فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
بررسی آموزه های قرآنی درباره نقش عواطف در فعالیت های عقلانی و هدایت، بیانگر آن است که عواطف می توانند هم در جهت تضعیف عقلانیت و هدایت افراد نقش بازی کنند و هم در جهت تقویت آنها. در این راستا رویکرد قرآن به رابطه عواطف با یقین و نقش آنها در هدایت افراد تأمل برانگیز است. بنابراین هدف پژوهش حاضر شناسایی چگونگی ارتباط عواطف با یقین و نقش آنها در هدایت انسان از منظر آموزه های قرآن می باشد. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی تلاش می شود آموزه های قرآن کریم درباره نقش عواطف در عقلانیت عملی و هدایت و رستگاری انسان علی رغم علم و یقینش بررسی شود. یافته های پژوهش نشان داد که از نگاه قرآن بین یقین و هدایت ملازمه ای نیست و انسان ممکن است تحت تأثیر عواطف مختلف برخلاف یقینش عمل کند. قدرت عواطف از نظر قرآن زیاد است و ازاین رو برای کاستن از نقش تضعیفی برخی عواطف در عقلانیت و هدایت افراد، باز از نیروی عواطف استفاده می کند و ملازمه علم و یقین با عاطفه نیرومندی که عقل ایجاد کرده است را ضروری می داند.
اثربخشی آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
101 - 126
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون به همراه مرحله پیگیری 45روزه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه نوجوانان 16-18ساله شهر اصفهان در بازه زمانی بهار 1403 بود. برای انتخاب نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، تعداد 40 نفر نوجوان انتخاب و به طور تصادفی در گروه گواه و آزمایش بیست نفر گمارده شدند. گروه آزمایش تحت آموزش ذهن دلسوز بر اساس پروتکل پرورش ذهن دلسوز آیرنز و بیوماونت قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی، پرسشنامه ابراز وجود، پرسشنامه خوددلسوزی فرم کوتاه و پرسشنامه همدلی کودکان و نوجوانان بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان تأثیر مثبت و معنادار داشته است و این تأثیر در مرحله پیگیری بعد از 45 روز همچنان پایدار بود. در نتیجه، ارتقا و پرورش ذهن دلسوز موجبات بهبود تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی و نیز مصون سازی نوجوانان در برابر آسیب های روان شناختی مانند اضطراب و افسردگی را فراهم می کند.
The Effectiveness of Mindfulness-Based Stress Reduction Training on the Beliefs Related to Pain and Anger in Women with Rheumatoid Arthritis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۳ - Serial Number ۲۱, Summer ۲۰۲۴
43 - 54
حوزههای تخصصی:
Objective : This study aimed to investigate the effectiveness of mindfulness-based stress reduction (MBSR) training on pain beliefs and dimensions of anger in women with rheumatoid arthritis.
Method : The research design was quasi-experimental with a pre-test-post-test and a control group. The statistical population of the study consisted of women with rheumatoid arthritis referred to medical centers in Tabriz City in 2022. The sample included 25 women with rheumatoid arthritis selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria, who were then randomly assigned to two groups. The research instruments used were Williams and Thorne's Belief in Pain Questionnaire and Spielberger's State-Trait Anger Questionnaire, which were provided to both groups to collect the required data. The control group remained on the waiting list, while the experimental group underwent MBSR training over eight weekly sessions (90 minutes per week) following Jon Kabat-Zinn's approach. The research data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).
Results : The results indicated significant differences between the MBSR and control groups in pain beliefs and anger. Specifically, MBSR treatment led to a reduction in pain-related beliefs and anger in the experimental group ( P <0.001). Eta-squared values showed that 76.3%, 71.8%, 74.4%, and 69.6% of the variance in pain beliefs and anger could be attributed to the effects of MBSR, respectively.
Conclusion : Based on the findings, mindfulness-based stress reduction (MBSR) training can be considered as a complementary and protective treatment technique for patients with chronic and painful conditions such as rheumatoid arthritis.
اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش تنش فرزندپروری و پریشانی روانشناختی در مادران نظامی دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی-نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
89 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش تنش فرزندپروری و پریشانی روانشناختی در مادران نظامی دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی-نقص توجه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش جامعه آماری کلیه مادران نظامی دارای کودک 7 تا 12 ساله مبتلاء به ADHD شهر تهران در سال 1402-1403 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر مادر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس درجه-بندی مقیاس اختلال بیش فعالی- نقص توجه کانرز ، پرسش نامه تنش فرزندپروری(PSI-SF) آبدین(1995) و مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر(K-10) کسلر و همکاران(2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر تنش فرزندپروری و پریشانی روان شناختی در مادران داشته است(05/0>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان شیوه های مناسب برای بهبود تنش فرزندپروری و پریشانی روان شناختی در مادران نظامی به اختلال بیش فعالی در مراکز مشاوره به کار برده شوند.
Defense Mechanisms of Medical Interns and Correlation with Spiritual Health(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۳ - Serial Number ۲۱, Summer ۲۰۲۴
73 - 85
حوزههای تخصصی:
Objective: Psychological defense mechanisms reflect how individuals cope with conflicts and stress. This study aimed to describe defense mechanisms in medical interns and their correlation with spiritual health.
Method: This cross-sectional study, characterized by its descriptive nature, was carried out among medical students during the 2019-2020 academic year. The participants were 168 medical interns who met the established study criteria and completed two questionnaires: The Defense Mechanisms Questionnaire (DSQ-40), devised by Andrews et al. (1993), and the Spiritual Health Questionnaire by Paloutzian and Ellison (1982). Data analysis was conducted utilizing SPSS version 25, employing Pearson correlation, t-tests, and ANOVA for statistical evaluation.
Results: The mean score of mature defense mechanisms (43.31±16.83) among medical interns was higher than immature (98.52±52.8) and neurotic (36.75±18.3) defense mechanisms. The immature defense mechanism was significantly higher in males than in females (99.43±23.41 vs 108.47±23.21, p=0.014). Also, the mean score of immature defense mechanisms in single individuals was considerably higher than in married ones (106.66±24.02 vs 93.12±19.56, p=0.001). The spiritual health of interns had a significant and direct correlation (r=0.249) with mature defense mechanisms and a significant negative correlation (r=-0.336) with immature defense mechanisms.
Conclusion: Higher spiritual health in medical interns is associated with greater use of mature defense mechanisms and lesser use of immature defense mechanisms.
نقش میانجی راهبردهای مقابله ای و تاب آوری در ارتباط بین رویدادهای تنش زای زندگی و عواطف مثبت و منفی در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
21 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان پستان شایع ترین سرطان در بین زنان سراسر جهان است هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله ای و تاب آوری در ارتباط بین رویدادهای تنش زای زندگی و عواطف مثبت و منفی در زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
روش: طرح پژوهشی حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به کلینیک پستان بیمارستان ابن سینای شهر تهران در سال 1400-1399 بود. تعداد 217 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شد. به منظور گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985)، پرسشنامه تاب آوری کانر- دیویدسون (2003)، پرسشنامه رویدادهای تنش زای زندگی خدایاری فرد (1386)، و پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون (1988) مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و AMOS و با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد.
یافته ها: تاب آوری و مهارت های مقابله ای نقش میانجیگری معناداری بین رویدادهای تنش زای زندگی و عاطفه مثبت و منفی داشتند. متغیرهای وارد شده به به مدل 29 درصد از تغییرات عاطفه منفی و 88 درصد از تغییرات عاطفه مثبت را تبیین نمودند.
نتیجه گیری: آموزش مدیریت استرس درزنان مبتلا به سرطان از اهمیت زیادی برخوردار است و آموزش آنان جهت به کارگیری راهبردهای مقابله ای مناسب برای کاهش عواطف منفی گام مهمی است. همچنین مداخلات آموزشی در خصوص ارتقاء مهارت های تاب آوری پس از درمان اولیه سرطان ضروری است.
نقش ابعاد روان شناختی مشکلات جنسی و رضایت جنسی در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد در معتادان مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
37 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش ابعاد روان شناختی مشکلات جنسی و رضایت جنسی در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد در استان مرکزی انجام گرفت.
روش: ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ شامل کلیه مردان معتاد به مواد افیونی مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد استان مرکزی در سال 1398 بود که با استفاده از فرمول برآورد حجم نمونه کوکران تعداد 377 مردان معتاد متأهل به صورت نمونه گیری مضاعف انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های چندوجهی مشکلات جنسی اسنل، فیشر و والترز (1993)، خودکارآمدی ترک اعتیاد برامسون (۱۹۹۹) و پرسشنامه رضایت جنسی زناشویی لارسون (1998) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین رضایت جنسی و کنترل جنسی درونی و خودکارآمدی ترک اعتیاد رابطه مثبت و بین اضطراب جنسی، نظارت جنسی، افسردگی جنسی و قاطعیت جنسی و خودکارآمدی ترک اعتیاد در معتادان رابطه منفی معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 24 درصد از واریانس خودکارآمدی ترک اعتیاد در افراد معتاد به صورت مثبت بر اساس کنترل جنسی درونی، رضایت جنسی، افسردگی جنسی و به صورت منفی بر اساس اضطراب جنسی، قاطعیت جنسی و خود نظارتی جنسی قابل پیش بینی است. رضایت جنسی زناشویی، حرمت جنسی، اشتغال جنسی، آگاهی جنسی، انگیزش جنسی، کنترل جنسی بیرونی و ترس از رابطه جنسی نتوانستند خودکارآمدی ترک اعتیاد را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: ابعاد روان شناختی مشکلات جنسی و رضایت جنسی نقش مهمی در خودکارآمدی ترک اعتیاد دارند و شناسایی مشکلات جنسی در معتادان به مواد افیونی و انجام مداخلات درمانی جنسی و آموزش مهارت های جنسی نقش مهمی درافزایش خودکارآمدی ترک اعتیاد دارد.
پیش بینی حساسیت اضطرابی براساس تحمل پریشانی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بیماران بهبودیافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
23 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حساسیت اضطرابی یک ساختار خطر تشخیصی است که مورد مطالعه قرار گرفته است و اعتقاد بر این است که پاسخ به انواع مختلف استرس را تقویت می کند. همه گیری کووید-۱۹ یک عامل استرس زای گسترده با تهدیدات جسمی و اجتماعی قابل توجه است لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه تحمل پریشانی با حساسیت اضطرابی بیماران بهبودیافته از کرونا انجام شد.
روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. بدین منظور از بین بیماران بزرگ سال بهبود یافته از ابتلا به کرونا در شهر تهران در سال 1400، 201 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم هیجان شناختی گرنفسکی، کریج و اسپین هاون (2001)، حساسیت اضطرابی فلوید، گارفیلد و لاسوتا (2005) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) جمع آوری شد.
یافته ها: تجزیه وتحلیل یافته ها از طریق تحلیل مسیر نشان دادند که تحمل پریشانی بر حساسیت اضطرابی تأثیرگذار است (44/0-) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت (31/0) و منفی (30/0-) در رابطه بین رابطه تحمل پریشانی با حساسیت اضطرابی نقش میانجی دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت هدف قرار دادن سه مؤلفه تحمل پریشانی و تنظیم شناختی مثبت و منفی هیجان در ارتباط با درمان ها و کمک های روان شناختی برای حساسیت اضطرابی بیماران بهبودیافته از کرونا می تواند مؤثر باشد.
The Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy in Resilience, Rumination and Dysfunctional Attitudes of Infertile Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
71 - 83
حوزههای تخصصی:
Objective: In this study, the intervention of mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) on resilience, rumination, and dysfunctional attitudes in infertile couples is studied.Method: The research design was quasi-experimental with pre-test-post-test and a one-month follow-up with control groups. The statistical population of the study consisted of infertile couples referred to Ibn Sina Infertility Center in Tehran, where 30 infertile couples aged 24-40 were selected as research samples by using a purposive sampling method based on inclusion and exclusion criteria, who were then randomly assigned into two groups of 15 couples. The research instruments were Connor and Davidson's (2003) Resilience Questionnaire, the Nalen and Huxma (1991) rumination, and the Weissman and Beck (1978) dysfunctional attitude questionnaire that were provided to both groups to collect the required data. The control group stayed on the waiting list, and the mindfulness training was performed for the experimental group during eight weekly sessions (two 90-minute sessions per week), according to Segal, Williams, and Tisdale MBCT Protocol (2018). The sessions were performed online and on Skyroom's platform. The research data were analyzed using descriptive statistics and multivariate analysis of covariance (MANCOVA).Results: The results showed that MBCT treatment improved resilience and reduced rumination and dysfunctional attitudes in the experimental group and the post-test and follow-up phase (P<0/001).Conclusion: According to the results, employing this approach for infertile couples is helpful and it can be suggested for improving their psychological conditions.
پیش بینی میزان تحقق انسان کامل اسلامی بر اساس خودمهارگری و استحکام من(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی میزان تحقق انسان کامل اسلامی بر اساس خودمهارگری و استحکام من است. روش پژوهش بنیادی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش را بزرگ سالان ایرانی در بازه سنی 18 60 سال تشکیل داده اند که از میان آنها 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه انسان کامل اسلامی (PIH، بشیری و همکاران، 1399)، پرسش نامه خودمهارگری اسلامی (ISC، رفیعی هنر، 1390) و پرسش نامه استحکام من (ESS، بشارت، 1386) جمع آوری گردید. نتایج با روش مدل سازی معادلات ساختاری بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS21 و AMOS21 انجام شد. نتایج نشان داد که مدل ساختاری پیشنهادشده بر اساس فرضیه های تحقیق از برازش مناسبی برخوردار است و ۲/۸۵٪ از تغییرات متغیر انسان کامل اسلامی توسط متغیرهای خودمهارگری و استحکام من قابل تبیین است. به طوری که اثر متغیر خودمهارگری تقریباً ۶ برابر اثر متغیر استحکام من است. به طورکلی هرچه افراد خودمهارگری و استحکام من بالاتری داشته باشند، می توانند به انسان کامل اسلامی نزدیک تر باشند و توجه به آنها در برنامه های آموزشی و مداخله ای می تواند ارزشمند باشد.
ساخت، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس ایرانی کیفیت روابط جنسی- زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
135 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت جنسی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم حقوق بشر در جامعه بین المللی شناخته شده است و هر انسانی حق دارد به بالاترین سطح سلامت جنسی دست یابد. بیشتر بیماری ها و اختلالات در سراسر جهان ناشی از عدم توجه کافی به سلامت جنسی است. در همین راستا یکی از اقدامات مهم و مؤثر، طراحی و ساخت ابزارهای معتبر و بومی سازی شده است. لذا این پژوهش به منظور بررسی ساخت، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس ایرانی سنجش کیفیت روابط جنسی- زناشویی طراحی شد.
روش: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و بر روی زوجینی که در شهر تهران زندگی می کردند، اجرا شد. داده ها در دو مرحله با استفاده از آلفای کرونباخ، تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تائیدی با کمک نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8/5 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ حاکی از پایایی مطلوب برای کل مقیاس و هر کدام از عامل ها بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر وجود 6 عامل «آشنایی با آناتومی و چرخه جنسی، مسئله گشایی و ارتباط مؤثر، باورهای ناکارآمد و خودگویی های منفی، صمیمیت و گفتمان عاطفی- جنسی، مهارت ها و لمس نواحی غیرجنسی و بهبود مهارت های جنسی» بود که در مجموع 6/54 درصد واریانس کل را تبیین می کنند. در تحلیل عامل تائیدی نیز نتایج حاکی از برازش قابل قبول در تعیین عامل ها بود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که ابزار طراحی شده در شرکت کنندگان ایرانی از پایایی، روایی و برازش کافی برخوردار است. بنابراین استفاده از این ابزار برای سنجش کیفیت روابط جنسی - زناشویی در پژوهش ها و مداخلات درمانی پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش نیک زیستی روانشناختی براساس مدل پرما به دختران 14 تا 16 ساله با علائم اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیک زیستی ترکیبی از احساس خوب و عملکرد مؤثر است که در معنای گسترده تر آن یعنی بالندگی، از پیگیری موفقیت آمیز پنج مولفه پرما شامل احساسات مثبت، مجذوبیت و اشتغال، روابط، معنا و دستاورد به دست می آید. با توجه به اینکه اضطراب و استرس ازجمله مشکلات هیجانی در نوجوانی هستند که می تواند باعث کاهش نیک زیستی روانی و رضایت از زندگی شود، هدف از انجام این پژوهش آموزش مدل پرما به دختران 14 تا 16 ساله با علائم اضطراب بود. بدین منظور، نمونه گیری غیر تصادفی از نوع دردسترس و هدفمند از دانش آموزان دختر پایه نهم و دهم (دوره اول و دوم متوسطه) شهر تهران انجام گرفت. پژوهش از نوع شبه آزمایشی یک گروه با طرح پیش آزمون - پس آزمون و آزمون پی گیری بود. پرسش نامه خودسنجی آخنباخ برای تعیین نمونه ها با علائم اضطرابی و پرسش نامه پرما در ابتدا و انتهای دوره آموزشی و پیگیری پس از گذشت سه ماه اجرا شد. دوره آموزشی در 6 جلسه هفتگی یک و نیم ساعته برگزار شد. یافته ها نشان داد نمره کل پرما و مؤلفه های هیجان مثبت، مجذوبیت، روابط مثبت و معنا پس از دوره آموزشی افزایش معنادار و نمره علائم اضطراب، کاهش معنادار داشت. در پیگیری سه ماهه نیز تغییرات در هجان مثبت و روابط مثبت ماندگار و مؤلفه مجذوبیت افزایش معنادار یافت. با وجود بهبود در مؤلفه دستاورد، تغییرات به سطح معناداری نرسید. براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت، آموزش مدل پرما باعث افزایش نیک زیستی و کاهش علائم اضطراب در نوجوانان دختر 14 تا 16 ساله می شود و این تغییرات در طول زمان ماندگار است.
بررسی مدل جو سازمانی، سرمایه های روان شناختی و بهزیستی روان شناختی جانباز و ایثارگر شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
57 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری سرمایه های روان شناختی در ارتباط میان جو سازمانی و بهزیستی روان شناختی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی و تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارکنان جانباز و ایثارگر شهر شیراز در سال 1401-1402 تشکیل دادند که از این میان تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف، جو سازمانی هاپلین و کرافت و سرمایه های روان شناختی لوتانز و همکاران استفاده شد. برای بررسی پایایی از آلفای کرانباخ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها بیانگر تأثیر مستقیم سرمایه های روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی بود. همچنین یافته ها بیانگر تأثیر مستقیم و غیرمستقیم جو سازمانی بر بهزیستی روان شناختی بود. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که سرمایه های روان شناختی متغیری مهم در بررسی رابطه جو سازمانی و بهزیستی روان شناختی است
The Predictive Role of Organizational Creativity Components in Job Burnout and Organizational Health of Secondary School Teachers
حوزههای تخصصی:
The creativity of employees is a key factor for achieving success in organizations and sustaining their competitive edge. Job burnout and poor organizational health are elements that can either hinder or foster organizational creativity; hence, the current study aimed to explore the predictive influence of components of organizational creativity on job burnout and the organizational health of high school educators. The study utilized a correlation-predictive research design. The study population consisted of all educators teaching in high schools in Zahedan City, Iran, during the academic year 2024-2025. From the aforementioned statistical population, a random cluster sampling method was used to select a sample of 150 teachers. To gather the data, Amabile's Organizational Creativity Questionnaire (2001), Maslach and Jackson's Burnout Questionnaire (1981), and Hoy and Feldman's Organizational Health Questionnaire (1996) were employed, and the data of this research were examined using Pearson's correlation test and stepwise regression through SPSS version 16 software. The correlation findings indicated a notable negative connection between the components of creativity (fluidity, flexibility, innovation, and expansion) and burnout, as well as a significant positive connection with organizational health (P<0.05). The regression analysis results indicated that within the organizational creativity elements, the innovation element displayed a predictive impact (Beta=-0.23) on burnout, while the expansion element exhibited a predictive influence (Beta=0.34) on organizational health (P<0.05). Consequently, due to the impact of organizational creativity on lowering burnout and enhancing organizational well-being, it is advised that practitioners focus closely on the creativity of teachers.
The Mediating Role of Health-Promoting Lifestyle in Stressful Life Events and Health Indicators of Patients with Irritable Bowel Syndrome: a Salutogenic Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
47 - 62
حوزههای تخصصی:
Objective: Irritable bowel syndrome is a chronic psychosomatic disease. Stressful events play a critical role in this disease, and lifestyle modification is one of the treatment priorities for these patients. The present study aimed to examine the role of health-enhancing lifestyles among stressful life events and salutogenic health indicators in these patients.
Method: Data analysis was done by structural equation modeling. The statistical population included all patients with irritable bowel syndrome referred to Imam Sajjad Hospital in Tehran in 2019 and 2020. The statistical sample was 229 patients selected through Purposive sampling and diagnosed by a psychiatrist based on ROME-IV criteria. Research tools included the Bringsen Salutogenic Health Indicators Scale, Sarason Life Events Inventory, and Walker HealthPromoting Lifestyle Profile-II. Data analysis was done by SPSS-20 and LISREL-8 software. Ethical considerations based on confidentiality, respect for the rights of individuals, human dignity, and avoiding harming the participants and distorting information were observed. Also Participants had full authority to withdraw from the study at any time.
Results: The relationship between lifestyle (t=2.723, ß=0.17) and stressful events (t=-2.31, ß=-0.42) with salutogenic health indicators was significant. The mediating role of lifestyle between life events and salutogenic health indicators was meaningful at P<005 and a standard coefficient (0.0-13.11).
Conclusion: It seems that lifestyle and control over stressful events affect the health indicators of patients with irritable bowel syndrome. Therefore, it is suggested to provide appropriate training programs to control and manage stressful events and provide strategies to modify lifestyle to improve health.
ارتباط بین سبک دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی در مبتلایان به درد مزمن: نقش میانجی ناگویی هیجانی و تعدیل گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
45 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع می تواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری ناگویی هیجانی و تعدیل کنندگی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر کاشان در سال 1401 بودند که از میان آن ها تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1989)، پرسشنامه ناگویی هیجانی (تورنتو، 1992) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه به کاربرده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و کیفیت زندگی (۰1/۰p<،347/۰-β=) و دلبستگی ناایمن وابستگی و کیفیت زندگی (۰5/۰p<،188/۰-β=) مبتلایان به درد مزمن را میانجی می کند. همچنین تاب آوری رابطه بین ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن را تعدیل می کند (۰5/۰p<،121/۰-β=).
نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به درد مزمن سبک دلبستگی ناایمن می تواند از طریق ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تاب آوری عامل محافظت کننده تأثیر منفی ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی این بیماران است. این نتایج تلویحات مهمی برای متخصصان بالینی و تحقیقات در زمینه روانشناسی سلامت دارد
رابطه سرشت و منش با خرد به وساطت راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط سرشت و منش با خردمندی به وساطت راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان صورت پذیرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه در تحلیل رگرسیون 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد همدان به عنوان نمونه این پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه های خردمندی، سرشت و منش و تنظیم هیجان بود. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد ارتباط سرشت و منش با خردمندی دانشجویان از طریق نقش واسطه ای راهبردهای مثبت تنظیم هیجان ار برازش خوبی برخوردار است. این مسیر از طریق راهبردهای مثبت تنظیم هیجان به خردمندی اثر بیشتری داشت. همچنین روابط مستقیم وغیر مستقیم سرشت ومنش با خردمندی مورد تایید قرار گرفت. منش از طریق راهبردهای مثبت تنظیم هیجان (به عنوان متغیر کلیدی مدل) بر خردمندی اثرگذار بود. رابطه مستقیم و غیر مستقیم سرشت با خرد معنادار نبود. به طور کلی راهبردهای مثبت تنظیم هیجان نقش میانجی در رابطه بین سرشت و منش با خردمندی ایفا کرد. انجام دادن اقدامات مناسب برای افزایش راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و خردمندی در دانشجویان پیشنهاد می-شود.
اثربخشی برنامه خانواده محور بر پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در افراد مبتلا به دیابت و فشارخون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
129 - 142
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه خانواده محور بر پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در افراد مبتلا به دیابت و فشارخون بود.
روش: پژوهش حاضر، یک مطالع ه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. 40 فرد مبتلا به دیابت و فشارخون برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. سپس نمونه انتخابی با همتاسازی به لحاظ سن و سابقه ابتلا به دیابت، به طور تصادفی به دو گروه 20 نفره گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه تبعیت از دستورات درمانی مدانلو بود.
یافته ها: مقایسه میانگین ها حاکی از اثربخشی گروه برنامه خانواده محور در برابر گروه کنترل بود. بین نمرات اضطراب در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با لحاظ کردن گروه های مختلف آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. در متغیر افسردگی اثر اصلی گروه (423/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 846/27F=) معنادار می باشد. نتایج نشان می دهد اثر اصلی زمان (781/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 824/135F= ) معنادار است. در متغیر استرس اثر اصلی گروه (634/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 767/65F= ) معنادار می باشد. در متغیر تبعیت از درمان اثر اصلی گروه (80/0=Ƞ2، 05/0p<، 726/172F=) معنادار می باشد.یعنی بدون درنظر گرفتن گروه آزمایش و کنترل تغیرات میانگین نمرات از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پی گیری معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه خانواده محور در بهبود تبعیت از درمان و پریشانی روانشناختی در کارکنان مبتلا به دیابت و فشارخون مؤثر است. توانمندسازی خانواده ارائه و آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت به خانواده افراد با اختلال های مزمن بوده، که به خانواده ها کمک می کند تا با مشکلات خانوادگی مرتبط با اختلال مزمن مقابله کنند و نقاط قوت خانواده را در تلاش برای ارتقای ایمنی، رفاه و سازگاری فرد مبتلا تقویت نمایند.
Investigating relationship between personality patterns and orgasm types in womens(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
57 - 70
حوزههای تخصصی:
Personality disorders can play a significant role in creating and perpetuating sexual function problems in women. Therefore, the present study was conducted to investigate the relationship between personality patterns and types of female orgasms. The method of the present study was correlational, and a sample of 400 women in Tehran was selected by convenience sampling method. Tests used to collect data were Millon 3 questionnaires (MCMI-III), Women's Sexual Function Questionnaire (FSFI), and Orgasm Scale Assessment (ORS). According to the results, the highest disorder was related to the satisfaction subscale, and the lowest percentage of the research sample was in the orgasm subscale (25.9%) in the subscales of desire, arousal, humidity, and pain, respectively. The percentage of the research sample was 31, 32, 26.3, and 31.4%. According to the results, the narcissism and negativity subscales had a significant relationship with the types of orgasm (P <0.05) and the other subscales had no significant relationship. According to the results of logistic regression, avoidance, sadism, and borderline subscales were able to predict the types of orgasms and the coefficients of other paths in the regression model did not have significant coefficients (P <0.05).
ارتباط تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلا مالتیپل اسکلروز (MS)؛ نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش باهدف بررسی نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی در ارتباط بین تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه شامل تمامی مبتلایان به بیماری مالتیپل اسکلروز ساکن تهران بود. درنهایت 229 نفر نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم (2005)، کارکردهای اجرایی نجاتی و همکاران (2014) و تبعیت درمانی موریسکی و همکاران (2008) به شیوه مداد کاغذی پاسخ دادند. به منظور بررسی ارتباط از همبستگی پیرسون و نقش تعدیل گر از رگرسیون گام به گام بهره گرفته شد.
یافته ها: شواهدی از نقش پیش بین نشانه های افسردگی برای تبعیت ضعیف از درمان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز یافت شد (P<0/01). بعلاوه شواهد مبین نقش پیش بین حافظه، برنامه ریزی و شناخت اجتماعی در تبعیت درمانی بود (P<0/01). از طرفی شواهدی از نقش کارکردهای اجرایی در رابطه نشانه های افسردگی با تبعیت درمانی به عنوان تعدیل یافت نشد (P>0/01).
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اهمیت وجود نشانه های افسردگی و کارکردهای اجرایی در تبعیت درمانی بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز بود. با توجه به اهمیت تبعیت درمانی در پیش آگهی بیماری پیشنهاد می شود پزشکان با در نظر گرفتن این دومورد به تدوین برنامه هایی درمانی اقدام کنند تا مشکلات شناختی و هیجانی موازی با درمان اصلی بیماری هدف قرار دهند و از این طریق تبعیت درمانی را افزایش دهند.