری و مقایسه عملکرد آن ها با میانگین عملکرد در سطح بین المللی بوده است. بدفهمی های مورد بررسی در آزمون تیمز سال های 2003، 2007 و 2011 از طریق تحلیل محتوا به روش تفسیر متن شناسایی شدند. سپس برای درک این مطلب که آیا بدفهمی های شناسایی شده خاص دانش آموزان ایرانی است یا خیر، مشابهت ها و تفاوت های عملکرد دانش آموزان در ایران و در سطح بین المللی از طریق تحلیل ثانویه و آمار توصیفی بررسی شد. میزان شیوع هر بدفهمی با عددی از 4-0 نمایش داده شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش، سؤالات مرتبط با حوزه هندسه و اندازه گیری در آزمون های تیمز 2003، 2007 و 2011 است. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان ایرانی مشغول به تحصیل در کلاس چهارم دبستان در زمان اجرای آزمون های فوق و نمونه آماری مورد استفاده شامل دانش آموزان شرکت کننده در آزمون های تیمز در سال های ذکرشده است. بدفهمی های شناسایی شده در پژوهش های مختلف در جداول بدفهمی ارائه شده اند. نتایج نشانگر وجود بدفهمی های مختلف هم در بین دانش آموزان ایرانی و هم خارج از ایران بود؛ ولی میزان شیوع این بدفهمی ها در دانش آموزان ایران و دانش آموزان دیگر کشورها متفاوت بود. در متن مقاله تفاوت ها مشخص و تحلیل شده اند.
ارائه مدل تدریس هدفمند ریاضیات بر مبنای تکالیف مهارت محور و نظریه ون هیلی در تفکر هندسی
این پژوهش به منظور بررسی و مطالعه سطوح تفکر و نحوه یاددهی – یادگیری ریاضیات و هندسه و همچنین ارائه مدلی جهت تدریس کارآمد در کلاس درس بر مبنای شناسایی سطوح تفکر دانش آموزان ، بدفهمی های رایج در آنان ، ارائه تکالیف مهارت محور و ارتقا سطوح تفکر ریاضی و هندسه دانش آموزان ارائه گردیده است. با استفاده از نظریه های مختلف در حوزه آموزش ریاضیات و هندسه مانند نظریه ون هیلی می توان بدفهمی ها و سطوح تفکر دانش آموزان را شناخت و سعی در ارتقاء سطوح تفکر و انگیزش آنان کرد. بر اساس نظریه ون هیلی بدفهمی ها و عدم درک ریاضی دانش آموزان ریشه در عدم آموزش صحیح به آنان دارد و نه به خاطر سن بیولوژیکی آنان. در پژوهش حاضر سعی می کنیم از راه شناخت روش های درک ریاضیات در دانش آموزان و استفاده از نظریه ون هیلی در هندسه به شناسایی بدفهمی های رایج در دانش آموزان برسیم و با ارائه آموزش های صحیح و تکالیف مهارت محور سعی در ارتقاء سطوح فکری آنان کنیم. روش پژوهش از نوع مروری با بررسی اسناد و مقالات و پژوهش های معتبر در حوزه آموزش ریاضی و هندسه است. همچنین در پژوهش از تجربیات زیسته اینجانب در حوزه آموزش ریاضی و همچنین تبادل تجربه میان اساتید و دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان مازندران استفاده شده است.
تساوی و چالشهای آن از پیش دبستانی تا کارشناسی
حوزههای تخصصی:
به بیان مرحوم دکتر غلامحسین مصاحب، از مفاخر ریاضی ایران، رکن اولیه هر دستگاه ریاضی نوعی نسبت "تساوی" در آن است تا بدان وسیله بتوان تشخیص داد که اشیا مورد بحث از جهت مورد نیاز متمایزند یا نه. از زمانیکه کودک به مقایسه و ایجاد تناظر یک به یک بین دو دسته از اشیا می پردازد، مفهوم تساوی در ذهن وی معنا پذیرفته و بتدریج با افزایش معلومات و رشد شناختی کودک، این مفهوم تکامل می یابد. در مسیر این تکامل گاه درگیر چالش ها و پارادوکس هایی می شود که آشنایی با آنها می تواند به هموارسازی این مسیر کمک شایانی نماید. در این مقاله که حاصل یک پژوهش کتابخانه ای و تجربیات آموزشی نویسنده می باشد، سعی شده رایج ترین چالش های تساوی، از پیش دبستانی تا مقطع کارشناسی به اجمال بررسی گردد.
ارائه یک الگوی تدریس چند مرحله ای برای آموزش مسائل مربوط به کسرها
حوزههای تخصصی:
در آموزش ریاضی همچون علوم دیگر ، هدف نهایی از آموزش ، یادگیری است. یادگیری به فراگیران کمک می کند تا مسائل مطرح شده در عرصه دانش مورد نظر را حل کنند. عوامل زیادی بر روی یادگیری دانش آموزان تاثیر گذار است که از آن جمله می توان نوع تدریس معلم را نام برد. یک تدریس مناسب و هوشیارانه زمانی اتفاق می افتد که معلم با اشتباهات و بدفهمی های رایج در موضوع تدریس آشنا بوده و بتواند مراحل تدریس خود را به نحوی پیش ببرد که احتمال ایجاد این اشتباهات و بدفهمی ها در دانش آموزان کاهش یابد. بدفهمی ناشی از این است که دانش آموز ، مطلب را درک نکرده یا به غلط درک کرده است. یکی از دشوارترین مفاهیم ریاضیات مدرسه ای در همه سطوح تحصیلی ، کسر می باشد. تعداد زیادی از دانش آموزان در حل مسائل مربوط به کسرها دچار بدفهمی می شوند. هدف از ارائه این مقاله شناسایی بدفهمی های رایج دانش آموزان در حل بعضی مسائل مربوط به کسرها و پیشنهاد راهکار تدریس مرحله ای برای برطرف کردن آنها می باشد.
آشنایی با سوالات مفهومی در شناخت بدفهمی های ریاضی دانش آموزان پایه ششم، الگویی برای درس پژوهی
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییر کتاب های درسی با رویکرد جدید تدریس و اهمیت اهداف فرایندی در کتاب ریاضی پایه ششم، نیاز به تغییر در روش های ارزشیابی در فرایند تدریس می باشد، سوالات مفهومی با ساختار واگرا بودنش، و با چالش کشاندن مفاهیم آموزش داده شده، شرایط را برای اهداف و مهارت های فرایندی که روح حاکم بر مفاهیم و موضوعات ریاضی مهیا می کند تا درک و فهم دانش آموزان در درس ریاضی بهبود یابد و ارزشیابی در خدمت یادگیری قرار گیرد، مقاله حاضر برای تسهیل در فرایند پژوهشهای کلاسی، الگویی در درس پژوهی در درس ریاضی از طریق نقش سوالات مفهومی در شناخت بدفهمی های ریاضی دانش آموزان در پایه ششم پیشنهاد می دهد، تا از طریق شناخت بدفهمی های دانش آموزان در درس ریاضی، منجر به تحقق اهداف دانشی، نگرشی و مهارتی در تدریس معلمان و یادگیری دانش آموزان شود. روش پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی و کتابخانه ای می باشد که با تجربه هایی در جمع معلمین و گروه های درس پژوهی تهیه شده است.
بررسی بدفهمی ها در مبحث نامعادلات پایه نهم
حوزههای تخصصی:
در فرآیند یاددهی – یادگیری ریاضی مدرسه ای موانعی وجود دارند که شناختن و کمرنگ کردن آنها ، از نگرانی های اصلی آموزشگران می باشد. یکی از این موانع ، بدفهمی های ریاضی دانش آموزان است که نیازمند بررسی و ریشه یابی می باشد. نامعادلات از مفاهیم پایه در مباحث و موضوعات مختلف ریاضی است و کاربرد های فراوانی در زندگی روزمره دارد. این مبحث از مباحث پر چالش می باشد. بررسی آزمونهای کتبی دانش آموزان نشان می دهندکه دانش آموزان در این مبحث دچار بدفهمی های زیادی می شوند. وجود این بدفهمی ها ، یادگیری مباحث مربوط به نامعادلات را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این مقاله، بررسی بعضی از بد فهمی های دانش آموزان پایه نهم در مبحث نامعادلات است. در این تحقیق، این بدفهی ها بررسی و سپس روش تدریس مناسب برای کاهش این بدفهمی ها پیشنهاد می گردد. روش های تدریس پیشنهاد داده شده در کلاس اجرا می شود و در نهایت نتایج ارزشیابی از دانش آموزان نشان می دهد که این روش ها تا حدود زیادی موفق بوده اند.
بررسی بدفهمی های موجود در مبحث کسر ریاضی دوره ابتدایی و راهکارهایی برای رفع آن ها
حوزههای تخصصی:
بدفهمی ها در ریاضی، باعث ایجاد مشکل در یادگیری دانش آموزان می شوند. شناسایی این بدفهمی ها و دانستن راهکارهایی برای رفع آن ها می تواند به معلمان کمک کند تا برای بهبود یادگیری دانش آموزان، گام هایی سازنده بردارند. کسرها یکی از مفاهیم پرکاربرد ریاضیات دوره ابتدایی هستند. در این مقاله به بررسی بدفهمی هایی می پردازیم که دانش آموزان دوره ابتدایی در یادگیری کسرها با آن بدفهمی ها مواجه می شوند. بازنمایی های چندگانه به عنوان یکی از راهکارها برای رفع بدفهمی های کسرها معرفی می شود و مثال هایی نیز در این زمینه ارائه می گردد. همچنین روش تدریس بایبی که یکی از روش های تدریس یادگیرنده محور است به عنوان یکی دیگر از راهکارهای رفع بدفهمی ها در زمینه کسرها پیشنهاد می گردد و با بیان مثال هایی، شرح داده می شود.
راهکارهای پیشگیری و اصلاح بدفهمی های ریاضی (یک مطالعه کیفی)
حوزههای تخصصی:
بدفهمی، بخشی از فرآیند یادگیری دانش آموزان است که تصادفی یا ناشی از بی دقتی نبوده و دارای ساختارهای شناختی محکمی است که معمولاً به راحتی اصلاح نمی شوند و موجب بروز خطاهای نظام مند می گردند. هدف پژوهش حاضر، بیان راهکارهایی جهت پیشگیری و اصلاح بدفهمی های ریاضی است که با روش تحلیل مضمون ادبیات، پیشینه و نتایج پژوهش انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه تحقیقات انجام شده در رابطه با بدفهمی های ریاضی در کشورمان می باشد. نمونه گیری بر اساس اشباع نظری و به صورت هدفمند انجام گردید. به این ترتیب تعداد 49 مقاله انتخاب شد. علاوه بر این، دو طرح پژوهشی و دو کتاب نیز به دلیل اینکه از منابع اصلی و پرارجاع در اکثر پژوهش های حوزه ی آموزش ریاضی بودند، به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. با واکاوی این پژوهشها، راهکارهای مختلف ارائه شده در آنها به صورت 168 مضمون پایه، استخراج و سپس در 19 مضمون کلی دسته بندی گردید. درنهایت مضامین کلی حاصل، در سه مقوله ی دانش، روش و نگرش، سازماندهی شده و مورد بررسی قرار گرفتند.
کشف کج فهمی های رایج دانش آموزان متوسطه دوم درباره مفاهیم پتانسیل غشاء و نقل وانتقالات غشایی در کتاب های زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
109 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تصورات و بدفهمی های دانش آموزان پایه های دهم و یازدهم رشته علوم تجربی درباره مفاهیم نقل و انتقالات مواد از غشای یاخته و پتانسیل الکتریکی غشاء است. تعداد 56 نفر از دانش آموزان رشته علوم تجربی مدارس شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1398-1399 برای این پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، اوراق امتحانی پایه دهم و یازدهم خرداد 1398 بررسی و یک آزمون تشخیصی حاوی 10 سؤال بازپاسخ نیزاستفاده شد و با توجه به بدفهمی های موجود، یک پرسشنامه محقق ساخته طراحی و اجرا شد. پاسخ های دانش آموزان به سؤال های پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختار یافته(5نفر)و سرانجام نتایج حاصل از رسم نقشه های مفهومی و ترسیم اشکال، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی نتایج نشان داد که دانش آموزان رشته علوم تجربی بدفهمی های زیادی در زمینه پتانسیل الکتریکی غشای سلول، کانال ها و پمپ های غشاء، هدایت پام عصبی و سیناپس دارند و نمی توانند در بسیاری از موارد شبیه سازی شده، آموخته های خود درباره مفاهیم پایه ای را به خوبی مورد استفاده قرار دهند. بر پایه این یافته ها ضرورت دارد تا در بازنگری برنامه های درسی زیست شناسی، تولید بسته های آموزشی مخصوص معلمان و دانش آموزان و آموزش ضمن خدمت معلمان، اهتمام و دقت بیشتری به عمل آید.
بدفهمی های رایج در مثلثات در دوره متوسطه و چند راهکار برای مقابله با آن ها
حوزههای تخصصی:
مثلثات یکی از مفاهیم پایه ای و پرکاربرد در ریاضی و زندگی است. دانش آموزان با بدفهمی هایی در یادگیری مثلثات مواجه هستند که مانع از یادگیری کامل این درس توسط آن ها می شود. شناسایی این بدفهمی ها ضروری است و نقش دبیران برای رفع آن ها کلیدی است. در این مقاله به بررسی بدفهمی هایی می پردازیم که در هنگام یادگیری مثلثات برای دانش آموزان دوره متوسطه به وجود می آید. همچنین راهکارهایی برای رفع این بدفهمی در مقاله ارائه می شود که از جمله آن ها می توان استفاده از روش های تدریس مناسب، استفاده از ابزارهایی همانند ماشین حساب و نرم افزارهای ریاضی مانند جئوجبرا نام برد. به علاوه، استفاده از نقشه های مفهومی به عنوان یکی دیگر از راه های رفع بدفهمی ها توصیه می شود که می توان آن ها را هم در آموزش و هم در ارزیابی از دانش آموزان، مورد استفاده قرار داد.
تأثیر عامل کنترل از دیدگاه شونفیلد بر کاهش بدفهمی های عبارت های جبری دانش آموزان پایه نهم شهرستان کمیجان
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه تاثیر عامل کنترل از دیدگاه شونفیلد بر بدفهمی های دانش آموزان پایه نهم در عبارت های جبری درس ریاضی شهرستان کمیجان می باشد. کنترل از نظر شونفیلد به معنای چگونگی انتخاب و به کارگیری منابع و استراتژی های مناسبى است که به حل مسئله کمک می-کند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا، شبه تجربی است. جامعه آماری این پژوهش 240 نفر بود که از این جامعه یک نمونه 50 نفری در دسترس بطور تصادفی در دو کلاس 25 نفره به عنوان گروه آزمایش و گواه تقسیم گردید . ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته طبق جدول بدفهمی ها بود و روایی آزمون با روش نسبت روایی محتوا 73/0 تایید گردید و پایایی سؤالات با ضریب آلفای کرونباخ مقدار قابل قبول756/0 بدست آمد. بعد از پیش آزمون، برای هر گروه 7 جلسه آموزش فوق برنامه در مورد عبارت های جبری اجرا شد، سپس پس آزمونی برای دو گروه انجام گرفت ؛ تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون t، با سطح معنی داری 0.05 p< انجام شد، نتایج به دست آمده نشان داد که تقویت مهارت کنترل از دیدگاه شونفیلد درکاهش بدفهمی های دانش آموزان در حل مسائل مربوط به عبارت های جبری تأثیر داردو باعث کاهش بدفهمی ها شده است. .
شناسایی بدفهمی های رایج ریاضی پایه سوم ابتدایی
حوزههای تخصصی:
درک مفاهیم ریاضی در بعضی از دانش آموزان همیشه با یک سری اشتباهاتی همراه است، درک درست دانش آموزان از بدفهمی ها و اشتباهاتی که در فرایند یادگیری و حل مسئله به وجود می آید یکی از عوامل رشد عملکرد و پیشرفت ریاضی آنان محسوب می شود. هدف از این پژوهش مشخص کردن بخشی از یافته های پژوهشی در زمینه شناسایی بدفهمی های رایج ریاضیات پایه سوم مقطع ابتدایی و ارائه راه حل درست برای آموزش مناسب آن است. برای شناسایی بدفهمی های رایج دانش آموزان و ارائه ی آموزش آن ضمن استفاده از تجارب پژوهشگران، از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه با معلمین با تجربه و تجریبات خودم استفاده شده است. نتیجه تحقیقات از پژوهش نشان می دهد، دانش آموزان پایه ی سوم ابتدایی با بد فهمی های بسیاری درحوزه های موضوعی و فرایندی ریاضی روبرو هستند. با استفاده از تاکید بر تفاوت ها و شباهت ها در زمان تدریس، توجه به تفاوت های فردی، کاهش فشار روانی و راهکار های مناسب می توان از این رویداد جلوگیری کرده و به فرایند یادگیری کمک کرد.
تجارب زیسته ی دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان در شناخت چالش ها و راهکارهای مؤثر در کاهش بدفهمی های ریاضی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی
منبع:
آموزش پژوهی دوره هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
41 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، واکاوی تجارب زیسته ی دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان در زمینه چالش های موجود در شناخت بدفهمی های ریاضی چهارم ابتدایی و راهکارهای مؤثر در کاهش آن می باشد. این پژوهش، کیفی با رویکرد پدیدارشناسی می باشد که داده های آن از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق به شیوه هدفمند و با رعایت قاعده ی اشباع نظری گردآوری شد. مشارکت کنندگان این پژوهش 10 معلم دانش آموخته ی دانشگاه فرهنگیان استان فارس را شامل می شد که تجربه تدریس درس ریاضی پایه چهارم ابتدایی را داشتند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از این پژوهش از روش کدگذاری موضوعی استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش 247 مضمون پایه به دست آمد که ابتدا در 19 طبقه با عنوان مضامین سازمان دهنده ی سطح 1 و سپس در 2 طبقه ی چالش ها و راهکارها، با عنوان مضامین سازمان دهنده ی سطح 2 دسته بندی گردیدند. نتایج این پژوهش نشان داد که جهت آشنایی با بدفهمی ها و راهکارهای اصلاح و بهبود آن ها، برگزاری کارگاهها در دانشگاه و استفاده بهتر از دوره های کارورزی ضروری می باشد.
بدفهمی های دانش آموزان دوزبانه در دروس فارسی و نگارش و نقش زبان مادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
57 - 76
هدف از انجام این پژوهش تعیین بدفهمی دانش آموزان دو زبانه ترکمن در دروس فارسی و نگارش و نقش زبان مادری بود. روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمی) و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و پرسشنامه بود. جامعه پژوهش 10 نفر از صاحبنظران و 145 نفر از معلمان پایه اول ابتدایی مدارس (دولتی) شهرستان مراوه تپه (استان گلستان) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری و مقوله بندی استفاده گردید. نتایج نشان داد، مهمترین اشکال و انواع بدفهمی در بین دانش آموزان دو زبانه ترکمن عبارت اند از بدفهمی ادراکی، بدفهمی بومی، ترجمه نادرست، مفاهیم پیش دانسته. میانگین نمرات بدفهمی در فارسی 51/3 و در نگارش 29/2 بود که درسطح کوچکتر از 05/0 معنادار بود. علاوه بر آن، نتایج نشان داد آموزش به زبان مادری می تواند در کاهش بدفهمی های ادراکی و بومی در یادگیری دانش آموزان دوزبانه نقش ایفا کند. با توجه به یافته ها می توان بد فهمی را مبحثی مهم در آموزش دروس فارسی و نگارش کودکان دو زبانه در دوره ابتدایی به شمار آورد و به اهمیت نقش زبان مادری در کاهش بدفهمی ها پی برد.
سنجش میزان آگاهی نومعلمان دانشگاه فرهنگیان از بدفهمی های آموزش ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
229 - 256
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آگاهی نومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان گلستان از بدفهمی های کتاب ریاضی ششم دبستان انجام شد. در این تحقیق میزان آگاهی نومعلمان بسته به جنسیت، منطقه تدریس آن ها نسبت به شهر و روستا و نوع دیپلم آنان بررسی شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموختگان سال تحصیلی 98-97 دانشگاه فرهنگیان استان گلستان می باشند که به آنان نومعلم گفته می شود و تعداد آن ها 302 نفر متشکل از مرد و زن بود و با روش طبقه ای170 نفر انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان حوزه آموزش ریاضی تأیید شد و ضریب آلفای کرونباخ برای پایایی 85/0 به کار گرفته شد. در تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که میزان آگاهی نومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان گلستان از بدفهمی های رایج کتاب ریاضی ششم دبستان، به طور معنا داری بیشتر از سطح متوسط است. نتایج پژوهش نشان داد میزان آگاهی نومعلمان مرد دانشگاه فرهنگیان از بدفهمی های رایج کتاب ریاضی ششم دبستان نسبت به نومعلمان زن با سطح معنا داری 033/0 به طور معنا داری بیشتر است. از طرفی، نومعلمانی که در مدارس روستایی خدمت می کنند، به نومعلمانی در مدارس شهری، با سطح معنا داری 003/0، به طور معنا داری آگاهی بیشتری از بدفهمی های رایج کتاب ریاضی ششم دبستان دارند. همچنین،نومعلمانی که نوع مدرک دیپلم آن ها رشته ادبیات و علوم انسانی بوده نسبت به نومعلمانی که مدرک دیپلم آن ها رشته های ریاضی فیزیک و علوم تجربی بود، بدفهمی های آموزش ریاضی کتاب ششم دبستان آگاهی کمتری دارند.
بررسی بد فهمی های دانش آموزان پایه هفتم در مورد برداشت آنها از مفهوم اعداد منفی در درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و توصیف انواع بدفهمی های دانش آموزان در مفهوم اعداد منفی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری دانش آموزان پایه هفتم دبیرستانهای روستایی شهرستان الیگودرز در سال تحصیلی 1401-1400، به تعداد 376 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 180 نفر(124 پسر و 56 دختر) به عنوان نمونه انتخاب شدند.در این پژوهش، ابزار اندازه گیری آزمونی محقق ساخته شامل 8 سوال بود. ابتدا سوالات آزمون در سه گروه دسته بندی سپس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. جهت روایی آزمن محقق ساخته از نظر اساتید و معلمان ریاضی و جهت پایایی از روش مصححان استفاده شد.نتایج تحقیق نشان داد که برخی از دانش آموزان تفاوت بین عملگر واحد، دوتایی و تقارن علامت منفی را نمی دانند و علامت منفی را صرفا یک عملگر کاهشی می دانند. برخی از دانش آموزان، تفاوت بین مقدار و اندازه دو عدد صحیح را درک نمی کنند. دانش آموزان، اغلب اعداد را به دو دسته تقسیم می کنند: دسته اول، صفر را کوچکترین عدد در نظر می گیرند و دسته دوم اعداد منفی را کوچکتر از مثبتها و صفر در نظر می گیرند، ولی قادر به مرتب کردن اعداد منفی نیستند. برخی از دانش آموزان با اینکه از قوانین حاکم بر علامتها آگاهی دارند اما در حل مسائل قادر به پیاده سازی دانسته های خود نیستند. برخی از دانش آموزان به دلیل بدفهمی در مفاهیم پایه اعداد منفی، در انتقال از حساب به جبر مشکلات و بدفهمی هایی دارند.