فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
119 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل پدیدارشناسانه (تجارب زیسته) معلمان تربیت بدنی از چالش های برنامه درسی اجرا شده در دوران پاندمی بیماری کووید19 بود. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان 32 نفر از معلمان تربیت بدنی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور از استان های مختلف کشور انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه بدون ساختار بود که فرایند تکمیل و اتمام کار مصاحبه ها تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. زمان انجام هر مصاحبه بین 20 تا 70 دقیقه به طول انجامید. برای گرد آوری و تحلیل داده ها از الگوی هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. در مجموع، 8 مضمون اصلی، 19 مضمون فرعی و 84 مفهوم احصا شد. کم توجهی، میزان توانایی ها و مشکلات روانی فراگیران؛ تناسب محیط یادگیری و مواد آموزشی با اهداف برنامه درسی؛ ویژگی ها، نقش و کارکردهای خانواده در اجرا و ارزش یابی برنامه درسی؛ توانایی ها و صلاحیت های معلمان؛ محتوای برنامه درس تربیت بدنی؛ ارزش یابی پیشرفت تحصیلی؛ سیاست گذاری و مدیریت آموزشی و نهایتاً فناوری و بسترهای ارتباطی در کلاس مجازی محورهای اساسی (مضامین اصلی) یافته های این پژوهش را تشکیل می دادند. برگزاری دوره های آموزشی مبتنی بر آموزش های مجازی برای معلمان، پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری مناسب از بسترهای ارتباطی و اصلاح و به روزرسانی برنامه درسی کووید 19 را می توان به عنوان پیشنهادهای اساسی برگرفته از این پژوهش عنوان کرد.
شناسایی و تبیین عوامل زمینه ساز برنامه درسی مبتنی بر تاب آوری و مهارتهای مورد نیاز معلمان مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
زمینه ها و اهداف: هدف این مطالعه، شناسایی و تبیین عوامل زمینه ساز برنامه درسی مبتنی بر تاب آوری و مهارتهای مورد نیاز معلمان مدارس ابتدایی بوده است. روشها: این پژوهش کاربردی بوده و از روش کیفی استفاده شده است. جامعه آماری جمعی از اساتید دانشگاه فرهنگیان (20 نفر استاد متخصص در زمینه مدیریت آموزشی و آموزش ابتدایی)، معلمان (20 نفر معلم نمونه در جشنواره الگوهای تدریس برتر) و متخصصان علوم تربیتی (20 نفر) در سال 1401 بودند، که به روش نمونه-گیری هدفمند 60 نفر از آنان انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری گردید. برای تعیین روایی مصاحبه از روایی محتوا استفاده شد و پایایی فرم مصاحبه با قرار دادن خلاصه مطالب و مقوله های تعیین شده در اختیار متخصصان بررسی شده است. یافته ها: یافته های کیفی بر اساس گویه بندی و مقوله بندی تحلیل شد. طبق نتایج پژوهش، مهم ترین ویژگیهای مورد نیاز معلمان تاب آور شامل ویژگیهای شخصیتی(خودآگاهی بالا در تدریس مهارت حل مسئله و..)، دانش تخصصی معلم(کارآمدی تخصصی و..)، مهارت حرفه ای معلم(مهارتهای حل مسئله و..)، شیوه تدریس معلم(پرورش حس معنویت و ایمان و..)، تعامل(ارتباط همدلانه و..)، نظم و انضباط(کنترل مداری و..)، نظارت و ارزشیابی(خود نظارتی و..)، فضای کلاسی(نشاط و..)، فناوری آموزشی(فیلم های آموزشی و..) و مهمترین ویژگیهای عناصر برنامه درسی مبتنی بر تاب آور مشتمل بر اهداف (صراحت مهارت محوری)، محتوا( سازنده گرایی)، فعالیتهای یاددهی یادگیری(مهارتهای زندگی) و ارزشیابی می باشد. نتیجه گیری: معلم تاب آور به مثابه مجری برنامه درسی می تواند بستری برای اجرای برنامه درسی کارآمد و اثربخش را ایجاد نماید.
بررسی تأثیر آموزش کارت های شناخت معماری مبتنی بر نظریه گشتالت بر فراشناخت و انگاره های ذهنی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
127 - 144
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحول، بازسازی و بهبود سیستم های آموزشی در آموزش معماری، برای درک فرایند یادگیری همواره مورد توجه متخصصان آموزش معماری بوده است. هدف از این پژوهش، بررسی میزان تأثیر آموزش کارت های شناخت معماری مبتنی بر نظریه گشتالت برفراشناخت و انگاره های ذهنی در فرایند طراحی دانشجویان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های همدان بود. نمونه ای به حجم 40 نفر به شیوه ی در دسترس انتخاب شد. دانشجویان به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 20 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه مورد آموزش کارت های شناخت معماری مبتنی بر نظریه گشتالت قرار گرفت. ابزارهای اصلی جهت جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه ی فراشناخت حالتی و مقیاس سنجش انگاره های ذهنی بود.جهت تحلیل داده ها از آزمون کلموگراف اسمیرونف و آزمون لون برای رعایت پیش فرض ها و آزمون کوواریانس چند متغیره و دو متغیره مانکوا به منظور بررسی فرضیه ها محاسبه شد. نتایج نشان داد که آموزش کارت های شناخت معماری مبتنی بر نظریه گشتالت بر فراشناخت دانشجویان مؤثر بوده و نیز بر پردازش انگاره ذهنی در فرایند طراحی دانشجویان تأثیر گذاشته است. بر اساس نتایج به دست آمده، استفاده از کارت های شناخت معماری می تواند به ارتقای سطح کیفی دانشجویان معماری در طراحی کمک کند.
شناسایی عوامل موثر بر سواد فناورانه معلمان در آموزش های مجازی در شبکه شاد(مورد مطالعه: معلمان زن مقطع ابتدایی شهرستان قائمشهر )(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر سواد فناورانه معلمان در آموزش های مجازی در شبکه شاد بوده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوردی داده ها توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن مدارس ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهر قائمشهر در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد،142نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، تعداد 103نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط اساتید متخصص تأیید شد. پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، برای کلیه متغیرهای پژوهش بالای 70/0 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار های آماری SPSS26 PLS , و از طریق از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که، آموزش ضمن خدمت، برنامه ریزی درسی با رویکرد فناورانه، زیرساخت سخت افزاری، زیرساخت نرم افزاری و محتوای الکتریکی از عوامل موثر بر سواد فناورانه معلمان می باشند و عامل زیر ساخت سخت افزاری بیشترین تأثیر و عامل برنامه ریزی درسی با رویکرد فناورانه دارای کمترین تأثیر بر سواد فناورانه معلمان در آموزش های مجازی در شبکه شاد می باشد.
تأثیر راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودپنداره و اهمال کاری دانش آموزان مقطع متوسطه اول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف بررسی تأثیر راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودپنداره و اهمال کاری دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر شیراز انجام شد. روش شناسی پژوهش : روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، برای هر دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول (پایه نهم) ناحیه 1 شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد آن ها با رجوع به اداره آموزش و پرورش شهر شیراز حدود 1850 نفر برآورد شده است. 60 نفر از دانش آموزان مورد مطالعه، به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم و خودپنداره چن و تامپسون بوده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان و اهل فن و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری) استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش حاکی از آن بود که استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی، 4/13 درصد واریانس خودپنداره و 9/21 درصد واریانس اهمال کاری دانش آموزان را تبیین می کند. همچنین استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی بر میزان ابعاد خودپنداره (عمومی، آموزشگاهی و غیرآموزشگاهی) و ابعاد اهمال کاری (آماده شدن برای امتحانات، آماده کردن تکالیف و آماده شدن برای پژوهش) تأثیر معنی دار دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزانی که از راهبردهای شناختی و فراشناختی استفاده کرده اند، از لحاظ خودپنداره و اهمال کاری وضع بهتری نسبت به سایر دانش آموزان داشتند.
تاثیر آموزش مبتنی بر بارشناختی بر اضطراب ریاضی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر بارشناختی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی استان گلستان است که با روش نمونه گیری خوشه ای از بین شهرستان های استان گلستان به طور تصادفی شهرستان آق قلا انتخاب شد که در نهایت 40 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس اضطراب ریاضی دو بعدی تجدید نظر شده بای که در سال ۲۰۱۱ توسط بای طراحی شده است. روایی پرسشنامه توسط کارشناسان حوزه آموزش و روان شناسان حوزه تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار گرفت و پس از انجام اصلاحات جزئی مورد تائید نهایی قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با استفاده از الفای کرونباخ 75/0 بدست آمد که نشان از پایایی مطلوب پرسشنامه دارد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل آماری spss ورژن 23 در بخش تحلیل توصیفی (واریانس، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس یک متغیره) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر بارشناختی بر اضطراب ریاضی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر بارشناختی تاثیر مثبت و معناداری در کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان دارد.
تمایز دانش آموزان با تعلل ورزی تحصیلی بالا و پایین بر اساس مؤلفه های حس تعلق به مدرسه و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
149 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف متمایز ساختن دانش آموزان با تعلل ورزی تحصیلی بالا و پایین، بر اساس مؤلفه های احساس تعلق به مدرسه و انعطاف پذیری شناختی انجام شد. روش پژوهش علّی_ مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان خواف در سال تحصیلی 1401-1400 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان درنهایت 368 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004)، تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984) استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss-24 و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع مؤلفه های حمایت معلم، ادراک کنترل پذیری و مشارکت علمی، دارای بالاترین توان تمایز بود (01/0p<). نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که 8/88 درصد از دانش آموزان در دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شده بودند که خود حاکی از توان این مؤلفه ها در متمایز ساختن دانش آموزان در سطوح مختلف تعلل ورزی تحصیلی بود.
راهبردهای معناسازی معلمان در مدیریت کلاس در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
7 - 22
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری کرونا و محدودیت در زیرساخت های فناورانه کشور نهادهای آموزشی را با بحران جدی مواجه ساخت؛ ازاین رو معلمان ناگزیر به آموزش مجازی روی آوردند. هدف از پژوهش حاضر بررسی راهبردهای معناسازی معلمان در مدیریت کلاس در بحران کروناست. این پژوهش از پژوهش های کیفی و از نوع روایت پژوهی با رویکرد تفسیری است. مشارکت کنندگانِ بالقوه این پژوهش تمامی معلمان رشته های گوناگون دبیری شهر شیراز در سال تحصیلی 1400-1401 را شامل می شوند و روش پژوهش نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در انتخاب آزمودنی ها، از رویکرد هدفمند ملاکی و معیار اشباع نظری بهره جستیم که درنهایت هفده معلم برگزیده شدند. همچنین داده ها را با استفاده از روش تحلیل مضمون به شیوه آتراید استرلینگ تجزیه وتحلیل کردیم. پس از استخراج و دسته بندی موضوعی نیز چهار مضمون سازمان دهنده را تحت عناوین ذیل به دست دادیم: راهبردهای مبتنی بر سواد فناورانه معلم، راهبردهای مبتنی بر مهارت های ارتباطی معلم، راهبردهای مبتنی بر مهارت های تخصصی معلم در تدریس، راهبردهای مبتنی بر مهارت های ارزشیابی معلم.
تبیین تربیت رسانه ای از منظر اندیشمندان پست مدرن با توجه به راهبردهای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
125 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین موضع رسانه در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش در راستای استخراج مضامین تربیت رسانه ای با تکیه بر تأملات ژان فرانسوا لیوتار و ژان بودریار در مقام دو تن از برجستگان پست مدرن است. با توجه به چالش های رسانه نوین، پست مدرنیسم به خوانش انتقادی امپریالیسم روشنگرانه مدرن، به طور عام و رسانه مدرن به طور خاص می پردازد. پارادایم پژوهش کیفی، روش جمع آوری داده ها اسنادی و روش تحلیل داده ها، تحلیل مضمون است. یافته های پژوهش حاکی از اهمیت توجه سند تحول به رسانه تربیتی و تربیت رسانه ای است. توجه به جایگاه رکنی رسانه، هماهنگی و مشارکت تربیتی و تولید هدفمند در حوزه درون سازمانی، دسترسی و بهره گیری و مواجهه فعالانه با رسانه های نوین در حوزه برون سازمانی آموزش وپرورش ازجمله راهبردهای ارائه شده هستند. در گام بعدی، دیدگاه لیوتار و بودریار براساس مؤلفه های گام اول، میزان و نوع دسترسی به دو دسته سازنده و مخرب تقسیم بندی شدند. نسبیت گرایی معرفتی، آشنایی با فنون اقناع، شگردهای تبلیغات و رویکرد انتقادی به پیام های رسانه ای در مواجهه فعالانه مطرح شدند. درنهایت از منظر تولید هدفمند، پلورالیسم فرهنگی و پذیرش تفاوت ها، پویایی درونی و سنخیت با نیازهای جامعه بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند کاربست مضامین اندیشمندان پست مدرن در راستای تربیت رسانه ای، متناسب با معیارهای سند تحول بنیادین امری ممکن و لازم است.
مطالعه و بررسی چالش ها، فرصت ها و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی آموزش عالی (تجربیات کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
212 - 176
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به مطالعه و بررسی چالش ها، فرصت ها و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی آموزش عالی با توجه به تجربیات کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی و نیز صاحب نظران در حوزه آموزش عالی پرداخته شد. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی تفسیری بود. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 38 نفر از کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی و نیز صاحب نظران آموزش عالی در دانشگاه ها و نیز ستاد مرکزی وزارت علوم و تحقیقات بودند که به صورت هدفمند انتخاب و فرآیند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد و با استفاده از روش همسوسازی مورد اعتبار یابی قرار گرفت. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش تحلیل مضمون در محیط نرم افزار MAXQDA انجام شد. نتایج پژوهش شامل سه مضمون چالش های آموزش عالی در دوران کرونا (در حوزه های آموزش، پژوهش و مدیریت منابع انسانی و مالی)، فرصت های وقوع بحران کرونا برای نظام آموزش عالی (عدالت آموزشی، تحول ماهیتی، بازاندیشی انتقادی کارکردهای آموزش عالی، فرصتی دوباره برای مواجهه با واقعیت آموزش مجازی، فرصتی نوین برای پرداختن به سؤالات بنیادین و چالش های مربوط به آن ها) و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی نظام آموزش عالی ایران (پیامدهای سیاست گذاری در بخش اداری آموزش، پیامدهای حوزه پژوهش، پیامدهای انسانی- اجتماعی) شد.
شبکه اجتماعی شاد و سرمایه اجتماعی دانش آموزان شهرستان بروجرد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شبکه اجتماعی شاد بر سرمایه اجتماعی دانش آموزان انجام شده است. در این پژوهش از روش کمی و رویکرد پیمایش استفاده شده است، جامعه آماری این پژوهش از دانش آموزان دختر و پسر مقاطع تحصیلی مختلف شهرستان بروجرد در سال 1400-1401 تشکیل شده که از بین آنان 431 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. روش نمونه گیری این پژوهش خوشه ای چند مرحله ای بوده و ابزاری جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است که به صورت آنلاین ساخته و در میان جامعه آماری توزیع شده است. برای بررسی فرضیه های این پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده و مدل معادلات ساختاری و آزمون برازش مدل از نرم افزار ایموس گرافیک استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که شبکه اجتماعی شاد بیشترین همبستگی را با بعد اعتماد سرمایه اجتماعی دانش آموزان با مقدار 322/0 در سطح معناداری 000/0 داشته و نتایج مدلسازی معادله ساختاری نشان می دهد که شبکه اجتماعی شاد به مقدار 462/0 بر سرمایه اجتماعی دانش آموزان اثر گذار بوده و معیارهای برازش مدل حکایت از نیکویی برازش مدل و حمایت یافته های تجربی از مدل نظری پژوهش دارد.
نقش ادراک از رهبری اخلاقی مدیران در انگیزش و رضایت شغلی معلمان مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۷
58 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین ادراک از سبک رهبری اخلاقی مدیران با انگیزش و رضایت شغلی معلمان دوره متوسطه شهر نهاوند صورت گرفت. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دبیران زن ومرد دوره متوسطه اول و دوم شهرستان نهاوند به تعداد 366 می شد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 188 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل: مقیاس های سبک رهبری اخلاقی کالشووِن و همکاران (2011)، انگیزش شغلی خودتعیین گری بلیس (1994) و رضایت شغلی مینه سوتا (وِیس و همکاران، 1967) می شدند. نتایج نشان داد که بین همه ابعاد رهبری اخلاقی با انگیزش و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (p>0.05). همچنین معلوم شد که از بین مؤلفه های رهبری اخلاقی، ابعاد: «تسهیم قدرت»، «انصاف» و «راست گفتاری» به ترتیب بیشترین نقش را در پیش بینی انگیزش شغلی دارند و ابعاد: «جهت گیری مردمی»، «انصاف» و «شفاف سازی تقش» نیز به ترتیب بیشترین نقش را در پیش بینی رضایت مندی شغلی معلمان دارند. با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود اصول، روش ها و قواعد رهبری اخلاقی و فواید آن به مدیران و رهبران آموزشی آموزشگاه های دولتی و غیرانتفاعی آموزش داده شود و برای رعایت چنین روش هایی از سوی مدیران و رهبران آموزشی، شیوه های تشویقی درنظر گرفته شود.
طراحی مدلی جهت تحلیل عملکرد اعضای هیأت علمی مبتنی بر ورودی های فرآیند جذب و تبدیل وضعیت با رویکرد داده کاوی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۷
80 - 113
حوزههای تخصصی:
مدیریت فرآیند جذب و تبدیل وضعیت اعضای هیأت علمی دانشگاههاو موسسات آموزش عالی از مقولات مهمی است که اتخاذ هر نوع راهبردی را به ناچار خطیر جلوه می سازد. این مقاله تأکید بر این نکته دارد که جذب اساتید متخصص و متعهدبر عملکرد دانشگاه تأثیر بسزایی دارد. هدف تحقیق تحلیل عملکرد اعضای هیأت علمی مبتنی بر ورودی های فرآیند جذب و تبدیل وضعیت با رویکرد داده کاوی فازی می باشد.از جمله روش های تحلیل عملکرد، جمع آوری داده ها و تحلیل آن با داده کاوی است. روش پژوهش به کارگیری داده کاوی فازی عصبی برای تحلیل عملکرد اعضای هیأت علمی بوده است. این پژوهش به طراحی سیستمی فازی عصبی برای تحلیل شخصیتی و عملکرداعضای هیأت علمی جذب و تبدیل وضعیت شده پرداخته است. برای این منظور 16داده شخصیتی و 2 داده عملکردی 1000 عضو هیأت علمی جذب و تبدیل وضعیت شده ابتدا جمع آوری و پاکسازی ،کوچک سازی و در نهایت طراحی مدل شبکه عصبی فازی با روشهای یادگیری ماشین، الگوریتم ژنتیک و الگوریتم Ril انجام شد. ابزار پیاده سازی نرم افزار متلب می باشد. یافته تحقیق طراحی مدلی باشبکه عصبی فازی و الگوریتم Ril با روایی ضریب همبستگی بالا و MSE پایین در ارزیابی صلاحیت علمی و عمومی اعضای هیأت علمی بوده است. از نتایج تحقیق پیش بینی می شود اعضای هیأت علمی دارای خصوصیات شخصیتی باثبات، تأثیرگذار، راستگودر صلاحیت عمومی وبرونگرا، باثبات، تأثیرگذار، راستگو در صلاحیت علمی برای جذب و تبدیل وضعیت مناسب هستند.
مقایسه اثربخشی روش تدریس معکوس و روش تدریس حل مسئله بر اضطراب ریاضی دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
125 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روش تدریس حل مسئله و روش تدریس معکوس بر اضطراب ریاضی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 می باشد. برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای استفاده شده است؛ بدین صورت که ابتدا دو مدرسه ابتدایی در شهر مرودشت به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس از این مرحله، پرسش نامه اضطراب ریاضی بر روی دانش آموزان پایه ششم این دو مدرسه اجرا شده و افرادی که نمرات بالاتری در این آزمون کسب کرده اند، به عنوان نمونه های متمرکز (خوشه) شناسایی شدند. سپس از این خوشه، دانش آموزان به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25) قرار داده شدند. ابزار سنجش، مقیاس تجدید نظرشده اضطراب ریاضی پلیک و پارکر بود. روایی و پایایی ابزار نیز مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش تدریس حل مسئله بر اضطراب ریاضی، تأثیر مثبت و معنا داری داشته است (0.01 p <) و حدود 23 درصد از واریانس در نمرات اضطراب ریاضی، مربوط به این روش تدریس است. روش تدریس معکوس نیز بر اضطراب ریاضی، تأثیر مثبت و معنا داری داشته است (0.01 p <) و حدود ۴۷ درصد از واریانس در نمرات اضطراب ریاضی مربوط به این روش تدریس است. میانگین نمره تعدیل شده پس آزمون اضطراب ریاضی برای روش تدریس معکوس (39/57) کمتر از روش تدریس حل مسئله (34/77) است؛ بنابراین، روش تدریس معکوس، اثربخشی بیشتری در کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان داشته است. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که به کارگیری روش های آموزشی نوین نظیر تدریس معکوس و حل مسئله، در فرایند تدریس ریاضی می تواند به طور قابل توجهی اضطراب ریاضی دانش آموزان را کاهش داده و عملکرد آن ها را بهبود بخشد. با توجه به شناخت عمیق تر از اضطراب ریاضی و استفاده از روش های تدریس مناسب، می توان علاوه بر تأثیر مثبت و مؤثر بر توانایی های ریاضی و ایجاد محیط یادگیری، از احساسات منفی ناشی از اضطراب ریاضی جلوگیری کرد. این نتایج می تواند به عنوان راهنمایی مفید برای سیاست گذاران و مدیران آموزشی باشد تا در فرایند تدریس و یادگیری ریاضی در مدارس، سبب بهبود چشم گیرتری شوند.
Counseling Strategies for Enhancing Self-Advocacy in Young Adults with Disabilities
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore and develop effective counseling strategies to enhance self-advocacy among young adults with disabilities. This qualitative research involved semi-structured interviews with 22 young adults aged 18 to 30 with various disabilities, including physical, intellectual, and developmental disabilities. Participants were recruited through disability support organizations, educational institutions, and social media platforms. The data collection focused on understanding participants' experiences, challenges, and strategies related to self-advocacy. Thematic analysis was used to identify key themes and patterns in the data, with the goal of achieving theoretical saturation. The analysis revealed three main themes: understanding of self-advocacy, experiences with self-advocacy, and challenges and barriers to self-advocacy. Participants highlighted the importance of self-advocacy for personal empowerment and independence. Positive advocacy experiences were linked to increased self-esteem and better outcomes in education and employment. Support systems, such as family and counselors, were crucial in facilitating self-advocacy. However, significant barriers included societal attitudes, institutional policies, and personal limitations. Assistive technology and comprehensive leadership training were identified as effective strategies for enhancing self-advocacy skills. Enhancing self-advocacy among young adults with disabilities requires targeted counseling interventions that focus on building essential skills and addressing barriers. Collaborative approaches involving family and community support are critical. Policymakers should implement inclusive policies and ensure access to assistive technologies. Future research should explore the long-term impact of self-advocacy training and consider the intersectionality of disability with other factors such as race and gender.
Enhancing Collaboration Between Schools and Mental Health Services
حوزههای تخصصی:
The intersection of education and mental health is a critical arena that demands robust collaboration between schools and mental health services. The importance of this collaboration cannot be overstated, as schools play a pivotal role in the early identification and intervention of mental health issues among students. This letter aims to highlight the significance of enhancing collaboration between educational institutions and mental health services, drawing on recent research and practical examples to underscore its necessity and potential benefits. Thus, enhancing collaboration between schools and mental health services is essential for addressing the complex mental health needs of students. By adopting collaborative models, empowering school personnel, addressing barriers, building social capital, and implementing reflective practices, schools can create a supportive environment that promotes student well-being. The integration of mental health services within the educational setting not only facilitates early identification and intervention but also ensures that students receive the comprehensive support they need to thrive academically and emotionally. As we continue to explore and implement strategies for effective collaboration, it is imperative that we prioritize the mental health of our students, recognizing that their well-being is fundamental to their overall development and success.
ارائه الگوی پرسشگری استراتژیک در راستای توسعه پایدار نظام آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی پرسشگری استراتژیک در راستای توسعه پایدار نظام آموزش عمومی انجام پذیرفت.
روش شناسی: به منظور دستیابی به این هدف، از روش پژوهش آمیخته(کیفی با رویکرد گراندد تئوری و کمی از نوع پیمایشی) استفاده شده است. جامعه آماری در حوزه کیفی را خبرگان رشته علوم تربیتی تشکیل می دهد که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 نفر به صورت هدفمند و بر اساس اشباع نظری یافته ها به عنوان نمونه انتخاب شدند؛ جامعه آماری در حوزه کمی نیز شامل مدیران مدارس، معلمان متخصص و کارشناسان مدیریت آموزشی است که 261 نفر به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان(حذف 18 مولفه از 60 مولفه شد) و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ (8/0) مشخص شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها نیز در بخش توصیفی از آماره های درصد فراوانی، میانگین، و ... و در بخش آمار استنباطی از تحلیل عاملی تاییدی و از نرمافزار SmartPLS 3 جهت تبیین مدل استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش در بخش کیفی شامل مولفه های علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردی، پیامدی، و محوری است. در بخش کمی، جهت برازش مدل بر اساس معیار GOF استفاده شده است که نشان از برازش قابل قبولی دارد.
نتیجه گیری: بنابراین الگوی تهیه شده میتواند در راستای توسعه پایدار نظام آموزش عمومی نقش به سزایی داشته باشد.
Design And Validation of Brain Compatible E-Learning Environment Model of School Student(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the current research was to design and validate an electronic learning environment model based on educational neuroscience (knowledge of the mind, brain and education). The method of this mixed research was an exploratory design. First, various sources were examined and the components of the cognitive educational model were determined using the content analysis method. Then, using the Delphi method and the opinions of the judges, the components were finally approved. The statistical population in the content analysis section consisted of experts in the field of educational neuroscience, written and electronic documents and resources from domestic and foreign databases, and in the Delphi section, experts in the field of educational technology and distance learning. To search for and find all the articles related to e-learning based on neuroscience, a systematic review method was used to identify, review, evaluate and analyze the articles. This systematic review was carried out using the prism method.The selection of samples in both sections was purposeful and in the content analysis section there were 22 specialists and experts for interviews and in the Delphi section there were 15 specialists from different universities and institutions in Iran, the Netherlands and AmericThe analysis of the data obtained from the qualitative interview was also done using the inductive content analysis method and in the Delphi section using descriptive and inferential statistical methods. According to the content analysis, six categories of attention, Generation and communication, Emotion, Spacing learning, Individual-environmental factors and social factors were obtained. Also, 17 sub-components were extracted for the main classes. After analyzing the content and extracting the codes, the components and sub-components were presented in the form of a template. The results of internal validation based on experts' opinion have shown that the provided educational model has high internal validity and has the necessary effectiveness for teaching fifth grade students
Effectiveness of Motivational Interviewing on Participation and Emotional Skills in Learning Disabled Adults
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۱ (۲۰۲۳) : Serial Number ۱
32-40
حوزههای تخصصی:
This study aimed to evaluate the effectiveness of Motivational Interviewing (MI) in enhancing extracurricular involvement and emotional self-efficacy among individuals with learning disabilities. A randomized controlled trial was conducted with 30 participants diagnosed with learning disabilities. Participants were randomly assigned to an intervention group (n = 15) receiving eight 90-minute sessions of MI or a control group (n = 15) receiving no intervention. Assessments were conducted at baseline, post-intervention, and at a five-month follow-up using the Student Engagement in Extracurricular Activities Scale (SEAS) and the Emotional Self-Efficacy Scale (ESES). Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests in SPSS-27. The intervention group showed significant improvements in extracurricular involvement (baseline mean = 25.67, SD = 3.12; post-intervention mean = 35.78, SD = 4.23; follow-up mean = 34.45, SD = 4.01) compared to the control group (baseline mean = 24.89, SD = 3.24; post-intervention mean = 25.12, SD = 3.30; follow-up mean = 25.05, SD = 3.28). Similarly, emotional self-efficacy scores significantly increased in the intervention group (baseline mean = 55.34, SD = 6.45; post-intervention mean = 68.23, SD = 7.01; follow-up mean = 66.45, SD = 6.78) compared to the control group (baseline mean = 54.78, SD = 6.51; post-intervention mean = 55.23, SD = 6.63; follow-up mean = 54.90, SD = 6.52). The ANOVA results indicated significant main effects of group and time, and significant interactions between time and group for both variables (p < .001). Motivational Interviewing significantly enhances extracurricular involvement and emotional self-efficacy among individuals with learning disabilities. These findings suggest that MI is an effective intervention for improving participation and emotional skills in this population.
Empowering Women in University Leadership: The Impact of Academic Counseling and Psychological Services in Iran and Iraq(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۳
81 - 107
حوزههای تخصصی:
This article presents a theory using an interpretive approach to explore the role of counseling and psychological services in empowering women in management and leadership positions at universities. The study systematically examines this role through data collected from 22 participants, including students, staff, professors, and female university managers, from Kurdistan University in Sanandaj and Salah al-Din University in Erbil. Participants were purposefully selected, and data was gathered via semi-structured interviews. Analysis involved a novel method and continuous comparative analysis through three-stage theoretical coding. This process identified 300 open codes, 35 central codes, and seven selective codes: mental ability, economic ability, political ability, social ability, group ability, physical ability, and academic ability. The findings revealed that empowerment is a process rather than a product. For counseling and psychological service programs to be effective, all individuals involved in the empowerment process must have a clear understanding of its requirements and methods. Ultimately, the success of these efforts is likely determined by the women themselves. While empowerment is crucial within universities, creating a positive organizational atmosphere and a supportive culture that fosters spontaneous empowerment among female students, employees, and managers is equally important. Moreover, establishing empowerment initiatives strengthens the move towards university independence and reinforces the perception of higher education institutions as unique entities with distinct cultures. The study also highlights the importance of context and situational factors in implementing empowerment, emphasizing the need to avoid applying models that do not align with cultural contexts. Finally, university administrators must be personally committed to empowering women in management and leadership roles before any efforts can be successful.