فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
33 - 55
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مسائل مربوط به سلامت روان در بین دانشجویان و فراگیران پلیس، پژوهش حاضر با هدف مطالعه سلامت روان دانشجویان و فراگیران مجتمع آموزش عالی زنان پلیس انجام شد. پژوهش ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻫﺪف ﮐﺎرﺑﺮدی و ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ روش از نوع کیفی بود . جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان و فراگیرانی بود که نمره بالایی از پرسشنامه (scl-90) کسب کرده بودند. نمونه بعد از رسیدن به اشباع نظری، متوقف شد که در این پژوهش 22 نفر بود. جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته صورت گرفت. برای تعیین روایی محتوایی، سوالات مصاحبه در اختیار اساتید و خبرگان علمی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون براون و کلارک ( 2006) انجام شد و پس از کدگذاری، حداکثر مقوله ها و مضامین مشترک جمع آوری گردید. جهت صحت و سقم داده ها از معیارهای گوبا و لینکن (1989) استفاده شد. تحلیل یافته های مصاحبه با دانشجویان مجموعا 53 کد باز، 8 کد محوری و 3 کد انتخابی شناسایی شد که عوامل تاثیرگذار بر سلامت روان دانشجویان و فراگیران در سه مضمون اصلی از جمله عوامل سازمانی، عوامل انسانی و عوامل خانوادگی شناسایی شدند. پیشنهاد می شود راهکارهای بهبود سلامت روان دانشجویان و فراگیران پلیس زن مورد مطالعه قرار گیرد.
نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین سرمایه های اجتماعی و تعارض کار-خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارض کار-خانواده موضوعی اساسی می باشد که کارکنان را تحت تأثیر قرار می دهد و از شایع ترین شکایات هر سازمانی می باشد. از جمله عواملی که با تعارض کار-خانواده ارتباط دارند می توان به سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی اشاره کرد. بدین ترتیب این پژوهش به دنبال بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و تعارض کار-خانواده با نقش میانجی تعهد سازمانی می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد شاغل بازار کار شهر تهران می باشد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. ابزار این پژوهش شامل پرسش نامه تعارض کار-خانواده Netmier et al. (1996)، پرسش نامه سرمایه اجتماعی انجمن سرمایه اجتماعی آمریکا و پرسش نامه تعهد سازمانی (1996) Balfour & Wechsler می باشد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و smartPLS استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه سرمایه اجتماعی با تعهد سازمانی و تعهد سازمانی با تعارض کار و خانواده معنی دار است. علاوه بر این، تحقیق نقش واسطه ای تعهد سازمانی را در رابطه بین سرمایه اجتماعی با تعارض کار- خانواده تأیید کرد. نتیجه حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که تعهد سازمانی می تواند میانجی گر رابطه بین تعارض کار-خانواده و سرمایه اجتماعی باشد؛ بنابراین می بایست به موضوع تعهد سازمانی توجه ویژه ای شود.
رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار با توجه به نقش میانجی سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائلی که هر سازمان می بایست توجه ویژه ای به آن نماید، شناخت مسائل روانی و شغلی کارکنان است. لذا امروزه توجه به سازه بهزیستی شغلی در میان کارکنان رو به افزایش است. همچنین با توجه به شرایط کاری کارکنان در سازمان ها و تمایل افراد به کار در ساعت های طولانی، می توان شاهد بروز عواقب ناشی از آن همچون اعتیاد به کار بود. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار با توجه به نقش میانجی سلامت روان انجام گردید. این پژوهش از نظر نوع، توصیفی و از نظر روش یک پژوهش همبستگی است و جامعه آماری آن را کلیه کارکنان یک سازمان در شهر اصفهان به تعداد دو هزار نفر تشکیل داده اند که از میان آنان، تعداد 310 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های اعتیاد به کار، بهزیستی شغلی، خودتنظیمی هیجانی، رگه تاریک شخصیت خودشیفته و سلامت روان بود. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رابطه خودتنظیمی هیجانی با سلامت روان، سلامت روان با بهزیستی شغلی و خودشیفتگی با اعتیاد به کار، مثبت معنی دار است و رابطه خودشیفتگی با سلامت روان و رابطه سلامت روان با اعتیاد به کار منفی و معنی دار است (05/0>p). همچنین مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و سلامت روان، میانجی رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار است (05/0>p)؛ بنابراین به دلیل نقش و اهمیت پدیده هایی همچون بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار در سازمان ها، توجه به این یافته های مهم باید مدنظر مدیران و سیاست گذاران سازمان ها قرار بگیرد.
The Effectiveness of Reality Therapy on Psychological Capital and Sense of Psychological Cohesion in Patients with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
78 - 92
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the effects of reality therapy on improving psychological capital and sense of cohesion among Iranian Patients with Multiple Sclerosis.
Method: This study was performed in Tehran in 2021. Sampling was employed to select 36 participants who completed the Psychological Capital Questionnaire and Sense of Cohesion Scale in the pretest, posttest, and onemonth follow-up stages. The participants of the experimental group underwent eight weekly 90-minute sessions to receive the online reality therapy; However, the control group received no intervention.
Results: Data analysis showed a significant difference in psychological capital and sense of cohesion in the experimental group compared to the control group (P< 0/05). There was a significant difference in three subscales of psychological capital (i.e., self-efficacy, resilience, and hope) and two subscales of the sense of cohesion (i.e., perceptibility and controllability) in Patients with MS in the experimental group (P <0.05), but no significant difference in optimism (a subscale of the psychological capital) and significance (a subscale of sense of cohesion) (P> 0.05).
Conclusion: Due to the effects of reality therapy on patients with multiple sclerosis, this psychological therapy can be employed to improve the psychological capital and sense of cohesion.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) با تأکید بر آموزه های دینی بر سلامت روان و سازگاری اجتماعی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) با تأکید بر آموزه های دینی بر سلامت روان و سازگاری اجتماعی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره پیگیری (3 ماهه) با گروه آزمایشی و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401 1402 بود. به منظور انتخاب آزمودنی ها به شیوه تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) جایگزین شدند. برنامه مداخله ای به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسش نامه سلامت روانی گلدبرگ و هیلر (1979)، پرسش نامه رفتار سازشی لامبرت و همکاران (1974) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر در نرم افزار 23spss- تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با تأکید بر آموزه های دینی تأثیر معناداری بر افزایش سلامت روان و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارد.
اثربخشی برنامۀ توانمندسازی زناشویی مبتنی بر طرحواره های مثبت بر رضایت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی زناشویی مبتنی بر طرحواره های مثبت بر رضایت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. در این پژوهش، از بین زوجین ساکن اراک در زمستان سال 1402، 24 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ استفاده شد. زوجین گروه آموزش به مدت 11 جلسه 90دقیقه ای در جلسات آموزشی برنامه توانمندسازی زناشویی مبتنی بر طرحواره های مثبت شرکت کردند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد آموزش برنامه توانمندسازی زناشویی مبتنی بر طرحواره های مثبت بر رضایت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین اثربخشی معناداری داشته است و این نتیجه در دوره پیگیری 45روزه نیز پایدار بود. بنابراین، می توان گفت برنامه توانمندسازی زناشویی از روایی لازم برای افزایش تمایزیافتگی و رضایت زناشویی زوجین به عنوان یک برنامه پیشگیرانه سطح اول برخوردار است.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن بود.
روش: با توجه به گمارش تصادفی آزمودنی ها و گروه مقایسه کنترل روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن به کلینیک تخصصی درد بیمارستان فوق تخصصی خاتم الانبیاء شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها تعداد 34 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی درد مزمن (ون کوروف و همکاران، 1990)، پرسشنامه کیفیت خواب (بویس و همکاران، 1989) و پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت دو ماه و نیم در 10 جلسه 60 دقیقه ای درمان مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری را دریافت نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون پیش فرض های آماری و آنالیر کوواریانس چندمتغیری با SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی- رفتاری بر بدتنظیمی هیجانی (000/0=P)، کیفیت خواب (035/0=P) و شدت تجربه درد (004/0=P) تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: درمان مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن دارای اثربخشی و کارایی بود
The Mediating Role of Self-Compassion in the Relationship Between Family Cohesion, Stress, and Quality of Life with Body Mass Index in Adolescent Girls(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
63 - 77
حوزههای تخصصی:
Objective: Being overweight and obese in adolescence is associated with severe health effects during their lifetime The purpose of this study was to explain the mediating role of self-compassion in the relationship between family cohesion, stress, and quality of life with body mass index in adolescent girls
Method: The current research was descriptive-multiple linear regression From among the statistical population of the research, 250 teenage girls were selected as the research sample using a multi-stage cluster sampling method, and finally, after dropping 50 people from the sample group, the data of 200 of them were analyzed. The tools of data collection included the Samani Family Cohesion Questionnaires (2001), Byrne and Mazano Stress (2002) Scale, the World Health Organization Quality of Life (1996) questionnaire, and the NAF Self-compassion (2003) inventory. For data analysis, structural equation modeling was performed using SPSS26 and AMOS24 software.
Results: The results showed that the model of body mass index based on the quality of life, family cohesion, and stress with the mediating role of self-compassion has a good fit. It also indicated that family cohesion, stress, and quality of life did not predict body mass index in adolescent girls, But quality of life predicts body mass index in adolescent girls.
Conclusion: It seems that self-compassion plays a mediating role in the relationship of body mass index with family cohesion, stress, and quality of life in adolescent girls.
هنجاریابی پرسشنامه اسناد دینی در فرهنگ ایرانی-اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
37 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر هنجاریابی پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران مطابق با فرهنگ ایرانی -اسلامی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری بیماران مبتلا به کووید-19 دو استان قم و تهران بود که از طریق انتشار لینک تعداد 548 نفر به پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران و پرسشنامه سبک های اسناد بیماران مبتلا به کووید پاسخ دادند. برای بررسی ویژگی های روان سنجی، داده ها با استفاده از نرم افزار spss26 و amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای فرایند روایی از سه روش روایی محتوایی، روایی ملاک و روایی سازه به شیوه روش های همسانی درونی و روش تحلیل عاملی به شیوه تاییدی و اکتشافی بهره برده شد. یافته ها حاکی از شناسایی سه عامل؛ «اسناد دینی مثبت»، «بازخواست خداوند» و «مجازات الهی» بود. عامل «باز خواست خداوند» و «مجازات الهی» بایکدیگر عامل «اسناد دینی منفی» را تشکیل دادند. اعتبار آزمون با روش دو نیمه کردن آزمون، ضریب اسپیرمن – براون و ضریب دو نیمه سازی گاتمن و تعیین ضریب آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که نسخه فارسی پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران، از روایی و اعتبار بالایی برخوردار بوده و ثبات و قابلیت پیش بینی آن مورد تایید است.
تاب آوری زنان مبتلا به ام اس: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
125 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری افراد مبتلا به ام اس در سطح پایینی قرار دارد. توجه ویژه به ارتقا تاب آوری در سال های اخیر به عنوان مکمل درمانی، پژوهش های متعددی را به سوی خود جلب کرده است. نبود پژوهش مروری و جمع بندی این نیاز پژوهشی را ایجاد کرد لذا این پژوهش به بررسی عوامل تاثیر گذار بر تاب آوری زنان مبتلا به بیماری ام اس می پردازد.
روش: این پژوهش از نوع مروری و جست وجوی نظام مند است. کلیه مقالات مرتبط با تاب آوری زنان ایرانی مبتلا به بیماری ام اس در ده سال گذشته در شش پایگاه داده ایی فارسی با کلید واژه های تاب آوری، زنان، ام اس، مالتیپل اسکلروزیس جستجو شد. با توجه به معیار های ورود و خروج، 18مقاله مرتبط وارد پژوهش شد.
یافته ها: موقعیت جغرافیایی پژوهش ها در 9 استان و تمرکز مطالعاتی در این حوزه در سال های 1399 و 1401 است که نشان اهمیت موضوع تاب آوری در سال های اخیر است. بیش ترین روش پژوهش استفاده شده، نیمه آزمایشی است. با بررسی مقالات، عوامل تاب آوری به 7 دسته که شامل راهبرد های کنترل ذهن، پذیرش و شفقت، بهزیستی روان ، معنا درمانی، ورزش درمانی، معنویت درمانی و بخشودگی تقسیم بندی شدند.
نتیجه گیری: شناخت عوامل موثر تاب آوری زنان می تواند به بهبود خدمات حمایتی بیماری مزمن کمک کند. در ادامه پیشنهادهای متناسبی نیز در سه سطح رویکردی (ایجاد پژوهش های بین رشته ایی)، پژوهشی (بهره گیری از روش های کیفی و ترکیبی) و ساختاری ارائه شده اند.
نقش فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای در تنهایی بیماران اسکلروز چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
143 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسکلروز چندگانه یک بیماری مزمن پیش رونده در سیستم اعصاب مرکزی می باشد که بر جنبه های مختلف زندگی شخص اثرگذار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای در تنهایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می باشد.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ساکن شهر رشت در سال 1401 بود که 120 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995)، مقیاس تنیدگی ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و مقیاس احساس تنهایی (دی توماسو و همکاران، ۲۰۰۴) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین فاجعه انگاری درد، تنیدگی اداراک شده و اجتناب تجربه ای با تنهایی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین، یافته ها نشانگر این بودند که تنها اجتناب تجربه ای قدرت پیش بینی تنهایی را دارد ) 05/0 p< ).
نتیجه گیری: فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای از طریق عدم پذیرش احساسات و افکار موجب افزایش تنهایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شده است.
The Effectiveness of Neurofeedback on the Mental Health of Deaf Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۴ - Serial Number ۲۲, Autumn ۲۰۲۴
9 - 22
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the effectiveness of neurofeedback in reducing symptoms of depression, anxiety, and stress in high school deaf girls. Method: A total of 24 deaf female students were randomly assigned to experimental (n=12) and control (n=12) groups. The experimental group received 15 neurofeedback training sessions targeting the F3 and F4 regions. Both groups completed the DASS-21 questionnaire before and after the intervention.. Results: Multivariate analysis of covariance indicated significant reductions in depression (F = 15.680, p<.05), anxiety (F = 5.991, p<.05), and stress (F = 6.100, p<.05) scores in the experimental group compared to the control group. Conclusion: Neurofeedback appears to be an effective intervention for improving mental health among deaf adolescents.
اثربخشی آموزش بازی های مدیریتی بر انگیزه شغلی و رفتار نوآورانه مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگیزه کاری و رفتار نوآورانه نقش حیاتی در توسعه سازمان ها ایفاء می کند، چراکه بهره وری و اثربخشی کارکنان را افزایش می دهد. همچنین به معنای امکان توسعه کارآفرینی، آماده سازی کارکنان برای فعال بودن برای تغییرات احتمالی، مشارکت آنان در فرآیند تصمیم گیری و اقدام است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بازی های مدیریتی بر انگیزش شغلی و رفتارهای نوآورانه مدیران بود که پس از آشنایی با این تکنیک و مواجهه با موقعیت ها و استفاده از آن در تصمیم گیری، رابطه آن را با انگیزش شغلی و رفتارهای نوآورانه بررسی شد. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی بود که در آن از دو گروه پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. در واقع آموزش بازی های مدیریتی به عنوان یک متغیر مستقل برای تعیین تأثیر آن بر انگیزه شغلی و رفتارهای نوآورانه مدیران به عنوان متغیرهای وابسته به کار گرفته شد. حجم نمونه شامل 30 نفر از مدیران شرکت نرم افزاری داتین است که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره انتخاب شدند و معیار ورود آن ها داشتن سابقه کار و حضور بیش از 2 سال در تیم بود. ابزار تحقیق شامل دو پرسش نامه خودگزارشی انگیزش شغلی هاکمن و اولدهام (1976) و رفتار نوآورانه کارکنان جانسن (2000) بود که قبل و بعد از مداخله مورد نظر (آموزش بازی های مدیرتی) برای گروه آزمایش اجرا شد. همچنین داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از تأثیر آموزش بازی های مدیریتی بر انگیزه شغلی و رفتارهای نوآورانه مدیران بود (05/0>P). اثربخشی آموزش مدیریت بازی بر انگیزش شغلی و رفتار نوآورانه نشان می دهد که مدیران با اتخاذ چنین رویکردی در سازمان می توانند انگیزه شغلی و رفتار نوآورانه را در کارکنان افزایش دهند.
نقش باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک زندگی در گرایش به فرزندآوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر نقش باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک زندگی در گرایش به فرزندآوری مورد مطالعه قرار گرفت. کلیه جوانان دختر و پسر شهرهای استان خوزستان (18 38 سال) جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل داده بودند که از بین آن شهرها 373 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه باورهای مذهبی ساخته سواری (1401)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، سبک زندگی میلر و اسمیت (1988) و پرسش نامه گرایش به فرزندآوری حائری مهریزی و همکاران (1396) استفاده گردید. طرح تحقیق همبستگی است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار spss و با کمک روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد بین باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و گرایش جوانان خوزستانی به فرزندآوری ارتباط مثبت معنی دار و بین سبک زندگی و گرایش آنان به فرزندآوری ارتباط منفی معنی داری وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که 6 صدم درصد واریانس گرایش به فرزندآوری توسط حمایت اجتماعی، باورهای مذهبی و سبک زندگی تبیین و پیش بینی می شود.
تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
43 - 59
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه کودکانی که بخش اول زندگی خود را در پرورشگاه ها می گذرانند، عمدتاً از محیط های حمایت کننده محروم هستند و بیشتر در معرض خطر مشکلات رفتاری همچون پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی هستند، این پژوهش صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان بود. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) و جامعه آماری آن را نوجوانان ساکن در پرورشگاه صنعتی شهر کرمان تشکیل داده اند که تعداد آنان بالغ بر 200 نفر بود. 30 نفر به صورت تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. 15 نفر از آنها به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه رشد اجتماعی وایزمن جمع آوری گردیده است. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان تأثیرگذار بوده است.
مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری است. برای تعیین نمونه 60 نفر به صورت داوطلبانه و هدفمند انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش شفقت به خود و گروه آزمایش دوم آموزش ذهن آگاهی را ازطریق پروتکل های آموزشی شفقت به خود و ذهن آگاهی در هشت جلسه دریافت کردند و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی ها، قبل و بعد از اجرای مداخله و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به مقیاس کنترل عواطف پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرّر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش شفقت به خود و همچنین، آموزش ذهن آگاهی به یک میزان در افزایش کنترل عواطف نوجوانان اثربخش بوده و بعد از 45 روز همچنان پایدار بوده است که این پایداری در ذهن آگاهی ماندگاری بیشتری داشته است. با توجه به اثربخشی مشابه آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در افزایش کنترل عواطف نوجوانان، پیشنهاد می شود در مراکز حمایتی نظیر شبه خانواده بهزیستی از این روش های روانشناسی موج سوم برای بهبود وضعیت عاطفی نوجوانان بهره گرفته شود.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی برای دانش آموزان پرخاشگر خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
169 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی برای دانش آموزان پرخاشگر بود. روش پژوهش کیفی بود. جامعه آماری شامل کلیه اساتید روانشناسی دانشگاه، متخصصین و درمانگران حوزه روانشناسی و روش نمونه گیری هدفمند بود. نمونه آماری در این مطالعه نیز دانش آموزان پرخاشگر خانواده های نظامی بود. براساس مصاحبه در حد اشباع، حجم نمونه 10 نفر بدست آمد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. بسته آموزشی راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی برای دانش آموزان پرخاشگر خانواده های نظامی تدوین شد. در تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج نشان داد، راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی در 9 جلسه تدوین شد که شامل: آگاهی از احساسات و هیجانها، مهارتهای درک هیجان و انتخاب موقعیت، ارزیابی شناختی با هدف شناخت تجربه های هیجانی، مهارتهای مربوط به پیشگیری، معرفی خودناتوان سازی و راهبردهای مقابله با آن، گسترش جضور ذهن و توجه، آموزش راهبردهای خودتنظیمی، و تعدیل پاسخ و ابراز صحیح هیجان، بدست آمد.
The Relationship between Neuroticism and Psychological Distress in the Covid-19 Pandemic: The Mediating Role of Perceived Stress and Loneliness(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
45 - 56
حوزههای تخصصی:
Introduction: Whenever there is an outbreak of infectious diseases, psychosocial impact has been observed on individual and social levels globally. The psychological and social effects of the COVID-19 epidemic are potential and widespread, which affect people's mental health in the long term. The present study aimed to investigate the role of neuroticism in predicting psychological distress through perceived stress and loneliness in covid-19.Method: This research was carried out in the form of correlation and structural equations. The statistical population of the research was all the students of Azarbaijan Shahid Madani University, 300 of whom were selected through convenience sampling, and the neuroticism scale was from the short form of the Neo questionnaire, the Cohen et al.'s perceived stress questionnaire, the Kessler psychological distress questionnaire, and the loneliness scale. Social Emotional Assessment for Adults (SELSA-S) was administered to them. Then the obtained data were analyzed using Spss26 and Amos22 software.Results: The results showed that neuroticism is related to psychological distress through loneliness and perceived stress. Also, there is a positive and significant relationship between the components of loneliness, perceived stress, and neuroticism with stress, anxiety, and depression.Conclusion: Therefore, considering the increasing spread of psychological distress, it is necessary to reduce people's psychological distress by teaching self-care skills and stress management.
پیمایش تعارضات زناشویی در خانواده های طلاب: یک تحلیل با توجه به دین داری و سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیمایش تعارضات زناشویی در خانواده های طلاب با توجه به سبک زندگی اسلامی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه پژوهش شامل 626 نفر (313 زوج) است که به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای از بین طلاب متأهل شهر قم انتخاب شدند و به پرسش نامه تعارضات زناشویی تجدیدنظرشده ثنایی (1387، MCQ-R) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که میزان تعارضات زناشویی در زوج های طلبه به طور چشمگیری کم و بهنجار است؛ بدین شرح ۴/۷۰ درصد تعارض کم، ۳/۲۸ درصد تعارض بهنجار و ۳/۱ درصد تعارض زیاد داشتند. این امر با توجه به سبک زندگی اسلامی، دین داری و برنامه های تهذیبی و تربیتی خاصی که طلاب دارند تبیین می شود. بنابراین در تحلیل روان شناختی عوامل تعارضات زناشویی و برنامه ریزی برای پیشگیری و درمان آن بهتر است به عوامل زیربنایی همچون سبک زندگی و دین داری افراد توجه کافی شود. همچنین برنامه های آموزشی تربیتی با رویکرد معنوی و دینی که باعث ارتقای کیفیت زندگی زناشویی و سازگاری همسران خواهد شد، پیشنهاد می گردد.
ارتباط تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلا مالتیپل اسکلروز (MS)؛ نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش باهدف بررسی نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی در ارتباط بین تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه شامل تمامی مبتلایان به بیماری مالتیپل اسکلروز ساکن تهران بود. درنهایت 229 نفر نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم (2005)، کارکردهای اجرایی نجاتی و همکاران (2014) و تبعیت درمانی موریسکی و همکاران (2008) به شیوه مداد کاغذی پاسخ دادند. به منظور بررسی ارتباط از همبستگی پیرسون و نقش تعدیل گر از رگرسیون گام به گام بهره گرفته شد.
یافته ها: شواهدی از نقش پیش بین نشانه های افسردگی برای تبعیت ضعیف از درمان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز یافت شد (P<0/01). بعلاوه شواهد مبین نقش پیش بین حافظه، برنامه ریزی و شناخت اجتماعی در تبعیت درمانی بود (P<0/01). از طرفی شواهدی از نقش کارکردهای اجرایی در رابطه نشانه های افسردگی با تبعیت درمانی به عنوان تعدیل یافت نشد (P>0/01).
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اهمیت وجود نشانه های افسردگی و کارکردهای اجرایی در تبعیت درمانی بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز بود. با توجه به اهمیت تبعیت درمانی در پیش آگهی بیماری پیشنهاد می شود پزشکان با در نظر گرفتن این دومورد به تدوین برنامه هایی درمانی اقدام کنند تا مشکلات شناختی و هیجانی موازی با درمان اصلی بیماری هدف قرار دهند و از این طریق تبعیت درمانی را افزایش دهند.