آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۶

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه نگرش اولیاء دانش آموزان دیر آموز در مورد معلمان فرزندانشان و بالعکس و نیز تعامل دانش آموزان دیرآموز با سایر دانش آموزان در مدارس عادی و رابطه چگونگی این تعامل با افت تحصیلی دیرآموزان است. این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش همبستگی انجام شده است. به این منظور، 30 نفر معلم دارای دانش آموز دیرآموز و 30 نفر از اولیا دیرآموزان از هر دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی به شیوه تصادفی از میان 16 مدرسه دخترانه و پسرانه ناحیه یک آموزش و پرورش شهر زنجان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته «خودسنجی معلم» با تعیین ضریب محتوایی لاشه و «نظرخواهی از والدین» در زمینه ویژگی های دانش آموزان دیرآموز با تعیین پایایی و روایی بهره گرفته شد. روش های آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها، آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون همبستگی اسپیرمن) است. یافته ها نشان می دهد که بین افت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز و وضعیت تعامل والدین آن ها با معلمان رابطه معنادار وجود دارد. معلمان « تعامل اولیاء با مربیان و فرزندان» و «تعامل دیرآموزان با سایر دانش آموزان» را به ترتیب با فراوانی نسبی 3/73 درصد و 80 درصد در حد ضعیف برشمرده اند و نتایج « نظر خواهی از والدین » نیز موید نامناسب بودن تعامل معلمان با آنهاست به طوری که 3/63 درصد از والدین اظهار نموده اند که محیط یادگیری فرزندان دیرآموزشان، مشوق یادگیری نیست. در پایان پژوهش به منظور بهبود کیفیت فرایند آموزش و پرورش دانش آموزان دیرآموز در مدارس عادی دوره ابتدایی و راهنمایی، پیشنهادهایی شده است تا ارتقاء «کارآمدی معلمان در مواجهه با دیرآموزان» و« تعامل اولیا با معلمان و فرزندان» را فراهم سازد.

تبلیغات