فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
25 - 50
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری عروق کرونری قلب(CHD)بیشترین بار بیماری را در بین بیماری های جسمی دارد. CHDاز بیماری های مزمنی است که در تحول و ماندگاری آن عوامل فیزیولوژیکی و روان شناختی با هم تعامل دارند. به همین دلیل اصلاح و حذف عوامل خطرساز روان شناختی در درمان CHDضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش تنش زدایی خودزاد با خودگویی مثبت و تنظیم هیجانی بر تعدیل کنترل عواطف بیمارانCHD بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل، با روش نمونه گیری در دسترس از زنان داوطلب مبتلا به CHD، 45نفر انتخاب و در 3 گروه (دو گروه آزمایشو یک گروه کنترل) به تصادف جایگزین شدند. آزمودنی های هر گروه بر اساس پروتکل هر مداخله آموزش دیدند. کل آزمودنی ها قبل، بعد و یک ماه و نیم پس از آموزش به مقیاس کنترل عواطف (ACS) (ویلیامز، چمبلز و آهرنس، ۱۹۹۷) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با کاربرد آزمون اندازه گیری مکرر و تعقیبی توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه تنش زدایی خودزاد با خودگویی مثبت و گروه تنظیم هیجانی (05/0>p) در تعدیل کنترل عواطف مؤثر بوده اند، اما تفاوت دو گروه معنادار نیست (05/0p>). نتیجه گیری: هر دو آموزش با یاددهی فنون خاص خود می توانند کنترل عاطفه فرد را افزایش دهند، بنابراین بالینگران می توانند در کنار درمان های زیستی از این آموزش ها برای کنترل نشانه های CHD استفاده کنند.
آیا صبر همان تاب آوری است؟ مفهوم سازی کاربردی صبر برای شرایط بحرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر دو اصطلاح «تابآوری» و «صبر» پژوهش های زیادی را به سوی خود جلب کرده اند. اکنون پرسش این است که آیا این دو متغیر دارای یک سازه هستند یا دو سازه مختلف دارند؟ چه شباهت و تفاوت هایی بین این دو وجود دارد؟ این مطالعه از نوع کیفی (تحلیلی) است که به روش مروری انجام شد که ترکیبی از روش مرور سیستماتیک، تحلیل محتوا و مرور ادبیات بود. اطلاعات از منابع کتاب و مقاله جمع آوری شد. نتایج نشان داد که صبر شامل تاب آوری و فراتر از آن است. به لحاظ سازه های مفهومی صبر شامل بازداری از خشم، بازداری از شهوات، شکیبایی، استقامت، انتظار و گشایش عقل است؛ در حالی که سازه های مفهومی تاب آوری شامل تحمل پذیری، انطباق، بازگشت، سازگاری، افزایش ظرفیت و تغییر و بازسازی است. به همین ترتیب فرایند رشد صبر عبارتند از: بازداری هیجانی؛ شکیبایی؛ استقامت؛ انتظار و کمال. پس می توان نتیجه گیری کرد که روش صبر بهعنوان یک مدل در سبک زندگی اسلامی می تواند هم در پیشگیری و مداخله و هم در رشد و تکامل آدمی، به ویژه در مداخلات مرتبط با بحران به کار رود. این رویکرد می تواند جایگزین مناسبی برای دیدگاه های هیجان مدار و تاب آوری باشد.
اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی بر مؤلفه های اضطراب وجودی، صبر و امید در زنان افسرده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که افسردگی جزء شایع ترین اختلالات روانی در زنان به شمار می رود و مؤلفه های صبر و امیدواری نقش مهمی در تسکین این اختلال دارند، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی بر بهبود سه مؤلفه صبر، امید و اضطراب وجودی در زنان افسرده بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون−پس آزمون و گروه گواه است. گروه نمونه را 40 نفر از زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد بندرعباس تشکیل می دهند که براساس مقیاس افسردگی بک، افسرده تشخیص داده شدند. سپس این افراد به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مورد نیاز از مقیاس های افسردگی بک، امید، صبر و اضطراب وجودی استفاده شد. اعضای گروه آزمایش طی دوازده جلسه مشاوره فردی، تحت درمان یکپارچه توحیدی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون، تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد پس از مداخله، در متغیرهای صبر (37/376=F و 0001/0=p)، امید (91/22=F و 0001/0=p) و اضطراب وجودی (37/27=F و 0001/0=p)، بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنا داری حاصل شده است؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش می توان ادعا کرد که درمان یکپارچه توحیدی در بهبود مؤلفه های صبر، امید و اضطراب وجودی در زنان افسرده مؤثر بوده است.
الگوی تحلیل مسیر پیش بینی کرونافوبیا بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری بیماری کرونا اثرات مختلفی بر جنبه های روانی افراد جامعه گذاشته است. بررسی ها نشان می دهند که با گسترش بیماری کرونا، ترس از این بیماری نیز در حال افزایش است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با کرونافوبیا در جامعه شهر تهران است. به این منظور نمونه ای شامل 430 زن و مرد بزرگسال توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و ترس از کرونا (گریفیتز و پاکپور، 2020) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبت و مستقیم با ترس از بیماری کرونا دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با ترس از کرونا رابطه دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی برای کنترل و کاهش ترس از کرونا و کرونافوبیا خواهد شد. پیشنهاد می شود تا با توجه به این متغیرهای شخصیتی و شناختی، جهت طراحی مداخلات روان شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان جامعه در شرایط همه گیری بیماری کرونا بهره گرفته شود.
مقایسه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت، هویت اشتراکی آنلاین و استفاده از اطلاعات اشتراکی آنلاین در سطوح مختلف اضطراب کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول بیماری همه گیر ویروس کرونا-2019، افراد مختلف سطوح متفاوتی از اضطراب مرتبط با کوید-19 را تجربه می کنند و بسیاری از آن ها به اینترنت و اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت استناد می کنند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت، هویت اشتراکی آنلاین و استفاده از اطلاعات اشتراکی آنلاین در سطوح مختلف اضطراب کوید-19 است. در این مطالعه علی-مقایسه ای ، جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در هنگام شیوع کوید-19 در سال 1398 بود. از بین آنها ، 387 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه اضطراب کوید-19، پرسشنامه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت و مقیاس تقویت حباب هویت پاسخ دادند. با توجه به نمرات بالا و پایین پرسشنامه اضطراب کوید-19، شرکت کنندگان به دو گروه اضطراب بالا کوید-19 و گروه اضطراب پایین کوید- 19 تقسیم شدند. یافته ها نشان داد افراد دارای سطح بالای اضطراب کوید-19، نمرات بیشتری در استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت و هویت اشتراکی آنلاین در مقایسه با افراد گروه اضطراب کم کوید-19 کسب کردند. باید اذعان داشت که در افراد با سطوح بالا اضطراب کوید-19، هویت اشتراکی آنلاین برجسته تر است و آن ها اتکا بیشتری به اطلاعات سلامتی موجود در سطح اینترنت دارند. بنابراین ضروری است که افراد در انتخاب اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت محتاط تر عمل کنند و همچنین محدودیت هایی برای انتشار این نوع اطلاعات در نظر گرفته شود.
اثربخشی معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا بر آخرت نگری و سلامت روان زنان افسرده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا بر آخرت نگری و سلامت روان زنان افسرده شهر کرمان انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گمارش تصادفی می باشد. جامعه آماری پژوهش را زنان افسرده تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 30 زن افسرده بود که با استفاده از مقیاس افسردگی بک، افسرده تشخیص داده شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل، هر کدام 15 نفر قرار گرفتند. به گروه آزمایشی کارگاه معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا در 10 جلسه ارائه شد و گروه کنترل برنامه ای دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از آزمایش به مقیاس های آخرت نگری و سلامت روان پاسخ دادند. نتایج نشان داد معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن بر آخرت نگری و سلامت روان زنان تأثیر داشته است (001/0P<). تلفیق معنادرمانی با امور معنوی به زنان افسرده در معطوف ساختن آرزوها به زندگی اخروی و شناخت واقعیت دنیا کمک می کند و منجر به افزایش آخرت نگری و به دنبال آن سلامت روان آنان می گردد.
مقایسه اثر بخشی روش درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی بر افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
111-125
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون، شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود و با هدف مقایسه روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی بر افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی منطقه پنج تهران انجام شد. برای انجام پژوهش به روش نیمه آزمایشی تعداد 30 نفر از افرادی که با مشکل روابط فرازناشویی مواجه بودند به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه با اندازه های برابر به گروه های آزمایشی 1 و 2 تقسیم شدند. گروه اول، مورد مداخله روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی قرار گرفت. گروه دوم مورد مداخله معنادرمانی قرار گرفت. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط بین درون آزمودنی ها استفاده شد. نتایج نشان داد روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی توانست حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از عهدشکنی را افزایش دهد و این تأثیر پس از دو ماه ماندگار بود. بین روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی در افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده تفاوتی وجود نداشت. براین اساس، می توان از روش های روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی برای افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی و کاهش آسیب های ناشی از آن استفاده نمود.
تجربه های روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان در آستانه مرگ با تأکید بر دغدغه ها و نیازها: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که در مراحل نهایی بیماری و واپسین روزهای زندگی خود هستند، دغدغه ها و نگرانی های مهم و غیرقابل انکاری دارند که می توانند اطلاعات ارزشمندی را برای مراقبان فراهم کنند تا بتوانند جهت برنامه ریزی و ارتقا مراقبت از آن ها بر پایه نیازهای شان اقدام کنند. هدف پژوهش حاضر دستیابی به تجربه های روان شناختی به خصوص دغدغه ها، نیازها و نگرانی های این بیماران در مسیر بیماری بود. در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. از بین بیماران تحت مراقبت تسکینی در بیمارستان فیروزگر و مرکز کنترل و پیشگیری از سرطان آلاء، 11 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تفسیر داده ها به روش کلایزی انجام شد. نتایج این مطالعه در 5 خوشه اصلی "دغدغه های مرتبط با خانواده و دوستان"، "دغدغه های اجتماعی- اقتصادی"، "دغدغه های مرتبط با خود"، "دغدغه های مرتبط با کادر و فرایند درمان در بیمارستان" و "دغدغه های مذهبی-معنوی" و 34 خوشه فرعی دسته بندی شد. بیماری سرطان و مرگ قریب الوقوع، دغدغه ها، نگرانی ها و نیازهایی را در ابعاد مختلف زندگی فرد و خانواده او به وجود می آورد که در صورت غفلت از آن ها، بهزیستی فرد و کیفیت زندگی او مختل می شود. شناسایی و تأیید احساسات و نگرانی های بیماران و پرداختن به نیازهای شان، آرامش و اطمینان بیشتری برای آنان فراهم خواهد کرد تا در مواجهه با این تجربه دشوار، موفقیت بیشتری کسب کرده و به پذیرش برسند.
مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت بر اساس صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز با میانجی گری عدم تحمل پریشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اینترنت به یکی از ملزومات زندگی دانشجویان تبدیل شده است و اعتیاد به آن مسبب مشکلات عدیده ای است. هدف پژوهش حاضر مدل یابی معادلات ساختاری صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز با اعتیاد به اینترنت و میانجی گری عدم تحمل پریشانی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد دانشگاه تبریز بودند. 260 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های شخصیت مرزی، صفات جامعه ستیز لوینسون، اعتیاد به اینترنت یانگ و تحمل پریشانی سیمون و گاهر را تکمیل کردند. در نهایت 240 پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز تأثیر مستقیمی بر اعتیاد به اینترنت دارند و عدم تحمل پریشانی میانجی معنی داری برای این روابط بود. پیشنهاد می شود که در بررسی و مداخلات اعتیاد به اینترنت، به نقش تحمل پریشانی در افراد با صفات مرزی و جامعه ستیز نیز توجه شود.
رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روان با توجه به نقش تعدیل گر سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روان با توجه به نقش تعدیل گر سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور بود. روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شاغل در بخش ستاد و عملیات شرکت گاز خوزستان- اهواز بود (320N = ). بر همین اساس، تمامی اعضای جامعه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ و هیلر، فرسودگی شغلی مسلچ، سرسختی روان شناختی کیامرثی و عزت نفس سازمان محور پیرس و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که فرسودگی شغلی با سلامت روان رابطه منفی و معنی داری دارد. علاوه بر این، سرسختی روان شناختی و عزت نفس سازمان محور توانستند رابطه میان فرسودگی شغلی و سلامت روان را تعدیل کنند.
واکاوی تعیین گرهای فرهنگی سلامت با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
63 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای معاصر، بررسی سلامت در سیر مطالعاتی خود از بعد زیستی به بعد اجتماعی و فرهنگی رسیده است. بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که برداشت و تعریف سلامتی انعکاسی از پیشینه فرهنگی و اجتماعی افراد می باشد. هدف پژوهش حاضر واکاوی تعیین گرهای فرهنگی سلامت می باشد. روش: در تحقیق حاضر از روش کیفی و رویکرد تحلیل ساختاری استفاده شده است. شیوه گردآوری داده ها، مصاحبه بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با 40 نفر از مطلعین کلیدی استان آذربایجان شرقی صورت گرفته است. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها به وسیله نرم افزار micmac تحلیل شده است. یافته ها: کدگذاری یافته های مصاحبه نشان داد که مقولاتی چون فرهنگ تغذیه ای سلامت، سواد سلامت، اصلاح الگوی مصرف، سبک زندگی ورزشی، تصورات قالبی پزشکی، فشار پنهان رسانه ای، تقدم ارزش های مادیگرانه بر غیرمادیگرانه، تضادهای فرهنگی، تمایزطلبی و پرداخت به بیماری ها برحسب درجه شمولیت از تعیین گرهای فرهنگی مهم سلامت می باشد . نتیجه گیری: نتایج تحلیل ساختاری نشان می دهد که مطلعین کلیدی از بین مضامین اصلی، بیشترین و کمترین اولویت را به ترتیب به سواد سلامت و پرداخت به بیماری ها براساس درجه شمولیت داده اند
Effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management on Distress Tolerance, Pain Perception and Interleukin-12 in MS Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
15 - 28
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to assess the effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management (CBSM) on distress tolerance, pain perception, and interleukin-12 (IL-12) in patients with Multiple Sclerosis (MS). Method: The present study was a quasi-experimental design with pretest-posttest and follow-up with control group. The statistical population included all female patients with relapsing-remitting MS who had referred to Neuroscience and Rehabilitation Research Centers of Tehran University of Medical Sciences. 20 patients were selected by convenience sampling and were randomly assigned into experimental (10 patients) and control groups (10 patients). The experimental group received the CBSM. Participants completed scales. To measure IL-12, the Enzyme-Linked Immunosorbent Assay (ELISA) was used. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and Bonferroni post-hoc test. Results: CBSM increased the distress tolerance and components of pain perception (perceived influence of important people and doing daily affairs) (p <0.001) and it decreased pain severity and IL-12. Also, these changes remained stable during follow-up. Conclusions: CBSM is an effective to influence on distress tolerance, pain perception, and IL-12 in MS patients.
اثربخشی نرم افزارهای تلاوت قرآن بر انگیزش تحصیلی و یادگیری مفاهیم دینی در بین دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تأثیر نرم افزارهای تلاوت قرآن بر انگیزش تحصیلی و یادگیری مفاهیم قرآنی در دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی ناحیه دو شهر ارومیه بوده است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه اجرا، شبه تجربی از نوع پیش آزمون−پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه چهارم مدارس ابتدایی به تعداد 2361 نفر بود که از بین آنها 54 نفر به شیوه تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به شکل تصادفی جایگزین شدند. پیش از شروع برنامه مداخله، آزمون محقق ساخته یادگیری مفاهیم دینی (شامل اعتقادات، احکام و اخلاق) و مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر، برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس متغیر مستقل (نرم افزارهای تلاوت قرآن) در هشت جلسه (یک ساعته) بر روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل با استفاده از روش سنتی آموزش دیدند. پس از پایان آموزش ها، آزمون های بالا دوباره برای هر دو گروه به عنوان پس آزمون اجرا شد. داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات انگیزش تحصیلی (درونی و بیرونی) و یادگیری مفاهیم دینی در بین دانش آموزان دو گروه تفاوت معنا دار وجود دارد (05/0 >P)؛ به بیانی دیگر، نرم افزارهای تلاوت قرآن بر انگیزش تحصیلی (درونی و بیرونی) و یادگیری مفاهیم دینی مؤثر است.
Effectiveness of Emotionally-Focused Therapy on Depression of Patients with Coronary Heart Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: The present study was conducted with the aim of examining the effectiveness of Emotionally Focused Therapy (EFT) on depression of heart disease patients in Tehran city in 2019. Method: The research method was semi-experimental with pretest-posttest and control group. The statistical population of the study consisted of all heart disease patients in Tehran city, among whom 30 individuals were selected through available sampling method and randomly assigned to experimental and control groups (15 in each group). The experimental group received Emotionally Focused Therapy training in nine 60-minute sessions, and the control group remained in the waiting list. The research instrument was depression questionnaire (Beck, Steer & Braun,1996) which was conducted in two stages of pretest and posttest. The analysis was performed through SPSS v24 in two descriptive and inferential statistical sections. Results: The results indicated that intervention used in this study could significantly decrease depression in heart disease patients (p˂0.05). Conclusion: Based on the results of this research, Emotionally Focused Therapy can be an effective intervention in reducing depression in heart disease patients.
Comparison of Quality of Life and Mental Well-Being in Myocardial Infarction Patients and Healthy People(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Quality of life and mental well-being are some of the issues that can play an important role in the disease and its treatment. The purpose of this study was to compare the quality of life and mental well-being of myocardial infarction patients and healthy people. Methods: This is a causal-comparative study with parallel groups. The statistical population of this study was all myocardial infarction patients in Sina hospital in Tehran in 2019. 69 myocardial infarction patients and 72 healthy people were selected by the available sampling method. Data collected to use the Quality of Life Questionnaire (QoL, SF-36) and Psychological Wellbeing Scale (PWB). Data were analyzed by descriptive statistical methods, Mann-Whitney U test, and one-way variance analysis (ANOVA). Results: In terms of quality of life, healthy people were at a higher level compared with patients (F=49.90, P<0.05), but the score of total quality of life by sex was not significant in healthy and patient groups (F=1.74, P>0.05). Also, the dimensions of mental well-being were higher in healthy subjects than in myocardial infarction patients (F=4.41, P<0.05) and there was no difference between the two sexes (F=0.01, P>0.05). Conclusion: Myocardial infarction patients have a lower quality of life and subjective well-being than healthy people. Based on the results, it is necessary to pay more attention to two variables quality of life and subjective well-being in the design of interventions to reduce the psychological problems, patients with MI.
اثربخشی هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی بر بهزیستی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی بر بهزیستی روان شناختی زنان متأهل شهرستان یزد انجام شده است. نمونه شامل 30 نفر از زنان متأهل شهرستان یزد بودند که به صورت تصادفی به دو گروه و سپس هر گروه به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی اجرا شد که از تدوین برنامه هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی شریعت مدار استفاده شد. روش پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل است. میزان بهزیستی روان شناختی شرکت کنندگان در این پژوهش توسط پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد و گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی شرکت کردند. اجرای تحلیل کوواریانس بر روی داده ها نشان داد که جلسات آموزشی تأثیر معناداری بر بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش داشته است (01/0p<). براین اساس، می توان نتیجه گرفت کرد که آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی می تواند افزایش بهزیستی روان شناختی را درپی داشته باشد.
نقش سلامت معنوی و مقابله مذهبی در پیش بینی اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به ویروس کرونا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش سلامت معنوی و مقابله مذهبی در پیش بینی اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به ویروس کروناانجام شد؛ روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد مبتلا به ویروس کرونا بودند که به بیمارستان پیامبر اعظم (ص) شهر گنبد کاووس در بهار 1399 مراجعه و به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در این پژوهش با توجه به محدودیت تردد، هنگام جدی شدن خطر کرونا در ایران، تعداد 200 نفر به عنوان گروه نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر (1970)، سلامت معنوی الیسون (1983) و مقابله مذهبی پارگامنت (2000) استفاده شد. داده ها با استفاده از نسخه 24 نرم افزار SPSS تحلیل شدند؛ نتایج نشان داد سلامت معنوی و مقابله مذهبی می تواند اضطراب مرگ را در بیماران مبتلا به ویروس کرونا پیش بینی کند (0.05p<) و با تقویت ابعاد معنویت می توان اضطراب مرگ ناشی از بیماری را در بیماران مبتلا به کرونا کاهش داد.
رابطه جهت گیری انگیزشی و خودمهارگری اسلامی با توجه به سبک دلبستگی به خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه جهت گیری انگیزشی و خودمهارگری اسلامی با توجه به سبک دلبستگی به خدا در میان دانشجویان دانشگاه های شهر قم بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان شهر قم بود که از میان آن ها 212 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش، پرسش نامه های خودمهارگری اسلامی، انگیزش درونی و دلبستگی به خدا بود. نتایج نشان داد میان جهت گیری انگیزشی و خودمهارگری اسلامی با توجه به سبک دلبستگی به خدا رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، متغیرهای جهت گیری انگیزشی و سبک دلبستگی به خدا، توانایی پیش بینی خودمهارگری اسلامی را دارند. افزون بر این، در متغیر خودمهارگری کلی و از بین تمامی خرده مقیاس های خودمهارگری اسلامی، سبک دلبستگی به خدا فقط بر خرده مقیاس خودنظارت گری و مهار رفتاری اثر تعدیل کنندگی دارد و این فرضیه درباره متغیر خودمهارگری کلی و باقی خرده مقیاس ها، به اثبات نرسید.
رابطه التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی در معلمان مدارس استثنایی کودکان شهر کرمان در سال 1394(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
47-59
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: معلمان آموزش و پرورش استثنایی در شرایط کاری بسیار پراسترسی مشغول به کار هستند که زمینه ساز ایجاد فرسودگی شغلی است؛ در این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است. هدف از این پژوهش تعیین رابطه بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی در معلمان مدارس کودکان استثنایی شهر کرمان در سال 1394 بود. روش کار: این پژوهش مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی است که برای اجرای آن 182 معلم شاغل در مدارس کودکان استثنایی شهرستان کرمان در سال 1394 به صورت سرشماری انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه های التزام عملی به اعتقادات مذهبی، سرسختی روان شناختی اهواز؛ و فرسودگی شغلی ماسلاچ جمع آوری؛ و داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی معلمان در سه بُعد خستگی عاطفی، درگیری شغلی و مسخ شخصیت رابطه منفی معنی دار؛ و بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی معلمان در بُعد عملکرد شخصی رابطه مثبت معنی دار وجود داشت (05/0P < ). همچنین، نتایج به دست آمده از رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی معلمان کودکان استثنایی توانست فرسودگی شغلی را به صورت معنی داری پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند راهنمایی در جهت رشد و تعالی عملی اعتقادات و باورهای مذهبی و همچنین گنجاندن مؤلفه های سرسختی روان شناختی در آموزش های رسمی و غیررسمی معلمان مدارس کودکان استثنایی باشد تا آسیب پذیری آنان را در برابر استرس کاهش دهد و میزان فرسودگی شغلی را کنترل کند.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس مؤلفه های نگرش مذهبی و حرمت خود در سالمندان شهر اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
88-100
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بی توجهی به جنبه های اجتماعی سلامت سالمندان در عصر ارتباطات و جهانی سازی، موجب افزایش آسیب پذیری این قشر از افراد جامعه در ابعاد جسمی، روانی، خودکشی، گرایش به مصرف دخانیات و آسیب های اجتماعی دیگر می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و حرمت خود با بهزیستی روان شناختی سالمندان شهرستان اهواز انجام شده است. روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی سالمندان شهرستان اهواز بودند که در بهار سال 1397، به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با توجه به جدول مورگان، 80 نفر از آنان برای نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های نگرش مذهبی، حرمت خود کوپر اسمیت و بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شده است. داده های حاصل از پرسش نامه ها نیز با استفاده از آماره های توصیفی چون فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آزمون های آماری استنباطی چون همبستگی و رگرسیون چندمتغیّری تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین نگرش مذهبی و خرده مقیاس های آن با بهزیستی روان شناختی؛ و همچنین بین حرمت خود و خرده مقیاس های آن با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت که مذهب نقش پیشگیری دارد و منبع مهمی برای پیشگیری از وقوع بیماری ها است. همچنین، ارزش های مذهبی و قومی رابطه و همبستگی مثبتی با بهداشت روانی دارد؛ زیرا هر دو رفتارهای اجتماعی مطلوب در فرهنگ را تشویق می کند. بسیاری از اشکال مذهب با رشد فرد هماهنگ است؛ ازجمله پیشرفت، پایداری و ثبات، اجتناب از شیوه های زندگی مضر، پیوستگی استحکام خانواده و خودشکوفایی.