فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه شایستگی پژوهشی معلمان آموزش و پرورش با محوریت شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها کیفی و کمی (روش آمیخته) بوده است.روش شناسی: جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه متخصصان و اساتید حوزه علوم تربیتی و مدیران ارشد آموزش و پرورش تا اشباع نظری به تعداد 17 نفر و جامعه آماری بخش کمی جامعه بزرگ معلمان دوره ابتدایی شهر تهران در سال 1400 می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 384 نفر بر اساس مناطق شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی از آمار توصیفی، آمار استنباطی شامل آزمون های کلموگروف- اسمیرنف و تحلیل عامل تأییدی استفاده شده است.یافته ها: براساس مطالعات نظری انجام شده و دسته بندی نظرات در مرحله کیفی 133 شاخص شناسایی که پس از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی 6 بعد، 20 مؤلفه و 111 شاخص نهایی و سپس براساس آن ها، پرسشنامه پژوهش طراحی شده است.بحث و نتیجه گیری: پس از تحلیل نهایی، شش بعد شایستگی های ذهنی، شایستگی های شخصیتی، شایستگی های میان فردی، شایستگی های ارزشی- نگرشی، شایستگی های اخلاقی و شایستگی های حرفه ای- تخصصی و برخی از مؤلفه های آن شامل مهارت های ادراکی و تأملی، تصمیم گیری و حل مسئله، اعتماد به نفس، تعامل مؤثر، کار تیمی و شبکه سازی، تلاش و پشتکار، تقوا و بصیرت دینی، مدیریت و رهبری پژوهشی، مهارت های دانشی و ... شناسایی شده اند.
The Impact of Emotional Maturity and Social Problem-Solving Abilities on Neurobehavioral Outcomes in Autistic Adolescents
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۳ (۲۰۲۳) : Serial Number ۳
35-41
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the predictive value of emotional maturity and problem-solving skills on neurobehavioral functioning in adolescents with autism. A cross-sectional design was employed, involving 282 adolescents aged 12-18 diagnosed with autism spectrum disorder (ASD). Participants were assessed using the Behavior Assessment System for Children, Second Edition (BASC-2) for neurobehavioral functioning, the Emotional Maturity Scale (EMS), and the Social Problem-Solving Inventory-Revised (SPSI-R). Pearson correlation analysis and linear regression were conducted using SPSS version 27 to examine the relationships and predictive power of emotional maturity and problem-solving skills on neurobehavioral functioning. Descriptive statistics revealed mean scores of 78.54 (SD = 10.37) for neurobehavioral functioning, 84.29 (SD = 12.51) for emotional maturity, and 81.75 (SD = 11.68) for problem-solving skills. Pearson correlation showed significant positive correlations between neurobehavioral functioning and emotional maturity (r = 0.45, p = 0.001), and problem-solving skills (r = 0.38, p = 0.005). Regression analysis indicated that emotional maturity (B = 0.32, p = 0.001) and problem-solving skills (B = 0.29, p = 0.005) significantly predicted neurobehavioral functioning, explaining 27% of the variance (R² = 0.27). The study demonstrates that higher levels of emotional maturity and problem-solving skills are associated with better neurobehavioral functioning in adolescents with autism. These findings underscore the importance of incorporating emotional and cognitive skill development in interventions to enhance neurobehavioral outcomes for this population. Future research should adopt longitudinal designs to explore these relationships over time and include diverse populations for broader applicability.
مقایسه عملکرد درخت تصمیم و شبکه عصبی مصنوعی در طبقه بندی داوطلبان آزمون سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقایسه قابلیت های سه الگوریتم مختلف درخت تصمیم و مدل شبکه عصبی به منظور انتخاب مدل طبقه بندی مناسب برای ارزیابی عملکرد داوطلبان آزمون سراسریروش پژوهش: مبتنی بر رویکرد کمّی و با روش پیمایشی است و از متغیرهای جنسیت، سوابق تحصیلی و نمره های تراز هر یک از دروس به عنوان متغیرهای موثر در طبقه بندی استفاده گردید.یافته ها: با در نظر گرفتن همه متغیرها بدون جنسیت براساس مدل شبکه عصبی، مشخص شد که دروس تخصصی ریاضی، فیزیک و شیمی سپس دروس عمومی فارسی و دینی به ترتیب بیشترین اهمیت را در طبقه بندی دارند. فاصله دیپلم تا آزمون سراسری کمترین تاثیر را داشت. همچنین مشخص شد در صورتی که تنها متغیرهای مربوط به دروس آزمون در نظر گرفته شود ترتیب میزان اهمیت دروس شیمی و فیزیک جابه جا می شود.نتیجه گیری: با استناد به شاخص دقت کلی، الگوریتم مدل شبکه عصبی با دقت بیشتر از 95/0 از عملکرد بالا تری نسبت به الگوریتم های درخت تصمیم برخوردار است. از طرفی ورود متغیرهای سوابق تحصیلی در دقت الگوریتم شبکه عصبی تاثیر مطلوبی داشته است.
وارسی محتوی برنامه ریزی درسی قصد شده آموزش علوم تجربی دانشگاه فرهنگیان با برنامه درسی اجرا شده و شناسایی محتوای برنامه درسی مغفول
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
37 - 59
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی برنامه درسی رسمی قصد و اجرا شده رشته آموزش علوم تجربی و شناسایی عناصر مغفول آن انجام شد. از لحاظ روش کیفی –کمی (آمیخته)، به لحاظ هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی و تحلیل محتوا است. در بخش کیفی، تحلیل محتوا پنج مرحله ای گال و در بخش کمی آمار توصیفی (میانگین، فراوانی و درصد میزان تطابق )استفاده شد. جامعه تحلیل محتوا شامل سرفصل آموزشی دانشگاه فرهنگیان به عنوان برنامه درسی قصد شده دارای 303 صفحه و کتب درسی اموزش علوم تجربی مقطع متوسطه اول به عنوان برنامه درسی اجرا شده و شامل 423 صفحه و واحد تحلیل محتوای کتب درسی مباحث یادگیری است. بر این اساس پایه هفتم 15 فصل؛ هشتم 15 و نهم 15 فصل و درمجموع 45 فصل شد. برای پایایی و اعتبار یافته ها مفاهیم و موضوعات، از متخصصین و دانشجویان رشته خواسته شد تا اسناد را بر اساس موضوعات یادگیری تحلیل نمایند. هم چنین محققین برای اعتباریابی نتایج، دو بار در فواصل زمانی مختلف، محتواها را موردبررسی مجدد قرارداد و نتایج تقریباً یکسانی را استخراج نمود. نتایج نشان داد که بیشترین پوشش محتوا مربوط به پایه هفتم با 51/88% و کمترین مربوط به پایه نهم با 55/77% است و بیشترین محتوای مغفول در پایه نهم در فصل دهم با عنوان نگاهی به فضا است. همچنین از مجموع 366مبحث واحد درسی کتب درسی، سرفصل فیزیولوژی با 59، فیزیک مکانیک با 31 و علوم زمین با 29 بیشترین پوشش محتوا را به خود اختصاص داده اند. در انتها پیشنهاداتی جهت بازنگری سرفصل آموزشی ارائه شد.
نواندیشی در شناخت و توسعه مفهومی برنامه درسی نال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی نال مهمترین مفهوم در رشته برنامه درسی است که اولین بار به وسیله آیزنر (1979) مطرح گردید. آیزنر بر حذفیات برنامه درسی به عنوان برنامه درسی نال تأکید داشته و بقیه ابعاد آن را نادیده گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی ماهیت برنامه درسی نال، انواع، ابعاد، سطوح، و پیامدهای آن با استفاده از روش اسناد پژوهی، مطالعه و تحلیل پژوهش های انجام شده در این حوزه است. نتایج این پژوهش نشان داد برنامه درسی نال مفهومی فراتر از برنامه درسی نال مد نظر آیزنر (برنامه درسی محذوف) است و علاوه بر حذفیات برنامه درسی، شامل مواردی است که با حضور خود در برنامه درسی، نقایصی را در تعلیم و تربیت فراگیران ایجاد می کند. بر این اساس، هفت نوع برنامه درسی نال: «مغفول، محذوف، منسوخ، محرف، عقیم، مفرط و ممنوعه» شناسایی شد که به شکل عمدی یا غیرعمدی در زمان طراحی، اجرا و یا آموخته شدن برنامه درسی رخ داده و موجب بروز نقص در جریان یادگیری فراگیران شده که اثرات و پیامدهای فردی و اجتماعی نامطلوبی را برجای می گذارند.
مقایسه مهارت های اجتماعی، هوش هیجانی و افسردگی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی در مدارس ابتدائی شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
145 - 164
حوزههای تخصصی:
مهارت های اجتماعی یکی از عوامل مهم بر پیشرفت و موفقیت فرد در طول سال های تحصیلی است، زیرا موجب می شودکه فرد بداند که چه می گوید، چگونه انتخاب کند و در موقعیت های مختلف چگونه رفتار کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه مهارت های اجتماعی، هوش هیجانی و افسردگی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی در مدارس ابتدائی شهر مراغه انجام شد. روش پژوهش حاضر علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مدارس ابتدایی شهر مراغه بود که به صورت هدفمند (دارای اختلال یادگیری) و 40 دانش آموز عادی به روش همتاسازی از بین مدارس ابتدائی شهر مراغه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام والیوت (1990) و پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز (2005) و افسردگی دوران کودکی لانگ و تیشر (1983) استفاده شد. داده های بدست آمده با روش تحلیل واریانس چند متغیره و تی تک گروهی مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد، بین میزان مهارت های اجتماعی (مهارت اجتماعی، همکاری، قاطعیت و خویشتن داری) و هوش هیجانی (خود آگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی، مدیریت رابطه) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی در مدارس ابتدائی شهر مراغه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0> P). همچنین، تفاوت معنی داری بین افسردگی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی در مدارس ابتدائی شهر مراغه وجود دارد (05/0> P). بر اساس نتایج پیشنهاد می شود که در مدارس، برنامه ریزی و هماهنگی لازم جهت استفاده از روشهای آموزش هوش هیجانی و همچنین مداخلاتی در جهت تقویت مهارت های اجتماعی برای دانش آموزان مدارس ابتدایی دارای اختلال یادگیری انجام گیرد. همچنین از نتایج پژوهش حاضر در طراحی مداخلات درمانی استفاده گردد.
مدل سازی نقش عوامل در نگرش معلمان به پژوهش و ارائه چارچوبی برای ارتقای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
306 - 281
حوزههای تخصصی:
به طور معمول باورها و نگرش افراد مؤلفه های مهمی در جهت دهی به رفتار هستند. در زمینه کاربست یافته های پژوهشی نیز نگرش معلمان در استفاده از نتایج پژوهش در اهمیت زیادی در به کارگیری از یافته های پژوهشی دارد. برای ارتقای نگرش معلمان به پژوهش این مطالعه طراحی شده است تا چارچوبی برای شمول همه متغیرهای درگیر تدوین شود. در ضمن تدوین این چارچوب میزان تأثیر همه متغیرهای تأثیرگذار بر نگرش پژوهشی هم اندازه گیری می شود. بدین منظور، چهار متغیر نگرش سایر افراد به پژوهش، شایستگی دریافت شده، مهارت های حرفه ای و مهارت های پژوهشی معلمان به عنوان عوامل مؤثر شناسایی و اثر آنان هم بر یکدیگر و هم بر نگرش پژوهش از طریق مدل سازی معادلات ساختاری بررسی شد. داده های مطالعه از پاسخ 335 معلم شهرستان های استان تهران گردآوری شد. نتایج این مدل علّی نشان داد همه عوامل بر نگرش پژوهشی تأثیر مستقیم داشتند؛ ولی به جز تأثیر نگرش سایر افراد به پژوهش بر شایستگی دریافت شده، بین عوامل تأثیرگذار ارتباط دیگری وجود نداشت. همچنین، مهارت های حرفه ای مهم ترین عامل در تأثیرگذاری روی متغیر نگرش پژوهشی شناخته شد و پس از آن، دو متغیر مهارت های پژوهشی و نگرش سایر افراد به پژوهش قرار داشتند. براین اساس می توان نتیجه گرفت که مدل علّیِ نهایی می تواند چارچوب مناسبی برای توسعه معلمان و همچنین تربیت معلم قرار گیرد.
مطالعۀ موردی نمونه ای از خودکاوی روایتی کارنمای معلّمی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، ارائه گزارش کارنمای معلمی من در دانشگاه فرهنگیان قبل از ورود به حرفه معلمی است. این گزارش با تأکید بر مشاهده تأملی، روایت نگاری و واکاوی تجربیات زیسته من با بهره گیری از ابزارهای کنش پژوهی فردی و خودکاوی روایتی نگاشته شده است. هدف اصلی، چگونگی تجزیه و تحلیل، ارائه گزارش کارنمای معلمی در دانشگاه فرهنگیان (پردیس شهید مطهری زاهدان) در طول هشت ترم بوده که بخش زیادی از آن شامل حضورم در مدرسه و کسب تجارب عملی است. این پژوهش از نوع رویکرد کیفی بوده که داده های حاصل شامل مجموعه ای از کلیه روایت های نگاشته شده توسط اینجانب براساس سرفصل درس کارنمای معلمی (پروژه) در قالب سه فصل و بصورت خودکاوی روایتی بوده و روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز استفاده از فن تحلیل مضمون بود. این پروژه سبب گردید تا من با استفاده از خودکاوی روایتی و تحلیلی کلی نسبت به خود، به نقاط قوت، ضعف، علایق و نگرش های خود در حرفه معلمی پی برده و بر همین مبنا بتوانم با ترسیم اهداف، چشم انداز و تعهداتی برای خود در مقابله با هر نوع چالشی در مسیر پیش رو گام نهاده و با یک رویکرد و توان و انگیزه مضاعف وارد عرصه معلمی شوم.
تحلیل اثر فلات زدگی شغلی بر تعهد سازمانی با میانجی گری سکوت سازمانی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
78 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل اثر فلات زدگی شغلی بر تعهد سازمانی با میانجی گری سکوت سازمانی معلمان مدارس متوسطه اول شهر نورآباد انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی معلمان مدارس متوسطه اول شهر نورآباد در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 320 نفر بوده اند. برای انتخاب نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد و 175 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسش نامه استاندارد فلات زدگی شغلی میلیمن (1992)، تعهد سازمانی آلن و مایر (1990)، سکوت سازمانی داین و همکاران (2003) استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و روش های آمار استنباطی شامل تحلیل عامل تأییدی و از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین فلات زدگی شغلی و تعهد سازمانی در سطح 0/05 درصد رابطه ی معناداری وجود ندارد اما با میانجی گری سکوت سازمانی این رابطه منفی و معنا دار است. همچنین سکوت سازمانی با تعهد سازمانی در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ای منفی و معنادار دارد و فلات زدگی شغلی با سکوت سازمانی در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ای مثبت و معنادار دارند. به طور کلی نتیجه می شود که مدل مفهومی اثربخشی تعهد سازمانی بر فلات زدگی شغلی با نقش واسطه ای سکوت سازمانی با مدل تجربی برازش ندارد.
پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
46 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی هیجانی در نوجوانان شهر تهران در سال 1400-1401 انجام گرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات به صورت توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 22 تهران به تعداد 90000 نفر بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بر اساس جدول مورگان تعداد 300 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، پرسشنامه ی وابستگی به شبکه های اجتماعی حقایق و همکاران (1396)، مقیاس تجدیدنظر شده الگوی ارتباطی خانواده (RFCP) Kothner and Fitzpatrick (2012) و پرسشنامه خود تمایزیافتگی Scowern and Friedland (1998) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد تمامی ضرایب همبستگی معنی دار می باشند (01/0>p). بر اساس نتایج به دست آمده همبستگی بین تمایزیافتگی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در سطح آلفای ۰۱/۰ منفی معنی دار است. همبستگی بین جهت گیری همنوایی با وابستگی به شبکه های اجتماعی مثبت معنی دار و همبستگی بین جهت گیری گفت وشنود با وابستگی به شبکه های اجتماعی منفی معنی دار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان وابستگی به شبکه های اجتماعی را با استفاده از متغیرهای پیش بین تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی تبیین نمود. نتایج این مطالعه می تواند به متخصصان آموزشی در بررسی مسائل نوجوانان کمک نماید.
Identifying Trends in School Administration in the New Era (2000-2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۴, Winter ۲۰۲۳
32 - 55
حوزههای تخصصی:
Considering the expansion and increase of School Administration articles in the world scientific community, Reviewing and analyzing the literature in this area is the goal of this study. The study used a descriptive methodology. It includes all scientific articles indexed in the Science Direct citation database from 2000 to 2023. After filtering the papers, 2670 were examined using VOSviewer software to examine and show the data. The research findings indicate that the number of articles has increased since 2004, and The year with the highest percentage of pieces was 2023. Also, between journals with 2125 “Procedia - Social and Behavioral Sciences” 436 articles were ranked first. Also, 5 clusters were identified, and the subjects of leadership, education, professional development, higher education, teachers, school leadership, teacher education, and school improvement had diversity and as “education policy,” “job satisfaction,” “motivation," “development," “human capital” was the previous subjects of this field. This research concluded that areas such as; “COVID-19”, “teacher self-efficacy,” “technology integration,” accountability,” “and “professional learning community” were hot and new.
پیش بینی روحیه پژوهش در دانش آموزان دختر مدارس غیرانتفاعی بر اساس تدریس تحول آفرین و نقش میانجی تحول مثبت نوجوانی و هیجان کلاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۵۳
۵۸-۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی روحیه پژوهش در دانش آموزان دختر براساس تدریس تحول آفرین و نقش میانجی تحول مثبت نوجوانی و هیجان کلاسی بوده است. برای این منظور 247 نفر از دانش آموزان دختر پایه های دهم و یازدهم مدارس غیرانتفاعی منطقه 4 شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های تدریس تحول آفرین بیچامپ و همکاران (2010)، روحیه پژوهش شیرزاد و همکاران (1395)، تحول مثبت نوجوانی گلدهوف و همکاران (2014) و هیجان کلاسی تیتسورث و همکاران (2010) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزار PLS نشان داد که تدریس تحول آفرین دارای اثر مستقیم و مثبت بر روحیه پژوهش دانش آموزان است. همچنین اثر غیرمستقیم و مثبت تدریس تحول آفرین تنها در زمینه مؤلفه مراقبت (از مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی) بر روحیه پژوهش معنادار است. از میان مؤلفه های هیجان کلاسی نیز، فقط مؤلفه ظرفیت هیجانی، دارای نقش میانجی در رابطه تدریس تحول آفرین و روحیه پژوهش است. اثر غیرمستقیم تدریس تحول آفرین بر روحیه پژوهش دانش آموزان نیز به واسطه این مؤلفه مثبت است. نتایج این پژوهش، حاکی از اهمیت ادراک فراگیران از فضای آموزشی و هیجانی کلاس در تقویت روحیه پژوهش است.
اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۴۴-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کودکان 12-8 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به بخش روانپزشکی (بخش اختلالات رفتاری) بیمارستان های شهر تهران در نیمه اول سال 1397 بود. از میان جامعه آماری فوق به روش نمونه گیری خوشه ای به صورت چندمرحله ای تعداد 30 نفر انتخاب و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند و به مقیاس تجدید نظر شده اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 1 ساعته در طول سه هفته و هر سه روز یک بار به اجرا گذاشته شد؛ سپس در پایان مداخلات درمانی و 2 ماه، بار دیگر آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه، توسط ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت باعث کاهش علائم اضطراب کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شد و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی تنفس ریتمیک توسط فلوت می تواند باعث کاهش علائم اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شود.
بحران کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در نظام دانشگاهی ایران: شناسایی راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۹
43 - 63
حوزههای تخصصی:
امروزه کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات به عنوان یک مسئله جدی، مشکلاتی را برای کشورهای درحال توسعه از جمله ایران ایجاد کرده است. این در حالی است که متخصصان حوزه های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات نقش به سزایی در رشد و توسعه کشورها به عهده دارند. از این رو پژوهش حاضر به دنبال شناسایی راهکارهایی برای برون رفت از بحران کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در مقطع کارشناسی در نظام دانشگاهی ایران است. بر این اساس، از رویکرد آمیخته متوالی- اکتشافی استفاده شد. بدین صورت که در گام کیفی با تکیه بر روش مطالعه موردی، راهکارهای مؤثر برای برون رفت از بحران کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در نظام دانشگاهی ایران از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۵ نفر از خبرگان احصاء شد و متعاقب آن در گام کمی، برای اعتبارسنجی راهکارهای احصاءشده، از روش دلفی کلاسیک استفاده شد. بدین صورت که پرسش نامه ای بر اساس راهکارهای احصاءشده در گام کیفی، طراحی گردید و در بین ۱۳ نفر خبره، توزیع شد تا میزان اجماع آنها در مورد راهکارهای احصاءشده به دست آید. داده های گام کمی نیز با استفاده از روش های آماری، از قبیل ضریب هماهنگی کندال، میانه، میانگین و انحراف چارکی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از دو گام کیفی و کمی نشان داد که خبرگان بر روی نُه راهکار مهم برای برون رفت از بحران کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در نظام دانشگاهی ایران، از قبیل ادغام دانشگاه های کم تقاضا و کوچک محلی با دانشگاه های بزرگ استانی، توجه جدی به سند آمایش آموزش عالی در ایجاد رشته، پذیرش دانشجو و جذب هیئت علمی، ایجاد و توسعه میان رشته ای ها، تعامل بیشتر دانشگاه با جامعه و صنایع محلی و استانی، توجه بیشتر به پژوهش های مسئله محور و کاربردی، پذیرش دانشجوی خارجی از کشورهای منطقه، توجه به ارتقای کیفیت، تحول در برنامه های درسی متناسب با نیازهای بازار کار و برگزاری دوره های آموزش آزاد و مجازی به اجماع رسیدند.
بررسی نقاط قوت و ضعف ارزشیابی توصیفی در آموزش مجازی از دیدگاه معلمان ابتدایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقاط قوت و ضعف ارزشیابی توصیفی در آموزش مجازی از دیدگاه معلمان ابتدایی استان مازندران بوده است. طرح پژوهش حاضر به صورت ترکیبی (اکتشافی-متوالی) و از دو روش پدیدارشناسی و توصیفی پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل مدرسان ارزشیابی توصیفی، راهبران، سرگروه های آموزشی و معلمان ابتدایی بودند، جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 تن از آن ها به اشباع نظری رسید. روش تجزیه وتحلیل در بخش کیفی، تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) بود. در بخش کیفی نتایج در ﻗﺎﻟﺐ دو مضمون فراگیر، 6 مضمون سازمان دهنده و 44 مضمون ﭘﺎﯾﻪ شناسایی و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی گردید. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی استان مازندران به تعداد 9464 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 370 نفر برآورد شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و با بهره گیری از تحلیل عاملی اکتشافی به کمک نرم افزار spss تحلیل گردید. در بخش کمی، نقاط قوت شامل: افزایش سرمایه روان شناختی و تشریک مساعی (10 گویه) و بهبود جریان یادگیری (7 گویه) و نقاط ضعف شامل: ضعف تعامل (10 گویه)، ضعف ساختاری (6 گویه)، ضعف آموزشی (7 گویه)، ضعف جمع آوری داده و ارزشیابی (4 گویه) شناسایی گردید. نتایج نشان می دهد که، ارزشیابی توصیفی در محیط مج ازی علاوه بر نقاط قوت، دارای ضعف های قابل توجهی می باشد. که غفلت از آن ها، موجب پیدایش آسیب های جدی در نظام آموزش ابتدایی خواهد شد.
زیرساختارهای کسر و جایگاه آن در کتاب های ریاضی دوره ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای فهم همه جانبه ی کسر باید به تمامی زیرساختارهای آن توجه داشت. یکپارچگی و تلفیق این زیرساختارها، به درک عمیق و مفهومی کسر منجر می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی وجود این زیرساختارها و میزان استفاده آن ها در کتاب های درسی ریاضی دوره ابتدایی است. این مطالعه، به روش تحلیل محتوا و با استفاده از چارچوب نظری زیرساختارهای کییرن شامل پنج مقوله «جزء-کل»، «اندازه گیری»، «نسبت»، «خارج قسمت» و «عملگر»، انجام شد. تمامی فعالیت ها و تکالیف متن درس، شامل بخش های «فعالیت ها»، «کار در کلاس» و «تمرین ها» در فصل های مرتبط با کسر در کتاب های درسی ریاضی پایه های دوم تا ششم دوره ابتدایی بررسی شد. نتایج تحلیل نشان داد که بیشترین مورد استفاده از زیرساختارهای کسر به ترتیب: جزء-کل(49%) ، اندازه گیری(22%)، نسبت(16%)، عملگر(11%) و خارج قسمت (%1) است، بنابراین توجه بسیار اندکی به زیر ساختار خارج قسمت در کتاب های ریاضی ابتدایی شده است. همچنین از ظرفیت برخی از زیرساختارها به طور کامل استفاده نشده است.
چگونگی اجرای جشنواره نوجوان خوارزمی در شهرستان بجستان: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
68 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش توصیف چگونگی اجرای جشنواره نوجوان خوارزمی در مدارس متوسطه اول و شناسایی پیامدها و موانع پیش روی این جشنواره از دیدگاه پژوهیده ها است. برای دستیابی به این هدف، با روش مطالعه موردی و با رویکرد کیفی چگونگی اجرا، موانع پیش رو و پیامدهای حاصل از انجام این جشنواره مورد بررسی قرار گرفت. گروه مورد مطالعه 10 معلم مجری جشنواره و 15 دانش آموز مقطع متوسطه اول بود که تجربه شرکت در جشنواره را داشتند. انتخاب افراد مطلع کلیدی براساس نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی صورت پذیرفت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه ساخت نایافته بود. اطلاعات با استفاده از روش استراوس و کوربین تحلیل شد و جهت کسب اعتبار یافته ها از معیارهای لینکن و گوبا استفاده شد. به منظور باورپذیری از روش های تبادل نظر با همتایان و استفاده از کدگذار ثانوی، برای انتقال پذیری از روش های توصیف جامع و غنی از محیط و پژوهیده ها و مراحل انجام کار و نتایج آن و همچنین انتخاب نمونه های هدفمند و برای قابلیت وابستگی، روشن سازی و مستند سازی تمام مراحل و فرایند پژوهش و کفایت اجماع و در نهایت برای تأئیدپذیری از مستند سازی مراحل انجام کار و تحلیلگر ثانوی استفاده شد. مضمون های مشترک در دو گروه معلمان و دانش آموزان شامل تقویت توانایی های پژوهشی دانش آموزان، موانع انسانی و تجهیزاتی جشنواره نوجوان خوارزمی و ضرورت حمایت همه جانبه بود. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای این جشنواره توانمندی در یادگیری پژوهش، تقویت روحیه پژوهشی و تقویت مهارتهای پژوهشی را برای دانش آموزان به دنبال دارد.
سنجش تطبیقی ضرباهنگ زمانی - مکانی برنامه ریزی درس های نظری و عملی جغرافیا در نظام برنامه ریزی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
149 - 130
حوزههای تخصصی:
ضرباهنگ برنامه ریزی درسی ریتمی است برای درک و تبیین چگونگی برنامه ریزی دروس در ابعاد مختلف از جمله ابعاد زمانی و مکانی. بررسی تطبیقی این ضرباهنگ برای دروس متنوع نظری و عملی می تواند الگوی مؤثر در برنامه ریزی درسی جهت مطلوبیت بخشی به آموزش باشد. این پژوهش با روش تبیینی و ماهیت کاربردی منطبق بر رویکرد تطبیقی به بررسی ضرباهنگ زمانی و مکانی و اثر آن در دروس نظری و عملی رشته جغرافیا پرداخته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده ۹۰ دانشجوی سال آخر جغرافیا می باشد. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای - میدانی بوده که در شیوه میدانی با استفاده از ابزار پرسش نامه و به کارگیری متغیرهای زمان، مکان، چیدمان مکانی، دسترسی و امکانات، داده ها اخذ گردید. تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار spss با استفاده از مدل رادار تغییرات، تحلیل شکاف (تی زوجی) و اندازه اثر انجام گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد ضرباهنگ زمانی و مکانی دروس عملی و نظری در سطح اطمینان ۹۵ درصد با سطح معناداری کمتر از 05/0 تفاوت معنادار نسبت به همدیگر داشته و اثر زوجی متغیرهای مکانی متوسط رو به مطلوب (قوی) و متغیرهای زمانی مورد در سطح متوسط می باشد. رادار تغییرات نشان از گرایش زمانی به ساعت دوم و سوم صبح و روزهای یکشنبه و دوشنبه و گرایش مکانی به سایت فناوری، کارگاهی، هوشمند با چیدمان فضایی میزگردی و زوجی در پیرامون رادار (مطلوبیت) دارد.
جایگاه آموزش هنر در برنامه های درسی دانشگاه فرهنگیان (نمونه: کاربرد سواد هنری در ترسیم نقشه های توپوگرافی)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر اسناد بالادستی و به ویژه ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین و اساسنامه خود، از سال 1394 عنوان رشته های تحصیلی را از دبیری به «آموزش» تغییر داد تا تأکیدی مضاعف بر کسب شایستگی تربیتی موضوعی (PCK) در کنار سایر توانمندی های عمومی و موضوعی دانشجومعلمان داشته باشد. از این رو، کسب «سواد هنری»، برای ایجاد حس زیبایی شناختی، پرورش خلاقیت های هنری و تفکر فلسفی و نگرش صحیح در اذهان و رفتار فراگیران، به عنوان یکی از ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت با اضافه شدن درسی جدید با عنوان «کاربرد هنر در آموزش» به برنامه های درسی دانشگاه مورد تأکید قرار گرفت. یکی از این برنامه های درسی رشته «آموزش جغرافیا» است. بر اساس اهداف مندرج در این برنامه، دانشجومعلمان با دانش، تفکر و مهارت های جغرافیایی آشنا می شوند تا نگرش آنها نسبت به موقعیت جغرافیایی و محیطی، بهبود باید. با اینحال، شاید یکی ازچالش برانگیزترین موضوعات پیشِ روی آموزش جغرافیا را بتوان تاکید بر دانش ومحفوظات دانست که رشد تک بُعدی فراگیران را فراهم می کند. یافته های پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی بدست آمده نشان می دهد، تقویت «سوادهنری»، با بهره گیری از عناصر و مولفه های مختلفی چون، بافت، زمینه، رنگ، تصویر، ساخت ماکت، مدل، و ترسیم نقشه های جغرافیایی در ترسیم و آموزش نقشه های توپوگرافی، ضمن کسب سواد جغرافیایی، می تواند منجر به تقویت مبانی شناختی، نگرشی و مهارتی فراگیران شده و دانشگاه فرهنگیان را بیش از پیش به اهداف مندرج در برنامه های تعلیم و تربیت موفق نماید.
تدوین بسته ی آموزشی تربیت مثبت مدرسه محور و اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
53 - 72
حوزههای تخصصی:
تربیت مثبت مدرسه محور، سازه جدیدی است که رسالت آن، اصلاح و نهادینه سازی مفاهیم مثبتی همچون امید، شادی، بخشش، همدلی و خودتنظیمی از طریق آموزش دانش آموزان در مدرسه به عنوان محیطی مناسب جهت یادگیری ارزش ها و هنجارها است. هدف از پژوهش حاضر، تدوین بسته آموزشی تربیت مثبت مدرسه محور و اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بود. روش پژوهش برای مرحله تدوین بسته آموزشی، روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد سنتزپژوهی آمیخته بود. شاخص روایی محتوا برای کل بسته آموزشی ۸۶/۰ به دست آمد که نشان دهنده روایی صوری و محتوایی مناسب است. سپس، برای تعیین اثربخشی بسته بر بهزیستی ذهنی، دو کلاس (۵۹ نفر) از دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی منطقه یک شهر تهران به شیوه تصادفی چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (کلاس ۲۸ نفری) و کنترل (کلاس ۳۱ نفری) جایگزین شدند. روش پژوهش این بخش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش ۱۲ جلسه به مدت ۴۰ دقیقه آموزش تربیت مثبت مدرسه محور دریافت نمودند. آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش، به پرسشنامه بهزیستی ذهنی رِن شاو (۲۰۱۴) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد نمرات بهزیستی ذهنی در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. بنابراین، نتیجه گرفته شد که آموزش تربیت مثبت مدرسه محور بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد (P<0/001). همچنین، آموزش تربیت مثبت مدرسه محور باعث افزایش ۷۴% از تغییرات بهزیستی ذهنی دانش آموزان شد.