فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۶٬۳۴۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر باورهای دینی بر تاب آوری و عزت نفس همسران افراد معتاد به مواد مخدر است. روش مطالعه نیمه تجربی، از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، همسران افراد معتاد به مواد مخدر در شهر قم، که به صورت نمونه گیری گلوله برفی، تعداد 40 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گرآوری داده ها از پرسش نامه تاب آوری فرایبرگ و عزت نفس کوپر اسمیت استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه تحت آموزش باورهای مذهبی قرار گرفتند. سپس پس آزمون اجرا گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها حاکی از این است که باورهای دینی موجب اختلاف بارز در میانگین نمرات گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیش آزمون می گردد و در افزایش تاب آوری و عزت نفس شرکت کنندگان مؤثر بوده است. نتیجه اینکه آموزش باورهای دینی روش مناسبی برای افزایش میزان تاب آوری و عزت نفس همسران افراد معتاد به مواد مخدر است.
مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگری و درمان تصویرسازی ارتباطی بر اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در مراجعین به مراکز روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگری و درمان تصویرسازی ارتباطی بر اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بهبهان بود. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. حجم نمونه 45 فرد متأهل از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای دوگانه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهشی به کاررفته، مقیاس اسناد ارتباطی، پرسشنامه نگرش به روابط فرازناشویی ویتلی و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر بودند. گروه آزمایشی مثبت نگری، 12 جلسه و گروه درمان تصویرسازی ارتباطی هندریکس، 8 جلسه، درمان دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیری استفاده شد. یافته ها نشان دادند هر دو رویکرد درمانی در مرحله پس آزمون بر اسنادهای ارتباطی علّی و مسئولیت پذیری، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود تأثیر معناداری دارند و به بهبود این متغیرها در گروههای آزمایشی منجر می شوند. مقایسه تطبیقی بین دو رویکرد آموزش مثبت نگری و تصویرسازی ارتباطی نشان داد در متغیرهای اسنادهای علّی و اسنادهای مسئولیت، تفاوت معناداری به نفع آموزش مثبت نگری مشاهده شد. همچنین، اثر آموزش مثبت اندیشی و درمان تصویرسازی ارتباطی بر متغیرهای وابسته در مرحله پیگیری 45 روزه تداوم داشت؛بنابراین، آموزش مثبت نگری و درمان تصویرسازی ارتباطی باعث بهبود اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در افراد متأهل می شود.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری روان شناختی یک صفت چندوجهی است که در بسیاری از حوزه های زندگی از جمله سلامت روان نقش دارد. با توجه به نقش انعطاف پذیری روان شناختی، پژوهشگران به بررسی این خصوصیت علاقمند شدند؛ اما برای بررسی آن ابزاری که به صورت تخصصی انعطاف پذیری روان شناختی را مورد سنجش قرار دهد، در اختیار ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی بود تا در نبود یک مقیاس منسجم، کوتاه و مختص به اندازه گیریِ انعطاف پذیریِ روان شناختی بتواند در سنجش این خصوصیت در پژوهش های روان شناسی کمک کند. به منظور جمع آوری داده ها، 400 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 98-99با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه انعطاف پذیریِ روان شناختی را تکمیل کردند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد و به منظور بررسی اعتبار محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت. تحلیل عاملی نشان داد که این پرسشنامه 5عامل دارد که عبارتند از: تفسیر مثبت از تغییر، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی منعطف، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی گشوده و خلاق، تفسیر واقعیت به عنوان پویا و قابل تغییر بودن، و تفسیر واقعیت به عنوان چندوجهی بودن که پنج عامل بر روی هم 83/59% از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می کردند. همسانی درونی گویه های پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی برابر ضریب آلفای 89/0 به دست آمد که بیانگر پایایی مطلوب این پرسشنامه است. بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی در این پژوهش پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی از روایی و اعتبار قابل قبول در دانشجویان برخوردار است .
رابطه تغییر سازمانی با فلات زدگی شغلی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، برسی رابطه تغییر سازمانی با فلات زدگی شغلی بود. جامعه آماری شامل 400 نفر از تمامی کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی ایلام بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 196 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی می باشد و از نظر گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه استاندارد تغییر سازمانی و فلات زدگی شغلی بود. سنجش پایایی دو پرسشنامه از طریق روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت که به ترتیب 95/0 و 90/0 بدست آمد. برای تحلیل داده ها ضرایب همبستگی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 بکار گرفته شد. یافته ها نشان داد که بین تغییر سازمانی و فلات زدگی شغلی با ضریب همبستگی 77/0 رابطه معنی داری وجود دارد. بنابراین، شاخص عاطفی با ضریب همبستگی 70/0، شاخص شناختی با ضریب همبستگی 69/0 و شاخص رفتاری با ضریب همبستگی 74/0 با فلات زدگی شغلی رابطه معنی داری دارد. تغییر سازمانی به عنوان متغیر ویژه تأثیرگذار بر شدت فشار روانی ناشی از فلات زدگی شناخته شد. در راستای تجدید ساختارها و تغییر در محیط سازمان ها، موضوع فلات زدگی شغلی به عنوان یک موضوع جدی برای سازمان ها مطرح می باشد.
بررسی و نقد کتاب «درآمدی بر روا ن شناسی اسلامی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و نقد کتاب «مدخل إلی علم النفس الإسلامی» انجام شده است. کتاب حاضر، تلاشی در جهت پیدا کردن گام هایی در راستای تولید علم روا ن شناسی اسلامی است. محمد عثمان نجاتی نویسنده کتاب، کوشیده است با بیان مقدماتی به بررسی چگونگی مسیر و مراحل پایه گذاری روا ن شناسی بر اساس اسلام بپردازد. این کتاب به زبان عربی و در هفت فصل تدوین یافته و روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی بوده و ابزار گردآوری داده های آن کتابخانه ای است. در فصل اول به تعریف و بررسی اصطلاحات بیانگر علم روا ن شناسی اسلامی پرداخته و تاریخچه هر اصطلاح را بحث کرده است. در فصل دوم نظریات مهم پیرامون ماهیت و منابع دانش را تجزیه وتحلیل کرده و نظر اسلامی خود را در این موضوع ارائه کرده است. در فصل سوم وضعیت کنونی آموزش روا ن شناسی در دانشگاه های اسلامی را بررسی و در فصل چهارم به مراحل تأسیس روا ن شناسی اسلامی پرداخته است. در فصل پنجم، روا ن شناسی معاصر فعلی را با توجه به مبانی اسلامی نقد و بررسی کرده و در فصل ششم به مسلمات علم روا ن شناسی اسلامی به عنوان اولین گام ایجابی در این مسیر پرداخته است. کتاب حاضر در عین نکات مثبت مانند نوآوری و خلاقیت دارای اشکالاتی است که در ابعاد روشی، شکلی و محتوایی در این مقاله بررسی و نقد شده است.
نقش سلامت معنوی و مقابله مذهبی در پیش بینی اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به ویروس کرونا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش سلامت معنوی و مقابله مذهبی در پیش بینی اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به ویروس کروناانجام شد؛ روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد مبتلا به ویروس کرونا بودند که به بیمارستان پیامبر اعظم (ص) شهر گنبد کاووس در بهار 1399 مراجعه و به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در این پژوهش با توجه به محدودیت تردد، هنگام جدی شدن خطر کرونا در ایران، تعداد 200 نفر به عنوان گروه نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر (1970)، سلامت معنوی الیسون (1983) و مقابله مذهبی پارگامنت (2000) استفاده شد. داده ها با استفاده از نسخه 24 نرم افزار SPSS تحلیل شدند؛ نتایج نشان داد سلامت معنوی و مقابله مذهبی می تواند اضطراب مرگ را در بیماران مبتلا به ویروس کرونا پیش بینی کند (0.05p<) و با تقویت ابعاد معنویت می توان اضطراب مرگ ناشی از بیماری را در بیماران مبتلا به کرونا کاهش داد.
مقایسه اثر بخشی روش درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی بر افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
111-125
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون، شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود و با هدف مقایسه روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی بر افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی منطقه پنج تهران انجام شد. برای انجام پژوهش به روش نیمه آزمایشی تعداد 30 نفر از افرادی که با مشکل روابط فرازناشویی مواجه بودند به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه با اندازه های برابر به گروه های آزمایشی 1 و 2 تقسیم شدند. گروه اول، مورد مداخله روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی قرار گرفت. گروه دوم مورد مداخله معنادرمانی قرار گرفت. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط بین درون آزمودنی ها استفاده شد. نتایج نشان داد روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی توانست حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از عهدشکنی را افزایش دهد و این تأثیر پس از دو ماه ماندگار بود. بین روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی در افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده تفاوتی وجود نداشت. براین اساس، می توان از روش های روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی برای افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی و کاهش آسیب های ناشی از آن استفاده نمود.
مقیاس کوتاه – الکترونیکی مشکلات سلامت روانی نوجوانان مقطع متوسطه دوم- نسخه معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت شایان غربالگری سلامت روانشناختی دانش آموزان و عدم وجود ابزار بومی مبتنی بر الگوی شایع آسیب های روانشناختی دانش آموزان کشور٬ هدف پژوهش حاضر تهیه نسخه کوتاه مقیاس الکترونیکی مقیاس مشکلات سلامت روان شناختی- فرم معلم برای دانش آموزان متوسطه دوم بود. پژوهش حاضر از حیث هدف پژوهش کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها ازنوع پیمایشی-توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه دوم در سی ویک استان کشور در سال 97- 1396 بود که در این نمونه در مجموع 3761 نفر حضور داشتند. یافته ها: نتایج تحلیل آیتم نشان داد اکثر آیتم ها شرایط لازم برای حضور در ابزار را دارا هستند. تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نشان داد مدل هشت مولفه ای با چهل آیتم می تواند به عنوان مناسب ترین ساختار عاملی مقیاس در نظر گرفته شود. ضرایب همبستگی عامل ها بین 7/0 تا 94/0، ضرایب همبستگی نمره آیتم ها با نمره کل پرسشنامه بین 63/0 تا 82/0 بود. همچنین ضرایب همبستگی عامل های نسخه کوتاه با بلند بین 65/0 تا 97/0 بود. نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت ویژگی های روانسنجی حاصل حاکی از مناسب بودن فرم کوتاه پرسشنامه سلامت روانشناختی برای کاربست های غربالگری در جامعه دانش آموزان است.
تجربه زیسته بیماران مبتلا به کرونا ویروس (کووید-19): یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابتلا به بیماری جدید و ناشناخته کووید 19 علاوه بر مخاطرات سلامت جسمانی به دلیل ماهیت و ویژگی های خاص بیماری منجر به تجربه های روانی دشوار و متفاوتی نیز می گردد. بیماران علاوه بر علائم جسمانی، واکنش های روان شناختی مختلفی دارند که می تواند به عنوان مانعی در فرایند سیر و بهبودی بیماری عمل کرده و بر رنج آنان در دوران بیماری بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته این افراد جهت کمک به کاهش رنج این بیماران صورت گرفته است. روش مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدارشناختی بود. تعداد شرکت کنندگان 15 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها نیز از طریق روش کلایزری صورت گرفت. برای اطمینان و اعتبار یافته ها نیز از روش بازنگری و نظارت شرکت کنندگان، خودبازبینی پژوهشگر در فرآیند جمع آوری و تحلیل داده و ثبت تمامی پیش فرض های ذهنی خود از قبل و در نظر نگرفتن آن ها در فرآیند تحلیل و بازنگری و کدگذاری مجدد مصاحبه ها توسط دو پژوهشگر دیگر استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 278 کد اولیه بوده که با توجه به هدف و سوال پژوهش 6 مضمون اصلی و 24 زیرمضمون استخراج شد. اضطراب مرگ، تجربه انگ بیماری، تجربه ابهام، تجربه های هیجانی مثبت، هیجان های تجربه شده در رابطه با اعضای خانواده و هیجان های ناشی از قرنطینگی مضمون های اصلی بودند. تجارب هیجانی دردناک در این بیماران می تواند منجر به تاخیر و دشواری در روند بهبودی این افراد گردیده و علاوه بر درد بیماری، رنج روانی را نیز تحمیل نماید. کسب آگاهی بیشتر درباره این بیماری برای کاستن تجربه ابهام، راهبردهای روانشناختی برای کنترل اضطراب مرگ و انگ اجتماعی و راهکار برای مدیریت رفتار و هیجان اعضای خانواده می تواند در مداخلات روان شناختی ویژه این بیماران در نظر گرفته شده و منجر به کاهش هیجان های منفی و امکان مقابله بهتر با بیماری و رنج روانی ناشی از آن گردد.
مقایسه مفهومی پایگاه های شخصیت با مراتب نفس بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه «پایگاه های شخصیت» با «مراتب نفس» بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری است که با «روش تحلیل کیفی متون» و رعایت «قواعد و ضوابط تفسیر» و «رویکردی میان رشته ای» صورت گرفته است. از نتایج این پژوهش، استخراج الگوی مفهومی مراتب نفس بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری است. الگوی استخراج شده می تواند تناظری برای درک بهتر پایگاه های شخصیت در نظریه روان تحلیل گری با مراتب نفس ارائه کند. از این رو، می توان «نفس ملهمه» و «نفس عاقله» را متناظر با ساختار «من»، «نفس مسوله» و «نفس اماره» را متناظر با ساختار «نهاد» و «نفس لوامه رحمانی» و «نفس لوامه شیطانی» را متناظر با ساختار «فرامن» در نظر گرفت. در روان تحلیل گری، برای مراتب نفس «مطمئنه، راضیه و مرضیه» به علت تفاوت مبانی انسان شناسی، تناظری قابل تصور نیست. تفاوت دیگر بین دو رویکرد، ترتیب تحقق و ایجاد آن هاست به گونه ای که نفس ملهمه اولین مرتبه نفس است، اما در روان تحلیل گری، نهاد اولین مرتبه وجودی روان است.
پیش بینی نگرش نسبت به بیماری براساس تحمل مراقبت کننده و سبک های مقابله با استرس در جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نگرش نسبت به بیماری براساس سبک های مقابله با استرس بیمار و تحمل مراقبت کننده اجرا شده است. تحقیق حاضر ازنظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و ازنظر نحوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی جانبازان مراجعه کننده به بیمارستان ساسان در سال 1396-1397 بود که باتوجه به فرمول نمونه گیری بدون جایگزین با استفاده از یک پیش مطالعه تعداد 50 نفر به عنوان نمونه درنظر گرفته شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش سه پرسشنامه نگرش نسبت به بیماری (IAS) و پرسشنامه ارزیابی تحمل مراقبت کننده از بیماران (CBI) و پرسشنامه سبک های مقابله با استرس (CISS) بود. داده های به دست آمده مورد بررسی قرار گرفتند و ابتدا فرض بهنجاربودن پژوهش انجام شد و نتایج نشان داد که داده های تحقیق از توزیع بهنجار برخوردارند. نتایج فرضیه اول با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان در محیط نرم افزار spss23 با سطح معنی داری 05/0 نشان داد که رابطه ای منفی و معنی دار بین دو شاخص تحمل وابسته به زمان و تحمل عاطفی با نگرش نسبت به بیماری وجود داشت. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که دو متغیر تحمل وابسته به زمان و تحمل عاطفی می توانند نگرش نسبت به بیماری را پیش بینی کنند و نیز سبک مقابله مسئله مدار رابطه معنی دار و منفی با نگرش نسبت به بیماری داشت. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سبک مقابله مسئله مدار می تواند نگرش نسبت به بیماری را پیش بینی کند. بنابراین، با متغییرهای سبک مقابله با استرس و تحمل مراقبت کننده، می توان نگرش نسبت به بیماری را تبیین کرد.
کارآمدی برنامه ذکر گویی در کاهش اضطراب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با وجود پیشرفت های چشمگیر در زمینه سلامت روانی و رشد تکنیک های درمان اختلالات روانی، هنوز بشر امروز در اعماق وجود خود از یک اضطراب ناشناخته رنج می برد. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی یک شیوه درمانی از نوع مداخلات مذهبی در کاهش اضطراب، با بهره گیری از ذکرها و دعاهای مأثور در متون اسلامی، انجام شد. طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون−پس آزمون، با گروه کنترل در لیست انتظار بود. جامعه آماری کلیه زندانیان مرد زندان مرکزی قم بودند. بدین منظور از بین زندانیانی که بالاتر از نرم اضطراب داشتند، 34 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب کتل و پروتکل آموزشی و برنامه ذکرگویی در مورد اضطراب و براساس منابع اسلامی بود که در قالب هفت جلسه آموزشی−توجیهی و در ۴۰ روز تمرین ارائه و روایی محتوایی آن نیز با ارزیابی ۱۲ خبره متخصص دینی و روان شناسی تأیید شد. تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که میانگین نمرات اضطراب گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون کاهش معناداری (001/0>P) پیدا کرده است. نتایج این پژوهش نشان داد که ذکر خدا اثر آرام بخشی و کاهندگی اضطراب دارد. برنامه ذکرگویی می تواند به عنوان یک عامل مؤثر در کاهش اضطراب تعمیم یافته استفاده شود و از پروتکل این برنامه می توان به عنوان درمان مکمل اختلالات اضطرابی بهره برد.
پیش بینی نگرش به داوطلبی براساس سبک های دلبستگی، همدلی و خود شفقت ورزی در افراد داوطلب و غیرداوطلب در فعالیت های مشارکت مردمی در دوره شیوع کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع بیماری همه گیر کووید 19 و پیامدهای اجتماعی اقتصادی این همه گیری، فعالیت های داوطلبی و یاریگرانه بالأخص برای نیازمندان و جامعه در بحران شکل گرفت. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سبک های دلبستگی، همدلی و خودشفقت ورزی در پیش بینی نگرش به داوطلبی در دوران شیوع کووید 19 در جامعه ایران است. مطالعه حاضر در فروردین و اردیبهشت 1399 در ایران انجام شد. نمونه موردمطالعه (348 نفر) با روش نمونه گیری در دسترس از بین دو گروه داوطلب و غیرداوطلب انتخاب شدند و با مقیاس دلبستگی بزرگسال، مقیاس شفقت خود، مقیاس همدلی و مقیاس نگرش داوطلبی به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی و رایانامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج میزان مشارکت در زنان، افراد شاغل و گروه سنی 25-35 سال بیشتر بود. بین دو گروه داوطلب و غیرداوطلب در نگرش به داوطلبی، قضاوت درباره خود، انزوا، ذهن آگاهی، همانندسازی مفرط و سبک دلبستگی ایمن تفاوت معنی داری وجود داشت. ضرایب همبستگی نشان دهنده آن است که مهربانی با خود، اشتراکات انسانی، انزوا، ذهن آگاهی، همدلی شناختی و دلبستگی ایمن با نگرش داوطلبی دارای همبستگی مثبت معنادار و دلبستگی اضطرابی با نگرش داوطلبی همبستگی منفی معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که همدلی شناختی، همدلی هیجانی، سبک دلبستگی ایمن و ذهن آگاهی پیش بینی کننده نگرش داوطلبی است. می توان نتیجه گرفت که افراد داوطلب فعالیت های مشارکت های مردمی در دوره کووید 19 نگرش مثبتی به داوطلبی دارند و سبک دلبستگی ایمن تر و خودشفقت ورزی بیشتری نسبت به افراد غیرداوطلب دارند. به نظر می رسد همدلی قوی، سبک دلبستگی ایمن و ذهن آگاهی بالا، پیش نیازهای روان شناختی لازم برای اتخاذ نگرش مثبت به امور داوطلبانه است.
Effectiveness of Lifestyle-Based Stress Management Program on Emotional Problems and Life Satisfaction in Patients with Myocardial Infarction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
59 - 70
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of the present study was to examine the effect of lifestyle-based stress management program on emotional problems and life satisfaction in patients with myocardial infarction. Method: This research was quasi-experimental with pre-test, post-test and control group. The statistical population of this research consisted of all patients aged 40-65 years old with myocardial infarction who were under treatment at Kasra Hospital in Karaj in the first six months of 2019. The study sample consisted of 90 patients with heart attack who were identified among the patients and selected by targeted sampling method and randomly assigned to two experimental and control groups. Data were collected using the Depression, Anxiety and Stress Scale as well as the Satisfaction With Life Scale. The collected data were analyzed using the method of Multivariate analysis of covariance (MANCOVA). Results: Multivariate analysis of covariance showed that the lifestyle-based stress management program significantly reduced emotional problems and increased life satisfaction in the experimental group (p <0.01). Conclusions: The stress management program helped patients identify dysfunctional thoughts that trigger anxiety and depression and experience fewer emotional problems by feeling self-control, attention management, changing the assessment system and using cognitive strategies. Also, by identifying and correcting irrational attitudes and beliefs, the subjects were able to better cope with the physical effects of the disease or to deal with its negative psychological complications and have more life satisfaction. These findings have important implications for education and promoting mental health of patients with myocardial infarction.
اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تسهیل فرایند رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شایع ترین سرطان در میان زنان، سرطان پستان است که می تواند مشکلات روان شناختی زیادی برای افراد مبتلا به آن به وجود آورد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تسهیل فرایند رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را همه زنان مبتلا به سرطان پستان شهر ارومیه در سال 1396 تشکیل دادند که از میان آنان با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 30 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش 12 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) معنویت درمانی گروهی دریافت کردند ولی شرکت کنندگان گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسش نامه رشد پس از سانحه استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد معنویت درمانی به طور معناداری در تسهیل فرایند رشد پس از سانحه زنان مبتلا به سرطان پستان مؤثر بوده است (05/0>P)؛ به عبارتی دیگر، این مداخله توانست میزان رشد پس از سانحه را در گروه آزمایش ارتقا دهد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از کارآمدی معنویت درمانی گروهی بر تسهیل فرایند رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود؛ بنابراین معنویت درمانی را می توان روشی برای رشد و بهبود بیماران مبتلا به سرطان پستان دانست و از آن بهره برد.
دستورهای بهداشتی دین اسلام و را ه های مقابله با بیماری کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا انواع مختلفی دارد به ویژه کووید 19 که ویروسِ با آر.ان.ای (RNA) است و ساختار پروتئینی چهارگانه دارد، از آنزیم نوع دو مبدل آنزیوتانسین به عنوان رسپتور استفاده می کند، سلول های دارای این رسپتور را آلوده می کند و علاوه بر اختلال عملکرد سلول، زمینه انتشار بیشتر ویروس و فرار از دست سیستم ایمنی را فراهم می سازد. علاوه براین، در عرضه آنتی ژن توسط سلول های سیستم ایمنی بدن نیز اختلال ایجاد می کند.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خوش بینی و ناگویی هیجانی معلمان زن بازنشسته مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسى اثربخشی روان درمانى مثبت نگر بر خوش بینى و ناگویى هیجانى معلمان زن بازنشسته مضطرب بوده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردى و ازنظر روش، نیمه آزمایشى با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بوده است که با استفاده از روش نمونه گیرى هدفمند، تعداد ۳۰ نفر از زنان مضطرب بازنشسته به عنوان نمونه انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفى ۱۵ نفر در گروه آزمایش و ۱۵ نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه خوش بینی شییر و کارور، ناگویى هیجانی تورنتو و اضطراب بک استفاده شد. پروتکل روان درمانی مثبت نگر به مدت هشت جلسه و هفته ای یک بار و هر جلسه به مدت 90 دقیقه روی گروه آزمایش اجرا شد؛ در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه وتحلیل داده ها با رعایت مفروضه ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند روان درمانی مثبت نگر بر خوش بینی، ناگویی هیجانی، افزایش شناسایی احساسات، کاهش دشواری توصیف احساسات و افزایش تفکر عینی معلمان زن بازنشسته مضطرب مؤثر است و بر ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در پس آزمون و مرحله پیگیری تغییرات کاهشی دارد و بر متغیر خوش بینی در گروه آزمایش در پس آزمون و مرحله پیگیری تغییرات افزایشی دارد. همچنین، اثرات مداخلات تا زمان پیگیری در گروه آزمایش پایدار باقی مانده است.
بازکاوی و مقایسه جایگاه عادت در تربیت از دیدگاه مرتضی مطهری و امانوئل کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این جستار در پی بررسی رابطه عادت با تربیت از دیدگاه مرتضی مطهری (1298−1358ه.ش) و امانوئل کانت[1] (1724−1804م)، فیلسوف آلمانی است تا از این رهگذر معلوم شود: تربیت چگونه تعریف می شود؛ عادت چه تعریفی دارد و چه نسبتی میان عادت و تربیت حاکم است. در این پژوهش بنیادی−تاریخی که به روش توصیفی−تحلیلی انجام شده است، برای بازشکافت دیدگاه مطهری و کانت درباره عادت و نسبت آن با تربیت، به گردآوری اطلاعات لازم و تحلیل آنها پرداخته شد و برپایه یافته های موجود معلوم شد که: الف) مطهری درمجموع با ایجاد عادات در متربی موافق است و حتی عادت را یکی از روش های تربیتی می داند؛ ب) وی برای تبیین دیدگاه برگزیده خود در اقدامی ابتکاری، عادت را به فعلی (تکرار تأثیر و فعل/ مثبت) و انفعالی (تکرار تأثر و انفعال/ منفی) تقسیم کرده است؛ 3) بنا بر قول مشهور، کانت عادت را برای تربیت، زیانبار خوانده است؛ ج) به نظر نگارنده، کانت بی آنکه عنوان کند یا حتی متوجه باشد، از عادت چنان یاد کرده است که گویی به تقسیم عادت به فعلی و انفعالی باور دارد و اولی را بخشی از تربیت و دومی را مخالف آن می داند؛ د) بنابراین و به ادعای بی سابقه این مقاله، نگرش مطهری و کانت نسبت به عادت و تربیت (با چشم پوشی از جزئیات)، بسیار به هم نزدیک و بلکه یکی است. <br clear="all" /> [1] .Immanuel Kant
الگوی ساختاری رابطه جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با میانجی گری خوش بینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه متغیرهای جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با واسطه گری خوش بینی انجام شده، که از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و شیوه اجرا، روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی به کار برده است. در این پژوهش، متغیر جهت گیری مذهبی به عنوان متغیر پیش بین سلامت روان و خوش بینی نیز به عنوان متغیر میانجی رابطه بین این دو متغیر در نظر گرفته شده است. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94- 1393 در مراکز دانشگاهی دولتی، غیردولتی و غیرانتفاعی، آزاد اسلامی و پیام نور استان قزوین بودند، تعداد 380 نفر زن به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری گزینش شدند. خوش بینی، سلامت عمومی و جهت گیری مذهبی، به ترتیب با پرسش نامه های جهت گیری زندگی (LOT-R)، سلامت روانی (GHQ) و جهت گیری مذهبی آلپورت ارزیابی شدند. پایایی پرسش نامه ها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب، 85/0، 79/0 و 83/0 محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادله های ساختاری (SEM) پردازش آماری گردید. نتایج نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و خوش بینی رابطه مثبت معناداری و همچنین رابطه بین جهت گیری مذهبی درونی و مؤلفه های سلامت روان (علائم اضطرابی و افسردگی)، منفی معنادار می باشد همچنین مسیر جهت گیری مذهبی تنها به طور غیرمستقیم از طریق خوش بینی کاهش دهنده اضطراب، افسردگی، و جسمانی سازی است. نکته قابل توجه عدم معناداری مسیر بین جهت گیری مذهبی با مؤلفه های سلامت روانی می باشد، که حاکی از فرایند واسطه گری خوش بینی است. به عبارت دیگر، جهت گیری مذهبی به طور مستقیم بر کاهش سلامت روان تأثیر نمی گذارد؛ بلکه از طریق افزایش خوش بینی در جهت کاهش اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی پیش می رود.
ارزیابی مدل بسط یافته کیفیت زندگی وابسته به سلامت در بیماران عروق کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
23 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی نسبت به وضعیت سلامت یا بیماری جایگاه ویژه ای برای سیاست گذاران و متخصصان مراقبت های بهداشتی دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی مدل بسط یافته کیفیت زندگی وابسته به سلامت در بیماران عروق کرونری قلب بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. از تمام بیماران عروق کرونری قلب مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران و کرج 650 نفر با روش در دسترس انتخاب و به پرسشنامه ادراک بیماری، پرسشنامه کیفیت زندگی، مقیاس خودمدیریتی، مقیاس بهزیستی هیجانی، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز و مقیاس کیفیت زندگی وابسته به سلامت در بیماران عروق کرونری پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل توسعه داده شده ویلسون از برازش مطلوبی برخوردار است؛ یعنی با افزوده شدن خودمدیریتی و بهزیستی روان شناختی، اجتماعی و هیجانی می توان این مدل را برای تبیین کیفیت زندگی پذیرفت. بااین حال نسبت به مدل اولیه شاخص های بهزیستی به علت چند هم خطی و روابط چندگانه بالا به عنوان یک سازه تحت عنوان بهزیستی جامع باید در نظر گرفته شود. همچنین خودمدیریتی می تواند تبیین کننده بهزیستی جامع باشد. نتیجه گیری: خودمدیریتی و شاخص های مثبت نگر بهزیستی می تواند در فرایند شکل گیری کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در بیماران عروق کرونری نقش ویژه ای داشته باشد.