فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر افزایش خودکارآمدی شغلی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی بود. در راستای رسیدن به هدف فوق 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس ناشنوای هنرستانی شهر اصفهان به طور تصادفی انتخاب شدند و با گمارش تصادفی به دو گروه 30 نفری(15 نفر پسر و15 نفر دختر) آزمایشی و گواه تقسیم گردیدند. پژوهش حاضر با روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد. پرسشنامه خودکارآمدی شغلی بتز و همکاران(1996) به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر دو گروه مورد استفاده قرار گرفت. آموزش به مدت سه هفته(هفته ای دو جلسه دو ساعته) برای گروه آزمایشی انجام شد. گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه تفاوت معناداری از لحاظ خودکارآمدی شغلی وجود داشت. نتایج به دست آمده دلالت بر این داشت که آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر خودکارآمدی شغلی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی را به طور معناداری افزایش داده است.تلویحات نظری و کاربردهای عملی پژوهش در اصل مقاله آورده شده است.
تاثیر آموزش شیوه های مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان بر کاهش ناامیدی، شادکامی و عزت نفس کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش شیوه های مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان برکاهش ناامیدی و بهبود شادکامی و عزت نفس کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست شهر اردبیل در سال 1392 تشکیل دادند (83N=). از این جامعه تعداد 45 نفر به روش نمونه-گیری تصادفی ساده انتخاب و بعد از انجام مصاحبه بالینی در سه گروه 15 نفری آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری، آموزش تنظیم هیجان و گواه به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش و پس آزمون به پرسش نامه های ناامیدی، شادکامی و عزت نفس پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات سه گروه آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری، تنظیم هیجان و گروه گواه در ناامیدی، شادکامی و عزت نفس وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که در شادکامی و ناامیدی هر دو شیوه ی آموزش مهارتهای مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان به یک اندازه اثربخش بودند ولی روش تنظیم هیجان بر عزت نفس اثربخش نبود. با توجه مشکلات کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در اکتساب طبیعی مهارتهای رفتاری و هیجانی ضروری برای رشد، آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری و تنظیم هیجان در افزایش میزان شادکامی و کاهش ناامیدی این کودکان و نوجوانان می تواند سودمند باشد.
اثر بخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار به شیوه گروهی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار گروهی و مقایسه این دو درمان در کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان دختر صورت گرفت. به دلیل افزایش چشمگیر نشانه های افسردگی در نوجوانی درمان های کوتاه مدت می تواند شیوه های درمانی مناسبی برای مداخله و اثربخشی باشد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع طرح های مداخله ای پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری را کلیه دختران دبیرستانی شهرستان ایوان تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری خوشه ای از یک مدرسه از بین مدارس انتخاب شد. به منظور غربالگری دانش آموزان افسرده Beck Depression Inventory مورد استفاده قرار گرفت. از بین دانش آموزان جمعا 30 نفر واجد شرایط انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگذاری شدند دو گروه آزمایش خنده درمانی و درمان راه حل مدار را دریافت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها در نرم افزارspss.22 وارد و با روش تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بن فرنی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج خنده درمانی و درمان راه حل مدار کاهش نشانه ای افسردگی را در پی دارد (001/0>p) هم چنین اثربخشی خنده درمانی در کاهش نشانه های افسردگی بیشتر از درمان راه حل مدار است (001/0>p).
نتیجه گیری: با وجود اثربخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار در کاهش نشانه های افسردگی خنده درمانی به دلیل ایجاد تغییرات سریع در مؤلفه های فیزیولوژیک مؤثرتر از درمان راه حل مدار است.
بررسی تفاوت تعارض زناشویی، باورهای غیرمنطقی، روان بنه های ناسازگار اولیه و پایبندی مذهبی والدین دارای یک و چند فرزند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش ، از نوع علی- مقایسه ای است که به منظور بررسی تفاوت تعارض زناشویی، باورهای غیرمنطقی، روان بنه های ناسازگار اولیه و پایبندی مذهبی والدین دارای یک و چند فرزند انجام شده است. اطلاعات پژوهش (469 فرد متأهل)، از میان افراد متأهل ساکن شهر سمنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای گردآوری شد. شرکت کنندگان به گویه های پرسش نامه های تعارض زناشویی، باورهای غیرمنطقی، روان بنه های ناسازگار اولیه و پایبندی مذهبی پاسخ دادند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه، حاکی از معناداری تفاوت نمرات متغیرهای مذکور در میان دو گروه والدینِ دارای یک فرزند و چند فرزند بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت: افراد با پایبندی مذهبی بیشتر و روان بنه ها و باورهای غیرمنطقی کمتر، تمایل بیشتری به تعدد فرزند دارند. علاوه بر این، والدین فرزندان متعدد، نسبت به والدین دارای تک فرزند، تجربه تعارض زناشویی کمتری دارند.
رابطه سبک های فرزندپروری ادراک شده با اهمال کاری و خودناتوان سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تعیین رابطه ی سبک های فرزندپروری ادراک شده با اهمال کاری و خود ناتوان سازی بود. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است.بدین منظور از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای150 دانش آموز پایه ی سوم دبیرستان های شهر کرج انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های فرزندپروری، سهل انگاری و خودناتوان سازی را تکمیل کردند. داده ها به وسیله ی تحلیل رگرسیون گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد، سبک فرزندپروری مستبدانه با اهمال کاری و خود ناتوان سازی رابطه مثبت و معنادار دارد و سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با خودناتوان سازی رابطه منفی و معنادار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد، از میان سبک های فرزندپروری ادراک شده، سبک فرزندپروری مستبدانه پیش بین مثبت و معنادار اهمال کاری و سبک مقتدرانه پیش بین منفی و معنادار خودناتوان سازی است. در مجموع، یافته ها بیانگر آن بود که می توان از طریق محبت و مشارکت بیشتر والدین در امر فرزندپروری، از آثار زیانبار رفتار اهمال کاری و خودناتوان سازی جلوگیری بهعمل آورد.
پیش بینی سطح رضایت زناشویی دانشجویان زن بر اساس سبک های دلبستگی: مقایسه توانمندی رگرسیون لجستیک و شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه توانمندی رگرسیون لجستیک و شبکه های عصبی مصنوعی در پیش بینی سطوح رضایت زناش ویی دانشجویان زن بر اساس س بک های دلبستگی آنها بود. داده های مربوط به پرسشنامه رضایت زناشویی (انریچ) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان که توسط 300 دانشجوی زن متأهل تکمیل شده بود با استفاده از دو روش یاد شده تحلیل شدند و نسبت موفقیت هریک از مدل ها از طریق آزمون مک نمار مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد اگرچه مدل شبکه های عصبی مصنوعی موفق تر از مدل رگرسیون لجستیک بود، اما با کاهش تعداد عوامل پیش بینی کننده به سه عبارت، بین توانمندی مدل های یاد شده تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بر این اساس می توان گفت مدل شبکه های عصبی مصنوعی در شرایطی که تعداد عوامل پیش بینی کننده افزایش یافته و از چند سطح فراتر می رود، از مدل رگرسیون لجستیک موفق تر عمل می کند.
ارائه مدل علّیِ فشار روانی- شغلی در ارتباط با مؤلفه های شناختی، معنوی، خانوادگی و انگیزشی در کارکنان بخش بهداشت و درمان شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فشار روانی شغلی در محیط کار آثار زیانباری بر سلامت جسمی و روانی کارکنان دارد. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل علّیِ فشار روانی- شغلی در ارتباط با مؤلفه های شناختی، معنوی، خانوادگی و انگیزشی در کارکنان بخش بهداشت و درمان شهر بیرجند است. نمونه پژوهش 453 نفر است که به روش تصادفی طبقه ای از میان کارکنان بهداشت و درمان شهر بیرجند انتخاب شد. از مقیاس های نظم جویی شناختی هیجان، اخلاق کار اسلامی، خشنودی از درآمد، نیازهای خانوادگی، انگیزش شغلی و فشار روانی شغلی جهت سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و آزمون سوبل با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام شده است. یافته ها نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاَ خوبی برخوردار است. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنی دار و همبسته کردن مدیریت نظم جویی شناختی با اخلاق کار اسلامی و خطاهای دو مسیر حاصل شد. نتایج نشان داد مدیریت نظم جویی شناختی هیجان، اخلاق کار اسلامی، خشنودی از درآمد و انگیزش شغلی نقش مهمی در پیش بینی فشار روانی شغلی دارند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی اجتماعی و نشخوار فکری در دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی اجتماعی و نشخوار فکری دانشجویان دختر انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل) بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین 338 دانشجوی دختر در محدوده ی سنی 29-20 سال به کمک پرسشنامه های اضطراب اجتماعی واتسون و فرند (SAQ)، پرسشنامه خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی (SESS) و مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مصاحبه تشخیصی افراد واجد شرایط( دارای نمره برش تشخیصی اضطراب اجتماعی) بر اساس DSM- IV-TR ، 16 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (برای هر گروه 8 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی – رفتاری گروهی را دریافت کردند، اما گروه کنترل تحت درمان خاصی قرار نگرفتند. و دو ماه پس از پایان درمان پیگیری اجرا گردید. آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و دو ماه پیگیری، پرسشنامه های SAQ، SESS، RRS را تکمیل کردند. برای تحلیل داداه ها، روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس بکار برده شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی اجتماعی و نشخوارفکری دو گروه (کنترل و آزمایش) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج در پیگیری دو ماهه نیز تفاوت معناداری را نشان داد(05/0≥P). با توجه به یافته های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش اضطراب اجتماعی و نشخوار فکری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی دانشجویان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر است و تغییرات ایجاد شده در پیگیری دو ماهه تقریباً پایدار باقی ماند
اثربخشی شیوه درمانگری فعال سازی طرحواره های معنوی مبتنی برذهن آگاهی در کاهش علائم وا بسته به سوء مصرف مواد و کنترل تکانه در مردان معتاد به مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۴
52-78
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی شیوه درمانگری فعال سازی طرحواره های معنوی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش علائم وابسته به سوءمصرف مواد و کنترل تکانه در بیماران مرد معتاد به مت آمفتامین در پاییز و زمستان 1393 انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه معتادینی بودکه دریکی از اقامتگاه های دارای مجوز بهزیستی شهر تهران و حومه اقامت داشتند. به منظور بررسی فرضیه پژوهش، تعداد 30 نفر از معتادین به شیشه که در یکی از کمپ های بزرگ اقامتی در شهر تهران اقامت داشتند به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت سنجش وضعیت فرد از نظر سوءمصرف از مصاحبه SCID-CV و برای سنجش متغیرهای وابسته پژوهش، از پرسشنامه های نیمرخ اعتیاد مودزلی(مارسدن و همکاران،1998)و تکانشگری بارت (ویرایش یازدهم،2004) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری(مانکووا) وآزمون اندازه گیری مکرر نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر متغیرهای وابسته یعنی میزان علایم روانی - فیزیولوژیک و کنترل تکانه درهر دو مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار در سطح 01/0 وجود دارد. همچنین اثرات مداخله پس از 3 ماه پایداری معنی داری را نشان می داد .یافته های پژوهش حاضر نشان داد که درمان فعال سازی طرحواره های معنوی مبتنی بر ذهن آگاهی توانسته است در حد معناداری علائم مربوط به هر دو متغیر وابسته تحقیق را کاهش دهد. .
مقایسه تحریف های شناختی در افراد دارای معلولیت جسمی _ حرکتی با تحمل پریشانی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
40-55
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تحریف های شناختی افراد دارای معلولیت جسمی _ حرکتی با تحمل پریشانی بالا و پایین بود. روش: این مطالعه از نوع پژوهش های علی _ مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه معلولین جسمی حرکتی شهر تهران در سال 1392 بود و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد. با مراجعه به سه مرکز آموزش و نگهداری از افراد دارای معلولیت جسمی _ حرکتی شهر تهران 71 نفر با کسب رضایت آگاهانه در این پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه تحریف های شناختی (سالار، 1387) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغییره مورد تحلیل آماری قرارگرفتند. یافته ها: مقدارF محاسبه شده در نمره کلی تحریف شناختی در سطح 000/0>p معنادار بود به عبارتی میزان تحریف شناختی در گروه دارای تحمل پریشانی پایین بطور معناداری بیشتر از گروه دارای تحمل پریشانی بالا بود. مقادیر Fمحاسبه شده در تمامی خرده مقیاس های پرسشنامه تحریف شناختی بجز شخصی سازی نیز در سطح 001/0>p معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد افراد دارای معلولیت جسمی _ حرکتی با تحمل پریشانی پایین از تحریف های شناختی بیشتری استفاده می کنند. . مقدمه
تاثیر شنیدن موسیقی (ریتمیک و ملودیک) بر توجه و تمرکز دیداری، شنیداری و مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شنیدن موسیقی بر توجه و تمرکز دیداری، شنیداری و مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی بود. روش: پژوهش حاضر آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون بوده و جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه کودکان دختر و پسر (4 تا 6 ساله) منطقه 2 شهر تهران که در سال تحصیلی 1390-1391 در مهد کودک ها ثبت نام نموده و نمونه مورد بررسی در این پژوهش شامل دو گروه 30 نفری (15 دختر و 15پسر) 5 -6 سال بود که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. این دو گروه با استفاده از آزمون هوش ریون همتا شده و سپس از طریق پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل مورد سنجش قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز نیز از، آزمون های دقت تولوز-پیرون، توجه شنیداری و مهارت های اجتماعی گرشام و الیووت جمع آوری شد. گروه آزمایش به مدت10 جلسه 45 دقیقه ای در معرض موسیقی قرار گرفتند. پس از خاتمه دوره، هر دو گروه با استفاده از پس آزمون با هم مقایسه شدند. در تحلیل آماری، از تحلیل کوواریانس و هم چنین بررسی اندازه اثراستفاده گردید یافته ها: نشان داد 1-شنیدن موسیقی بر تمرکز دیداری، شنیداری و مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی مؤثر است؛ 2- فرایند یادگیری بدون توجه و تمرکز لازم نمی تواند انجام بپذیرد؛ 3- یکی از راه های جلب تمرکز، استفاده از موسیقی (ریتمیک، ملودیک) است.
نقش سه آسیب هنجاری بر سرمایه روان شناختی و تعالی یابی: مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه آسیب های هنجاری (تعارض هنجاری، بیگانگی شغلی و بی هنجاری سازمانی) با سرمایه روان شناختی و تعالی یابی شغلی است. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت صنایع چاپ و بسته بندی آسان قزوین در شهر قزوین بود که از بین آن ها 256 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه تعارض هنجاری (مانریکو دی لارا و همکاران، 2009)، پرسش نامه بیگانگی شغلی (بانایی و ریسل، 2007)، پرسش نامه بی هنجاری سازمانی (مانریکودی لارا و رودریگز، 2007)، پرسش نامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011) و پرسش نامه تعالی یابی شغلی (تیمز و همکاران، 2012) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگو سازی معادله ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تعالی یابی شغلی با سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معنادار ( 01/0p<) ، اما با بیگانگی شغلی و تعارض هنجاری رابطه منفی و معنادار (05/0p<) وجود دارد. سرمایه روان شناختی با بیگانگی شغلی ( 01/0p<) ، با تعارض هنجاری (05/0p<) و با بی هنجاری سازمانی ( 01/0p<) دارای رابطه منفی و معنادار بود. نتایج مدل سازی معادله ساختاری و تحلیل واسطه ای نشان داد سرمایه روان شناختی متغیر واسطه ای کامل در رابطه بیگانگی کاری و بی هنجاری سازمانی با تعالی یابی شغلی است. نتایج نشان داد که آسیب های هنجاری می توانند از طریق تضعیف سرمایه روان شناختی، تعالی یابی شغلی کارکنان را تضعیف نمایند.
آیا مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار پیش بینی کننده ابعاد بیگانگی شغلی هستند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار با ابعاد بیگانگی شغلی انجام گرفت. روش پژوهش، همبستگی کانونی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان اداری یکی از دانشگاه های دولتی در شهر تهران تشکیل داده اند که از میان آنان 151 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامه سلامت روانشناختی محیط کار مهداد و همکاران، (1390) و پرسشنامه بیگانگی شغلی ( بوئر، 2001) بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی کانونی نشان داد که که یک همبستگی کانونی بالایی (975/0) بین متغیرهای مرتبط با مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار و ابعاد بیگانگی شغلی وجوددارد. جفت کانونی نشان می دهد که به استثنای بیهودگی، تمامی متغیرهای بیزاری فرهنگی، ناتوانی، بی هنجاری، بیزاری از کار و انزوای اجتماعی بوسیله عمدتاً متغیر وضوح محیط قابل تبیین می باشد. همچنین، قویترین رابطه بین وضوح محیط (با ضریب کانونی استاندارد 995/0) از متغیرهای مجموعه اول (مستقل) و بی هنجاری (با ضریب کانونی استاندارد 99751/0-) از متغیرهای مجموعه دوم (وابسته) وجوددارد. در نتیجه میتوان از طریق افزایش شاخصهای سلامت روانشناختی محیط کار، بیگانگی شغلی کارکنان را کاهش داد و در نهایت ازبین برد.
پیش بینی رضایت از زندگی براساس الگوی ارتباطی خانواده با نقش واسطه ای انگیزش مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف پیش بینی رضایت از زندگی براساس الگوی ارتباطی خانواده با واسطه گری انگیزش مذهبی در دانشجویان انجام گرفته است. بدین منظور نمونه ای مشتمل بر350 دانشجو (150 پسر و 200 دختر) از بین دانشکده های (علوم تربیتی، مهندسی، علوم پایه و حقوق) دانشگاه شیراز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید، و به مقیاس هایی از قبیل، مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985)، مقیاس الگوی ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1994)، و مقیاس انگیزش موقعیتی گی، والرند و بلانچارد (2000) پاسخ دادند، پایایی و روایی مقیاس ها نیز محرز گردید. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بین الگوی ارتباطی خانواده و رضایت از زندگی ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد. بدین صورت که بعد گفت و شنود به طور مثبت و بعد همنوایی به طور منفی پیش بینی کننده رضایت از زندگی بودند. هم چنین نتایج نشان داد که الگوی ارتباطی خانواده بر انگیزش درونی مذهبی و بیرونی مذهبی اثر دارد. در نهایت اینکه انگیزش بیرونی نسبت به مذهب توانسته بین الگوی ارتباطی خانواده و رضایت از زندگی نقش واسطه ای ایفا کند. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته و پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بیش تر در این زمینه مطرح شده است.
پیش بینی مهارت های مدیریت زمان انجام تکالیف درسی بر اساس مدل کوپر در دانش آموزان دختر دورة متوسطة اول تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهارت های لازم برای موفقیت تحصیلی دانش آموزان مدیریت زمان است. این مهارت از جمله مؤلفه های خودتنظیمی یادگیری دانش آموزان است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نقش عوامل مختلف مدل کوپر در مهارت مدیریت زمان دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی با روش همبستگی انجام گرفت. آزمودنی های پژوهش، شامل 400 دانش آموز دختر بودند که به وسیلة نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از نواحی آموزش و پرورش تبریز انتخاب شدند. از پرسش نامة پس خوراند فراهم شده از طرف معلمان (تراوتین و همکاران، 2006)، جهت گیری انگیزشی (ژو، 2010)، مقیاس تنظیم محیط (ژو، 2010) و مقیاس مدیریت زمان تکالیف (ماکان، 1994) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات روش های آماری آزمون معناداری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام به کار رفت. نتایج پژوهش نشان داد که ابتکار عمل در تنظیم محیط، پس خوراند فراهم شده از طرف معلمان و جهت گیری انگیزشی یادگیری مطالب درسی پیش بینی کننده مهارت مدیریت زمان تکالیف درسی دانش آموزان است. این متغیر ها 26 درصد واریانس مهارت مدیریت زمان تکالیف درسی را تبیین می کنند.
اثربخشی الگوی زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری-دلبستگی بر رضایت زناشویی و سلامت روانی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی الگوی زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری-دلبستگی بر رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی زوجین انجام شده است. روش: برای انتخاب نمونه پژوهش، از میان زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان خرم آباد، تعداد 22 زوج انتخاب و سپس به گونه تصادفی تعداد 11 زوج از آنها به گروه آزمایش و 11 زوج دیگر به گروه کنترل گمارده شدند. با توجه به اینکه این پژوهش یک پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود، قبل از اجرای برنامه زوج درمانگری خود تنظیم گری-دلبستگی، ابتدا پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک-راست و مقیاس سلامت روانی در مورد تمامی شرکت کنندگان اجرا گردید. سپس شرکت کنندگان در گروه آزمایش، به مدت شش تا هشت جلسه هفتگی در برنامه زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری-دلبستگی شرکت کردند؛ اما گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. بعد از اتمام جلسات درمانی، مجدداً زوجین دو گروه توسط این پرسشنامه ها مورد پس آزمون قرار گرفتند. در نهایت، داده های دو گروه با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از مانکووا نشان داد که با در نظر گرفتن اثر پیش آزمون، اثر عضویت گروهی بر ترکیب خطی متغیرهای وابسته رضایت زناشویی، مشکلات زناشویی، بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی معنادار بود. آزمون های تک متغیری تحلیل کوواریانس نیز نشان داد که میانگین گروهها در متغیرهای وابسته مورد نظر تفاوت معناداری با هم داشتند و آزمون های تعقیبی LSD برای مقایسه های زوجی گروهها نشان داد که، الگوی زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری- دلبستگی در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری بر افزایش رضایت زناشویی، کاهش مشکلات زناشویی، افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش درماندگی روانشناختی داشته است. نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص گردید که زوج درمانگری خود تنظیم گری-دلبستگی به عنوان یک درمان مؤثر، می تواند بویژه برای زوجینی که علاوه بر نارضایتی و مشکلات زناشویی، دارای مشکلات مربوط به سلامت روانی (بهزیستی روانشناختی پایین و درماندگی روانشناختی بالا) نیز هستند، مفید باشد.
رابطه انسجام و انعطاف پذیری خانواده و سبک های هویت با نقش واسطه گری حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه انسجام و انعطاف پذیری خانواده و سبک های هویت با ن قش واسطه گری حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر. ب دین منظور 306 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های کازرون به شیوه نمونه گیری خوشه ای به وسیله پرسشنامه های حالت فراشناختی، پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (2004)، انعطاف پذیری خانواده شاکری (1382) و پرسشنامه انسجام خانواده سامانی(1381) مورد آزمون قرار گرفتند. یافته های حاصل از معادلات ساختاری با LISREL نشان داد که انعطاف پذیری خانواده اثر مستقیمی بر سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم-اجتنابی و حالت فراشناختی دارد. انسجام خانواده دارای اثر مستقیم بر سبک هویت هنجاری و حالت فراشناختی دارد. از طرف دیگر، انسجام و انعطاف پذیری خانواده دارای اثر غیرمستقیم از طریق حالت فراشناختی می باشد. نتایج نشان دهنده اهمیت آموزش فراشناخت در خانواده و در مدارس بوده تا شرایط بهتری برای فرآیند هویت یابی ایجاد شود.
بررسی اثر بخشی مشاوره و درمان سوگ با رویکرد دینی به شیوه گروهی بر ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدیده فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مشاوره و درمان سوگ با رویکرد دینی به شیوه گروهی، بر ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدار فرزند، انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه آزمایش و کنترل بود. ابزار مورد استفاده پرسشنامه کیفیت زندگی (SF- 36) بود. جامعه آماری پژوهش مادران داغدار فرزندی بودند که مدت سه ماه تا یکسال از مرگ فرزندانشان می گذشت و نمرات کیفیت زندگی آن ها پایین تر از یک انحراف معیار از میانگین جامعه بود. در این پژوهش 18 مادر داغدیده بوسیله نمونه گیری داوطلبانه تعیین شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس مداخله درمانی طی 10 جلسه 90 دقیقه ای، بصورت یک جلسه در هفته، برای گروه آزمایش به اجرا در آمد. نتایج تحلیل واریانس داده ها نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره کلی کیفیت زندگی معنادار بوده است و مداخله درمانی به طور معناداری موجب ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدیده گردیده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مشاوره و درمان سوگ با رویکرد دینی، در ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدیده موثر است.
تأثیر آموزش کاربرد عملی مهارت های روابط صمیمانه بر میزان رضایت جنسی و شادمانی زناشویی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین تأثیر آموزش برنامه کاربرد عملی مهارت های ارتباط صمیمانه ""پیرز"" (PAIRS) بر میزان رضایت جنسی و شادمانی زناشویی زنان متاهل بود. پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی، با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بوده است. به این منظور، تعداد 22 نفر از زنان متاهل شرکت کننده در پژوهش، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت جنسی (ISS) هادسون، هاریسون و کروسکاپ و مقیاس شادمانی زناشویی (MHS) آرزین، ناستر و جونز استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، برای گروه آزمایش، آموزش کاربرد عملی مهارت های روابط صمیمانه در هشت جلسه به صورت هر هفته یک جلسه دوساعته به شیوه گروهی ارایه شد، اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد مداخله آموزشی برنامه کاربرد عملی مهارت های روابط صمیمانه باعث بهبود 44 درصدی رضایت جنسی و ارتقای 37 درصدی شادمانی زناشویی گروه آزمایش در پس آزمون شده است. نتایج پیگیری سه ماهه حاکی از تأثیر 42 درصدی این مداخله بر رضایت جنسی و تأثیر 36 درصدی بر شادمانی زناشویی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانمندی زنان در سایه آموزش و یادگیری برنامه کاربرد عملی مهارت های روابط صمیمانه با همسرانشان موجب افزایش رضایت جنسی و شادمانی زناشویی زنان متاهل در بلند مدت شده و استفاده از این برنامه آموزشی برای مشاوره پیش از ازدواج و زوج درمانی به منظور ارتقای کیفیت روابط زوجین توصیه می شود.
نقش سبک حل تعارض مادر، تعارض زناشویی مادر و سبک دلبستگی دختر در تعارض دختر با مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیشنهاد یک مدل برای تبیین تعارض دختر با مادر بر اساس سبک حل تعارض مادر، تعارض زناشویی مادر و سبک دلبستگی دختر انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی با اتکا به آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری بود. با نمونه ای از 160 زوج دختر نوجوان و مادر، که بصورت تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرستان نایین و مادران آنها انتخاب شده بودند؛ انجام شد. ابزار این پژوهش شامل مقیاس نگرش نسبت به مادر، مدیریت تعارض، تعارضات زناشویی و سبک دلبستگی بود.
نتایج: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که دلبستگی ناایمن دختر، نقش موثر و مستقیمی در تبیین تعارض دختر با مادر داشت، تعارض زناشویی مادر با میانجیگری دلبستگی ناایمن دختر نقش موثری در تبیین تعارض دختر با مادر ایفا کرد و سبک حل تعارض مادر نیز با میانجیگری تعارض زناشویی مادر و دلبستگی ناایمن دختر در تبیین تعارض دختر با مادر نقش موثری داشت. مدل ارایه شده در مجموع 52 درصد تغییرات تعارض دختران نوجوان با مادرانشان را تبیین کرد(05/0>P).