مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
برنامه درسی مغفول
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی رسمی آموزش و پرورش در هر جامعه ای باید پرورش دهنده ابعاد مختلف رشد جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان باشد. اما بررسی برنامه های درسی دوره تحصیلی متوسطه ایران، حاکی از مغفول بودن مسئله سواد تغذیه ای است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل برنامه درسی مغفول سواد تغذیه ای در دوره تحصیلی متوسطه بود. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه ناحیه یک شهر یزد شامل 2140 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد ارزیابی سواد تغذیه ای (در ابعاد نگرش، عملکرد، آگاهی و منابع اطلاعاتی) بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد سواد تغذیه ای در هر دو گروه دختران و پسران با ضعف هایی همراه است. با وجودی که دختران در مقایسه با پسران از ابعاد سواد تغذیه ای بهتری برخوردار بودند، اما کمبودهایی نیز مشاهده شد. دختران نگرش ساده تری نسبت به مصرف صبحانه در مقایسه با پسران داشتند. در حیطه عملکرد تغذیه ای، پسران در مقایسه با دختران، عادات نادرست تری درباره مصرف نمک داشتند، اما مصرف لبنیات در گروه پسران بهتر از گروه دختران بود. به علاوه میزان مطلوبیت قد و وزن در هر دو گروه رضایت بخش نبود. در حیطه آگاهی تغذیه ای هر دو گروه دختران و پسران، از آگاهی نظری برخوردار بودند. در نهایت، با استفاده از آزمون خی دو، مشخص شد منابع اطلاعاتی دختران بسیار محدود است اما پسران از منابع متنوعی نظیر کتابهای درسی و شبکه اقوام و دوستان، اطلاعات تغذیه ای خود را کسب می کردند. یافته های پژوهش حاضر، ضرورت بازنگری برنامه های درسی دوره متوسطه را در جهت ارتقای سواد و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان نوجوان، بیش از پیش مورد تاکید قرار می دهد.
واکاوی ابعاد برنامه درسی مغفول مطالعات اجتماعی پایه هفتم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکاوی ابعاد برنامه درسی مغفول مطالعات اجتماعی پایه هفتم متوسطه معصومه بهرامی پور* دکتر مرجان کیان** دکتر زهرا نیکنام*** چکیده هدف پژوهش حاضر واکاوی ابعاد برنامه درسی مغفول مطالعات اجتماعی پایه هفتم دوره اول متوسطه با توجه به ابعاد محتوایی، فرآیندی و عوامل مؤثر بر شکل گیری این برنامه درسی بود. به این منظور از رویکرد پژوهش کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. گروه هدف، شامل دانش آموزان و معلمان مدارس متوسطه شهر کرج بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و براساس قاعده اشباع نظری، تعداد 15 معلم و 20 دانش آموز مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمونی استفاده شد. روایی و پایایی داده ها از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تاییدپذیری به دست آمد. یافته ها نشان دادند که معلمان در دستیابی به اهداف نگرشی و مهارتی موفق عمل نکردند و این سطوح از برنامه درسی در عمل حذف شدند. در ارائه محتوا به سطح دانش در حیطه شناختی بسنده شد و سطوح بالای این حیطه نادیده انگاشته شد. عدم استفاده از روشهای تدریس فعال، مهم ترین فرآیندی است که سبب بروز محتوای مغفول شد. در مرحله اجرای برنامه درسی مطالعات اجتماعی، عواملی مانند دشواری محتوا، کمبود زمان، ناکافی بودن فضا و امکانات و ارزشیابی نامناسب مانع پدیداری برنامه درسی قصد شده مطالعات اجتماعی شد. بنابراین چیدمان و ساختار کلاس، مدت زمان آموزش و شیوه ارزشیابی نیاز به تغییر متناسب با محتوای برنامه درسی جدید مطالعات اجتماعی دارد. نتایج این مطالعه برای چابکی برنامه درسی و پیشگیری از گرفتار شدن در دام سنت و عادت در برنامه درسی مطالعات اجتماعی به کار می آید. کلید واژگان: برنامه درسی مغفول، مطالعات اجتماعی، پایه هفتم، دوره اول متوسطه تاریخ دریافت: 12/10/ 94 تاریخ پذیرش: 95/11/16 * کارشناس ارشد رشته برنامه ریزی درسی از دانشگاه خوارزمی (این مقاله مستخرج از پایان نامه کارشناسی ارشد است) masoome.bahramipur@yahoo.com ** استادیار گروه مطالعات برنامه درسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران (نویسنده مسئول) kian@khu.ac.ir *** استادیار گروه مطالعات برنامه درسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران niknam@khu.ac.ir
ساخت و اعتباریابی مقیاس برنامه های درسی نال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم برنامه درسی نال (1979) اولین بار به وسیله آیزنر مطرح گردید. از نظر وی آنچه از دستور کار مدارس حذف می شوند، زمینه ساز بروز نقایص تربیتی در متربیان می گردد. بروز نقایص تربیتی عمدتاً ناشی از حذف برخی از آموزش ها نمی باشد، بلکه وجوه دیگری از برنامه درسی نال مانند برنامه درسی مغفول، منسوخ، محرَّف و عقیم وجود دارند که آن ها نیز موجب بروز کمبودهایی در جریان تعلیم و تربیت افراد می گردد (مرزوقی، 2015). در این مقاله تلاش می گردد، انواع برنامه های درسی نال در دو بعد عامدانه و غیر عامدانه و در سطوح قصد شده، اجراشده و آموخته شده مورد بررسی و اعتبار یابی قرار گیرد. برای تعیین روایی این یافته ها، از روش تحلیل گویه و برای تعیین پایایی و اعتبار آن از روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که یافته های به دست آمده حکایت از روایی و اعتبار بسط مفهومی و انواع برنامه های درسی نال مطرح شده در این پژوهش دارد.
شناسایی ابعاد برنامه درسی مغفول بر اساس تفاوت برنامه درسی آکادمیک و برنامه درسی قصد شده آموزش مفاهیم شهروندی در کتب مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
157 - 202
حوزه های تخصصی:
آماده سازی و تربیت شهروندان یکی از مهمترین وظایف نظام های تربیتی به خصوص نظام تعلیم و تربیت محسوب می شود. هدف این تحقیق شناسایی ابعاد برنامه درسی مغفول بر اساس تفاوت برنامه درسی آکادمیک، و برنامه درسی قصد شده آموزش مفاهیم شهروندی در کتب مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول بوده است. در این مطالعه از دو روش کیفی منطبق بر منطق استقرایی یعنی تحلیل محتوای کیفی متون، و مطالعه موردی کیفی استفاده شد. در مرحله تحلیل محتوای متون، منابع تحلیل شده عبارت از محتوای کتب مطالعات اجتماعی پایه های هفتم، هشتم و نهم بوده اند، و نمونه برابر با جامعه بوده است. واحد تحلیل، یک درس و واحد ثبت نیز عبارت از یک پاراگراف، یک تصویر و یا یک تکلیف بوده است. در قسمت مطالعه موردی کیفی ، مشارکت کننده ها شامل استادان حوزه مطالعات اجتماعی، و جامعه شناسی دانشگاه های تبریز و ارومیه بوده، و نمونه گیری نیز با رویکرد هدفمند، و مبتنی بر تکنیک نمونه گیری موارد مطلوب انجام شده و با 16 نفر مصاحبه ژرف نگر به عمل آمد. مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمونی، تحلیل شدند. در نهایت مضمون های حاصل از مصاحبه های استادان با مضمون های کتب درسی مقایسه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، مضامین آموزش اقتصادی (آشنا نمودن دانش آموزان با شغل های نوین در شبکه های اجتماعی، کمک به دانش آموزان در انتخاب شغل مناسب، تلاش کردن به صورت جدی در زمینه های مالی، آشنایی با مفهوم پس انداز و ساده زیستی)، آموزش خانواده (آشنایی با شیوه های همسر گزینی)، آموزش صلح، حل تعارضات و کشمکش ها- مقاومت در برابر ظالم، و دفاع ازحقوق خود، امنیت، تربیت سیاسی، آموزش مهارت های زندگی، آشنایی با نقش جنسیت، و آموزش تفکر منطقی به عنوان مضمون های مغفول از نظر استادان شناسایی شد.
ادراک استادان و نومعلمان از ابعاد و مؤلفه های مغفول برنامه درسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال بیستم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
7 - 32
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های مغفول در برنامه درسی اجراشده رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان، انجام شده است. رویکرد پژوهش حاضر بر اساس ماهیت اهداف تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی و به روش توصیفی است. مشارکت کنندگان در تحقیق را استادان و مدرسان، فارغ التحصیلان در رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، سال های 98-97 تشکیل می دادند. مشارکت کنندگان، به صورت نمونه گیری هدفمند، بر اساس تجارب هر دو گروه به شیوه گلوله برفی انتخاب و این امر تا اشباع نظری، درنهایت با 12 استاد و 15 نومعلم خاتمه یافت. برای جمع آوری داده های کیفی از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده است. همچنین برای بررسی روایی، اطلاعات به دست آمده از تحلیل، متن مصاحبه ها به استادان راهنما، مشاور و همچنین متخصصان در دانشگاه فرهنگیان داده شد. پایایی داده ها از طریق سه معیار موردنظر صاحب نظران مطالعات کیفی شامل: قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان، و تأییدپذیری، تأیید شد. بر اساس ساختار مصاحبه، برای تحلیل تصورات مشارکت کنندگان از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. پس از طی مراحل فوق، هفت بعد اصلی شامل: ساختار سازمانی و درون داد دانشگاه؛ مهارت حرفه ای لازم و عملکرد مناسب استاد؛ توجه به نیاز یادگیرنده؛ تناسب موضوع و مواد درسی با تاب آوری دانشجو؛ و پژوهش محوری در کلاس استخراج شد. شناخت و معرفی مؤلفه های مغفول در نظام تربیت معلم کشور می تواند به سیاست گذاران، مدیران و برنامه ریزان آموزشی در اتخاذ راهبردهای مناسب برای کاهش شکاف بین وضع موجود و مطلوب در این زمینه و ارتقای وضعیت مؤلفه های برنامه درسی اجراشده یاری رساند.
شناسایی ابعاد برنامه درسی مغفول دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف « شناسایی ابعاد برنامه درسی مغفول دوره ابتدایی » با روش کیفی و بصورت توصیفی - تحلیلی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل، کلیه اساتید و متخصصان برنامه درسی دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند. نمونه آماری پژوهش شامل، 10نفر از اساتید و متخصصان برنامه درسی دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته با اساتید و متخصصان برنامه درسی استفاده شده است و تا مرحله اشباع ادامه داشت تا ابعاد، کارکردها و حوزه های مغفول شناسایی گردد. نتایج پژوهش نشان داد که در برنامه درسی دوره ابتدایی مولفه هایی عمداً یا سهواً حذف شده است که به زعم اساتید و متخصصان برنامه درسی، مولفه هایی نظیر؛ آموزش محیط زیست، مهارت های زندگی، تربیت شهروندی، چندفرهنگی، سوادرایانه ای، اقتصاد، دموکراسی و حقوق بشر، هویت ملی، آموزش تعامل و گفت و گوی تمدن ها، فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی در برنامه های درسی دوره ابتدایی مغفول واقع شده اند.
پدیدارشناسی ابعاد مغفول برنامه درسی کسب شده رشته علوم تربیتی از نگاه نومعلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
۱۸۱-۱۶۰
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد مغفول برنامه درسی کسب شده رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان انجام شده است رویکرد پژوهش حاضر،کیفی ازنوع پدیدارشناسی بوده که جامعه آماری آنرا را نومعلمان رشته علوم تربیتی(آموزش ابتدایی)دانشگاه فرهنگیان درسال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع نظری ادامه یافت. در این پژوهش تعداد شرکت کنندگان 16نفر (6مرد و10زن) از نومعلمان بودند. جهت جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختار و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش هفت مرحله کلایزی استفاده شد. یافته های این پژوهش درنهایت درقالب 7 بعد، شامل (عدم آموزش کاربردی سند تحول بنیادین، عدم کسب هویت حرفه ای اسلامی معلم، عدم کسب چگونگی پرورش خلاقیت، عدم کسب دانش محتوایی، عدم کسب دانش پداگوژیک، عدم کسب دانش جامعه شناسی، عدم کسب دانش روانشناسی اسلامی، عدم کسب هنر اکلکتیک) و23 مولفه، درنهایت در قالب یک نقشه مفهومی ارائه شد. توجه به این نقشه مفهومی می تواند برای دست اندرکاران برنامه درسی رشته علوم تربیتی نقطه تاملی برای باز اندیشی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان باشد.
مضامین مغفول در برنامه درسی اجراشده از نگاه اساتید با تأکید بر روش آمیخته
هدف پژوهش حاضر شناسایی مضامین مغفول در برنامه درسی اجراشده رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش به دو شیوه کمی(از نوع توصیفی) و کیفی انجام گرفت. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند، و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته برآمده از بخش کیفی بود. جامعه پژوهش را 68 استاد ومدرس رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند که از این تعداد، در بخش کیفی به صورت هدفمند و با شیوه گلوله برفی، 12 نفر انتخاب شد. در بخش کمی، از مجموع 68 استاد هیئت علمی و مأمور رشته علوم تربیتی دانشگاه مازندران، گلستان، تهران، فارس، زنجان، به دلیل پایین بودن حجم جامعه، به شیوه سرشماری، همه 68 نفر به عنوان نمونه شرکت کردند. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. در نهایت، یافته های این پژوهش، در قالب 4 مضمون شامل ساختارسازمانی و درون داد دانشگاه، توجه به نیاز یادگیرنده، عناصر برنامه درسی و مهارت حرفه ای عملکرد مناسب استاد است. تعیین سهم هریک از ابعاد مغفول،از طریق رگرسیون صورت گرفت. با توجه به اینکه غفلت و ناآگاهی برنامه ریزان درسی نسبت به برخی حوزه ها، نیازها و دستاوردهای علمی جدید، علت اصلی شکل گیری برنامه درسی مغفول است. بنابراین، پیشنهاد می شود، برنامه ریزان درسی در دانشگاه فرهنگیان نسبت به بررسی پژوهش هایی از این دست، اقدام کرده و نتایج را در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان در نظر گیرند.
وارسی محتوی برنامه ریزی درسی قصد شده آموزش علوم تجربی دانشگاه فرهنگیان با برنامه درسی اجرا شده و شناسایی محتوای برنامه درسی مغفول
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
37 - 59
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی برنامه درسی رسمی قصد و اجرا شده رشته آموزش علوم تجربی و شناسایی عناصر مغفول آن انجام شد. از لحاظ روش کیفی –کمی (آمیخته)، به لحاظ هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی و تحلیل محتوا است. در بخش کیفی، تحلیل محتوا پنج مرحله ای گال و در بخش کمی آمار توصیفی (میانگین، فراوانی و درصد میزان تطابق )استفاده شد. جامعه تحلیل محتوا شامل سرفصل آموزشی دانشگاه فرهنگیان به عنوان برنامه درسی قصد شده دارای 303 صفحه و کتب درسی اموزش علوم تجربی مقطع متوسطه اول به عنوان برنامه درسی اجرا شده و شامل 423 صفحه و واحد تحلیل محتوای کتب درسی مباحث یادگیری است. بر این اساس پایه هفتم 15 فصل؛ هشتم 15 و نهم 15 فصل و درمجموع 45 فصل شد. برای پایایی و اعتبار یافته ها مفاهیم و موضوعات، از متخصصین و دانشجویان رشته خواسته شد تا اسناد را بر اساس موضوعات یادگیری تحلیل نمایند. هم چنین محققین برای اعتباریابی نتایج، دو بار در فواصل زمانی مختلف، محتواها را موردبررسی مجدد قرارداد و نتایج تقریباً یکسانی را استخراج نمود. نتایج نشان داد که بیشترین پوشش محتوا مربوط به پایه هفتم با 51/88% و کمترین مربوط به پایه نهم با 55/77% است و بیشترین محتوای مغفول در پایه نهم در فصل دهم با عنوان نگاهی به فضا است. همچنین از مجموع 366مبحث واحد درسی کتب درسی، سرفصل فیزیولوژی با 59، فیزیک مکانیک با 31 و علوم زمین با 29 بیشترین پوشش محتوا را به خود اختصاص داده اند. در انتها پیشنهاداتی جهت بازنگری سرفصل آموزشی ارائه شد.
تحلیل وضعیت موجود و شناسایی رویکرد بدیل محیط های یادگیری کارآموزی در برنامه های درسی مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۱
55 - 72
مقاله حاضر در جستجوی شناخت نوع مواجهه با طراحی محیط های یادگیری کارآموزی دانشجویان رشته مهندسی است. روش تحقیق توصیفی و تحلیل اسناد بود. در تحلیل برنامه درسی تجربه شده، جامعه آماری شامل دانشجویان مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد که واحد کارآموزی را گذرانده بودند و تعداد آنها 250 نفر می شد. تعداد 135 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه محقق ساخته که شامل 23 گویه و مطابق با نه عنصر برنامه درسی بود، پاسخ دادند. در تحلیل برنامه درسی قصد شده 6 سند برنامه درسی به صورت نمونه هدفمند انتخاب شد. نتایج با استفاده از آزمون ناپارامتریک خی دو یک بعدی (کای مربع) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، دانشجویان برنامه درسی تجربه شده را از لحاظ ابعادی مانند تناسب محتوا با فعالیت های حرفه ای و نیازهای علمی صنعت را مغفول(p<0/001) و در بقیه موارد نوع طراحی آموزشی را به طور معناداری به صورت طراحی آموزشی جزءنگر (p<0/05) ارزیابی کردند. نتایج مربوط به برنامه درسی قصد شده از طریق بررسی برنامه درسی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و ارزیابی طرح درس های اعضای هیئت علمی دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز نشان داد که طراحی محیط های یادگیری کارآموزی مغفول مانده است. اتخاذ رویکرد کل نگر مبتنی بر محیط های یادگیری تکلیف محور به عنوان رویکرد بدیل در طراحی آموزشی کارآموزی پیشنهاد می شود.