مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
ویتیلیگو
اثربخشی آموزش نظم جویی فرآیندی هیجان بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقش پریشانی روان شناختی در سیر بالینی بسیاری از بیماری های پوستی مورد تائید قرارگرفته است که میتوانند سبب پیشرفت و بروز برخی بیماریهای پوستی شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظم جویی فرآیندی هیجان (PERST) بر پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به ویتیلیگو بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی تجربی با طرح تک آزمودنی است که در آن از طرحA B استفاده شد. در این پژوهش6 بار اندازه گیری (یک بار به عنوان خط پایه، چهار بار طی درمان و یک بار نیز در مرحله ی پیگیری) بعمل آمد. از بین بیماران مبتلا به اختلال های پوستی به مراکز درمانی، تعداد 3 بیمار مبتلا به ویتیلیگو به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل بسته کامل درمان آموزش راهبردهای خود نظم جویی فرآیندی هیجان مبتنی بر مدل گروس، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) و مصاحبه ی بالینی ساخت یافته برای اختلال های محور Iدر DSM-IV (SCID-I) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از روند کاهشی پایدار نمرات مقیاس پریشانی روان شناختی و مؤلفه های افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بود که بیانگر اثربخشی آموزش PERST در کاهش متغیرهای مذکور است. نتیجه گیری: پریشانی روان شناختی نقش مستعد کننده، تسریع کننده و تداوم بخش را در بیماریهای پوستی مانند ویتیلیگو و متعاقباً جنبه های دیگر زندگی شان بازی می کند و آموزش PERSTمی تواند با کاهش آن نقش مهمی را به عنوان درمان های کمکی و توان بخشی در کنار درمان های پزشکی ایفا کند.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر احساس امیدواری و بهزیستی روانشناختی بیماران ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر احساس امیدواری و بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به ویتیلیگو(پیسی) بود. روش : این پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان مرد و زن مبتلا به پیسی مراجعه کننده به بیمارستان حضرت ابوالفضل و مطب دکتر شرقی متخصص پوست شهرستان کاشمر در سال 1395 بودند، نمونه تحقیق با روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه، تعداد 30 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ی احساس امیدواری اشنایدر و بهزیستی روانشناختی ریف بود. جهت تحلیل داده ها، از نرم افزار spss-22 و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. یافته ها : یافته های نشان داد که میانگین نمرات امیدواری و بهزیستی روانشناختی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر است. نتیجه گیری : روان درمان مثبت نگر بر افزایش امیدواری و بهزیستی روانشناختی بیماران ویتیلیگو موثر است. لذا می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی مورد توجه قرار گیرد
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان متمرکز بر شفقت (CFT) بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۱۰۰۴-۹۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان می دهد عوارض جسمانی و روانی بیماری های آشکار پوستی نظیر ویتیلیگو، کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار می دهد. باوجودی که در پیشینه، درمان متمرکز بر شفقت به تنظیم هیجانی مثبت، کاهش احساسات منفی و سرزنش خود منجر می شود و همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ذهن آگاهی، پذیرش احساس و حفظ آرامش فرد هنگام مواجهه با واقعیت بیماری منجر می شود، اما در زمینه تأثیر این درمان ها بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو شکاف تحقیقاتی وجوددارد. هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد شفقت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به ویتیلیگو انجام گرفت. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعه کننده به بیمارستان رازی تهران در سال 1399 تشکیل دادند، که از بین آنان 45 نفر به شیوه هدفمند پس از کنترل ملاک های ورود و خروج، انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) جایگزین شدند. ابزار سنجش عبارت بود از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1993) برای گروه اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس دیدگاه هایس و همکاران (2016) و برای گروه دوم درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2009، 2014) در 8 جلسه 120 دقیقه ای اجرا شد و برای گروه گواه هیچ درمانی ارائه نشد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss20 استفاده شد. یافته ها: نشان داد هر سه گروه در مرحله پیش آزمون تفاوت معناداری با هم نداشتند جز اینکه سلامت جسمانی گروه گواه از گروه شفقت بیشتر بود. همچنین تفاوت گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان متمرکز بر شفقت با گروه گواه در کیفیت زندگی و تمامی مؤلفه هایش در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار بود (0/01 > p) به جز یک مورد که در مؤلفه محیط زندگی که تفاوت گروه شفقت در مقایسه با گروه گواه در پس آزمون معنادار نبود. در سلامت جسمانی و روابط اجتماعی تفاوت دو گروه آزمایشی پذیرش وتعهد و شفقت در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار نبود (0/01 < p). در سلامت روانی، محیط زندگی و کیفیت کلی زندگی نیز در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار دو گروه آزمایشی نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری دارد . به جز کیفیت زندگی کلی که در پس آزمون میان دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده این نتیجه حاصل می گردد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق پذیرش احساسات و جلوگیری از اجتناب تجربه ای و شکل دهی به عمل متعهدانه و عادات سالم و همچنین درمان متمرکز بر شفقت از طریق تغییر تفاسیر ذهنی توأم با سرزنش و انتقاد و افزایش رفتار مبتنی بر مهربانی با خود و دیگران به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کرده اند.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
36 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات بیماری های پوستی و سالک اصفهان بود که در این میان تعداد ۲۰ نفر با روش نمونه گیری دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (۱۰ نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه های اضطراب بک (۱۹۸۸) و درماتولوژی کیفیت زندگی (۲۰۰۴) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند و پس از اتمام دوره هشت جلسه ای روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی (هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای به مدت هشت هفته) مجدداً پس آزمون و یک ماه بعد پیگیری برای گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزارSPSS. ۲۳ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: براساس یافته های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مشخص شد که روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی میانگین نمرات اضطراب را کاهش و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو را افزایش داد.نتیجه گیری: با توجه به اینکه روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو تأثیر دارد، لذا آموزش این رویکرد درمانی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر برای کاهش اضطراب و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو توصیه می شود.