آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۱۹

چکیده

این پژوهش با هدف سنجش نگرش معلمان، دانش آموزان و والدین و همچنین بررسی تفاوت بین نگرش دانش آموزان و اولیا مدارس دولتی و غیردولتی نسبت به استفاده از سوابق تحصیلی در سنجش متقاضیان دانشگاه ها صورت گرفت. روش پژوهش «طرح اکتشافی متوالی» - مدل ساخت ابزار - بود. روش پژوهش در بخش کمّی از نوع توصیفی بود. جامعه متشکل از سه زیرجامعه معلمان، خانواده ها و دانش آموزان ذی نفع در کنکور سراسری 1402-1403 بود. نمونه گیری بخش کیفی به روش هدفمند مبتنی بر تنوع حداکثری بود. نمونه متقاضیان کنکور سراسری، معلمان مقطع متوسطه دوم، دانش آموزان داوطلب شرکت در کنکور و والدین دارای فرزند داوطلب کنکور سراسری بودند. حجم نمونه کیفی به طورکلی 90 نفر بود و داده های لازم به وسیله مصاحبه های فردی یا گروهی جمع آوری شد. در بخش کمّی نزدیک به 350 نفر از معلمان و 600 نفر از والدین و 6600 نفر از دانش آموزان به پرسشنامه پاسخ دادند. دانش آموزان به صورت تصادفی طبقه ای غیرمتناسب انتخاب شدند. گردآوری داده های کیفی به کمک مصاحبه استاندارد و در مرحله کمّی به کمک پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. یافته های کمّی نشان داد که معلمان بر این باورند اعمال سوابق تحصیلی می تواند توانایی های شناختی و یادگیری دانش آموزان را ارتقا دهد. به طورکلی والدین و دانش آموزان نسبت به اعمال سوابق تحصیلی نگرش منفی داشتند؛ والدین معتقد بودند که اعمال سوابق تحصیلی موجب شده است هزینه خانواده ها بیشتر شود، در عین حال که یادگیری فرزندان افزایش چندانی نشان نمی دهد.نتایج هر کدام از سه زیرگروه مؤید نکات مثبت و منفی در اعمال سوابق تحصیلی در پذیرش دانشگاه بود که ضروری است مدیران تصمیم گیر نسبت به تقویت نکات مثبت و برطرف کردن نقاط ضعف سوابق تحصیلی به سرعت اقدام کنند.

تبلیغات