فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
از آنجا که افسردگی جزء شایع ترین اختلالات روانی در زنان به شمار می رود و مؤلفه های صبر و امیدواری نقش مهمی در تسکین این اختلال دارند، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی بر بهبود سه مؤلفه صبر، امید و اضطراب وجودی در زنان افسرده بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون−پس آزمون و گروه گواه است. گروه نمونه را 40 نفر از زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد بندرعباس تشکیل می دهند که براساس مقیاس افسردگی بک، افسرده تشخیص داده شدند. سپس این افراد به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مورد نیاز از مقیاس های افسردگی بک، امید، صبر و اضطراب وجودی استفاده شد. اعضای گروه آزمایش طی دوازده جلسه مشاوره فردی، تحت درمان یکپارچه توحیدی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون، تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد پس از مداخله، در متغیرهای صبر (37/376=F و 0001/0=p)، امید (91/22=F و 0001/0=p) و اضطراب وجودی (37/27=F و 0001/0=p)، بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنا داری حاصل شده است؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش می توان ادعا کرد که درمان یکپارچه توحیدی در بهبود مؤلفه های صبر، امید و اضطراب وجودی در زنان افسرده مؤثر بوده است.
تأثیر برنامه تمرین ورزش هوازی بر سلامت روان و نگرانی تصویر بدنی زنان دارای انگ چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
137 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نه تنها خود چاقی، بلکه آورده های چاقی نیز مسائلی مؤثر بر سلامت روانی و اجتماعی است که گاهی در کمک به افراد، بر درمان چاقی مقدم شمرده می شوند. انگ چاقی به عنوان نگرش های پیش داورانه نسبت به افراد چاق که می تواند با سلامت روان و نگرانی تصویر بدن زنان با انگ چاقی در ارتباط باشد، از آورده های مقدم در درمان چاقی است. ورزش و به طور مشخص برنامه تمرین ورزش هوازی به عنوان تقویت کننده های کارکردهای روان شناختی و فیزیولوژیک می تواند عاملی مؤثر بر سلامت روان و نگرانی تصویر بدن زنان دارای انگ چاقی تلقی شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه تمرین ورزش هوازی بر سلامت روان و نگرانی تصویر بدن زنان دارای انگ چاقی انجام شد . روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون –پس آزمون تک گروهی است. بدین منظور، 20 نفر زن جوان دارای انگ چاقی بر طبق مصاحبه تشخیصی DSM - 5 برای اختلالات خوردوخوراک و پرسشنامه انگ-خود مرتبط با وزن (لیلس و همکاران، 2010) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در ابتدا و انتها برنامه تمرین ورزش هوازی با پرسشنامه سلامت عمومی-28 گویه (گلدبرگ و هیلر، 1979) و پرسشنامه نگرانی تصویر بدن (لیتلتون، 2005) ارزیابی شدند. یافته ها: با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک و چند متغیری، نتایج نشان داد برنامه تمرین ورزش هوازی منجر به افزایش سلامت روان و کاهش نگرانی تصویر بدن زنان دارای انگ چاقی می شود . نتیجه گیری: ازاین رو می توان نتیجه گرفت، برنامه های ورزشی می توانند در کنار مداخلات روان شناختی، در انگ چاقی زنان و ابعاد مرتبط با آن تأثیرگذار باشند.
ساخت پرسش نامه انسان کامل بر اساس منابع اسلامی؛ با تأکید بر الگوی انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ساخت پرسش نامه انسان کامل، بر اساس الگوی انسان کامل، در منابع اسلامی بود. روش تحقیق، به دو شیوه توصیفی و پیمایشی بود. برای سنجش روایی محتوایی این پرسش نامه، در دو مرحله ابتدا از شاخص روایی محتوا (CVI)، برای بررسی مؤلفه ها و خرده مؤلفه ها و نسبت روایی محتوا(CVR)، برای بررسی گویه ها مطابق با نظر کارشناسان متخصص، در امور دینی و روان شناسی استفاده شد. نتیجه بررسی روایی سازه، به شیوه تحلیل عاملی با ارزش ویژه بیش از 3/0، استخراج 6 عامل با بار عاملی بالاتر از 3/0 بود که در مجموع، 425/35 درصد واریانس کل پرسش نامه را تبیین کردند. عوامل به دست آمده عبارت بودند از: عامل اتکا به خدا، قناعت ورزی، خداباوری، خودمهارگری، جامعه گرایی و شجاعت. برای بررسی اعتبار پرسش نامه، ضریب آلفای کرونباخ، در دو مرحله آزمایشی و نهایی به ترتیب، 859/0 و 856/0 و ضریب آلفای عوامل پنج گانه، همگی بالاتر از 642/0 بود. همبستگی بین دونیمه پرسش نامه نیز برابر با 58/0 بود. از این پرسش نامه، می توان در سنجش ویژگی های مثبت و متعالی انسان و پژوهش در حوزه روان شناسی مثبت گرا، همچنین، کار در محیط های تربیتی برای خودشناسی و تشخیص میزان نزدیکی به کمال استفاده کرد.
طلاق عاطفی: نقش ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان پیش بین کنندگی ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا برای طلاق عاطفی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 238 نفر از جامعه طلاب و دانشجویان مرد و زن متأهل شهر قم در سال تحصیلی 1399-1398 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های طلاق عاطفی، دلبستگی به خدا و ویژگی های شخصیتی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی و موافق بودن، روان آزردگی و گشودگی با طلاق عاطفی ارتباط وجود دارد. همچنین رابطه بین همه مؤلفه های سبک دلبستگی به خدا با طلاق عاطفی منفی و معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که ویژگی های شخصیتی برون گرایی و موافق بودن به صورت منفی و ویژگی های شخصیتی باوجدان بودن و روان آزردگی به صورت مثبت در مجموع 12 درصد از واریانس طلاق عاطفی را پیش بینی می کنند. همچنین مؤلفه دید مثبت از خدا و جوارجویی از مؤلفه های دلبستگی به خدا نیز در مجموع 15 درصد از واریانس طلاق عاطفی را تبیین می کنند. این یافته ها نقش مهم ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا در پیش بینی طلاق عاطفی بین زوجین را نشان می دهد.
Comparison of Quality of Life and Mental Well-Being in Myocardial Infarction Patients and Healthy People(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Quality of life and mental well-being are some of the issues that can play an important role in the disease and its treatment. The purpose of this study was to compare the quality of life and mental well-being of myocardial infarction patients and healthy people. Methods: This is a causal-comparative study with parallel groups. The statistical population of this study was all myocardial infarction patients in Sina hospital in Tehran in 2019. 69 myocardial infarction patients and 72 healthy people were selected by the available sampling method. Data collected to use the Quality of Life Questionnaire (QoL, SF-36) and Psychological Wellbeing Scale (PWB). Data were analyzed by descriptive statistical methods, Mann-Whitney U test, and one-way variance analysis (ANOVA). Results: In terms of quality of life, healthy people were at a higher level compared with patients (F=49.90, P<0.05), but the score of total quality of life by sex was not significant in healthy and patient groups (F=1.74, P>0.05). Also, the dimensions of mental well-being were higher in healthy subjects than in myocardial infarction patients (F=4.41, P<0.05) and there was no difference between the two sexes (F=0.01, P>0.05). Conclusion: Myocardial infarction patients have a lower quality of life and subjective well-being than healthy people. Based on the results, it is necessary to pay more attention to two variables quality of life and subjective well-being in the design of interventions to reduce the psychological problems, patients with MI.
The role of social support in suppressing the effect of job stress on personality traits(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: the present study aimed at studying the relationship between job stress and personality traits and also if the effect of job stress on personality traits was moderated by social support. Method: The populations consisted of offshore personnel working in Iranian Offshore Oil Company (IOOC) in Kharg Island. 234 participants using convenience sampling answered three questionnaires (job stress, very brief NEO-form, and perceived social support of family-scale). Four main hypotheses using structural equation analysis were examined. Results: The findings showed a predictive effect between the personality traits and job stress except for openness to experience such that job stress had an increasing effect on neuroticism and a decreasing effect on extraversion, agreeability, and conscientiousness. Social support, on the other hand, as a moderator decreased the effects of job stress on personality traits except for openness to experience, extraversion, and agreeability such that it decreased neuroticism and increased conscientiousness. Conclusion: the results generally revealed the predictive effects of job stress on personality traits and showed that social support, as a buffer, can reduce the effects of job stress on personality traits. The results were discussed based on the existing models on personality changes.
بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران زن بیمارستان های شهر تبریز در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
19-35
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مهم ترین هدف هر سازمانی دستیابی به بهره وری بهینه است. یکی از عوامل کارآمدی در بهره وری، نیروی انسانی است. عملکرد شغلی پرستاران، که یکی از مهم ترین منابع انسانی بیمارستان ها محسوب می شوند، متأثر از عوامل متعددی ازجمله هوش معنوی و هوش هیجانی است که موجب افزایش کیفیت خدمات و بهره وری می شود. این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران زن شهر تبریز در سال 1396 صورت گرفته است. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه پرستاران زن شهر تبریز بود که از میان آنان 360 نفر با استفاده از جدول مورگان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای برای نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی سیبریا شرینگ، هوش معنوی کینگ و عملکرد پیترسون؛ و برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده و مؤلف مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین مؤلفه های هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران؛ و همچنین بین مؤلفه های هوش هیجانی با مؤلفه های هوش معنوی پرستاران رابطه معنادار وجود داشت (05/00>P). بر اساس نتایج رگرسیون، هوش هیجانی 18/19 درصد از واریانس هوش معنوی؛ و مؤلفه های هوش هیجانی 8/5 درصد و مؤلفه های هوش معنوی 2/1 درصد از واریانس عملکرد را پیش بینی کردند (05/00>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که از طریق هوش هیجانی و هوش معنوی می توان عملکرد پرستاران را افزایش داد؛ زیرا برخورداری پرستاران از مهارت های هوش معنوی و هیجانی تأثیرات چشمگیری در افزایش عملکرد شغلی آنان خواهد داشت و کیفیت خدمت رسانی به بیماران را بهبود خواهد بخشید. بنابراین، لازم است مدیران بیمارستان ها برای ارتقای هوش معنوی و هیجانی پرستاران تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری روان شناختی یک صفت چندوجهی است که در بسیاری از حوزه های زندگی از جمله سلامت روان نقش دارد. با توجه به نقش انعطاف پذیری روان شناختی، پژوهشگران به بررسی این خصوصیت علاقمند شدند؛ اما برای بررسی آن ابزاری که به صورت تخصصی انعطاف پذیری روان شناختی را مورد سنجش قرار دهد، در اختیار ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی بود تا در نبود یک مقیاس منسجم، کوتاه و مختص به اندازه گیریِ انعطاف پذیریِ روان شناختی بتواند در سنجش این خصوصیت در پژوهش های روان شناسی کمک کند. به منظور جمع آوری داده ها، 400 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 98-99با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه انعطاف پذیریِ روان شناختی را تکمیل کردند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد و به منظور بررسی اعتبار محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت. تحلیل عاملی نشان داد که این پرسشنامه 5عامل دارد که عبارتند از: تفسیر مثبت از تغییر، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی منعطف، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی گشوده و خلاق، تفسیر واقعیت به عنوان پویا و قابل تغییر بودن، و تفسیر واقعیت به عنوان چندوجهی بودن که پنج عامل بر روی هم 83/59% از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می کردند. همسانی درونی گویه های پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی برابر ضریب آلفای 89/0 به دست آمد که بیانگر پایایی مطلوب این پرسشنامه است. بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی در این پژوهش پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی از روایی و اعتبار قابل قبول در دانشجویان برخوردار است .
بررسی اثربخشی آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی در کاهش ولع مصرف آن و بازگشت در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
36-46
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: الکل یکی از شایع ترین مواد اعتیادآور در دنیا است. امروزه با وجود مطالعات گسترده در این زمینه، درمان های نگهدارنده برای جلوگیری از بازگشت پس از ترک، چندان موفقیت آمیز عمل نکرده است. دین که یکی از ارکان اصلی فرهنگ یک ملت محسوب می شود، دارای ظرفیت قدرتمند در پیشگیری از اختلالات روانی و عامل بازدارنده مؤثر در جلوگیری از بازگشت مصرف الکل است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی بر کاهش ولع مصرف آن و بازگشت در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396 بود. روش کار: این پژوهش به شیوه شبه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396 بود که تعداد 30 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری دردسترس و مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه سنجش ولع مصرف مواد پس از ترک بود. مداخله به صورت شش جلسه آموزش دو ساعته با موضوع بیان نگرش دین اسلام به مصرف الکل و انطباق با یافته های علمی برگزار شد و برای تعیین اثربخشی آموزش از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها اثربخشی این نوع آموزش را بر کاهش ولع مصرف الکل و بازگشت آن را در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در مقدار 05/0>P نشان داده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی می تواند موجب کاهش ولع مصرف الکل در افراد با سابقه اعتیاد به آن شود. ازاین رو، توصیه می شود با توجه به مؤثر و به صرفه بودن این روش و اهمیت آن، افراد و سازمان های مربوط و رسانه ها آن را به کار گیرند.
رابطه امنیت شغلی با تعهد سازمانی و رفتارهای ضدتولید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه امنیت شغلی با تعهد سازمانی و رفتارهای ضدتولید بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بود. از این جامعه، 312 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه امنیت شغلی، پرسشنامه تعهد سازمانی و مقیاس کجروی در محیط کار استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS-20 انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که امنیت شغلی با تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنی داری دارد (0001/0 >p ، 43/0 = β). همچنین نتایج نشان داد که رابطه بین امنیت شغلی و رفتارهای ضدتولید منفی و معنی دار است (003/0 >p ، 17/0- = β).
اثربخشی آموزش خانواده درمانی ساختاری به شیوه گروهی بر عملکرد خانواده و رضایت زناشویی زنان دارای همسر جانباز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
61 - 73
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده، قدیمی ترین نهاد اجتماعی است که از زمان پیدایش بشر وجود داشته و اساس تشکیل جامعه است. لذا پژوهش حاضر به اثربخشی آموزش خانواده درمانی ساختاری به شیوه گروهی بر عملکرد خانواده و رضایت زناشویی زنان دارای همسر جانباز می پردازد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه در سال 1397 انجام گرفت. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ زﻧﺎن ﻫﻤﺴﺮ ﺟﺎﻧﺒﺎزان 25 ﺗﺎ 40 درﺻﺪ شهر زاهدان ﺑﻮدﻧﺪ که پس از بررسی ویژگی های دموگرافیک بیماران و انجام مصاحبه بالینی، تعداد 50 نفر از مراجعان دارای شرایط لازم برای پژوهش موردنظر مشخص شدند که ﭘﺲ از ﭘﺎﺳﺦ دادن ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ عملکرد خانواده اپستاین، بالدوین و بیشاب (1983) و رضایت زناشویی السون و فورز (1989) و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I و II و DSM- IV، درنهایت از ﻣﯿﺎن آنها 48 ﻧﻔﺮ ﮐﻪ در آزﻣﻮن عملکرد خانواده و رضایت زناشویی کم ترین نمره را ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ، انتخاب شده و به صورت ﺗﺼﺎدﻓﯽ در دو ﮔﺮوه آزﻣﺎﯾﺶ و گواه (ﻫﺮ ﮔﺮوه 24 ﻧﻔﺮ) ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺟﻠﺴﺎت آﻣﻮزش ﻃﯽ نه ﺟﻠﺴﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ (ﻫﺮ ﺟﻠﺴﻪ 90 دﻗﯿﻘﻪ) ﺑﺮای ﮔﺮوه آزﻣﺎﯾﺶ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. ﮔﺮوه گواه ﺗﺤﺖ ﻫﯿﭻ آﻣﻮزﺷﯽ ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻨﺪ و در ﺟﻠﺴﻪ آﺧﺮ ﻫﻢ پس آزمون ﺑﺮای ﻫﺮ دو ﮔﺮوه اﺟﺮا شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها آزمون شاپیرو ویلک، آزمون لوین، آزمون باکس، لامبدای ویلکز و تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد که آموزش خانواده درمانی ساختاری به شیوه گروهی موجب بهبود و ارتقای عملکرد خانواده و رضایت زناشویی زنان دارای ﻫﻤﺴﺮ ﺟﺎﻧﺒﺎز شده است و نیز تفاوت نمره حاصله در گروه آزمایش و کنترل معنی دار بود (05/0< p). بحث: در خانواده درمانی ساختاری به شیوه گروهی به زنان کمک شد تا هم زمان با آشکار ساختن تعارضات موجود، امکان حل وفصل تضادها و تعارض های موجود فراهم شود و عملاً روش درست حل آنها را آموخته و آن را در زندگی واقعی به کار ببرند که این امر باعث ارتقا و بهبود عملکرد خانواده و رضایت زناشویی در آنها شد.
رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روان با توجه به نقش تعدیل گر سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روان با توجه به نقش تعدیل گر سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور بود. روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شاغل در بخش ستاد و عملیات شرکت گاز خوزستان- اهواز بود (320N = ). بر همین اساس، تمامی اعضای جامعه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ و هیلر، فرسودگی شغلی مسلچ، سرسختی روان شناختی کیامرثی و عزت نفس سازمان محور پیرس و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که فرسودگی شغلی با سلامت روان رابطه منفی و معنی داری دارد. علاوه بر این، سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور توانستند رابطه میان فرسودگی شغلی و سلامت روان را تعدیل کنند.
اثر ساختاری استرس مزمن، تاب آوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
151 - 172
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش اثر ساختاری استرس مزمن، تاب آوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی با نقش واسطه ای ذهنی سازی بود. روش: پژوهش حاضربا استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 400 نفر از مردان و زنان در سنین 18 تا 45 سال بودند که با استفاده از فراخوانی اینترنتی، پرسش نامه های استرس مزمن، تاب آوری، جسمانی سازی، ناتوانی کارکردی، ذهنی سازی و نشانگان بدنی کارکردی را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی، آزمون همبستگی و آزمون مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها در سطح معناداری (05/0>p) حاکی از برازش مناسب مدل داشت. (5/3=χ2/df، 91/0=GFI، 93/0=CFI، 84/0=RMSEA، 93/0=NFI، 89/0=IFI، 58/0=AGFI، 65/0=PGFI). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود که برای بهبود و پیشگیری از ناتوانی کارکردی، علاوه بر نقش استرس، مداخلات و درمان های مبتنی بر ذهنی سازی و تاب آوری نیز در نظر گرفته شود.
معنویت: چیستی، گستره و کارکردها در روان شناسی و مقایسه آن با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی معنویت در سه بُعد معنا، گستره و کارکردها در روان شناسی و اسلام است. با توجه به هدف پژوهش، به منابع روان شناختی مرتبط با دین و معنویت و همچنین آیات قرآن، روایات و آثار اندیشمندان مسلمان مراجعه شد و داده ها استخراج گردید و به روش توصیفی-تحلیلی مقایسه و تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که معنویت در روان شناسی عبارت اند از: حالتی روان شناختی که متضمن ویژگی هایی از قبیل: بصیرت، درک وحدت، یکپارچگی درون، احساس حیرت، احساس تعالی، احساس پذیرفتن، قطع تعلق، عشق و شفقت، شکرگزاری در برابر نعمت های زندگی و احساس معناداری است؛ ولی معنویت در اسلام حالتی است که در ارتباط با وجود خداوند متعال تحقق می یابد و شامل مؤلفه های شناخت خداوند، ایمان به خالق، احساس تعلق به خالق، و انجام عمل برای خداوند، درک همه جانبه حضور او و درک قرب الهی است. همچنین به دست آمد که کارکردهای معنویت در روان شناسی در حیطه های سلامت جسم و روان، تأثیر بر شادکامی، شخصیت و درمان، کاهش درد و رنج و رضایت باطنی می باشند. از نگاه اسلامی نیز کارکردهایی نظیر آرامش و کاهش درد و رنج در ارتباط با معنویت مشترک هستند؛ ولی معنویت اسلامی کارکردهای اختصاصی مانند: لذت پایدار، معنابخشی اصیل به زندگی و تقرب به خالق را به همراه دارد که در معنویت در روان شناسی از آن سخن به میان نیامده است.
راهکار های نهادینه سازی آخرت گرایی در جامعه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در یک جامعه اسلامی، مطلوب است که «آخرت گرایی»، یک هنجار اجتماعی باشد. لازمه هنجار اجتماعی بودن این است که عمل کردن به آن، هنجار باشد؛ هر کس با آن مخالفت کند، از طرف جامعه طرد شود. هدف این پژوهش، تدوین راهکارها برای نهادینه سازی آخرت گرایی با توجه به آموزه های اسلامی، روان شناختی و جامعه شناختی است. گردآوری داده های این پژوهش، از طریق مطالعه منابع مورد نظر و تحلیل آنها، به صورت مفهومی و نظری انجام شده است؛ یافته های پژوهش نشان داد راهکارهایی همچون «آگاهی بخشی»، «هنجارسازی اجتماعی» و «به کارگیری ضمانت های اجرایی بیرونی (قوانین)» «سبک های مختلف یادگیری»، «روش های تغییر نگرش»، «یادگیری مشاهده ای و ارائه الگو»، «ایجاد ناهماهنگی شناختی در باب دنیاگرایی» برای نهادینه سازی آخرت گرایی وجود دارد. توصیه می شود کارشناسان تربیتی و نهادهای فرهنگی این راهکارها را در جهت نهادینه سازی آخرت گرایی بکار گیرند.
نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی در رابطه کمال گرایی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
مقدمه: متغیرهای روان شناختی یکی از عوامل مهم گرایش افراد به جراحی زیبایی است. پژوهش حاضرباهدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی دررابطه بین کمال گرایی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان متقاضی جراحی زیبایی انجام شد . روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز رشت در سال تحصیلی 98-1397 بود که به دنبال عمل جراحی زیبایی بودند. نمونه شامل 335 نفر (308 زن و 27 مرد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی مثبت ومنفی (PNPS)،مقیاس حساسیت اضطرابی (ASI)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ)بود. یافته ها: روش تحلیل مسیر،نشان دادکه حساسیت اضطرابی در افراد متقاضی جراحی زیبایی متأثرازکمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی است . همچنین، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی نقشی واسطه ای درارتباط بین کمال گرایی وحساسیت اضطرابی داشتند. برای ارزیابی مدل ازشاخص های(91/0) CFI، (93/0) NFI، (94/0) GFI و (07/0) RMSEA استفاده شد ونتایج نشان داد که مدل پیشنهادی برازش خوبی با داده هادارد . نتیجه گیری: در شکل گیری حساسیت اضطرابی، عوامل روان شناختی نظیر کمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی نقش دارند؛ بنابراین یافته های این مطالعه تلویحات مهمی در ریشه یابی مشکلات روان شناختی در این افراد دارد.
نقش سلامت معنوی و مقابله مذهبی در پیش بینی اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به ویروس کرونا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش سلامت معنوی و مقابله مذهبی در پیش بینی اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به ویروس کروناانجام شد؛ روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد مبتلا به ویروس کرونا بودند که به بیمارستان پیامبر اعظم (ص) شهر گنبد کاووس در بهار 1399 مراجعه و به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در این پژوهش با توجه به محدودیت تردد، هنگام جدی شدن خطر کرونا در ایران، تعداد 200 نفر به عنوان گروه نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر (1970)، سلامت معنوی الیسون (1983) و مقابله مذهبی پارگامنت (2000) استفاده شد. داده ها با استفاده از نسخه 24 نرم افزار SPSS تحلیل شدند؛ نتایج نشان داد سلامت معنوی و مقابله مذهبی می تواند اضطراب مرگ را در بیماران مبتلا به ویروس کرونا پیش بینی کند (0.05p<) و با تقویت ابعاد معنویت می توان اضطراب مرگ ناشی از بیماری را در بیماران مبتلا به کرونا کاهش داد.
Effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management on Distress Tolerance, Pain Perception and Interleukin-12 in MS Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
15 - 28
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to assess the effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management (CBSM) on distress tolerance, pain perception, and interleukin-12 (IL-12) in patients with Multiple Sclerosis (MS). Method: The present study was a quasi-experimental design with pretest-posttest and follow-up with control group. The statistical population included all female patients with relapsing-remitting MS who had referred to Neuroscience and Rehabilitation Research Centers of Tehran University of Medical Sciences. 20 patients were selected by convenience sampling and were randomly assigned into experimental (10 patients) and control groups (10 patients). The experimental group received the CBSM. Participants completed scales. To measure IL-12, the Enzyme-Linked Immunosorbent Assay (ELISA) was used. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and Bonferroni post-hoc test. Results: CBSM increased the distress tolerance and components of pain perception (perceived influence of important people and doing daily affairs) (p <0.001) and it decreased pain severity and IL-12. Also, these changes remained stable during follow-up. Conclusions: CBSM is an effective to influence on distress tolerance, pain perception, and IL-12 in MS patients.
طراحی و اعتبارسنجی مدل سنجش آموزش بزرگسالان در مراکز مشاوره و توانبخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای برنامه های آموزش بزرگسالان، مستلزم داشتن مدل مناسب است. با توجه به نبود الگوی بومی آموزش بزرگسالان همراستا و متناسب با فرهنگ جامعه، هدف اصلی پژوهش، طراحی و اعتبارسنجی مدل سنجش آموزش های بزرگسالان در مراکز مشاوره و توانبخشی بود. در این پژوهش، از روش کیفی و نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. در ابتدا با خبرگان مراکز مشاوره و توانبخشی مصاحبه های نیمه ساختاریافته به عمل آمد که تا رسیدن به اشباع نظری (12 نفر) ادامه پیدا کرد. سپس داده های حاصل از مصاحبه ها به روش تحلیل تم و با استفاده از نرم افزارN-vivo 10 تحلیل شد. برای اعتبارسنجی کیفی و اجماع بین خبرگان در جهت واقعی بودن مؤلفه ها و شاخص های شناسایی شده از فن دلفی فازی استفاده شد. پس از مرحله دلفی فازی، فهرست ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های شناسایی شده در اختیار چند نفر از اساتید دانشگاه و دانشجویان دکترا که در حوزه آموزش بزرگسالان تخصص داشتند، قرار گرفت که با انجام اصلاحات از صحیح و مناسب بودن معادل و اصطلاحات انتخاب شده برای نام گذاری ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها اطمینان حاصل شد. بر این اساس، مدل نهایی سنجش آموزش بزرگسالان مراکز مشاوره و توانبخشی طراحی شد که شامل 6 بُعد (شامل گروه مداری، ایجاد انگیزه، بودجه، توجه به محدودیت ها، دقت عمل در آموزش و تناسب)، 10 مؤلفه و 48 شاخص بوده است.
Effectiveness of Emotionally-Focused Therapy on Depression of Patients with Coronary Heart Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: The present study was conducted with the aim of examining the effectiveness of Emotionally Focused Therapy (EFT) on depression of heart disease patients in Tehran city in 2019. Method: The research method was semi-experimental with pretest-posttest and control group. The statistical population of the study consisted of all heart disease patients in Tehran city, among whom 30 individuals were selected through available sampling method and randomly assigned to experimental and control groups (15 in each group). The experimental group received Emotionally Focused Therapy training in nine 60-minute sessions, and the control group remained in the waiting list. The research instrument was depression questionnaire (Beck, Steer & Braun,1996) which was conducted in two stages of pretest and posttest. The analysis was performed through SPSS v24 in two descriptive and inferential statistical sections. Results: The results indicated that intervention used in this study could significantly decrease depression in heart disease patients (p˂0.05). Conclusion: Based on the results of this research, Emotionally Focused Therapy can be an effective intervention in reducing depression in heart disease patients.