محمدجواد بگیان کوله مرز

محمدجواد بگیان کوله مرز

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی دانشگاه رازی کرمانشاه.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۱ مورد.
۱.

ساختار عاملی تأییدی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خطر ترک تحصیل دانش آموزان (SDS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پرسشنامه خطر ترک تحصیل تحلیل عاملی تأییدی دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۲۳۴
پدیده ترک تحصیل به عنوان فرایندی در نظر گرفته می شود که توسط عوامل مختلف ایجاد می شود. این مطالعه با هدف ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خطر ترک تحصیل در دوران همه گیری کووید- 19 انجام شد. پژوهش در قالب یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه استان لرستان در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دهند. نمونه این پژوهش 400 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه استان لرستان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه خطر ترک تحصیل و همکاران (2015)، پرسشنامه ترک تحصیل (1997)، درگیری تحصیلی (2013) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی، ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و AMOS-24 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که پرسشنامه از ده عامل اشباع شده و از شاخص های برازش مناسبی برخوردار است. در تحلیل عاملی تأییدی از 48 گویه پرسشنامه 45 گویه تأیید شد. ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از خرده مقیاس های رضایت از زندگی مدرسه 86/0، وابستگی به گوشی هوشمند 83/0، علاقه به یادگیری 89/0، استرس مدرسه 82/0، نگرش نسبت به زندگی تحصیلی 73/0، روابط با همسالان 72/0، بی علاقگی والدین 87/0، اضطراب پیشرفت تحصیلی 78/0، رضایت زندگی 87/0 و اراده برای فارغ التحصیلی 71/0 به دست آمد که در سطح قابل قبول بودند. نسخه فارسی پرسشنامه خطر ترک تحصیل دانش آموزان در جامعه دانش آموزان، از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روان شناختی استفاده کرد. مقیاس خطر در ترک تحصیل نوجوانان که از طریق این مطالعه ویژگی های روان سنجی آن بررسی شد، انتظار می رود که از ترک تحصیل در دانش آموزان جلوگیری کند.
۲.

سنجش درد ذهنی: ویژگی های روان سنجی و تحلیل عامل تأییدی پرسشنامه چندبعدی درد ذهنی (OMMP)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پرسشنامه درد ذهنی ساختار عاملی ویژگی های روانسنجی دانشجویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۰ تعداد دانلود : ۷۵۶
مقدمه: درد روانشناختی یک تجربه ذهنی است که ارزیابی منفی از خود را در بر دارد و از این رو، برای سنجش آن باید از ابزارهای خودگزارشی استفاده کرد. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه درد ذهنی بود. روش: پژوهش در قالب یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و AMOS-21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مؤلفه های درد ذهنی و اضطراب و افسردگی و راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). همچنین بین مؤلفه های درد ذهنی و شفقت به خود رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی 6 عامل را شناسایی کرد که در مجموع این شش عامل 40/66 درصد از واریانس درد ذهنی را تبیین می کنند. نتایج تحلیل عامل تأییدی 44 گویه را در شش عامل تأیید کردند. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه درد ذهنی 966/0 و برای عامل پوچی و بی ارزشی 952/0، عامل سردرگمی و آشفتگی هیجانی 893/0، عامل فقدان کنترل 877/0، عامل تغییرناپذیری 872/0، عامل فاصله گیری اجتماعی/ از خود بیگانگی 869/0 و عامل ترس از تنهایی 617/0 بدست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه درد ذهنی در دانشجویان، از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روان شناختی استفاده کرد.
۳.

مقایسه اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی رفتاری و رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر شفقت بر تاب آوری و انگیزه اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیستم روان درمانی تحلیل شناختی - رفتاری رفتاردرمانی دیالکتیکی تاب آوری انگیزه اقدام به خودکشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵ تعداد دانلود : ۵۴۳
هدف این پژوهش با هدف اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر تاب آوری و انگیزه های اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده انجام شد. مواد و روش ها روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری یک ماهه اجرا شده است. نمونه آماری این پژوهش شامل ۴۸ نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی و داوطلب شرکت در مداخله بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از بین ۱۲۰ اقدام کننده به خودکشی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون پس آزمون و پیگیری به پرسش نامه تاب آوری در برابر خودکشی و انگیزه های اقدام به خودکشی پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها به منظور رعایت جوانب اخلاقی، برای اعضای گروه لیست انتظار ۱۰ جلسه مشاوره گروهی برگزار شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نتایج نشان داد سیستم روان درمانی تحلیل شناختی رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر افزایش تاب آوری در برابر خودکشی و کاهش انگیزه های اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده اثربخش هستند (۰/ ۰۰۱ ≥P). همچنین نتایج در مرحله پیگیری حفظ شدند. نتیجه گیری با توجه به نتایج به دست آمده می توان از این مداخله ها در کنار درمان دارویی و دیگر درمان های مبتنی بر شواهد برای افراد اقدام کننده به خودکشی به عنوان روش های درمانی مفید و مکمل استفاده کرد.
۴.

ویژگی های روان سنجی پرسشنامه انگیزه های اقدام به خودکشی (IMSA)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پرسشنامه انگیزه اقدام به خودکشی ساختار عاملی ویژگی های روان سنجی اقدام به خودکشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۵ تعداد دانلود : ۴۹۳
مقدمه: بررسی ویژگی های روانسجی پرسشنامه ای که انگیزه های اقدام به خودکشی را در همه نظریه های موردتوجه قرار داده باشد می تواند متناسب با نوع انگیزه بستری را برای ارزیابی، تشخیص و مداخله فراهم آورد. این پژوهش باهدف ویژگی های روان سنجی پرسشنامه انگیزه های اقدام به خودکشی (IMSA) انجام گرفت. روش: نمونه پژوهش شامل 250 نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی 9 عامل را شناسایی کرد که درمجموع این 9 عامل 115/64 درصد از واریانس انگیزه برای اقدام به خودکشی را تبیین می کنند. نتایج تحلیل عامل تأییدی 43 گویه را در نه عامل تأیید کردند. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه انگیزه برای اقدام به خودکشی 94/0 و برای عامل ناامیدی 83/0، درد ذهنی 75/0، عامل فرار 76/0، عامل فشار ادراک شده 68/0، حس تعلق کم 68/0، بی پروایی و نترسیدن 74/0، تأثیر بین فردی 72/0، جستجوی کمک و حل مسئله 75/0، تکانشوری 73/0 به دست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه انگیزه برای اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده، از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر برای هر دو هدف پژوهشی و بالینی زمانی که یک ارزیابی جامع از انگیزه های اقدام به خودکشی لازم است  استفاده کرد.
۵.

نقش سبک زندگی، سرمایه های روانشناختی و رفتارهای خودمراقبتی در پیش بینی بهزیستی ذهنی سالمندان دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک زندگی سرمایه روانشناختی سالمندان دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۳ تعداد دانلود : ۶۱۷
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط با بهزیستی روانی سالمندان، یکی از موضوعات مورد علاقه حوزه روانشناسی سالمندی است. هدف این پژوهش، بررسی نقش سبک زندگی، سرمایه روانشناختی و رفتارهای خودمراقبتی در پیش بینی بهزیستی ذهنی سالمندان مبتلا به بیماری دیابت نوع 2 بود. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. در این مطالعه 350 سالمند به روش نمونه گیری تصادفی و به صورت خوشه ای از مناطق مختلف شهری جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند برای جمع آوری اطلاعات ازپرسش نامه های مقیاس اصلی آدلری برای موفقیت بین فردی (نسخه بزرگسالان) کرن و همکاران (1933)، سرمایه روانشناختی مک گی (2011)، رفتارهای خودمراقبتی دیابت توبرت و همکاران (2000) و بهزیستی ذهنی کی یز و مارگامیو (2003) استفاده شد. اطلاعات جمع   آوری شده با استفاده از نرم افزار Spss21 و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری به شیوه گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: رابطه سبک زندگی با هر یک از مؤلفه های بهزیستی اجتماعی (412/0=r)، هیجانی (427/0=r)، روانشناختی (461/0=r) و بهزیستی ذهنی (403/0=r) مثبت و معنی دار است (001/0≥P)، رابطه متغیرهای سرمایه روانشناختی با بهزیستی ذهنی (410/0=r) مثبت و معنی دار است. همچنین بین خودمراقبتی و بهزیستی ذهنی (497/0=r) ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج رگرسیون چندمتغیری نشان داد که 78 درصد از واریانس بهزیستی ذهنی سالمندان توسط تعلق- علاقه اجتماعی، مسئولیت پذیری، ملایمت، خودکارآمدی، تاب آوری، خوش بینی، امیدواری وخودمراقبتی تببین می شود. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق تلویحات مهمی در خصوص اهمیت سبک زندگی، سرمایه روانشناختی و رفتارهای خودمراقبتی در حفظ بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی سالمندان داشت.
۶.

تعیین ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه چند بعدی اجتناب تجربی (MEAQ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتناب تجربی ساختار عاملی ویژگی روانسنجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۶ تعداد دانلود : ۵۰۲
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه چند بعدی اجتناب تجربی است. روش: پژوهش در قالب یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه مورد پژوهش شامل دانشجویان و مراجعان کلینیک های روان درمانی و مشاوره در کرمانشاه بود. نمونه دانشجویی 250 نفر بود که از بین دانشجویان دانشگاه رازی، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. گروه مراجعان کلینیک های روان درمانی و مشاوره شهر کرمانشاه در مجموع تعداد 100 نفر بوده اند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. و به پرسشنامه چند بعدی اجتناب تجربی، فهرست عواطف مثبت و منفی، پرسشنامه پذیرش و عمل_نسخه دوم، پرسشنامه تجدید نظر شده شخصیت، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (جهت روایی واگرا) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی، ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و AMOS-21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اجتناب تجربی با عواطف منفی، پذیرش و عمل راهبردهای تنظیم هیجان منفی و روان رنجورخویی رابطه مستقیم و معنی داری به دست آمد (001/0≥P). همچنین بین عواطف مثبت و راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجانی رابطه معکوس و معنی داری به دست آمد (001/0≥P). نتایج روایی افتراقی نشان داد که اجتناب رفتاری، انزجار از آشفتگی، تعلل، حواس پرتی/ توقف، انکار/ سرکوبی و تحمل آشفتگی بین دو گروه بالینی و غیر بالینی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج حاصل از تحلیل عامل تأییدی 44 گویه را در شش عامل تأیید کرد. مقادیر شاخص نیکویی برازش (GFI)، شاخص نیکویی برازش اصلاح شده (AGFI)، شاخص برازش تطبیقی (CFI)، ریشه دوم میانگین مجذورات خطای تقریب (RMSEA) در حد قابل قبولی قرار داشتند. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 842/0، اجتناب رفتاری 891/0، انزجار از آشفتگی 828/0، تعلل 794/0، حواس پرتی/ توقف 681/0، انکار/ سرکوبی 822/0 و تحمل آشفتگی 818/0 بدست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه چند بعدی اجتناب تجربی در جامعه دانشجویان و افراد بالینی، از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روان شناختی استفاده کرد.
۷.

اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش تکانشوری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال دو قطبی نوع یک کیفیت زندگی تکانشوری رفتاردرمانی دیالکتیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۷ تعداد دانلود : ۶۹۳
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش تکانشوری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بود. این پژوهش به شیوه ی شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک مراجعه کننده به مطب های روان پزشکان و بخش روان پزشکی بیمارستان امام رضا شهر خرم آباد در سال 1392 تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، بر اساس ارجاع متخصصان اعصاب و روان، 40 مرد مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک، از بین 50 مراجعه کننده به مطب های روان پزشکان و بخش اعصاب و روان بیمارستان امام رضا، با توجه به پذیرش بیمار برای شرکت در پژوهش، در وهله اول و انجام مصاحبه بالینی بر اساس DSM-IV انتخاب شدند. به این صورت که از بین مردان ارجاع داده شده افرادی که نمره بالاتر از (80<T) در مقیاس هیپومانیا آزمون MMPI-2 گرفته بودند و انجام مصاحبه بالینی با توجه به ملاک های DSM-5، برای اختلالات محور یک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه). برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس کیفیت زندگی (SF-36) و مقیاس تکانشوری بارات استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) علائم تکانشوری را به طور معنی داری کاهش داده و کیفیت زندگی این بیماران را افزایش می دهد (001/0>P). با توجه به یافته های این پژوهش آموزش مهارت رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)، با فراهم کردن توانایی درک روابط خود با دیگران می تواند به کاهش رفتارهای تکانشی و بهبود کیفیت زندگی بیماران دوقطبی نوع یک شده و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به اختلال دو قطبی نوع یک در جامعه ایرانی پیشنهاد می شود.
۸.

اثربخشی و کارآمدی روان درمانگری شناختی- تحلیلی در بهزیستی ذهنی و کاهش رفتارهای تکانشی مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال شخصیت مرزی بهزیستی اجتماعی هیجانی روان‏شناختی تکانشوری روان درمانگری شناختی - تحلیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۰۷۱
ماهیت پیچیده اختلال شخصیت مرزی، بررسی و بکارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. پژوهش حاضر با هدف مداخله ای در بهزیستی ذهنی و کاهش رفتارهای تکانشی مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی: اثربخشی و کارآمدی روان درمانگری شناختی- تحلیلی اجرا شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مطب های روانپزشکان و بیمارستان روانپزشکی فارابی شهر کرمانشاه در سال 1392 تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، براساس ارجاع متخصصان اعصاب و روان، 40 مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، از بین 50 مراجعه کننده به مطب های روانپزشکان و بیمارستان روانپزشکی فارابی، با توجه به پذیرش بیمار برای شرکت در پژوهش، در وهله اول، و انجام مصاحبه بالینی SCID-II براساس DSM-IV و آزمون میلون 3، انتخاب شدند. به این صورت که از بین مردان ارجاع داده شده افرادی که نمره بالاتر از (84<BR) در مقیاس شخصیت مرزی MCMI-III گرفته بودند و انجام مصاحبه بالینی با توجه به ملاکهای DSM، برای اختلالات شخصیت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه). ابزارهای جمع آوری این پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت، مقیاس بهزیستی ذهنی، آزمون میلون 3 وتکانشوری بود. از هر دو گروه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه به عمل آمد و برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) و آزمونهای تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که روان درمانگری شناختی- تحلیلی بر بهبود بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی و کاهش تکانشوری مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مؤثر بوده است. تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در بهزیستی اجتماعی، هیجانی، روانشناختی وتکانشوری تفاوت معنادار وجود دارد. بنابر یافته های این مطالعه، درمان شناختی- تحلیلی به شیوه گروهی راهبرد مناسبی برای بهبود بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی و کاهش تکانشوری مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی است. و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مناسب سود جست.
۹.

مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب اجتماعی مادران اجتناب شناختی خودبیمارانگاری مشکلات ویژه یادگیری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وحشت و اضطراب اجتماعی
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال شبه جسمی
تعداد بازدید : ۲۰۳۸ تعداد دانلود : ۸۶۵
زمینه: هدف پژوهش حاضر مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری بود. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مادران دانش آموزان 9 تا 14 ساله با و بدون مشکلات ویژه یادگیری شهر اردبیل در سال 1392 بود. آزمودنی های پژوهش شامل 80 نفر از مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 80 نفر از مادران دانش آموزان عادی که به شیوه همتاسازی (بر اساس سن مادر، تحصیلات و تعداد فرزندان) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های خود بیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری در خودبیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی تفاوت معناداری وجود دارد ( P< 0/001) نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مادران کودکان با مشکلات ویژه یادگیری در مقایسه با مادران کودکان بدون مشکلات ویژه یادگیری از خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی بیشتری رنج می برند، بنابراین انجام مداخله های آموزشی و درمانی برای بهبود وضعیت روان شناختی مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری ضروری است.
۱۰.

اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی، روانشناختی و کاهش نشانه های کودکان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودکان دبستانی اختلال سلوک بهزیستی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات ارتباطی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۱۵۲۶ تعداد دانلود : ۷۵۶
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 93-92 بودند. آزمودنی های پژوهش شامل 40 دانش آموز پسر دارای اختلال سلوک بود که از میان دانش آموزان بعد از شناسایی به وسیله مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختار یافته، مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و مقیاس بهزیستی شخصی استفاده شد. یافته ها: تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی دانش آموزان دارای اختلال سلوک مؤثر بوده (001/0>P) و منجر به کاهش نشانه های مرضی اختلال سلوک در دانش آموزان مبتلا شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی به افزایش سلامت روان منجر می شود و در پیشگیری از اختلال سلوک نقشی موثر دارد.
۱۱.

مقایسه اثر بخشی آموزش های کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشگری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش آموزان تکانشوری آموزش کنترل تکانه پردازش هیجانی آموزش توجه حواس پرتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هیجان ماهیت هیجان
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۱۴۳۹ تعداد دانلود : ۱۱۱۱
هدف این مطالعه، اثر بخشی آموزش کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشگری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود که از میان دانش آموزان پنج مدرسه راهنمایی شهر اردبیل بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (1988) و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (کنترل تکانه و توجه) و گواه (20 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007)، تکانشگری بارات (1994)، آزمون ریاضی کی مت (1988) و حواس پرتی تولوز پیرون (1986) استفاده شده است. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) نشان داد آموزش برنامه های کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشوری و حواس پرتی تأثیر دارد (001/0≥P)؛ به این صورت که به کاهش هیجان های منفی، تکانشوری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی منجر می شود. بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارت های کنترل تکانه و توجه به دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی باعث کاهش تکانشگری و حواس پرتی می شود و می توان از این آموزش ها به عنوان روش های مداخله ای مناسب سود جست
۱۲.

مقایسه ی سرشت و منش بیماران افسرده و افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی بهنجار منش سرشت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵۱ تعداد دانلود : ۵۸۶
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در تمام فرهنگ ها است.افسردگی، ترکیبی از احساس غمگینی، تنهایی، تحریک پذیری، بی ارزشی و ناامیدی را به همراه دارد و محققان، به طور مکرر از ارتباط بین سرشت و منش با افسردگی حمایت کرده اند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی ابعاد سرشت و منش در بیماران افسرده و افراد بهنجار بود. روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش مقطعی در سال 1391، تمام مبتلایان به افسردگی اساسی در دامنه ی سنی 30 24 سال مراجعه کننده به مراکز بالینی شهر اردبیل و جامعه ی بهنجار افراد غیر افسرده بودند. آزمودنی ها 70 فرد مبتلا به افسردگی اساسی و 61 نفر بهنجار بودند که پرسش نامه های جمعیت شناختی، افسردگی بک و سرشت و منش کلونینجر را تکمیل کردند. اطلاعات با آزمون های تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 تحلیل گردیدند. یافته ها: افراد افسرده نسبت به گروه بهنجار، به طور معنی داری از نوجویی، آسیب پرهیزی و خودفراروی بیشتر و همکاری، خودراهبری و پشتکار کمتری برخوردارند (001/0>P). هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 34 درصد از واریانس علایم افسردگی توسط ابعاد سرشت و منش پیش بینی می شود. نتیجه گیری: بین سرشت و منش با افسردگی، رابطه ی معنی داری وجود دارد و ابعاد سرشت و منش از متغیرهای تاثیرگذار در شدت نشانه های افسردگی است.
۱۳.

مقایسه باورهای غیر منطقی، خودکارآمدی و بهزیستی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سردرد میگرنی خودکارآمدی بهزیستی روانشناختی باورهای غیرمنطقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی وضع رفتار و عقاید
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش خود و تلاشهای آن
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
تعداد بازدید : ۱۳۸۰ تعداد دانلود : ۶۳۳
هدف این مطالعه مقایسه باورهای غیر منطقی، خود کارآمدی و بهزیستی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردرد های میگرنی و افراد سالم بود. این پژوهش پس رویدادی از نوع(مقطعی – مقایسه ای) است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرن و کلیه زنان و مردان سالم شهر اردبیل در سال1390 تشکیل می دهند. آزمودنی های پژوهش 30 نفر از مبتلایان به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی و مغز و اعصاب شهر اردبیل بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و 30 فرد سالم بود که به شیوه همتا سازی( بر اساس سن، سطح تحصیلات و وضعیت اجتماعی اقتصادی) انتخاب شدند.نتایج نشان داد که بین دو گروه میگرنی و سالم در سه متغیر خود کارآمدی، باورهای غیر منطقی و بهزیستی روان شناختی در سطح (01/0≥P) تفاوت معنادار وجود دارد.
۱۴.

مقایسه نارسایی هیجانی وکنترل عواطف در سوء مصرف کنندگان مواد و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتیاد نارسایی هیجانی کنترل عواطف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۵ تعداد دانلود : ۷۰۵
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه نارسایی هیجانی و کنترل عواطف در سوء مصرف کنندگان مواد و افراد سالم بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش را تمامی مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد شهرستان نورآباد (دلفان) تشکیل می-دادند. آزمودنی های پژوهش شامل50 نفر از معتادین تحت درمان و 50 نفر از افراد سالم بودند که به روش همتا سازی (بر اساس سن، تحصیلات، پایگاه اجتماعی-اقتصادی و تعداد فرزندان) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین مراکز درمانی انتخاب شدند. در این تحقیق از مقیاس نارسایی هیجانی و کنترل عواطف استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از افراد معتاد و غیر معتاد در نارسایی هیجانی و کنترل عواطف تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، دشواری در شناسایی احساسات، افسردگی، اضطراب و خشم مهم ترین پیش بینی کننده های شدت اعتیاد بودند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که دشواری در بیان هیجانات و ناتوانی در کنترل عواطف منفی (خشم، افسردگی و اضطراب) از جمله عوامل خطر پذیر برای سوء مصرف مواد هستند.
۱۵.

اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر میزان ولع مصرف و دشواری در خود نظم بخشی هیجانی مصرف کنندگان شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیشه ولع مصرف رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) دشواری درخودنظم بخشی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۶ تعداد دانلود : ۴۹۴
مقدمه: در فرآیند درمان و پیشگیری از بازگشت اعتیاد، حالت های هیجانی منفی و مثبت، و وسوسه از مهم ترین عوامل خطر بازگشت می باشد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی بر میزان ولع مصرف و دشواری در خودنظم بخشی هیجانی مصرف کنندگان شیشه اجرا شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی سوء مصرف کنندگان ماده محرک شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد تحت پوشش بهزیستی شهرستان نورآباد در زمستان و بهار 93-1392 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مصرف کنندگان شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. براساس میزان تمایل به شرکت در مطالعه، مصاحبه ی تشخیصی ساختار یافته و ملاک های ورود، از میان مصرف کنندگان شیشه، 30 آزمودنی انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. آموزش روان درمانی گروهی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی، طی 12 جلسه بر گروه آزمایش انجام شد. مقیاس های ولع مصرف اختیاری و دشواری در خود نظم بخشی هیجانی گراتز در سه مرحله پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دوماهه توسط کلیه شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که میزان ولع مصرف و مشکلات در نظم جویی هیجانی گروه آزمایش کاهش یافته است. بازبینی دیداری نمودارهای اثربخشی و اندازه ی ضریب تأثیر نیز بیانگر کاهش معنادار و قابل توجه نمرات میزان ولع مصرف و نظم جویی هیجانی در پس آزمون آزمودنی ها گروه آزمایش بود و نتایج در مرحله پیگیری حفظ شدند. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای گروهی رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) از طریق کاهش راهبردهای سازش نیافته و افزایش راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجانی می تواند زمینه را برای بهبود و عدم بازگشت مصرف شیشه فراهم نماید.
۱۷.

اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه/بیش فعالی و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی دانش آموزان آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی اختلال نقص توجه/ بیش فعالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸۴ تعداد دانلود : ۸۴۸
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با مشکلات زیادی همراه بوده و رو ش های درمانی متعددی برای درمان کودکان مبتلا به این اختلال ارائه شده است. بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان بود. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دهند. نمونه این پژوهش شامل40 نفر از دانش آموزان پسر دارای نشانه های نقص توجه/ بیش فعالی بود که به وسیله مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/ کم توجهی بزرگسالان کانرز و مصاحبه بالینی ساختاریافته از میان دانش آموزان به انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی را در 12 جلسه ی 60 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/ کم توجهی بزرگسالان کانرز و مقیاس کیفیت زندگی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و بهبود کیفیت زندگی مؤثر است. تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل، در نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و کیفیت زندگی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارت های رفتاردرمانی دیالکتیکی را می توان در کنار سایر رو شهای درمانی به عنوان روشی اثربخش برای کاهش نشانه های رفتاری اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و کیفیت زندگی در کودکان مبتلا به این اختلال به کار برد.
۱۸.

اثر بخشی روان درمانگری شناختی- تحلیلی بر کاهش تکانشگری مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی

کلیدواژه‌ها: اختلال شخصیت مرزی تکانشگری روان درمانگری شناختی - تحلیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۶۱۶
مقدمه: اختلال شخصیتی مرزی منجر به آشفتگی های هیجانی از قبیل تکانشگری می شود. هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روان درمانگری شناختی- تحلیلی بر تکانشگری مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری دو ماهه استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش، را کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مطب های روانپزشکان و بیمارستان روانپزشکی فارابی شهر کرمانشاه در سال 1392 تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 40 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای جمع آوری این پژوهش شامل، مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات شخصیت، پرسشنامه چند محوری میلون و مقیاس تکانشگری بود. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که روان درمانگری شناختی- تحلیلی بر کاهش تکانشگری مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مؤثر بوده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، درمان شناختی- تحلیلی به شیوه گروهی راهبرد مناسبی برای کاهش تکانشگری مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مناسب سود جست.
۱۹.

مقایسه اثربخشی دو رویکرد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و روایت درمانی گروهی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه در مراجعان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طلاق طرح واره روایت درمانی ناسازگار پذیرش و تعهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۵ تعداد دانلود : ۸۳۹
هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو رویکرد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و روایت درمانی گروهی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه در مراجعان متقاضی طلاق بود. روش: در این روش مداخله ای نیمه آزمایشی که با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد، 60 نفر از افراد متقاضی طلاق شهرستان نورآباد مراجعه کننده یا ارجاع داده شده توسط دادگاه خانوادگی به مراکز بهزیستی، کمیته امداد و بخش مشاوره شبکه بهداشت و درمان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گروه اول آموزش پذیرش و تعهد و برای گروه دوم روایت درمانی گروهی و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. پژوهش با کمک فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره های ناسازگارانه اولیه یانگ (YSQ-SF) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و روایت درمانی گروهی نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اثر بخش بوده اند (001/0≥P). نتیجه گیری: بنابراین توجه به اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و روایت درمانی گروهی در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
۲۰.

بررسی اثربخشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مادران دارای فرزند سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی رضایت زناشویی سرطان درمان متمرکز برهیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۹ تعداد دانلود : ۷۲۳
هدف: سرطان یکی از مهم­ترین بیماری­های قرن حاضر و دومین علت مرگ و میر بعد از بیماری­های قلب و عروق است. تأثیر منفی این بیماری بر جنبه­های مختلف زندگی و روابط بین فردی سبب کاهش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در خانواده­های درگیر این بیماری می­شود بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مادران دارای فرزند سرطانی بود. روش: این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند سرطانی مراجعه­کننده به مراکز درمانی (متخصص خون) شهر کرمانشاه درسال 1391 تشکیل می­دهند. آزمودنی­های پژوهش شامل 30 نفر از مادران دارای فرزند سرطانی بود که به روش نمونه­گیری در دسترس از بین مراکز درمانی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای جمع­آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی و رضایت زناشویی استفاده شد. یافته­ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA) نشان داد که آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر افزایش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مؤثر بوده است (001/0>P). نتیجه­گیری: با توجه به تأثیر آموزش درمانی متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی خانواده­های دارای فرزند سرطانی از این روش درمانی می­توان در جهت بهبود کیفیت زندگی و انسجام بیشتر ساختار خانواده در بعد روحی، روانی و اجتماعی بهره­مند شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان