مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هوش عاطفی
حوزه های تخصصی:
هوش عاطفی، عاملی برای تمایز مدیران عالی و میانی است. پایه و اساس هوش عاطفی، خودآگاهی است. هوش عاطفی مجموعه گسترده ای از مهارت ها و خصوصیات فردی را در برمی گیرد. افراد با داشتن این آگاهی ها می توانند عواطف و رفتار خود را بهتر کنترل کنند، دیگران را به خوبی درک کنند، و با آن ها ارتباط بگیرند. تحقیقات نشان می دهند، مدیران عالی اجرایی مؤثر، قابلیت های عاطفی بیشتری نسبت به سایر مدیران دارند. ارتباط بسیار خوبی با مدیران، کارکنان و سایرین برقرار می کنند و از اعتماد به نفس و نفوذ زیادی برخوردارند. هم چنین، مدیران دارای استعداد بالا از دید همکاران و سرپرستان خود نمرات بهتری می گیرند، در حالی که از دید کارکنان شایستگی چنین نمراتی را ندارند. تفاوت هایی در مدیران زن و مرد نیز در این خصوص دیده می شود. در مورد هوش عاطفی و تفاوت های شغلی، نتیجه مستندی به دست نیامد. نتایج حاصل از این تحقیق در انتخاب و بهبود عملکرد مدیران کاربرد دارد.
بررسی تأثیرگذاری هوش عاطفی بر رفتار شهروندی سازمانی با لحاظ کردن نقش تعهد عاطفی
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر، "هوش عاطفی" به طور فزاینده ای مورد توجه مدیران و نظریه پردازان سازمانی قرار گرفته است، به طوری که تحقیقات بسیاری در زمینه شناخت عوامل مؤثر برآن و هم چنین نتایج حاصل از تاثیرگذاری این مفهوم جدید بر نگرش ، رفتار و عملکرد رهبران و پیروان در محیط های سازمانی، انجام شده است . از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی "تاثیر هوش عاطفی بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان" و با لحاظ کردن"تعهد عاطفی" به عنوان متغیر میانجی یا واسطه انجام شده است . بدین منظور پرسش نامه ای برای سنجش این متغیرها طراحی شد و پس از اطمینان از روایی و پایایی ابزار اندازه گیری توسط تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی ، در میان نمونه ای متشکل از 154 نفر از کارکنان رده ی تخصصی بانک ملت، توزیع شد. روش تحقیق حاضر ، پیمایشی – هم بستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. نتایج حاصل از مدل تحقیق نشان داد، هوش عاطفی می تواند طبق مدل تحلیل مسیر ارائه شده، بر رفتار شهروندی کارکنان این بانک تاثیر گذارد. درپایان، به منظور بهبود رفتار شهروندی سازمانی از طریق "بالابردن سطح توانمندی های هوش عاطفی"، پیشنهاداتی برای مدیران منابع انسانی ارائه شده است.
رابطه هوش عاطفی مدیران و جو سازمانی با فرهنگ سازمانی یادگیری (شرکت ملی نفت ایران به عنوان مورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه هوش عاطفی مدیران و جو سازمانی با فرهنگ سازمانی یادگیری است که شرکت ملی نفت ایران به عنوان مورد انتخاب شده است. در این پژوهش، 30 مدیر از مدیران صنعت نفت ملی ایران و شرکت های تابعه بصورت خوشه ای انتخاب شدند که برای جمع آوری اطلاعات، از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. در این مقاله مبــاحث به دو قسمت تقسیم شده اند: نخست مباحث مربوط به هوش عاطفی و جو سازمانی عنوان شده اند که فهرست اولیه ای معیارهای هوش عاطفی از «مدل گولمن» استفاده گردید است. لازم به ذکر است که برای اندازه گیری شاخص های جو سازمانی در این تحقیق از رویکرد «لیمن» استفاده شده است. سپس تاثیر مولفه های جو سازمانی با فرهنگ سازمانی یادگیرنده بررسی شده اند. همچنین بر مبنای «مدل میخایل مارکوارت» از فرهنگ سازمانی یادگیرنده، پرسشنامه ای طراحی شد. بر اساس یافته های ناشی از مبانی نظری و نتایج تحلیلی اطلاعات جمع آوری شده از طریق مطالعات میدانی، 4 فرضیه مورد تایید قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آنست که هوش عاطفی بالای مدیران با جو سازمانی همبستگی مثبت و بالایی دارد. ضرایب همبستگی پیرسون بین مولفه ها و نتایج به دست آمده حاکی از آنست که هوش عاطفی بر مولفه «اعتبار» بیشترین تاثیر را دارد. در پایان، نتایج تاثیر هوش عاطفی مدیران و رتبه بندی تاثیر متغیرها بر فرهنگ سازمانی یادگیری با استفاده از آزمون فریدمن و همچنین منافع حاصل از آن ارایه شده است
بررسی رابطه بین هوش عاطفی و سبک رهبری: (تحول بخش ـ مبادلهای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی و تحلیل رابطه بین دو متغیر مهم هوش عاطفی و سبک رهبری پرداخته شده است. جامعه آماری این تحقیق، مدیران بازرگانی شرکتهای تولیدی صنایع غذایی و خودروسازی شهر مشهد به تعداد 266 نفر بود که با توجه به آن، حجم نمونه برابر با 73 نفر تعیین شد. دادههای مربوط به هوش عاطفی بهوسیله پرسشنامه هوش عاطفی «ویزینگر» و دادههای مربوط به سبک رهبری (تحول بخش- مبادلهای) بهوسیله پرسشنامه سبک رهبری «وارنر بورک» جمعآوری گردید. برای روایی پرسشنامهها از روایی محتوایی و برای پایایی آنها از روش تنصیف استفاده شد که نتایج آن برای پرسشنامه هوش عاطفی برابر 83/0 و برای پرسشنامه سبک رهبری برابر 79/0 محاسبه شد. نتایج نشان میدهد که یک رابطه مثبت و معنادار بین هوش عاطفی و سبک رهبری تحول بخش وجود دارد. همچنین بین هوش عاطفی و سبک رهبری مبادلهای یک رابطه منفی و معنادار مشاهده شد. در بررسی رابطه بین سن و جنسیت، مطالعه نشان داد که شدت و ضعف رابطه بین هوش عاطفی و سبک رهبری تحول بخش با متغیر سن دارای رابطه مستقیم و معنادار است. آزمون متغیر جنسیت در تعیین میزان رابطه بین هوش عاطفی و سبک رهبری تحول بخش نشان میدهد که این رابطه برای مردان از زنان بیشتر است.
هوش عاطفی راهبردی برای تصاحب آینده
حوزه های تخصصی:
تاثیر آموزش هوش عاطفی بر کیفیت خدمات شعب بانک ملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع هوش عاطفی در دهه اخیر توجه بسیاری از مدیران و پژوهشگران سازمانی را به خود جلب کرده است. قابلیت افزایش این هوش باعث شده که بسیاری از سازمانها برنامه های آموزشی متنوعی برای ارتقای سطح هوش عاطفی کارکنان خود برگزار کنند. در این پژوهش تاثیر برگزاری دوره آموزش هوش عاطفی بر کیفیت خدمات بانکی بررسی شده است. به منظور انجام این پژوهش ده شعبه از شعب بانک ملت به عنوان نمونه (پنج شعبه گروه آزمایش و پنج شعبه گروه کنترل) انتخاب شدند. در مرحله پیش آزمون میزان هوش عاطفی کارکنان شعب گروه آزمایش با استفاده از آزمون استاندارد ای سی آی و میزان کیفیت خدمات هر ده شعبه نمونه با مراجعه به مشتریان آنها و با استفاده از پرسشنامه سروپرف سنجیده شد. سپس دوره آموزش هوش عاطفی به مدت دو ماه برای کارکنان شعب گروه آزمایش برگزار شد. پس از گذشت دو ماه از اتمام دوره آموزشی یک بار دیگر هوش عاطفی کارکنان شعب گروه آزمایش و هم چنین کیفیت خدمات شعب هر دو گروه آزمایش و کنترل سنجیده شد. نتایج آزمون t زوجی و فاکتوریل درون موردی با اطمینان %99 نشان داد که میزان هوش عاطفی کارکنان و کیفیت خدمات در شعب گروه آزمایش افزایش یافته است. اگرچه کیفیت خدمات شعب گروه کنترل نیز در برخی موارد افزایش یافته، این افزایش نسبت به آنچه در شعب گروه آزمایش رخ داده ناچیز است. در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که بانکهای دولتی ایران با سرمایه گذاری روی ارتقای سطح هوش عاطفی کارکنان شان می توانند کیفیت خدمات خود و در نتیجه میزان رضایت شهروندان را افزایش دهند.
بررسی ویژگی های دو الگوی سازمانی بوروکراتیک و حرفه ای در مدارس شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف از این پژوهش بررسی رعایت ویژگی های دو الگوی سازمانی بوروکراتیک و حرفه ای در مدارس شهر تهران بود. روش انجام تحقیق پیمایشی بود.جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معلمان مدارس دولتی دخترانه ابتدایی،راهنمایی و متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 86-85 بود.حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 302 مدرسه تعیین گردید. نمونه تحقیق با استفاده از دو روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ای بود که با اقتباس از فهرست سازمانی مدارس(SOI)تدوین شده بود. داده های گرد آوری شده به کمک آزمون T و تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه وتحلیل شد.نتایج پژوهش نشان داد که،تمام ویژگی های الگوی بوروکراتیک و الگوی حرفه ای در ساختار مدارس دخترانه شهر تهران ملاحظه می شود.ویژگی های الگوی سازمانی بوروکراتیک در مدارس راهنمایی بیشتر از مدارس ابتدایی و متوسطه به چشم می خورد. این در حالی است که ویژگی های الگوی سازمانی حرفه ای در هر سه مقطع تقریبا"" به یک اندازه بوده و تفاوت معناداری از این نظر بین مدارس مقاطع مشاهده نشد.
بررسی رابطه هوش عاطفی و سلامت عمومی در مدیران زن شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروز با توجه به دوگانگی نقش زنان در جامعه و عوامل تهدید کننده سلامت روان آن ها، بررسی عوامل اساسی اثر گذار در اینامر، برای کمک به برنامه ریزی در جهت پیش گیری و بهبوداختلالات روانی، ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین این عوامل، توجه به ابعاد مختلف هوش عاطفی و پیوند آن با اختلالات روانی است. باراوناز هوش عاطفی به عنوان عاملی مهم در شکوفایی توانایی های افراد برای دست یابی به موفقیت در زندگی یاد می کند و آن را با سلامت عاطفی، و در مجموع، سلامت روانی مرتبط می داند.پژوهش پیش رو بر آن است که با شیوه یی علی مقایسه یی، به بررسی پیوند بین ابعاد مختلف هوش عاطفی و سلامت عمومی در زنان بپردازد. جامعه آماری پژوهش را همه زنان کارمند شهر اصفهان، و حجم نمونه را 30 نفر از آن ها، که به طور تصادفی انتخاب شدند، تشکیل می دهند. ابزار اندازه گیری نیز «پرسش نامه سلامت عمومی» و «آزمون هوش عاطفی» است.نتایج پژوهش نشان داد که بین بعضی از عوامل هوش عاطفی (مهارت های بین فردی، روابط بین فردی به همراه آگاهی از عاطفه دیگران، و انعطاف پذیری) و وجود نشانه های جسمی و روانی (اضطراب، افسردگی، و اختلال جسمی و روانی به طور کلی) رابطه یی معکوس وجود دارد و زنانی که هوش عاطفی بالاتری دارند، بهتر با اختلالات جسمی و روانی کنار می آیند.
رهبری دانشگاهی مبتنی بر هوش عاطفی و اثربخشی هیات علمی (مدل FEMEIL)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در راستای تبیین نقش رهبری دانشگاهی مبتنی بر هوش عاطفی در اثربخشی هیات علمی، اقدام به بررسی و مرور ادبیات موجود در حوزه های هوش عاطفی، رهبری دانشگاهی و اثربخشی هیات علمی نموده و با تکیه بر مبانی نظری و پیشینه پژوهشهای صورت گرفته، مدلی پیشنهادی را ارایه نموده است. در این پژوهش، نگارنده گان ابتدا به ذکر یک مقدمه و سپس به مروری در ادبیات حوزه های سه گانه فوق الذکر، مبانی نظری و مدلهای مرتبط پرداخته اند. در پایان، مدل پیشنهادی رهبری مبتنی بر هوش عاطفی جهت اثربخشی اعضای هیات علمی (FEMEIL) ارایه شده است.
بررسی رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین با هوش عاطفی و بهره هوشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مساله اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین با هوش عاطفی و بهره هوشی بود. به دلیل محدود بودن جامعه آماری، کلیه اعضای آن که 33 نفر از مدیران یک شرکت تولیدی بودند در این بررسی مشارکت داشتند، البته پرسش نامه تعیین سبک رهبری به گونه ای بود که از نظرات زیردستان هر مدیر و همکاران آنها نیز استفاده شد. برای گردآوری داده ها از سه نوع ابزار اندازه گیری استفاده گردید، در مورد رهبری تحول آفرین از پرسش نامه چند عاملی رهبری، در مورد هوش عاطفی از پرسش نامه سیبر یا شرینگ و در مورد بهره هوشی ماتریس های پیش رونده رِیوِن مورد بهره برداری قرار گرفتند. هم چنین به منظور مطالعات بیشتر، سبک رهبری تبادلی و سبک رهبری عدم مداخله گر نیز در این پژوهش بررسی شدند.این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی بوده که به شیوه همبستگی انجام شد و از نظر نوع هدف تحقیق، کاربردی می باشد، که پس از جمع آوری و تحلیل پرسش نامه ها به کمک نرم افزار SPSS نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین سبک رهبری تحول آفرین با هوش عاطفی ( P<0.01وr=0.76 ) وجود دارد، ولی میان بهره هوشی و رهبری تحول آفرین هیچ گونه رابطه مثبت و معناداری یافت نشد.
رابطه میان هوش عاطفی و سبک مرجح رهبری مدیران
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تبیین رابطه میان هوش عاطفی و سبک رهبری مدیران تدوین شده است. ضرورت پژوهش از آنجایی نشأت می گیرد که توانایی رهبران در درک و مدیریت هیجانات خود و دیگران، سبب افزایش مشارکت و تعهد کارکنان، بهره وری و در نهایت رضایت بیشتر مشتریان میشود، از اینرو می توان از هوش عاطفی به عنوان عامل اساسی موفقیت یاد کرد. برای این منظور، جامعه آماری تحقیق حاضر، متشکل از مدیران ارشد وزارت مسکن و شهرسازی است. نتایج نشان دهنده آن است که رابطه مثبت و معنا داری میان هوش عاطفی و سبک رهبری مشارکتی و در مقابل رابطه منفی و معنا داری میان هوش عاطفی و سبک رهبری آمرانه وجود دارد. لیکن، رابطه معنا داری میان هوش عاطفی و سبک رهبری حمایتی یافت نشد. همچنین بین هوش عاطفی و سبک رهبری مشاوره ای رابطه مثبت ضعیفی وجود دارد. در بررسی رابطه میان متغیرهای جمعیت شناختی و هوش عاطفی، رابطه معنا داری میان جنسیت، تحصیلات، سن و هوش عاطفی به دست نیامد و در مقابل رابطه مثبت و معناداری میان سنوات خدمت و هوش عاطفی یافت شد. همچنین با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه آشکار شد که 23% تغییرات رهبری آمرانه، 12% تغییرات رهبری مشاوره ای و 25% تغییرات رهبری مشارکتی به واسطه هوش عاطفی تعیین میشود.
طراحی و تبیین مدل تاثیرگذاری هوش عاطفی بر تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارائه مدل تاثیرگذاری هوش عاطفی بر تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی است. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی کارکنان اداره امور مالیاتی استان لرستان بوده که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 97 نفر تعیین گردید. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون ساده و چند متغیره نشان می دهد که هوش عاطفی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی موثر است و تعهد سازمانی نیز بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر می گذارد. از میان ابعاد هوش عاطفی، بعد مهارتهای اجتماعی و خودکنترلی به ترتیب بیشترین تاثیر را بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی دارند. از بین ابعاد تعهد سازمانی نیز بعد تعهد مستمر بیشترین تاثیر را بر رفتار شهروندی سازمانی دارد و بعد عاطفی در رتبه دوم قرار دارد، ولی بعد اعتقادی تاثیری بر رفتار شهروندی سازمانی ندارد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها همچنین نشان می دهد که سطح تحصیلات رابطه ی معنی داری با هوش عاطفی، رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی دارد و اختلاف معنی داری بین هوش عاطفی، رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی در بین زنان و مردان وجود ندارد.
بهره وری کارکنان شرکت های بیمه در پرتو هوش عاطفی و کیفیت زندگی کاری
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی بررسی رابطه متغیرهای هوش عاطفی و کیفیت زندگی کاری با بهره وری کارکنان است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان شرکت های بیمه شهر تهران هستند و نمونه ای به حجم 300 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شده است.
ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است، لذا جهت سنجش هوش عاطفی از آزمون شاته و همکارانش و جهت سنجش کیفیت زندگی کاری و بهره وری کارکنان از پرسش نامه های محقق ساخته 29 و 22 سؤالی استفاده شد و جهت سنجش پایایی ابزار از آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب پایایی کل پرسش نامه بهره وری برابر با 81%، ضریب پایایی کل پرسش نامه کیفیت زندگی کاری برابر با 86% و ضریب پایایی آزمون هوش عاطفی برابر با 80/0 بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. براساس پژوهش در سطح معناداری 01/0، متغیرهای هوش عاطفی و کیفیت زندگی کاری و ابعاد آنها رابطه معناداری با بهره وری کارکنان دارند و همچنین در سطح معناداری 01/0، متغیرهای کیفیت زندگی کاری و همدلی به ترتیب بیشترین و کمترین اثر رگرسیونی بر متغیر بهره وری دارند.
رابطه ی سبک های فراهیجانی والدین با خودکارآمدی و هوش عاطفی دانش آموزان دوره ی متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی سبک های فراهیجانی والدین با خودکارآمدی و هوش عاطفی دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز پرداخته است. شرکت کنندگان شامل 324 دانش آموز و یکی از والدین آنها بودند که به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. والدین شرکت کننده پرسشنامه ی دیدگاه فراهیجانی والدین و فرزندانشان نیز دو پرسشنامه ی هوش عاطفی و خودکارآمدی را تکمیل کردند. از ضریب آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی و روش تحلیل عامل و همسانی درونی برای بررسی روایی مقیاس ها استفاده شد که نتایج بیانگر احراز خصوصیات روان سنجی مقیاس های مورد استفاده بود. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که خودکارآمدی و هوش عاطفی نوجوانان تحت تاثیر سبک های فراهیجانی والدین متفاوت است. میانگین نمرات خودکارآمدی و هوش عاطفی فرزندان در سبک های هدایت گر و ردکننده به صورت معناداری از میانگین نمرات دانش آموزان در سبک های بی توجه و تاییدگر بیشتر بود. یافته های این پژوهش در راستای روند پژوهشی مربوطه به بحث گذاشته شده اند و پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بیشتر ارائه شده است.
بررسی رابطه هوش عاطفی و پیشرفت تحصیلی با واسطه گری رضایت از تحصیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هوش عاطفی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با واسطه گری رضایت از تحصیل بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم دبیرستان های شیراز بود که در سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 386 دانش آموز بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند. هوش عاطفی به وسیله مقیاس هوش عاطفی (پترایدز و فارنهام، 2001 به نقل از مارنانی،1382) و رضایت از تحصیل به وسیله مقیاس رضایت از تحصیل (احمدی، 1388) اندازه گیری شد. شاخص پیشرفت تحصیلی، معدل دانش آموزان بود که به نمره Zتبدیل شد. با استفاده از تحلیل مسیر مدل واسطه ای پژوهش مورد بررسی قرارگرفت. نتایج تحلیل رگرسیون با استفاده از مراحل بارون و کنی (1986) نقش واسطه ای رضایت از تحصیل در رابطه بین هوش عاطفی و پیشرفت تحصیلی را تایید کرد. همچنین هوش عاطفی به طور مستقیم نیز قادر به پیش بینی پیشرفت تحصیلی بود.
تأثیر خلق وخوی مربیان بر سبک رهبری تحول آفرین در تیم های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیر هوش زبانی و هوش عاطفی بر توانایی درک مطلب دانشجویان ایرانی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تحولات اصولی در مفهوم هوش و تغییر آن از یک مفهوم کلی به مفهومی چندگانه (هوش چندگانه) و نیاز به طرح فعالیت های کلاسی بر اساس سبک شناختی فراگیران زبان دوم، این تحقیق تاثیر هوش زبانی و هوش عاطفی را بر توانایی خواندن و درک مطلب فراگیران ایرانی زبان انگلیسی بررسی کرده است. داده های تحقیق از طریق دو پرسشنامه و یک آزمون خواندن و درک مطلب جمع آوری گردیده و از طریق واکاوی واریانس دوسویه و رگراسیون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که دانشجویان با هوش زبانی بالا دارای توانایی خواندن بهتری نسبت به دانشجویان با هوش زبانی پایین تر هستند. اما نتایج تحقیق بیانگر تفاوتی بین توانایی خواندن و درک مطلب دانشجویان با هوش عاطفی متفاوت نبود. به علاوه نتایج تحقیق نشان داد که هوش زبانی به خوبی عملکرد زبان آموزان را در خواندن و درک مطلب پیش بینی می کند و در واقع بیش از 40% از واریانس مشاهده شده در عملکرد زبان آموزان در خواندن و درک مطلب توسط هوش زبانی آنها پیش بینی می شود.
ارتباط مؤلفه های پنج گانة هوش عاطفی و راهبردهای مدیریت تعارض در میان مدیران ادارات تربیت بدنی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارتباط مؤلفه های هوش عاطفی با راهبردهای مدیریت تعارض در کلیة مدیران ستادی و صفی ادارة کل تربیت بدنی استان آذربایجان غربی و ادارات شهرستان های تابع و نیز رؤسای هیئت های ورزشی استان به تعداد 85 نفر است. حجم نمونه برابر با کل جامعه آماری است. پژوهش از نوع همبستگی است که به شیوة میدانی انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات پژوهش، از دو پرسشنامة روا و پایا (هوش عاطفی شرینگ با پایایی 81/0 α=و راهبردهای مدیریت تعارض رابینز با پایایی 85/0 α=) و همچنین پرسشنامة مشخصات فردی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان میدهد هوش عاطفی و مدیریت تعارض با راهبرد راه حل گرایی رابطة مثبت و معنیدار و هوش عاطفی با راهبردهای عدم مقابله و کنترل رابطة منفی و معنیدار دارد. بین راهبرد راه حل گرایی با پنج مؤلفة هوش عاطفی ارتباط مثبت و معنیدار و بین راهبرد عدم مقابله با مؤلفه های آگاهی اجتماعی و مهارت های اجتماعی ارتباط منفی و معنیداری وجود دارد و با مؤلفه های خودآگاهی، مدیریت خود و خودانگیزی ارتباط معنیداری مشاهده نشد. بین راهبرد کنترل و مؤلفه های خودآگاهی، مهارت های اجتماعی و خودانگیزی ارتباط منفی و معنیداری وجود دارد و با مؤلفه های آگاهی اجتماعی و مدیریت خود ارتباط معنیداری مشاهده نشد. یافته ها نشان میدهند که برای مدیران با توانمندیهای زیاد در هوش عاطفی، راهبرد راه حل گرایی مؤثرترین راهبرد حل تعارض است. برای مدیرانی با آگاهی اجتماعی و مهارت های اجتماعی خوب، استفادة کمتر از راهبرد عدم مقابله مناسب است و به مدیرانی که خودآگاهی، مهارت های اجتماعی و خودانگیزی زیادی دارند، پیشنهاد میشود برای حل تعارض در سازمان از راهبرد کنترل استفاده کنند.
واکاوی اثر مؤلفه های هوش عاطفی بر روش های مدیریت استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس عاملی مهم در بسیاری از آسیب های روانی و اجتماعی است که آسیب های روانی ناشی از آن، با مدیریت استرس تقلیل پذیر است. هوش عاطفی نیز مجموعه ای از توانایی ها و مهارت های غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارهای محیطی، به ویژه استرس شغلی افزایش می دهد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین هوش عاطفی و عوامل کنترل کننده استرس شغلی انجام شده است. این پژوهش، توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است و روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد است. برای تحقق اهداف پژوهش و آزمون فرضیه ها، از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بیانگر رابطه معنی دار بین مؤلفه های هوش عاطفی و عوامل کنترل کننده استرس است. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مؤلفه های آگاهی اجتماعی و خودآگاهی، تأثیر معنی داری بر عوامل کنترل کننده استرس دارد. به عبارت دیگر، افراد مذکور هنگام رویارویی با موقعیت های استرس زا با تجزیه و تحلیل موقعیت و مسائل، بردباری و انطباق با شرایط استرس زا و با استفاده از تجربه های گذشته و با امید به بهبود موقعیت، توانایی بیشتری در کنترل و مدیریت استرس دارند. در این میان، مؤلفه آگاهی اجتماعی، بیشترین نقش را در تبیین استرس شغلی دارد، به طوری که بیش از 45 درصد از تغییرات استرس شغلی را تبیین می کند.
بررسی رابطه بین هوش عاطفی و ارتباط گریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطگریزی و هوش عاطفی هر دو از جمله مفاهیم نوینی هستند که در حوزه روانشناسی و ارتباطات و نیز در مطالعات رفتار سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله در پی شناسایی رابطه متغیرهای هوش عاطفی با سطوح ارتباطگریزی کارکنان سازمان صدا و سیماست. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان سازمان صدا و سیمای شهر تهران هستند و نمونهای به حجم 378 نفر انتخاب شده است. ابزار گردآدوری دادهها پرسشنامه است که جهت سنجش هوش عاطفی از پرسشنامه تخلیص شده دانیل گلمن و جهت سنجش سطوح ارتباطگریزی از پرسشنامه مک کراسکی استفاده شده است. در این پژوهش اطلاعات پردازش و از طریق برنامه آماری SPSS و با استفاده از آزمون گاما تحلیل شده است، مقدار sig در آزمون گاما برای هوش عاطفی برابر با 0/000 و برای سایر مؤلفههای هوش عاطفی به ترتیب خود مدیریتی برابر با 003/0، مهارت اجتماعی برابر با 000/0، خود آگاهی و مدیریت روابط نیز 000/0 بوده است. با توجه به اینکه مقدار گاما در تمام فرضیه های مورد بررسی کمتر از 0.05 درصد بوده، بنابراین تمام مؤلفههای هوش عاطفی با سطوح ارتباط گریزی رابطه معناداری دارند، و با توجه به مقدار منفی و معکوس گاما در تمام مؤلفهها نتیجه میگیریم که هوش عاطفی و مؤلفههایش بر سطوح ارتباطگریزی تأثیر معکوس دارند. به نحوی که هر چه هوش عاطفی و مؤلفههای آن در میان کارکنان صدا و سیما افزایش یابد، میزان ارتباطگریزی آنان کاهش مییابد.