فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: Due to unpleasant consequences of depression in patients suffering from cardiac diseases, such as increase in mortality rate during the first year, especially after undergoing a surgery; this study addresses structural relationships between cognitive and behavioral variables including illness perception and coping strategies in predicting depression after undergoing Coronary Artery Bypass Grafting (CABG) and Percutaneous Coronary Intervention (PCI). Besides, one of the cognitive models for assessing psychological adaptation with chronic medical diseases was outlined for the first time. Method: The sample comprised 245 coronary patients confronted with the diagnosis for the first time, who had undergone PCI and CABG interventions. They were chosen and interviewed through convenience sampling following one month of initiating treatment process. For this purpose, Beck Depression Inventory for Primary Care (BDI-PC), Coping Inventory for Stressful Situations (CISS-21) and the short format of Disease Perception Questionnaire were administered. Data was analyzed using structural equations modeling (LISREL software). Results: findings indicated that applying emotion-focused coping strategies determined 40% of depression variance in these patients, whereas problem-focused strategies determined 4.5% of it and avoidant coping strategy didn’t have a significant role in depression. On the other hand, illness perception as a cognitive variable, could directly determine 26% of depression and 4.5% of it through emotion-focused strategies and 0.25% by means of problem-focused strategies. Also illness perception, could meaningfully determine 50% of emotion-focused coping variance, 7% of problem-focused variance and 8% of avoidance variance. Conclusion: Overall results of this study supported Leventhal’s theoretical model of self-regulation and verified the role of cognitive variables (illness perception) and behavioral ones (coping strategy) in emerging depression. Therefore it is recommended that much attention be drawn to the process of developing patient’s illness perception through personal or group trainings and if necessary, offering effective cognitive and behavioral treatments by practitioners.
نگرش و عملکرد معلمان ورزش مقطع ابتدایی در ارتباط با چاقی: مطالعه ای با رویکرد نظریه ی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل نگرش و عملکرد معلمین ورزش مقطع ابتدایی در ارتباط با چاقی، با رویکرد نظریه گفتمان است. سوال این است که پیام ها، نشانه ها، گفتگوها و برخوردهای کلاسی با محوریت معلم، زمینه ایجاد چه دیدگاهی نسبت به چاقی فراهم می کند و چگونه باورهای چاقی را در تجربیات کلاسی تقویت یا تضعیف می کند؟ تاثیر یک گفتمان تولید و تقویت شده در فضای کلاس تربیت بدنی به احتمال زیاد بر مراحل زندگی ورزشی دانش آموزان چاق، حس مطلوب نسبت به جسم خود، باید ها و نبایدها، قصدهای کوتاه مدت و دراز مدت تمرین، تعریف از ورزش در زندگی روزمره و عادات ورزشی تاثیر گذار است. داده ها با استفاده از مشاهدات کلاسی و مصاحبه با معلمان جمع آوری گردید و تحلیل ها بر اساس توصیف مفاهیم به کار رفته در نظریه گفتمان لاکلا و موف(1985) انجام گردید. نتایج نشان داد که دو رویکرد ایجاد ترس از چاقی و رویکرد مسئولیت سلامت(هلسیزم)، در ارتباط با چاقی در کلاس های ورزش مدرسه وجود دارد که در هر دو رویکرد، چاق بودن مذمت میشود و توجه ویژه نسبت به دانش آموزان چاق برای معلم از اولویت برخوردار است و تفاوت عمده ی این دو رویکرد، ایجاد چشم انداز متفاوت نسبت به چاقی است. در گفتمان مسئولیت سلامت، نگرش و عملکرد معلم در کلاس های ورزشی توام با ایجاد یک حس مسئولیت پذیری فردی همراه با افزایش آگاهی است؛ اما گفتمان ایجاد ترس نسبت به چاقی به احساسات نامطلوب و حقارت آمیز نسبت به چاقی دامن میزند
نقش میانجی گر اندیشناکی خشم بر رابطه بین خشم و شدت درد در بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی- اسکلتی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه ی احساس خشم از شاخص های شرایط زندگی بیماران مبتلا به اختلالات درد مزمن عضلانی اسکلتی است. هدف اصلی از این مطالعه، بررسی نقش میانجی گر اندیشناکی خشم بر رابطه ی بین ابعاد خشم و شدت درد، در بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی اسکلتی مزمن بود. بدین منظور، نمونه ای 109 نفری از بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی اسکلتی مزمن، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها، مقیاس های شدت درد، خشم چندبعدی و اندیشناکی خشم اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به روش بارون و کنی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که خشم و همه ی ابعاد آن، به استثنای موقعیت های خشم برانگیز و خشم بیرونی، شدت درد را پیش بینی می کنند. خشم و همه ی ابعاد آن، اندیشناکی خشم را نیز پیش بینی کردند؛ به علاوه، نتایج نشان داد اندیشناکی خشم در رابطه ی بین خشم و شدت درد، به طور کامل نقش میانجی ایفا می کند. این رابطه ی میانجی، برای برخی از ابعاد خشم نیز تأیید شد؛ همچنین، نقش میانجی اندیشناکی خشم تنها برای ابعاد خشمی که دارای ماهیت ذ اتی و درونی بودند و با شدت درد رابطه ی معنادار داشتند، مانند انگیختگی خشم، نگرش خصمانه و خشم درونی، تأیید شد؛ اما برای ابعادی با ماهیت بیرونی و بدون ارتباط معنادار با شدت درد، مانند موقعیت های خشم انگیز و خشم بیرونی تأیید نشد. به طورکلی، اندیشناکی خشم سبب تشدید و تداوم آثار منفی خشم و درد در بیماران مبتلا به اختلال درد مزمن اسکلتی عضلاتی می شود.
همبسته های روانشناختی عدم تحمل بلاتکلیفی (فراتحلیل مقاله های فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تحمل بلاتکلیفی، نوعی سوگیری شناختی است که بر چگونگی دریافت، تفسیر و واکنش فرد به یک موقعیت نامطمئن در سطوح هیجانی و شناختی و رفتاری تأثیر می گذارد. همه ی پژوهش های انجام شده در سراسر کشور طی سال های 1389 تا 1396 گردآوری و بررسی شدند و تعداد دوازده پژوهش انجام گرفته در زمینه ی عدم تحمل بلاتکلیفی، با بهره گیری از ابزار فهرست بازبینی گزینش پژوهش ها، از نظر فنی و روش شناختی، شامل روش نمونه گیری درست، روش پژوهشی و آماری صحیح و مناسب و روایی و پایایی مناسب پرسش نامه ها انتخاب شدند. برای این منظور از بین پژوهش ها، پژوهش هایی که ازلحاظ روش شناختی مورد قبول بودند، انتخاب و فراتحلیل شدند. مفروضه های همگنی و خطای انتشار مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب اندازه ی اثر با استفاده از نرم افزارجامع فراتحلیل( CMA-2 )ارزیابی شد. براساس نتایج فراتحلیل، باورهای فراشناختی بالاترین اثر و پس از آن، بالاترین اندازه های اثر، به ترتیب مربوط به استرس، ناتوانی برای انجام عمل و افکار تکرارشونده منفی بود و اندازه ی اثر بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری ازلحاظ آماری معنادار نشد؛ ازاین رو، مدنظر قراردادن متغیرهای گفته شده در تدوین مداخلات درمانیِ مربوط به عدم تحمل بلاتکلیفی، می تواند به کارآمدی هرچه بیشتر این مداخلات کمک کند.
اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تاب آوری، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
167 - 183
حوزههای تخصصی:
مقدمه این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تاب آوری، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت شهرستان خوانسار انجام شد.روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود.ازپرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) ، پرسشنامه تنظیم شناختی گارنفسکی، کرایج (2006) و پرسشنامه امیدواری میلر وپاور(1988) جهت گردآوری داده ها استفاده شد. با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از زنان مبتلا به دیابت خوانسار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش در طی 9 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را آموزش دید.یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت موثر نیست(05/0P>) ولی بر بهبود تاب آوری و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به دیابت تاثیر معنا دار دارد(05/0P
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه انگیزه های اقدام به خودکشی (IMSA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
83 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی ویژگی های روانسجی پرسشنامه ای که انگیزه های اقدام به خودکشی را در همه نظریه های موردتوجه قرار داده باشد می تواند متناسب با نوع انگیزه بستری را برای ارزیابی، تشخیص و مداخله فراهم آورد. این پژوهش باهدف ویژگی های روان سنجی پرسشنامه انگیزه های اقدام به خودکشی (IMSA) انجام گرفت. روش: نمونه پژوهش شامل 250 نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی 9 عامل را شناسایی کرد که درمجموع این 9 عامل 115/64 درصد از واریانس انگیزه برای اقدام به خودکشی را تبیین می کنند. نتایج تحلیل عامل تأییدی 43 گویه را در نه عامل تأیید کردند. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه انگیزه برای اقدام به خودکشی 94/0 و برای عامل ناامیدی 83/0، درد ذهنی 75/0، عامل فرار 76/0، عامل فشار ادراک شده 68/0، حس تعلق کم 68/0، بی پروایی و نترسیدن 74/0، تأثیر بین فردی 72/0، جستجوی کمک و حل مسئله 75/0، تکانشوری 73/0 به دست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه انگیزه برای اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده، از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر برای هر دو هدف پژوهشی و بالینی زمانی که یک ارزیابی جامع از انگیزه های اقدام به خودکشی لازم است استفاده کرد.
A Prediction Model of Cognitive Failures Based on Personality Dimensions and Lifestyle in the Elderly(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: The aim of the present study was to predict cognitive failures in the elderly based on personality dimensions and lifestyle and examine the mediating role of negative emotions as a model. Materials and Methods: This research is of correlation type and its statistical population included all the elderly in Tehran. In the present study, 150 elderly persons participated by convenience sampling method. Research instruments were cognitive failures, Eysenck Personality Inventory, lifestyle scale and Negative emotions. In order to analyze the data, the path analysis and stepwise regression analysis were used. Results: The results showed that personality dimensions and lifestyle can significantly and negatively predict emotions and cognitive failures and finally with respect to the proposed model, it was found that lifestyle and personality dimensions could significantly predict cognitive failures through the mediation negative emotions. Conclusions: The result obtained from this study can be used to identify the groups vulnerable to cognitive failures and make necessary recommendations to the experts to understand the causes and etiology, consultation and prevention of cognitive failures.
مدل سازی دینامیکی اثربخشی درمان های شناختی رفتاری موج سوم و داروهای ضدافسردگی بر اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی دوره های افسردگی اساسی و عوامل مؤثر بر آن ها، برای درک ماهیت این اختلال و تدوین راهبرد درمانی مؤثرتر، ضروری است. مدت زمان تقریبی دیرش یک دوره اختلال افسردگی اساسی به صورت متوسط بین 3 تا 12 ماه است؛ درحالی که این نسبت برای دوره های مزمن تا 24 ماه طول می کشد. هدف این پژوهش، مدل سازی دینامیکی نحوه ی تأثیر داروهای ضد افسردگی و درمان های شناختی رفتاری موج سوم، بر دوره های اختلال افسردگی، با استفاده از مدل دینامیکی مرتبه دوم بود. با استفاده از برنامه نویسی متلب و تغییر پارامترهای مدل، که هر کدام بیانگر یک عامل مؤثر در اختلال افسردگی است، نحوه ی تأثیر درمان ها، بر روی دوره های افسردگی بیماران، در بازه ی زمانی یک عمر طبیعی 64 ساله، مدل سازی شد. دوره های افسردگی اساسی، قبل و بعد از درمان با داروهای ضد افسردگی نظیر ایمی پرامین ویا معادل آن و درمان به روش تعهد و پذیرش مبتنی بر توجه آگاهی و رفتار درمانی دیالکتیکی، برای بیمارانی، که به مدت 14 هفته خدمات درمانی، دریافت کردند، به دست آمد. یافته ها نشان داد، برای بیشتر افراد دارای اختلال افسردگی اساسی، عود پس از بهبودی، پدیده ای رایج است. مدت زمان بهبودی از افسردگی، در شرایط عدم دریافت درمان، بیش از 144 ماه، با دریافت داروهای ضد افسردگی 71 ماه، با رفتاردرمانی دیالکتیکی 68 ماه، و برای ترکیب مداخله داروهای ضد افسردگی و رفتار درمانی دیالکتیکی 59 ماه، است. نتایج مدل سازی دینامیکی نشان داد، که ترکیب دو مداخله، روش تعهد و پذیرش همراه با رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان دارویی، نتایج بهتری در درمان افسردگی و پیشگیری از عود دارد. این روش ترکیبی، در حدود 10 ماه، مدت زمان لازم برای بهبودی از افسردگی را کاهش می دهد.
مقایسه اثربخشى درمان شناختى- رفتارى متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش علایم کمر درد، افسردگی و افزایش رضایت از زندگی در زنان مبتلا به کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتارى متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان پذیرش و تعهد بر علایم کمر درد، افسردگی و رضایت از زندگی در زنان مبتلا به کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود پرداخت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 زن دارای کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) گمارده شدند. یک گروه آزمایش درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر تنظیم هیجان و گروه دیگر آزمایش درمان پذیرش و تعهد را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه های درد مک گیل، افسردگی بک و رضایت از زندگی را در پیش آزمون و پس آزمون کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان پذیرش و تعهد باعث کاهش علایم درد و افسردگی و افزایش رضایت از زندگی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین دو روش درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
الگوهای شخصیت طبیعی و کژکار در بیمار با سرطان خون: یک مورد پژوهی بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرطان می تواند زمینه ساز مشکلات روانی متعددی باشد. تاکنون در اغلب پژوهش های حوزه روانشناسی سلامت، به رخدادهای بعد از ابتلا به سرطان پرداخته شده است؛ اما پژوهش حاضر با هدف فهم فرایندهای طبیعی و کژکار شخصیتی که احتمالاً در سرطان نقش دارند، انجام شده است. این پژوهش با روش مورد پژوهی بالینی براساس الگوی زیستی روانی اجتماعی سلامت و مدل پویشی از شخصیت انجام شده است. با استفاده از آزمون ارزیابی شدلر و وستن یا آزمون سوآپ ( SWAP )، شخصیت بیمار و الگوهای شخصیتی طبیعی و کژکار احتمالی اثرگذار در سرطان در بیمار ارزیابی شده است. نتایج آزمون سواپ با نیمرخ ویژگی های طبیعی و کژکار شخصیتی این بیمار همخوان بود. به عبارتی دیگر، الگوی اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، و اختلال شخصیت وابسته در این بیمار با خودشناسی پایین، خودشیفتگی بالا، ماکیاولیسم پایین، ضد اجتماعی پایین، ارزش خود پایین، ساختارگرایی بالا، سرکوب بالا، بهوشیاری و شفقت خود پایین و جامعه پسندی بالا هماهنگ بود. یافته های این پژوهش مدلی جدید از ویژگی های شخصیتی همبسته با سرطان خون ارائه داده است. شناسایی وبرنامه ریزی برای مدیریت اثرات این ویژگی های شخصیتی می تواند غنای برنامه های رواندرمانی را برای بیماران با سرطان خون بالا ببرد و راهبردهای روانشناختی را برای افزایش متابعت درمانی در این گروه از افراد به دست دهد.
The Mediation Role of Physical Activity Level on Quality of Working Life and Memory Self-Efficacy Beliefs in Staff with Different Circadian Rhythms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: This study aimed to compare quality of working life and memory self-efficacy beliefs in people with different circadian rhythms and physical activity levels. Materials and methods: The study took a causal-comparative method. Subjects consisted of 149 fixed and rotating shift employees, working in health enters and hospitals that were participated based on inclusion criteria. The subjects completed demographic, international physical activity, quality of working life and memory self-efficacy questionnaires. All data were analyzed using two-way ANOVA and Bonferroni post hoc test. Result:The results show that the quality of working life and memory self-efficacy are different in fixed and rotating shift employees at three levels of high, medium and low physical activity. Employees with fixed shift and high and medium physical activity level have higher quality of working life and memory self-efficacy than other employees. Moreover, quality of work life of fixed shift employees with medium and low physical activity is better than quality of working life of rotating shift employees with medium and low physical activity, and quality of working life of rotating shift employees with high physical activity levels were significantly better than quality of working life of rotating shift employees with medium and low levels of physical activity (PConclusion: Choosing active lifestyle is recommended to fixed and rotating hospital employees in order to avoid reduction of quality of working life and memory self-efficacy.
پیش بینی شوخ طبعی دانشجویان بر اساس ویژگی های شخصیتی و بررسی رابطه آن ها با سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر جهت تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی با شوخ طبعی و بررسی رابطه آن با سلامت روان در دانشجویان پرداخته است. روش: به این منظور 100 دانشجوی دختر و پسر پرسشنامه های ویژگی پنج عاملی شخصیت (FFI)، سلامت روان (GHQ) و شوخ طبعی (SHQ) را تکمیل نمودند. یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. همچنین نتایج پژوهش نشان داده که برون گرایی و نوروزگرایی بیشتر از سایر مقیاس های ویژگی شخصیتی پیش بینی کننده میزان حس شوخ طبعی در افراد هستند. همچنین بین سلامت روان و ویژگی شخصیتی برون گرایی با شوخ طبعی، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد.
مقایسه اثربخشی روشهای درمانگری بیوفیدبک و کگل در ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به بی اختیاری ادراری فوریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روشهای درمانگری بیوفیدبک و کگل بر روی ارتقاء کیفیت زندگی در زنان مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی بود.روش: در یک طرح شبه آزمایشی 45 بیمار زن مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی مراجعه کننده به مرکز علوم اعصاب آتیه از مهر تا بهمن 1393 با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در یکی از گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بیماران در گروه بیوفیدبک 2 روز در هفته به مدت 5 جلسه 40 دقیقه الکترومایوگرافی بیوفیدبک را دریافت کردند. در گروه تمرینات کگل بیماران هر روز دوبار مجموعاً به مدت 30 دقیقه در طی 8 هفته تمرینات کگل را انجام دادند. بیماران از طریق پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی در افراد مبتلا به بی اختیاری ادرار ( I-QOL) در قبل و در بعد از درمان ارزیابی شدند و در نهایت داده ها به کمک روش آماری مانکوا تحلیل شدند.یافته ها: درمان بیوفیدبک باعث تغییرات معناداری در ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی گردید (0001/0> P). تمرینات کگل باعث تغییرات معناداری در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بی اختیاری فوریتی نگردید (9/0 P
مطالعه و مقایسه نارسایی هیجانی، تحمل آشفتگی و نشخوارخشم در زنان مبتلا به فشار خون و زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مطالعه و مقایسه نارسایی هیجانی، تحمل آشفتگی و نشخوار خشم در زنان مبتلا به فشار خون و زنان سالم می باشد روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی بیماران زن مبتلا به فشار خون مراجعه کننده به کلینک ها و مراکز درمانی شهر الشتر بودند. از این جامعه، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با 40 نفر از زنان سالم مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های نارسایی هیجانی، تحمل آشفتگی و نشخوار خشم استفاده شد و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین نارسایی هیجانی، تحمل آشفتگی و نشخوار خشم در زنان مبتلا به فشار خون و زنان سالم تفاوت معنا داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عوامل روان شناختی بر نشانه های بیماری فشار خون و کنترل آن تاثیر می گذارند. بنابراین در تدوین برنامه های درمانی توجه به این خصوصیات ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تصویر بدنی، امید به زندگی و شادکامی در زنان با تجربه جراحی پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
180 - 195
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جراحی برای درمان سرطان پستان از رایج ترین درمان هاست. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تصویر بدنی، امید به زندگی و شادکامی در زنان با تجربه جراحی پستان انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مبتلا به سرطان پستان شهر تهران با تجربه جراحی پستان بود. در این پژوهش 30 بیمار شرکت داشتند که نمونه گیری به صورت داوطلبانه انجام شد و شرکت کنندگان به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی مثبت گرا قرار گرفت در حالی که برای گروه گواه مداخله ای انجام نشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های روابط چند بعدی بدن- خود (1990)، امیدواری اسنایدر (1991) و شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که روان درمانی مثبت گرا تأثیر مثبت معناداری بر امید به زندگی و شادکامی زنان با تجربه جراحی پستان دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، استفاده از روان درمانی مثبت گرا در فرآیند درمان زنان با تجربه جراحی پستان توصیه می گردد.
اثربخشی برنامه آموزش مروج سلامت بر استرس تحصیلی، مهارت های زندگی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف:برنامه آموزش مروج سلامت در مدارس به منظور پیشگیری از سوءمصرف مواد، افزایش مهارت های تحصیلی، بروز رفتارهای پرخطر و کاهش اختلالات روانی در حال اجرا است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی برنامه آموزش مروج سلامت بر استرس تحصیلی، مهارت های زندگی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان بود.
الگوی ساختاری روابط فضیلت های شخصیتی، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی با کسب خرد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی روابط ساختاری فضیلت های شخصیتی، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی با کسب خرد در دانشجویان بود. بدین منظور با طرح یک مدل ساختاری فرضی که بیانگر شبکه ای از ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم بین توانمندی های منش، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی با میزان خرد بود، تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان (101 نفر پسر و 99 نفر دختر) به شیوه نمونه گیری دردسترس، انتخاب و با مقیاس های خرد (آردلت، 2003)، ارزش های فعال در عمل- نسخه کوتاه 72سؤالی، اصالت شخصیت (وود و همکاران، 2008) و اقدام برای رشد شخصی (رابیتیشک،1998) ارزیابی شدند. تحلیل معادلات ساختاری نشان داد بین مؤلفه های فضایل و توانمندی های منش، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی با میزان خرد در دانشجویان، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که مؤلفه های فضیلت های شخصیتی، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی روابط معناداری باهم دارند. یافته ها از برازندگی مناسب ساختار فرضی متغیرهای پژوهش حمایت کرد. یافته های پژوهش حاضر علاوه بر تلویحات کاربردی، چارچوب مفیدی را در شناسایی مؤلفه هایی در روند کسب و رشد خرد در دانشجویان فراهم می کند.
اثربخشی آموزش نظم جویی فرآیندی هیجان بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقش پریشانی روان شناختی در سیر بالینی بسیاری از بیماری های پوستی مورد تائید قرارگرفته است که میتوانند سبب پیشرفت و بروز برخی بیماریهای پوستی شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظم جویی فرآیندی هیجان (PERST) بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به ویتیلیگو بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی تجربی با طرح تک آزمودنی است که در آن از طرحA B استفاده شد. در این پژوهش6 بار اندازه گیری (یک بار به عنوان خط پایه، چهار بار طی درمان و یک بار نیز در مرحله ی پیگیری) بعمل آمد. از بین بیماران مبتلا به اختلال های پوستی به مراکز درمانی، تعداد 3 بیمار مبتلا به ویتیلیگو به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل بسته کامل درمان آموزش راهبردهای خود نظم جویی فرآیندی هیجان مبتنی بر مدل گروس، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) و مصاحبه ی بالینی ساخت یافته برای اختلال های محور Iدر DSM-IV (SCID-I) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از روند کاهشی پایدار نمرات مقیاس پریشانی روان شناختی و مؤلفه های افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بود که بیانگر اثربخشی آموزش PERST در کاهش متغیرهای مذکور است. نتیجه گیری: پریشانی روان شناختی نقش مستعد کننده، تسریع کننده و تداوم بخش را در بیماریهای پوستی مانند ویتیلیگو و متعاقباً جنبه های دیگر زندگی شان بازی می کند و آموزش PERSTمی تواند با کاهش آن نقش مهمی را به عنوان درمان های کمکی و توان بخشی در کنار درمان های پزشکی ایفا کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شخصیت سنخ D و پیروی از درمان در بیماران کرونر قلبی: نقش تعدیل کننده حافظه کاری و حافظه آینده نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
138 - 161
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شخصیت سنخ D و پیروی از درمان در بیماران کرونر قلبی با نقش تعدیل کننده حافظه کاری و حافظه آینده نگر بود. روش: این پژوهش به شکل تجربی به شیوه تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگانه همزمان و با پیگیری 6 هفته ای اجرا شد. 5 نفر مرد مبتلا به بیماری قلبی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اثربخشی پروتکل درمانی طی3 مرحله( خط پایه، درمان 6جلسه و پیگیری 6 هفته ای) با استفاده از پرسشنامه شخصیت سنخ D، پرسشنامه ی حافظه ی آینده نگر ذهنی(PMQ)، آزمون حافظه کاری وکسلر،پرسشنامه پیروی ازدرمان(MMAS-8) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا(RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش شخصیت سنخD، افزایش حافظه کاری، آینده نگر و پیروی از درمان پزشکی بیماران قلبی از نظر آماری( در سطح 05/0>P) و بالینی معنادار است. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش در کاهش شخصیت سنخD، افزایش حافظه کاری، آینده نگر و پیروی از درمان پزشکی فراگیر مؤثر است.واژه های کلیدی: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شخصیت سنخD، حافظه کاری، حافظه آینده نگر ، پیروی از درمان.
اثربخشی آموزش تکنیکهای ذهن آگاهی بر سلامت عمومی دختران مقطع راهنمایی شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ذهن آگاهی ، آگاهی پذیرا و عاری از قضاوت از آنچه در لحظه جاری در حال وقوع است تعریف می گردد. هدف از مطالعه حاضر، اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر سلامت عمومی دختران مقطع راهنمایی شهر اراک بود. روش: روش تحقیق آزمایشی وطرح پژوهش دوگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود.جامعه آماری،شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر اراک بود.نمونه گیری به شیوه خوشه ای و با حجم ۳۰ نفرانتخاب شد. افرادی که در پرسشنامه سلامت عمومی(GHQ-۲۸) بیشترین نمره را کسب کرده بودند،انتخاب گردید، که به روش تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند .گروه آزمایش هشت جلسه ذهن آگاهی را در فاصله زمانی پیش آزمون و پس آزمون دریافت کرد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها:یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.داده ها حاکی از تفاوت معنادار بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی بود. به عبارتی دیگر، آموزش ذهن آگاهی بر سلامت عمومی دختران و خرده مقیاس های اضطراب و بی خوابی،افسردگی و عملکرد اجتماعی موثر بوده است و شرکت در این دوره آموزشی ، به کاهش میانگین گروه آزمایش در اضطراب و آشفتگی روانشناختی منجر شده است.