فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف هدف این پژوهش، بررسی مفهوم انسان فرهیخته از منظر یوهان گوتفرید هِردِر و استنتاج دلالت های آن در عرصه تربیت معلم است. دو پرسش اساسی در این پژوهش مطرح است 1- مؤلفه های مفهوم انسان فرهیخته از منظر هِردِر چیست؟ 2- مفهوم انسان فرهیخته هِردِر واجد چه دلالت های تربیتی (مبانی و اصول) در عرصه تربیت معلم است؟ روش ها : برای پاسخ به سؤالات پژوهش از دو روش «توصیفی-تحلیلی» و «استنتاج عملی» بر اساس الگوی فرانکنا استفاده شده است. یافته ها: نتیجه ی بررسی ها نشان داد که مبانی تربیت از منظر هِردِر عبارت است از: انسان فرهیخته دارای وحدت ارگانیک با طبیعت است؛ انسان فرهیخته به هویت اجتماعی-فرهنگی خویش آگاه است؛ انسان فرهیخته میل به کمال پذیری دارد؛ انسان فرهیخته تفاوت ها، تنوع و تعدد را به رسمیت می شناسد؛ انسان فرهیخته فردیت خویش را در اجتماع رشد و توسعه می دهد؛ انسان فرهیخته معنویت گرا است و انسان فرهیخته، صاحب آزادی است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش به اصولی از جمله: وحدت با طبیعت متربیان، تقویت خودآگاهی فرهنگی متربیان، پذیرش تفاوت های فردی، درهم تنیدگی فرد با اجتماع در فرایند تربیت، کمال خواهی متربی و پرورش اراده و انتخاب و آزادی متربیان را می توان اشاره نمود.
تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر خودتنظیمی هیجانی نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
217 - 227
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر خودتنظیمی هیجانی نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران بود. روش: روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش روایت پژوهی و در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش دختران نوجوان آسیب پذیر بودند که در بخش کیفی پس از مصاحبه به روش هدفمند اشباع نظری صورت پذیرفت و در بخش کمی نمونه گیری به روش غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند.ابزار پژوهش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و در بخش کمی از پرسشنامه نظم جویی هیجان استفاده شد. پس از تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی، گروه آزمایش در معرض مداخله قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس به روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شده است.یافته ها: در بررسی کیفی پدیدار شناسی مؤلفه های خودمراقبتی پس از کدگذاری مقوله ها، پنج مضمون اصلی ظرفیت های درون فردی خودمراقبتی روانی، خودمراقبتی بین فردی، ارزیابی خودمراقبتی، تسهیل گرها و تهدیدگرهای خودمراقبتی و راهبردهای خودمراقبتی روانی احصاء شد. در بخش کمی نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که درگروه مداخله بین مراحل پیش آزمون با پس آزمون و مراحل پیش آزمون و پیگیری، در نمرات متغیر خودتنظیمی هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما بین میانگین نمرات متغیرهای پژوهش، در پس آزمون با پیگیری تفاوتی مشاهده نشده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی با تمرکز بر خودکارآمدی، منبع کنترل، تنظیم هیجان و حل مسأله به بهبود خودتنظیمی هیجانی نوجوانان آسیب پذیر می انجامد.
چرخش سیاستگذاری در نظام آموزشی مطلوب از منظر شاخص های صلح مثبت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظام آموزشی افزون بر اهداف مستقیمی همچون ارتقای دانش و سطح سواد نیروی انسانی و تربیت افراد برای برعهده گرفتن موقعیت های اجتماعی، کارکردهای اجتماعی و سیاسی نیز دارد و انتظار می رود یک نظام آموزشی مطلوب به برآورده شدن آنها نیز کمک نماید. در این صورت می توان توقع داشت که نتایج حاصل از نظام آموزشی با تقویت ارزش هایی از قبیل تعمیق احترام به حقوق دیگران، افزایش تعاملات فیمابین افراد، ایجاد حس اعتماد میان افراد اجتماع و کمک به شفافیت روابط جمعی به ایجاد و گسترش دموکراسی کمک کند. یکی از نتایج این امر، توسعه صلح است. در این نوشتار، صلح در معنایی فراتر از فقدان منازعات و درگیری های بالفعل و در قالب آنچه با بهره گیری از ادبیات نظری برگرفته از مؤسسه بین المللی اقتصاد و صلح(IEP)، با عنوان صلح مثبت نامبرده شده، مورد بررسی قرار گرفته و به این سوال پرداخته شده که نظام آموزشی ایران چه نسبت و رابطه ای با تحقق شاخص های صلح مثبت دارد. تحقیق حاضر با روش کیفی انجام گرفته و داده ها با تکنیک تحلیل اسنادی جمع آوری شده است. نتایج مبین این ادعاست که برای دستیابی به جامعه ای دموکراتیک مبتنی بر رعایت حقوق انسانها، می بایست در نهاد آموزش و پرورش، به مفاهیم حقوق بشر، احترام به فرهنگ های متفاوت، و مسؤولیت پذیری جوامع در قبال انسان ها پرداخته شود و مفهوم صلح مثبت در کتابها و برنامه های آموزشی لحاظ گردد.
نگرش معلمان، دانش آموزان و والدین نسبت به استفاده از سوابق تحصیلی در سنجش داوطلبان ورود به دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف سنجش نگرش معلمان، دانش آموزان و والدین و همچنین بررسی تفاوت بین نگرش دانش آموزان و اولیا مدارس دولتی و غیردولتی نسبت به استفاده از سوابق تحصیلی در سنجش متقاضیان دانشگاه ها صورت گرفت. روش پژوهش «طرح اکتشافی متوالی» - مدل ساخت ابزار - بود. روش پژوهش در بخش کمّی از نوع توصیفی بود. جامعه متشکل از سه زیرجامعه معلمان، خانواده ها و دانش آموزان ذی نفع در کنکور سراسری 1402-1403 بود. نمونه گیری بخش کیفی به روش هدفمند مبتنی بر تنوع حداکثری بود. نمونه متقاضیان کنکور سراسری، معلمان مقطع متوسطه دوم، دانش آموزان داوطلب شرکت در کنکور و والدین دارای فرزند داوطلب کنکور سراسری بودند. حجم نمونه کیفی به طورکلی 90 نفر بود و داده های لازم به وسیله مصاحبه های فردی یا گروهی جمع آوری شد. در بخش کمّی نزدیک به 350 نفر از معلمان و 600 نفر از والدین و 6600 نفر از دانش آموزان به پرسشنامه پاسخ دادند. دانش آموزان به صورت تصادفی طبقه ای غیرمتناسب انتخاب شدند. گردآوری داده های کیفی به کمک مصاحبه استاندارد و در مرحله کمّی به کمک پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. یافته های کمّی نشان داد که معلمان بر این باورند اعمال سوابق تحصیلی می تواند توانایی های شناختی و یادگیری دانش آموزان را ارتقا دهد. به طورکلی والدین و دانش آموزان نسبت به اعمال سوابق تحصیلی نگرش منفی داشتند؛ والدین معتقد بودند که اعمال سوابق تحصیلی موجب شده است هزینه خانواده ها بیشتر شود، در عین حال که یادگیری فرزندان افزایش چندانی نشان نمی دهد.نتایج هر کدام از سه زیرگروه مؤید نکات مثبت و منفی در اعمال سوابق تحصیلی در پذیرش دانشگاه بود که ضروری است مدیران تصمیم گیر نسبت به تقویت نکات مثبت و برطرف کردن نقاط ضعف سوابق تحصیلی به سرعت اقدام کنند.
The Role of Computer Self-Efficacy and E-Learning Readiness Mediated with Technostress in Teacher Professional Competence(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer ۲۰۲۴
87 - 101
حوزههای تخصصی:
With the increasing popularity of virtual education following the COVID-19 pandemic and the advancement of technology in education, new opportunities and challenges have entered the realm of education. So it is necessary to pay attention to the preparation of schools for this type of learning as well as the self-efficacy of teachers in using information and Communication technology (ICT) skills and the stress they experience in using technology in their jobs. The aim of the study was to investigate the role of Computer Self-Efficacy and E-Learning Readiness Mediated with Technostress in Teacher Professional Competence. This study was applied in terms of goal and fell under descriptive-correlational research in terms of data collection. The statistical population consisted of all teachers of Tehran’s District 15 working at high school levels from 2021 to 2022 (675 people), as 194 people were selected through convenience sampling. In order to collect data from Technostress and Computer Self-Efficacy questionnaire (Dong et al., 2020); E-learning Readiness questionnaire (Keramati et al., 2011); and Teacher Professional Competence questionnaire (Motahhari-Nezhad & Jahangard, 2016) were used. After calculating the scales’ reliability, data were analyzed by SPSS and LISREL Software. The results showed that: computer self-efficacy and e-learning readiness had a direct, positive and significant effect on teacher professional competence. computer self-efficacy and e-learning readiness had a positive and significant indirect effect on teacher professional competence through technostress. Also technostress had a direct, negative and significant effect on teacher professional competence.
Impact of Inductive and Deductive Pragmatic Instruction on Iranian Intermediate EFL Learners' Grammar Awareness: A Study on Appropriateness and Accuracy(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
57 - 73
حوزههای تخصصی:
This study investigates the effectiveness of inductive and deductive instruction methods on grammar accuracy and appropriateness among Iranian intermediate English as a Foreign Language (EFL) learners. sixty participants, selected from an initial population of 120 students at Zabanzara English Language Institute in Gilan based on their scores on the OPT English proficiency test, were divided into three groups: one receiving inductive grammar instruction, another receiving deductive instruction, and a control group adhering to traditional grammar teaching methods. Over ten weeks, participants underwent a pretest to establish baseline grammar awareness, followed by respective interventions for each group. Posttests assessed changes in grammatical performance, with statistical analyses—including paired samples t-tests and one-way ANOVA—employed to evaluate pre- and post-intervention results. The findings indicate significant improvements in grammatical skills for both experimental groups compared to the control group, suggesting that inductive and deductive teaching methods are more effective than traditional approaches. However, the results did not show statistically significant differences between the inductive and deductive groups. This research underscores the potential benefits of innovative pedagogical strategies in enhancing EFL learners' grammatical understanding. It is recommended that 1. EFL instructors teaching grammar classes should consider the integration of both inductive and deductive teaching methods in their English language instruction.
Evaluating the Impact of Reality Therapy on Temperament and Sleep Quality in Adolescents with Learning Disorders: A Randomized Controlled Trial(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۴ (۲۰۲۴) : Serial Number ۸
20-28
حوزههای تخصصی:
The primary objective of this study was to evaluate the effectiveness of Reality Therapy in improving temperament and sleep quality among adolescents with learning disorders. This randomized controlled trial included 30 adolescents, aged 12 to 18, diagnosed with learning disorders. Participants were randomly assigned to either the intervention group (15 participants) or the control group (15 participants). The intervention group underwent twelve 60-minute sessions of Reality Therapy over a two-month period, while the control group received no therapeutic intervention. Temperament and sleep quality were assessed using the Revised Dimensions of Temperament Survey (DOTS-R) and the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), respectively, at three time points: pre-intervention, post-intervention, and two-month follow-up. Data were analyzed using analysis of variance (ANOVA) with repeated measurements and the Bonferroni post-hoc test, with SPSS-27 software. The results indicated significant improvements in both temperament and sleep quality in the intervention group compared to the control group. These improvements were sustained at the two-month follow-up. Specifically, the intervention group showed marked improvements in emotional regulation and sleep patterns, highlighting the efficacy of Reality Therapy in addressing these critical aspects of adolescent health. Assumptions for ANOVA were confirmed, ensuring the robustness of the findings. Reality Therapy significantly improves temperament and sleep quality in adolescents with learning disorders, with effects lasting beyond the intervention period. This study supports the use of Reality Therapy as a viable intervention for improving emotional and sleep-related outcomes in this population. Further research with larger sample sizes and extended follow-up periods is recommended to confirm these findings and explore additional benefits.
مطالعۀ تطبیقی برنامۀ درسی رشتۀ آموزش هنر در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاههای منتخب با هدف پیشنهاد دروس کاربردی به منظور تأسیس این رشته در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش دادن هنر یکی از مسائل مهم از دوران کودکی تا بزرگسالی است. اهمیت اینکه هنر چگونه آموزش داده شود و چه مباحثی در این آموزش باید مورد توجه قرار گیرند، به تشکیل رشته ای مستقل تحت عنوان آموزش هنر در سطح دنیا منجر شده است که در دانشگاه های بسیاری از کشورهای جهان ارائه می شود. این در حالی است که جای خالی آن و نیاز بسیار به حضور این رشته در کشور ایران به وضوح قابل مشاهده است. مقاله پیش رو با هدف بررسی تطبیقی برنامه درسی با تمرکز بر مواد درسی رشته آموزش هنر در مقطع کارشناسی ارشد در میان 18 دانشگاه از هشت کشور ایالات متحده، کانادا، انگلستان، آلمان، هند، سنگاپور، امارات متحده عربی (دبی) و آفریقای جنوبی انجام شده است. تمامی دانشگاه ها به طور هدفمند به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده اند. روش پژوهش تطبیقی بر مبنای نظریه جُرج برِدی است و داده ها از طریق مراجعه به سایت دانشگاه های منتخب گردآوری شد. به دنبال پرسش مطرح شده که برنامه درسی رشته آموزش هنر در مقطع کارشناسی ارشد در کشورهای دیگر چگونه است و بر اساس مطالعه تطبیقی، چه دروسی را می توان برای تأسیس این رشته در ایران پیشنهاد داد؟ نتیجه چنین حاصل شد که مجموع دروس موجود در 18 دانشگاه منتخب 90 عنوان درس است که از میان آنها، 17 عنوان درس به صورت مشترک در دانشگاه ها تدریس می شوند. بر اساس تطبیق و تحلیل اطلاعات به دست آمده، این دروس در 10 مقوله دروس هنر، روش پژوهش، دروس تاریخی و فلسفی، فناوری و مباحث روز در آموزش هنر، مباحث یادگیری و روان شناسی، روش تدریس و تربیت معلم، مبانی و نظریه ها در آموزش هنر، دروس کارگاهی هنر، برنامه درسی و آموزش و در نهایت پایان نامه قابل ارائه هستند. دروس هر مقوله به همراه اولویت بر اساس فراوانی و تکرار درس در دانشگاه های منتخب ارائه شدند که ممکن است در تدوین این رشته در کشور استفاده و مطابق سیاست گذاری های آموزشی کشور مناسب سازی شوند.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر مبنای آموزه ای دینی بر اشتیاق تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارای اهمال کاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی بر اشتیاق تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارای اهمال کاری تحصیلی انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان پسر دارای اهمال کاری تحصیلی دوره متوسطه اول منطقه 6 شهر شیراز در سال تحصیلی 1403-1402. از میان جامعه آماری تعداد 30 دانش آموزان پسر که براساس پرسش نامه اهمال کاری تحصیلی دارای اهمال کاری تحصیلی بالایی بودند به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارش شدند. برنامه مداخله مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی به گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش داده شد. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسش نامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، پرسش نامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2005) و پرسش نامه سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی بر افزایش اشتیاق تحصیلی و بهبود سازگاری تحصیلی دانش آموزان پسر دارای اهمال کاری تحصیلی مؤثر است (۰۱/۰p<). آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی با رویکرد آموزشی مفید، در جهت افزایش اشتیاق تحصیلی و بهبود سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارای اهمال کاری تحصیلی، مؤثر است.
شناسایی عوامل مؤثر بر استقرار سازمان یادگیرنده پژوهش محور در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر استقرار سازمان یادگیرنده پژوهش محور در آموزش و پرورش (مشخصاً آموزش و پرورش استان کرمانشاه)، با کاربست روش آمیخته و با تلفیق روش های کیفی (داده بنیاد) و کمی (پیمایشی) به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش از دو قسمت کیفی– کمی تشکیل شده؛ در بخش کیفی، حجم نمونه پژوهش 20 فرد مدنظر بود که به شیوه «نمونه گیری نظری» تعداد 20 مصاحبه با مدیران و کارکنان آموزش و پرورش استان و خبرگان و صاحب نظران علمی و دانشگاهی انجام گرفت و در روش کمی، با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر شامل معلمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه در دو سطح ابتدایی (شامل پایه های اول تا ششم) و متوسطه (شامل پایه های هفتم تا دوازدهم) به صورت تصادفی در نظر گرفته شدند. اطلاعات گردآوری شده حاصل از مصاحبه ها، با استفاده از روش پژوهش داده بنیاد (تئوری زمینه ای) و اطلاعات حاصل از پرسش نامه با استفاده از آزمونهای تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل فرار گرفتند و در این پژوهش به منظور سنجش اعتبار (روایی) پرسش نامه از دو روش اعتبار محتوایی (با روش اعتبار صوری) و اعتبار سازه و به منظور بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. یافته ها مبین آن بوده است که «سازمان یادگیرنده پژوهش محور»، موجودیتی پویا و متغیر می باشد که عواملی علّی «فردی و سازمانی» (مشتمل بر ویژگی های شخصیتی، باورها و نیازهای مربیان و متربیان، انگیزه های شغلی و نیز برنامه ریزی سازمانی)، عوامل زمینه ای مبتنی بر «روزآمدی و تحول بنیادین» (مشتمل بر تحول در نظام تعلیم و تربیت، تحول سازمانی و تحول فردی)، عوامل مداخله گر «درون سازمانی» (مشتمل بر امکانات و ظرفیت های سازمانی، ساختار سازمانی، مدیریت و فرهنگ سازمانی) بر استقرار این پدیده در آموزش و پرورش استان کرمانشاه اثرگذار است.از میان عوامل شناسایی شده مذکور، از منظر پاسخگویان، عوامل فردی (با میانگین 4.11)، تحول در نظام تعلیم و تربیت (با میانگین 3.67) و نیز ساختار سازمانی (با میانگین 3.16) نسبت به سایر ابعاد بیشترین اثر گذاری را داشتند.
اثر بخشی آموزش مهارت حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب شنوایی یا کم شنوایی از موانع و محدودیت های مهم موجود بر سر راه افراد برای برقراری و درک روابط اجتماعی موثر است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا صورت گرفت. روش: مطالعه حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه دانش آموزان کم شنوا مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر کرمانشاه بودند که از این میان به صورت هدفمند ۳۲ نفر وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۶ نفره قرار گرفتند. گروه آزمون تحت آموزش حل مسئله در هشت جلسه یک ساعت و نیمی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد ادراک تعامل اجتماعی کارول گلاس بود. در نهایت داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t دو نمونه ی مستقل؛ نمرات پس آزمون در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل سطح بالاتری را نشان داد اما این تفاوت در نتایج از لحاظ آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش حل مسئله در هر دو بعد افکار منفی و افکار مثبت، منجر به بهبود وضعیت ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا می گردد هرچند که این بهبود از نظر آماری معنی دار نبود. به طور کلی بر اساس آنچه در این مطالعه بدست آمد نمی توان نتایج را به خوبی تعمیم داد و به مطالعات بیش تری نیاز است. واژگان کلیدی: حل مسئله، ادراک تعامل اجتماعی، دانش آموزان کم شنوا
ارائه مدل معادلات ساختاری مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل معادلات ساختاری مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت جزء پژوهش های آمیخته (کمی و کیفی) می باشد. در بخش کیفی از روش نظریه سازی داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه ساختارمند بود. مشارکت کنندگان بطور هدفمند از بین خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و فناوری اطلاعات انتخاب شدند. جمع آوری داده ها بعد از 16 مصاحبه با رسیدن به اشباع نظری متوقف گردید. جامعه آماری در بخش کمّی معلمان و سرگروه های آموزشی مدارس دوره دوم بودند که با استفاده از فرمول کوکران، 318 نفر به عنوان نمونه و به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی ، داده های مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تعداد 544 کد اولیه و 38 کد ثانویه شناسایی شد و در نهایت مدل مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین طراحی شد. با توجه به نتایج بدست آمده، شرایط علی شامل عوامل (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی- خانواده، فیزیکی، تکنولوژیکی، روان شناختی، سیاسی، قانونی و مدیریتی)، زمینه ای شامل (فرهنگی، مدیریتی، قانونی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی)، مداخله ای شامل (مدیریتی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی، روان شناختی، فرهنگی و قانونی)، راهبردها شامل (اقتصادی، فرهنگی، قانونی، فناوری، نیروی انسانی و آموزشی) و پیامدها شامل (اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، اخلاقی) شناسایی شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی همه عوامل شناسایی شده در مدل پارادایمی را تایید کرد و مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل طراحی شده از برازش قوی برخوردار است.
تعیین ویژگی های روانسنجی مقیاس ELORS و کاربرد آن برای تشخیص مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
129 - 151
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری یا ناتوانی یادگیری، نام کلی ای است که طیف وسیعی از مشکلات یادگیری را شامل می شود. اختلال یادگیری به معنای نقص در هوش یا انگیزه نیست. پژوهش حاضر، تعیین روانسنجی مقیاس ELORS و کاربرد آن برای تشخیص کمبود یادگیری در دوران کودکی را مورد بررسی قرار می دهد.روش پژوهش: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری شامل کودکان پیش از دبستان شهر تهران بود. نمونه ی مورداستفاده در این پژوهش تعداد 385 نفر (پنج نفر به ازای هر سوال) می باشد. نمونه لازم با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری مقیاس ELORS و پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های متعارف روانسنجی(آلفای کرونباخ،تحلیل عامل اکتشافی،روایی محتوایی،تحلیل عامل تاییدی،همسانی درونی)استفاده شد. برای بررسی پایایی این آزمون از طریق همسانی درونی سوالات(آلفای کرونباخ)واز نرم افزار spss-28 استفاده شد.یافته ها: برای بررسی کفایت نمونه گیری مقدار شاخص kmo برای هر دو فرم پرسشنامه برای والدین 0.820 و برای معلمان 0.752 به دست آمد. برای برآورد ضریب پایایی پرسشنامه با روش ضریب آلفای کرونباخ نتایج نشان می دهد که بین مقیاس EIORS فرم والدین و معلمان و سوالات پرسشنامه کلورادو همبستگی معناداری وجود دارد که این نشان دهنده روایی همزمان به شیوه ملاکی است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که بین مقیاس EIORS فرم والدین و معلمان و سوالات پرسشنامه کلورادو همبستگی معناداری وجود دارد که این نشان دهنده روایی همزمان به شیوه ملاکی است.لذا میتوان گفت این پرسشنامه دارای روایی ملاکی است.
بررسی مبانی و اصول اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
126 - 139
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از اختلالات شخصیتی که شیوع بسیار بالایی دارد، اختلال شخصیت مرزی است. نیاز به پژوهش در زمینه اختلال شخصیت مرزی به دلیل تأثیرات گسترده ای که بر فرد، خانواده و جامعه دارد، بسیار محسوس است. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی مبانی و اصول اختلال شخصیت مرزی هست.روش: تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است و از منابع کتابخانه ای استفاده شده است.یافته ها: بررسیها نشان داد عوامل زمینهساز بسیار زیادی برای اختلال شخصیت مرزی بیان شده است. در برخی پژوهشها سوءرفتارهای دوران کودکی، به ویژه سوءرفتارهای هیجانی، عاملی مهم در آسیبشناسی اکثر اختلالات شخصیت، همانند اختلال شخصیت مرزی مطرح شده است. همچنین محیط خانوادگی به شدت ناکارآمد و آشفته نیز میتواند منجر به بروز ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی گردد. همچنین در مطالعات دیگری نشان داده شد که در ابتلا به اختلالات درونیسازی و فعالیت بالای سیستم فعالساز رفتاری، فعالیت بالای سیستم بازدارنده رفتاری میتواند به عنوان عامل مستعد کننده فرد، منجر به تکانشگری شده و زمینه بروز اختلالات برونیسازی شده را فراهم خواهد ساخت.نتیجه گیری: با توجه به اینکه احساس پوچی و اضطراب دائمی در اختلالات درونیسازی و تکانشگری، رفتارهای بی محابا و اقدام به خودکشی در اختلالهای برونی سازی وجود دارد، به نظر میرسد که حساسیت بالای هر دو سیستم مغزی-رفتاری، در افراد مبتلابه اختلال شخصیت مرزی وجود دارد.
نقش میزان استفاده و نگرش به شبکه های اجتماعی مجازی در پیش بینی سرزندگی و رضایت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میزان استفاده و نگرش به شبکه های اجتماعی مجازی در پیش بینی سرزندگی و رضایت تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهرستان راسک در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به تعداد ۲۱۵۰ نفر تشکیل داد که از بین آن ها تعداد ۳۵۶ دانش آموزان به صورت در دسترس و به شکل آنلاین به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه میزان و نگرش به استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی حجازی و همکاران (۱۳۹۵)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و همکاران (۱۳۹۱) و پرسشنامه رضایت تحصیلی مطلق و همکاران (۱۳۸۷) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان در SPSS-26 انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که رابطه منفی و معنی داری بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با سرزندگی تحصیلی و رضایت تحصیلی وجود دارد. همچنین رابطه مثبت و معنی داری بین نگرش به شبکه های اجتماعی مجازی با سرزندگی تحصیلی و رضایت تحصیلی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان مید هد که میزان استفاده و نگرش به شبکه های اجتماعی به ترتیب با 18/0- و 54/0 قادر به پیش بینی سرزندگی تحصیلی است. همچنین میزان استفاده و نگرش به شبکه های اجتماعی به ترتیب با 21/0- و 40/0 قادر به پیش بینی رضایت تحصیلی دانش آموزان است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان دریافت که میزان استفاده و نگرش به استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر مهمی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارد.
پیامدهای اجرای برنامه درسی تلفیقی علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
73 - 112
حوزههای تخصصی:
روند کنونی در یادگیری برنامه درسی علوم بیشتر به سمت یادگیری میان رشته ای (تلفیقی) گرایش دارد. بنابراین، هدف این مقاله برداشتن گامی در جهت معرفی هرچه بیشتر این رویکرد نوین آموزشی و ارائه تصویری روشن، جهت عملیاتی کردن این چهارچوب در سیستم آموزشی است. این پژوهش از نوع توصیفی است و روش این پژوهش مرور نظام مند می باشد. جامعه پژوهش متشکل از 270 مقاله درباره پیامدهای اجرای برنامه درسی تلفیقی علوم تجربی بود، که بین سال های 2010 تا 2019 میلادی در مجلات معتبر علمی Indexed Scopus, Google Scholar, Springlink, Science Direct ارائه شده بودند. نمونه پژوهش، شامل 28 مقاله بود، که به صورت هدف مند و بر اساس غربال گری در مراحل مختلف، مورد مطالعه عمیق و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که علوم تلفیقی در کشورهای مختلف اجرا شده است؛ با وجود این، اجرای علوم تلفیقی آن طور که انتظار می رفت، موفقیت آمیز نبوده است. شناخت نداشتن دانش آموزان نسبت به تلفیق، مرتبط نبودن سوابق آموزشی معلمان با تلفیق، به روز نبودن کتاب های درسی و همچنین گسترده نبودن برنامه درسی در سطح وسیع، از جمله مشکلات در اجرای برنامه درسی تلفیق بوده است؛ بنابراین آگاهی از اجرای برنامه درسی تلفیق علوم در ارتقای مهارت های دانش آموزان مؤثر است.
پدیدارنگاری تجارب معلمان ابتدایی در فرآیند تغییر آموزشی با نظر به رویکرد مایکل فولن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین وضع موجود تغییرات آموزشی در عرصه خُرد (منطقه آموزشی و مدرسه) براساس تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی، با نظر به نظریه مایکل فولن (2007)، و تعیین فاصله آن با وضعیت مطلوب است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش اصلی آن پدیدارنگاری است. جامعه مورد مطالعه شامل 10 نفر از معلمان دوره ابتدایی است که با روش نمونه گیری هدفمند، از نوع ملاک محور، تا رسیدن به اشباع نظری، انتخاب شدند. همچنین به منظور اعتباربخشی به یافته ها، به انجام 2 مصاحبه تکمیلی پرداخته شد و در نهایت، 12 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه حضوری از نوع نیمه ساختاریافته و ساختارنایافته است. از مهم ترین دستاوردهای پژوهش حاضر، اثبات اهمیت جمع میان دو نوع عاملیت فردی و اجتماعی در معلم و همچنین نقش سه وجهی وی در جریان تغییرات آموزشی است. بر این اساس، دست یافتن به وضعیت مطلوب در زمینه تغییرات آموزشی، نیازمند تلاشی گسترده و البته مبتنی بر واقعیات نظام آموزشی (با تأکید بر تجارب زیسته مجریان برنامه های تغییر آموزشی) در جهت رفع محدودیت های اجرایی ذکر شده خواهد بود و این مهم، در اولین قدم، مستلزم بازتعریف نقش و جایگاه معلمی، به مثابه عنصر اصلی تغییرات آموزشی در عرصه خُرد می باشد.
بررسی و مقایسه کارایی چت جی پی تی و گوگل جمنای در آموزش، طراحی و تحلیل مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
49 - 76
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پتانسیل استفاده از چت جی پی تی و گوگل جمنای در آموزش، طراحی و تحلیل مهندسی به روش مطالعه موردی چندگانه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و از نتایج به دست آمده مقالات دیگر نیز بهره گرفته شده است و در چند نمونه مختلف مهندسی، به نحوه استفاده دانشجویان و مهندسان از ابزارهای فوق اشاره شده است. همچنین به توانایی و محدودیت ها، مزایای بهره گیری و معایب آنها در پژوهش و آموزش مهندسی اشاره شده است و راهکارهایی اجرایی جهت بهره گیری مؤثر دانشجویان، اساتید مهندسی و طراحان مهندسی از دو چت بات فوق ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند، استفاده از اطلاعات ورودی کافی و شفاف در چت بات های فوق، در رسیدن به پاسخ مناسب نقش تعیین کننده ای دارند. همچنین دو چت بات در روبه روشدن با مسائل پیچیده مهندسی چندان موفق عمل نمی کنند و در مواردی نیز، مسائل را به مشاوره با متخصص و یا به استفاده از نرم افزارهای مهندسی ارجاع می دهند. از طرفی در مسائل محاسباتی ساده مهندسی، چت جی ی ی تی برخلاف گوگل جمنای معمولاً پاسخ های صحیحی نمی دهد. در مجموع چت بات های فوق می توانند به طور قابل توجهی کار مهندسان را در طراحی، محاسبات، انتخاب مواد و... تسهیل کنند و همچنین در حوزه آموزش نیز کمک به سزایی نمایند.
بررسی تأثیر روش های تدریس خلاقانه بر یادگیری زبان عربی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم: راهکارها و چالش ها
حوزههای تخصصی:
زبان رسمی بیش از 22 کشور جهان عربی است. فراگیری زبان عربی، برای خیلی از افراد ضروری و درعین حال چالش برانگیز است. یکی از برنامه هایی که برای بهبود و تقویت زبان عربی می توان به کار گرفت، استفاده از روش های تدریس متنوع و خلاق است. این پژوهش به بررسی تأثیر روش های تدریس خلاقانه بر یادگیری زبان عربی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم می پردازد. با توجه به اهمیت زبان عربی در فرهنگ و دین اسلام، ارتقاء کیفیت آموزش این زبان ضرورت دارد. روش های تدریس خلاقانه، شامل فعالیت های گروهی، بازی های آموزشی، استفاده از فناوری های نوین و پروژه های عملی، به عنوان ابزارهایی مؤثر در جذب توجه و انگیزه دانش آموزان شناخته شده اند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی راهکارها و چالش های مربوط به اجرای این روش ها در کلاس های زبان عربی است. روش پژوهش از نوع ترکیبی است. برای این منظور، داده ها از طریق پرسشنامه ها و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با معلمان و دانش آموزان جمع آوری شد. نتایج نشان داد که استفاده از روش های تدریس خلاقانه می تواند به بهبود مهارت های شنیداری، گفتاری، خواندن و نوشتن دانش آموزان کمک کند و همچنین موجب افزایش انگیزه و علاقه مندی آن ها به یادگیری زبان عربی گردد. با این حال، چالش هایی نظیر کمبود منابع آموزشی، عدم آشنایی معلمان با روش های نوین و فشارهای درسی موجود، مانع از اجرای کامل این روش ها می شود. در نهایت، این پژوهش پیشنهاد هایی برای بهبود شرایط تدریس زبان عربی ارائه می دهد، ازجمله برگزاری کارگاه های آموزشی برای معلمان و تأمین منابع آموزشی مناسب.
تحلیل استراتژیک وضعیت آموزش تلفیقی در مقطع متوسطه شهرستان کوهرنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت آموزش تلفیقی در مقطع متوسطه شهرستان کوهرنگ بود. برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی استفاده شد. پژوهش دارای دو جامعه آماری بود. گروه اول خبرگان علمی، خبرگان اجرایی و گروه دوم مدیران مدارس، دبیران دوره های تحصیلی متوسطه اول و دوم و کارشناسان آموزش اداره آموزش و پرورش شهرستان کوهرنگ بودند. روش انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی هدفمند (17 نفر) و در بخش کمی روش نمونه گیری طبقه ای (120 نفر) بود. برای گرداوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استخراج شده از مصاحبه استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوایی (79/0) انجام شد و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب الفای کرونباخ برای نقاط قوت 79/0؛ نقاط ضعف 77/0؛ فرصت ها 82/0 و تهدیدها 81/0 برآورد گردید. یافته ها نشان داد مهمترین نقطه قوت، بازخورد سریع به دانش آموزان و مهمترین نقطه ضعف، پایین بودن سطح آمادگی الکترونیکی مدارس بوده است. مهمترین فرصت، تحقق هر چه بهتر اهداف سند تحول آموزش و پرورش و مهمترین تهدید، کاهش سطح نظارت والدین بر فرزندان بوده است. با توجه به یافته های پژوهش نقاط قوت بر نقاط ضعف و فرصت ها بر تهدیدها غلبه دارد، بنابراین استراتژی پیشنهادی آموزش و پرورش، استراتژی قوت-فرصت بوده است.