مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شدت درد
حوزه های تخصصی:
هدف: شواهد روزافزونی وجود دارد که در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، ترس از حرکت می تواند به اندازه شدت درد ناتوان کننده باشد. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین ترس از حرکت و شدت درد با ناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن و تأثیر عواملی چون سابقه کمردرد، سن و جنسیت بر این ارتباط صورت گرفت. روش بررسی: در این تحقیق تحلیلی و مقطعی، ۱۹۴ بیمار با سابقه کمردرد مزمن بیش از ۳ ماه، که در یک دوره چهار ماهه به هفت کلینیک شهر رشت مراجعه کرده بودند، به روش تمام شمار انتخاب و با استفاده از مقیاسهای درجهبندی عددی شدت درد، ناتوانی جسمانی رولند و موریس، ترس ازحرکت تمپا و پرسشنامه مشخصات جمعیتشناختی، اطلاعات لازم از آنها اخذ و با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره، تحت تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط معناداری بین ناتوانی با ترس از حرکت، شدت درد و سن (۰/۰۰۱>P) و همچنین مدت ابتلا به کمردرد (۰/۰۳۶=P) وجود داشت که البته این روابط بین زنان و مردان متفاوت نبود. در مدل رگرسیون چند متغیره اجرا شده، ترس از حرکت و شدت درد، پیشبینیکنندههایی قوی برای ناتوانی بوده و تفاوتی بین آنها یافت نشد. سپس مدل پیش بینی با افزودن متغیرهای سن، جنسیت و مدت ابتلا انجام شد که ترس از حرکت و شدت درد در پیش بینی ناتوانی برتر از سایر متغیرها بودند. در میان ویژگیهای جمعیتشناختی تنها سن دارای ضریب بتای معناداری در پیشبینی ناتوانی جسمی بود (۰/۰۰۲=P). نتیجه گیری: ترس از حرکت، شدت درد و سن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در افراد مبتلا به کمردرد مزمن هستند. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان به بیماران دچار ترس از حرکت، روش های درمانی را که بر کاهش این ترس تمرکز دارند پیشنهاد کرد.
" نقش راهبردهای مقابله با درد در سازگاری با درد مزمن "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه پژوهش ها روابط مستحکمی را بین راهبردهای مقابله و شدت درد، ناتوانی جسمی و افسردگی مستند ساخته و برای سنجش این راهبردها پرسشنامه های متعددی ساخته شده است اما تاکنون در میان جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن روابط بین این راهبردها و سازگاری با درد مورد مطالعه قرار نگرفته و برای سنجش این راهبردها در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن ابزار مناسبی نیز وجود ندارد. مطالعه حاضر دارای دو هدف مشخص است: 1- بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه راهبردهای مقابله در میان جمعیت ایرانی و 2- بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله با درد و تاثیر این راهبردها بر سطح سازگاری افراد دارای درد مزمن. در این مطالعه 231 کارمند مرد با میانگین سنی 41.43 سال (SD=10.39) شرکت داشتند و با تکمیل پرسشنامه های اطلاعات عمومی، راهبردهای مقابله با درد، افسردگی و ناتوانی جسمی اطلاعات لازم برای مطالعه را فراهم آوردند. یافته های این مطالعه حاکی از اعتبار ملاک و ضرایب همسانی درونی قابل قبولی خرده مقیاس های پرسشنامه راهبردهای مقابله است؛ بنابراین می توان پرسشنامه مذکور را در میان جمعیت ایرانی دارای درد مزمن به کار گرفت. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که برخی از راهبردهای مقابله با ناتوانی جسمی، افسردگی و درد رابطه دارد؛ در حالی که فاجعه آفرینی بیش تر در مواجهه با درد، با ناتوانی جسمی، افسردگی و شدت درد بیش تری همراه بود؛ استفاده بیش تر از راهبردهای مقابله نادیده گرفتن درد و گفتگو با خود با ناتوانی جسمی و افسردگی خفیف تری همراه بود. نتایج این تحلیل همبستگی همچنین حاکی از آن بود که ادراک کارامدی مقابله بالاتر از افسردگی، ناتوانی جسمی و درد خفیف تر همراه است. نتایج تحلیل رگرسیون که با هدف پیش بینی سه متغیر ملاک شدت درد، افسردگی و ناتوانی جسمی با استفاده از راهبردها و کارامدی مقابله صورت گرفت نقش غیر انطباقی راهبرد مقابله فاجعه آفرینی را در سازگاری با درد مزمن آشکار ساخت. راهبرد مقابله فاجعه آفرینی نه تنها پیش بینی کننده مستقل و معنادار شدت درد بود بلکه استفاده بیش تر از این راهبرد در مواجهه با درد توانست افسردگی و ناتوانی جسمی را حتی پس از کنترل شدت درد پیش بینی کند. نتایج تحلیل رگرسیون همچنین نقش انطباقی دو راهبرد مقابله نادیده انگاشتن درد و گفتگو با خود را در سازگاری با درد مزمن نشان داد؛ استفاده بیش تر از این دو راهبرد با افسردگی خفیف تر در میان افراد دارای درد مزمن همراه بود. برخی از کاربردهای بالینی این یافته ها در مقاله حاضر مورد بحث قرار گرفته است.
رابطه بین خودکارآمدی مربوط به درد و شدت درد در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی الگوی چند بعدی در مورد درد مزمن با استفاده از ارزیابی رابطه یکمتغیر روانشناختی (خودکارآمدی مربوط به درد) با شدت درد در بیماران مالتیپل اسکلروزیس بود.
روش: در یکمطالعه توصیفی و از نوع همبستگی، 249 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس با روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران مراجعه کننده به انجمن ام. اس شهر اصفهان، انتخاب شدند و به پرسشنامه چند وجهی درد و پرسشنامه خودکارآمدی مربوط به درد پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مانوا استفاده شد.
یافته ها: بین خودکارآمدی مربوط به درد و شدت درد ادراکشده در بیماران مالتیپل اسکلروزیس رابطه منفی معناداری مشاهده شد. تحلیل مانوا نیز نشان داد که در نوع پیشرونده ثانویه، بیشترین میزان شدت درد و کمترین میزان خودکارآمدی مربوط به درد گزارش شده است.
نتیجه گیری: این پژوهش شواهد تجربی در حمایت از الگوی زیستی- روانی- اجتماعی فراهم آورده و نشان می دهد که عوامل روانشناختی نیز در تجربه شدت درد مؤثرند.
نقش پذیرش درد در کاهش شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شواهد پژوهشی نشان می دهد که پذیرش درد باعث عملکرد بهتر بیماران دارای درد مزمن می شود، اما این موضوع تاکنون در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه پذیرش درد مزمن با ناتوانی جسمی ناشی از آن بود.
مواد و روش ها: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر بر روی 245 بیمار درد مزمن صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران درد مزمنی که در بهار و تابستان سال 1389 به درمانگاه های درمان درد در شهر تهران مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. این افراد مقیاس های پذیرش درد مزمن، ناتوانی جسمی، شدت درد و اختلال در عملکرد روزانه به واسطه درد و پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. داده ها با محاسبه ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چند متغیره چند مرتبه ای تحلیل شدند.
یافته ها: بین میزان پذیرش درد مزمن با شدت درد، ناتوانی جسمی و اختلال در عملکرد روزانه به دلیل درد، ارتباط معنی داری (01/0 > P) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، میزان پذیرش درد مزمن توانست بعد از کنترل اثر متغیرهای زمینه ای و شدت درد، واریانس معنی داری (01/0 > P) از هر دو مقیاس ناتوانی (ناتوانی جسمی و اختلال عملکرد روزانه) را تبیین کند.
نتیجه گیری: پذیرش درد مزمن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در بیماران درد مزمن است. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان استفاده از روش های درمانی را که بر افزایش میزان پذیرش درد مزمن تمرکز دارند، پیشنهاد کرد.
رابطه راه بردهای مقابله ای، با افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد در افراد مبتلا به کمر درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عوامل روان شناختی نقش مهمی در درمان بیماری ها دارند. درد مزمن، می تواند موجب افسردگی و ناتوانی هایی برای بیماران شود که کیفیت و سبک زندگی آنان را تغییر می دهد. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین راه بردهای مقابله ای، افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد در افراد مبتلا به کمر درد مزمن بود.
مواد و روش ها: هفتاد بیمار مبتلا به کمر درد مزمن (بین سنین 19 تا 64 سال) که به کلینیک ارتوپدی امام رضای شهر اراک مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند و پرسش نامه های راه بردهای مقابله ای، افسردگی Beck، ناتوانی جسمانی و مقیاس درجه بندی شدت درد را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 17 و آزمون های تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره صورت گرفت.
یافته ها: راه برد مقابله ای فاجعه آفرینی با افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد رابطه مستقیم داشت (01/0 < P). همچنین نتایج نشان داد که افسردگی با ناتوانی جسمانی و شدت درد رابطه مستقیم و با کارامدی مقابله رابطه منفی دارد (همه موارد 01/0 < P) و ناتوانی جسمانی با تفسیر مجدد و انکار (هر دو مورد 01/0 < P) و کنترل بر درد (05/0 < P) رابطه معکوس و با شدت درد (01/0 < P) رابطه مستقیم دارد. به علاوه فاجعه آفرینی با کارامدی مقابله رابطه منفی داشت (هر دو مورد 01/0 < P).
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که استفاده از راه بردهای مقابله ای ناکارامدی مثل فاجعه آفرینی در برابر مشکلاتی همچون کمر درد مزمن، می تواند به وخیم تر شدن شرایط منجر شود و پیامدهای منفی چون افسردگی، ناتوانی جسمانی و درد بیشتری به همراه داشته باشد. در نتیجه مداخله در این زمینه و آموزش استفاده از راه بردهای کارامد و مؤثر به بیماران می تواند موجب سازگاری مؤثر با دردهای مزمن گردد.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان شدت درد زنان مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درمان های مبتنی بر پذیرش باعث افزایش انعطاف پذیری روانشناختی و در نتیجه سازگاری بهتر با درد مزمن و مشکلات و ناتوانی های جسمانی ناشی از آن در افراد مبتلا به دردهای مزمن می شود. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان درد زنان مبتلا به کمردرد مزمن در شهر اصفهان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد و جامعه مورد مطالعه آن را کلیه زنان مبتلا به کمردرد مزمن ساکن در شهر اصفهان، تشکیل می دادند. شرکت کنندگان پژوهش شامل 40 نفر از زنان مبتلا به کمردرد مزمن بودند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج از سه کلینیک و مطب خصوصی ارتوپدی و ستون فقرات در شهر اصفهان، انتخاب شده و به تصادف در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه غربالگری چندبعدی درد بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل گردید؛ سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین میزان درد شرکت کنندگان گروه آزمایش در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، این شیوه درمانی می تواند، سبب کاهش میزان درد تجربه شده زنان مبتلا به کمردرد مزمن شود و نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
تاثیر درمان تعدیل شده ی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاجعه پنداری، پذیرش و شدت درد بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله ی تعدیل شده ی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاجعه پنداری، پذیرش و شدت درد در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا بود.
روش: در یک پژوهش نیمه تجربی 24 نفر از بیماران زن مبتلا به فیبرومیالژیا بطور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. مقیاس فاجعه پنداری درد، پرسشنامه درد مزمن و سیاهه ی چند وجهی درد مزمن توسط آزمودنی های دو گروه در مرحله قبل و بعد از مداخله کامل شد. داده ها توسط آزمون آماری تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) نجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که دو گروه مداخله و کنترل از نظر فاجعه پنداری، پذیرش و شدت درد (01/0pنتیجه گیری: یافته های حاضر از تاثیر درمان تعدیل شده ی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای درد در کاهش فاجعه پنداری و شدت درد و افزایش پذیرش درد بیماران مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا حمایت می کند.
تعیین اثر بخشی هموآنسفالوگرافی (HEG) بر اضطراب درد، شدت درد بربیماران مبتلا به میگرن 55-25 سال شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی هموآنسفالوگرافی (HEG) بر اضطراب درد و شدت درد بیماران مبتلا به میگرن 55-25 سال شهر اصفهان انجام شد. روش کار: این پژوهش بالینی با گروه شاهد با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه ی پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به میگرن 55-25 سال مراجعه کننده به مراکز درمانی، مطب پزشکان مغز و اعصاب و روان پزشکان اصفهان طی پاییز سال 1394 بود. نمونه گیری به صورت در دسترس و تعداد30 نفر از بیماران مبتلا به میگرن انتخاب شدند و با توجه به ملاک های ورود و خروج و به صورت تصادفی به گروه آزمون (15 نفر) و شاهد (15 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به پرسش نامه اضطراب درد و پرسش نامه شدت درد پاسخ دادند. گروه آزمون تحت درمان هموآنسفالوگرافی قرار گرفته و در مورد گروه شاهد در این مدت هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که تفاوت بین گروه آزمون و شاهد در اضطراب درد و شدت درد، معنی دار بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش برای کاهش اضطراب درد و شدت درد بیماران مبتلا به میگرن می توان از درمان هموآنسفالوگرافی سود جست.
رابطه کیفیت روابط (حمایت اجتماعی ادراک شده، تعارض های بین فردی، عمق روابط)با شدت درد زایمان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درد شدید زایمان طبیعی یکی از عواملی است که موجب شده این نوع زایمان با وجود پیامد های جسمی و روانی کمتر، از لحاظ آماری بعد از سزارین قرار بگیرد. هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه کیفیت روابط و خرده مقیاس های آن با شدت درد زایمان طبیعی بود. مواد و روش : این مطالعه توصیفی به روش نمونه گیری در دسترس بر روی 80 زن که زایمان طبیعی داشته اند، در سال 1394-1395 انجام شد. داده ها با پرسش نامه کیفیت روابط پیرس(QRI) و فرم کوتاه شده درد مک گیل (McGill) جمع آوری و با آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، رابطه ی بین کیفیت روابط باشدت درد زایمان طبیعی معنی دار است )0001/0(p
ارزیابی تفاوت های جنسی از نظر سطوح فاجعه پنداری درد در والدین کودکان مبتلابه سردرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از عواملی که در روابط بین فردی و بستر روانی- اجتماعی کودک و والدین در حوزه درد مزمن، دارای اهمیت است، الگوی تفکر فاجعه پندار است. هدف این پژوهش بررسی تفاوت های وابسته به جنس در میزان فاجعه پنداری مادران و پدران با کنترل اثر شدت سردرد کودکان بود. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی والدین کودکان مبتلابه سردرد شهر تهران در سال 1395 بود. در این مطالعه 210 مادر و پدر (117 مادر و 93 پدر) دارای فرزند مبتلابه سردرد مزمن، نسخه والدین پرسشنامه فاجعه پنداری درد (گوبرت و همکاران، 2006) را تکمیل کردند و به وسیله مقیاس درجه بندی عددی، شدت سردرد کودک خود در سه ماهه قبل از پژوهش را گزارش کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های تی مستقل، تحلیل واریانس چندمتغیره و یک متغیره و همچنین تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها :یافته ها حاکی از آن بود که مادران نسبت به پدران فاجعه پندارتر بودند ( 018/0= p ) . تحلیل واریانس چندمتغیره تفاوت معنادرای را از لحاظ جنسیت والدین در خرده مقیاس های نشخوار و بزرگ نمایی/ درماندگی نشان نداد؛ اما تحلیل واریانس یک متغیره نشان داد که مادران و پدران در خرده مقیاس بزرگ پنداری/ درماندگی تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند (021/0 = p ). با کنترل اثر شدت سردرد، همچنان تفاوت معناداری در متغیر فاجعه پنداری بین مادران و پدران مشاهده شد (037/0 = p ) . نتیجه گیری :نتایج این پژوهش نشان داد که تفاوت مادران در فاجعه پنداری نسبت به پدران می تواند دارای عللی به غیر از شدت درد کودک باشد.
نقش میانجی گر اندیشناکی خشم بر رابطه بین خشم و شدت درد در بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی- اسکلتی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه ی احساس خشم از شاخص های شرایط زندگی بیماران مبتلا به اختلالات درد مزمن عضلانی اسکلتی است. هدف اصلی از این مطالعه، بررسی نقش میانجی گر اندیشناکی خشم بر رابطه ی بین ابعاد خشم و شدت درد، در بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی اسکلتی مزمن بود. بدین منظور، نمونه ای 109 نفری از بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی اسکلتی مزمن، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها، مقیاس های شدت درد، خشم چندبعدی و اندیشناکی خشم اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به روش بارون و کنی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که خشم و همه ی ابعاد آن، به استثنای موقعیت های خشم برانگیز و خشم بیرونی، شدت درد را پیش بینی می کنند. خشم و همه ی ابعاد آن، اندیشناکی خشم را نیز پیش بینی کردند؛ به علاوه، نتایج نشان داد اندیشناکی خشم در رابطه ی بین خشم و شدت درد، به طور کامل نقش میانجی ایفا می کند. این رابطه ی میانجی، برای برخی از ابعاد خشم نیز تأیید شد؛ همچنین، نقش میانجی اندیشناکی خشم تنها برای ابعاد خشمی که دارای ماهیت ذ اتی و درونی بودند و با شدت درد رابطه ی معنادار داشتند، مانند انگیختگی خشم، نگرش خصمانه و خشم درونی، تأیید شد؛ اما برای ابعادی با ماهیت بیرونی و بدون ارتباط معنادار با شدت درد، مانند موقعیت های خشم انگیز و خشم بیرونی تأیید نشد. به طورکلی، اندیشناکی خشم سبب تشدید و تداوم آثار منفی خشم و درد در بیماران مبتلا به اختلال درد مزمن اسکلتی عضلاتی می شود.
اثربخشی موسیقی درمانی بر شدت درد، استرس ادراک شده و شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی موسیقی درمانی بر شدت درد، استرس ادراک شده و شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی شهر اهواز انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان مبتلا به لوسمی شهر اهواز بود. درمجموع، 30 نوجوان مبتلا به لوسمی با روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، تخصیص یافتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه شدت درد مک گیل، مقیاس استرس ادراک شده و پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. پس از تشکیل گروه ها (آزمایش و کنترل) و اجرای پیش آزمون از هر دو گروه، افراد گروه آزمایش 12جلسه موسیقی درمانی شدند و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان مداخله، روی دو گروه، پس آزمون و پس از 30 روز، آزمون پیگیری انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و یک راهه نشان داد که موسیقی درمانی بر کاهش شدت درد و استرس ادراک شده و افزایش شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی مؤثر بود؛ در حالی که این نتایج در مرحله پیگیری، معنادار نشد و موسیقی درمانی اثرات پایداری بر کاهش شدت درد و استرس ادراک شده و همچنین افزایش شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی نداشت. با توجه به این نتایج، موسیقی درمانی می تواند در کوتاه مدت شیوه درمانی برای کاهش شدت درد و استرس ادراک شده و همچنین افزایش شادکامی نوجوانان مبتلا به لوسمی باشد.
اثربخشی درمانگری ذهن آگاهی کودک محور بر شدت درد کودکان مبتلا به رماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۸ شماره ۷۵
337-348
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است که بیماری های فیزیولوژیک و مزمن مانند روماتیسم می تواند فرآیندهای روانشناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی کودکان را با آسیب مواجه سازد.آیا درمانگری از طریق ذهن آگاهی می تواند به کاهش این آسیب ها منجر شود؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمانگری ذهن آگاهی کودک محور بر شدت درد کودکان مبتلا به رماتیسم انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به رماتیسم شهر اصفهان در سه ماهه پاییز سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک مبتلا به رماتیسم با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله ذهن آگاهی کودک محور (بوردیک، 1396) را طی سه ماه در 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاده شامل پرسشنامه درد مک گیل (ملزاک، 1997) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمانگری ذهن آگاهی بر شدت درد کودکان مبتلا به رماتیسم تأثیر معناداری داشته است (0/001 p< ). علاوه بر این نتایج نشان داد که این درمانگری توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (0/001 p< ). میزان تأثیر آماری درمانگری ذهن آگاهی بر شدت درد کودکان مبتلا به رماتیسم 90 درصد بود. نتیجه گیری: می توان چنین نتیجه گرفت که درمانگری ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمانگری کارآمد جهت کاهش شدت درد کودکان مبتلا به رماتیسم مورد استفاده گیرد.
اثربخشی هیپنوتیزم درمانی شناختی در کاهش افکار مزاحم، اجتناب، بیش برانگیختگی و شدت درد در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم پیشرفت های قابل توجه در علم پزشکی، سرطان همچنان به عنوان یکی از مهم ترین بیماری های قرن حاضر و دومین علت مرگ ومیر بعد از بیماری های قلب و عروق مطرح است و مطالعات نشان داده اند که سرطان پستان، شایع ترین نوع سرطان ها در بین زنان است. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی هیپنوتیزم درمانی شناختی در افکار مزاحم، اجتناب، بیش برانگیختگی و شدت درد در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. این پژوهش در قالب طرح شبه آزمایشی از نوع تک موردی با خط پایه ی چندگانه انجام گرفت. به این صورت که از میان بیماران زن مبتلا به سرطان پستان که به بیمارستان شهدای تجریش مراجعه کرده بودند، 3 نفر مطابق با ملاک های ورود و خروج و به صورت هدفمند انتخاب شده و در 10 جلسه ی هیپنوتیزم درمانی شناختی شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تجدیدنظر شده ی حوادث و مقیاس دیداری شدت درد بود که بیماران آن ها را در چهار مرحله ی پیش آزمون، جلسه ی پنجم، پس آزمون و پیگیری، تکمیل کردند. داده های حاصل از آن ها با استفاده از مقایسه ی میانگین ها و تحلیل دیداری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتیجه ی پژوهش، کاهش نمرات سه بُعد مقیاس تأثیر حوادث در مراحل بعد از درمان نسبت به خط پایه را نشان داد و در ادامه کاهش میزان کاهش درد نیز گزارش شد.
پیش بینی شدت درد بر اساس فاجعه سازی درد و اضطراب درد در زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۸ شماره ۸۰
879-886
حوزه های تخصصی:
زمینه: فاجعه سازی درد و اضطراب درد از متغیرهای حائز اهمیت در ادراک درد مزمن هستند اما در مورد نقش آنها در شدت درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید دانش اندکی وجود دارد. هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش فاجعه سازی درد و اضطراب درد در پیش بینی شدت درد در زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. از بین زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید که به درمانگاه روماتولوژی بیمارستان امام خمینی و کلینیک های خصوصی شهر تهران مراجعه کرده بودند، 100 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل مقیاس فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995)، مقیاس نشانگان اضطراب درد (مک کراکن و همکاران، 1996) و مقیاس آنالوگ دیداری بود. یافته ها: نتایج نشان داد که فاجعه سازی درد و اضطراب درد به طور معناداری شدت درد را در زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید پیش بینی می کنند. ضریب رگرسیونی استاندارد شده برای فاجعه سازی درد 0/51 (0/001> P ) و برای اضطراب درد0/30 (0/01> P ) بود. نتیجه گیری: فاجعه سازی درد و اضطراب درد می توانند با تأثیر بر شدت درد در زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید، مشکلات ناشی از درد مزمن را در آنها افزایش دهند؛ و لازم است این عوامل در مدیریت و درمان این بیماران لحاظ شوند.
اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان شناختی و درد بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تالاسمی یکی از شایع ترین بیماری های مزمن و ارثی است . هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان شناختی، درد بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور بود. روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل که در سال 1398 انجام شد، 50 فرد مبتلا به تالاسمی ماژور ساکن شهر بندرعباس به صورت هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (25 نفر در هر گروه). گروه آزمایش در ٨ جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اضطراب و افسردگی Beck و مقیاس مختصر درد در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS-21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، با کنترل اثر پیش آزمون، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در گروه آزمایش بر کاهش اضطراب (72/32 F= ؛001/0 P< ) ، افسردگی (02/49 F= ؛001/0 P< ) و درد (47/25 F= ؛001/0 P< ) تاثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: با توجه نتایج این پژوهش، می توان آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را به عنوان تسهیل کننده در امر یادگیری و عاملی موثر در کاهش علائم روان شناختی و شدت درد در افراد مبتلا به تالاسمی پیشنهاد داد.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روانشناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
23 - 40
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد انجام شد. روش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش تعداد 28 نفر که از علائم کمردرد مزمن رنج می بردند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند و با استفاده از پرسشنامه های چندوجهی درد، پرسشنامه پذیرش درد و درماندگی روان شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت مداخله درمانی قرار گرفتند و داد ه های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند راهه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش درد، شدت درد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشته است (05/ 0 p < ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد دارد و می توان از آن به عنوان روشی کارآمد بهره برد.
بررسی اثر بخشی موریتا درمانی بر کیفیت زندگی و شدت درد در سالمندان مبتلا به درد مزمن زانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی موریتادرمانی بر کیفیت زندگی و شدت درد در زنان سالمند مبتلا به درد مزمن زانو است. روش پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مطالعه شامل سالمندان مبتلا به درد مزمن زانو در سال 1399 در بازه زمانی خرداد تا مرداد در شهر تبریز بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار 60 تا 70 ساله زنِ مبتلا به درد مزمن زانو بودند که براساس روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند و به صورت جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی- فرم کوتاه (سازمان بهداشت جهانی، 1996) و پرسش نامه درد مداوم و متناوب استئوآرتریت (هاوکر و همکاران، 2008) بود. برای گروه آزمایش، موریتا درمانی به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک روز برگزار شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد موریتادرمانی به طور معناداری باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد در گروه آزمایش شده است. بر اساس نتایج تحقیق، موریتادرمانی می تواند به افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد در زنان سالمند مبتلا به درد مزمن زانو کمک کند و به عنوان شیوه ای موثر و مکمل در کنار درمان های رایج دیگر به کار گرفته شود .
تنظیم هیجان بر پیامد درد در بیماران سرطانی
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر تبیین نقش تنظیم شناختی هیجان در پیش بین ی پیامدهای درد در بیماران مبتلا به سرطان بود. جامعه پژوهش را کلیه بیماران سرطانی که در بیمارستان شهید بهشتی کاشان تحت درمان بودند، تشکیل می دادند و 80 نفر از آزمودنی های مورد نیاز ازمیان مراجعان بیمارستان شهید بهشتی تحت درمان سرطان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزاره ای س نجش ش امل فرم کوتاه پرسش نامه افس ردگی، اض طراب و ت نش و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی وپرسشنامه ناتوانی حاصل از درد رولند موریس و مقیاس شدت درد (MPI) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS 21 استفاده شد. نت ایج نش ان داد تنظیم شناختی هیجان 65 درصد واریانس افسردگی و 57 درصد واریانس اضطراب را تبیین می کرد (P<0/05) ولی در پیش بینی شدت درد و ناتوانی حاصل از آن نقشی نداشت.بنابراین با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت تنظیم شناختی هیجان نقش مهمی در پیش بینی پیامدهای درد دارند در نتیجه با طراحی برنامه های خاص در زمینه تنظیم شناختی هیجان میتوان گامی در پیش برد درمان بیماران مبتلا به سرطان برداشت
ارتباط بین شدت ناتوانی، درد و کیفیت زندگی در دانشجویان دختر مبتلا به کمردرد مزمن
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
39 - 45
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: حدود 80-60 درصد مردم جامعه در طول عمرشان حداقل یکبار به عارضه کمردرد مبتلا می شوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین شدت ناتوانی، درد و کیفیت زندگی در دانشجویان دختر مبتلا به کمر درد مزمن می باشد. روش شناسی پژوهش: تعداد 117 دانشجوی مبتلا به کمر درد مزمن (میانگین±انحراف استاندارد؛ 56/1±45/21 سال، قد 35/5±08/162 سانتی متر و وزن 81/7±88/56 کیلوگرم) در این تحقیق شرکت کردند. برای بررسی شدت درد، میزان ناتوانی و کیفیت زندگی به ترتیب از پرسشنامه های شدت درد کیوبک، میزان ناتوانی اوسوستری و کیفیت زندگی SF-36استفاده شد. از ضریب همبستگی پیرسون جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شدت درد با ناتوانی (05/0 p < ، 716/0 =r) و کیفیت زندگی (05/0 p < ، 554/0 -=r) ارتباط معنا داری وجود داشت. بین محدودیت روحی با شدت درد (05/0 p < ، 261/0 =r)، با میزان ناتوانی (05/0 p < ، 128/0 =r) و سلامت روان (05/0 p < ، 308/0 =r) ارتباط معنی داری مشاهده نشد. میزان ناتوانی و کیفیت زندگی ارتباط معنا داری با یکدیگر داشتند (05/0 p < ، 540/0- =r). نتیجه گیری: همانطور که نتایج نشان می دهد بیشترین امتیاز درمورد ابعاد کیفیت زندگی، مربوط به عملکرد جسمانی است که بیانگر این مطلب است که کمر درد مزمن کمترین تاثیر را روی عملکرد جسمانی داشته است. و کمترین امتیاز مربوط به بعد محدودیت روحی می باشد که نشان دهنده بیشترین تاثیر منفی کمر درد مزمن بر این فاکتور است. درواقع از عوامل پایین بودن این ابعاد، فشارهای روانی بر دانشجویان است.