فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظام آموزش و پرورش کشورمان نخستین گام های تحول بنیادین را در \""دوره ابتدایی\"" و\""تربیت معلم\"" برداشته است و لیکن تربیت معلم در جمهوری اسلامی ایران فاقد الگویی برای تربیت کردن معلمان دوره ابتدایی در تراز آن است. هدف اصلی مقاله حاضر1 واکاوی فرآیند تربیت معلم در مقطع ابتدایی بر اساس ابعاد چهارگانه(جذب، آماده سازی، حفظ و ارتقا، ارزشیابی) در اسناد تحولی آموزش و پرورش است. این پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی تحقیق است و برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش از روش نظریه مبنایی بهره برده است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه با 24 معلم ابتدایی و مدرس/کارشناس تربیت معلم گردآوری شده است. تحلیل داده ها به شیوه تحلیل محتوای استقرایی(از جزء به کل) و طی سه مرحله کدگذاری(باز، محوری، انتخابی) انجام پذیرفته است. یافته ها در پاسخ به سؤال اول پژوهش بیانگر نُه مقوله اساسی و در پاسخ به سؤال دوم پژوهش شامل یک پدیده محوری با عنوان \""هویت حرفه ای معلمان ابتدایی\"" است. پاسخ سؤال سوم پژوهش انطباق و ارتباط نُه مقوله اساسی با ابعاد چهارگانه تربیت معلم بود: جذب(به گزینی، باورها، کارآمدی ها)، آماده سازی(دانش اندوزی حرفه، مهارت افزایی حرفه)، حفظ و ارتقا(به داشت: اجتماعی/رفاهی، به سازی: ضرورت/ ساز وکار)، ارزشیابی(ارزشیابی بهینه). مقوله پشتیبانی حلقه رابط میان وظائف نهادهای اولیه (دانشگاه فرهنگیان، وزارت آموزش و پرورش) است. بر همین اساس الگوی فرآیندی پژوهش ترسیم گردید.
اثربخشی بازی درمانی خانواده محور بر تعامل مادر- فرزند و میزان پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این موضوع که نوع رابطه والد- فرزند نقش بسزایی در رشد یا اختلال کودک دارد. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر خانواده بر بهبود رابطه مادر- فرزند و کاهش پرخاشگری انجام شد. در یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل، 27 کودک با نشانه های پرخاشگری با نمونه گیری هدفمند در دو گروه آزمایش (10) و گروه کنترل (17) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش مداخلات مبتنی بر رویکرد رشد یکپارچه انسان و گروه کنترل مداخله نما (ایمنی در خیابان) را دریافت کرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رابطه مادر- فرزند و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد مداخلات رابطه مثبت کلی مادر- فرزند را به طور معناداری افزایش و خرده مقیاس های تعارض و وابستگی را به طور معناداری کاهش داد اما در خرده مقیاس نزدیکی افزایش معناداری حاصل نشد همچنین پرخاشگری به طور معناداری کاهش یافت. مداخلات توانست رابطه مادر- فرزند را بهبود بخشیده و پرخاشگری را کاهش دهد. این امر لزوم طراحی یک مداخله جامع و در ارتباط با انواع چالش های رشدی دوران کودکی را آشکار می سازد.
مدیریت زنگ تفریح
تاثیر فعالیت های زبان آموزی دوره پیش دبستان بر رشد زبان گفتاری دانش آموزان پایه اول دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
"فن آوری پردازش گفتار" و کاربرد آن در کتابخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتار، یکی از روشهای آسان و کارآمد مبادلهی اطّلاعات توسّط انسانها به حساب میآید. به همین دلیل ایجاد قابلیتهای درک و تولید گفتار در ماشین نیز تحت عنوان" فنآوری پردازش گفتار" عمل انتقال اطّلاعات به آن را سریعتر و راحتتر می کند. تاریخ شروع طراحی سیستم های تولید گفتار به قرن هجدهم و قبل از سیستم های تشخیص گفتار در قرن بیستم باز میگردد. علت این امر، سادهتر بودن تولید گفتار رایانهای نسبت به تشخیص است. در سیستمهای تولید گفتار، از قواعد آواشناسی استاندارد هر زبان خاص برای تولید گفتار استفاده میشود و در سیستمهای تشخیص گفتار از دو روش تشخیص بر مبنای کلمات هر زبان خاص و تشخیص بر مبنای واجهای – عناصر صوتی تشکیل دهندهی هرکلمه – هر زبان استفاده میشود. کاربردهای فنآوری پردازش گفتار در این مقاله در مقولهی کاربردهای کلّی و کاربرد در کتابخانه با تأکید بیشتر، مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این مقاله در دو مقولهی مجزّا، کاربردهای مورد استفادهی کتابداران و کاربران بررسی شده است. محدودیتهای فنآوری تشخیص گفتار قابل بررسی است و در نهایت عواملی مانند آموزش، انتظامات، انگیزه، آزمونپذیری، و انتخاب سیستم متناسب با وظیفهی مورد انتظار از عوامل موفّقیت فنآوری تشخیص خصوصاً تشخیص گفتار به حساب میآیند.
نقش ارتباط فردی و جمعی در اشاعه نوآوریها در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"فرایند ارتباطات، در جریان اشاعه نوآوریهای آموزشی نقش به سزایی دارد. مجاری ارتباطی، ممکن است ماهیت میان فردی یا رسانه های جمعی داشته باشند و از منابع محلی یا فراملی نشات بگیرند. پژوهش حاضر نشان می دهد که این مجاری ارتباطی متفاوت، در فرایند «اشاعه نوآوریها» در نظام آموزشی، نقشهای متفاوتی بازی می کنند. رسانه های جمعی، به سرعت به مخاطبان وسیع دست می یابند، اطلاعات خود را گسترش می دهند و نگرشهای ضعیفتر را به تغییر درمی آورند. در فرایند اشاعه نوآوریهای آموزشی، رسانه های ارتباط جمعی و مجاری ارتباطی فراملی در مرحله آگاهی اهمیت نسبتا بیشتری دارند، در حالی که مجاری میان فردی و محلی در مرحله اقناع موثرترند. رسانه های جمعی و مجاری ارتباطی فراملی برای پذیرندگان اولیه، در مقایسه با پذیرندگان متاخر، از مجاری میان فردی و محلی اهمیت نسبتا بیشتری دارند. در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، ترکیبی از ارتباطات رسانه ای جمعی و میان فردی، موثرترین راه انتقال افکار جدید به افراد و متقاعد ساختن آنها برای استفاده از نوآوریهای آموزشی است.
مراحل پذیرش نوآوری، شامل دانش، ترغیب، تصمیم وهمنوایی است. این پژوهش برای تعیین رابطه میان ""میزان بهره مندی دبیران از مجاری ارتباطی"" (جمعی و فردی) و ""پذیرش نوآوریهای آموزشی"" انجام شده است. به این منظور، از پرسش نامه ای 42 پرسشی استفاده شد و نتایج حاصل از 390 پرسشنامه تکمیل شده توسط دبیران دبیرستانهای استان تهران درسال تحصیلی 83-1382 نشان داد که:
1- بین میزان بهره مندی دبیران از مجاری ارتباط جمعی و دانش نوآوری رابطه ای مستقیم وجوددارد.
2- بین میزان بهره مندی دبیران از مجاری ارتباط فردی و رغبت آنها به تغییر، رابطه معناداری وجود ندارد.
3- بین میزان بهره مندی دبیران ازمجاری ارتباط جمعی و همنوایی با ایده های جدید آموزشی رابطه معکوس وجود دارد.
4- بین میزان بهره مندی دبیران از ارتباط فردی وهمنوایی آنها با ایده های جدید آموزشی، رابطه ای مستقیم وجود دارد.
5- بین میزان بهره مندی دبیران از مجاری ارتباط جمعی و مشارکت آنان در اجرای نوآوریهای آموزشی، رابطه معناداری وجودندارد.
"
تاثیر مشاوره گروهی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دوره مهارت های حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر مشاوره گروهی راجرز بر افزایش عزت نفس دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دوره مهارت های حرفه ای است. برای انجام پژوهش، 24 دانش آموز دختر کم توان ذهنی دوره مهارت های حرفه ای به طور تصادفی چند مرحله ای به طور تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایشی 12) نفر ( و گواه 12) نفر( جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده آزمون عزت نفس کوپر اسمیت بود. برنامه مشاوره گروهی به مدت 9 هفته طی 9 جلسه با تاکید بر نظریه راجرز برای گروه آزمایشی برگزار شد. پس از مرحله مشاوره (مداخله) هر دو گروه مورد آزمون مجدد (پس آزمون) قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها، برای بررسی تاثیر متغیر مستقل (مشاوره گروهی) تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آمار SPSS اجرا و نتایج مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مشاوره گروهی بر افزایش عزت نفس کلی- تحصیلی- اجتماعی- خانوادگی و جسمانی دانش آموزان کم توان ذهنی تاثیر نداشت (P>0.05).
نقش و کارکردهای نهادهای آموزشی در انتقال ارزش های اجتماعی - فرهنگی
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی تعامل اولیا، معلمان، دانش آموزان عادی و دیرآموز و رابطه آن با افت تحصیلی دیرآموزان در مدارس عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه نگرش اولیاء دانش آموزان دیر آموز در مورد معلمان فرزندانشان و بالعکس و نیز تعامل دانش آموزان دیرآموز با سایر دانش آموزان در مدارس عادی و رابطه چگونگی این تعامل با افت تحصیلی دیرآموزان است. این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش همبستگی انجام شده است. به این منظور، 30 نفر معلم دارای دانش آموز دیرآموز و 30 نفر از اولیا دیرآموزان از هر دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی به شیوه تصادفی از میان 16 مدرسه دخترانه و پسرانه ناحیه یک آموزش و پرورش شهر زنجان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته «خودسنجی معلم» با تعیین ضریب محتوایی لاشه و «نظرخواهی از والدین» در زمینه ویژگی های دانش آموزان دیرآموز با تعیین پایایی و روایی بهره گرفته شد. روش های آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها، آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون همبستگی اسپیرمن) است. یافته ها نشان می دهد که بین افت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز و وضعیت تعامل والدین آن ها با معلمان رابطه معنادار وجود دارد. معلمان « تعامل اولیاء با مربیان و فرزندان» و «تعامل دیرآموزان با سایر دانش آموزان» را به ترتیب با فراوانی نسبی 3/73 درصد و 80 درصد در حد ضعیف برشمرده اند و نتایج « نظر خواهی از والدین » نیز موید نامناسب بودن تعامل معلمان با آنهاست به طوری که 3/63 درصد از والدین اظهار نموده اند که محیط یادگیری فرزندان دیرآموزشان، مشوق یادگیری نیست. در پایان پژوهش به منظور بهبود کیفیت فرایند آموزش و پرورش دانش آموزان دیرآموز در مدارس عادی دوره ابتدایی و راهنمایی، پیشنهادهایی شده است تا ارتقاء «کارآمدی معلمان در مواجهه با دیرآموزان» و« تعامل اولیا با معلمان و فرزندان» را فراهم سازد.
بررسی ابعاد فرهنگ سازمانی بر اساس مدل دنیسون از نظر اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام این تحقیق شناسایی ابعاد و شاخص های موثر بر فرهنگ سازمانی در دانشگاه فردوسی مشهد می باشد. بدین منظور از مدل دنیسون که مدلی نسبتا جدید و کامل است استفاده شده است. این مدل دارای چهار بعد اصلی انطباق پذیری، درگیر شدن در کار، رسالت و سازگاری می باشد که برای ارزیابی هر بعد اصلی سه شاخص تعریف شده است. داده های مربوط به مولفه های فرهنگ سازمانی بصورت پیمایشی توسط پرسشنامه از اعضای هیات علمی دانشگاه جمع آوری گردیده است. پایایی مربوط به ابزار سنجش با آلفای کرونباخ 90/0 محاسبه شد و با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به تعداد 101 نفر تعیین شد. تحلیل های حاصل از یافته های تحقیق این نتیجه را محقق ساخت که بعد انطباق پذیری بیشترین و بعد درگیر شدن در کار و بعد سازگاری کمترین امتیاز را به دست آورده اند. و همچنین در بین شاخص های دوازده گانه شاخص های تغییر پذیری و چشم انداز در حد بالایی قرار گرفته اند و برخی شاخص ها مانند هماهنگی و تیم سازی کمترین امتیاز را بدست آورده که نیازمند بهبود می باشند. از روش آنالیز واریانس چند متغیره جهت مقایسه چهار بعد با یکدیگر و دوازده شاخص با همدیگر استفاده شد که مشخص شد ابعاد و شاخص ها با همدیگر تفاوتشان معنی دار است. و همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان داد که از منظر پاسخ دهندگان چشم انداز بیشترین تاثیر را بر روی فرهنگ سازمانی می گذارد.
روش تدریس در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر تاثیر عوامل فردی، آموزشی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و سبک مدیریت (مشارکتی- آمرانه) در شادابی مدارس را بررسی کرده است.
روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی و نمونه مورد مطالعه شامل 282 مدیر، مشاور و مربی پرورشی بوده که به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه از مقطع متوسطه دخترانه شهراصفهان انتخاب شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش های آماری t تک متغیره، آزمون F تک متغیری و چند متغیری، تحلیل عاملی و آزمون های تعقیبی مناسب استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان داد که عوامل فردی، آموزشی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و سبک مدیریت مشارکتی در شادابی مدارس مؤثر بوده و بین نظرات مدیران، مربیان پرورشی و مشاوران دراین زمینه تفاوت معناداری مشاهده شد و تنها در زمینه های عوامل فردی و سبک مدیریت آمرانه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
روش های تدریس در تعلیم و تربیت مبحث مهمی را شامل می شود. مقاله حاضر، روش تدریس مبتنی بر پرسشگری در تعلیم و تربیت را با توجه به هرمنوتیک گادامر بررسی می کند. در ابتدا، به تفاوت بین پرسش و توضیح مطلب از دیدگاه گادامر توجه کرده، برخی تفاوت ها و شباهت های بین این دو، مد نظر قرار می گیرد. پس از آن، مفهوم ""سؤال حقیقی"" از نظر گادامر، و امکان طرح چنین پرسشی از سوی معلمان بررسی می شود. سپس، درباره سه ویژگی روش پرسشگری با توجه به هرمنوتیک فلسفی گادامر بحث می شود. این سه ویژگی عبارت از: لاینفک بودن روش از محتوا، فروتنی (اذعان به ناکامل بودن دانسته های فرد) و دوری بودن می باشد.
"
تأثیر تکنیک خودآموزش دهی در کاهش مشکلات خواندن و کاهش افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش راهبرد های شناختی- رفتاری (خود آموزش دهی) در بهبود عملکرد خواندن و کاهش میزان افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر اراک بود. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل شهر اراک تعداد 32 دانش آموز نارسا خوان همراه با اختلال افسردگی، پس از اجرای آزمون های تشخیصی (از جمله آزمون اختلال خواندن، آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه رفتاری راتر) به صورت نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش راهبرد خود آموزش-دهی قرار گرفتند. همزمان مادران همین آزمودنی ها هم به مدت 6 جلسه این راهبرد آموزشی را دریافت کردند تا با دانش آموز در خانه تمرین کنند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که عملکرد خواندن آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به میزان معناداری بهبود یافته و میزان افسردگی آنان نیز به میزان معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است.
بررسی محتوای درسی سطح یک حوزه علمیه و ارایه ویژگی های مطلوب آن بر اساس نظریه شرح و بسط (با تاکید بر اصول فقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه، بررسی وضعیت محتوای درسی سطح یک حوزه علمیه و ارایه ویژگیهای مطلوب آن بر اساس نظریه یادگیری شرح و بسط می باشد. پس از مطالعه مبانی نظری و مصاحبه اولیه با تعدادی از استادان حوزوی، ویژگی های مربوط به محتوای درسی حوزه شناسایی گردیده است. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز، از پرسشنامه محقق ساخته که حاوی گویه های مربوط به محتوا در وضع موجود و مطلوب می باشد، استفاده شده است. بر اساس یافته های این تحقیق بارزترین مشخصه های مربوط به وضع موجود محتوای درسی سطح یک عبارتند از: تقسیم محتوای رشته های علمی حوزوی در قالب مقاطع تحصیلی، عدم انسجام منطقی، عدم تناسب با شرایط اجتماعی و زمان، عدم تناسب حجم محتوا با زمان های پیش بینی شده اجرایی، فقدان نظریه های جدید علوم حوزوی. نتیجه پژوهش نشان داد که محتوای درسی سطح یک در وضع مطلوب حاوی ویژگی های زیر می باشد: 1- محتوای درسی این سطح، شامل کلی ترین، جامع ترین مفاهیم، مسایل و مضامین بوده و امکان و انگیزه مشارکت طلاب در پیش بینی و تعیین بخشهای بعدی را فراهم نماید. 2- از طریق محتوای دروس، امکان آشنایی طلاب با رشته های علوم حوزوی و سایر رشته های مورد نیاز، فراهم گردد.
نقد و بررسی کتاب علوم پایه اول راهنمایی تحصیلی از منظر فلسفه علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین خویشتن شناسی مدیران و سلامت سازمانی در دبیرستانهای شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
تاثیر مداخلات به هنگام روان شناختی و آموزشی خانواده محور، بر سلامت روانی مادران دارای فرزند با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق ، بررسی علل عدم پیشرفت متناسب با استعدادهای دانش جویان درخشان در زبان انگلیسی و ارتباط این عدم پیشرفت با ویژگی های شخصیتی ایشان بوده . بدین منظور یک گروه نمونه از بین دانش جویان درخشان دانشگاه اصفهان و گروهی دیگر از بین دانشجویان عادی همین دانشگاه به طور تصادفی انتخاب گردید . مقایسه نمرات زبان انگلیسی دانشجویان دو گروه در کنکور ورودی دانشگاه نشان داد که دانشجویان درخشان در زبان انگلیسی بهتر از دانشجویان عادی بودند . سپس برای بررسی میزان پیشرفت دو گروه در زبان انگلیسی نمرات پایان ترم اول تحصیلی ایشان که درس زبان انگلیسی عمومی دریافت نموده بودند مورد استفاده قرار گرفت . مقایسه نمرات دو گروه نشان داد که اگرچه بازهم دانشجویان درخشان از نظر دانش زبانی بهتر از دانشجویان عادی بودند اما پیشرفت گروه درخشان کمتر از گروه عادی بود است . برای یافتن علت این مسئله آزمونهای سنجش خلاقیت ، شخصیت ، هوش و پرسشنامه فردی اجرا گردید . تجربه و تحلیل های نشان داد که پیشرفت در زبان انگلیسی فقط با هوش دارای همبستگی مثبت معنی دار است و با دیگر و با ویژگی های شخصیتی همبستگی ندارد .