فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
132-119
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی راهنمای تدوین متون خواندن کاربردی برای دانش آموزان آهسته گام در دوره ابتدایی می باشد. روش: این پژوهش به روش اکتشافی طی دو بخش اسنادی و میدانی صورت گرفت. جامعه آماری تمام والدین و معلمان دانش آموزان دبستانی آهسته گام و همچنین کارشناسان حوزه کودکان استثنایی استان همدان در سال تحصیلی 96-1395 بودند. نمونه شامل100نفر از والدین و100 نفر از معلمان دانش آموزان آهسته گام که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و 20 نفر از متخصصان کودکان استثنایی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند . به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز ، از پرسشنامه نیازسنجی محقق ساخته برای گردآوری اطلاعات استفاده گردید. برای پردازش اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و درصد) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد متون خواندن کاربردی مورد نیاز برای دانش آموزان آهسته گام شامل شش مؤلفه ، مهارت های اجتماعی، مهارت های مراقبت از خود، مهارت های بهداشت شخصی، مهارت های غذا خوردن، مهارت های لباس پوشیدن و مهارت های زندگی مستقل است . مهارت های شناسایی شده به ترتیب اهمیت قرار گرفتن شان در متون خواندن کاربردی به سه دسته مهارت های الزامی، مهارت های انتخابی و مهارت های اختیاری تقسیم شدند. نتیجه گیری: از نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر استنباط می شود هرچه متون خواندنی که به دانش آموزان آهسته گام آموزش داده می شود کاربردی تر باشد، یعنی دانش آموزان توانایی خواندن، فهمیدن و کاربست آن متون را در زندگی روزانه و موقعیت های اجتماعی داشته باشند، عملکردشان در خواندن بهبود می یابد.
اثربخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر رضایت از زندگی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقویت مهارت حل مسئله خلاقانه در دانش آموزان تیزهوش می تواند به آن ها در سازگاری های اجتماعی و رضایت از زندگی کمک کند. با توجه به اهمیت مهارت حل مسئله برای دانش آموزان به ارزیابی اثربخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر بهبود سازگاری اجتماعی و رضایت از زندگی در پسران تیزهوش پرداخته شد. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل اجرا شد. ابتدا دبیرستان های تیزهوشان پسرانه شهر اردبیل به عنوان جامعه آماری برگزیده شد از میان دو مدرسه موجود یکی به روش تصادفی انتخاب شد و سه کلاس میانی (گروه های ایستای پایه های هشتم) به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گواه و پایلوت انتخاب گردید با استفاده از آزمون ماتریس های پیش رونده ریون (1938) و آزمون هوش استنفورد–بینه–تهران (افروز و کامکاری،1390) افراد دارای هوشبهر کمتر از 115 از هر دو گروه آزمایش و گواه حذف شدند و دو گروه 46 نفری (هر گروه 23 نفر) نهایی شدند. پس از اجرای پیش آزمون ها (رضایت از زندگی هوبنر(2001) و سازگاری اجتماعی بل(1962)، شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 13 جلسه (هر جلسه 75 دقیقه) در برنامه آموزش حل مسئله خلاقانه شرکت کردند. و گروه گواه هیچ گونه آموزش دریافت نکردند. به منظور ارزیابی اثر آموزش پس آزمون ها مورد استفاده قرار گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مانکوا نشان داد که در خرده مقیاس های رضایت عمومی از زندگی، رضایت از دوستان، رضایت از محیط، رضایت از خود، سازگاری اجتماعی و سازگاری عاطفی بین میانگین نمرات گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). در پایان استفاده از برنامه آموزش حل مسئله خلاقانه به منظور بهبود رضایت از زندگی و سازگاری اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
مقایسه اثربخشی برنامه داوسون-گویئر و آموزش راهبردهای فراشناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه داوسون-گویئر و آموزش راهبردهای فراشناختی بر کارکردهای اجرایی (توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص خواندن مقطع ابتدایی شهر اردبیل در نیمه اول سال تحصیلی 1397-1398 بودند که تعداد 45 نفر از جامعه آماری بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه یک ساعته آموزش داوسون-گویئر و یک گروه 10 جلسه 60 تا 75 دقیقه ای برنامه آموزش راهبردهای شناختی دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (BRIEF) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و آزمون تعقیبی بنفرونی با نرم افزارآماری SPSS20 صورت گرفت. یافته ها نشان داد هر دو برنامه مداخله ای تأثیر معناداری بر بهبود توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن دارد (p <0.01). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشلان داد که تفاوت بین گروه مداخله در هر سه متغیر توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری، معنادار نمی باشد(P>0.05). نتایج حاصله تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای به عنوان بخشی از درمان برای دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص خواندن ارائه می دهد.
مهدکودک تلفیقی بستری برای تعامل کودکان با اختلال های جسمی- حرکتی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران خردسالی و اوایل کودکی است. در این دوران کودکان مفاهیم پایه و برخی از هنجارها و باورهای اجتماعی را می آموزند. به همین جهت بهره مندی از آموزش و پرورش مناسب مطابق با هنجارهای اجتماعی و فرهنگی برای تمامی کودکان در سطوح مختلف توانایی ضروری است و حق طبیعی تمامی کودکان بهره مندی از موقعیت های ایمن با کمترین محدودیت می باشد؛ محیط های که صرفا به دلیل عدم توانایی کودکان در زمینه ای خاص سبب محرومیت آنها از حضور در کنار سایر همسالان نگردد و از به حاشیه رانده شدن این کودکان جلوگیری نماید. در این راستا مقاله حاضر با هدف ایجاد محیط تلفیقی – پرورشی برای کودکان در دوران پیش از دبستان با مطالعه موردی تلفیق کودکان مبتلا به اختلالات جسمی- حرکتی و عادی شکل گرفت و به شناخت و بررسی ویژگی-های کالبدی محیط تلفیقی - پرورشی به منظور استفاده فعال کودکان مورد بحث، پرداخته است. در این راستا روش توصیفی- تبیینی (از نوع پیمایشی) از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخت مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش در سطح نظری و میدانی مشخص ساخت، مهدکودک تلفیقی مناسب ترین محیط برای شکل گیری محیط تلفیقی - پرورشی بوده و نتایج پژوهش مبین آن است که سه کارکرد اصلی محیط مذبور ارتقای سطح سلامت، ا سطح تعاملات و سطح دانش و مهارت های کودکان می باشد. به طور کلی مهمترین ویژگی محیط کالبدی مهدتلفیقی، تناسب محیط کالبدی با نیازها، خواسته ها و توانایی کلیه کودکان استفاده کننده می باشد.
اثربخشی تمرین تکنیک های کاراته بر تعادل و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال طیف اوتیسم،یک اختلال عصبی تحولی است که در سال های اولیه کودکی نمایان می شود. مطالعات پیشین نشان داده اندکه اجرای فعالیت بدنی می تواند جهت بهبود مشکلات رفتاری و جسمانی کودکان با اختلال طیف اوتیسم به کار رود، اما در زمینه تأثیر روش آموزش هنرهای رزمی بر بهبود تعادل دراختلال اوتیسم مطالعات اندکی انجام شده است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تمرین تکنیک های کاراته بر تعادل و رفتارهای کلیشه ای درکودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با انتخاب گروه گواه بود. به این منظور،20 کودک با میانگین سنی91/2±90/10 سال دارای اوتیسم به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دوگروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی به مدت 10 هفته، هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ای به تمرینات کاتا در کاراته پرداختند. قبل از شروع و پس از پایان 10 هفته مداخله، پرسشنامه رفتارهای کلیشه ای و آزمون تعادل ایستا و پویا تکمیل و اجرا شد. از آزمون شاپیروویلکز جهت تعیین نرمال بودن داده ها، و از آزمون تحلیل کوواریانس جهت مقایسه میانگین دو گروه قبل و بعد از مداخله استفاده شد. نتایج نشان داد که ده هفته تمرین تکنیک های کاراته تأثیر معنی داری بر رفتارهای کلیشه ای دارد (001/0> p)، اما نتوانست موجب بهبود معنی دار شاخص های تعادل ایستا و پویا در این کودکان شود. تمرین تکنبک های کاتا در کاراته به دلیل شباهت به کلیشه ها در اوتیسم و عدم نیاز شناختی می تواند مداخله ای ارزشمند اضافه شده به برنامه های کودکان طیف اوتیسم جهت کاهش رفتارهای کلیشه ای باشد.
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی و مهارتهای اجتماعی دانشجویان با نقص توجه /بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی ومهارت های اجتماعی، بر روی دانشجویان داری نقص توجه/ بیش فعالی دانشگاه شهر دامغان انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاه دامغان در سال 1397 بودکه در طرح پایش سلامت روانی دانشجویی شرکت کردند. تعداد 30 دانشجو که در پرسشنامه غربالگری نقص توجه و بیش فعالی کانرز بالاترین نمره را کسب کردند در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس ازآن هر دو گروه، پرسشنامه های کارکردهای اجرایی بارکلی و مهارت های اجتماعی ریگو و کاناری را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند. بعد از اتمام آموزش هر دو گروه مجدداً پرسشنامه های فوق را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد و سطح معناداری برابر با 05/0 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تأثیر آموزش برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی ومهارت های اجتماعی و زیرمقیاسهای آن ها معناداربود (001/0P<). نتایج : یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در ارتباط با کارکردهای اجرایی، مهارت های اجتماعی و خرده مقیاس های آن ها تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با به کارگیری برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر، تغییر باورها، مثبت اندیشی، آموزش رفتارها و راهکارهای موثر می توان کارکردهای اجرایی و مهارت های اجتماعی دانشجویان دارای نقص توجه/بیش فعالی را بهبود بخشید.
پیش بینی سانحه پذیری کودکان بر اساس حساسیت به پاداش و تنبیه: نقش میانجی تکانشگری و نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر دستورالعمل های کانون توجه بیرونی با فواصل مختلف بر تعادل و فعالیت الکتریکی عضلات کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
146-133
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دستورالعمل های کانون توجه بیرونی دور و نزدیک بر نوسان های قامتی و فعالیت الکتریکی عضلات کودکان دارای اختلال کم توان ذهنی بود. روش : به این منظور، تعداد 30 نفر از کودکان 10 تا 12 ساله (میانگین 2/11 سال) از بین مدارس استثنایی تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفره کانون توجه بیرونی دور، نزدیک و گروه کنترل قرار گرفتند. برای سنجش نوسان های قامتی از دستگاه پایداری سنج بایودکس و برای سنجش فعالیت الکتریکی عضلات از دستگاه الکترومیوگرام استفاده شد. شرکت کنندگان نخست در پیش آزمون، 10 کوشش 20 ثانیه ای بدون دستورالعمل را اجرا کردند و سپس هر گروه براساس با برنامه گروه خود در سه جلسه تمرینی 10 کوششی شرکت کرده و در انتها، در جلسه پس آزمون که شامل 10 کوشش بدون دستورالعمل بود، شرکت کردند. در طی مراحل پیش آزمون و پس آزمون، فعالیت الکتریکی عضلات درشت نی قدامی و نعلی ثبت شد. برای مقایسه های درون گروهی از آزمون های t همبسته و تحلیل کواریانس و برای مقایسه های بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که عملکرد تعادلی گروه توجه بیرونی دور به طور معناداری بهتر از دو گروه دیگر بود. عملکرد گروه توجه بیرونی نزدیک نیز بهتر از گروه کنترل بود (05/0 P< ). نتایج فعالیت های الکتریکی عضلات نیز نشان داد که فعالیت عضله نعلی در گروه توجه بیرونی دور کمتر از گروه توجه بیرونی نزدیک بود. اما در مورد عضله درشت نی قدامی، فعالیت این عضله در دو گروه توجه بیرونی دور و نزدیک به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (05/0 P< ). نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد دور کردن کانون توجه نسبت به متمرکز کردن آن روی فوصل نزدیک تر، نتایج به نسبت مطلوب تری روی تعادل و نوسان های قامتی کودکان با کم توانی ذهنی در پژوهش حاضر دارد و از فرضیه عمل محدود شده حمایت می کند.
تأثیر برنامه آموزش فرزندپروری مثبت بر نیمرخ ارتباط مادران و کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری مثبت بر نیمرخ ارتباط مادر با کودک ناشنوا انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. 40 نفر از مادران دانش آموزان ناشنوا که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از مدارس استثنایی شهرستان های تهران انتخاب شده بودند در این پژوهش شرکت داشتند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش گواه 20 نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه آموزش فرزندپروری را در 16 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند در حالی که به گروه های کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس رابطه مادر-کودک پیانتا بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش و گواه حداقل در یکی از خرده مقیاس های رابطه مادر-کودک تفاوت معناداری دارند. نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاکی از آن بود که برنامه آموزش فرزندپروری بر نیمرخ ارتباط مادر با کودک ناشنوا اثر مثبت و معناداری داشت (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به این که آموزش مهارت های فرزندپروری منجر به بهبود نیمرخ ارتباط والدین با کودک می شود، برنامه ریزی جهت آموزش فرزندپروری مثبت اهمیت ویژه ای دارد.
اثربخشی الگوی طراحی آموزشی 5E بر خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری از طریق شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مبتنی E5 بر خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می باشد. روش : روش پژوهش آزمایشی و طرح آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر کرج تشکیل می دادند که 225 نفر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 34 نفر (17 نفر گروه کنترل و 17 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خلاقیت تورنس (1992) و پرسشنامه مشارکت اجتماعی یزدان پناه (1386) بود که پایایی آن ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب با (70/0) و (92/0) تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تی وابسته صورت گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد، به کارگیری شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی E5 موجب افزایش خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می شود (05/0 P< ) . نتیجه گیری: استفاده از الگوی طراحی آموزشی E5 که متناسب با نیاز افراد کم توان ذهنی است، می تواند بر میزان خلاقیت و مشارکت فعال آنان در شبکه های اجتماعی مجازی تأثیرگذار باشد.
واکاوی محدودیت های تحصیلی دانشجویان نابینا و کم بینا: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف، توصیف و فهم ادراک دانشجویان نابینا و کم بینا از محدودیت ها تحصیلی آنان در سطح آموزش عالی بود. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 99-1398 با رویکرد کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. از میان جامعه دانشجویان نابینا و کم بینا، تعداد 12 نفر از دانشجویان این طیف، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدف مند انتخاب، و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با استفاده از الگوی تحلیل ارتباطی، و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد.نتایج در طبقات اصلی"چالش های کنکور"، " نامناسب بودن فضای فیزیکی دانشگاه" ، "چالش های ارتباطی"، "چالش های آموزشی" و"اهمال کاری سازمانی" و چندین طبقه فرعی استخراج شد. نتایج نشان داد، علی رغم تصویب و اجرای مقطعی قوانین حمایت کننده داخلی و بین المللی از حقوق معلولان، نیازهای تحصیلی این قشر از دانشجویان کمتر مد نظر قرار می گیرد؛ و در عمل به الزامات تحصیلی آنان توجهی نمی-شود. پیشنهاد می شود متصدیان امر با مورد توجه قرار دادن دستاوردهای کاربردی پژوهش، اقدامات لازم را انجام دهند.
بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر اضطراب و افسردگی بیماران ام اس شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
179 - 200
حوزههای تخصصی:
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. در پیش آزمون از پرسشنامه های اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد. در مرحله ی بعد، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس طی 8 جلسه و یکبار در هفته به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. سپس پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل گردید و داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه استرس درمانی بر مبتنی ذهن آگاهی با گروه گواه در متغیرهای اضطراب و افسردگی وجود دارد. نتیجه گیری: با عنایت به یافته های بدست آمده، به منظور کاهش سطح اضطراب و افسردگی بیماران ام اس باید به مداخله ی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس توجه بیشتری مبذول گردد.
اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است و شیوه انجام آن نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمام کودکان 7-10 سال با مشکلات رفتاری برونی شده شهر اصفهان بود. نمونه استفاده شده در این پژوهش شامل 30 دانش آموز با مشکلات رفتاری برونی شده بود که به صورت روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. والدین کودکان گروه آزمایش 6 جلسه در مداخله شرکت کردند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. یافته ها: میانگین پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش با یکدیگر تفاوت معنا داری داشت (05/0 p< ) که این امر نشان از تأثیر مثبت مداخله والد محور می باشد. میزان این تأثیر در متغیر های تمرکز مجدد بر برنامه ریزی 56 درصد، ارزیابی مجدد مثبت 69 درصد، دیدگاه پذیری 69 درصد، ملامت خویش 18 درصد، پذیرش 54 درصد، نشخوارگری 54 درصد، تمرکز مجدد مثبت 56 درصد، فاجعه سازی 31 درصد و ملامت دیگران 25 درصد بود. نتیجه گیری: این مطالعه نقش و اهمیت دیدگاه فراهیجانی والدین را روشن ساخت و نشان داد که مداخله والدمحور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده می شود. استفاده از این بسته آموزشی به عنوان بخشی از برنامه آموزشی مهارت افزایی والدین، از پیشنهاد های کاربردی این پژوهش محسوب می شود.
مقایسه اثربخشی فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازمان دهی و فرزندپروری ذهن آگاهانه بر روابط والد-کودک و علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازماندهی و فرزندپروری ذهن آگاهانه بر روابط والد-کودک و علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 8-10 سال با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی هستند که در سال 1397-1398در مدارس عادی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند در این پژوهش 45 دانش آموز پسر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی که بر اساس نظر روانپزشک کودکان و چهارمین ویرایش مقیاس سوانسون - نولان و پلهام(SNAP-IV)، مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تشخیص داده شدند به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. یک گروه آزمایش 11 جلسه آموزش فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی وگروه آزمایش دیگر 8 جلسه فرزندپروری ذهن آگاهانه دریافت کردند. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، چهارمین ویرایش مقیاس سوانسون - نولان و پلهام(SNAP-IV) ومقیاس رابطه والد- کودک (CPRS) بر روی آن ها اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان داد که فرزندپروری ذهن آگاهانه در مقایسه با فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازماندهی بر روابط والد-کودک در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است واین تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است(05/0P≤). همچنین فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر نارسایی توجه و نیز نارسایی توجه/ بیش فعالی کل در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است واین تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است(05/0P≤). اما فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر روی علائم بیش فعالی/تکانشگری تاثیر معناداری نداشته است(05/0P≥). این مطالعه با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی به عنوان یک مداخله، نتایج امیدوارکننده ای بر بهبود روابط والد-کودک و کاهش علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی ارائه می دهد.
مقایسه توانایی بازشناسی هیجان چهره در افراد ناشنوا، کم شنوا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
۱۴۶-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف: مطالعات مختلف نشان می دهد که کودکان کم شنوا و ناشنوا در مقایسه با کودکان عادی مشکلاتی را در زمینه ابعادرشدهیجانی مثل بازشناسی هیجان و بیان چهره ای و درک هیجان نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه بازشناسی توانایی هیجان در دانش آموزان عادی، نیمه شنوا وناشنوا 14-20 در شهر مشهد می باشد. نمونه و روش نمونه گیری : جهت انجام این پژوهش از جامعه آماری ذکرشده، به صورت کلی 105 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. که تعداد دانش آموز دختر و پسرعادی 35 نفر، تعداد دانش آموز دختر و پسر ناشنوا 35 نفر و تعداد دختر و پسر کم شنوا 35 نفر می باشند. ابزار پژوهش: درپژوهش حاضر ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه چهره شناسی بنتون(1990) می باشد که در اختیار دانش آموزان دختر و پسر عادی و کم شنوا و ناشنوا قرار گرفت. در این مطالعه نسخه ی تغییر یافته ی آزمون بازشناسی چهره ی بنتون استفاده شده است که شامل28 کارت می باشد. که نمره کلی بازشناسی هیجانی فرد را مشخص می نماید. یافته ها: طبق تجزیه و تحلیل داده ها یافته ها مبنی برآن می باشد که بین هیجان های دانش آموزان عادی ناشنواو کم شنوا تفاوت معنادارآماری وجود دارد میانگین نمره کل بازشناسی هیجان در گروه عادی (31/20) به گونه ای معناداراز میانگین نمره کل بازشناسی هیجان در گروه کم شنوا (86/16) و گروه ناشنوا (23/15) بالاتر است.بنابراین فرضیه اصلی تایید می گردد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت هیجانات دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا پایین تراز دانش آموزان عادی می باشد تنها در مولفه شادی بین دانش آموزان عادی و کم شنوا تفاوت معنی داری ملاحظه نگردید
تأثیر آموزش نقاشی انگیزشی بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتارهای پرخاشگرانه، مشکلی متداول در میان کودکان دارای کم توان ذهنی است. یکی از روش های پیشنهاد شده، جهت درمان آن، هنر درمانی است. هدف این پژوهش بررسی مداخلات نقاشی انگیزشی بر رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی بود. روش: 26 نفر از دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی ( B. D. GH ) فرم معلم استفاده گردید. پرسشنامه پرخاشگری در توسط معلمان تکمیل گردید. دانش آموزان به تصادف به دو گروه آزمایش (13نفر) وکنترل (13نفر) تقسیم شدند. سپس گروه آزمایش در 12 جلسه متوالی، آموزش نقاشی انگیزشی را دریافت کردند. داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p< ). نتیجه گیری: نقاشی انگیزشی درکاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی مؤثر است. این گروه از دانش آموزان فرصت می یابند تا عواطف، احساسات و هیجانات متراکم شده و فشارهای روانی حاصل از این احساسات را از طریق نقاشی و به صورتی جامعه پسند نشان دهند، بنابراین کمتر پرخاشگری نشان می دهند. از این رو، نقاشی انگیزشی می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.
تنظیم شناختی هیجان و مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص (ریاضی، خواندن و نوشتن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر، بررسی تنظیم شناختی هیجان و مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص (ریاضی، خواندن و نوشتن) بود. از میان جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (۷ تا ۱۲ سال) از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ شهر همدان و اراک، ۱۲۰ کودک (۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی، ۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری خواندن، ۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری نوشتن و ۳۰ نفر کودک بودن اختلال یادگیری به روش نمونه گیری هدفمند و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند. از ابزارهای فهرست اختلال های خواندان،آزمون ریاضی ایران کی مت، پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه والدین و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان نسخه کودکان برای ارزیابی آزمودنی ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر سه گروه دارای اختلالات یادگیری در مقایسه با گروه بهنجار، با تفاوت معناداری از میزان کمتر راهبرهای مثبت تنظیم هیجان و میزان بیشتر راهبرهای منفی تنظیم هیجان و مشکلات رفتاری برخوردار بودند، همچنین نتایج نشان داد که اختلال خواندن در مقایسه با دو گروه اختلالات ریاضی و نوشتن از میزان بیشتر راهبردهای منفی تنظیم هیجان و مشکلات رفتاری همراه بود. یافته های این مطالعه شواهدی بر مشکلات تنظیم هیجانی و رفتاری دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری فراهم می کند. بنابراین لازم است در جهت بهبود و اصلاح این مشکلات برنامه ریزی های لازم صورت گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رابطه والد-فرزندی، استرس والدگری و سخت رویی مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر رابطه والد-فرزندی، استرس والدگری، و سخت رویی در مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی-بیش فعالی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل تمام مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/بیش فعالی بود که کودکان شان در مدارس شهر سنندج مشغول به تحصیل بودند. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس ابتدا 30 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و سپس با گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسش نامه رابطه مادر-کودک (پیانتا، 1992)، شاخص تنیدگی والدینی (آبیدین، 1995) و پرسش نامه سخت رویی (کوباسا، 1979). گروه آزمایش تحت درمان گروهی پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه دو ساعته قرار گرفت و گروه کنترل، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هردو گروه مجدداً اجرا شد. همچنین برای پیگیری اثرات مداخله، پس از2 ماه ابزارهای پژوهش دوباره اجرا شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات استرس والدگری کاهش یافته، رابطه والد فرزندی و سخت رویی در مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافته است و این افزایش در مدت پیگیری دو ماهه تغییر چشمگیری نیافته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، سخت رویی، و رابطه والد فرزندی مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی مؤثر بوده است.
تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان بود. در مرحله اول «برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD)» تدوین شد. بخش دوم پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش در این بخش، شامل 30 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص (SLD) بودند که به روش دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استرس فرزندپروری (PSI) و پرسشنامه هیجانات تحصیلی بود. برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) در طی هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) برگذار شد و مدت هر جلسه، 60 دقیقه بود. داده ها با آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل از نظر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). با توجه به نتایج این پژوهش می توان اظهار داشت که برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان تأثیرگذار است.
کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های شدید و چندگانه: مطالعه بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظامند کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های شدید و چندگانه بود. در این راستا، با استفاده از کلیدواژه های تخصصی تکنولوژی کمکی، تکنولوژی آموزشی، و تکنولوژی یادگیری در حوزه نارسایی های چندگانه و شدید، و جستجوی آنها در پایگاه های اطلاعات پژوهشی تخصصی ایران و جهان در بین سال های 2017-1996 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. از بین مقالات پژوهشی انتخاب شده، پژوهش های انجام شده در ارتباط با کاربرد تکنولوژی کمکی در اختلال های چندگانه از بیشترین فراوانی (با تعداد 32) برخوردار است، و کاربرد تکنولوژی کمکی در آسیب ارتوپدی، در اختلال نابینایی-ناشنوایی، و در آسیب مغزی ناشی از ضربه به ترتیب 4، 2، و 1 بار مورد پژوهش قرار گرفته اند. همه پژوهش های انجام شده از نوع طرح های تک آزمودنی هستند. تکنولوژی های مبتنی بر میکروسوئیچ (با فراوانی 16) پرکاربردترین تکنولوژی کمکی جهت استفاده برای افراد دارای نارسایی های چندگانه است. ترکیب برنامه های نرم افزاری و تکنولوژی میکروسوئیچ (با فراوانی 9)، برنامه های نرم افزاری (با فراوانی 7)، تکنولوژی های ارتباط اجتماعی (با فراوانی 5)، و ترکیب تکنولوژی ارتباط اجتماعی و میکروسوئیچ (با فراوانی 2) به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. مراکز استثنایی یا توانبخشی پرکاربردترین موقعیت کارآموزی است که در 19 پژوهش (48.71 درصد) مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، سنجش انفرادی آزمودنی ها قبل از انتخاب تکنولوژی کمکی ( در 38.46 درصد پژوهش ها)، مشارکت خانواده ( در 79.49 درصد پژوهش ها)، و پشتیبانی مداوم برای آزمودنی ها ( در 89.74 درصد پژوهش ها) مورد توجه قرار گرفته است. نتایج همه پژوهش های انجام شده حکایت از اثربخشی مثبت تکنولوژی کمکی در نارسایی های چندگانه دارند. غالب پژوهش های شواهد-محور از تکنولوژی کمکی و تاثیر آن بر روی افراد دارای نارسایی های چندگانه حمایت می کنند، استفاده و کاربرد تکنولوژی کمکی می تواند به افراد دارای نارسایی های چندگانه در ارتقای یادگیری تحصیلی، مهارت های اجتماعی، و زندگی مستقلانه کمک کند. در ایران طراحی برنامه های تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های چندگانه و ارزیابی اثربخشی آن بر روی این گروه از افراد ضروری است.